فهرست مطالب

نشریه بررسی مسائل اجتماعی ایران
سال یازدهم شماره 1 (بهار و تابستان 1399)

  • تاریخ انتشار: 1399/06/01
  • تعداد عناوین: 13
|
  • زینب فاطمی امین*، علی یوسفی صفحات 7-36

    در جهان معاصر، کارآمدی افراد یک جامعه به چگونگی تاثیرگذاری نهادهای کارآمددر آن جامعه بستگی دارد. جذب نخبگان و به تبع آن، ارتقای سطح کارآمدی نهادها می تواند ازجمله پیش شرط های توسعه و پیشرفت کشور محسوب گردد. هدف اصلی در این مقاله، درک نخبگان مورد مطالعه از فرایندهای نهادی در داخل کشور می باشد که منجر به تصمیم نخبگان برای خروج از کشور و عدم بازگشت مجدد آنان به کشور گشته است. ارزیابی های کیفی با تکیه بر تحلیلی فرایندمحور و به کارگیری تکنیک مصاحبه صورت گرفته است. درک نخبگان مورد مطالعه از فرایندهای نهادی به لحاظ اثرگذاری بر خروج نخبگان از کشور معطوف به مکانیسم های علی ناکارآمدی نهادی و ناکارآمدی نخبگان در دو سطح کلان و خرد می باشد و حاکی از آن است که چنانچه نهادهای تعیین کننده عملکرد صحیح و کارآمد نداشته باشند، نخبگان نیز نمی توانند در چارچوب نهادهای ناکارآمد، کارآمدی داشته باشند. فراهم نبودن شرایط به فعل رساندن توانمندی ها برای نخبگان برابر با ناکارآمدی آنهاست، ناکارآمدی در میان نخبگان نقطه مشترکی است که آنان را به خروج از کشور ترغیب می نماید.

    کلیدواژگان: ناکارآمدی نهادی، ناکارآمدی نخبگان، تحلیل کیفی فرایندی، خروج نخبگان
  • تقی آزاد ارمکی، علی ایار صفحات 37-68
    جامعه ایرانی تغییرات متنوعی در حوزه های مختلف تجربه نموده است، با وجود شدت و سرعت این تغییرات در مناطق ایلی و محروم کشور ازجمله استان ایلام، قبیله و ایل به مثابه یک نهاد اجتماعی، همچنان در مناسبات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، عاملی مسلط است. هدف اصلی این مقاله، طبق نظریه بوردیو تحلیل و فهم بازپیکربندی قبیله گرایی به مثابه یک عادت واره است که دارندگان جایگاه های متفاوت در میدان، با بهره مندی از حجم و ترکیب های خاص سرمایه و بنابر نظریه های رز و روثستاین در ارتباط با وضعیت نهادی جامعه، واجد عادت واره های خاص قبیله گرایی اند و قبیله گرایی پدیده ای چند بعدی با صورت های مشابه است که  تحت تاثیر شکست سازمانی در ایران امروز، بازپیکربندی شده است. به این منظور، با روش ترکیبی پیمایش و مردم نگاری و استفاده از نمونه گیری خوشه ای، به مطالعه نمونه ای به حجم 524 نفر از جامعه آماری شهروندان 18 سال به بالای استان ایلام پرداخته شده است. یافته های تحقیق نشان می دهند که بین متغیر قبیله گرایی با متغیرهای شکست سازمانی، آنومی اجتماعی، چرخه شوم نهادی، منطق زیادگی و سرمایه فرهنگی رابطه مستقیم و معنا دار و با سرمایه اجتماعی و اعتماد نهادی رابطه معکوس و معنا دار وجود دارد. آزمون مقایسه میانگین ها نشان می دهد که میانگین قبیله گرایی و ابعاد آن در بین اقشار مختلف دارای تفاوت معنا دار است، به نحوی که قبیله گرایی اجتماعی در بین طبقه کارگر و لایه های پایین طوایف در قالب نزاع های دسته جمعی، وصلت های خویشاوندی و قبیله گرایی سیاسی، صورت مشروع قبیله گرایی است که در بین خرده بورژوازی و بورژوازی جدید به منظور ارتقا در سلسله مراتب اداری و کسب منافع، از طریق قبیله ای کردن سیاست و انتخابات صورت می گیرد.
    کلیدواژگان: قبیله گرایی، سرمایه فرهنگی و اجتماعی، عادت واره، پایگاه اقتصادی- اجتماعی، شکست سازمانی، ایلام
  • علی ساعی* صفحات 69-102

