فهرست مطالب

نشریه پلاسما و نشانگرهای زیستی
سال یازدهم شماره 2 (پیاپی 42، بهار 1397)

  • تاریخ انتشار: 1397/02/30
  • تعداد عناوین: 8
|
  • اکبر حسنی *، مریم اعتمادیان، حمید خطیبی صفحات 1-16
    اسیدهای آلی و معدنی با تاثیر بر برخی ویژگی های خاک مانند pH و هدایت الکتریکی و یا با تغییر انحلال پذیری برخی ترکیبات جامد خاک، می توانند روی تولیدمثل و رشد موجودات زنده خاک تاثیرگذار باشند. کاربرد این اسیدها در خاک های آهکی ایران به عنوان اصلاح کننده رایج است. هدف از این پژوهش بررسی تاثیر کاربرد اسیدهای آلی و معدنی بر فیزیولوژی رشد و تولید مثل کرم خاکی، ریزجانوران و جامعه میکروبی در خاک های آهکی بود.
    این آزمایش روی یک خاک آهکی زراعی در ظرف های مخصوص در قالب طرح کاملا تصادفی در 10 تیمار و 3 تکرار انجام شد. اسید سیتریک، اسید استیک، اسید اگزالیک با غلظت 5 و 10میلی مولار، مخلوط سه اسید آلی هرکدام با غلظت 33/3 میلی مولار، اسید سولفوریک و اسید فسفریک هرکدام با غلظت 5 میلی مولار استفاده شد. ظروف محتوی 1 کیلوگرم خاک به مدت 20 روز در دمای اتاق قرار گرفتند. در پایان تعداد ریزجانوران خاک و جمعیت جامعه میکروبی در هر تیمار شمارش شدند. برای بررسی رشد و تولید مثل کرم خاکی یک آزمایش جداگانه طراحی گردید. به مخلوط خاک و کود گاوی تازه، تیمارهای فوق اعمال شده و با کرم خاکی تلقیح و 56 روز در دمای اتاق قرار گرفت. در پایان تعداد کل کرم های نوزاد، کرم های بالغ، کوکون های تولید شده و وزن کل کرم ها اندازه-گیری شد.
    کاربرد اسیدها باعث کاهش pH و افزایش هدایت الکتریکی در خاک ها شد. اسید فسفریک و اسید سیتریک موجب افزایش تعداد کوکون های کرم خاکی و سایر اسیدها باعث کاهش تعداد آن ها گردیدند. اسید سیتریک موجب افزایش تعداد کرم نوزاد شد ولی سایر تیمارها تعداد نوزادان را کاهش دادند. اسید فسفریک تعداد کرم های بالغ را کاهش داد اما وزن آن ها را بیشتر نمود. در سایر تیمارها تعداد و وزن کرم های خاکی کاهش یافت. کاربرد اسیدهای آلی و معدنی موجب کاهش تولید مثل نماتدها، آمیب ها، تا^ک^~داران و م^ک^~داران شد. جمعیت باکتری ها و قارچ های خاک در همه اسیدها به جز اسید سولفوریک منجر به افزایش جمعیت باکتری های خاک شد.
    کلیدواژگان: فون خاک، اسید سیتریک، اسید فسفریک، اسید سولفوریک
  • حدیده معبودی *، نرگس جوادزاده، علی سواری، محمد تقی اژیر صفحات 17-26
    ماهی شیربت یکی از گونه های با ارزش اقتصادی از ماهیان بومی استان خوزستان می باشد. هدف از این مطالعه مقایسه تاثیر آنالوگ عصاره هیپوفیز و هورمون LHRHa2به روش سه مرحله ای، با عصاره هیپوفیز به روش دو مرحله ای بر شاخص های بافتی، تولیدمثلی و هورمون های استروژن، پروژسترن و تستوسترون مولدین نر و ماده این گونه می باشد.
