فهرست مطالب

مجله صفه
پیاپی 70 (پاییز 1394)

  • تاریخ انتشار: 1394/09/30
  • تعداد عناوین: 7
|
  • بررسی کوشک هشت بهشت اصفهان از مقام نظرگاه
    محمد جواد بینا، لادن اعتضادی صفحه 3
    کوشک هشت بهشت یکی از بناهای باغ های دولت خانه صفوی در اصفهان است و در میانه باغ بلبل قرار بوده است. اگرچه امروزه تنها کوشک به جای مانده و باغ بلبل با تغییرات بسیار به بوستانی شهری تبدیل شده، اما می توان با بررسی های میدانی کوشک و بررسی اسناد تاریخی مرتبط، از چگونگی ارتباط این بنا با باغ بلبل آگاه شد. موضوع این مقاله استخراج و خوانش آداب معماری به کار رفته در این کوشک است که امکان نظاره کیفی طبیعت باغ را فراهم می آورده است. به این منظور، در ابتدا «نظرگاه» تعریف و شان آن تبیین شده است. سپس شرحی از کوشک هشت بهشت و باغ بلبل بیان شده و پس از آن، رابطه میان کوشک و باغ، مبتنی بر فعل نظر و در دو وجه دیدن و ندیدن بررسی شده است. آداب استخراجی از این بررسی، حاوی نکاتی قابل توجه در زمینه چگونگی برقراری ارتباط میان معماری و طبیعت است. در نهایت در پژوهش حاضر نشان داده می شود، آداب معماری این بنا چنان است که از آن نظرگاهی فاخر و گشوده به باغ ساخته و آن را شایسته مقام کوشک کرده است تا بتوان نظاره طبیعت را که وجه مهمی از ارتباط انسان ، طبیعت و معماری در باغ ایرانی است، در این بنا در مرتبه ای شایان توجه ملاحظه کرد.
    کلیدواژگان: نظرگاه، کوشک، ایوان، هشت بهشت، باغ، باغ بلبل، معماری، آداب معماری
  • سجاد موذن، هادی ندیمی، رضا ابویی صفحه 5
    در زنده انگاشتن آثار تاریخی معماری ایرانی، بدون توجه به قدمت معنادارشان، فقط به کلیات پرداخته شده و هیچ نتیجه کاربردی ندارد. رجوع انسان امروز به اثر تاریخی ادب حضور می طلبد و امتداد حیات پویای اثر تاریخی نیز مستلزم حضور انسان مودب است و این نیاز دوسویه تضمین کننده برقراری ارتباط آن ها برای ارتقای سطح کیفی حیات هر دو است. موضوع این مقاله تعریف ادب حضور برای برقراری ارتباط انسان با آثار تاریخی معماری ایرانی است. متروک ماندن آثار تاریخی معماری و حیرانی انسان دوره مدرن در نامکان ها، نیاز او را دمی آسودن در مکانی دارای روح جدی تر می کند. با توجه به اهمیت وجوه نامحسوس معماری، روش کلی تحقیق روشی کیفی با استعانت از استعاره خواهد بود. در نتیجه این تحقبق به این مطلب می رسیم که، ادب حضور یعنی توجه به نیازهای اثر، چونان موجودی سال خورده، و درک شرایط مناسب حضور در محضرش، همچون محضر یک مربی، و تداوم در حضور به جای بازدیدهای موزه ای و عدم مداخله کالبدی بی جا است.
