فهرست مطالب

شعر پژوهی (بوستان ادب) - سال هشتم شماره 4 (پیاپی 30، زمستان 1395)

فصلنامه شعر پژوهی (بوستان ادب)
سال هشتم شماره 4 (پیاپی 30، زمستان 1395)

  • تاریخ انتشار: 1395/12/27
  • تعداد عناوین: 8
|
  • محمدحسین امانت، زرین تاج واردی صفحات 1-24
    هدف این مقاله بررسی و تحلیل نوآوری های ابن نصوح شیرازی، شاعر قرن هشتم و نقش پیک ها در منظومه ی محبت نامه است. محبت نامه از منظومه هایی است که زیرمجموعه ی ده نامه ها قرار می گیرد. ده نامه؛ منظومه ای عاشقانه و روایی است در قالب تلفیقی غزل و مثنوی که بر اساس تبادل نامه میان عاشق و معشوق شکل می گیرد. الگوی اصلی اغلب ده نامه سرایان، ده نامه ی اوحدی مراغه ای است اما ابن نصوح در این عرصه ، دست به نوآوری هایی زده است. هنرنمایی ابن نصوح دراین است که هم تعداد پیک ها را افزوده و هم بسیار هوشمندانه، این پیک ها را درخیال آفرینی به کار برده است. محبت نامه ده پیک دارد: ماه، خورشید، باد صبا، باد شمال، شانه، آیینه، شمع، پروانه، گل و بلبل. در حقیقت، ابن نصوح ده نامه ی خود را نه بر پایه ی نامه ها بلکه بر اساس این ده پیک بنا کرده است. بنابراین، نه تنها نامه ها در محبت نامه بر اساس گفتگوی میان عاشق یا معشوق با پیک ها شکل می گیرد؛ بلکه پیشبرد روایت نیز بر عهده ی پیک هاست. وی هنرمندانه میان هرپیک، فرستنده و گیرنده ی آن تناسبی دلنشین برقرار ساخته است. همچنین این ده پیک درمضمون آفرینی، ساخت و تداعی تصاویر و فضاسازی در محبت نامه نقش اساسی دارند. مهم ترین پیک محبت نامه، پیک ششم یعنی آینه است. ابن نصوح به خوبی از این پیک و رمز آینه بهره برده است. آینه، نقطه ی عطف روایت، در محبت نامه است. معشوق پس از دیدن حقیقت عشق درآینه و آگاهی از اتحاد عاشق و معشوق، دگرگون شده و پس ازآن است که مقدمات وصال فراهم می گردد. پژوهش هایی بدین شیوه می تواند در شناساندن ارزش ادبی ده نامه ها، بسیار موثر باشد؛ گونه ای که تقریبا ناشناخته است.
    کلیدواژگان: آینه، ابن نصوح شیرازی، ده پیک، ده نامه، محبت نامه، نوآوری های ابن نصوح شیرازی
  • حسن توفیقی، ابوالفضل شکیبا صفحات 25-46
    استعاره ی مفهومی (Conceptual metaphor) پنجره ای برای شناخت نظام فکری نویسنده است. بر اساس این نظریه تمرکز یک نگاشت (mapping) استعاری در ذهن، موجب گسترش ذهنیت فرد، آفرینش استعاره های مشابه و در نهایت اصالت سبک فردی می شود. از سوی دیگر در انتساب بسیاری از رباعیات به خیام، هم چنان ابهام وجود دارد. نگارندگان این پژوهش برآنند تا از این نظریه در شناخت اصالت رباعیاتی که محمدعلی فروغی و قاسم غنی در کتاب رباعیات خیام، آن ها را سروده ی خیام دانسته اند، استفاده کنند. نتایج حاصل از پژوهش گویای آن است که در مجموع 178 رباعی این کتاب، 15 نگاشت استعاری بنیادین دیده می شود. مقایسه ی استعاره های مفهومی در 66 رباعی اصیل و 112 رباعی منسوب به خیام نشان می دهد که 6 نگاشت استعاری سفر، راز، محفظه، فرصت، دگرگونی و ساختار، در هر دو گروه رباعیات، بالاترین بسامد را داراست و می توان رباعیاتی را که دارای استعاره های مفهومی مرتبط با این نگاشت ها هستند، به مرز اصالت نزدیک تر دانست. 4 رباعی نیز از 112 رباعی منسوب، در هیچ یک از زیر شاخه های این 15 نگاشت قرار نمی گیرند و انتساب آن ها به خیام درست به نظر نمی رسد. مقایسه ی مضمون این 4 رباعی با نظام فکری خیام و نیز جست وجوی آن ها در دیگر منابع مربوط به خیام این نظر را تایید می کند.
