فهرست مطالب

بهداشت مواد غذایی - سال دهم شماره 1 (پیاپی 37، بهار 1399)

نشریه بهداشت مواد غذایی
سال دهم شماره 1 (پیاپی 37، بهار 1399)

  • تاریخ انتشار: 1399/03/08
  • تعداد عناوین: 8
|
  • سید مسعود محمدی، محمود امین لاری*، سید شهرام شکرفروش، سعید حسین زاده صفحات 1-18
    عوامل مختلفی موجب تغییرات طعمی و کیفی پنیر آنزیمی می شود. در این مطالعه از فرآیندهای مختلف شامل پاستوریزاسیون شیر خام و رتنتیت، میکروفیلتراسیون (MF)، باکتوفیوگاسیون دوتایی (DBF)، الترافیلتراسیون (UF). در غالب 4 تیمار جهت ارزیابی کیفی، میکروبی، شیمیایی، بافتی و حسی پنیر آنزیمی ایرانی به منظور بهبود کیفیت و بررسی ماندگاری محصول انجام شد. نتایج نشان داد که در تیمارهایی که از DBF و MF استفاده شده بود، تعداد باکتری های مزوفیل کمتر بود (p< 0.05). در تمامی تیمارها با افزایش زمان از روز اول تا روز 21 تعداد کپک و مخمر افزایش داشت (p< 0.05). هم چنین در مورد میزان اسپور، اختلاف معنی داری در دمای 4 درجه سلسیوس وجود نداشت و در تیمارهایی که فرآیند باکتوفوگاسیون دوتایی انجام نشده بود میزان اسپور در این دما افزایش یافت. بعلاوه در طول مدت ماندگاری، اختلافی در میزان پروتیین وNPN وجود نداشت .میزان لاکتوز نمونه ها در طول نگهداری کاهش یافت. با توجه به ارتباط اسیدلاکتیک و اسیدیته ناشی از تخمیر لاکتوز و میزان لاکتوز نمونه ها، نتایج افزایش اسیدیته (کاهش pH) میزان مصرف لاکتوز را تایید نمود. هم چنین آزمون سختی نمونه ها اختلاف معنی داری نداشت اما باگذشت زمان از روز 1 تا 21، سختی بافت نمونه های پنیر افزایش یافت (p< 0.05). این مطالعه نشان داد که استفاده از تکنولوژی سالم سازی باکتوفوگاسیون دوتایی، موجب بهبود کیفیت محصول نسبت به میکروفیلتراسیون شد. درنهایت استفاده هم زمان از چند فرآیند (تکنولوژی Hurdle)، در افزایش کیفیت و ماندگاری پنیر از طریق کنترل پارامترهای میکروبی و شیمیایی موثر بود و در آزمون حسی نیز بالاترین نمره ارزشیابی را نسبت به سایر تیمارها دریافت کرد.
    کلیدواژگان: پنیر آنزیمی ایرانی، میکروفیلتراسیون، باکتوفوگاسیون دوتایی، اولترافیلتراسیون، ماندگاری
  • اکرم نوروز حقی نوبیجاری، ابراهیم رحیمی*، امیر شاکریان صفحات 19-28
    تب کیو با عامل ریکتزیا، بیماری مشترک انسان و دام باقدرت بیماری زایی بسیار بالا است که اخیرا تنها به عنوان بیماری شغلی در دامداران، دامپزشکان و کارگران کشتارگاه ها تلقی نمی شود. مصرف شیر نقش بسیار مهمی در اپیدمی و گسترش بیماری دارد و شیر گاو یکی از منابع بالقوه کوکسیلا بورنتی می باشد. این مطالعه با هدف بررسی شیوع کوکسیلا بورنتی در مخازن جمع آوری شیر گاوهای بومی استان گیلان انجام گرفت. در این مطالعه مقطعی-توصیفی از تابستان 1395 تا بهار 1396 در مجموع 204 نمونه شیراز مخازن جمع آوری شیر در مراکز جمع آوری شیر شهرستان های استان گیلان تهیه و جهت بررسی شیوع کوکسیلا بورنتی، به روش Nested PCR مورد آزمایش قرار گرفت. از مجموع 204 نمونه شیر خام، 21 نمونه (10.29%) ازنظر حضور کوکسیلا بورنتی مثبت بود. بالاترین میزان آلودگی در شهرستان لاهیجان، 33/33% و به دنبال آن در شهرستان رودبار، (29.4%) مشاهده شد. نمونه های اخذشده از شهرستان های رشت، تالش، آستانه و ماسال هیچ مورد مثبتی نداشتند. بررسی شیوع فصلی نمونه ها حاکی از عدم اختلاف آماری بین فصول مختلف بود. نتایج حاکی از آن است که شیر گاوهای سنتی می تواند منبع و مخزن کوکسیلا بورنتی در ایران می باشد.
