فهرست مطالب
نشریه تئاتر
سال ششم شماره 78 (پاییز 1398)
- تاریخ انتشار: 1399/09/15
- تعداد عناوین: 7
-
-
صفحه 9
-
صفحه 13
تیاترو هنرهای نمایشی در طول تاریخ رسمی 2500 ساله خود همواره دستخوش تغییر و تحولات فناورانه بوده است. تمام این تغییرات در راستای ارتقاء فناوری های گذشته بوده است و خللی در ماهیت و جوهر تیاتر ایجاد نمی کرده است. به عنوان مثال، اختراع و استفاده از برق در تیاتر، جایگزین روش سنتی نورپردازی با شمع و چراغ های روغنی شد و همین امر هنرهای نمایشی و مولفه های جاری در آن را تقویت کرد. در نیمه دوم قرن بیستم، با شکل گیری فناوری دیجیتال و سایبری، هنرمندان تیاتر نیز از تاثیرات آن برکنار نماندند و تلاش کردند تا این فناوری نوظهور را به صورت واقعیت مجازی یا افزوده وارد هنرهای نمایشی سازند. در همین راستا تلاش های بسیاری صورت گرفته است؛ اما هیچ یک هنوز نتوانسته اند به عنوان شیوه و روشی جا افتاده و مرسوم در تیاتر پذیرفته شوند. آیا این مسئله به نقص و عدم تکامل این فناوری ها بازمی گردد؛ یا واقعیت مجازی و افزوده اساسا با جوهره و ماهیت تیاتر در تضاد قرار دارد. هنری که ماهیت آن را هم نفسی و همدلی میان مخاطبان و عوامل اجرایی شکل می دهد. حال آن که واقعیت مجازی فاصله ای عمیق میان مخاطب و گروه اجرایی ایجاد می کند. در جایی که تماشاگران واقعیت مجازی را "کاربر" می نامد. در این نوشتار بر اساس پژوهش ها و تجارب عملی ای که در همین زمینه صورت گرفته است، به این پرسش ها خواهیم پرداخت. پرسش هایی اساسی و بنیادین که می تواند راهگشای بسیاری از اجراهای جدید نمایشی باشد. این که تا چه حد می توان از فناوری رایانه ای در تیاتر استفاده کرد؟ آیا استفاده از فناوری رایانه ای در تیاتر حد و مرزی دارد یا خیر؟ آیا کاربرد واقعیت مجازی یا افزوده باعث تقلیل هنرهای نمایشی می شود؟ و آیا به این گونه آثار می توان عنوان تیاتر را اطلاق کرد یا خیر.
کلیدواژگان: تئاتر، طراحی صحنه، مخاطب، واقعیت، واقعیت مجازی، واقعیت افزوده -
صفحه 41
آیسخولوس، سوفوکل و اوریپید، سه تراژدینویس برجسته یونان، هر یک، اسطوره الکترا را برای آفرینش تراژدی برگزیدهاند و آن را با شیوه خاص خود، دراماتیزه کردهاند. هدف از این پژوهش، ارایه شیوه ای هدفمند در بررسی تطبیقی این تراژدی ها برای مکاشفه فرایند آفرینش شخصیتهای ضدقهرمان، در آثار این سه تراژدی نویس است. پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که هر یک از این نویسندگان، در بازآفرینی این روایت اسطورهای در تراژدیهای خود، چگونه و با چه الگوی متمایزی، شخصیتهای ضدقهرمان اسطورهای را بازآفرینی کردهاند؟ مقاله حاضر، با تبیین روش شخصیت پردازی غیرمستقیم، به شیوهای توصیفی تحلیلی، میکوشد وجوه افتراق الگوهای شخصیت پردازی این سه تراژدی را با توجه به ویژگیهای ضدقهرمانان موجود در آنها مورد بررسی قرار دهد و این فرضیه را مطرح می کند که برخلاف غالب تراژدی های یونانی که شخصیت های نمایشی در آن ها معمولا به صورت مستقیم، یا در پرولوگ یا توسط همسرایان و یا با توصیف های شخصیت های فرعی مثل پیک در آغاز نمایش معرفی می گردند؛ شخصیت های این سه تراژدی به صورت غیرمستقیم برای مخاطبان معرفی می گردند و کنش و گفتار آنان به ویژه بر بنیاد حوادثی استوار است که در «پیش داستان» شکل گرفته است. مقاله بر اساس جدول های مقایسهای، با اثبات فرضیه، و در پاسخ به پرسش های اصلی تحقیق، به این نتیجه می رسد که هر سه تراژدی نویس، ضدقهرمانان تراژدی های خود را بر بنیاد فردیت بخشی شخصیت، در برابر تعمیمیافتگی اسطوره آفریده اند.
