فهرست مطالب

امنیت بین الملل - پیاپی 1 (دی 1397)

مجله امنیت بین الملل
پیاپی 1 (دی 1397)

  • تاریخ انتشار: 1397/10/20
  • تعداد عناوین: 10
|
  • دکتر عابد اکبری صفحه 4
  • حسین عسگریان صفحه 14

    دونالد ترامپ در روز 20 اکتبر اعلام کرد که کشورش قصد دارد از پیمان منع موشک های هسته ای میان برد (آی ان اف) خارج شود. به دنبال این تهدید، بسیاری از کارشناسان از احتمال بروز جنگ سرد جدید خبر دادند.
    - بسیاری از متخصصان آمریکایی بر این باورند که آمریکا با خروج از این معاهد خود را از محدودیت ها برای استقرار موشک های میان برد زمین پایه رها می کند و می تواند موشک های بالستیک جدید با بردهای بیشتر را توسعه دهد.
    - خروج آمریکا از معاهده آی ان اف می تواند عواقب و پیامدهای گسترده ای بر امنیت بین المللی داشته باشد؛ این بدان معناست که هر دو کشور (آمریکا و احتمالا روسیه) از محدودیت های توسعه و استقرار موشک های کوتاه و میان برد رها می شوند. این امر می تواند بر دو منطقه دارای عواقب فوری باشد: اروپا و آسیای شرقی؛ ضمن اینکه رژیم شکننده اشاعه هسته ای را نیز تحت تاثیر قرار دهد.
    - درصورت عملی شدن وعده ترامپ، روس ها سیاست تهاجمی را درقبال کشورهای اروپایی اتخاذ خواهند کرد؛ ضمن اینکه موضوع استقرار موشک های میان برد در اروپا منجربه نوعی شکاف میان اعضای اتحادیه اروپا خواهد شد.
    - ترکیب نیروهای موشکی آمریکا و روسیه می تواند تهدیدی علیه زرادخانه هسته ای چین محسوب شود و این کشور را به سوی بهبود کمی و کیفی نیروهای موشکی و هسته ای اش سوق دهد. متعاقبا هند، پاکستان، کره شمالی، ایران و عربستان بیکار نخواهند نشست.
    - درصورت قطعی و نهایی شدن تصمیم ترامپ، این طور به نظر می رسد که پیمان ادامه کاهش تسلیحات راهبردی «استارت-3» که اعتبار آن در سال 2021 به اتمام می رسد ازمیان خواهد رفت.
    - ایران نیز در نقش یکی از کشورهای توانمند در تولید موشک های میان برد مطرح است که این خود می تواند عاملی برای آمریکا باشد تا درصدد تدوین معیارهای جدید برای محدودسازی تولید این تسلیحات برآید.