    کلیدواژگان: استعاره ی مفهومی، رباعیات اصیل، رباعیات خیام، رباعیات منسوب، نگاشت
  • شهین حقیقی، محمدحسین کرمی صفحات 47-70
    اوحدالدین علی ابن محمدبن اسحاق ابیوردی، متخلص به انوری، از شاعران قصیده سرای سده ی 6 هجری قمری در حوزه ی خراسان است که بیش از هرچیز در جایگاه شاعری مدیحه سرا شناخته شده است. بدیهی ست شاعری که از دیرباز در به کارگرفتن هنرمندانه ی صنعت حسن طلب، شهره ی آفاق بوده و همواره به نیروی مدح و حتی هجو، از ممدوحان خود، چیزهایی گاه بسیار حقیر مانند کاه و جو مرکب، درخواست کرده است، قاعدتا باید تنها رضای خویش یا پسند خاطر ممدوح را در نظر داشته باشد و کم تر به مضامین اجتماعی بپردازد؛ اما بررسی آثار انوری نشان می دهد که وی نه تنها به مسایل اجتماعی بی توجه نبوده، بلکه گاه رخدادها و حوادث اجتماعی را در آثار خود بازتاب داده یا در جایگاه یک منتقد اجتماعی، از ضعف ها و معضلات جامعه و سیاستگذاران عصر خویش، به تندی انتقاد کرده است. در این پژوهش، تلاش شده تا سوگیری های انوری در برابر اجتماع و سیاست زمانه ی خویش که بیش تر در مقطعات وی و کم تر در قصاید او بازتاب داشته است، بررسی و واکاوی شود.
    کلیدواژگان: انوری، نقد اجتماعی، سیاست و سیاستگذاری، مدح، مقطعات
  • سعاد سواری، محمدرضا صالحی مازندرانی، پروین گلی زاده صفحات 71-104
    تصاویر شعری از عوامل مهم ایجاد زیبایی، گیرایی و تاثیرگذاری، کلام به ویژه در شعرند که سخن را بلاغت و تازگی می بخشند. این نوع زیبایی ها نظیر تشبیه، استعاره، کنایه و نماد در رباعیات مولانا به شیوه ای طبیعی و متناسب با نیاز سخن و نیز به دور از نگرش های صرفا شاعرانه و صنعت گرایانه به کار رفته اند. با توجه به بعد معنی گرایی شعر مولانا و گرایش او به ساده سازی و پرهیز از ابهام در سخن در رباعی های او تشبیه و استعاره نسبت به کنایه و نماد از بسامد بیشتری برخوردارند. زیرا قدرت این دو تصویر در تبیین مفاهیم مجرد و غیرمحسوس بیش از تصاویر دیگر است. در این جستار ضمن بررسی و تحلیل رباعیات مولانا بر مبنای جنبه های تصویری و بلاغی، میزان بهره گیری شاعر از هریک از انواع تصویرهای شعری در قالب جدول های آماری بررسی و تبیین شده است. همچنین سعی گردیده که تا حد امکان دلایل میزان کاربرد هریک از تصاویر با توجه به ابعاد شخصیتی مولانا مورد تحلیل و نقد و بررسی قرار گیرد.
