فهرست مطالب

علوم دامی ایران - سال پنجاه و دوم شماره 2 (تابستان 1400)

مجله علوم دامی ایران
سال پنجاه و دوم شماره 2 (تابستان 1400)

  • تاریخ انتشار: 1400/07/26
  • تعداد عناوین: 6
|
  • صادق میاحی، کمال شجاعیان، مرتضی چاجی*، قاسم جلیلوند صفحات 79-90
    هدف این پژوهش مطالعه آثار استفاده از گیاه خرفه به عنوان یک منبع آنتی اکسیدان گیاهی بر ویژگی های لاشه، کیفیت و پایداری اکسیداتیو گوشت در بره های پرواری نژاد عربی بود. تعداد 21 راس بره نر با میانگین وزن 5/1±24 کیلوگرم و سن تقریبی 15±150 روز با یکی از تیمارهای آزمایشی شامل جیره پایه (شاهد)، جیره حاوی 5/7 درصد و جیره حاوی 15 درصد گیاه خرفه، به مدت 84 روز تغذیه شدند. ویژگی های کیفی گوشت شامل pH، ترکیبات شیمیایی، کیفیت رنگ و پایداری اکسیداتیو در ماهیچه راسته اندازه گیری شد. اکسیداسیون لیپید گوشت، پس از 1، 7 و 30 روز ذخیره سازی در محیط یخچال، با استفاده از اسید تیوباربیتوریک (TBARS) تعیین شد. زاویه رنگ یا هیو (Hue) و اشباع شدگی آن یا کروما (Chroma) در تیمارهای حاوی خرفه نسبت به تیمار شاهد پایین تر بود (05/0>P). شاخص روشنایی (L) در جیره های حاوی خرفه بالاترین مقدار بود (05/0>P). بالاترین غلظت خاکستر و کمترین رطوبت گوشت در تیمار 15 درصد خرفه مشاهده شد (05/0P <). مقدار pH گوشت در تیمار شاهد، یک ساعت پس از کشتار کم تر از سایر تیمارها بود (05/0P <)، اما در ساعت 24 تفاوتی نداشتند. در هر دو گروه تیماری، تغذیه بره ها با خرفه نسبت به شاهد باعث کاهش معنی دار غلظت مالون دی آلدیید گوشت بره ها شد (05/0P <). نتایج نشان داد که تغذیه گیاه خرفه با بهبود ویژ گی هایی نظیر رنگ و افزایش میزان پایداری اکسیداتیو گوشت، باعث بهبود کیفیت آن شده که شاید بتواند منجر به افزایش ارزش غذایی آن از نظر سلامتی انسان شود.
    کلیدواژگان: ترکیبات فنلی، خرفه، خواص آنتی اکسیدانی، رنگ گوشت، گوسفند‏
  • نجمه اسلامیان فارسونی*، حمید امانلو، طاهره امیرآبادی فراهانی صفحات 91-107
    هدف از اجرای پژوهش حاضر ارزیابی آثار کاهش درصد نشاسته با حفظ سطح فیبر حاصل از شوینده خنثی در جیره به وسیله جایگزین کردن دانه جو، سیلاژ ذرت و یا هر دو بر ماده خشک مصرفی، عملکرد شیردهی، غلظت متابولیت ها، شاخص عملکرد کبد (LFI) و شاخص کمی حساسیت به انسولین تجدیدنظرشده (RQUICKI) در جیره گاوهای تازه زا