    کلیدواژگان: ادب حضور، اثر تاریخی معماری، روح مکان، پیر، اهلیت
  • محمدحسین ذاکری، صدیقه هنرمند صفحه 19
    ارزیابی بناها، پس از ساخت و بهره برداری، یکی از روش های کاربردی در شناسایی مسائل طراحی برای طراحی های جدید است. در این گونه ارزیابی ها، سنجش رضایت کاربران در خصوص مولفه های محیطی، همواره جایگاهی کلیدی داشته است. هدف کلی از تحقیق حاضر، سنجش سطح رضایت دانش آموزان از وضع موجود چند نمونه از فضاهای آموزشی نوساز و فرسوده، برای شناسایی نیازها و خواسته های کاربران در طراحی های جدید، است. در این تحقیق، برخی مولفه های محیطی، نظیر نور و روشنایی، صدا، دما، رنگ، ابعاد و مصالح ارزیابی و مقایسه شد. همچنین در بعضی زمینه ها نظیر آسایش حرارتی، سطح رضایت دانش آموزان این مدارس از وضع موجود در مقایسه با استانداردهای روز دنیا بررسی شد. بدین منظور در بین مدارس مقطع ابتدایی در شهر شیراز دو مدرسه ی نوسازی شده و دو مدرسه ی فرسوده، به عنوان نمونه، انتخاب و مورد مطالعه قرارگرفت. روش تحقیق این گونه بود که در مدارس مورد مطالعه، مولفه های محیطی مورد نظر، اندازه گیری و ثبت شد و همزمان پرسش نامه هایی نیز برای بررسی میزان رضایت دانش آموزان از این شرایط محیطی در اختیارشان قرارگرفت. نتایج پرسش نامه ها از طریق تست های «کروسکال والیس» (برای سنجش معناداری کلی تفاوت ها در چهار نمونه) و « من ویتنی» (برای سنجش معناداری نمونه ها به صورت مقایسه دو به دو) تحلیل شد. در نتیجه ی این تحقیق، علاوه بر روشن شدن بعضی از نیازها و خواسته های محیطی دانش آموزان در جایگاه کاربران اصلی مدارس، نتایجی جانبی دیگری نیز حاصل شد. مشخص شد که میزان رضایت دانش آموزان از بعضی از مولفه های محیطی در مدارس نوسازی شده، حتی نسبت به مدارس فرسوده نیز کمتر است. همچنین مشخص شد که در بعضی زمینه ها نظیر گرمایش ساختمان، با وجود به کارگیری تجهیزات به روز تر و ایمن تر در مدارس نوسازی شده، همچنان به شرایط آسایش حرارتی و میزان رضایت کاربران، توجه نشده و تطابق با استانداردهای مربوطه نیز لحاظ نشده است.
    کلیدواژگان: طراحی معماری، فضاهای آموزشی، محیط، نوسازی مدارس، رضایت کاربران
  • شمین گلرخ، جهانشاه پاکزاد صفحه 65
    ثبات نسبی مکان ها برای فرد نیز حس ثبات، آشنایی و پیش بینی پذیر بودن محیط زندگی اش و درنتیجه حس امنیت درپی دارد. و بر عکس، تغییرات سریع مکان، وقتی خارج از کنترل فرد رخ می دهند می تواند سلامت روانی او را به خطر بیندازد. تغییراتی که درپی طرح پیاده راه سازی خیابان 17 شهریور رخ داده نیز برای ساکنان و کسبه ی این خیابان یکباره و بدون دخالت ایشان بوده است، به گونه ای که زندگی جاری در بافت پیرامون این خیابان هنوز دوره ی التهاب پس از تغییرات را پشت سر نگذاشته است. در این پژوهش با رویکرد پدیدارشناسی و تلاش برای یافتن پاسخ این سوال بوده است که مردمی که زندگی شان با این خیابان گره خورده، تغییرات یکباره ی آن را چگونه تجربه و طی می کنند و ابعاد شکل دهنده ی تجربه ی ایشان کدام است؟ این پژوهش با اتکاء بر روش پژوهش نظریه ی زمینه ای، به تفسیر توصیف هایی پرداخته است که طی مصاحبه با 20 نفر از ساکنان و کسبه ی مستقر در خیابان 17 شهریور و بر اساس پرسشنامه ای باز به دست آمده است. اعتبار مکان، سرانجام مکان، برجسته سازی هدفمند، تعمیم حس مکان، و حضور «آن ها» 5 مقوله ی به دست آمده هستند که تجربه ی شرکت کنندگان را توصیف می کنند و در چارچوب مدلی پارادایمی، فرایند شکل گیری تجربه ی ابهام در همگانی بودن مکان مقوله ای هسته ای را تعریف می شوند. یافته های این پژوهش اهمیت بعد سیاسی تغییرات را در کنار ابعاد فضایی و زمانی در حس مکان ساکنان و کسبه نمایان می کند.
