فهرست مطالب

نشریه نوآوری و ارزش آفرینی
پیاپی 11 (بهار و تابستان 1396)

  • تاریخ انتشار: 1396/06/25
  • تعداد عناوین: 6
|
  • علی اکبر امین بیدختی *، محمد علی نعمتی، علی محمد رضایی، سید احمد محمدی حسینی صفحات 1-22
    همکاری دانشگاه با صنعت موضوع جدیدی نیست. هرچند که مدل هایی برای این نوع ارتباط وجود دارد،که قبلا استفاده یا تست شده است، اما این مدل ها در بعضی از کشورها و جوامع ناکارآمد و نامناسب هستند. بنابراین در این مطالعه به طراحی مدلی در تحلیل سطح همکاری دانشگاه و صنعت در ایران می پردازیم. به علاوه شرایطی را که بر سر راه ارتباط دانشگاه با صنعت مانع تراشی می کند را مورد آزمون قرار داده ایم. از این رو در این مطالعه به منظور رتبه بندی موانع دانشگاه و صنعت و طراحی مدلی در این زمینه از آزمون فریدمن و مدل سازی ساختاری تفسیری استفاده شده است. از آن جا که روش ISM مبتنی بر نظر خبرگان می باشد، از نظرات 33 متخصص در حوزه دانشگاه و صنعت استفاده شده است. نتایج حاصل از این پژوهش، منجر به سطح بندی موانع توسعه همکاری دانشگاه و صنعت و طراحی مدلی از این عوامل شد. همچنین یافته ها نشان داد که عدم وجود اعتماد دو طرفه میان دانشگاهیان و صنعت گران، تقضا محور نبودن طرح های تحقیقاتی و پایان نامه ها و کمبود مسائل انگیزشی به ترتیب از مهم ترین موانع در توسعه همکاری دانشگاه و صنعت هستند.
    کلیدواژگان: دانشگاه، صنعت، ارتباط دانشگاه و صنعت، مدل سازی ساختاری تفسیری
  • اصغر زمانی * صفحات 23-36
    هدف پژوهش حاضر شناسایی ،تحلیل و اولویت بندی عوامل موثر بر کیفیت آموزش در آموزش عالی بود. در این پژوهش از روش ترکیبی (کمی و کیفی) استفاده گردید. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی خبرگان حوزه آموزش عالی و اساتید دانشگاهی بودند که به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب گردیدند و مصاحبه با آنان تا اشباع نظری (15 نفر) ادامه یافت ، همچنین جامعه آماری در بخش کمی را 392 نفر از اساتید دانشگاه یزد تشکیل دادند که از این تعداد 196 نفر بر اساس جدول کرجسی و مورگان به صورت تصادفی ، به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گرد آوری اطلاعات در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختار یافته و در بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته بود. روایی پرسشنامه توسط اساتید و متخصصان مورد تایید قرار گرفت و برای تعیین پایایی پرسشنامه از آلفای کرونباخ استفاده شد که براساس این آزمون میزان پایایی پرسشنامه 89/. محاسبه گردید. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات در بخش کیفی از کد گذاری باز و در بخش کمی برای اولویت بندی و وزن دهی عوامل از نرم افزار ای.اچ.پی و برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزار پی.ال.اس و آزمون ضریب بارعاملی استفاده شد. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که مولفه های روش تدریس استاد، سازماندهی محتوای آموزشی، امکانات و تجهیزات دانشکده ، وضعیت دانشجو(مکان ،زمان و استعداد فردی) ، صلاحیت حرفه ای استاد (آموزشی و پژوهشی) و تکنولوژی های نوین از جمله عوامل تاثیر گذار برکیفیت آموزش در آموزش عالی هستند.و در این بین روش تدریس استاد دارای اولویت اول می باشد.
