فهرست مطالب

Pharmaceutical Sciences - Volume:1 Issue: 2, 2004

Pharmaceutical Sciences
Volume:1 Issue: 2, 2004

  • 104 صفحه،
  • تاریخ انتشار: 1382/11/15
  • تعداد عناوین: 10
|
  • مسعود مهام، محمد همتی صفحه 1
    بیش از دو قرن است که از گلیکوزیدهای قلبی جهت درمان بیماری های دستگاه گردش خون استفاده می شود. در بین این دسته از داروها دیگوکسین بیش از بقیه در انسان و دام مورد استفاده قرار می گیرد. متاسفانه فاصله بین دوز درمانی و سمی این دارو کم بوده و موارد مسمومیت با آن در انسان و دام ها گزارش می شود. در مورد درمان این مسمومیت تشخیص سریع اهمیت زیادی دارد. با توجه به اینکه وقوع دیسریتمی های قلبی مهمترین نشانه این مسمومیت می باشد لازم است تظاهرات قلبی مسمومیت بیشتر مورد بررسی قرار گیرد. در این بررسی از 13 قلاده سگ بومی با وزن بین 14 تا 33 کیلوگرم استفاده شد. سگها به صورت تصادفی در سه گروه تقسیم شدند. در گروه اول (شامل 5 قلاده سگ) دیگوکسین به صورت خوراکی و تزریق داخل وریدی تجویز گردید. مطالعه الکتروکاردیوگرام های اخذ شده از سگ های مسموم نشان داد که مسمومیت با دیگوکسین دو نوع اختلال در فعالیت الکتریکی قلب ایجاد می نماید. دسته اول اختلالات ناشی از کاهش هدایت در قلب (مانند برادیکاردی سینوسی، توقف سینوسی - دهلیزی، بلوکدهلیزی - بطنی و...) و دسته دوم اختلالات ناشی از افزایش اتوماتیسیتی (مانند انواع تاکیکاردی، ضربان های زودرس بطنی و...) می باشد. علت مرگ در سگ های این گروه بروز فیبریلاسیون بطنی بود. در گروه دوم (شامل 3 قلاده سگ) محلول اسید کلریدریک (0.1 نرمال) به صورت وریدی تجویز شد. الکتروکاردیوگرام های اخذ شده نشان داد که سگها تزریق 1 تا 2 لیتر از این محلول را به خوبی تحمل کرده و اختلالی در فعالیت الکتریکی قلب ایجاد نمی شود. درگروه سوم (شامل 5 قلاده سگ) دیگوکسین مانند گروه اول تجویز شده و پس از شروع دیسریتمی ها اسید کلریدریک وریدی (مشابه گروه دوم) تزریق گردید. مطالعه الکتروکاردیوگرام های بدست آمده از این گروه نشان داد که تجویز اسید کلریدریک تاثیر با اهمیتی در روال ایجاد دیسریتمی های ناشی از مسمومیت با دیگوکسین ندارد.
    کلیدواژگان: دیگوکسین، مسمومیت، سگ، دیسریتمی، قلبی
  • سید علیرضا مرتضوی صفحه 11
    از جمله تئوری های مطرح شده برای پدیده مخاط چسبی تئوری دهیدراسیون موکوس توسط پلیمر مخاط چسب و همچنین تئوری نفوذ زنجیره های پلیمر به داخل ساختمان شبکه ای موکوس و به دنبال آن تشکیل پیوندهای ضعیف مابین آنها می باشد. این دو تئوری هر یک بطور جداگانه و از دیدگاه خاص خود پدیده مخاط چسبی را بررسی و مطرح می نمایند. در این تحقیق تصمیم بر آن گرفته شد که این دو تئوری در کنار یکدیگر بررسی شوند و در واقع تاثیر دهیدراسیون موکوس توسط پلیمرهای مخاط چسب بر ساختمان ویسکوالاستیک موکوس مطالعه شود. بدین منظور دیسک های پلیمری (هر یک دارای تنها یک پلیمر) حاوی کربومر 934 (C934)، سدیم کربوکسی متیل سلولز، هیدروکسی پروپیل سلولز(HPC)، آلژینات سدیم و کتیرا تهیه شدند و به مدت 480 دقیقه در تماس با موکوس در یک ظرف سربسته و در دمای 37?C قرار گرفتند. در فواصل زمانی مشخص موکوس با دقت از دیسکها جدا شد، توزین گردید و سپس با استفاده از تکنیک رئولوژی نوسانی دینامیکی با فرکانس لرزش 0.1-10 Hz، دو پارامتر G'' و (Storage modulus) و (Loss modulus) G''نمونه ها تعیین گردید. نتایج حاصله نشان می دهند که در اثر دهیدراسیون موکوس ساختمان ویسکوالاستیک آن تقویت و مستحکم می شود. اما، در کنار دهیدراسیون موکوس می بایستی که زنجیره های پلیمری قابلیت نفوذ مطلوبی را به داخل زخجیره های گلیکوپروتئینی موکوس داشته باشند و به دنبال آن بتوانند الاستیسیته یا به عبارتی G'' موکوس را به مراتب بیشتر از G'' افزایش دهند. در این راستا پلیمر غیر یونی HPC ضعیفتر از پلیمرهای آنیونی بررسی شده عمل می کند. از طرف دیگر C934 که موکوس را کمتر از سه پلیمر آنیونی دیگر دهیدراته نموده است، توانسته است که بیشترین میزان استحکام ساختمانی را در موکوس ایجاد نماید. لذا، به نظر می رسد که در نظر گرفتن توام دو تئوری مذکور بتواند به طور صحیح تری فرآیند مخاط چسبی را بیان نماید.