    کلیدواژگان: حس مکان، تغییر مکان، فضای همگانی
  • ئه سرین محمودپور، زهره عبدی دانشپور صفحه 81
    گذار از دوره صنعت یا تولید ماده به دوره دانش یا تولید دانش و در آستانه سده بیست و یکم تغییراتی چون جهانی شدن، مطرح شدن بحث اقتصاد دانش، شکل گیری جوامع شبکه ای، و پیشرفت فناوری های اطلاعات و ارتباطات فرایند توسعه فضایی و برنامه ریزی شهری در جهان را به شدت متاثرکرده و به نیاز به شکل گیری الگواره نوین توسعه شهری، یعنی توسعه شهری دانش پایه انجامیده که خواستار قانونمندی ها و ترتیبات فضایی نوینی در شهرهای هر دو جهان بیشتر و کمتر توسعه یافته است. پایه گذاری توسعه شهری دانش پایه با استفاده از سیستم و سازوکار سیاست گذاری و برنامه ریزی شهر تهران برای رویارویی با تغییرات نوین شهری و بهره گیری از فرصت های دوره دانش در فرایند توسعه شهر تهران، به دلایلی که مهم ترین آن ها را می توان استفاده نارسا از رهیافت های سنتی برنامه ریزی شهری، دانش پایه نبودن سیستم های سیاست گذاری و برنامه ریزی شهری، و چیرگی دیدگاه اقتصادی بر درک از این شکل از توسعه برشمرد، در پژوهش پایه این مقاله ردیابی نشده است. چنین نارسایی هایی ضرورت پرداختن به چارچوب و اصول پایه برنامه ریزی، که برای پایه گذاری توسعه شهری دانش پایه در شهر تهران، مورد نیاز است، را توجیه می کند. از این رو، هدف این مقاله ردیابی چارچوب و اصول پایه برنامه ریزی توسعه شهری دانش پایه در زمینه نظر و عمل در جهان و به دست آوردن چارچوبی انگاشتی برای آزمون این اصول در سیستم برنامه ریزی شهر تهران است، تا بتوان مشکلات، کاستی ها، و بازدارنده های سیستم برنامه ریزی شهر تهران را در پایه گذاری توسعه شهری دانش پایه شناسایی کرد. به منظور دستیابی به هدف این مقاله، از روشی با مسیری دوگانه استفاده شده است: مسیر نخست، پژوهش پایه مقاله را شکل می دهد، و مسیر دوم، بر پایه بروندادهای پژوهش پایه مقاله، چارچوبی را برای تحلیل سیستم برنامه ریزی شهر تهران پیشنهاد کرده و به کار گرفته است. اطلاعات مورد نیاز تحلیل با استفاده از بررسی اسناد موجود و انجام مصاحبه های نیمه ساختاریافته با دست اندرکاران تولید و اجرای برنامه های شهری در شهر تهران گردآوری و با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی و تحلیل متن، در چارچوب رهیافت پژوهش کیفی، تحلیل شده است. بر پایه یافته های حاصل از تحلیل سیستم برنامه ریزی شهر تهران در مسیر پژوهش تحلیلی این مقاله، نتیجه آن است که سیستم و سازوکار موجود برنامه ریزی شهری در این شهر، در صورت تداوم روال جاری، از پایه گذاری توسعه شهری دانش پایه ناتوان است. پایه گذاری توسعه شهری دانش پایه توسط سازوکار برنامه ریزی شهری در شهر تهران،به چرخش رهیافت های سنتی برنامه ریزی به رهیافت های فضایی، راهبردی، رابطه ای، و دانش پایه برنامه ریزی و حرکت به سوی وضعیتی نیازمند است که در آن اصول پایه ای مشخص به کار رفته باشد. مهم ترین چنین اصولی را می توان نخست) گسترش ابزارهای قانونی پشتیبان پایه گذاری توسعه شهری دانش پایه، دوم) تقویت سازوکار رسمی همکاری یا برقراری روابط همکارانه میان دست اندرکاران یا عاملان درگیر در تصمیم سازی و تصمیم گیری یا سیاست گذاری و اجرای سیاست های شهری، سوم) ایجاد چارچوب یکپارچه سیاست گذاری شهری برای هماهنگی چارچوب های سیاست گذاری شهری، و چهارم) پذیرش و به کارگیری یک رهیافت دانش پایه در برنامه ریزی برای تصمیم سازی و تصمیم گیری دانش پایه یا به کارگیری اصول مدیریت دانش (یا مدیریت با دانش) در سیستم برنامه ریزی شهری، مرتبط با فرایندهای تولید و اجرای برنامه در شهر تهران، بر شمرد.
    کلیدواژگان: توسعه شهری دانش، پایه، برنامه ریزی شهری دانش، پایه، برنامه ریزی شهری، رهیافت برنامه ریزی شهری، شهر تهران
  • آرمان خواجه برج سفیدی صفحه 107
    بافت های مسئله دار بخش هایی از شهر هستند که بنا به دلایلی از چرخه اقتصادی شهر جدا شده و به شکل کانون نارسایی های اقتصادی، اجتماعی، و محیطی درآمده اند. بر این اساس، امکان تطبیق توسعه متوازن در این بافت ها با سایر مناطق شهر نیست و به تدریج از چرخه توسعه پویای شهر دور می گردند. از طرفی کاربست شیوه های متنوع مداخله در بافت مسئله دار بازتاب های اقتصادی و اجتماعی متفاوتی را در جوامع به دنبال داشته است. انتخاب شیوه توسعه زمین در بافت های پر یکی از مهم ترین عرصه های مداخله است و از سه مولفه اهداف، شرایط سودآوری، و تمایلات ساکنین اثر می پذیرد و یکی از مهم ترین عوامل در تحقق پذیری برنامه های توسعه است.