    در این پژوهش، توزیع منابع قدرت سیاسی در ایران مطالعه شده است . مسئله این پژوهش توزیع متراکم قدرت در قوه مجریه است. سوال مقاله به این صورت ارایه شده است که: «توزیع متراکم منابع قدرت در ایران چگونه قابل تبیین است؟» مطابق با مدعای نظر این نوشتار شبکه اجتماعی شرط لازم برای دستیابی به منابع قدرت است. این پژوهش به لحاظ روش شناسی، بر رویکرد ترکیبی استوار است که در اینجا این رویکرد، ترکیبی از تحلیل متغیرمحور و موردمحور است. با رویکرد رابطه مجموعه ای، گزاره های مشاهده ای، به اندازه 92. صدق مدعای نظری مقاله را تایید می کنند. در یک مورد، دولت موقت، این رابطه صدق نمی کند. شواهد نشان می دهد که هرگاه تمرکز شبکه ای رخ داده است، تراکم قدرت نیز حضور داشته است. شدت تراکم قدرت، به استثنای دولت موقت‎، زیرمجموعه شدت تمرکز شبکه‎ای بوده است و میان این دو، رابطه علی همایندی [1] مشاهده شده است. در پایان مقاله، سرمایه‎گذاری در شبکه‎ های اجتماعی افقی یا اتصال‎دهنده به‎ عنوان یکی از راه‎ حل‎های توزیع پراکنده منابع قدرت و چرخش آزاد قدرت سیاسی ارایه شده است. 

    کلیدواژگان: شبکه اجتماعی، نخبگان سیاسی در ایران، توزیع منابع قدرت، تراکم منابع قدرت، رویکرد ترکیبی
  • رضا امیدی صفحات 103-133

    قانون ساختار نظام جامع رفاه و تامین اجتماعی ازسوی طراحان آن به عنوان قانون اساسی حوزه رفاه اجتماعی معرفی می شود؛ قانونی تاسیسی که روند طراحی تا تصویب آن حدود 6 سال به درازا کشید. این قانون در راستای اجرای اصل 29ام و بندهای 2 و 4 اصل 21ام قانون اساسی و با هدف انسجام بخشی و انتظام دهی به سیاست های رفاهی در جهت توسعه عدالت اجتماعی و حمایت از همه افراد کشور در برابر رویدادهای اجتماعی، طبیعی و پیامدهای آن طراحی شد. هماهنگی سیاست های اجتماعی در حوزه های آموزش، اشتغال، مسکن، سلامت و سایر حوزه های مرتبط با تامین اجتماعی، تنظیم کلان بودجه عمومی دولت در قلمروهای بیمه ای، امدادی و حمایتی، مدیریت منابع یارانه های اجتماعی، بررسی و ارزیابی مستمر برنامه های حوزه رفاه و تامین اجتماعی، تشکیل پایگاه جامع اطلاعاتی و بررسی و اصلاح اساسنامه کلیه دستگاه های اجرایی، صندوق ها و نهادهای دولتی و عمومی فعال در قلمروهای بیمه ای، حمایتی و امدادی از مهم ترین ماموریت های این قانون بوده است. پرسش مقاله این است که چرا این قانون در اجرا با چالش های اساسی مواجه شد و حتی دستاوردهای اولیه آن یک به یک از دست رفت؟ برای پاسخ به این پرسش از رویکرد تحلیلی تفسیری انتقادی استفاده شده است و داده های موردنیاز از طریق مطالعات اسنادی و انجام 38 مصاحبه نیمه ساخت یافته گردآوری و با به کارگیری تکنیک های کدگذاری تحلیل شده است. براساس یافته های پژوهش، انواعی از تعارض های پارادایمی و ساختاری در نهادینه نشدن این قانون و به حاشیه رفتن آن نقش داشته اند؛ تعارض هایی که بعضا در فرایند طراحی و تصویب هم نمود داشته اند و در دوره اجرا به قفل شدگی قانون انجامیده اند.