    کلیدواژگان: مخاط چسبی، پلیمرهای مخاط چسب، دهیدراسیون موکوس، رفتار رئولوژیک، رئولوژی نوسانی دینامیکی
  • مهندس مرتضی عالیقدری، مهدی غیاثی نژاد، اشرف سادات مصباح، محمدرضا سیاهی، مهدی کریمی نژاد صفحه 23
    اورانیم یکی از رادیونوکلئیدهای طبیعی جهت آلودگی آب به شمار می رود، لذا زدایش آن از منابع آب از دیدگاه های علمی، تحقیقاتی و تامین آب سالم برای صنایع غذایی، دارویی و آشامیدنی امری مهم محسوب می گردد. این مطالعه به منظور حذف اورانیم از آب با فرآیند تبادل یونی (Ion Exchange Process) انجام گرفت. پژوهش بر اساس تهیه محلول استاندارد سولفات اورانیم، انتخاب رزین های آنیونی Dowex وAmberlite، تعیین درصد فضای خالی رزینها، pH مناسب، ظرفیت رزینها، زمان تماس بهینه و منحنی جذب انجام گرفت. اورانیم نمونه ها به روش های لیزر فلوریمتری (Laser Fluorimetry) و (Flow Injection Analysis) اندازه گیری شد. رزین های Dowex و Amberlite به ترتیب pH=3 و pH=2/5 جهت اکثر جذب نمونه ها، قدرت جذب 22.50 و 16.90 میلی گرم اورانیم به ازای هر میلی لیتر رزین، زمان تماس 25 و 15 دقیقه بین رزین و محلول در مرحله جذب را دارا بودند. ضمنا سرعت جذب اورانیم بر روی رزین Amberlite بیشتر از رزین Dowex تعیین گردید. نهایتا هر دو رزین توانایی قابل قبولی جهت حذف اورانیم از آب را دارا بودند.