    کلیدواژگان: شیر، گاو، کوکسیلا بورنتی، Nested PCR، گیلان
  • شیدا مدرسه، حمیدرضا قیصری، سعید حسین زاده* صفحات 29-43
    اخیرا تمایل به استفاده از غذاهای دریایی در رژیم غذایی رو به افزایش است. آلودگی محیط با فلزات سنگین و ورود آن ها به غذا نیز سلامت انسان را به خطر می اندازد. هدف از این مطالعه بررسی اثر باکتری لاکتوباسیلوس فرمنتوم ریز پوشانی شده و لیوفیلیزه شده به عنوان پروبیوتیک و لاکتالوز برجذب فلزات سنگین و پروفایل اسیدهای چرب ماهی قزل آلای رنگین کمان می باشد. به این منظور ماهی های خریداری شده به صورت تصادفی به 6 گروه 30 تایی تقسیم شدند. گروه ها به ترتیب دریافت کننده جیره پایه (کنترل)، جیره پایه همراه لاکتالوز، جیره پایه همراه لاکتوباسیلوس فرمنتوم لیوفیلیزه و لاکتالوز، جیره پایه همراه لاکتوباسیلوس فرمنتوم ریز پوشانی شده و لاکتالوز، جیره پایه همراه لاکتوباسیلوس فرمنتوم لیوفیلیزه شده، جیره پایه همراه لاکتوباسیلوس فرمنتوم ریز پوشانی شده بودند. ماهی ها 3 بار در روز به مدت 56 روز غذادهی شدند و در انتهای دوره پرورش نمونه های عضله و کبد هر گروه جمع آوری گردید. نتایج این تحقیق نشان داد که ترکیب لاکتوباسیلوس فرمنتوم ریز پوشانی شده و لاکتالوز به صورت سین بیوتیک، اسیدهای چرب امگا 6 در عضله را با اختلاف معنی داری نسبت به گروه کنترل افزایش داد. درترکیبات فیله هم در این گروه، رطوبت نسبت به گروه کنترل کاهش یافت (p< 0.05). این مکمل همچنین به طور معنی داری باعث کاهش باقیمانده سرب و کادمیوم در عضله و سرب، کادمیوم و روی در کبد ماهی قزل آلای رنگین کمان شد (p< 0.05). یافته های مطالعه حاضر نشان داد که استفاده از لاکتوباسیلوس فرمنتوم ریز پوشانی شده همراه لاکتالوز در جیره باعث بهبود کیفیت ماهی می شود.
    کلیدواژگان: پروبیوتیک، سین بیوتیک، ماهی قزل آلای رنگین کمان، پروفایل اسیدهای چرب، فلزات سنگین
  • فهیمه حاجی نیا، علیرضا صادقی*، علیرضا صادقی ماهونک، مرتضی خمیری، یحیی مقصودلو، علی مویدی صفحات 45-59
    ارزیابی ویژگی های پروبیوتیکی و ضدقارچی باکتری های اسیدلاکتیک جداشده از انواع خمیرترش به منظور تامین کشت های میکروبی مورداستفاده در صنایع تخمیری از اهمیت بسزایی برخوردار است. در این پژوهش، باکتری اسیدلاکتیک غالب با تکرار فرایند مایه گیری از خمیرترش جو دوسر، جداسازی و با استفاده از (Polymerase chain reaction) PCR شناسایی گردید. سپس ویژگی های پروبیوتیکی و همچنین اثر ضدقارچی این جدایه لاکتیکی روی آسپرژیلوس نایجر (Aspergillus niger) مورد مطالعه قرار گرفت. توالی یابی محصولات PCR منجر به شناسایی پدیوکوکوس پنتازاسیوس (Pediococcus pentosaceus) به عنوان جدایه لاکتیکی غالب خمیرترش جو دوسر شد. نرخ زندهمانی جدایه مذکور پس از تیمار متوالی اسید و صفرا در مقایسه با نمونه شاهد 80/59 