    کلیدواژگان: اولویت بندی، کیفیت، آموزش، آموزش عالی
  • عباس قوامی، دکتر امیر نجفی * صفحات 37-48
    تحقیق حاضر با هدف تبیین وضعیت ظرفیت های گوناگون انباشتگی دانش و اندازه سازمان شرکت های بیمه شهر زنجان صورت گرفته، و سپس تاثیر متغیرهای فوق بر عملکرد نوآوری تدریجی و رادیکال بررسی شده است. این تحقیق از نظر روش، توصیفی پیمایشی (از نوع مقطعی) می باشد و از نظر هدف از نوع تحقیقات کاربردی و از نظر نوع در زمره تحقیقات میدانی است. جامعه آماری این تحقیق را کلیه کارکنان شرکتهای بیمه کارآفرین، آسیا، ایران و تامین اجتماعی شهر زنجان تشکیل می دهند که جمعا به تعداد 224 نفر می باشند. برای انتخاب نمونه از جدول مورگان استفاده گردیده که تعداد نمونه مورد نظر برای تعداد 224 نفر با قابلیت اطمینان 95 درصد برابر 138 نفر بدست آمد. برای نمونه گیری از نمونه گیری تصادفی طبقه ای استفاده گردید. نتایج حاصل از تحلیل فرضیه های تحقیق نشان داد ظرفیت تولید دانش درون سازمانی بر عملکرد نوآوری تدریجی، ظرفیت جذب دانش برون سازمانی و عملکرد نوآوری رادیکال با نقش تعدیلی متغیر واسطه ظرفیت جذب دانش برون سازمانی تاثیر غیر مستقیم معناداری دارد. همچنین ظرفیت جذب دانش برون سازمانی بر عملکرد نوآوری تدریجی و عملکرد نوآوری رادیکال تاثیر معناداری دارد. در نهایت نتایج نشان داد اندازه سازمان بر ظرفیت تولید دانش درون سازمانی، ظرفیت جذب دانش برون سازمانی، عملکرد نوآوری تدریجی و عملکرد نوآوری رادیکال تاثیر معناداری دارد.
    کلیدواژگان: ظرفیت انباشتگی دانش، اندازه سازمان، عملکرد نوآوری تدریجی، عملکرد نوآوری رادیکال
  • منیره ترابی نهاد *، فرهاد شفیع پور مطلق صفحات 49-60
    هدف پژوهش حاضر، مدل رابطه ای سیاستگذاری ها، اولویت ها، حمایت ها، و ارزشیابی طرح های پژوهشی با طرح های پژوهشی تجاری شده ادراک شده بوده است. روش پژوهش حاضر، توصیفی و از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری این پژوهش را کلیه اساتید دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرند در سال 1393- 1392 به تعداد 155 نفر تشکیل داده اند. در پژوهش حاضر، به دلیل محدویت جامعه آماری پژوهش، از روش سرشماری برای نمونه گیری استفاده شده و کلیه پاسخگویان به تعداد 155 نفر برای تحقیق انتخاب شدند. ابزار پژوهش مشتمل بر سه پرسشنامه محقق ساخته بوده است که عبارتند از: 1.پرسشنامه محقق ساخته عوامل موثر بر گسترش تجاری سازی طرح های پژوهشی (94/0=α)2. پرسشنامه محقق ساخته راهبردهای تقویت ارتباط دانشگاه با صنعت(86/0=α) 3. پرسشنامه محقق ساخته طرح های پژوهشی تجاری سازی شده(92/0=α). برای تامین روایی پرسشنامه های یاد شده از نظرات اساتید و کارشناسان استفاده بعمل آمده است. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از آزمون های رگرسیون چند گانه گام به گام، ضریب همبستگی پیرسون و مدل معادله ساختاری استفاده شده است. نتایج پژوهش بطور کلی نشان داد، بین سیاستگذاری های پژوهشی دانشگاه، اولویت دهی به طرح های پژوهشی-تجاری، حمایت از طرح های پژوهشی تجاری، و ارزشیابی طرح های پژوهشی، با تجاری سازی طرح های پژوهشی در سطح 05/0P< رابطه معناداری وجود دارد. همچنین نتایج پژوهش نشان داد، تقویت ارتباط دانشگاه با صنعت، رابطه بین عوامل چهارگانه اثرگذار مورد مطالعه را با توسعه طرح های پژوهشی تجاری شده، میانجی گری می کند. نیز نتایج پژوهش نشان داد، مدل تجربی پژوهش از برازش نسبتا مطلوبی برخوردار بوده است.