    کلیدواژگان: اورانیم، تبادل یونی، آب
  • علیرضا فرج الهی، جلیل پیرایش اسلامیان، حسین ساعدی پور صفحه 31
    معرفی ژل پلیمر برای دوزیمتر و مزایای منحصر بفرد آن در اندازه گیری توزیع دوز کاربردهای مهمی را در رادیوتراپی پیدا کرده است. در این مقاله عملکرد دوزیمتر ژل در اندازه گیری های مربوط به درمان از راه دور که معمول ترین شکل رادیوتراپی می باشد، مورد بحث قرار گیرد. در این بررسی، دوز عمیقی در محور مرکزی در فانتوم استوانه ای ساخته شده از پرسپکس با قطر 150 میلیمتر اندازه گرفته شد. فانتوم با میدانی به ابعاد 5×5 و 8×8 سانتیمتر تشعشع داده شده و نتایج آن با اندازه گیری های بدست آمده از اطاقک یونیزاسیون مقایسه گردید. بررسی ها با اندازه گیری توزیع دوز حاصل از تشعشع سه و چهار میدانی، تابش مایل و همچنین توزیع دوز در ژل ناهمگن (غیر یکنواخت) ادامه یافت و نتایج حاصل از ژل با توزیع دوزهای بدست آمده از سیستم رایانه ای طرح درمانی هیلکس (Helax) با شبیه سازی شرایط آزمایش و با استفاده از نرم افزار PIPS مقایسه گردید. درصد دوز عمقی در محور مرکزی در هر دو میدان تابش 5×5 و 8×8 سانتیمتری توافق خوبی با میزان بدست آمده از اطاقک یونیزاسیون با اختلاف 4 ± درصد نشان داد. در منحنی دوز یکسان 50 درصد، مقایسه مساحت دوز حاصل از تشعشع سه میدانی در ژل و هیلکس با استفاده از PIPS منجر به توافقی با اختلاف 4± درصد شد. توزیع دوز حاصل از تشعشع چهار میدانی تا منحنی های دوز یکسان 70 درصدی منجر به توافقی با اختلاف 2.7 ± تا 5 درصد و در منحنی 60 درصدی با اختلاف 8± درصد با هیلکس شد. اندازه گیری منحنی های توزیع دوز در میدان های تابش متفاوت در آزمایشات انجام یافته با ژل که داخلش فضای خالی ایجاد شده بود در سطح منحنی دوز 90 درصدی توافق نسبتا خوبی با نتایج بدست آمده از هیلکس نشان داد. توزیع دوز ناشی از تابش مایل 30 درجه ای اختلاف زیادی در حدود 10 میلیمتر در منحنی های 70 تا 90 درصدی بین دو سیستم نشان داد. به هر حال تکرار آزمایش با فانتوم شیشه ای بجای پرسپکس این عدم توافق را مرتفع نمود. نتایج گرفته شده نشان می دهد که توزیع دوز عمقی حاصل از تکنیک های پرتو درمانی استاندارد در ژل، با توزیع دوزهای اتاقک یونیزان و همچنین توزیع دوز پایه حاصل از هیلکس توافق دارند. عملکرد ژل در اندازه گیری دوز با تعبیه شکاف هوایی در فانتوم کاملا امیدوار کننده بود.
    کلیدواژگان: ژل پلیمر، توزیع دوز، پرتو درمانی، دوزیمتری، طراحی درمان
  • محمود رضا جعفری، افروز عارفی، کیوان صدری، مهرناز امانی، فریدون مهبودی صفحه 41
    هدف این مطالعه تهیه فرآورده های لیپوزومی حاوی rgp63و (major surface glycoprotein of Leishmania recombinant) است که بتواند در موش های BALB/c به صورت اختصاصی باعث القای ایمنی سلولی شود و موش ها را در مقابل چالش با انگل زنده لیشمانیا ماژور، محافظت کند. لیپوزوم های حاوی rgp63 به روش دهیدراسیون - رهیدراسیون (Dehydration-Rehydration vesicles, DRVs) تهیه شدند. اجزای اصلی لیپیدی تشکیل دهنده لیپوزوم ها شامل Dipalmitoylphosphatidylcholin (DPPC) و کلسترول (Chol) DRV-DPPC/Chol-rgp63 با نسبت مولی 2:7) بود و اجزای دیگر شامل (Dioleoylphosphatidylethanolamine) وDOPE DRV-DPPC/DOPE/Chol-rgp63 با نسبت مولی (2:1:7 و استئاریل آمین - (SA) DRV-DPPC/SA/Chol-rgp63 با نسبت مولی 2:2:7) به فرمولاسیون اصلی اضافه شدند تا لیپوزوم های به ترتیب فوزوژنیک و با بار مثبت حاصل شوند. فرمولاسیون دیگری حاوی تمام اجزای لیپیدی فوق بود (لیپوزوم با بار مثبت و فوزوژنیک DRV-(DPPC/DOPE/SA/Chol-rgp63) با نسبت مولی 2:2:1:7).