درصد بود. همچنین اثر ضدباکتریایی آن در برابر باسیلوس سریوس (Bacillus cereus) نسبت به سایر عوامل بیماری زای موردمطالعه به شکل معنی داری (p<0.05) بیشتر بود. روماند خام فاقد سلول (Crude cell-free supernatant) جدایه لاکتیکی نیز به طور کامل از رشد باسیلوس سریوس ممانعت نمود اما رشد سالمونلا انتریکا (Salmonella enterica) را 65/68 درصد کاهش داد. بااین حال، روماند فاقد سلول (Cell-free supernatant) خنثی شده جدایه لاکتیکی، اثر بازدارنده ای روی این باکتری ها نداشت. علاوه بر این، جدایه لاکتیکی از قابلیت دگر اتصالی (Co-aggregation) مناسبی با اشریشیا کولای (Escherichia coli) برخوردار بود و به آنتی بیوتیک های استرپتومایسین، سیپروفلوکساسین، نالیدیکسیک اسید و ونکومایسین، مقاومت نشان داد. این جدایه لاکتیکی، فاقد فعالیت همولیتیکی بود و اثر ضدقارچی آن در برابر آسپرژیلوس نایجر نیز مورد تایید قرار گرفت. بر این اساس، جدایه پدیوکوکوس پنتازاسیوس از قابلیت مناسبی برای استفاده به عنوان کشت پروبیوتیک و یا نگه دارنده در صنایع تخمیری برخوردار می باشد.
    کلیدواژگان: اثر ضدقارچی، جدایه لاکتیکی غالب، خصوصیات پروبیوتیکی، خمیرترش جو دوسر
  • مریم جلیلی*، ریکا الماسیان، انوشه رحمانی، امیر وره زردی، طیبه بساکی صفحات 61-72
    داکسی نیوالنول (دان) یک نوع مایکوتوکسین است که توسط گونه های فوزاریوم تولید می شود. هدف از این بررسی مقایسه کارایی سه روش تخلیص (شامل ستون های ایمونوافینیتی و مایکوسپ 225 و 227) در اندازه گیری دان با استفاده از کروماتوگرافی مایع با کارآیی بالا (HPLC) و سپس اندازه گیری دان در فرآورده های غلات بود. ابتدا نمونه های آرد گندم در سه غلظت (ng/g 1200، 700، 200) با سم دان غنی شد و سپس مقدار بازیافت نمونه ها پس از تخلیص با ستون ها، اندازه گیری شد. همچنین مقدار دان در 60 نمونه فرآورده غلات (آرد گندم، برنج، آرد جو، نودل و نان) اندازه گیری گردید. نتایج نشان داد بیشترین مقدار بازیافت (بین 5/2±43/87 تا 2/2±17/95 درصد) مربوط به ستون ایمونوافینیتی بود. گرچه اختلاف معنی داری بین ستون ایمونوافینیتی و مایکوسپ 225 وجود نداشت. کمترین مقدار بازیافت با استفاده از ستون مایکوسپ 227 به دست آمد (P <0.05). از بین 60 نمونه مورد بررسی، 30 نمونه (50%) به سم دان آلوده بودند، اما مقدار دان در هیچ یک از 30 نمونه آلوده، از حد مجاز آن (ng/g 1000) بیشتر نبود. بیشترین میزان آلودگی (ng/g 3/724) در یک نمونه برنج مشاهده شد. این بررسی نشان داد که گرچه ستون ایمونوافینیتی در اندازه گیری دان قابلیت اطمینان بیشتری داشت اما نتایج بازیافت مایکوسپ 225 نیز کاملا رضایت بخش بود. علاوه بر آن مقدار سم دان باید به طور مداوم در فرآورده های غلات توسط سازمان های قانون گذار اندازه گیری شده و احتیاط های لازم به عمل آید.
