فهرست مطالب
- پیاپی 3 (بهار 1400)
- تاریخ انتشار: 1400/03/18
- تعداد عناوین: 10
-
صفحات 1-15
تحقیق حاضر با هدف توصیف تجارب زیست شده معلمان دوره ابتدایی از عناصر اصلی یادگیری کلاس های چندپایه در منطقه آموزش و پرورش انزل انجام شد. تحقیق از نوع کیفی بوده و از راهبرد نظریه پردازی داده بنیاد استفاده شده است. جامعه آماری شامل کلیه معلمان ابتدایی دارای تجربه تدریس و یا در حال تدریس به تعداد 130 نفر بود که از این تعداد 48 نفر معلم چندپایه می باشد. روش نمونه گیری گلوله برفی و حجم نمونه با توجه به اشباع داده ها 30 نفر(19 مرد و 11 زن) محاسبه شده است. برای جمع آوری اطلاعات از مصاحبه نیمه ساختاریافته و برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش تحلیل مقایسه ای مداوم استفاده گردید. حاصل این مصاحبه ها مجموعه ای از مضامین، مفاهیم و مقوله ها بود که طی فرایند کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی تحلیل شدند. نتایج بیانگر دو تجربه زیسته بود. تجربه زیسته معلمانی که شیوه های مدیریتی، تدریس، ارزشیابی و فرایند یاددهی- یادگیری را به گونه ای سازمان می دادند که مشارکت و تعامل دانش آموزان را در کلاس افزایش دهند و به عبارت دیگر شیوه آنها دانش آموز محوری بود که مسئولیت را به کل کلاس تعمیم داده و تقسیم می کردند. تجربه زیسته دیگر نشان می داد که معلمان بیشتر مسئولیت کلاس را خود بر دوش می کشند و از شیوه هایی استفاده می کنند که حداقل مشارکت دانش آموزان را در پی دارد. شیوه این گروه از معلمان به صورت معلم محور بوده که معلم بیشترین مسئولیت را دارد.
کلیدواژگان: کلاس های چند پایه، تدریس، فرآیند یاددهی- یادگیری، مدیریت کلاس، ارزشیابی -
صفحات 16-29
مطالعات نشان میدهد که در میان عوامل متعدد و گوناگون تاثیرگذار بر یادگیری و پیشرفت تحصیلی یاد گیرندگان، انگیزش نقش برجسته و بلکه، مهمتری را ایفا مینماید. لذا، شناخت و تحلیل مناسب انگیزش فراگیران برای کارآیی و اثربخشی فعالیتهای یاددهی و یادگیری اهمیت زیادی دارد و ورود فن آوری اطلاعات و ارتباطات به عرصه آموزش و پرورش یکی از مهمترین ارمغانهای دنیای اطلاعاتی است. در این پژوهش به بررسی تاثیر آموزش الکترونیکی بر ایجاد انگیزه دانشآموزان ابتدایی پرداخته شد. روش پژوهش حاضر مروری و ابزار گردآوری اطلاعات منابع دست اول، پژوهشهای معتبر و مقالههای علمی-پژوهشی بود. نتایج تحقیق نشان داد که آموزش الکترونیکی به عنوان یک شیوه آموزشی یادگیرنده محور، باعث ایجاد انگیزه در دانش آموزان ابتدایی شده است.
کلیدواژگان: آموزش الکترونیک، ابتدایی، دانش آموز، انگیزه -
صفحات 30-46
امروزه رسانهها به عنوان عنصر جداییناپذیر زندگی انسان مطرح میشوند. ضرورت و اهمیت استفاده از رسانههای آموزشی، بسیاری را در چگونگی استفاده از این منابع سختافزاری و نرمافزاری به تحقیق و بررسی واداشته است. با توجه به اینکه توسعه و گسترش فناوری، اثرات عمیقی بر ابعاد مختلف زندگی انسان از جمله آموزش داشته است و از آنجایی که تربیت نیروی انسانی متخصص و کارآزموده در مراکز دانشگاهی انجام میگیرد. بهترین راه، اصلاح و تغییر نگرش این مراکز در استفاده از منابع سختافزار، نرمافزار و تعریف و اجرای دورههای آموزش نظری و عملی مرتبط با موضوع در دانشگاه میباشد. مراکز آموزش عالی و از جمله دانشگاه فرهنگیان، که به عنوان یکی از مهمترین نظامهای آموزشی، نقش اساسی در تولید و اشاعه دانش و اطلاعات دارد میتواند نگرش مناسب در استفاده از رسانههای آموزشی را ایجاد کند. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش فناوری و رسانه های آموزشی در ارتقاء فرآیند یاددهی-یادگیری دانشگاه، انجام گرفته است. روش پژوهش در این نوشتار مروری بوده و با استناد به مقالات معتبر علمی و با تحلیل منابع مرتبط با موضوع تهیه شده است. نتایج ناشی از این تحقیق حاکی از آن است که استفاده مناسب از رسانهها و فناوری در کلاسهای درس موجب افزایش مشارکت دانشجویان در فرایند یاددهی-یادگیری و بهبود عملکرد آنان در این امر میشود و درنهایت، فرصت آموزش نوین و موثر در دانشگاه را به خوبی میسر میگرداند.
