فهرست مطالب

پژوهش های باستان شناسی ایران - پیاپی 30 (پاییز 1400)

نشریه پژوهش های باستان شناسی ایران
پیاپی 30 (پاییز 1400)

  • تاریخ انتشار: 1400/10/05
  • تعداد عناوین: 12
|
  • حمید حریریان*، عباس مترجم، امیر ساعد موچشی، زاهد کریمی، سلمان خسروی صفحات 7-27

    با درنظر گرفتن پیشرفت گسترده ای که در تولید سفال و شروع به کارگیری فلز در دوره مس وسنگ رخ داده است، شناخت مصنوعات سنگی ازلحاظ توسعه تکنولوژیکی، بسیار با اهمیت است. این مهم زمانی معنادار می شود که جوامع در تولید ابزارهای کاربردی در سیستم معیشت بسیار آگاهانه دست به توسعه و خلاقیت در ساخت ابزارهای سنگی با تکنولوژی جدید می زنند. عموما باستان شناسان در دوره مس وسنگ فعالیت های خود را بر یافته هایی به جز مصنوعات سنگی قرار داده اند. این نوشتار یکی از مطالعات اساسی و بنیادی برروی مصنوعات سنگی در دوره مس وسنگ در غرب ایران می باشد. با چنین رویکردی، مقاله حاضر به بحث تکنولوژی و گونه شناسی مصنوعات سنگی در سه محوطه نمشیر، برده و قاضی خان در غرب استان کردستان در دوره مس وسنگ می پردازد؛ لذا چگونگی تکنولوژی ساخت و کاربرد ابزارهای سنگی در این دوره مهم از پرسش های اصلی این پژوهش می باشد. فرض این پژوهش بر این استوار است که در منطقه کردستان مانند سایر مناطق زاگرس سنت ابزارسازی پسامعلفاتی رایج بوده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد در مرحله مس وسنگ قدیم و میانی ابزارها ابتدایی و بیشتر شامل خراشنده ها می باشند و از فناوری ضربه مستقیم استفاده شده است. درواقع، این سنت ابزار سازی تا فاز پایانی مس وسنگ ادامه داشته و هم زمان در مرحله مس وسنگ جدید تغییرات اساسی در ابزارها روی داده است. تولید تیغه های بلند در مس وسنگ جدید به خصوص تولید تیغه های داس نشان دهنده استفاده از فناوری جدید در تولید ابزار و احتمال ساخت آن ها در کارگاه های تخصصی است. در این دوره وجود فراوان تیغه های داس دال بر اهمیت کشاورزی در دوره مس وسنگ جدید است. ازطرفی وجود سنگ ابسیدین به عنوان ماده اولیه وارد شده به این منطقه که در ساخت ریزتیغه ها و خراشنده های ریز کاربرد داشته و هم چنین وجود تیغه های داس با منابع سنگ غیرمحلی در کل مجموعه، ارتباطات منطقه ای و فرامنطقه ای را نشان می دهد.