    کلیدواژگان: داکسی نیوالنول، تخلیص، فرآورده های غلات
  • سیده مریم موسوی، لیلا نجفیان*، محمد فارسی صفحات 73-89

    پوشش دهی با ترکیبات طبیعی یکی از روش های نوین نگهداری مواد غذایی محسوب می شود که امروزه کاربرد گسترده ای یافته است. پنیر جزء محصولات غذایی محبوبی است که به دلیل نگهداری در آب نمک، مصرف روزانه آن می تواند سلامت مصرف کنندگان را تهدید کند. در این پژوهش به جای نگهداری پنیر در آب نمک، از روش نوین پوشش دهی با ترکیب 2 درصد آلژینات سدیم و 3 درصد کربوکسی متیل سلولز به همراه عصاره سیر کوهی در سه سطح 5/0، 1 و 5/1 درصد استفاده شد. دو تیمار بدون پوشش بدون آب نمک و بدون پوشش غوطه ور در آب نمک، به عنوان شاهد در نظر گرفته شدند. ویژگی های فیزیکوشیمیایی (pH، اسیدیته و افت وزن)، میکروبی (شمارش باکتری های گرمادوست و سرمادوست، کپک و مخمر) و حسی نمونه ها طی نگهداری به مدت 21 روز در دمای 4 درجه سلسیوس مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که طی نگهداری، مقدار pH به طور معنی داری کاهش یافت (05/0p<)؛ در حالی که اسیدیته، افت وزن و بار میکروبی نمونه ها افزایش یافت. پوشش دهی با نسبت های مختلف در ارزیابی حسی، کلیه ویژگی های حسی نمونه ها را تحت تاثیر قرار داد. به طوری که بالاترین امتیاز پذیرش کلی مربوط به پوشش به همراه 5/1 درصد عصاره سیرکوهی بود. بر اساس نتایج تحقیق، می توان از پوشش های خوراکی بر پایه آلژینات سدیم و کربوکسی متیل سلولز حاوی عصاره سیر کوهی برای افزایش ماندگاری پنیر استفاده نمود.

    کلیدواژگان: پوشش دهی، آلژینات سدیم، کربوکسی متیل سلولز، عصاره سیرکوهی، پنیر لاکتیکی
  • فرهاد جهاندیده، جلال شایق*، سمیه حسین زاده صفحات 91-102
    استافیلوکوکوس اوریوس به عنوان یکی از باکتری های مهم بیماری زا در صنعایع شیر است که قادر به تولید بیوفیلم می باشد. بیوفیلم تولید شده توسط این باکتری باعث مقاومت آن در برابر عوامل ضدمیکروبی می گردد. غیرفعال کردن میکروارگانیسم ها با استفاده از پلاسمای سرد اتمسفری یکی از روش های جدید در صنعایع غذایی می باشد. در این مطالعه جهت بررسی اثر ضدباکتریایی و ضدبیوفیلمی پلاسمای سرد اتمسفری، از دستگاه تخلیه سد دی الکتریک استفاده شد. تعداد 20 جدایه استافیلوکوکوس اوریوس به دست آمده از شیر گاوهای مبتلا به ورم پستان بالینی، در بازه های زمانی 5 تا 20 ثانیه در معرض پلاسما قرارگرفت و اثر ضدباکتریایی آن با اندازه گیری قطر هاله مهار رشد محاسبه شد. برای ارزیابی اثرات ضدبیوفیلمی، جدایه ها به مدت 5 ثانیه تحت تیمار با پلاسما قرار گرفتند و پس از 24 ساعت میزان تشکیل بیوفیلم بررسی شد. نتایج نشان داد که با افزایش زمان شارش پلاسما بر جدایه ها، کاهش قابل توجهی در میزان رشد باکتری ها مشاهده می شود. همچنین آنالیز آماری نتایج حاصل از الایزا ریدر نشان داد که در معرض قرارگیری جدایه ها با پلاسما به طور معنی داری (p< 0.05)  باعث کاهش تولید بیوفیلم شده است. این نتایج حاکی از آن است که پلاسما می تواند جایگزین مناسبی برای روش های آلودگی زدایی حرارتی باشد. با این حال، کاربرد آن مستلزم انجام مطالعات بیشتر با هدف تعیین شدت و مدت زمان مواجهه میکروارگانیسم ها با پلاسما است.