کلیدواژگان: آیسخولوس، الکترا، اوریپید، سوفوکل، شخصیت پردازی ضدقهرمان -
مطالعه ی رویکرد انتقادی و اصلاح گرایانه ی درام گروتسک در نمایشنامه ی «بر پهنه ی دریا» اسلاومیر مروژکصفحه 65
هنر گروتسک با اعوجاج مضمون، فضاسازی عجیب و غریب، هجو رفتار، هزل ارتباطات فردی و اجتماعی و ریشخند ناهنجاریهای زندگی مدرن و خلق زشتمایههای جذاب، بهراستی به دنبال چیست؟ و چه هدفی را دنبال میکند؟ گروتسک ترکیبی از زشتنمایههای آراسته به جذابیتهای هنری است که اشکال عجیب و غریب، تمسخرآور، اغراقشده و غیرواقع را بازتاب میدهد. هدف این زشتمایههای جذاب چیست؟ میخواهد بخنداند، اما کمدی نیست. میخواهد مخاطرات دهشتناک زندگی واقعی را بازنمایی کند. اما تراژدی نیست. پس هدف از این اعوجاج جهان در ساختار هنر چه میتواند باشد؟ برای تحقیق دربارهی این مهم، درام اسلاومیر مروژک انتخاب شده است. مروژک درامنویس شاخصی است که مولفه درام گروتسک به گونهای برجسته در بیشتر کارهایش وجود دارند. عجایبپردازی، خندهآوری خوفناک، ناهماهنگی، اغراق و نابهنجاری و هجو و نقد سیاسی از ویژگیهای مهم درام مروژک هستند. او در آثارش پس از بیان دیدگاههای انتقادی اجتماعی و سیاسی بهدنبال اصلاح از طریق بازنمایی زشتمایههای جهان خوفناک و عجیب گروتسکی است. در این مقاله مقصود، مطالعه دربارهی هدف گروتسک (درام و تیاتر گروتسک) است. فرضیهی این تحقیق برمبنای مطالعهی اهداف تیاتر گروتسک، این است که: «گروتسک تیاتری میخواهد درکنار بزرگنمایی و استهزا زشتیها و کاستیها، بهویژه در گسترهی جامعه و سیاست، یک ابزار منتقد و اصلاحگر باشد.» در درام «بر پهنهی دریا» که به عنوان نمونه موردی برای مطالعه انتخاب شده است، مروژک با پنج مولفه مهم: 1-اغراق (شخصیت پردازی و رفتار) 2-نمایش زشتی (مناسبات فردی، اجتماعی و سیاسی) 3- تمسخر و استهزا (در گسترهی زبانی) 4-عجایب پردازی و ناهماهنگی (در حوزهی منطق زمان و مکان) 5-ترس و -نابهنجاری: بازتاب بردگی و سلطه (محتوایی) توانسته است ضمن رویکرد انتقادی، امکان اصلاحگری فراهم سازد. برایناساس این مقاله در تلاش است تا به این پرسشهای اصلی که «درام «بر پهنهی دریا» براساس چه متغییرهایی توانسته یک درام انتقادی و اصلاحگر باشد؟» و «چگونه میتوان با به کارگیری مولفههای گروتسک در درام زشتیها و کاستیهای فردی، اجتماعی و سیاسی را اصلاح کرد؟» و «درام مروژک براساس چه ویژگیهای منحصربهفردی میتواند بهعنوان یک درام اصلاحگر عمل کند؟» پاسخ بدهد. در این مسیر، ضمن انتخاب نمایشنامهی «بر پهنهی دریا» بهعنوان نمونهی موردی، بخشی از مبانی تیوری تحقیق برپایه مبانی نظری درام گروتسک بنیان شده که به طور مشخص مورد مطالعه قرار میگیرد. سپس به رویکرد انتقادی و اصلاحگر در درام مروژک میپردازم آثار او را به آثاری اصلاحگر، هشدار دهنده و منتقد سیاسی و اجتماعی تبدیل کرده است. در این مقاله همچنین تلاش خواهد شد به شیوه تطبیقی-تحلیلی با استفاده از روشهای کتابخانهای و منابع موجود به این هدف دست یابیم.