    کلیدواژگان: رباعیات مولانا، جلوه های هنری و تصویری، تشبیه، استعاره، بلاغت
  • رضا غفوری صفحات 105-128
    آوازه و شهرتی که داستان رستم و سهراب در میان مردم داشت و نیز پایان غم انگیز این داستان، سبب شد داستان هایی به تقلید از آن ساخته شود که برزونامه یکی از آن ها است و روایت های متعددی از آن، به نظم و نثر باقی مانده است. ساختار برزونامه ها از نظر ویژگی های حماسی، حوادث، قهرمانان داستان با یک دیگر تفاوت های چشم گیری دارد. با بررسی روایت های برجای مانده از زندگی برزو، می توان حوادث زندگی او را از کودکی تا هنگام مرگ دنبال نمود و به یک طرح کلی دست یافت. نکته ی در خور توجه این است که در متن برزونامه های منظوم موجود، اثری از مرگ برزو نیست و تنها در روایت های عامیانه است که می توان اشاره های متعددی از چگونگی مرگ او به دست آورد. وجه مشترک این روایات این است که برزو پس از مرگ رستم و اغلب در دوران کین خواهی بهمن، به دست دیوان کشته می شود. یگانه روایت منظومی که از مرگ برزو در دست داریم روایتی است از نبرد او با مهراس دیو که به برخی دست نویس های شاه نامه الحاق شده است. در این مقاله نخست مهم ترین پهلوانی های برزو را در چهار دسته روایات مجزا که از او برجای مانده است برمی شماریم سپس به بررسی روا یتی منظوم از پایان زندگی او و زمان احتمالی پیدایش آن می پردازیم.
    کلیدواژگان: برزو، سهراب، برزونامه ی کهن، برزونامه ی جدید، مهراس دیو
  • غلامرضا کافی، فاطمه رعیت نژاد صفحات 129-152
    این مقاله برآن است تا نشان دهد کدام یک از رشته های علمی در مضمون سازی با تکیه بر داده های علمی در شعر معاصر حضور پر رنگ تری دارند. هدف ما از تکیه بر مضمون سازی آن ست که بگوییم ردیابی داده های علمی در شعر گذشته، از درج الفاظ و اصطلاحات و نهایتا بازی های زبانی با آن فرارتر نمی رود. اما امروز فراروی سطح علمی جامعه و الزام آموزش کلاسیک، مفاهیم علمی را بیشتر به درون جامعه آورده است و بدین سبب کار شاعران را نیز برای فرانمود آن و پرداختن مضامین شاعرانه آسان تر کرده است.شیوه ی استقرایی ما در این مقاله، مطالعه ی متون با رویکرد به شاعرانی بوده است که در شناختی عمومی، بیشتر معناگرا به حساب می آمده اند تا زبان ورز. اگرچه حسب موضوع، ردیابی الفاظ، اصطلاحات و مضامین علمی بیش از هر چیزی مورد نظر بوده است.یافته های این مقاله-که تفات آن با برخی پژوهش های همسو در تاکید بر مضمون سازی است نه صرف درج اصطلاحات- نشان می دهد که علم فیزیک، به دلیل طبیعت گرایی شعر معاصر و همچنین سابقه ی حضور این علم در ادبیات گذشته، بیش از سایر علوم دست مایه ی مضمون پروری شاعران شده است؛ و این که برتری خاصی میان شاعران در استفاده از مضامین علمی دیده نمی شود.
