فهرست مطالب

نشریه نثر پژوهی ادب فارسی
سال سوم شماره 6 (زمستان 1378)

  • 170 صفحه، بهای روی جلد: 5,000ريال
  • تاریخ انتشار: 1379/01/15
  • تعداد عناوین: 7
|
  • تاثیر ادبیات فارسی بر نهضت تعالی گرایی آمریکا
    بهزاد قادر ی، عباس آذر انداز صفحه 1
    ادبیات فارسی پس از اینکه جامعه فرهنگی اروپا را تحت تاثیر خود قرار می دهد، در اواخر قرن هیجدهم بتدریج جای خود را در نشریات آمریکایی نیز باز می کند. این توجه در اوایل قرن نوزدهم، همزمان با شکوفایی فرهنگی جامعه آمریکایی، جنبه عمیق تری به خود می گیرد. در اروپا، عامل اصلی توجه به ادبیات فارسی عمدتا جنبه تجاری و سیاسی داشته است، اما از آنجا که این عامل در مورد آمریکا، به دلیل نبودن این روابط، نمی توانسته نقش داشته باشد، این پرسش پیش می آید که چه انگیزه ای در این امر دخیل بوده است.
    در این نوشتار، پس از ارایه اجمالی نفوذ ادبیات فارسی در آثار شاعران بزرگ اروپایی، ورود به جامعه آمریکایی و برخوردهای رمانتیکی آغازین نسبت به آن، سعی شده است به این پرسش از دیدگاه ملی و فرهنگی جامعه آمریکا پاسخ داده شود.
    آمریکایی ها برای ساختن ادبیات ملی و مستقل خود، از ادبیات ملل مختلف، از جمله ادبیات فارسی، بهره گرفتند. شکل گیری این ادبیات چون در عصر سیطره رمانتی سیسم بود، و این مکتب ادبی، خود به فرهنگ و ادبیات ملل شرقی گرایشی ویژه داشت، طبیعتا این انگیزه و توجه شدت می یافت. گذشته از این، عامل مهمتری نیز در این رویکرد نقش داشته است و آن رواج عرفان آمریکایی در این دوره است. امرسن و همفکران او، در ساختن بنیان های مکتب فکری - عرفانی خود که به تعالی گرایی Transcendentalism معروف است، از فرهنگ و ادبیات شرقی مدد گرفتند و همین امر سبب گردید که بشدت تحت تاثیر ادبیات فارسی قرار گرفته، و با الهام از آن، آثاری بدیع خلق کنند.
    عراق و فارس گرفتی به شعر خوش حافظبیا که نوبت بغداد و وقت تبریز است«حافظ»
  • نکته ای در مورد ترجمه متون ادبی
    محمد شریعتی صفحه 25
    در این نوشتار ابتدا نظری اجمالی در مورد ترجمه ارایه شده است. سپس متن ادبی از دیدگاه شهریار که شعر را به عنوان نمونه ای کامل از متون ادبی معرفی کرده، مورد بررسی قرار گرفته است. به تبع آن شعر از دیدگاه ایشان و دیگر شعرا، به عنوان نمونه ای فراگیر از متون ادبی بحث و پس از آن دیدگاه منتقدانه ادبا در شکل ارتباط بین فردی یک جانبه و دو جانبه در شعر ارایه شده است. به طوری که شعر به عنوان نمود عینی ارتباط بین - فردی بین شاعر و نیرویی ماورا طبیعی و اولین نوع ترجمه ادبی از احساس شاعر برای خود و هم زبانانش معرفی شده است و همچنین ترجمه، در مرحله دوم توسط واسطه برای مخاطب غیرهم زبان شاعر از جنبه های مختلف و با توجه به نظریه پردازی های متفاوت مورد بررسی قرار گرفته است و رابطه ادیب و مترجم در وهله اول رابطه ای بین - فردی و افقی و در مواردی همراه با چشم داشت از جانب صاحب اثر و از پایین به بالا معرفی شده است.
  • استعاره- زندگی - ترجمه
    مسعود شریفی فر صفحه 45
    این مقاله در دو بخش مجزا ولی مرتبط با هم، نقش استعاره در زندگی و مشکلات احتمالی ترجمه استعارات را به اختصار بررسی می کند.