بود. سی وشش راس گاو چند بار زایش بر اساس تولید شیر پیشین و امتیاز وضعیت بدنی بلوک بندی شدند و به طور تصادفی به یکی از 4 تیمار آزمایشی از روز زایش تا 21 روز پس از زایش اختصاص یافتند. جیره های آزمایشی یک جیره با سطح نشاسته بالا حاوی دانه جو (CO؛ 9/24 درصد نشاسته و صفر درصد تفاله چغندرقند) و 3 جیره با سطوح نشاسته پایین که در آن ها تفاله چغندرقند به جای دانه جو آسیاب شده (BB؛ 6/19 درصد نشاسته و 7 درصد تفاله چغندرقند)، سیلاژ ذرت (BC؛ 6/20 درصد نشاسته و 12 درصد تفاله چغندرقند) و مخلوطی از دانه جو و سیلاژ ذرت (BCB؛ 3/20 درصد نشاسته و 12 درصد تفاله چغندرقند) جایگزین شد. ماده خشک مصرفی برای BC (2/1 کیلوگرم در روز) و BCB (1 کیلوگرم در روز) نسبت به گاوهای تیمار CO بالاتر بودند، درحالی که در گروه BB پایین تر (1/1 کیلوگرم در روز) بود. مطابق با نتایج ماده خشک مصرفی، تولید شیر تمایل داشت تا 5/2 و 4/2 کیلوگرم در گروه BC و BCB نسبت به گروه CO، بالاتر باشد؛ درحالی که گاوها در BB 4/2 کیلوگرم در روز شیر کم تری نسبت به CO تولید کردند. در مقایسه باCO، گاوهای تغذیه شده با BB دارای غلظت سرمی گلوکز پایین تری بودند، درحالی که گاوهای تغذیه شده با BC و BCB دارای گلوکز سرم بالاتری بودند. غلظت انسولین سرم برای گاوهای BB کم تر از سایر جیره های آزمایشی بود. در مقایسه باCO، غلظت سرمی NEFA و BHB برای BC و BCB کم تر بود، اما بین BB  و CO مشابه بود. گاوهای COو BC در مقایسه با گاوهای BB، شاخص کمی حساسیت به انسولین تجدید نظر شده پایین تری داشتند و گاوهای BCB تمایل به داشتن RQUICKI کم تر در مقایسه با BB طی دوره پس زایش داشتند. غلظت گاما گلوتامیل ترانسفراز (GGT) در گاوهای BC و BCB نسبت به گاوهای CO و BB پایین تر بود. گاوهای تغذیه با CO  و BB، غلظت بیلی روبین سرم بیش تری نسبت به گاوهای تغذیه شده با BC و  BCB داشتند. گاوهای BC دارای شاخص عملکرد کبد بالاتری نسبت به گاوهای BB بودند و تمایل داشتند LFI  بیش تری نسبت به گاوهای CO داشته باشند. به طورکلی، کاهش نشاسته غذایی با جایگزینی سیلاژ ذرت (BC) یا ترکیبی از سیلاژ ذرت و دانه جو (BCB) در مقایسه با زمانی که تفاله چغندرقند به جای دانه جو (BB) به منظور کاهش نشاسته استفاده شد منجر به بهبود در ماده خشک مصرفی، تولید شیر، متابولیسم انرژی و عملکرد کبدی در طول 21 روز اول شیردهی گردید.