  • مرحله
  • یاسر نورعلی وند صفحه 25

    دلایل و انگیزه های لهستان برای میزبانی از نشست بین المللی به رهبری آمریکا را باید در چهارچوب انگیزه ها و اولویت هایی خارج از روابط این کشور با ایران و در راستای موازنه قدرت در برابر روسیه، آلمان و اتحادیه اروپا از طریق جلب حمایت آمریکا دانست
    -در حال حاضر به سبب وضعیت خاصی که در روابط ایران و اروپا ایجاد شده، نه می توان نشست ورشو را نشستی از پیش شکست خورده ارزیابی کرد و نه می توان در مورد تاثیرگذاری آن اغراق نمود.
    -اگر این پیش فرض را بپذیریم که هدف اصلی آمریکا از برگزاری این نشست ایتلاف سازی گسترده تر علیه ایران و به ویژه همراه سازی کل یا بخشی از اروپا با سیاست فشار حداکثری علیه ایران است، آنگاه نحوه برخورد اروپا با این نشست است که میزان تاثیرگذاری و موفقیت آن را تعیین می کند.
    -در این وضعیت، شرکت نکردن یا مشارکت سطح پایین قدرت های بزرگ اروپایی در عین حال که منجر به تعمیق شکاف آنها با آمریکا خواهد شد، از تاثیرگذاری بین المللی نشست ورشو خواهد کاست و انزوای سیاست آمریکا در قبال ایران را یکبار دیگر در میان قدرت های جهانی به تصویر خواهد کشید.
    -با این حال، اگر دولت های بزرگ اروپای غربی در این نشست حضور یابند با توجه به اصل محوری اتحادیه اروپا در برخورد با ایران – حفظ برجام و تفکیک آن از سایر مسایل اختلافی با ایران- شاهد سیاستی دوسویه از آنها خواهیم بود: نخست، دفاع از برجام به عنوان یک دستاورد راهبردی برای صلح و ثبات خاورمیانه و اروپا که اتفاقا موضوع این نشست است؛ دوم، تلاش برای تغییر تمرکز از برجام به سمت برنامه موشکی و فعالیت های منطقه ای ایران و جلوگیری از ایجاد شکاف در اتحادیه توسط آمریکا.
    -در این بین اگرچه لهستان و سایر کشورهای اروپای شرقی و مرکزی خواهان فروپاشی برجام نیستند اما با سیاست آمریکاگرای خود می توانند اسب تروای آمریکا در اتحادیه اروپا باشند و سیاست واحد اروپایی در حفاظت از برجام و توان آن در اجرای موفق سازوکار ویژه را تضعیف نمایند.

  • طاهره مقری موذن صفحه 37

    - مکرون در سخنرانی اش در کاخ الیزه در اوت 2018، سه اصل اروپاگرایی، حمایت از ارزش های لیبرال دموکراسی، و حقوق بشر را در سیاست خارجی بیان کرد.
    - جنبش جلیقه زردها با نگرانی ازطرف رهبران اروپاگرا دنبال شده و رهبران ملی گرا و پوپولیست از آن برای مخالف خوانی بیشتر در برابر مکرون استفاده کرده اند. آینده اروپاگرایی مکرون بسیار وابسته به توان مهار بحران داخلی است. اگرچه باید پرسید مکرون چگونه خواهد توانست بدون اینکه به وعده های پوپولیستی و ملی گرایانه آلوده شود بحران را مهار کند. آنچه در سخنرانی و اظهارات او رو به جلیقه زردها دیده شده، لغزش به سوی این وعده هاست. بنابراین، روشن است جدایی مکرون از اصل اروپاگرایی در مرحله تکوین است و او حتی اگر مایل نباشد، باید در اروپاگرایی تجدیدنظر کند.
    - بی شک، این اعتراضات به معنای مخالفتی اساسی با ارزش های لیبرال دموکراسی غربی نیست. درحال حاضر، جلیقه زردها به «مجریان» این ارزش ها معترض اند. بنابراین، یک نسخه ملی بسته تر یا شخصی تر از ارزش های لیبرال دموکراسی برای جلیقه زردها مطلوب است. جلیقه زردها، رفع بحران فعلی را بر رفع بحران های جهانی آتی، مانند: بحران محیط زیستی یا دردهای بشری، مانند: نبود آزادی های نخستین در جای دیگری از جهان ترجیح می دهند. به نظر نمی رسد این گرفتاری خانگی جایی برای آینده بلندپروازی های خارجی مکرون باقی بگذارد.
    - با ظهور جلیقه زردها، بسیاری از رهبران غرب آسیا و شمال آفریقا به سخنان پیشین مکرون درمورد نقض حقوق بشر اعتراض کردند. از نظر آنها مکرون دیگر اعتباری برای حمایت از حقوق بشر ندارد. این رویکرد در داخل اتحادیه اروپا نیز دنبال شده است.
    - پس از حوادث مربوط به جلیقه زردها در فرانسه، سیاست خاورمیانه ای فرانسه به چالش کشیده شده است. صدای مستقل فرانسه نیز دیگر به گوش نخواهد رسید و آن صدای مستقل که می توانست گه گاه مخالف خوان آمریکای ترامپ باشد به رسایی گذشته شنیده نخواهد شد.