    کلیدواژگان: تجاری سازی طرح های پژوهشی، تقویت ارتباط دانشگاه با صنعت، اولویت دهی به طرح های پژوهشی، تجاری، ارزشیابی طرح های پژوهشی
  • حسین صمدی میارکلایی *، دکتر حمزه صمدی میارکلایی، دکتر مسعود بسطامی صفحات 61-74
    کارآفرینی سازمانی یکی از شاخه های اصلی کارآفرینی است که نقش کلیدی در موفقیت سازمان ها دارد؛ از سویی دیگر، عوامل متعددی بر فرایند توسعه کارآفرینی سازمانی تاثیرگذارند که باید مطالعه و شناسایی شوند. در واقع هدف از پژوهش حاضر، شناسایی و رتبه بندی عوامل موثر بر کارآفرینی سازمانی در شیلات استان مازندران می باشد. روش این پژوهش به لحاظ هدف از نوع کاربردی و از لحاظ ماهیت و روش توصیفی- پیمایشی می باشد. جامعه آماری تحقیق شامل کارشناسان و خبرگان اداره کل شیلات استان مازندران در مسائل مدیریتی و کارآفرینی می باشند. در پژوهش حاضر پس از مطالعه ادبیات تحقیق، عوامل موثر بر کارآفرینی سازمانی شناسایی و در سه بعد (عوامل رفتاری، عوامل ساختاری و عوامل محیطی) سازماندهی گردید. داده های پژوهش نیز با استفاده از پرسشنامه های دلفی و مقایسات زوجی جمع آوری، و با استفاده از روش دلفی فازی و فرآیند تحلیل سلسله مراتب گروهی- فازی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل از تحلیل های صورت گرفته حاکی از آن است که عوامل اصلی موثر بر کارآفرینی سازمانی به ترتیب اولویت عبارت اند از: عوامل رفتاری، عوامل ساختاری و عوامل محیطی. می توان دریافت که کارآفرینی سازمانی از مفاهیم بسیار مهمی است که اهمیت و مزایای آن در سال های اخیر برای شمار زیادی از سازمان ها، شرکت ها و بنگاه های تجاری در زیر بخش-های مختلف صنعتی، کشاورزی و شیلاتی کاملا محسوس بوده است و توجه به آن می تواند بسیاری از منافع اقتصادی و اجتماعی را برای سازمان ها به بار آورد.
    کلیدواژگان: کارآفرینی سازمانی، شیلات مازندران، نوآوری، دلفی فازی، AHP فازی
  • مهندس مهتاب عشقی عراقی *، مهندس فاطمه غنی پور صفحات 75-92
    کارآفرینی یک حرفه نیست بلکه فراتر از آن یعنی یک سبک زندگی یا یک علم است که پیوسته همراه کارآفرین است و بر کل زندگی او تاثیر می گذارد؛ از انتخاب دین گرفته تا انتخاب همسر، شغل و روش انجام کارهایش. کارآفرینان به سبک خاصی زندگی می کنند و به روش مخصوصی با مسائل و مشکلات و پدیده ها برخورد می کنند. آنها یک زندگی کارآفرینانه دارند که ممکن است در این زندگی کسب و کار کارآفرینانه ای داشته باشند یا نداشته باشند. هدف از تحقیق حاضر تعیین ارتباط بین خودکارآمدی کارآفرینی (انگیزش و آموزش، خلاقیت و نوآوری، ریسک پذیری، مهارتهای کارآفرینی (مدیریتی، فنی و رهبری)، تجربه حرفه ای و استقلال طلبی، منبع کنترل) و سبک زندگی در جهت تحقق قصدکارآفرینی دانشجویان و کارکنان دانشگاه علمی کاربردی جهاددانشگاهی استان مرکزی– شعبه نیم ور در سال تحصیلی96-95 بود. روش تحقیق مورد استفاده توصیفی از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری شامل140 نفر از دانشجویان بود، که از این تعداد بر اساس فرمول محاسبه حجم نمونه کرجسی و مورگان(1970) تعداد 103 نفر به عنوان جامعه نمونه انتخاب شده اند. ابزار جمع آوری داده ها شامل4پرسشنامه با عنوان سبک زندگی (LSQ)، مهارتهای کارآفرینی اسمیت، خودکارآمدی کارآفرین ولینان و چن و لورز، قصدکارآفرینی دی نابل و مک گی بود. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که بین سبک زندگی و قصد کارآفرینی با متغیرهای خلاقیت و نوآوری(39/0=r و02/0p≤)، تجربه حرفه ای و استقلال طلبی(75/0=r و03/0p≤)، ریسک پذیری(54/0=r و009/0p≤)، مهارتهای کارآفرینانه(82/0=r و000/0p≤)، انگیزش و آموزش(81/0=r و006/0p≤) و منبع کنترل(95/0=r و04/0p≤) رابطه معنادار وجود دارد. به عبارت دیگر، هر چه سبک زندگی بالاتر باشد، انگیزه پیشرفت و آموزش، خلاقیت و نوآوری، ریسک پذیری و مهارتهای کارآفرینی (مدیریتی، فنی و رهبری) نیز بالاتر است و رابطه ای میان سبک زندگی با متغیر های منبع کنترل، تجربه حرفه ای و استقلال طلبی وجود دارد و قصد کارآفرینانه و خودکارآمدی کارآفرینانه بیشتر دانشجویان و کارکنان مورد بررسی در حد متوسط است.
    کارآفرینی یک حرفه نیست بلکه فراتر از آن یعنی یک سبک زندگی یا یک علم است که پیوسته همراه کارآفرین است و بر کل زندگی او تاثیر می گذارد؛ از انتخاب دین گرفته تا انتخاب همسر، شغل و روش انجام کارهایش. کارآفرینان به سبک خاصی زندگی می کنند و به روش مخصوصی با مسائل و مشکلات و پدیده ها برخورد می کنند. آنها یک زندگی کارآفرینانه دارند که ممکن است در این زندگی کسب و کار کارآفرینانه ای داشته باشند یا نداشته باشند. هدف از تحقیق حاضر تعیین ارتباط بین خودکارآمدی کارآفرینی (انگیزش و آموزش، خلاقیت و نوآوری، ریسک پذیری، مهارتهای کارآفرینی (مدیریتی، فنی و رهبری)، تجربه حرفه ای و استقلال طلبی، منبع کنترل) و سبک زندگی در جهت تحقق قصدکارآفرینی دانشجویان و کارکنان دانشگاه علمی کاربردی جهاددانشگاهی استان مرکزی– شعبه نیم ور در سال تحصیلی96-95 بود. روش تحقیق مورد استفاده توصیفی از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری شامل140 نفر از دانشجویان بود، که از این تعداد بر اساس فرمول محاسبه حجم نمونه کرجسی و مورگان(1970) تعداد 103 نفر به عنوان جامعه نمونه انتخاب شده اند. ابزار جمع آوری داده ها شامل4پرسشنامه با عنوان سبک زندگی (LSQ)، مهارتهای کارآفرینی اسمیت، خودکارآمدی کارآفرین ولینان و چن و لورز، قصدکارآفرینی دی نابل و مک گی بود. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که بین سبک زندگی و قصد کارآفرینی با متغیرهای خلاقیت و نوآوری(39/0=r و02/0p≤)، تجربه حرفه ای و استقلال طلبی(75/0=r و03/0p≤)، ریسک پذیری(54/0=r و009/0p≤)، مهارتهای کارآفرینانه(82/0=r و000/0p≤)، انگیزش و آموزش(81/0=r و006/0p≤) و منبع کنترل(95/0=r و04/0p≤) رابطه معنادار وجود دارد. به عبارت دیگر، هر چه سبک زندگی بالاتر باشد، انگیزه پیشرفت و آموزش، خلاقیت و نوآوری، ریسک پذیری و مهارتهای کارآفرینی (مدیریتی، فنی و رهبری) نیز بالاتر است و رابطه ای میان سبک زندگی با متغیر های منبع کنترل، تجربه حرفه ای و استقلال طلبی وجود دارد و قصد کارآفرینانه و خودکارآمدی کارآفرینانه بیشتر دانشجویان و کارکنان مورد بررسی در حد متوسط است.