    کلیدواژگان: تعارض ساختاری، تعارض منفعتی، تعارض پارادایمی، شبکه سیاست گذاری، شکست سیاست گذاری
  • اسدالله نقدی*، علی توانا صفحات 135-160

    کابل شهری است در چنبره حاشیه ها گرفتار شده و حدود هفتاد درصد جمعیت شهر در این محلات زندگی می کنند. بی جا شدگان (مهاجران) روستاها را رها کرده و به دنبال شغل های خدماتی در شهر می باشند؛ بافت متراکم، تنوع پایگاه های قومی و فقر گسترده زمینه را برای بروز انواع آسیب ها مهیا ساخته و تاثیر مستقیم بر کیفیت زندگی، رضایت از زندگی و توسعه پایدار شهری می گذارد. شاروالی (شهرداری) در شهر کابل، چشم انداز روشنی برای مدیریت حاشیه نشینی ندارد و به تنهایی نیز  قادر به حل معضل حاشیه نشینی شهر نیست. در شهر کابل، حاشیه نشینی گاه در اشکال خاصی چون کوه نشینی نیز به چشم می خورد. در این پژوهش از روش پیمایش استفاده شده و حجم نمونه 301 نفر بوده است. جدی ترین مشکل حاشیه نشینان مسیله  امنیت، ایجاد اشتغال و دسترسی به خدمات اولیه شهری است. بیش از 90 درصد مردم وضعیت امنیت محله خود را نامناسب می دانند. پاسخگویان به تطبیق یکسان قانون باور ندارند. احساس محرومیت و تبعیض بر رضایت از زندگی موثر و مانعی برای توسعه پایدار شهر کابل است. این امور باعث می شود تا مردم مشارکت شهری کمتر داشته باشند و شهر را خانه مشترک خود ندانند. تعلق ها در شهر کابل جمعی نیست و بیشتر درون گروهی و قومی است. ساختار شهری کابل هم از بعد زیر ساخت ها و هم مدیریت شهری فقیر است. نتایج پژوهش نشان می دهد که با نوعی حاشیه نشینی مضاعف در شهر کابل، مواجه هستیم و تفاوت و تبعیض های قومی و شهروندی در حیات شهری کابل به چشم می خورد. قومیت، پایگاه اجتماعی و محرومیت نسبی بر میزان رضایت از زندگی شهری تاثیرگذار هستند و به صورت کلی، میانگین رضایت از زندگی شهری در بین حاشیه نشینان، در سطح پایین قرار دارد. توسعه پایدار شهری مستلزم جلب مشارکت شهروندان و ساکنان محلات حاشیه است

    کلیدواژگان: حاشیه نشینی، رضایت از زندگی شهری، رضایت از خدمات شاروالی، محرومیت نسبی، کابل
  • فاطمه مهدویان*، عبدالحسین کلانتری صفحات 161-190
    پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر فضاهای شهری بر تعاملات اجتماعی شهروندان شهر تهران انجام شده است. تمرکز این تحقیق بر نقاط گسست تعاملات اجتماعی در فضای شهری است. روش کار کیفی است و مصاحبه ها با تکنیک مصاحبه مسئله محور طرح و نتایج از طریق تحلیل تماتیک تحلیل شده اند. مبنای تحلیل، سی مصاحبه ای بوده که از شهروندان تهرانی در مناطق مختلف شهر گرد آمده است. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که شهروندان تهران برای حضور در تعاملات اجتماعی به واسطه برخی عوامل فضایی، محدود و مشمول پرداخت هزینه می شوند؛ آن عوامل، مطابق یافته ها، عبارت اند از اقتصاد تعامل، کالایی شدن فضا و شکاف های اقتصادی که مناطق مختلف شهری را عملا به جزیره هایی فروبسته تبدیل کرده است. توضیح این مطلب ذیل سه تم کلی آمده است: اقتصاد تعامل، دوپارگی شهر و واکنش های اجتماعی. هریک از این تم ها ذیل مقولاتی مشخص بسط یافته اند: مقولاتی که ذیل تم اقتصاد تعامل قرار می گیرند عبارت اند از: بهای دسترسی و کالایی شدن فضا؛ مقولات ذیل تم دو پارگی شهر عبارت اند از: شکاف اقتصادی و جزیره ای شدن روابط اجتماعی؛ سرانجام ذیل تم واکنش های اجتماعی، این مقولات قرار می گیرند: پالادیومی شدن، چانه زنی یا اعتراض، دوری جستن یا غریبگی پیشه کردن. مطابق نتایج، شهروندان تهران تمهیداتی جبرانگر برای ادامه حیات شهری خود اتخاذ کرده اند که عبارت اند از شبیه شدن به سبک زندگی طبقات فرادستی، چانه زنی برای داشتن حق اعمال نظر در ساخت وسازهای شهری و درنهایت دوری جستن و غربیگی پیشه کردن. بنابر یافته ها، دو راه کار نخست مقتضی پرداخت هزینه های مالی و سیاسی است. به این ترتیب، مطلوب ترین گزینه پیش روی شهروندان تهران در اغلب موارد غریبگی پیشه کردن و انزواست.
    کلیدواژگان: گسست تعاملات اجتماعی، کالایی شدن فضا، جزیره ای شدن فضای شهری، تمهیدات جبرانگر
  • رسول حق بیان، رضا خیرالدین*، محمدصالح شکوهی بیدهندی صفحات 191-224