  • احسان صادقی صفحه 47

    جنگ تجاری میان آمریکا و چین که از اوایل تابستان 2018 آغاز گردید، اکنون با توجه به توافقات دسامبر همان سال، میان رهبران دو کشور در شهر بویینس آیرس پایتخت آرژانتین و در حاشیه اجلاس سران گروه بیست به حالت تعلیق درآمده است.
    -روابط دو کشور چین و آمریکا حایز مشخصه وابستگی متقابل و پیشینه ای غنی از تعاملات تجاری و اقتصادی است، اما ازطرف دیگر، اختلافات میان این دو نیز فقط به زمان روی کار آمدن ترامپ به عنوان رییس جمهور آمریکا محدود نمی شود.
    - با روی کار آمدن ترامپ و ورود این فرد به کاخ سفید در ژانویه 2017، اختلافات تجاری میان دو کشور وارد مرحله ای جدید گردید. ترامپ در زمان مبارزات انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در نوامبر 2016 شدید ترین انتقادها را به سیاست تجاری چین درقبال آمریکا وارد کرد.
    - هدف ترامپ از اتخاذ این سیاست که می توان آن را بر نوعی ملی گرایی اقتصادی نیز تعبیر نمود، کاهش جریان ورود کالاهای چینی به آمریکا ازطریق ایجاد موانع گمرکی و تعرفه ای و درمقابل، تشویق مصرف کننده آمریکایی به خرید محصولات ساخت آمریکاست.
    - به نظر می رسد مادامی که پای مسایل غیرتجاری و موضوعات سیاسی و امنیتی در جنگ تجاری میان چین و آمریکا درمیان باشد، این کشور خواهد کوشید که ازطریق اعمال تعرفه ها به عنوان اهرم فشاری علیه این کشور حتی در دوران پس از آتش بس نودروزه جنگ تجاری نیز از آن استفاده کند.
    - ماهیت استراتژیک روابط چین و آمریکا، درهم تنیدگی روابط میان چین و آمریکا به خصوص در حوزه های تجاری و اقتصادی، تمایل و نیاز ترامپ به انجام مذاکره با چین که تلاش دارد با توافقات احتمالی با پکن خود را فرد پیروز در انجام مذاکرات و بازطراحی موفقیت آمیز پیمان های تجاری نشان دهد و در آخر نیاز چین به توافق کوتاه مدت یا بلند مدت. پکن به خوبی به این مسئله آگاه است که با اقدامات تلافی جویانه خود در اعمال تعرفه ها فقط فشارهای سیاسی و امنیتی آمریکا را بر خود تشدید می کند. اینها از موضوعاتی هستند که چشم انداز مثبتی را در روابط تجاری میان چین و آمریکا قابل تصور می کنند.