    کلیدواژگان: الیاف غیر علوفه ای، جیره کم نشاسته، گاوهای تازه زا، متابولیت های سرمی‏
  • یاسمن کریمی، محمدعلی نوروزیان*، احمد افضل زاده صفحات 109-115

    این مطالعه به منظور تعیین ترکیب شیمیایی کنجاله سیاه دانه و تاثیر جایگزینی کنجاله سویا با کنجاله سیاه دانه بر فراسنجه های خونی، گوارش پذیری مواد مغذی، عملکرد و خصوصیات لاشه بره های پرواری زندی انجام شد. در ابتدا ترکیب شیمیایی نمونه کنجاله سیاه دانه مورد استفاده تعیین شد. سپس هجده راس بره نر از شیر گرفته شده با متوسط وزن 5/1± 5/23 کیلوگرم در قالب طرح کاملا تصادفی در سه گروه شش راسی در جایگاه های انفرادی با جیره های آزمایشی تغذیه شدند. جیره های آزمایشی شامل 1) شاهد (جیره پایه با 12 درصد کنجاله سویا و بدون کنجاله سیاه دانه)، 2) جیره حاوی 6 درصد کنجاله سویا و 9 درصد کنجاله سیاه دانه و 3) جیره حاوی 18 درصد کنجاله سیاه دانه و بدون کنجاله سویا بود. مقدار ماده خشک، پروتئین خام، چربی خام، فیبر نامحلول در شوینده خنثی،  فیبر نامحلول در شوینده اسیدی، نیتروژن نامحلول در شونده اسیدی و خاکستر کنجاله سیاه دانه  به ترتیب 53/97، 26/31، 16/15، 95/25، 2/14، 69/0، 07/5 درصد ماده خشک بود. جایگزینی کنجاله سویا با کنجاله سیاه دانه در جیره بره های پرواری تاثیری بر وزن نهایی، ماده خشک مصرفی، افزایش وزن روزانه، ضریب تبدیل خوراک، درصد و خصوصیات لاشه و میزان دنبه نداشت. آلبومین و پروتئین کل خون بره های تغذیه شده با جیره حاوی 18 درصد کنجاله سیاه دانه بیشتر از سایر تیمارها بود (05/0P). مقدار گلوکز، تری گلیسرید، کلسترول و نیتروژن اوره ای خون تحت تاثیر تیمارهای آزمایشی قرار نگرفت. گوارش پذیری ماده خشک، ماده آلی، چربی و پروتئین جیره در بین تیمارهای آزمایشی مشابه بود. نتایج آزمایش نشان داد که استفاده از کنجاله سیاه دانه در جیره بره های پرواری تا سطح 18 درصد  تاثیر منفی بر عملکرد و گوارش پذیری مواد مغذی جیره نداشت.

    کلیدواژگان: خاکستر نامحلول در اسید، رشد، صفات لاشه، کلسترول، کنجاله سیاه دانه
  • محمدرضا صداقت، فرناز ملکی فرد*، بیژن اسمعیل نژاد صفحات 117-122
    کنه ها یکی از مهم ترین انگل های خارجی می باشند که می توانند بر صنعت پرورش تک سمی ها در ایران وجهان ازنظر اقتصادی تاثیرگذار باشند. هدف از این مطالعه، تعیین گونه های کنه های سخت تک سمی ها در منطقه ترکمن صحرا بود. این مطالعه در طی سال 1399-1398 در منطقه ترکمن صحرا صورت گرفت. درمجموع تعداد 357 کنه سخت از 240 راس تک سمی جدا شد. کنه های سخت از سطح بدن تک سمی ها جداشده و مورد شناسایی قرار گرفت. فراوانی آلودگی در این مطالعه 08/42 درصد (101 راس تک سمی شامل 91 راس اسب (91/37 درصد) و 10 راس الاغ (16/4 درصد) بود. بیشترین فراوانی آلودگی کنه های سخت در تک سمی های سه سال و بیشتر بود. ارتباط معنی داری بین فراوانی آلودگی کنه های سخت با گروه های سنی مختلف تک سمی ها وجود داشت. کنه های سخت شناسایی شده چهار گونه از سه جنس هیالوما، رپی سفالوس و درماسنتور بودند، شامل هیالوما آناتولیکوم آناتولیکوم (26/65 درصد)، رپی سفالوس بورسا (12/22 درصد)، هیالوما مارژیناتوم (64/10 درصد) و درماسنتور مارژیناتوس (96/1 درصد) بودند. شاخص تعداد کنه به تک سمی ها 53/3 بود. فراوانی آلودگی کنه ای در فصول مختلف سال معنی دار بود و بیشترین میزان شیوع کنه ها در فصل بهار بود. نتایج این مطالعه نشان داد که آلودگی به کنه های سخت در تک سمی های منطقه شایع می باشد.