    کلیدواژگان: پلاسمای سرد اتمسفری، تخلیه سد دی الکتریک، استافیلوکوکوس اورئوس، بیوفیلم، شیر
  • شهین زمردی*، هما بهمدی، فروغ شواخی، صغری معدنی صفحات 103-114
    اخیرا سالیکورنیا به عنوان یک سبزی تازه معرفی شده است که در خاک های شور رشد می کند. در این پژوهش، مقادیر خاکستر، مواد معدنی، باقیمانده فلزات سنگین و آنیون های نیترات و نیتریت در قسمت های مختلف (ریشه، اندام های هوایی و بذر) سالیکورنیا گونه اوروپایاارزیابی گردید. نتایج نشان داد که مقادیر خاکستر و سدیم در اندام های هوایی بیشتر و در ریشه کمترین مقدار بود (p<0.05)؛ اما مقادیر پتاسیم، مس و کلسیم در بین اندام های مختلف و مقدار منگنز در بین اندام هوایی و بذر و مقدار کروم بین ریشه و بذر معنی دار نبود. در حالی که مقادیر روی و منیزیم در بذر و مقدار آهن ریشه بالاتر و مقادیر روی، منگنز و منیزیم در ریشه به طور معنی داری کمتر از سایر اندام ها مورد بررسی بود (p<0.05). ریشه سالیکورنیا دارای کمترین مقدار آرسنیک و کبالت و بیشترین مقدار سرب بود (p<0.05). بذر گیاه دارای کمترین مقدار سرب، کادمیوم، جیوه و نیکل بود. اندام های هوایی این گیاه نیز دارای کمترین مقدار کروم و بیشترین مقدار کادمیوم، جیوه، نیکل و کبالت بودند. مقدار جیوه در قسمت های مختلف گیاه سالیکورنیا پایین تر از حد استاندارد قرار داشت. مقدار سرب در ریشه و مقدار کادمیوم در اندام هوایی و مقادیر کروم، آرسنیک و نیکل در همه اندام های مورد آزمایش از حد مجاز بالاتر است. کمترین و بیشترین مقدار نیتریت به ترتیب در اندام های هوایی و بذر مشاهده گردید (p<0.05). مقدار نیترات در تمام اندام های مورد مطالعه در حد استاندارد قرار داشت. با توجه به نتایج این مطالعه می توان از قسمت های هوایی سالیکورنیا به عنوان منبع کلسیم، آهن، روی و منیزیم استفاده کرد.
    کلیدواژگان: سالیکورنیا اوروپایا، عناصر معدنی، باقی مانده فلزات سنگین، نیترات و نیتریت
|
  • S.M. Mohammadi, M. Aminlari *, S. S. Shekarforoush, S. Hosseinzadeh Pages 1-18
    The flavor and quality of the Iranian enzymatic cheese are influenced by different factors during its production and storage. The present study was aimed to investigate the effects of various processing conditions, such as pasteurization, retentate treatment, microfiltration (MF), double bactofugation (DBF) and ultrafiltration on the microbial, chemical and textural analysis of the Iranian enzymatic cheese. Our results revealed a significant reduction of the mesophilic bacterial counts (p< 0.05), in all the applied methods of processing. A considerable increase in the numbers of yeasts and molds was observed up to the 21st days of storage (p< 0.05). No obvious changes were observed in the spore counts in 4 °C storage condition, except for the treatment that double bactofugation was excluded. Moreover, the levels of proteins and NPN remained stable. Level of lactose was reduced during the shelfing which was associated with the increased acidity due to the lactose fermentation. In general, the rigidity of samples was gradually increased up to the end of storage (p< 0.05). The current study revealed that concomitant use of different technologies (Hardles’ method) improved the overall acceptance of the cheese and increased its shelf life, the qualities which enhances at 4 °C storage condition.
    Keywords: Iranian enzymatic cheese, Microfiltration, double Bactofugation, ultrafiltration, shelf life
  • A. Nourozhaghi Nobijari, E. Rahimi *, A. Shakerian Pages 19-28
    Q fever with Ricketsia factor is a zoonotic disease having a high pathogenicity. In recent years, it is not just considered as the occupational disease of veterinarian and ranchers. Milk consumption plays an important role in epidemic condition and spread of the disease. This study aimed to examine the prevalence of Coxiella burnetii in bulk cow milk of Gilan province. In this cross-sectional-descriptive study (from summer 2016 to spring 2017), a total of 204 milk samples was collected from the milk collection bulk of Gilan province and tested for detection of the prevalence rate of C. burnetii using  Nested-PCR. From 204 sample of raw milk, 21 samples (10.29%) were positive to C. burnetii presence. The highest rate of contamination was seen in Lahijan (33.3%) and Roodbar (29.4%). The samples collected from Rasht, Talesh, Astaneh and Masal were not found positive for C. burnetii. Examination of the seasonal prevalence of the samples indicated no statistical difference between the different seasons. The results revealed that bulk cow milk could be a potential source of C. burnetii in Iran.