    بخش نخست که اساسا مبتنی بر نظریات لیکاف، در کتاب استعاراتی که با آنها زندگی می کنیم، می باشد، نشانگر این امر است که نظام تصوری زندگی ما استعاری است و تعبیرات استعاری ما بر اساس این نظام شکل می گیرند و مثالهایی از زبان فوتبال، به عنوان محبوبترین ورزش ایران و جهان آورده شده که به خوبی موید این نظریه است. در تمامی این مثالها تصور استعاری این است که فوتبال یک جنگ است و تعبیرات استعاری ناشی از این تصور نیز از طریق مثالهای مرتبط بیان شده است و از آنجا که زبان فوتبال جز لاینفک زبان زندگی روزمره می باشد، به جاری بودن استعاره در زندگی واقف می شویم.
    در بخش دوم ضمن بررسی تقسیم بندی استعارات از دیدگاه نیومارک در می یابیم به همان اندازه که ترجمه بعضی استعارات، مانند استعاره های قالبی مشکل و در بعضی موارد غیرممکن به نظر می رسد، ترجمه استعارات ابداعی ساده است و در ضمن استعاره جدیدی، به نام استعاره نو، جدا از تقسیم بندی نیومارک معرفی می شود و تمامی این موارد با نمونه هایی از ترجمه اشعار سهراب سپهری توسط مسعود فرزان و دانشجویان درس کاربرد اصطلاحات در ترجمه نگارنده همراه می باشند.
    کلیدواژگان: استعاره، زندگی، ترجمه، فوتبال، لیکاف، نیومارک، سهراب سپهری
  • بررسی عنصر کلامی خطاب در غزل فارسی / مبتنی بر غزل خواجه عمادکرمانی
    سید محمدتقی طیب صفحه 57
    خطاب عنصری کلامی (گفتمانی) است که به منظور ایجاد تحرک و انگیزش در کلام به کار می رود عملکرد انگیزش خطاب ناشی از جلب توجه خواننده/ شنونده و درگیر ساختن وی در روند کلام است. عامل صوری این جلب توجه، صور فیزیکی خطاب است که به ترتیب اهمیت ضمایر دوم شخص، افعال دوم شخص، ساختهای ندایی و ساختهای پرسشی می باشند. بالغ بر %96 غزلهای خواجه عماد خطابی است و غزلهای بی خطاب وی از %40 تجاوز نمی کند. انگیزش و به تبع آن خطاب در غزل جنبه میزانی دارد و عامل تعیین کننده میزان آن ژرف ساخت معنایی غزل است. بالاترین میزان خطاب در غزل خواجه عماد دارای ضریب 3.11 خطاب در بیت و میانگین خطاب در غزل خواجه عماد 1.07 خطاب در بیت است و این میانگین، شاخص میزان اهمیت خطاب در ساختار فضای غزل می باشد. دلیل بسآمد بالای خطاب در غزل آن است که چون غزل دارای زیربنای مغازله است، بنابراین در اکثر موارد دارای ژرف ساخت معنایی مثبت و تشکیل شده از مولفه های معنایی امید، عشق، شور و نشاط است و بندرت دارای ژرف ساخت منفی متشکل از مولفه های یاس، حسرت و حرمان می باشد و همین موارد اندک است که زیربنای معدود غزلهای بی خطاب خواجه شده است.
    تظاهر فیزیکی صور خطاب در %67 غزلهای خواجه عماد در مطلع است و در این موارد نوع ساختار خطابی مطلع بر ساختار خطابی سراسر غزل سیطره دارد. ساختار دستوری مطلع غزل نیز در اکثر موارد تعیین کننده نوع ساختار دستوری غالب بر غزل است. به جز خطاب عناصر دیگری نیز در انگیزش غزل تاثیرشان توجه دارند که اهم آنها واژگان مثبت، ساختار دستوری مثبت، زمان دستوری غیرگذشته، ساختارهای اول شخص و نوع وزن و قافیه می باشد.
    کلیدواژگان: خطاب، صورخطاب، غزل، خواجه فقیه عماد کرمانی، امید و عشق، یاس و حسرت، ساختار معنایی غزل، زمان دستوری، ساختار دستوری
  • استعاره در ابهام
    محمود فضیلت صفحه 77
    خواجه عمادالدین فقیه کرمانی، هم روزگار حافظ شیرازی، در روزگاری متلاطم می زیسته است. آنچه عماد را با حافظ مرتبط کرده است، پیش از آنکه مربوط به ویژگی های مشترک شعری و سبکی آنها باشد؛ به تصویر و تفسیر خواندمیر، صاحب کتاب حبیب السیر، درباره این بیت از حافظ بر می گردد.