    کلیدواژگان: داده های علمی، شعر معاصر، مضمون سازی، علم فیزیک
  • غلامرضا مستعلی پارسا، محمد امیر جلالی صفحات 153-178
    پرسش اساسی مقاله حاضر آن است که چرا در متون تغزلی و یا در متون عارفانه بهره مند از نمادپردازی های ادب عاشقانه، گاهی با مضامین مبتنی بر ترک ادب شرعی روبروییم؟ منشاء پیدایش اینگونه مضامین چیست؟ و آیا می توان چگونگی شکل گیری اینگونه مضامین در ذهن هنرمند را توضیح داد؟ خاصه در سروده هایی تغزلی که توانش تفسیر و تاویل به مضامین عارفانه را نیز دارند گاهی با مضامینی روبروییم که در آن ها دلدار جایگاهی فرا انسانی و خداگونه یافته است و در بدو امر می توانند خارج از دایره ادب شرعی ادراک و دریافت شوند. در این مقاله، نخست به مفهوم «ترک ادب شرعی» پرداخته و پس از تعریف آن، با ذکر نمونه هایی از متون منظوم پارسی، از متون آغازین شعر کهن گرفته تا متون معاصر، تقسیم بندی ای دهگانه از زمینه های شکل گیری آن ارائه خواهد شد. چنانکه به تفصیل گفته خواهد شد، در سبک عراقی، که توامان از درونمایه های عاشقانه و عارفانه بهره می برد، یکی از پرجلوه ترین فضاهای بروز ترک ادب شرعی ظاهری، «مضامین تغزلی» است. و اما در بخش اصلی این نگاشته، با نگاهی به سروده-هایی از سعدی، و نیز ابیاتی منسوب به قیس بن ملوح (مجنون عامری)-که به عقیده نگارندگان، سعدی در برخی مضامین از وی متاثر بوده است- این مساله واکاویده و رابطه مضامینی که بنا به ظاهر ممکن است برخی حکم به خروج آنها از دایره ادب شرعی کنند با مقوله «خیال» تبیین شده و منشاء پیدایش و چگونگی شکل گیری اینگونه مضامین در ذهن هنرمند، با یاری گرفتن از توصیف خاص ابن عربی از «خیال» و عشق عارفانه توضیح داده خواهد شد.
    کلیدواژگان: ترک ادب شرعی، خیال، شعر عذری، ابن عربی، مجنون، سعدی
  • اکبر نحوی، سمیه نبوی صفحات 179-198
    شهربراز یکی از فرماندهان نامدار عصر خسروپرویز است که سالها با امپراطور روم(بیزانس) جنگید و پیروزی های فراوانی به دست آورد؛ از جمله اورشلیم را گرفت و صلیبی را- که به اعتقاد مسیحیان، عیسی مسیح بر آن مصلوب شده بود- به تیسفون، پایتخت شاهنشاهی ایران، فرستاد. وی سپس مصر و لیبی را در سال 614م تسخیر کرد و پس از چند سده، دوباره قلمرو ایران را به گستردگی زمان هخامنشیان رساند، اما دیری نپاید که روابطش با خسرو به تیرگی و جدال انجامید که نتایج آن در فروپاشی سلسله ی ساسانیان بی تاثیر نبود.
    با تامل در روایات مورخان در خصوص روابط خسرو با شهربراز می توان استنباط کرد که گزارش شاهنامه از روایت های دیگر جامع تر و پذیرفتنی تر است. بر اساس شاهنامه، عامل اصلی و مهم روی گردانی شهربراز از خسروپرویز، گنج اندوزی خسرو و خراج های گرانی بوده که در نتیجه ی جنگ های مستمر و بی حاصلش بر دوش مردم می گذاشته است. شهربراز که سال ها برای خسرو جنگاوری کرده است، هنگامی که رنج و درد مردم و تفرعن و خودکامگی خسرو و نپذیرفتن تقاضاهای مکرر صلح هراکلیوس را مشاهده می کند، ماندن در اردوی خسرو را خردمندانه نمی بیند و ضمن گراییدن به مسیحیت، تصمیم به سرنگونی خسرو می گیرد.