    تحلیل نحوه موضع گیری و استدلال مسیولین موافق و مخالف طرح های شهری، می تواند زمینه های ذهنی کنش گران صاحب قدرت شهری (ازجمله نهادهای رسمی مدیریت و سیاست گذاری) را در راستای کشف دلایل اصلی و ریشه ای عدم موفقیت طرح ها تبیین نماید. چنین تحلیلی نه تنها بر «متن» موضع گیری های سیاست گذاران متمرکز است، بلکه به زمینه های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی اظهارات نیز متوجه است. به عبارت دیگر، تحلیل استدلال موافقان و مخالفان سیاست های شهری، به جای تمرکز بر گفتگوی میان ایشان، به تحلیل انتقادی «گفتمان» آنها می پردازد که به صورت توامان در برگیرنده «متن» و «فرامتن» (انگیزه ها، پیش فرض ها و ابعاد پنهان موجود در یک متن) است. روش تحقیق پژوهش حاضر، کیفی و براساس روش تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف [1] است. براین مبنا، این مقاله در قالب سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین به تحلیل چرایی شکل گیری، روند اجرا و پیامدهای طرح پیاده راه 17 شهریور تهران (1391) می پردازد. یافته های پژوهش نشان می دهد که مواردی مثل نیازهای شهر و شهروندان و بررسی های مطالعاتی_کارشناسی، ولو به صورت ظاهری، هم از طرف مسیولین مدافع و هم ازسوی مسیولان منتقد پروژه، به دلیل ارزش و مقبولیتی که در اذهان عمومی داشته، مورد تاکید قرار گرفته اند؛ اما در این پروژه، عوامل پنهان و مهم تری شکل دهنده اساس گفتمان کنشگران سیاست گذاری و اجرای پروژه بوده اند. این عوامل شامل قدرت مداری و تخصص محوری در اداره امور شهری، موضع گیری ها و برخوردهای سیاسی، رکود و مشکلات اقتصادی، فقدان مدیریت مشارکتی و یکپارچه شهری و عدم باور به حقوق شهروندی، به عنوان مهم ترین چالش های موجود در پس اجرای این پروژه است. براین اساس، عوامل پیش گفته توانسته اند موجب محدودیت و به حاشیه رفتن نقش برنامه ریزان و طراحان شهری شده و فعالیت های آنان را جهت دار نمایند.

    کلیدواژگان: گفتمان، تحلیل گفتمان، کنشگران، سیاست پژوهی، طرح پیاده راه 17 شهریور تهران
  • مرضیه ابراهیمی صفحات 225-249