  • حسین آجورلو صفحه 56

    - یکی از موضوعات روابط بین الملل که در یک قرن اخیر، ذهن پژوهشگران این حوزه را به خود مشغول کرده قضیه فلسطین است. این قضیه در یک قرن اخیر به نماد ظلم یک ایدیولوژی توسعه طلب و نژادپرست یعنی صهیونیسم، به یک ملت و سرزمین تبدیل، و موجب آوارگی میلیون ها انسان از سرزمین خود شده است و بی شک، شکل گیری محور مقاومت از فصل های برجسته قضیه فلسطین است.
    - محور مقاومت امروز به بزرگ ترین تهدید رژیم صهیونیستی تبدیل شده و همین امر جنگ میان طرفین را اجتناب ناپذیر کرده است. این یادداشت درپی یافتن پاسخ این سوال است که با توجه به شرایط حساس کنونی، پیش ران ها و پس ران های آغاز جنگ احتمالی ازسوی رژیم صهیونیستی علیه محور مقاومت چیست.
    - در پاسخ می توان گفت در این شرایط، آغاز جنگ دارای پیش ران هایی است همچون: 1. افزایش تهدیدات محور مقاومت، 2. فعال شدن جبهه جولان، 3. زمینه سازی برای اعمال سیاست چمن زنی، 4. خروج نیروهای آمریکایی از سوریه، 5. برآوردهای امنیتی، 6. مشکلات مالی محور مقاومت، 7. تلاش احتمالی نتانیاهو برای اعمال نظریه انحراف اذهان، و 8. حمایت برخی از کشورها و بازیگران داخلی منطقه از جنگ با محور مقاومت.
    - رژیم صهیونیستی درمقابل، با پس ران هایی روبه روست؛ همچون: 1. تنش زدایی با جهان عرب، 2. آسیب پذیری امنیتی رژیم صهیونیستی، 3. عدم تمایل ایالات متحده آمریکا به شکل گیری جنگ جدید، 4. راهبرد موازنه دور از ساحل ایالات متحده آمریکا در منطقه غرب آسیا، 5. تجدید روابط میان حماس و محور مقاومت، و 6. بحران های اقتصادی در سرزمین های اشغالی.
    - با توجه به مطالب ارایه شده چند راهکار جهت تقویت محور مقاومت برای مقابله با این چالش ها ارایه می شود که مهم ترین آنها عبارت اند از: 1. تداوم مقاومت در نوار غزه و کرانه باختری رود اردن، 2. تقویت توان اطلاعاتی و امنیتی گروه های مقاومت، 3. تشدید فعالیت رسانه ای ضد جنگ، 4. شناسایی و ایجاد مانع در تحقق اولویت های رژیم صهیونیستی در سوریه، 5. اولویت دهی به قضیه فلسطین، 6. افزایش تعاملات و مراودات بین المللی، 7. کاهش تنش با کشورهای منطقه، و 8. تقویت قدرت تهاجمی و دفاعی سایبری.

  • حسام الدین حجت زاده صفحه 68

    تحرکات اخیر جمهوری اسلامی ایران در افغانستان و بازتاب گسترده آن در منطقه و جهان، دستاورد و موفقیت بزرگی برای مجموعه نظام به شمار می رود؛ زیرا با چند دور مذاکره مستقیم بین مقامات ارشد امنیتی و سیاسی ایران با نمایندگان دفتر سیاسی طالبان در دوحه و شورای رهبری طالبان (موسوم به شورای کویته)، تهران «به طور موقت» ابتکار عمل را در مقوله مذاکرات صلح با گروه طالبان افغان از ایتلاف چهارگانه آمریکا پاکستان عربستان سعودی امارات متحده عربی گرفت و به جهان نشان داد که اعضای آن ایتلاف نمی توانند و نباید تنها بازیگران عرصه صلح افغانستان باشند و آینده این کشور جنگ زده را مطابق منافع خود رقم بزنند.
    باوجوداین، روندهایی مانند روند صلح افغانستان پیچیده تر از آن هستند که بتوان به دستاوردهای موقت و کوتاه مدت آن دلخوش کرد. اکنون ایران در مقوله افغانستان، با مجموعه عوامل و بازیگرانی روبه روست که آن گونه که از شواهد پیداست، اغلب برنامه ها و راهبردهایشان برای آینده، حضور و کنشگری در افغانستان را دست کم برای میان مدت تدوین کرده اند و درحال اجرای آنها هستند. آیا ایران نیز چنین برنامه و راهبردی دارد؟
    اگر جمهوری اسلامی ایران خواهان کسب دستاوردهای مثبت و پیاپی در مقوله صلح افغانستان و برخوردار بودن از جایگاهی شایسته در این کشور همسایه است که هم منافع تهران را تامین نماید و هم امنیت ملی ایران دیگر از آن سوی مرزهای مشترک با افغانستان تهدید نشود، دستیابی به این اهداف نیازمند تمرکز کامل روی موضوع افغانستان، برنامه ریزی بلندمدت ، ساده انگار نبودن و اعتماد مطلق نکردن به وعده ها و مواضع طالبان و دیگر بازیگران عرصه تحولات افغانستان و منطقه است.
    شاید بخشی از ارکان نظام جمهوری اسلامی ایران درحال حاضر تصور می کنند طالبان تصمیم خود را برای خلاص شدن از فشارهای مقامات نظامی و امنیتی پاکستان، به عنوان میزبان این گروه گرفته و دیگر در مشت پاکستانی ها نیست؛ این تصور کاملا اشتباه است. رهبران طالبان نه تنها هنوز به ناچار تابع تصمیم ها و دستورات ارتش و سازمان اطلاعات پاکستان (آی اس آی)، به عنوان سیاست گذاران اصلی در پاکستان است، بلکه با درک صحیح از شرایط کنونی افغانستان و منطقه سعی دارند از جمهوری اسلامی ایران همچون یک کارت بازی موثر برای امتیاز گرفتن از آمریکا، عربستان، امارات و البته خود پاکستان استفاده کنند.