    کلیدواژگان: خسروپرویز، شهربراز، هراکلیوس، جنگ های ایران و روم
|
  • Mohammadhossein Amanat Pages 1-24
    This article aimsto analyze the innovationsof IbnNasoohiShirazi¡ the poet of the eighthcentury¡and theroleof couriers intheMohabbatnameh. Mohabbatnameh is oneofthe subsets of Dahnamehpoem. Dahnameh is a romantic and narrative lyric intheformatof ghazal and masnavisynthesis that is created basedon theexchangeof letters between thelover and thebeloved. Themain patternof the most Dahnameh poets is the Awhadi Maragheyi’s Dahnameh¡ but IbnNasooh has created some innovations in this field. IbnNasooh masterpiece is that he has added to thenumberof couriers in hispoem and also has used them wisely inthe imagination creating. Mohabbatnameh has ten couriers: TheMoon¡TheSun¡SabaWind¡ShamalWind¡Comb¡Mirror¡ Candle¡Butterfly¡Flower¡ and Nightingale. In fact¡ IbnNasooh has built his Dahnameh not based on the letters¡ but based on these ten couriers. Inother words¡ not only the letters are shaped on the basis of a dialogue between the lover and the beloved in Mohabbatnameh¡ butalso thecouriers are advancing thenarrative.He has made a pleasant proportion between the courier¡ the transmitter and the receiver. Moreover¡ these tencouriers have a majorrole increating contents¡ construction of the images and atmosphere.The most important courier of Mohabbatnameh is thesixth one whichis theMirror. IbnNasooh has benefited well from this courierand mirror’s secret in Mohabbatnameh . This courier is the turning pointof the narrative in Mohabbatnameh. Lover has changed after seeing the reality of love in the mirror and being aware of the unity of the lovers¡ and after that the arrangements of the link are provided. Research in this way can be very effective in the recognition of the literary value of Dahnamehs¡ the type that it is almost unknown.
    Keywords: mirror, Ibn Nasooh Shirazi, ten couriers, Dahnameh, Mohabbatnameh, innovations of IbnNasoohiShirazi
  • Hasan Tofighi, Abolfazl Shakiba Pages 25-46
    Conceptual metaphor is a window in to the metaphorical worldview of the writer. Accordingly, the focus of a metaphorical mapping in the mind, leads to the development of the individual mentality and the creation of analogous metaphors and finally to the originality of the individual style. Because of the ambiguity in the assignment of some Quatrains to Khayyam, this research aims to identify the authenticity of the Quatrains which are assigned to him by Mohammad Ali Foroughi and Qassem Qani .The results indicate that in a total of 178 quatrains of this book, there are 15 basic conceptual metaphors. Comparing the conceptual metaphors in 66 original quatrains and 112 quatrains attributed to him , it is shown that the metaphors: journey, secret, container, opportunity, transformation and structure, in both groups are the most frequent ; so that 58 Quatrains of the 66 original quatrains and 101 quatrains out of 112 attributed quatrains follow the central mapping of these metaphors. Also many of these quatrains contain 2,3 or even 5 of the above mentioned metaphors ; this leads to the connection of these metaphors and consequnetly the originality of the style .Among these 112 quatrains, 4 are not included in these metaphors subcategory and assigning them to Khayyam doesn’t seem true. Comparing the theme of these 4 quatrains with the Omar Khayyam’s System of thought and his metaphorical thinking and also looking them up in the other resources confirms this view.
    Keywords: conceptual metaphor, original quatrains, quatrains of Khayyam, attributed quatrains, mapping
  • Shahin Haghighi, Mohamadhosein Karami Pages 47-70
  • Reza Ghafouri Pages 105-128
    Renowned for the story of Rostam and Sohrab among the people and the tragic end of the story, which is due to be made to mimic stories, one of which is Borzo several versions of it remains in prose and poetry.Borzo structure of epic properties, events, characters, and each has significant differences.Check narratives left of Borzo’s life, can follow the events of his life from his childhood and to achieve an outline. The point is that in the context of existing Borzo , not a trace of his death and only in folk narratives are several references that can be gained from the circumstances of his death.The common denominator of these traditions is that After the death of Rostam and often during bahman’s avenger, borzoo is killed by the demon.there is a poetry narrative of borzo's death that is his battle with the mehras demon that is attached to some Manuscripts of the Shahnameh. first of all in this article explain the hero’s Borzo in four separate narratives that remained of his poetic narrative then we review the poetry narrative of the end of his life and its possibility of the emergence of the end of his life and its time.