    هدف پژوهش حاضر سنخ شناسی نحوه مقابله خانواده های ایرانی با بحران کروناست. روش این تحقیق روش کیفی است و با استفاده از تکنیک مصاحبه عمیق با 14 شرکت کننده صورت گرفته است. براساس تفاوت در الگوی ارتباطی خانواده، سازماندهی کنش افراد و با توجه به نحوه مواجهه آنان با بحران کرونا، خانواده ها در 3 دسته تقسیم بندی شدند. این دسته بندی شامل: خانواده های رضایت مدار یا توافق کننده، خانواده های سهل انگار (به حال خود واگذارنده) و خانواده های محافظتی است. مهم ترین تفاوت این خانواده‎ها در نحوه مدیریت روابط خانوادگی است، در خانواده های رضایت مدار، به دلیل افزایش میزان گفت وگو که منجر به شناخت بیشتر اعضای خانواده از یکدیگر شده الگوهای رفتاری پیشین در بین اعضا در این دوران اصلاح می شود، اما در خانواده های سهل انگار، به دلیل ضعف شناخت اعضا از یکدیگر، فقدان فضای گفت وگو و  بحران های ناشی از مسئله کرونا، تنش در میان افراد افزایش پیدا می کند. اما مهم ترین ویژگی در خانواده های نوع سوم پیش بینی ناپذیر بودن است که تلفیقی از دو گروه پیشین است.

    کلیدواژگان: سنخ شناسی، خانواده ایرانی، بحران کرونا، روابط خانوادگی
  • فاطمه گلابی*، محمدباقر علیزاده اقدم، لیلا زارع زاده اردشیر صفحات 251-284

    هدف تحقیق حاضر تبیین جامعه شناختی تحقیرشدگی در بین زنان و ارتباط آن با انواع سرمایه ها (اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی) است. این پژوهش به صورت پیمایش انجام گرفته است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه زنان بالای 15 سال ساکن در شهر تبریز تشکیل داده اند. نمونه گیری از نوع خوشه ای چند مرحله ای و حجم نمونه برابر با 400 نفر بوده است. ابزار تحقیق پرسش نامه بوده که در آن، متغیرهای مستقل سرمایه (اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی) و متغیر وابسته تحقیرشدگی ازطریق ساخت مقیاس های محقق ساخته سنجیده شده اند. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تجزیه تحلیل قرار گرفته است. یافته های به دست آمده از تحقیق نشان می دهد که میانگین تحقیرشدگی در بین زنان نسبتا کم می باشد، طبق نتایج آزمون همبستگی پیرسون، بین سرمایه اقتصادی با تحقیرشدگی (153/0) و دو بعد آن تحقیر عینی (193/0) و احساس تحقیر (132/0) رابطه معکوس و معناداری وجود دارد. همچنین، بین سرمایه فرهنگی و تحقیر شدگی (274/0) و دو بعد آن سرمایه عینیت یافته (150/0) و نهادینه شده (252/0) با تحقیرشدگی، رابطه معکوس و معنی‎دار وجود دارد و درنهایت، رابطه بین سرمایه اجتماعی و تحقیرشدگی (176/0) و دو بعد آن  انسجام (184/0) و مشارکت (130/0) با تحقیرشدگی معکوس و معنی دار می باشد. درمقابل، ارتباط بین بعد تجسم یافته سرمایه فرهنگی و بعد اعتماد سرمایه اجتماعی و تحقیرشدگی معنا دار نبوده است. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که از بین سرمایه های سه گانه مورد تحقیق، تنها سرمایه فرهنگی با بتای برابر با 252/0 توانسته واریانس متغیر وابسته را تبیین نماید در یک استنتاج کلی، دارندگان انواع سرمایه، به واسطه برخورداری از هر نوع از سرمایه می توانند روایت خود را از دنیای اجتماعی بر دیگران تحمیل کند. وقتی افراد از سرمایه اقتصادی و سرمایه فرهنگی و سرمایه اجتماعی پایینی برخوردار باشند تحقیرشدگی بالایی را نیز خواهند داشت.