کلیدواژگان: رسانه آموزشی، دانشگاه فرهنگیان، معلم، فناوری، فرایند یاددهی- یادگیری -
صفحات 47-75
هدف این پژوهش بررسی رابطه سرمایه روانشناختی با کیفیت زندگی کاری و نقش میانجیگری رضایت شغلی در کارکنان آموزش وپرورش جیرفت بود.روش پژوهش کار بردی وبه روش توصیفی و ازنوع همبستگی است . جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه کارکنان آموزش و پرورش جیرفت به تعداد 2290 نفر بود که 330 نفر به عنوان نمونه با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب گردیدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه سرمایه روانشناختی لوتانز (2007)، پرسشنامه کیفیت زندگی کاری والتون(1973) و پرسشنامه توصیف کننده شغل (JDI) استفاده شد. در این پژوهش برای بررسی روایی پرسشنامه از روایی صوری استفاده شده است. که مورد تایید اساتید گروه واقع شد.پایایی برای پرسشنامه سرمایه روانشناختی 79/0، پرسشنامه کیفیت زندگی کاری82/0 و برای پرسشنامه رضایت شغلی 80/0 تایید شد.و برای تجزیه تحلیل دادهها ازمعادلات ساختاری با نرمافزارهای SPSS ویراست 23 و AMOS ویراست 22 استفادهشده است. نتایج نشان دهنده ی حاصل از تحلیل مدلسازی ساختاری بیان داشت بین سرمایه روانشناختی با کیفیت زندگی کاری بادر نظر گرفتن نقش میانجی گری رضایت شغلی کارکنان اموزش وپرورش شهر جیرفت رابطه معناداروجود دارد.
کلیدواژگان: سرمایه روانشناختی، رضایت شغلی، کیفیت زندگی کاری، کارکنان -
صفحات 76-100
هدف پژوهش حاضر، مقایسه تطبیقی برنامه های درسی مربوط به سواد رسانه ای بین کشورهای کانادا، ژاپن و ایران است. جامعه آماری برنامه های درسی سه کشور ذکر شده و نمونه آماری برنامه درسی سواد رسانه ای با نمونه گیری هدفمند انتخاب گردید. بدین منظور با روش جستجوی در اسناد مکتوب و سایت های اینترنتی داده ها جمع آوری گردید و با روش جبر بولی، تجزیه و تحلیل انجام گرفت. نتایج نشان داد در اهداف اجرای برنامه درسی سواد رسانه ای سه کشور، درک و بکارگیری محتوای رسانه ای، مهارت های عملی برای زندگی کارآمد از اشتراکات می باشد. از طرفی تفکر انتقادی در مدارس کانادا و ژاپن مورد تاکید است. در ابعاد و رویکردها، رویکرد انتقادی در کانادا و ژاپن، رویکرد کارآفرینی و آمادگی ورود به حرفه و شغل در کانادا و ایران و کسب مهارت ها و شایستگی های لازم برای زندگی در ژاپن و ایران مطرح است.