    به این منظور 50 قطعه ماهی مولد شیربت در 4 تیمار (40 قطعه به روش سه مرحله ای و 10 قطعه به روش دو مرحله ای) مورد مطالعه قرار گرفتند. تیمار شاهد mg/kg 4 عصاره هیپوفیز، تیمار اول mg/kg 4 هیپوفیز و?g/kg LHRHa23، تیمار دوم mg/kg 4هیپوفیز و?g/kg LHRHa27 و تیمار سوم mg/kg 4هیپوفیز و?g/kg LHRHa2 10دریافت نمودند. از مولدین صید شده قبل و بعد از تزریق خون گیری به روش الایزا، هورمون های تستوسترون، پروژسترون و 17-بتا استرادیول سرم خون، اندازه گیری شده. سپس با انجام تخم کشی دستی (مالشی) مولدین نر و ماده میزان جواب دهی ثبت گردید. پس از 24 ساعت ماهی ها کالبد شکافی شده وضعیت ظاهری گنادها و وزن گنادها و کبد آن ها جهت تعیین تغییرات ماکروسکوپی و شاخص های گنادوسوماتیک و هپاتوسوماتیک اندازه گیری گردید.
    p) و نتیجه مشابهی در مولدین نر به دست آمد. تغییر مورفولوژیک در گنادها مشاهده نگردید و در همه تیمارها بیضه و تخمدان بالغ بودند.
    کلیدواژگان: LHRHa2، غده هیپوفیز، هرمون استروئیدی، شیربت
  • دل آرا سپهرفر *، کوروش سوری مغانلو، سید حسین حسینی فر، جامد پاک نژاد، علی جافرنوده صفحات 27-36
    موکوس و ترکیبات آن اولین خط دفاعی در برابر پاتوژن ها ویکی از بخش های مهم سیستم ایمنی درماهیان است. این تحقیق به منظور بررسی اثر پروبیوتیک Pediococcus acidilactici و پودر قارچAgaricus bisporus جیره غذایی بر شاخص های ایمنی موکوس و هیستومورفولوژی روده در بچه ماهی کپور معمولی (Cyprinus carpio) انجام گرفت.
    بعد از 2 هفته سازگاری بچه ماهیان با میانگین وزنی 6 9 /0 ±0 6 /1 9 گرم با شرایط آزمایشگاه، تعداد 1 8 0 قطعه، در 1 2 تانک فایبرگلاس با تراکم 1 5 قطعه در هر تانک توزیع گردید. سپس در قالب طرح کاملا تصادفی به مدت 2 ماه با 4 جیره آزمایشی شامل جیره تجاری (گروه شاهد) و به ترتیب غذای تجاری مکمل شده به P. acidilactici به میزان CFU/g1 0 7 ×9 /0 (تیمار1) ، غذای حاوی Agaricus bisporus به میزان 1 0 گرم برکیلوگرم (تیمار2) و غذای تجاری حاوی ترکیبی ازP. acidilactici به میزان CFU/g1 0 7 ×9 /0 و پودر قارچ به مقدار 1 0 گرم برکیلوگرم (تیمار3) پرورش داده شدند. در پایان دوره آزمایش، سنجش آنزیم لیزوزیم به روش کدورت سنجی و با استفاده از دستگاه اسپکتروفتومتر و ایمونوگلوبولین کل از طریق سنجش میزان پروتئین سرم قبل و بعد از افزودن پلی اتیلن گلایکول به نمونه محاسبه گردید، هم چنین آزمایشات هیستومورفولوژی روده به روش بافت شناسی کلاسیک و رنگ آمیزی هماتوکسیلین- ائوزین انجام شد.
    P) ، ولی با سایر گروه ها اختلاف معنی دار نداشت (0 5 /0 کلیدواژگان: مکمل های غذایی، ایمنی موکوس، هیستومورفولوژی، کپور معمولی
  • بهاره نجفی، امیراشکان مهجور، حمید صادقی صفحات 37-46
    شلغم و برگ آن از زمان های قدیم به عنوان غذا و دارو مورد استفاده قرار می گرفته است. این گیاه حاوی ترکیبات متفاوتی با فعالیت های بیولوژیک مختلف است. در این مطالعه اثرات برگ شلغم بر روی غلظت سرمی پروژسترون، استروژن و گنادوتروپین ها و فولیکول های پری موردیال، اولیه، ثانویه، گراف و جسم زرد تخمدان موش صحرایی مورد بررسی قرار می گیرد.