  • سمیه مروتی صفحه 77

    سفر وزیر امور خارجه ایران به هند با هدف بهره برداری از فرصت های موجود و ایجاد ظرفیت های جدید همکاری میان کشورهای منطقه صورت گرفت که از دستاوردهای آن می توان به موارد زیر اشاره کرد: 1. طراحی سازکار جدید برای تبادلات مالی؛ 2. ایجاد خطوط اعتباری برای خریدهای ایران؛ 3. سرمایه گذاری هند در پروژه های کلان ایران نظیر بندر چابهار.
    طراحی سازکار مبادلات مالی با هند حاوی پیام صریح برای اتحادیه اروپاست. تعلل یا ناکامی اروپایی ها در اس پی وی موجب دلسردی ایران از این اتحادیه و تمایل دوباره ج.ا.ایران به تاکید روی سیاست نگاه به شرق و تنوع بخشی به تعاملات سیاسی و اقتصادی است.
    چابهار ظرفیت های متعددی را برای بازیگران فراهم آورده است که از آن جمله می توان به افزایش سطح همگرایی های منطقه ای، رهایی از تنگنای جغرافیایی برای افغانستان و کشورهای آسیای میانه، رهایی از تنگنای چین و پاکستان برای هند، و همچنین رهایی از بند طرح تلاش برای انزوای منطقه ای و بین المللی برای ایران اشاره داشت. به نظر می رسد باید ظرفیت هایی را در داخل مورد توجه قرار بدهد که ج.ا.ایران بتواند با اتکا به آنها خود را به منافع منطقه ای گره بزند.
    مقابله با تروریسم، افراط گرایی مذهبی، روابط با پاکستان و صلح در افغانستان از موضوعاتی هستند که زمینه همکاری های سیاسی، امنیتی و اطلاعاتی میان ایران و هند را فراهم می آورند که این امر درصورت توجه طرف ایرانی، حاوی ظرفیت های بسیاری برای بهره برداری حتی در سایر حوزه ها نیز هست.