کلیدواژگان: تطبیق، برنامه درسی، سواد رسانه ای، جبر بولی -
صفحات 101-116
امروزه همگام با پیشرفت تکنولوژی و ورود به عرصه فناوری اطلاعات، فرآیند آموزش نیز از حالت سنتی به مجازی تغییر پیدا کرده است. نفوذ فناوری اطلاعات به سیستم آموزشی و نظام آموزش عالی باعث ایجاد مفهوم جدیدی به نام آموزش مجازی شده است. در کنارآموزش حضوری در نظام آموزش عالی، ضرورت استفاده از آموزش مجازی کاملا محسوس است، در نتیجه بسیاری از دانشگاه ها نیز به تبع آن وارد عرصه آموزش مجازی برای دانشجویان خود شده اند. این روند به سرعت در سراسر کشور توسعه یافت و دانشگاه های زیادی به این امر پیوستند. با آنکه آموزش مجازی باعث تحول در شیوه های یادگیری- یاددهی شده است اما نیاز به طراحی برنامه درسی مطابق با ویژگی ها، ابزار و امکاناتی که آموزش مجازی در اختیار ما قرار می دهد احساس می شود. بدون بازنگری و ایجاد برنامه درسی در سیستم آموزش عالی، آموزش مجازی با شکست مواجه می شود. زیرا برنامه درسی از مهمترین ارکان یک نظام آموزشی است. بدین منظور در این پژوهش به بررسی ویژگی های آموزش مجازی و معرفی الگو های برنامه درسی مطابق با آموزش مجازی در سیستم آموزش عالی پرداخته می شود.
کلیدواژگان: برنامه درسی، آموزش عالی، آموزش مجازی، نظام آموزش مجازی -
صفحات 117-125
هدف مطالعه حاضر بازمفهوم پردازی تفکر جهان-بومی گرایی در تعلیم و تربیت با تاکید بر دانش وطنی بود. در این مطالعه از روش تحلیل مفهوم با تاکید بر درک و تفسیر استفاده شد. بر این اساس ابتدا با شیوه ای تحلیلی به بررسی و نقد مفاهیم موجود پرداخته و در نهایت مفهوم مورد نظر ارایه شد. نویسنده معتقد است که آنچه که ما به عنوان رویکرد ها و نظام های آموزشی موفق مدنظر داریم، با همان جزییات و خصوصیات و در آن بستر فرهنگی موفق بوده است. بنابراین اگر بخواهیم برخی از ویژگی های آنان را متناسب با فرهنگ و فلسفه حاکم بر جامعه، فیلتر کنیم و از صافی عبور دهیم، خروجی آن دیگر نمی تواند تناسبی با آن رویکرد اولیه داشته باشد. مفهوم پردازی مدنظر نویسنده به این صورت است که باید با مطالعه نظام های آموزشی و رویکردهای تربیتی موفق، رویکرد و نظام آموزشی جدید، متناسب با بستر مورد نظر و برخاسته از دانش وطنی که ساخته و پرداخته اندیشمندان داخلی است، ایجاد کنیم. درواقع این نگاه نسبت به تفکر جهان-بومی گرایی، به دنبال آن است تا نظام های آموزشی برتر و روند جهانی سازی را مطالعه و دنبال نماید و از دانش منعکس در آن ها بهره مند شده و متناسب با فرهنگ جامعه و امکانات موجود، رویکرد نوینی را اتخاذ و ایجاد نماید که هم در مسیر روند جهانی قرار گیرد و هم متناسب با شرایط بومی و حفظ ارزش های فرهنگی باشد.
کلیدواژگان: جهانی شدن، جهان-بومی شدن، تعلیم و تربیت، برنامه ریزی درسی، دانش وطنی -
بررسی اثربخشی روش های تدریس بر سلامت روان و فرسودگی تحصیلی در دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی شهر کرمانصفحات 126-140
این تحقیق با هدف بررسی اثربخشی روش های تدریس بر سلامت روان و فرسودگی تحصیلی در دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی شهر کرمان در سال 1399 انجام شد. روش تحقیق نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بوده است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانش آموزان پسر ابتدایی شهر کرمان در سال 1399 می باشد که تعداد آنها 5353 نفر است. نمونه پژوهش حاضر حدود200 نفر از دانش آموزان که براساس ملاک های ورودی به مداخله به صورت تصادفی به چهار گروه آزمایش(سه گروه آزمایش) و (یک گروه)کنترل تقسیم شدند(هر گروه 50 نفر). گروه آزمایش تحت مداخله روش های تدریس(بارش مغزی، نقش مفهومی و مشارکتی) در 10 جلسه 90 دقیقه ای (هفته ای دوبار) قرار گرفتند و گروه کنترل مداخله را دریافت نکردند. ابزار پژوهش پرسش نامه سلامت روان گلدنبرگ و میلر (1979) ، پرسشنامه فرسودگی تحصیلی برسو و سالانووا و اسچفلی (1997) بودند. یافته ها با استفاده از تحلیل کوواریانس نشان داد که در هر سه گروه آزمایش شاهد افزایش میانگین نمرات سلامت روانی و کاهش میانگین نمرات فرسودگی تحصیلی در مقایسه با گروه کنترل پس از اجرای هر یک از روشهای آموزشی هستیم و با توجه به اینکه در متغیر سلامت روانی نمرات بالاتر نشاندهنده سطح بهتر سلامت روانی افراد است؛ بنابراین میتوان گفت روشهای تدریس بر سلامت روان و کاهش فرسودگی تحصیلی دانش آموزان ابتدایی اثرات مثبتی داشته است. با توجه به میزان افزایش رخ داده در هر روش تدریس میتوان گفت در روش تدریس نقشه مفهومی نسبت به سایر روشهای مورد تدریس، پیشرفت بیشتری در دانش آموزان ابتدایی بود.