    برای انجام مطالعه از چهل و پنج سر موش صحرایی ماده بالغ 80 -90 روزه از نژاد ویستار استفاده شد. موش ها به صورت تصادفی در پنج گروه نه تایی شامل گروه شاهد و کنترل که هیچ گونه عصاره دریافت نمی کردند و گروه های تجربی کم، متوسط و زیاد نیزکه به ترتیب 50، 100 و200 میلی گرم بر کیلوگرم عصاره شلغم را به مدت چهارده روز از طریق دهانی دریافت می کردند، تقسیم بندی ، در پایان روز چهاردهم ار تمامی گروه ها نمونه خونی اخذ شده و غلظت سرمیLH، FSH ، پروژسترون و استروژن اندازه گیری شدند. هم چنین با جدا کردن تخمدان تعداد فولیکول های پره آنترال، اولیه، ثانویه، گراف و جسم زرد شمارش گردید.
    اندازه گیری هورمونی نشان داد که میزان LH در گروه های تجربی با مصرف 200 ،100 ،50 میلی گرم بر کیلوگرم برگ شلغم کاهش معتی داری را نشان داد (05/0? p). هم چنین نتایج نشان داد که دوز 100 و 200 میلی گرم بر کیلوگرم عصاره هیدروالکلی برگ شلغم باعث کاهش معنی دار استروژن و دوز 50 میلی گرم بر کیلوگرم عصاره هیدروالکلی برگ شلغم باعث کاهش معنی دار میزان پروژسترون شده است (05/0? p). ضمن این که عصاره هیدروالکلی برگ شلغم افزایش معنی دار تعداد فولیکول های اولیه در تخمدان داشته است (05/0? p).
    کلیدواژگان: برگ شلغم، پروژسترون، استروژن، گنادوتروپین، موش صحرایی
  • سعیده تیموری پور چقونگنش، حسین عبدی بنمار *، بهرام فتحی آچاچلویی، جمال سیف دواتی، رضا معصومی صفحات 47-58
    بولدنون آندسیلینات یک استروئید آنابولیک است که باعث تحریک تولید پروتئین، کاهش نیازهای غذایی و افزایش بازده خوراک می شود. از طرفی، سطح بالای پروتئین جیره باعث افزایش فراهمی پروتئین و اسید های آمینه در بدن می شود. هدف از این مطالعه بررسی اثرات تزریق بولدنون آندسیلینات و سطح پروتئین جیره غذایی بر روی فراسنجه های خونی و هورمون های تیروئیدی بره های نر آمیخته رومانف-مغانی است.
    این پژوهش با استفاده از 2 0 راس بره نر رومانف-مغانی در قالب طرح کاملا تصادفی با آرایش فاکتوریل (2×2) با 4 گروه آزمایشی و 5 تکرار (بره) در هر گروه انجام شد. عوامل اصلی در این پژوهش اثر تزریق بولدنون آندسیلینات (عدم تزریق یا تزریق 5/0 میلی گرم بولدنون به ازای هر کیلوگرم وزن بدن) و سطح پروتئین جیره غذایی (12 یا 16 درصد ماده خشک) در طی مدت 7 5 روز بود. خون گیری نیز به صورت ماهانه طی 2 مرحله از تمامی بره ها 3 ساعت پس از مصرف خوراک از رگ گردنی، به عمل آمد. متابولیت های خونی شامل آلبومین، پروتئین کل، کلسترول، تری گلیسیرید، نیتروژن اوره ای خون، گلوکز و لیپوپروتئین با چگالی بالا (HDL) با استفاده از کیت های آزمایشگاهی (شرکت پارس آزمون، ایران) به روش اسپکتروفتومتری و هورمون های تیروئیدی شامل تری یدو تیروزین و تیروکسین (پیشتاز طب ایران) با استفاده از دستگاه الیزا (Awareness، USA) اندازه گیری شد.