کلیدواژگان: گروتسک، درام، اصلاح گر، تئاتر، اسلاومیر مروژک، عجایب پردازی -
صفحه 85
هنر و ادبیات هر دوره با زمینههای اجتماعی خود پیوندی ناگسستنی دارند و تحول آنها، فرایندی اجتماعی است. جامعهشناسی ادبیات، یکی از شیوههای نسبتا نوین در مطالعات ادبی است. در این شیوه به بررسی ساختار و محتوای اثر ادبی و ارتباط آن با ساختار و تحولات جامعهای که اثر مولود آن است میپردازند. آنچه در جامعهشناسی ادبیات بالاخص نظریه بازتاب از اهمیت بیشتری برخوردار است، انعکاس تصویر جامعه در جهان تخیلی و هنری اثر ادبی و شکلهای مختلف آن است. این شیوه در پی آن است تا با مطالعهی آثار فرهنگی و هنری و رمزگشایی و درک زبان این آثار، آشکار نماید که فرم و محتوای آنها، بازنمایی مضامین گوناگون از مسایل سیاسی و اجتماعی گرفته تا سایر تجربیات فردی و چالشهای هویتی است. به همین دلیل در این مقاله با استفاده از نظریهی بازتاب نمایشنامهی «آی باکلاه آی بیکلاه» غلامحسین ساعدی در دهه چهل شمسی مورد مطالعه قرار گرفته و تاثیر و تاثر جریانهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بر این نمایشنامه مورد ارزیابی قرار گرفته است. این تحقیق برپایه این فرضیه شکل گرفته که نمایشنامههای غلامحسین ساعدی به طور مشخص بازتابی از جریان های سیاسی و اجتماعی زمانه هستند و از این جریانها ارزش و اعتبار میگیرند. بر این اساس پرسش اصلی تحقیق این است که: ویژگی های سیاسی و اجتماعی، چگونه و از چه جنبه هایی می توانند در درام بازتاب پیدا کنند؟ و چگونه ساختار و محتوای درام از این ویژگیها متاثر می شوند؟ این تحقیق به شیوه کتابخانه ای انجام شده و پس از ازریابی و تحلیل برآیند مطالعه، داده ها به صورت تحلیلی و توصیفی مورد ارزیابی قرار می گیرند.
کلیدواژگان: جامعه شناسی، هویت، نمایشنامه، آی باکلاه آی بی کلاه، غلامحسین ساعدی، نظریه ی بازتاب -
صفحه 105
در این مقاله به نقش زنان در آغاز شکلگیری تعزیه در محافل خصوصی و زنانه پرداخته شده است. فرضیهی تحقیق این است که تجربههای زنان در اجرای تعزیهها زمینهساز ورود زنان به عرصه نمایش شده است. این مجالس زنانه، اگرچه متوقف ماند، لیکن نخستین حضور زنان در نمایش و تیاتر به شمار میرود؛ زیرا پیشازاین، چنین حضوری در هیچیک از نمایشهای ما گزارش نشده است. براساس این فرضیه پرسش اصلی تحقیق اینست که: نمایش های زنانه و به ویژه تعزیه های زنانه چگونه بستر را برای ورود زنان به عرصه فعالیت تیاتری فراهم کردند؟ در این پژوهش، نخست به بررسی جایگاه زنان در مجالس تعزیه پرداختهشده و آنگاه تاریخچه و روند پیدایش و تکامل تعزیهخوانی زنان و برخی نکات فنی دیگر اشاره و بررسیشده است. روش پژوهش بر اساس مطالعات کتابخانهای و گردآوری و تحلیل دادههای تاریخی و نوع نگارش مقاله، توصیفی تحلیلی است. بر این اساس، پژوهش حاضر اثبات میکند که تعزیه زنانه، نخستین تجربه نمایش و کارگردانی زنان ایرانی بوده است. در پایان مقاله هم چند مجلس زنانه معرفیشده است. این تجربه، علیرغم ارزش فراوان، توسعه نیافت و پس از حضوری نسبتا شکوهمند در محافل مربوط به زنان اعیان در دوره قاجار، در برخی شهرهای کشور نیز تا دوره پهلوی ادامه حیات داد و سپس رو به افول نهاد.