    کلیدواژگان: کنه سخت، تک سمی، ترکمن صحرا
  • مخنارعلی عباسی، رستم پهلوان*، محمدرضا افرازنده، مزدک کاظمی، علیرضا حسنی بافرانی، علی کاظمی، نگین جمالی صفحات 123-131
    از عوامل موثر بر تنوع در تولید شیر، طول دوره شیردهی می باشد که عموما به کمک مدل های برازش منحنی به استاندارد 305 روز برای مباحث مدیریتی وارزیابی های ژنتیکی تصحیح می شود. منحنی های انفرادی در همه موارد، شکل استاندارد ندارند و برحسب عواملی نظیر تفاوت های فردی، نوع مدل وغیره، امکان انحراف از الگوی استاندارد وجود دارد. الگوهای نامتعارف (متفاوت از استاندارد)، حاصل برآوردهای ناصحیح پارامترهای مرحله ی افزایشی(b) و کاهشی(c) می باشند و عبارتند از پیوسته افزایشی یا کاهشی و معکوس استاندارد. نژادهای سیمنتال و جرسی بخشی از گاوهای شیری ایران هستند. این تحقیق، با هدف بررسی منحنی های نامتعارف و اهمیت آنها در محاسبه تولید 305 روز، بر اساس 7659 و 6692 رکورد روزآزمون شیر زایش اول متعلق به 977 و 776 راس گاو سیمنتال  و جرسی، طی سال های 1399-1386، از طریق برازش دو مدل پولوت و وود، بااستفاده از نرم افزار R انجام شد. الگوهای مختلف، بر اساس ترکیب پارامترهای b و c منحنی های انفرادی محاسبه گردید. تعداد منحنی استاندارد حاصل از مدل های پولوت و وود در گاوهای سیمنتال، به ترتیب 5/85% و 2/62% و در جرسی به ترتیب 1/83% و 6/70% بودند. در هر دو نژاد در مدل پولوت، فقط منحنی نامتعارف پیوسته افزایشی (8/14% در سیمنتال و 9/16% در جرسی) و مدل وود، هر 3 نوع منحنی نامتعارف مشاهده شد که بیشترین آن مربوط به گروه معکوس استاندارد بود (3/22% و 5/16% به ترتیب در گاوهای سیمنتال و جرسی). بر اساس یافته ها، در زمان تعیین مدل مناسب برای استانداردسازی تولید شیر (ارزیابی های ملی)، نیاز است به منحنی های نامتعارف و تصمیم گیری برای حذف یا تصحیح آن ها توجه شود.
    کلیدواژگان: تولید شیر، شکل منحنی نامتعارف، جرسی، سیمنتال
  • اثر دمای‎ ‎منی رقیق شده و غلظت اسپرم بر نرخ نفوذ اسپرم، باروری و جوجه درآوری‎ ‎مرغ های مادر ‏گوشتی مسن
    حسین شریده*، مجتبی زاغری، سید جعفر میربهبهانی صفحات 133-140

    هدف از این پژوهش بهینه‌سازی تلقیح مصنوعی در مرغ های مادر گوشتی مسن در قالب دو آزمایش بود. در آزمایش نخست، اثر دو دمای متفاوت منی رقیق‌شده (5 و 25 درجه سلسیوس) خروس هوبارد (40 خروس، سن 58 هفته) بر باروری، جوجه درآوری و نرخ نفوذ اسپرم (SP) به لایه فراویتلین مرغ هوبارد (180 مرغ، سن 58 هفته) بررسی شد. در آزمایش دو، سه غلظت متفاوت اسپرم (100 (C100)، 200 (C200) و 400 (C400) میلیون اسپرم در 25/0 میلی‌لیتر (به‌ازای هر مرغ)، از خروس های هوبارد (40 خروس، سن 62 هفته) بر باروری، جوجه درآوری و SP در 270 مرغ بررسی شد. در آزمایش نخست، یافته ها نشان دادند دمای 5 درجه سلسیوس منی رقیق‌شده نسبت به دمای 25 درجه سلسیوس سبب افزایش درصد جوجه درآوری کل، جوجه درآوری تخم مرغ های بارور و SP و کاهش مرگ و میر جنینی اولیه شد. یافته های آزمایش دو نشان دادند، بیشترین درصد باروری و SP در تیمار C400 گزارش شد. همچنین در این آزمایش بیشترین جوجه درآوری کل و جوجه درآوری تخم مرغ های بارور و کمترین میزان مرگ و میر جنینی اولیه در تیمارهای C200 و C400 گزارش شد. نسبت هزینه به فایده برای تیمارهای C200 و C400 به‌ترتیب تقریبا برابر است با 9/2 و 4/1 محاسبه شد. به طور کلی یافته های این پژوهش نشان دادند که برای بهینه‌سازی تلقیح مصنوعی در مرغ های مسن (با توجه به نسبت هزینه به فایده و جوجه درآوری) می توان از غلظت تلقیحی 200 تا 400 میلیون در 25/0 میلی‌لیتر به‌ازای هر مرغ در دمای 5 درجه سلسیوس استفاده کرد.