لیپوزوم های حاصل محدوده سایز ناهمگن (μm 1.5-0.1) داشتند ولی میزان محصور سازی آنها بالا (52-(% 46 بود. فرآورده های لیپوزومی حاوی rgp63 μm (2μg)و rgp63 به تنهایی (2μg) PBS-rgp63 وPBS و لیپوزوم خالی (DRV-DPPC/Chol) به عنوان کنترل به صورت زیر جلدی به موش های BALB/c در گروه های 10 تایی سه مرتبه به فاصله 3 هفته از هم تزریق شدند. سه هفته بعد از آخرین تزریق ایمن سازنده تست ازدیاد حساسیت تاخیری (Delayed type hypersensitivity, DTH) با تزریق 2 میکروگرم از rgp63 در کف پای چپ موش و(Phosphate buffer saline) PBS به عنوان کنترل در کف پای راست به صورت زیرجلدی انجام گرفت و میزان تورم حاصل در پای موش ها 24، 48 و 72 ساعت پس از تزریق اندازه گیری شد. یک هفته بعد از تست DTH موش ها با تزریق پروماستیگوت های زنده لیشمانیا ماژور (2μg 50/10 6×1) در کف پای چپ به صورت زیرجلدی تحت چالش قرار گرفتند. میزان تورم و زخم در پای موش ها به صورت هفتگی به مدت 10 هفته اندازه گیری شد. آنالیز نتایج DTH نشان داد که در بین گروه های مختلف فرآورده لیپوزومی DRV- DPPC/DOPE/Chol-grp63 در مقایسه با گروه های کنترل بیشترین تاثیر را در ایجاد پاسخ DTH مثبت در هر سه نوبت اندازه گیری شده را دارد (P<0.01)، پاسخ فرآورده های لیپوزومی دیگر حاوی rgp63 و PBS rgp63 نیز در هر سه نوبت مثبت ولی کمتر بود(P<0.05). در تست چالش با انگل زنده گروه DRV-DPPC/DOPE/Chol-rgp63 اثر محافظتی کامل داشت(P<0.001). گروه DRV-DPPC/SA/Chol-rgp63 اثر محافظتی خوبی داشت ولی کمتر از گروه قبل بود.ولی فرآورده لیپوزومی DRV-DPPC/SA/Chol-rgp63 اثر محافظتی جزئی نشان داد که از نظر آماری بارز نبود (P>0.05). گروه های DRV-DPPC/DOPE/SA/Chol-rgp63 و PBS-rgp63 فقط به صورت نسبی (P<0.05) باعث محافظت موش ها شدند. این نتایج نشان می دهد که لیپوزوم های DRV-DPPC/DOPE/Chol-rgp63 می توانند ایمونوادجوانتهای مناسب برای rgp63 برای تحریک ایمنی سلولی و محافظت موش ها در قابل لیشمانیوز پوستی باشند.
    کلیدواژگان: لیشمانیوز پوستی، لیپوزوم، ایمنی سلولی، DTH، rgp63
  • محمد اصغر زاده، محمد علی حسین پورفیضی، عبدالناصر رفیع صفحه 61
    با توجه به نقش آنزیم DNA پلی مراز در همانندسازی DNA در تحقیقات مولکولی آنزیم های DNA پلی مراز خصوصا انواع مقاوم به حرارت از اهمیت بسزایی برخوردارند. در این تحقیق، از باکتری باسیلوس استیروترموفیلوس مقاوم به حرارت، جدا شده از آب گرماستخر گاومیش شهر سرعین استان اردبیل آنزیم DNA پلی مراز مقاوم به حرارتاستخراج و تخلیص گردید به همین منظور باکتری ها در محیط Luria- Bertani broth در دمای? C55 کشت داده شدند و در فاز لگاریتمی برداشته شدند. نتیجتا بیست گرم خمیر باکتری به دست آمد و در بافر مربوطه به صورت سوسپانسیون در آورده شد سپس با استفاده از لیزوزیم و سونیکاسیون عصاره خام سلولی تهیه گردید بعد به کمک رسوب با سولفات آمونیوم و سه مرحله کروماتوگرافی به ترتیب با - DEAE سفادکس، فسفوسلولز و هپارین سفاروز خالص سازی عصاره خام سلولی صورت گرفت. آنزیم DNA پلی مراز 127 برابر تخلیص گردید و در نهایت آنزیم با فعالیت ویژه 223 (U/mg) تهیه شد DNA پلی مرازاستخراجی در دمای 55? C بیشترین فعالیت را از خود نشان داد. با استفاده از SDS-PAGE سه باند پروتئینی بدست آمد که وزن مولکولی باند اصلی حدود 76000 دالتون بود. از آنزیم DNA پلی مراز باسیلوس استیروترموفیلوس میتوان در همانندسازیDNA، site directed mutagenesisو DNA sequencing در دمای بالا استفاده نمود.