کلیدواژگان: تعزیه، تعزیه زنانه، نمایش های زنان، تئاتر ایرانی -
صفحه 121
از نظر لوسین گلدمن قصه نه بازتاب سادهی اجتماعی، بلکه شکل هنری همان مسایل اجتماعی است. اثر هنری در پیوند با مسایل اجتماعی و سیاسی از فردیت هنرمند فراتر می رود و او را در ساختار کلی جامعه ای قرار می دهد که در آن زیست و معنایش را از آن اخذ می کند. روش گلدمن که ساختگرایی تکوینی نام دارد به بررسی منش تاریخی- اجتماعی دلالتهای اثر هنری می پردازد تا سویه های اجتماعی و سیاسی اثر هنری برای خواننده آشکار می گردد. رویکرد اصلی پژوهش بر مبنای نقد ساختگرایی تکوینی نمایشنامه ی آهسته با گل سرخ است و فرضیه ی مقاله این است که از طریق ساختارگرایی تکوینی می توان به ابعاد اجتماعی و سیاسی اثر هنری پی برد و درام را با حوزه های دیگر دانش اجتماعی و سیاسی پیوند زد. از همین رو آنچه که در این مقاله به عنوان مسئله و به تبع آن پرسش تحقیق، مطرح می شود این است که اگر اثر هنری را در متن اجتماعی و سیاسی ای که در آن پدید آمده مورد خوانش قرار دهیم، آیا ابعاد اجتماعی و سیاسی آن و همچنین کارکرد نمادین شخصیت ها می تواند برای خواننده آشکار شود؟ بررسی ابعاد اجتماعی و سیاسی اثر هنری می تواند خواننده و نیز هنرمندانی که در تلاش برای اجرایی کردن نمایشنامه هستند را به سوی لایه های غیردراماتیک اثر هنری هدایت سازد و همچنین می تواند برای بازنویسی و روزآمد کردن اثر هنری راهگشا باشد و در حیطهی اجرا نیز کمک کننده باشد تا لایههای پنهان اجتماعی و سیاسی اثر و بعد دیگری از درام سیاسی ایران آشکار گردد. این مقاله می خواهد راهکاری برای فهم وجوه اجتماعی و سیاسی درام ایران را ارایه دهد و از همین رو توجه به نظریه ی ساختارگرایی تکوینی گلدمن را برای گشایش این راه، راهگشا می داند.
کلیدواژگان: لوسین گلدمن، ساختگرایی تکوینی، اکبررادی، آهسته با گل سرخ
-
Page 13
Theatre and Performance Art has always been exposed to technological changes during its -2500year-old history. All of these changes have been made to improve the previous technology and did not disturb the form and matter of theatre. E.g. the invention and usage of electricity in theatre replaced the traditional method of lighting the stage with candle and oil lamps- this matter helped and enriched the performance art and its elements. In the late 20th century, with the formation of digital and cyber technology, the theatre artists could not stay away from its influence and tried to include this new found technology in performance art in forms of virtual or augmented reality (VR and AR). There have been many efforts in this field, but none has been able to be accepted as a common and accustomed method in theatre. Is this matter related to the flaws and imperfection of these technologies, or are VR and AR inherently in contrast with the form and matter of theatre- a form of art that is formed by the empathy and togetherness between the performers and the audience, whereas the VR audiences are called “users”? In this article, these questions will be studied based on similar researches and practical experiments on this matter, questions that can contribute to many new performances. To what extent can computer technology be used in theatre? Are there any limits to its usage? Will using VR or AR lead to the decline of performance arts? And can these works be called theatre?
Keywords: Theatre, Scenic Design, Audience, Reality, VR, AR -
Page 41
The three prominent Greek playwrights, Aeschylus, Sophocles, and Euripides have paid attention to the myth of Electra and have dramatized it in their own ways. The main aim of this research is to provide a meaningful approach to comparative study of these tragedies, to reveal the process of creating antagonists. The important question in this essay is that, in recreating this mythological narrative, how and in which special pattern, each of these writers have created the mythological antagonists. This essay by explaining the “indirect characterization”, in a descriptive-analytical way, intends to examine the differences between the characterization patterns of these three tragedies according to the aspects of the antagonists. The essay present this hypothesis that, on the contrary to the most of Greek tragedies in which dramatic characters are introduced directly in prologue or by chores and or by description of secondary characters (just like as emissaries), at the beginning of the plays, in these three tragedies, characters are introduced indirectly to the audiences by their speeches and actions and especially by the adventures which forms in the pre-story of these plays. This article, based on comparative tables, by proving the hypothesis, and by answering to the main research questions, concludes that all three playwrights have created their own Antagonists, based on the individualization of the character, against the generalization of Electra’s myth.