کلیدواژگان: روش تدریس بارش مغزی، روش تدریس نقش مفهومی، روش تدریس مشارکتی، سلامت روان، فرسودگی تحصیلی -
صفحات 141-158
فناوری، علم و نوآوری عرصه های جدیدی هستند که در توسعه و پیشرفت جوامع نقش حیاتی را ایفا می کنند. سیاست گذاری فناوری و نوآوری سیاست گذاری است که غالبا هدفمند بوده و در راستای به کارگیری و توسعه فناوری، دانش و نوآوری در سازمان ها، صنایع و کشوراست، که عمده هدف آن توسعه اقتصادی و بهره روری است. این سیاست گذاری شامل مفاهیم بهم پیوسته فناوری، علم و نوآوری است. این سیاست گذاری علاوه بر ابزارها و رویکردهایی که مانند نظام نوآوری و هوشمندی راهبردی دارد، عناصر تعیین کننده ی دیگری مانند خرده نظام ها دارد که بازیگران اصلی یا به عبارتی نقش آفرینان آن هستند. یکی از مهمترین این بازیگران کلیدی نظام آموزشی است که می تواند در توسعه فناوری و نوآوری و سیاست گذاری مربوط به آن نقش کلیدی بازی کند. بنابراین در این پژوهش به شناخت و مرور سیاست گذاری فناوری و نوآوری، ابزارها و رویکرد های آن و نقش نظام آموزشی در سیاستگذاری فناوری و نوآوری و راهکارهایی برای تسریع این فرآیند پرداخته می شود
کلیدواژگان: نوآوری، سیاست گذاری فناوری، نظام آموزشی، هوشمندی راهبردی -
صفحات 159-180
به دنبال شیوع ویروس کرونا و تعطیلی مدارس، ضرورت توجه به برنامه درسی پنهان دانش آموزان بیش از پیش احساس می شود. هدف اصلی از انجام پژوهش حاضر، فهم تجربه زیسته معلمان و والدین دانش آموزان دوره اول و دوم ابتدایی از برنامه درسی پنهان و پیامدهای غفلت از نقش این برنامه در پی مجازی شدن تعلیم و تربیت است. روش پژوهش پدیدارشناسی میباشد. داده های لازم از طریق یادداشت های خود زیستنگاری روایت شخصی 12 معلم و مصاحبه کتبی با 10 تن از والدین دانش آموزان جمع آوری شده اند. تحلیل مصاحبه ها با استفاده از الگوی کلایزی انجام شد.پس از استخراج و دسته بندی موضوعی، یافته های پژوهش حاکی از تاثیر سطوح سهگانه برنامه درسی پنهان در دوران کرونا است. در سطح نخست برنامه درسی پنهان با آگاهی از جانب نظام آموزشی و بیاطلاعی فراگیران، در سطح دوم با آگاهی فراگیران و بیاطلاعی نظام آموزشی و درنهایت در سطح سوم با بیاطلاعی نظام آموزشی و فراگیران تاثیراتی را بر وجوه تربیتی دانش آموزان به جا میگذارد. در هر یک از سطوح سهگانه فوق، نقش عوامل دینی و اخلاقی، فرهنگی، اقتصادی، بدنی، زیستمحیطی، روانی و اجتماعی را که تحت تاثیر برنامه درسی پنهان هستند مورد تحلیل و واکاوی قرارگرفته است. با توجه به نتایج پژوهش، لازم است عوامل تاثیرگذار در برنامه درسی پنهان در این سطوح موردتوجه معلمان و متصدیان تعلیم و تربیت قرار گیرد و زیرساختهای منسجم و اثربخش برای بهبود و پیش بینی تاثیرات منفی غفلت از برنامه درسی پنهان موردتوجه جدی قرار گیرد.
کلیدواژگان: برنامه درسی پنهان، دوران کرونا، تجارب زیسته، والدین و معلمان