    کلیدواژگان: تحقیر، تحقیرشدگی، ‎سرمایه اقتصادی، سرمایه فرهنگی، سرمایه اجتماعی
  • رامین مرادی*، ایمان خشت زر، مریم مختاری صفحات 285-308
    در این تحقیق وضعیت و فرایند رفتار مسیولانه زیست محیطی مورد بررسی قرار گرفت. با استفاده از روش پیمایش، داده های مورد نیاز تحقیق از تعداد 400 نفر نمونه از بین جامعه آماری پژوهش که شامل شهروندان بالای 18 سال شهر یاسوج بودند به روش نمونه گیری تصادفی جمع آوری شد. تحلیل یافته های توصیفی پژوهش نشان داد، میزان مسئولیت پذیری شهروندان شهر یاسوج نسبت به محیط زیست در حد متوسط بود. در بخش یافته های استنباطی، رابطه مسئولیت پذیری زیست محیطی، به عنوان متغیر وابسته، با سایر متغیرها (جامعه پذیر ی زیست محیطی دین داری و آگاهی زیست محیطی)، به عنوان متغیر مستقل، مورد سنجش قرار داده شد. نتایج نشان داد بین متغیرهای  جامعه پذیری، آگاهی زیست محیطی و دین داری با متغیر وابسته (مسئولیت پذیری زیست محیطی) رابطه معنادار وجود دارد. به این صورت که هرچه افراد از آگاهی زیست محیطی بیشتر و جامعه پذیری و دین داری قوی تری برخوردار باشند، نسبت به محیط زیست مواجهه مسیولانه تری داشتند. نتایج همچنین نشان داد با افزایش سن و تحصیلات پاسخگویان، میزان مسئولیت پذیری آنها افزایش می یابد. از نظر جنسیت نیز تفاوت معناداری بین زنان و مردان مشاهده شد، به این صورت که زنان مسئولیت پذیری زیست محیطی بیشتری نسبت به مردان نشان دادند. در تحلیل نهایی، به این نکته اشاره شد که تغییر رفتار شهروندان و شکل دادن رفتار مسیولانه مستلزم قرار دادن این شکل از رفتار ذیل فرایند جامعه پذیری و توجه نهادهای جامعه پذیری به این بعد از رفتار شهروندان است. نهادهای جامعه پذیری با درک اهمیت نقش محیط زیست در زندگی انسان، می توانند با برنامه ریزی و تولید محتوای مناسب مرتبط با محیط زیست، نقش تعیین کننده ای در شکل گیری رفتار مسیولانه شهروندان نسبت به محیط زیست ایفا نمایند.
    کلیدواژگان: مسئولیت پذیری، دین داری، جامعه پذیری، شهروندی، محیط زیست، یاسوج
  • هدایت الله نیکخواه*، مصطفی ظهیری نیا، سحر آقا ملایی صفحات 309-342

    هدف این پژوهش، بررسی نقش شهروندان در مواجهه با بحران های زیست محیطی در شهر بندرعباس است. به منظور دستیابی به هدف پژوهش، از مبانی نظری مشارکت اجتماعی در دو سطح ذهنی و عینی (رفتاری)، نظریه کنش پارسونز، نظریه کاشت گربنر و دیدگاه مک میلان و چاویس بهره گرفته شد. روش تحقیق پیمایش و ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه است. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاه های هرمزگان، آزاد و پیام نور بندرعباس است. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 320 نفر تعیین شد که به شیوه نمونه گیری طبقه ای متناسب و برحسب عامل جنسیت انتخاب شدند. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS در دو بخش توصیفی و استنباطی تحلیل شدند. در بخش توصیفی، از آماره های توصیفی؛ و در بخش استنباطی از آزمون همبستگی پیرسون، آزمون اسپیرمن و تحلیل رگرسیون چندگانه بهره گرفته شد. یافته های تحقیق نشان داد که بین احساس تعلق اجتماعی، مسئولیت پذیری اجتماعی و میزان تماشای برنامه های تلویزیون داخلی با مشارکت در حفظ محیط زیست رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد، اما بین میزان تماشای برنامه های ماهواره ای با مشارکت در حفظ محیط زیست رابطه معنی داری مشاهده نشد. براساس یافته ها، پاسخگویان ازنظر ذهنی آمادگی نسبتا بالایی جهت مشارکت در حفظ محیط زیست داشتند اما به لحاظ عینی و عملی مشارکت بسیار پایینی نشان دادند. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد، درمجموع، 28 درصد از واریانس مشارکت در حفظ محیط زیست از طریق متغیرهای تحقیق قابل توضیح و تبیین است. همچنین، متغیر احساس تعلق اجتماعی با 42 درصد بیشترین تاثیر را بر متغیر مشارکت در حفظ محیط زیست دارد.