    Keywords: Milk, Cow, Coxiella burnetii, Nested PCR, Gilan, Iran
  • S. Madreseh, H.R. Ghaisari, S. Hosseinzadeh * Pages 29-43
    Recently, demands upon the consumption of various seafood are increasing in a human diet. Heavy metals naturally occur in the environment and contamination of foodstuffs are causing great concerns. This study was aimed to investigate the effects of encapsulated and lyophilized Lactobacillus fermentum as probiotic and lactulose on heavy metal residues and fatty acid profile in rainbow trout. Thus, fishes were randomly allocated into three replicates of six different treatments. The experimental groups received basal diet (control group), basal diet plus lactulose, basal diet plus lyophilized L. fermentum and lactulose, basal diet plus encapsulated L. fermentum and lactulose, basal diet plus lyophilized L. fermentum, basal diet plus encapsulated L. fermentum. All the groups were fed three times daily for a period of 56 days. At the end of experiments, samples of the fillet and liver were taken. Our results showed that encapsulated L. fermentum and lactulose as synbiotic, significantly increased n-6 fatty acid in muscles and reduced moisture (p< 0.05). This supplementary diet significantly reduced Pb and Cd residues in muscles and Pb, Zn and Cd residues in liver (p< 0.05). Results showed that using encapsulated L. fermentum and lactulose in the diet improve the overall quality of fish.
    Keywords: Probiotic, Synbiotic, Rainbow trout, fatty acid profile, Heavy metal
  • Fahimeh Hajinia, A. Sadeghi *, A. Sadeghi Mahoonak, M. Khomeiri, Y. Maghsoudlou, A. Moayedi Pages 45-59
    Evaluation of probiotic and antifungal properties of the lactic acid bacteria (LAB) isolated from different sourdoughs is so important to prepare microbial cultures for fermentation industries. In the present study, a predominant LAB was isolated from oat sourdough through the back-slopping process, and then it was identified using PCR. Subsequently, probiotic properties of the LAB isolate (including resistance to acid and bile, antibacterial effect, auto and co-aggregations capabilities, antibiotic susceptibility and hemolytic activity), as well as its antifungal activity against Aspergillus niger were studied. Sequencing results of the PCR products led to the identification of Pediococcus pentosaceus as predominant LAB isolated from oat sourdough. The survival rate of the LAB isolates after continuous acid and bile treatment was 59.80% in comparison with the control. The antibacterial effect of the LAB on Bacillus cereus was also significantly (p<0.05) higher than the other studied food-borne pathogenic agents. Crude cell-free supernatant (CFS) of the LAB completely inhibited the growth of B. cereus, but reduced the growth of Salmonella enterica by 65.68%. Meanwhile, naturalized CFS of the LAB had no inhibitory effect on these bacteria. Furthermore, the LAB isolates had a proper co-aggregation with Escherichia coli, and showed resistance towards streptomycin, ciprofloxacin, nalidixic acid and vancomycin antibiotics. The LAB isolates had no hemolytic activity, and its antifungal effect on A. niger was also approved. Accordingly, P. pentosaceus isolate has proper potential to use as probiotic or preservative microbial culture in fermentation industries.
    Keywords: antifungal effect, Predominant LAB isolates, Probiotic properties, Oat sourdough
  • M. Jalili *, R. Almasyan, A. Rahmani, A. Varehzardi, T. Basaki Pages 61-72
    Deoxynivalenol (DON) is one of the mycotoxins produced by Fusarium species. The current study was aimed to compare the efficiency of three cleanup columns (immunoaffinity, MycoSepTM #225, MycoSepTM #227), applied for the determination of DON in cereal products, using high-performance liquid chromatography (HPLC). At first, wheat flour samples were spiked with DON at three concentrations (200, 700, 1200 ng/g), then recovery values were measured after cleanup with the columns. The amount of DON was also measured in 60 samples of cereal products (wheat flour, rice, barley flour, noodles and bread). The results showed that the highest recovery value (between 87.4±2.5 to 95.2±2.2%) was obtained from the immunoaffinity column. However, there was no significant difference between the immunoaffinity column and MycoSep 225. The lowest recovery value was obtained using MycoSep 227 column (P <0.05). The results also showed that 30 samples out of 60 (50%) were contaminated with DON. However, none of the samples exceeded the Iranian Standard limit (1000 ng/g). The highest contamination level (724.3 ng/g) was observed in a rice sample. The study showed that although the immunoaffinity column was more reliable in DON determination, MycoSep 225 showed promising recovery values. In addition, more precaution and measuring controls should be practiced by regulatory agencies to prevent mycotoxin contamination.