    نتایج نشان داد که غلظت نیتروژن اوره ای خون در ماه اول (تزریق هورمون) تحت تاثیر عامل هورمون قرار گرفت و تزریق هورمون باعث کاهش معنی داری در غلظت نیتروژن اوره ای خون شد. غلظت پروتئین خون در پایان ماه اول (تزریق هورمون) به طور معنی داری افزایش یافت و در ماه دوم با قطع تزریق هورمون این اثر از بین رفت (05/0< P). هم چنین میزان پروتئین کل سرم خون تحت تاثیر اثر متقابل هورمون با پروتئین قرار گرفت (05/0< P). میزان تری گلیسیرید و کلسترول به طور معنی داری با تزریق هورمون در ماه اول تغییر کرد (05/0< P). عامل پروتئین اثر معنی داری بر غلظت گلوکز خون داشت. بر اساس آزمایشات انجام شده تزریق بولدنون و سطوح پروتئین اثر معنی داری بر روی غلظت تری یدوتیروزین (T3) و تیروکسین (T4) خون نداشت. نسبت غلظت T3 به T4 تحت تاثیر عوامل آزمایشی قرار نگرفت (05/0 کلیدواژگان: آمیخته های رومانف - مغانی، بولدنون آندسیلینات، فراسنجه های خونی، هورمن های تیروئیدی
  • الهه ودایع خیری، کاظم پریور، جواد بهارآرا*، بی بی صدیقه فضلی بزاز، علیرضا ایرانبخش صفحات 59-70
    فیستین فلاونوئیدی است که می تواند به طورمستقیم از طریق تغذیه بر سلامت انسان تاثیر گذار باشد تاکنون اثرات این فرآورده طبیعی درجلوگیری از تکثیر و القای آپوپتوز در سلول های سرطانی مختلف گزارش شده اما اثرات آن بر سرطان کولون رده سلولی CT-29 بررسی نشده است. هدف از مطالعه حاضر بررسی اثرات آپوپتوتیکی فیستین برسلول های سرطان کولون CT-29 می باشد.
    سلول های سرطانی رده ی CT-29 با غلظت های 25 ،50، 75، 100 و 125 میکروگرم بر میلی لیترفیستین به مدت 48 ساعت تیمار شدند. میزان زیست پذیری سلول ها و غلطت مهاری IC50 با آزمون MTT محاسبه گردید. جهت بررسی القای آپوپتوز در سلول های CT-29 از روش های رنگ آمیزی DAPI و اکریدین اورنج- پروپودیوم یداید، آنالیز فلوسایتومتری انکسین 5 ? پروپودیوم یداید و بررسی بیان ژن های Bax، Bcl2 استفاده شد.
    یافته های حاصل از آزمون MTT نشان داد فیستین به صورت وابسته به دوز باعث مهار تکثیر سلول های CT-29 می شود. نتایج رنگ آمیزی DAPI نشان داد که فیستین منجر به تراکم و شکست هایی در کروماتین می گردد، رنگ آمیزی اکریدن اورنج-پ ر وپ ی د ی و می د ای د نشان دهنده افزایش درصد سلول های آپوپتوزی در سلول های تحت تیمار بود. هم چنین نتایج حاصل از بررسی هایReal Time PCR نشان داد که درحالی که بیان ژن Bax در سلول تحت تیمار افزایش می یابد بیان ژن Bcl-2 در سلول های تیماری کاهش می یابد.