    کلیدواژگان: محیط زیست، مشارکت اجتماعی، احساس تعلق اجتماعی، مسئولیت پذیری اجتماعی، مصرف رسانه ای، بندرعباس
  • امیر نعیمی*، روح الله رضایی، سیده کوثر موسی پور صفحات 343-363

    هدف از انجام تحقیق بررسی نسبت آگاهی و دغدغه ها با رفتارهای زیست محیطی در جوامع روستایی  بود. برای تبیین مسئله تحقیق نظریه های رفتاری و جامعه شناسی محیط زیست از قبیل شکاف دغدغه - رفتار و همچنین پارادایم اکولوژیکی جدید (NEP) به کار گرفته شد. روش تحقیق مورد استفاده از نوع کمی با استفاده از ابزار پرسش نامه بود. جامعه آماری این پژوهش، سرپرستان خانوار روستایی بخش مرکزی شهرستان باغملک استان خوزستان هستند. حجم نمونه با توجه به جدول کرجسی و مورگان، 341 نفر تعیین شد. افراد نمونه با استفاده از روش نمونه‎گیری طبقه ای متناسب با حجم مورد مطالعه قرار گرفتند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تکنیک چند متغیره مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزار AMOS و SPSS بهره گرفته شد. یافته ها حاکی از آن است که آگاهی و رفتار زیست محیطی سرپرستان روستایی در سطح بالا و دغدغه زیست محیطی آنها در سطح متوسط است. نتایج تحقیق نشان داد که آگاهی زیست محیطی تاثیر مستقیم و معنی داری بر رفتار زیست محیطی دارد. نتیجه آزمون خودگردان سازی نشان داد که آگاهی زیست محیطی از طریق دغدغه زیست محیطی بر رفتار زیست محیطی تاثیر می گذارد. استدلال این مقاله این است که با افزایش آگاهی روستاییان در رابطه با مسایل و موضوعات محیط زیست دغدغه و نگرانی های زیست محیطی آنها افزایش پیدا می کند که می تواند نقش بسزایی در شکل گیری رفتارهای سازگار با محیط زیست در بین آنها داشته باشد.

    کلیدواژگان: دغدغه های زیست محیطی، آگاهی زیست محیطی، رفتارهای زیست محیطی، پدیده شکاف دغدغه-رفتار، پارادایم نوین اکولوژیکی
  • مجید فولادیان*، زهرا برادران کاشانی صفحات 365-392
    در  طول بیست سال اخیر، علاقه مندی به ارزیابی و بهبود کیفیت زندگی بیماران مبتلا به بیماری های مزمن افزایش چشمگیری یافته است و بهبود عملکرد روزانه و کیفیت زندگی  بیماران، به صورت یک هدف درآمده است. با توجه به اینکه در ایران به بررسی کیفیت زندگی تبدل خواهان جنسیتی پس از عمل پرداخته نشده است، لذا  مطالعه حاضر با هدف بررسی کیفیت  زندگی  بیماران  مبتلا  به  اختلال هویت جنسی پس از عمل  جراحی، تغییر جنسی از  مرد به زن و زن به مرد و عوامل فردی مرتبط با آن در مشهد انجام شد. با توجه به اینکه تعیین چگونگی کیفیت زندگی زنان مبتلا به انواع بیماری ها ازجمله بیماران اختلال هویت جنسی مهم می باشد و ازآنجایی که انتظار می رود این بیماران بعد از عمل جراحی تغییر جنسیت، در جامعه مانند یک زن یا مرد سالم زندگی کنند، بنابراین تعیین کیفیت زندگی زنان و مردان تبدل خواه جنسیتی بسیار مهم است. جهت بررسی این مسئله در این تحقیق، از رویکرد کمی استفاده شد، جامعه آماری تحقیق حاضر 51 نفر است. نتایج تحقیق نشان داد که درمجموع، کیفیت زندگی زنان و مردانی که عمل تغییر جنسیت انجام می دهند بعد از عمل افزایش می یابد اما به طورکلی، میزان کیفیت زندگی زنانی که عمل تغییر جنسیت انجام می دهند و مرد می شوند، مخصوصا در ابعاد مطلوبیت اجتماعی، هیجانات، وابستگی، کمال جسمانی، به مراتب بیشتر از مردانی است که عمل تغییر جنسیت به زن را انجام می دهند.
    کلیدواژگان: هویت جنسی، تغییر جنسیت، تراجنسی، کیفیت زندگی، بحران هویت