  • الیاس واحدی صفحه 86

    بازتاب خروج نیروهای آمریکایی از سوریه در جمهوری ترکیه دو تصویر نسبتا متفاوت دارد: تصویر اول مربوط به فضای عمومی رسانه ای است که در آن، خروج آمریکا به منزله افزایش نفوذ و قدرت ترکیه در سوریه و افزایش قدرت عملیات نظامی ترکیه در خاک این کشور است.
    تصویر دیگری از تصمیم آمریکا در سوریه نیز وجود دارد که نگاه فضای نخبگی و استراتژیست های ترکیه را بازتاب می دهد. به باور برخی تحلیل گران مطرح و استراتژیست های ترکیه، خروج نیروهای آمریکایی از سوریه از احتمال درگیری بین نیروهای ترکیه و آمریکا پیشگیری می کند.
    ترکیه در سوریه ازطریق انجام عملیات نظامی در شمال سوریه اهدافی همچون: مبارزه با تروریسم، امنیت ملی و امنیت مرزها، نگرانی از تغییر جغرافیای سیاسی خاورمیانه، نگاه ترکیه به شمال سوریه به عنوان دروازه ای زمینی که به سوی جهان اسلام باز می شود، بازگرداندن آوارگان سوری و اسکان آنهاست.
    سناریوهای احتمالی درباره نقش آتی ترکیه در سوریه: 1. تشکیل منطقه امن در شمال سوریه و 2. برقراری منطقه پرواز ممنوع در شمال سوریه.
    درصورتی که هیچ کدام از دو سناریوی گفته شده عملی نگردد، ارتش ترکیه درهرصورت (چه آمریکایی ها سوریه را ترک کنند و چه در آنجا باقی بمانند) در شرق فرات در داخل خاک سوریه عملیات نظامی خواهند کرد، ولی وسعت و شدت این اقدامات را واقعیت ها و الزامات میدانی ازیک سو و توافقات پشت میزهای مذاکره ترکیه با سایر بازیگران ازجمله آمریکا و روسیه تعیین خواهد کرد.

  • صفحه 96

    تغییرات در آخرین روزهای سال 2018 در کابینه عربستان سعودی، دارای اهداف و دلایل مختلفی است که درحقیقت تلاشی برای بازسازی ضعف های موجود در دستگاه دیپلماسی، دستگاه امنیتی، ساختارهای دفاعی و همچنین ضعف هییت حاکمه در جذب نخبگان موثر بوده است که به تدریج ضربات جبران ناپذیری را به حاکمیت عربستان سعودی وارد کرده است. برونداد این ضعف ها عدم تحقق اهداف در جنگ یمن‏، عدم تحقق نسبی سند چشم انداز 2030 و جذب سرمایه گذاری داخلی و خارجی، رسوایی بازداشت سعد الحریری، رسوایی دستگاه امنیتی عربستان سعودی در جریان قتل خاشقجی، عدم مدیریت صحیح بحران قطر و افزایش نقش منطقه ای جمهوری اسلامی ایران بود.
    به نظر می رسد ملک سلمان سعی کرده است با روی کار آوردن افراد باتجربه تر به نوعی نظم سازمانی را که به دلیل سیاست های ماجراجویانه در عرصه سیاسی، امنیتی و نظامی دچار چالش شده است به ساختار عربستان سعودی بازگرداند و با اتخاذ سیاست داخلی و خارجی جدید مبتنی بر حل بحران ها و تنوع بخشی به تغییر و اصلاح سیاست های این کشورها بپردازد.
    (می توان گفت مقامات عربستان سعودی همچون روندهای حاکم بر جهان می کوشند رویکرد اقتصادی را بر رویکرد سیاسی غلبه دهند و یا برای بهبود وجهه خود این گونه وانمود کنند. شاید بتوان یکی از دلایل انتخاب ابراهیم العساف به عنوان وزیر خارجه عربستان را این مسئله دانست؛ زیرا همین معدود سرمایه گذار داخلی و خارجی پس از بازداشت گسترده شاهزادگان و ثروتمندان عربستانی و همین طور قتل خاشقجی درحال ترک عربستان هستند.
    گفتنی است قتل جمال خاشقجی و رسوایی دستگاه امنیتی عربستان در این قضیه، زمینه را برای بازنگری در ساختار امنیتی عربستان سعودی فراهم کرد که با توجه به تغییرات اخیر در ساختار امنیتی و روی کار آمدن شخص باتجربه ای همچون مساعد بن محمد العیبان می توان گفت عربستان درصدد بازگشت به رویکردهای سابق امنیتی خود است.