    کلیدواژگان: باسیلوس، استیروترموفیلوس، آنزیم DNA پلی مراز، خالص سازی
  • جعفر مجیدی، مریم بنازاده امیر خیز صفحه 69
    همولیزین کاربرد تشخیصی - آموزشی متعدد داشته که از جمله آنها سنجش عملکرد اجزای کمپلمان در قالب انجام تست CH50 و آموزش عملی این تست برای دانشجویان مقاطع کارشناسی ارشد و PHD رشته های مختلف مثل ایمونولوژی و بیوشیمی است. هدف از انجام این طرح تولید همولیزین در راستای خودکفایی با کمترین هزینه اقتصادی می باشد. برای تولید همولیزین در خرگوش از گلبول های قرمز گوسفند (SRBC) به عنوان ایمونوژن برای بدن خرگوش استفاده می شود. خون هپارینه از چندین گوسفند تهیه شده و با یکدیگر مخلوط (pooled) گردید. سپس با سرم فیزیولوژی شستشو داده شد و با استفاده از Cell Counter شمارش گردید و به تعداد 109× 5-1 به طور داخل وریدی (IV) به خرگوش تزریق شد. هفت الی ده روز بعد از تزریق که اوج تولید آنتی بادی پلی کلونال از کلاس IgM می باشد. خونگیری از خرگوش به عمل آمد و سرم غنی از همولیزین جدا گردید. در راستای سنجش عملکرد همولیزین و استاندارد نمودن آن، همولیزین تیتر گردید. برای تعیین اینکه در چه تیتری از همولیزین، گلبول های قرمز فقط حساس می شوند و نه آگلوتینه، رقتهای مختلفی از همولیزین تهیه و روی حجم ثابتی از SRBC اضافه گردید. نتایج نشان داد که تیتر همولیزین تولیدی 2560 بود. یعنی با رقت 2560 نیز قادر به حساس کردن SRBCs به هدف بررسی عملکرد اجزای توتال کمپلمان بود. برای اطمینان از عملکرد در حد استاندارد، تست CH50 با استفاده از همولیزین تولیدی و همولیزین استاندارد (Sigma) به عمل آمد. نتایج نشان داد که همولیزین تولیدی با تیتر 2560 همچون همولیزین استاندارد قادر به حساس کردن گلبول های قرمز گوسفند می باشد. تیتر بالای همولیزین تولیدی در مقایسه با تیتر همولیزین استاندارد دال بر اهمیت و اقتصادی بودن محصول تولیدی دارد. بنابراین همولیزین تولیدی یک محصول مفید بوده و در اهداف تشخیصی دارای اهمیت می باشد.
    کلیدواژگان: آنتی بادی پلی کلونال، گلبول های قرمز گوسفند
  • جواد شکری، جلال حنایی، خسرو ادیب کیا، محمدحسین زرین تن، مریم مهر پویا صفحه 75
    در این تحقیق سعی شده است با استفاده از سیستم پمپ اسموتیک فرمولاسیونی از نیفدیپین تهیه گردد که با مصرف روزانه بتواند نیاز بیمار را مرتفع سازد. بدین منظور تعدادی فرمولاسیون مختلف تهیه شده و رهش دارو از هر فرمولاسیون با دستگاه اندازه گیری انحلال در دمای? C 37 و 100 rpm اندازه گیری شد. به علت حساسیت نیفدیپین به نور تمام مراحل آزمایش در شرایط تاریک انجام شد. برای فرمولاسیون هسته سیستم، پلیمرهای مختلف با ویسکوریته و وزنهای مولکولی متفاوتی استفاده شدند. پلیمرهای استفاده شده بعنوان ژلیفیان از انواع (E5LV, E50LV, K100M) HPMC، پلی وینیل پیرولیدون (K30M)، سدیم کربوکسی متیل سلولز 200 و 1500 سانتی پواز(NaCMC 200 and 1500cps) و انواع کاربومر (934 و 940) و به عنوان عامل فعال اسمزی از CaCl2, NaCl, KCl و فروکتوز استفاده شد. استفاده از SLS در فرمولاسیون هسته سیستم پمپ اسموتیک رهش دارو را به میزان قابل ملاحظه ای افزایش داد (21/60%). افزایش رهش دارو به کمک SLS احتمالا به دلیل توانایی SLS در پراکنده ساختن ذرات دارو در فرمولاسیون و همچنین افزایش دادن محلولیت آبی دارو می باشد. SLS همچنین بعد از نفوذ آب به درون سیستم می تواند باعث افزایش تر شدن ذرات دارو و جلوگیری از تجمع ذرات دارو گردد. در فرمولاسیون غشای نیمه تراوا از سلولز استات استفاده شد. از روغن گرچک با غلظت 1% وزنی - وزنی بعنوان پلاستی سایزر در فرمولاسیون غشای نیمه تراوا استفاده شد. تاثیر قطر سوراخ در رهش دارو نیز بررسی شده و مشخص شد که قطر سوراخ در رهش دارو از پمپ اسموتیک بسیار مؤثر بوده و بنابراین قطر سوراخ بایستی مقدار اپتیمم داشته باشد.KCl به عنوان عامل اسموتیک مناسب انتخاب گردید. نتایج همچنین نشان دادند که برخلاف نوع عامل اسموتیک، مقدار این عامل تاثیر زیادی بر رهش دارو از سیستم بر جای نمی گذارد.