    Keywords: Borzo, sohrab, old Borzoname, new Borzoname, Mehras demon
  • Fateme Rayatnejad Pages 129-152
    The literature fully mirrors the society as it reflects in itself the feelings, sentiments, and ideas of a nation. Depending on the time when it goes through a transition, the society craves for ideas and feelings suited to the ideas and concerns of time in its literature. In the modern time where the science is progressive with a growing speed and its effects on the pillars of the society seem significant, the literature has undoubtedly laid its own effect. More precisely, the modern literature, as a progressive phenomenon in the course of Iranian literature, with its particular approach has opened its arms to a set of new contents and concepts as well as a novel language, structure, and syntax of which it was the initiator together with a new choice of lexicon, thereby demonstrating the effect of science on itself. With its jargon which are simply the terms applied in idiomatic sense, the science has managed to place itself among the vocabulary used by the poet and, at times, has gone further, turned into a theme, and has been manifested in the form of scientific data in the poetry. The use of expressions whether as a word or as a theme or even as a flavor for poetry are all reflective of science in literature, denoting the great influence of science on literature. Thus, the present study aims at exploring some of these scientific data in the modern Persian poetry.
    Keywords: scientific data, Modern poetry, scientificism, Physcs
  • Gholamreza Mastali Parsa Pages 153-178
    Basic Prssh article why the lyrical texts or mystic texts Nmadprdazyhay BhrhMnd of romantic literature, sometimes with themes based on religious literature face left? What is the origin of these themes? And whether it can be explained how the formation of these themes in the artist's mind? SrvdhHayy lyrical interpretation, especially in the ability to have mystical themes with themes sometimes face in them superhuman and divine lover is standing outside of the circle and at the beginning it can be perceived and received religious literature . In this paper, first the concept of "religious literature leave" and then its definition, with the English poetic texts NmvnhHayy, early texts of ancient poetry to contemporary literature, ten of the areas of the division BndyAy Gyry will be provided. As will be explained in detail in the Iraqi style, a combination of romantic and mystical DrvnmayhHay-raking, one of the spaces PrjlvhTryn cracks apparent religious literature, "lyrical content" is. But the bulk of the writing, look at the poems of Saadi, as well as verses attributed to QysBn Mlvh (insane Ameri), which according to the authors, Saadi, is in some of the themes he has been affected by this issue and Vakavydh According to the relationship themes that may warrant out of the circle of religious literature with the issue of "Imagination" and explain the origin and the formation of these themes in the artist's mind, with YaryGrftn specific description of AbnRby "Imagination" and mystical love will be explained.
    Keywords: Religious Disrespect, Imagination, Ozri poem, Ebne Arabi, Majnoon, Sadi
  • Pages 179-198
    Shahrbaraz is one of the most famous commander of Khosrow-Parviz who fought with the Roman emperor (Byzantine) and won great victories. He captured Jerusalem and sent the true cross (one Christians believe that Jesus was crucified by it) to Ctesiphon (imperial capital of Iran) . He then occupied Egypt and Libya in 619 AD. So after several centuries he extended Iran’s territory as great as the Achaemenid era. But his relation with Khosrow was strained soon. In this article we have tried to investigate the causes of this rupture in their relationship. Considering historical narratives on the relation of Khosrow and Shahre-baraz it is deduced that the Shahnameh narration is more comprehensive and more believable. According to Shahnameh the major factor of schism between them was the accumulation of wealth by Khosrow and expensive taxes that result of his continual and barren wars that their costs were paid by the people. Shahre-baraz has been fighting for several years for Khosrowbut when he saw people suffering and Khosrow,s tyranny and dictatorship and rejecting the peace demands of Herakle, He thought that staying in Khosrow’scamp is not reasonable. He converted to Christianity and decided to overthrow Khosrow’s government .
    Keywords: khosrowParviz, Shahre-baraz, Herakles, Persian-Roman wars