Keywords: Electra, Antagonist characterization, Aeschylus, Euripides, Sophocles -
Page 65
Grotesque is a combination of hideous forms adorned with artistic attractions reflecting strange, satirical, exaggerated and incongruous shapes. What is the purpose of these hideous forms? I choose Sławomir Mrożek to research this important notion. He seeks social and political reforms by expressing critical views and reflecting hideous, strange and dreadful grotesques. In this paper, we examine the purpose of grotesque in theatre and drama. The hypothesis is “Theatric grotesque wants to function as a critique and reformist apparatus along with exaggerating and scorning social and political ugliness and deficiencies.” In “Out At Sea” drama which is chosen as the case study, Mrożek incorporates five components: 1) exaggeration (on characterization and behavior), 2) displaying monstrosities (personal relations, society and political context), 3) Mocking and scorning (linguistic domain), 4) strangeness and incongruence (the logic of time and place), 5) Fear and corruption: reflecting inferiority and domination (contextual) provides a foundation for reform in addition to critical course. This paper answers two important questions of: 1) by what elements “Out at Sea” can be recognized as a critical and reformist drama? And 2) how incorporation of dramatic grotesque components could amend personal, social, political monstrosities and deficiencies? In this study, by choosing “Out at Sea” as the case, first, some aspects of the research method, which are based on grotesque drama theories, are specifically examined. Then, I address Mrożek’s critical and reformist approach which has made his works reformist, foreboding as well as socially and politically critical. I try to get this objective by applying comparative/analytical approach using available resources and library research methods.
Keywords: Grotesque, Drama, Reformist, Theatre, SławomirMrożek -
Page 85
The art and literature of each period are inextricably linked to their social contexts, and their evolution is a social process. Sociology of literature is one of the relatively new methods in literary studies. In this method, they study the structure and content of the literary work and its relationship with the structure and developments of the society from which the work is born. What is more important in the sociology of literature, especially the theory of reflection, is the reflection of the image of society in the imaginary and artistic world of the literary work and its various forms. By studying cultural and artistic works and deciphering and understanding the language of these works, this method seeks to reveal that their form and content represent various themes from political and social issues to other individual experiences and challenges. It is an identity. For this reason, in this article, using the theory of reflection, we will examine the play “I Ba kolah I B kolah” by Gholam Hossein Saedi in the 1940s and the influence of political, economic and social currents on this play.
Keywords: Sociology, Identity, Play, I Ba kolah I Bi Kolah, Gholam Hossein Saedi, Theory of Reflection -
Page 105
Women’s Ta’ziee is a genre of ritual performance that has been prevalent since the Qajar era in Iran. In this study, first, the status of women in these shows has been investigated and then its history, evolution and trends have been studied. The article is written in a “descriptive-analytic” way, and its research methodology is based on a thorough study of historical sources along with data collection and analysis. This study shows that women’s Ta’ziee was one of the first experiences of Iranian women in theater in the role of director. The experience however did not last despite its great value; After a berif popularity in the circles of aristocratic women in the Qajar period, it only continued in Pahlavi era in some towns and then faded and diminished.
Keywords: Ta’ziee, woman’s picture, women’s shows, Iraniantheatres -
Page 121
tales are not the simple reflections of the society, but the artistic representations of the same social issues, according to Lucien Goldmann. In relation to socio-political issues, the artwork goes beyond the artist, as an individual, and puts him/her in the structure of a society in which his/her meaning and existence are defined. Goldmann’s “genetic structuralism” focuses on the socio-historical implications of an artwork in order to reveal its socio-political aspects for the audience. This paper adopts genetic structuralism [as a method] to analyse the Play Tender with the Red Rose. The study’s hypothesis is that genetic structuralism can help us understand the socio-political aspects of an artwork and connect drama with the realms of Sociology and Political Studies. Hence, here is the research problem, and consequently the research question: if we read an artwork in relation to its socio-political context that has given birth to it, can this help us reveal its socio-political features and the symbolic function of its characters for the audience? The study of the socio-political aspects of a play can lead the reader and theatre practitioners to [discover] the non-dramatic layers of the work. It can, moreover, help us re-write the play in accordance with the [society’s] current circumstances and improve its performance in order to reveal hidden socio-political layers of the play and show another dimension of political drama in Iran. This paper aims to provide a [new] approach for understanding the socio-political aspects of Iranian drama. It, therefore, suggests Lucien Goldmann’s genetic structuralism as a useful method.
Keywords: Lucien Goldmann, genetic structuralism, Akbar Radi, Tender with the Red Rose