    در این تحقیق استراتژی های توسعه زمین به صورت تطبیقی مقایسه شدند: مولفه انتخاب هدف مداخله که از روندها و عوامل حاکم بر مسائل، ویژگی های متمایز منطقه، و بافت اجتماعی آن تاثیر می گیرد، مولفه سطح سودآوری که به ضوابط و منطقه بندی طرح های بالادستی، اختلاف قیمت زمین و بنا و... بستگی دارد، و مولفه سطح تمایل مالکان که بر عوامل سطح اعتماد عمومی مالکان به نهادهای حقوقی و عمومی و انواع شیوه های مشارکت بر زمین و توسعه دلالت دارد.
    روند جداافتادگی بافت از مرکز شهر و پیرامون به تدریج تنزل بازار محله را به دنبال داشته و به این ترتیب روند خروج بافت اجتماعی کهن فزونی یافته است. بر این اساس با توجه به روند این عوامل، امکان سنجی سودآوری مداخله در بافت و ساختار اجتماعی محله مشخص گردید، که روش آژانس بازسازی جامعه محلی و از روش های خودسرمایه ده محسوب می گردد و چارچوب مناسبی برای مداخله با هدف بازگرداندن هویت سکونتی و فعالیتی بافت و افزایش ماندگاری ساخت اجتماعی محله به شمار می رود.
    کلیدواژگان: بافت مسئله دار، استراتژی های توسعه زمین، محله عامری، اهواز
  • المیرا نصری صفحه 129
    پیاده راه سازی یکی از رویکردهای متاخر در حوزه طراحی شهری است که از طریق تامین بستر حضور شهروندان به ترویج زندگی جمعی و رونق فضاهای شهری، به ویژه در حوزه های مرکزی و تاریخی شهرها، کمک بسزایی می کند. فارغ از میزان موفقیت این طرح ها، موج این رویکرد در سال های اخیر به فضاهای شهری ایران نیز رسیده است، لیکن همچنان در مورد چگونگی گزینش خیابان ها برای پیاده راه سازی و آثار احتمالی این طرح ها وفاق نظری نیست. در مقاله حاضر، با تاکید بر اهمیت ارزیابی این طرح ها، به منظور کاهش اثرات منفی پیاده راه سازی و فراهم آوردن پایه ای برای ارتقای آن ها، سعی در تدوین فرایندی بالنسبه کل نگر برای ارزیابی پیاده راه ها با اتکا بر ساختاری تحلیلی سلسله مراتبی شده است. برای دستیابی به فرایند ارزیابی مزبور، از روش تحقیق کیفی مبتنی بر شواهد استفاده شده است. به این منظور گردآوری داده ها از سه طریق صورت گرفته است: مطالعه متون نظری، مصاحبه نیمه ساختارمند با 5 نفراز متخصصان حوزه طراحی شهری و مصاحبه با 30 نفر از ساکنان و کسبه و کاربران در 3 پیاده راه موجود در شهر تهران، و تحلیل داده ها نیز از طریق تحلیل محتوای متون نظری و متن پیاده شده مصاحبه ها.
    دستاورد نهایی حاکی از آن است که بررسی عوامل و معیارهای رویه ای، به منظور تغییر در روندهای تصمیم گیری پیاده راه سازی خیابان ها، به ویژه معیارها و چارچوب های اقتصادی، مدیریتی و انتفاع ذی نفعان اصلی از فرایند مزبور، تقدمی راهبردی بر حصول معیارهای ماهوی دارد. مهم ترین معیارهای ماهوی نیز که برای ارزیابی گام به گام طرح ها به شیوه ای مکان محور، بر پایه کاهش اثرات منفی و بیان توجیه لازم برای طرح، اولویت می یابند، در زمینه ارزیابی امکانات بالقوه مکان در جذب پیاده با تاکید بر عملکردهای مختلط و امکان بستن خیابان، بر ترافیک سواره مطرح می شوند.
    کلیدواژگان: پیاده راه سازی، فرایند ارزیابی، اثرات طرح های پیاده راه سازی، تهران