    کلیدواژگان: مهارت کارآفرینانه، سبک زندگی، خودکارآمدی، قصدکارآفرینی
|
  • Aliakbar Aminbeidokhti *, Mohammad Ali Neamati, Ali Mohammad Rezaei, Seyed Ahmad Mohammadi Hoseini Pages 1-22
    Cooperation between university and industry is not a new topic. Although there are some tested and used models for characterizing and analyzing this cooperation, these models have proven to be inefficient and unsuccessful in some countries. Therefore in this study we developed a model to analyze the level of university – industry cooperation in Iran. Furthermore we identified and ranked the barriers hampering and blocking this cooperation. In order to do so we used Interpretive Structural modeling (ISM) and Friedman test. Since ISM is based on the views of scholars we asked 33 experts both from university and industry to provide their views and comments about the present condition of university – industry cooperation. Using research findings we ranked barriers that hamper university – industry cooperation respectively as: 1- lack of trust between industry sector and academia; 2- lack of demand – centered research and dissertations; and 3-motivational issues.
    Keywords: university, industry, University, Industry Relationship, Interpretive Structural modeling
  • Asghar Zamani * Pages 23-36
    The purpose of this study is to recognize and Analyze of factors influencing the quality of education in higher education . This study was conducted via mixed method (quantitative and qualitative). Statistical population of study in the qualitative part were experts of higher education and university professors which were selected by purposive sampling. The interviews continued to obtain adequate data saturation (15 expert). Statistical population of study in the quantitative part was 392 professors of Yazd University. Based on Krejcie and Morgan table, 196 persons were randomly selected as the sample of the study. The data were collected through semi-structured interviews in the qualitative phase and a questionnaire developed by the researche.The questionnaire validity was confirmed by viewpoints of specialists and professors, and the reliability was measured using Cronbach's Alpha (0.89). In order to analyze the information in the qualitative part of open coding and in the quantitative part for prioritizing and weighing the factors affecting the quality of education in higher education, the software A.H.P and for analysis of information from PLS software and factor load were used.The study results indicated that the professors’ teaching method, organization of educational content, faculty’facilities and equipment, student status (place, time, talent), professional competency of professors (education and research) and new technologies were among the effective factors on quality of education in higher education and professors’ teaching method has the higherst prioprity.
    Keywords: prioritization, quality, education, higher education
  • Abbas Ghavami, Amir Najafi Dr * Pages 37-48
    This study aimed to determine the effect of different capacities, knowledge accumulation and the size of incremental and radical innovation performance (Case Study: Karafarin, Asia, Iran Insurance companies and social security organization) has been made. The research methods, descriptive (cross-sectional) and the aim of the research is applied and the type of field research among. The population of this research included all employees of Karafarin, Asia, Iran Insurance companies and social security organization a total of 224 persons. Morgan table was used to select the sample of the sample number to the number 224 with a reliability of 95 percent to 138, respectively. For sampling stratified random sampling was used. The results showed assumptions, knowledge production capacity within the organization, on the performance of incremental innovation, the capacity to absorb external knowledge, and radical innovation performance with variable adjustment of external knowledge absorption capacity through significant indirect effects. Also The absorption capacity of external knowledge on the performance of incremental innovation, radical innovation performance has a significant impact. The results showed that the size of the capacity of organizational knowledge, the capacity to absorb external knowledge, the incremental innovation and radical innovation performance has a significant impact.