    کلیدواژگان: باروری، دمای رقیق کننده، خروس، جوجه درآوری، نرخ نفوذ اسپرم‏
|
  • Sadegh Mayahi, Kamal Shojaeian, Morteza Chaji *, Ghasem Jalilvand Pages 79-90
    The aim of this study was to investigate the effect of using portulaca oleracea as a source of plant antioxidants for feeding fattening male lambs, on carcass traits, meat quality, and oxidative stability. Twenty-one male lambs with an average weight of 24±1.5 kg and 150±15 days old were fed with one of the experimental rations included a diet without portulaca oleracea as control, a diet containing 7.5%, and a diet containing 15% portulaca oleracea, for 84 days. The muscle (Longissimus dorsi) samplewas used to determine pH, chemical composition, colorimetric properties, and oxidative stability of meat. Meat lipid oxidation was determined after 1, 7, and 30 days of refrigerated storage using thiobarbituric acid (TBARS). The use of portulaca oleracea in diets improved meat color characteristics such as L, chroma, and Hue. The highest ash concentration and the lowest meat moisture were observed in the treatment of 15% portulaca oleracea (P<0.05). Meat pH was the lowest in the first hour after slaughter but did not differ at 24 h. Compared to the control, in both treatment groups feeding the lambs with portulaca significantly reduced the concentration of Malondialdehyde in the meat of the lambs and increased the meat oxidative stability (P<0.05). The results of this experiment showed that feeding portulaca oleracea by improving properties such as color and increasing the meat oxidative stability improves meat quality, which may have lead to an increase in its nutritional value in terms of human health.
    Keywords: antioxidant properties, flavonoids, meat color, phenolic compounds, Portulaca oleracea
  • Najme Eslamian Farsuni *, Hamid Amanlou, Tahere Amirabadi Farahani Pages 91-107
    The study objective was to evaluate the effects of reducing dietary starch content in fresh cow diets while maintaining NDF levels by substituting barley grain (BG), corn silage (CS), or both with beet pulp (BP) on DMI, lactation performance, serum mineral and metabolites concentrations, liver enzymes and liver functionality index (LFI), serum insulin and revised quantitative insulin sensitivity check index (RQUICKI). Thirty-six multiparous cows were randomly assigned to 1 of 4 experimental diets from calving to 21 days in lactation. Experimental diets were a high-starch diet with ground BG (CO; 24.9% starch; 0% BP) and 3 low-starch diets where BP substituted for either BG (BB; 19.6% starch; 7% BP), CS (BC; 20.6% starch; 12% BP) or CS and BG (BCB; 20.3% starch; 12% BP). Relative to CO cows (16.50 kg/d), DMI was greater for BC (17.70 kg/d) and BCB (17.50 kg/d) cows, but it was lesser in BB (15.60 kg/d) cows. Similar to DMI results, milk yields tended to be greater for BC (37.89 kg/d) and BCB cows (37.81 kg/d) compared to CO cows (35.41 kg/d), but BB cows (33.05 kg/d) tended to produce less milk than CO cows. Relative to CO, cows fed BB had lower serum glucose concentrations, whereas cows fed BC and BCB had higher serum glucose. Serum insulin concentrations were lower for BB cows than for other exprimental groups. Relative to CO, serum NEFA and BHB concentrations were lower for BC and BCB, but was similar between BB and CO. The RQUICKI was lower for CO, BC cows than BB cows, and cows in BCB tended to have less RQUICKI compared to BB during postpartum. The concentrations of gamma glutamyl transferase were lower in BC and BCB cows relative to CO and BB cows. The cows fed CO and BB had higher serum bilirubin relative to cows fed BC and BCB diets. Although, LFI for CO cows was similar to cows on BB, BC and BCB, BC cows had higher LFI than BB cows and tended to have greater LFI than CO cows. Overall, reducing dietary starch by replacing CS (BC) or a mix of CS and BG (BCB) with BP positively affected DMI and milk yield and indicated improved energy metabolism and liver function during the first 21 d of lactation compared to when BP was fed instead of BG to reduce starch (BB).