    ای کبک خوش خرام که خوش می روی بایست غره مشو که گربه زاهد نماز کرد.
    «خواندمیر» گربه زاهد را استعاره از عماد فقیه فرض کرده، و بعد از او نویسندگانی، چون تقی الدین بلیانی، محمد معصوم شیرازی، ابوطالب خان تبریزی، قاضی نورالله شوشتری، امین احمد رازی، عباس اقبال، پژمان بختیاری، استاد معین و دیگران به آن اشاره کرده اند.
    صحت و سقم این استعاره موضوع مورد بحث این جستار است. چنین به نظر می رسد که تکوین و برجستگی استعاره مذکور در شعر حافظ، بازتابی از شرایط روزگار و نگاه روان شناختی حافظ به آن شرایط باشد. چرا که حافظ مضامین مشابه فراوانی را به کار برده است. بنابراین، استعاره مذکور، چالش حافظ بیشتر با مفهوم است و نه مصداق. اما از آنجایی که هر مفهومی، می تواند مصداقهای برجسته ای نیز داشته باشد، این پرسش پیش می آید که مصداق یا مصداقهای این استعاره کدامند؟ وانگاشته خواندمیر تا چه حدی صحت دارد؟
    در این مقوله با توجه به مدارک و شواهدی، چون مسکوت ماندن این موضوع مهم در مدارک قدیمی تری چون بهارستان جامی که در آن از عماد فقیه سخن رفته است و نیز نگرش ملامتی عماد که از این جهت به دیدگاه حافظ نزدیک است و همچنین دلایلی چون نقش آفرینی کبک در کنار گربه در بیت مذکور که آنرا با کبک انجیر (در متن سنسکریت کپینجله) کلیله پیوند می دهد و ترکیبات، عبارات، استعارات و امثال و داستانهای متعدد و مشابهی که در ادبیات فارسی، اروپایی و افریقایی وجود دارد و نیز استقبال حافظ از شعر عماد در بسیاری از غزلیاتش، گمانه خواندمیر و هم اندیشان او را غیرقابل پذیرش می نمایاند. و اگر بنا باشد که با توجه به عصر حافظ، برای استعاره مذکور، مصداق یابی کنیم، بی گمان با توجه به شواهد متعدد تاریخی و شعری، می بایست انگشت اتهام را به سوی امیر مبارزالدین نشانه رویم که در موش و گربه عبید نیز به گونه ای و هم آمیز، مشبه به گربه عابد قرار گرفته است:ناگهان گربه جست بر موشان چون مبارز به روز میدانا
    کلیدواژگان: عماد فقیه، حافظ، خواندمیر، محرابی، گربه عابد، امیرمبارزالدین، استعاره، کلیله و دمنه، موش و گربه، سبک عراقی
  • تحلیل بر مدیریت از دیدگاه سعدی
    علی نصر، حسین آقا حسینی صفحه 93
    مدیریت و بحث و بررسی در مورد آن موضوعی است که از دیرباز مورد توجه بوده است. امروز در نظریاتی که از سوی صاحبنظران مدیریت مطرح می شود، می توان نکات دقیقی را دریافت که بسیاری از آنها را در سخن بزرگان ادب و فرهنگ این سرزمین نیز می توان ملاحظه نمود، در این مقاله، دیدگاه های مطرح شده توسط برخی از صاحبنظران و دانشمندان خارجی مطرح شده، سپس دیدگاه هایی از سعدی که با این نظریه ها همخوانی و هماهنگی دارد، مورد بررسی قرار می گیرد، موضوعاتی مانند توجه به منافع انسانی، آمادگی، آزمون و خطا، تحمل ابهام، تعارض، تقویت مثبت و منفی، تنبیه و غیره از موارد مورد مطالعه ماست که ضمن بیان خلاصه هر یک، شاهد مثال هایی از سعدی در این زمینه آمده است.
    کلیدواژگان: سازمان، توسعه منابع انسانی، آمادگی، آزمون و خطا، نقش الگویی مدیر، فرهنگ سازمان، فرآیند، ارتباطات، تحمل ابهام، سبک مدیر، تعارض، تقویت مثبت، تقویت منفی، تنبیه، خاموش سازی
  • ON Defining Politeness Is Politiness Definable?
    Mina Rastegar صفحه 115