    کلیدواژگان: پمپ اسموتیک، فرمولاسیون، نیفدیپین، رهش دارو
  • علیرضا محجل نایبی، محمدرضا برگزین صفحه 87
    نتایج حاصل از بررسی های انجام شده حاکی از دخالت هورمون تستوسترون در پدیده درد می باشد. مطالعه قبلی ما نیز نشان می دهد که برداشتن گنادها و یا مسدود کردن گیرنده تستوسترون توسط فلوتاماید در رت های نر بی دردی در فاز دو آزمون فرمالین ایجاد می کند که توام با افزایش سطح سروتونین در شاخ خلفی نخاع ناحیه کمری است. هدف از این مطالعه بررسی اثر تجویز مزمن (5 روزه) داروی فلوکستین بر روی بی دردی ناشی از برداشتن گنادها و تجویز فلوتاماید است. چهار هفته بعد از برداشتن گنادها بی دردی در فاز دو آزمون فرمالین ایجاد شد. داروی فلوتاماید به عنوان آنتاگونیست گیرنده تستوسترون با دوز 10 mgkg -1 بی دردی در فاز دو آزمون فرمالین ایجاد کرد. بی دردی ناشی از برداشتن گنادها و تجویز فلوتاماید 10 mgkg-1با تجویز فلوکستین 0.16 mgkg-1) به مدت 5 روز) به طور معنی داری افزایش یافت. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که حذف تستوسترون به روش گنادکتومی و یا تجویز فلوتاماید بی دردی ایجاد می کند که با تجویز مزمن (5 روزه) فلوکستین بی دردی ایجاد شده تشدید می یابد. این مطالعه نتایج قبلی ما را که حاکی از وجود ارتباط بین هورمون تستوسترون و سیستم سروتونرژیک است تایید می نماید. برای مشخص شدن دقیق این ارتباط نیاز به مطالعات بعدی است.
    کلیدواژگان: فلوکستین، تستوسترون، آزمون فرمالین
  • سودابه داوران، محمدرضا رشیدی، عباس خانی صفحه 95
    تهیه و پلیمریزاسیون مونومرهای آکریلیک فعال، زمینه جدیدی از سنتز ماکرو مولکول های عامل دار است که در سال های اخیر در صنایع شیمیایی، مهندسی، دارویی، پزشکی و بیوتکنولوژی جایگاه ویژه ای را به خود اختصاص داده است. تهیه پیش داروهای پلیمری با این روش در منابع زیادی گزارش شده است. و جزء روش های جدید دارو رسانی محسوب می شود. پلیمرهای آکریلیک حامل 5- آمینوسالیسیلیک اسید (5-ASA) با استفاده از روش آمینونولیز پیش پلیمرهای فعال آکریلیک تهیه شدند. این پلیمرها دارای زنجیرهای پلیمری هیدروفوب و گروه های جانبی هیدروفیل و مولکول های دارویی بوده و به عنوان پیش داروهای پلیمری 5-ASA محسوب می شوند. کوپلیمرهای حامل دارو پس از سنتز شناسایی شدند. جرم مولکولی، رفتار تورمی، درصد اتصال دارو و رفتار هیدرولیزی آنها در دو pH مطابق با شیره معده و شیره روده مورد ارزیابی قرار گرفت. هر سه پلیمر با درصدهای متفاوت می توانند داروی حامل خود را به تدریج آزاد نمایند. رفتار هیدرولیز و درصد تورم آنها حاکی از حساس بودن کوپلیمرها نسبت به pH می باشد و از این سیستم می توان برای تهیه سیستم های دارو رسانی حساس به pH ویژه کولون استفاده کرد.
    کلیدواژگان: 5- آمینوسالیسیلیک اسید، اکریلانهای فعال، دارورسانی کولونی پلیمرهای آمفیفیلی