    Keywords: Fresh cows, low-starch diet, non-forage fiber, sorum metabolites‎
  • Yasaman Karimi, Mohammad Ali Norouzian *, Ahmad Afzalzadeh Pages 109-115

    In this study, chemical compositions of black seed meals samples were determined. 18 male weaning Zandi lambs with an average body weight of 23.5 ±1.5 kg were used in a completely randomized design in three groups of six in individual pens. Experimental treatments were: 1) control (basal diet with 12% soybean meal and without black seed meal), 2) diet containing 6% soybean meal and 9% black seed meal and 3) diet containing 18% black seed meal and without soybean meal. The concentration of dry matter, crude protein, crude fat, NDF, ADF, ADIN, and crude ash of black seed meal samples were 97.53±0.58, 31.26±0.99, 15.16 ± 0.61, 25.95 ± 1.34, 14.2±0.80, 0.69±0.04 and 5.07 ± 0.24, respectively. Replacement of soybean meal with black seed meal in the diet of experimental lambs had no effect on final body weight, daily weight gain, feed conversion ratio, dry matter intake, dressing percentage, tail and total body fat deposition. Albumin and total protein were higher for lambs fed by diet containing 18 % black seed meal compared to other treatments (P <0.05). However, the concentration of blood triglyceride, cholesterol and urea nitrogen were not differed between experimental groups. The digestibility of dry matter, organic matter, crude fat and protein were not affect by feeding of experimental diets. It seems that black seed meal can be used in the diet of fattening lambs up to 18% without adverse effect on performance and nutrients digestibility of growing lambs.

    Keywords: Acid-insoluble ash, Black seed meal, Chemical compositions, cholesterol, Growth
  • Mohammadreza Sedaghat, Farnaz Malekifard *, Bijan Esmaeilnejad Pages 117-122
    Ticks are important ectoparasites in equids which causes economic losses in animal husbandry of Iran and worldwide. This study was aimed to determine frequency and species diversity of hard ticks in equids in Turkman sahra, Iran. 240 equids were randomly selected and examined from 2018-2019. Ixodid ticks were collected from body surface of examined animals and identified. Of all examined equids, 37.91% horses, and 4.16% donkeys were infested with a total number of 357 ixodid ticks. Tick indices (tick number per animal) were 3.53.  The highest prevalence of hard ticks was found in ≥3 years-old equids in the region. There was significant difference between prevalence and different age groups of infested animals. Of all examined ticks (357), three genera including Hyalomma spp., Rhipicephalus spp. and Dermacentor spp. with four species. i.e. Hyalomma anatolicum (65.26%), H. marginatum (10.64%), Rhipicephalus bursa (22.12%) and Dermacentor marginatus (1.96%) were identified. Ixodid ticks’ infestations occured throughout the year with the highest prevalence in spring. There was significant difference between prevalence of hard ticks and seasons in this study. The results revealed that species diversity and ixodid ticks’ infestations were prevalent in the equids of Turkman sahra, Iran.