    کلیدواژگان: فیستین، مرگ سلولی، سرطان کولون
  • حامد عبدالله پور، عرفان اکبری نرگسی، بهرام فلاحتکار* صفحات 71-80
    استفاده از آرتمیا به عنوان یک جیره غذایی مناسب برای پرورش لاروی در خیلی از گونه ها گسترده شده است. اگرچه استفاده از سیست آرتمیا در آبزی پروری ساده به نظر می رسد، اما عوامل متعددی در تخم گشایی سیست ها نقش دارند. بنابراین، هدف از این مطالعه تعیین اثر دوره های نوری مختلف بر قابلیت تخم گشایی سیست آرتمیا فرانسیسکانا می باشد.
    مطالعه حاضر به بررسی دوره های نوری مختلف 48 ساعت روشنایی (48L) ، 6 ساعت تاریکی و 42 ساعت روشنایی (6D: 42L) ، 12 ساعت تاریکی و 36 ساعت روشنایی و (12D: 36L) ، 24 ساعت تاریکی و 24 ساعت روشنایی (24D: 24L) ، 36 ساعت تاریکی و 12 ساعت روشنایی (36D: 12L) ، 48 ساعت تاریکی (48D) در مدت 48 ساعت انکوباسیون در سه تکرار بر درصد تخم گشایی سیست، درصد مرحله چتری و درصد سیست تخم گشایی نشده آرتمیا فرانسیسکانا پرداخته است. پس از 48 ساعت و با استفاده از نمونه برداری از هر تکرار، 5 نمونه 250 میکرولیتری برداشت و داخل پتری دیش قرار داده شدند؛ تعداد ناپلی، تعداد مرحله چتری و سیست تخم گشایی نشده شمارش صورت پذیرفت.
    نتایج نشان داد بیشترین و کم ترین درصد تخم گشایی به میزان 25/4 ± 6/72 و 26/6 ± 4/27 درصد به ترتیب در تیمارهای 48L و 48D ثبت شد (05/0p<). پایین ترین درصد سیست تخم گشایی نشده نیز در 48D و بالاترین درصد مرحله چتری در 36D: 12L ثبت گردید (05/0p<). همچنین، بیشترین درصد مرحله چتری در تیمار 36D: 12L و کمترین درصد مرحله چتری در تیمار 12D: 36L بدست آمد.
    کلیدواژگان: دوره های نوری، قابلیت تخم گشایی، آرتمیا فرانسیسکانا، آبزی پروری
  • لیلا اصغری، پروین تراب زاده، شهربانو فولادی صفحات 81-93
    مصرف محصولات تنباکو یک خطر اصلی برای ایجاد بیماری های قلبی- عروقی است. ویتامین C هم به عنوان موثرترین آنتی اکسیدان محلول در آب تاثیر به سزایی در حفاظت از بدن در برابر نقص های سیستم دفاعی دارد. هدف از این مطالعه بررسی اثر حفاظتی ویتامین C بر تخریب ناشی از مصرف عصاره آبی تنباکو بر آئورت موش های تیمار شده در راستای بهبود بیماری های قلبی می باشد.
    P از لحاظ آماری مورد بررسی قرار گرفت و برای مقایسه دو به دو میانگین گروه ها نیز تست های Tukey و Duncan انجام شد.
    ضخامت دیواره آئورت؛ در گروه Tobacco افزایش یافت ولی با مصرف مقادیر کم و متوسط ویتامین C به همراه عصاره آبی تنباکو در گروه های تجربی 1 و 2 کاهش داشت و در گروه تجربی 3 با مصرف زیاد ویتامین C نسبت به گروه تنباکو کاهش یافته ولی در مقایسه با سایر گروه ها افزایش ضخامت داشته است و هیچ کدام معنی دار نبودند. گروه تنباکو کاهش وزن داشته ولی در گروه های تجربی 1،2 و 3 افزایش وزن حاصل شد، که تفاوت حاصله در گروه های تنباکو و تجربی 1 با فاصله اطمینان 99% و گروه های تجربی 2 و 3 در سطح 05/0P<معنی دار بودند.
    کلیدواژگان: قلب، ضخامت دیواره آئورت، تنباکو، ویتامین C، عصاره آبی