    Keywords: Knowledge Accumulation Capabilities, Organizational Size, Incremental Innovation Performance, Radical Innovation Performance
  • Monire Torabi *, Farhad Shafi Poor Pages 49-60
    The purpose of present research was to study relationship model of policies, priorities, supportives, and evaluation researches projects with perceived commercialization researches projects. The method of research was correlation all of the statistical community selected as sampling(155). The Instrument of research include of tree types:1. made questionnaire of efficiency factors influencing developing the researches projects(=α 0.94),2. made questionnaire of strategies for developing relationship between university and industry(=α 0.86),3. made questionnaire of the commercilization researches projects(=α 0.92). The validity of all of the questionnaires provided by specialists. The data analyzed by multiple regression test, pearson correlation test and structural model. The total results showed that there were relationship between policies, priorities, supportives, and evaluation researches projects with perceived commercialization researches projects(p
    Keywords: policies, priorities, supportive, evaluation researches projects, perceived commercialization researches
  • Hossein Samadi *, Hamzeh Samadi-Miarkolaei Dr, Masoud Bastami Dr Pages 61-74
    Organizational entrepreneurship as one of the main forms of entrepreneurship plays a key role in the success of organizations. On the other hand, several factors are influencing the process of organizational entrepreneurship development which are necessary to be studied and identified. The purpose of the present research is Identify and ranking affecting factors on organizational entrepreneurship process in mazandaran fishery and marine organization. In terms of data collection, the used method in this study is the descriptive-survey method and in terms of research purposes, it is an applied research. Statistical population of present study is includes of experts and connoisseurs in mazandaran fishery and marine organization. In the present study, after study literature, were Identification the factors on organizational entrepreneurship process and in three dimensions (behavioral factors, structural factors, and environmental factors) was organized. In collected data was using Delphi and paired comparisons questionnaires, and in order to data analyzing, using fuzzy Delphi method and FAHP were used. The results of the analysis indicate that the affecting factors on organizational entrepreneurship process in priority order is include: Behavioral factors, structural factors and environmental factors. Can see that entrepreneurship is importance and benefits that are very important concept in recent years a large number of organizations, companies and businesses in the following sectors of industry, agriculture and the fisheries was quite sensible.
    Keywords: Organizational Entrepreneurship, Innovation, Iranian Fishery, Fuzzy Delphi, AHP Fuzzy
  • Mahtab Eshghi Araghi *, Fatemeh Ghanipour Pages 75-92
    Entrepreneurship is not a profession, but beyond that, it is a lifestyle or a science that is constantly associated with the entrepreneur and affects his entire life; from choosing religion to choosing a spouse, job and method of doing it. Entrepreneurs live in a special style and deal with problems and issues in a special way. They have an entrepreneurial life that they may or may not have entrepreneurial business in their life. The aim of this study is to determine the relationship between entrepreneurial self-efficacy (Motivation and education, creativity and innovation, risk-taking, entrepreneurial skills (managerial, technical and leadership), professional experience and independence, source of control) and lifestyle in order to achieve students’ and employees entrepreneurship intention at University of Jahad Applied Sciences in Markazi province- Nimvar branch in 95-96.The used research methodology was survey. The statistic population was consisted of 140 students. Among this number 103 were selected as a sample by using Krejcie and Morgan (1970). Data was collected through four questionnaires namely lifestyle (LSQ), Smith’s entrepreneurial skills, entrepreneur self-efficacy of Vlinan, Chen and Lurz, entrepreneurship intention of de Noble and McGee. The results showed that there is a significant relationship between the lifestyle and the entrepreneurship intention with creativity and innovation (r=0.39 and p≤0.02), professional experience and independence (r=0.75 and p≤0.03), risk-taking (r=0.54 and p≤0.009), entrepreneurial skills (r=0.82 and p≤0.000), motivation and education (r=0.81 and p≤0.006) and source of control (r=0.95 and p≤0.04). In other words, the higher lifestyle, the higher motivation of improvement and education, creativity and innovation, risk-taking, entrepreneurial skills (managerial, technical and leadership) and there is a relationship between lifestyle and source of control, professional experience and independence. Besides, the entrepreneurial intention and entrepreneurial self-efficacy of most students and employees are average.
    Keywords: entrepreneurial skills, lifestyle, self, efficacy, entrepreneurship intention