    Keywords: Ticks, Equids, ‎‏ ‏Turkman sahra
  • Mokhtar Ali Abbasi, Rostam Pahlavan *, Mohamadreza Afrazandeh, Mazdak Kazemi, Alireza Hassani Baferani, Ali Kazemi, Negin Jamali Pages 123-131
    Lactation length is different in individual cows, which is generally converted to a 305-day standard using curve fitting models for genetic and management practices. Individual curves do not have a standard shape in all cases, and can deviate from the standard pattern according to factors such as individual differences, and type of fitted models. These non-standard curves, called atypical, resulted from incorrect estimated parameters of the curves; which consist of: continuously increasing or decreasing and reversed standards. This study was conducted to investigate the importance of atypical curves in estimation of 305-day milk production, by fitting two nonlinear models? Wood (empirical) and Pollott (biological), on 7659 and 6692 test-day milk yield of 977 and 776 first calving Iranian Simmental and Jersey cows, during 2007-2020, using R software. Different patterns obtained based on the combination of increasing (b) and decreasing (c) phase parameters of curves. The number of standard curves from the Pollott and Wood models were 85.5% and 62.2% for Simmental, and 83.1% and 70.6% for Jersey cows, respectively. Only continuously increasing curves were observed in both breeds in Pollott model (14.8% and 16.9%, Simmental and Jersey cows, respectively); Whereas in Wood model, all 3 groups of atypical curves were observed, which the reversed standard was the most (22.3% and 16.5%, Simmental and Jersey cows, respectively). Based on the findings, at the time of standardizing the production of dairy cows (national evaluations), not only differences between breeds, but also special attention to the production of atypical curves, should be paid (to correct or discard them).
    Keywords: Atypical lactation curve, Jersey, milk yield, Simmental
  • Effect of diluted semen temperature and sperm concentration on sperm penetration ‎rate, fertility and hatchability of aged broiler breeder hens
    Hossein Sharideh *, Mojtaba Zaghari, Seyed Jafar Mirbehbahani Pages 133-140

    The current study aimed to optimize artificial insemination in aged broiler breeder hens in two experiments. In the first experiment, the effect of (two) different diluted semen temperatures (5 and 25 °C) of Hubbard rooster (40 roosters, 58 weeks of age) on fertility, hatchability and sperm penetration (SP) rate in the perivitelline layer of Hubbard hen (180 hens) were investigated. In the second experiment, three (different) sperm concentrations (100 (C100), 200 (C200), and 400 (C400) million sperm in 0.25 mL per hen) of Hubbard roosters (40 roosters, 62 weeks of age) on fertility, hatchability and SP rate of Hubbard broiler breeder hens (270 hens) were explored. In the first experiment, the results showed that the temperature of 5 °C of diluted semen compared to the 25 °C, increased percentage of hatchability of set eggs, hatchability of fertile eggs, and SP and decreased early embryonic mortality. The results of the second experiment showed the highest percentage of fertility and SP rate were observed at treatment C400. Also, in this experiment that highest percentage of hatchability of set eggs and hatchability of fertile eggs and lowest early embryonic mortality were observed at treatment C400. Return on investment (ROI) of the treatments C200 and C400 was approximately 2.9 and 1.4, respectively. In overall, the results of this study showed that (in attention to ROI and hatchability) to optimize artificial insemination of aged broiler breeder hens we can use a sperm concentration of 200 to 400 million in 0.25 mL per hens at 5 °C.

    Keywords: fertility, Extender temperature, Rooster, hatchability, Sperm penetration‎