    Keywords: Deoxynivalenol, Cleanup, Cereal products
  • S.M. Mousavi, L.Najafian *, M. Farsi Pages 73-89

    Nowadays, coating by natural materials is one of the novel food preservation methods with extensive applications. Cheese is a popular food, however, its high daily intake due to its high salt content may threaten the health of consumers. In this study, instead of stored in brine, the novel method for cheese coating was used with the combination of 2% sodium alginate and 3% carboxymethyl cellulose with wild garlic extract at three concentrations of 0.5, 1 and 1.5%. Two uncoated cheese specimens (stored in or out of brine) were considered as the control groups. Physicochemical (pH, acidity and weight loss), microbial (thermophile, psychrophile, mold and yeast count), and sensory properties of the samples were investigated for 21 days at 4 °C. The results showed that during storage, pH decreased significantly (p< 0.05) while acidity, weight loss and microbial load increased. Coating with various ratios affected all of the sensory properties of the cheese samples. So that the highest score of total acceptance was related to the coating with 1.5% wild garlic extract. According to the results, edible coating based on sodium alginate and carboxymethyl cellulose, containing the wild garlic extract, can be used to increase the shelf life of cheese.

    Keywords: covering, Sodium alginate, Carboxymethyl cellulose, wild garlic extract, Lactic cheese
  • F. Jahandideh, J. Shayegh *, S. Hosseinzadeh Pages 91-102
    Staphylococcus aureus is one of the most important pathogenic bacteria in the dairy products industry that is capable of biofilm formation. Biofilm formation by these bacteria has been led to resistance to antimicrobial agents. Inactivation of microorganisms using cold atmospheric plasma is one of the new approaches in the food industry. In this study, to evaluate the antibacterial and anti-biofilm effect of cold atmospheric plasma, a dielectric barrier discharge system was used. Twenty isolates of S. aureus from clinical bovine mastitis milk were exposed to plasma from 5 to 20 Sec and their antibacterial activity was estimated by recording the growth zone of inhibition. Plasma treatment was performed punctually for 5 Sec to assess the possible effects of plasma treatment on bacterial biofilm-formation activity after 24 h. The results show that a remarkable reduction in the growth of bacteria by increasing the flow of plasma. Moreover, statistical analysis of the ELISA reader results showed that the exposure of the isolates to plasma, significantly (p< 0.05) reduced the biofilm formation. These results suggest that plasma can be a suitable alternative method for thermal sterilization techniques. However, its application requires further studies to determine the severity and duration of exposure of microorganisms to plasma.
    Keywords: Cold atmospheric plasma, Dielectric barrier discharge, Staphylococcus aureus, Biofilm, Milk
  • Shahin Zomorodi *, H. Behmadi, F. Shavakhi, S. Madani Pages 103-114
    The halophyte Salicornia was recently introduced as a fresh vegetable crop that thrives in extreme salty conditions. In this study, the ash, minerals, heavy metal and nitric and nitrite anions in different parts (root, aerial parts and seeds) of Salicornia europaea L. were evaluated. The results showed that the ash content and sodium in the aerial parts was the highest and in the roots the lowest (P<0.05). But, potassium, copper and calcium between different organs and seed were not significant. While zinc and magnesium in seed and iron in root were higher, and zinc, manganese and magnesium content were lower in the root than other parts (p<0.05). Salicornia roots had the lowest arsenic and cobalt and the highest lead (p<0.05). The seeds containeed the lowest lead, cadmium, mercury and nickel. The aerial parts of this plant also had the least chromium and the highest levels of cadmium, mercury, nickel and cobalt. The mercury in different parts of the Salicornia was lower than the standard value. The lead in the root and cadmium in the aerial parts and chromium, arsenic and nickel in all parts were higher than the limit allowed. The highest nitrate content and the lowest nitrite content in aerial parts and the lowest nitrate content and the highest nitrite content were observed in the seeds (p <0.05). In all studied parts, the nitrate content was found in standard limit. According to the results, aerial parts of Salicornia can be used as a source of calcium, iron, zinc and magnesium.
    Keywords: Salicornia europaea L., minerals, Heavy metal residues, Nitrate, Nitrite