    کلیدواژگان: مصنوعات سنگی، دوره مس وسنگ، غرب استان کردستان
  • مهناز شریفی* صفحات 29-53
    تپه چال در منتهی الیه آخرین دامنه های فرهنگی-طبیعی شرقی زاگرس مرکزی در بیجار کردستان قرار دارد. پژوهش های این ناحیه نشان می دهد که این منطقه ازنظر فرهنگی در هزاره سوم پیش ازمیلاد در حوزه نفوذ سنت کوراارس قرار می گیرد. شکل گیری و گسترش فرهنگ کوراارس یکی از مهم ترین تحولات افق های فرهنگی جنوب قفقاز است که تاثیرات شدیدی بر مناطق جغرافیایی وسیع و متفاوت ازجمله آناتولی شرقی، شمال غرب و غرب ایران برجای گذارده است. گمانه زنی باستان شناسی، در تپه چال که محوطه ای تک دوره ای است، با هدف شناسایی توالی استقراری و بررسی نقش منطقه در توسعه فرهنگ کوراارس انجام شد. مطالعه الگوی انتشار محوطه های دارای مواد فرهنگی کوراارس از مرز شمالی منتهی به رودخانه ارس تا نیمه شرقی آذربایجان و هم چنین مناطق مرتفع و نیمه خشک و استپی شرق کردستان، تماما بیانگر این نکته است که حضور مردمان کوراارس که در ادبیات باستان شناسی ایران به نام فرهنگ «یانیق» خوانده می شوند در این چشم انداز طبیعی سکنی گرفته اند؛ لذا در این پژوهش به نحوه و زمان شکل گیری این فرهنگ در محوطه پیرتاج و نهایتا نحوه تکامل آن پرداخته می شود. این نوشتار تلاش می کند با توجه به مطالعه مواد فرهنگی متعلق به سنت یانیقی در پیرتاج به این پرسش پاسخ دهد که چگونه ارتباطات و مناسبات فرهنگی بین این نقطه با دیگر مناطق حضور فرهنگ کوراارس برقرار بوده است؟ اهمیت داده های این محوطه نشان می دهد که برخی گونه های سفالی ازلحاظ فرم و تزیین متفاوت از گونه های شناخته شده در دیگر محوطه های این فرهنگ در شمال غرب و دامنه های شرقی زاگرس می باشند. پژوهش حاضر برمبنای گمانه زنی و سپس مطالعات کتابخانه ای صورت گرفته و با رویکرد توصیفی-تحلیلی، سعی در تبیین مواد فرهنگی دارد. نتایج پژوهش ها اطلاعات جدیدی از سنت کوراارس در انتهای شرقی زاگرس مرکزی ارایه و نشان داد که داده های سفالی از  پیچیدگی های تکنیکی بیشتری برخوردار است.
    کلیدواژگان: باستان شناسی هزاره سوم پیش ازمیلاد، سنت کوراارس، شرق زاگرس مرکزی، تپه چال، شرق کردستان
  • حسن باصفا*، محمدصادق داوری صفحات 55-72

    بازه زمانی نیمه دوم هزاره دوم پیش ازمیلاد (حدود  1800-1700 پ.م.)  هم زمان با فروپاشی مراکز شهری پیچیده در نیمه شرقی فلات ایران، به ویژه شمال شرق است. در میانه و جنوب غربی آسیای میانه پس از تغییر مذکور  استقرار محوطه ها تداوم یافته که با نام فرهنگ بلخ-مرو (BMAC) شناخته می شود. براساس دانش فعلی باستان شناسی، در شمال شرق ایران، اعم از: خراسان، دشت گرگان و شاهرود، استقرارها در حدود 1700 پ.م. متروک شده و با وجود یک دوره فترت، دوباره در عصرآهن  با ظهور گورستان ها تداوم یافته اند. ارزیابی اولیه این تحولات در حوضه کشف رود در محدوده دشت مشهد به عنوان یکی از مناطق فرهنگی خراسان، ازجمله اهداف و ضرورت مطالعات این دوره محسوب می شود. ارزیابی فاز زمانی دوره مفرغ جدید در رویکردی تطبیقی و مطالعه فرهنگ غالب حوضه کشف رود و بررسی اولیه تحولات این دوره از اصلی ترین پرسش های پژوهش است. ازطرفی دیگر، مطالعه الگوی استقراری نیز از اهم اهداف پژوهش است. این پژوهش با رویکرد باستان شناسی چشم انداز و به روش تحلیل نقشه های خروجی ArcGIS انجام شده است. نتایج پژوهش بیانگر همگونی شاخصه های سفالی دوره مفرغ جدید حوضه کشف رود با آسیای میانه و مشخصا دو فاز زمانی گنور و تغلق و نمونه سفال های گنورتپه در ترکمنستان و جارکوتان در ازبکستان می باشد. هم چنین مطالعه کانون های استقراری، هرچند کاهش وسعت و یا متروک شدن برخی از استقرارهای دوره مفرغ میانی را نشان می دهد، اما ازنظر تعداد استقرارها، کاهشی دیده نشده و استقرارهای جدیدی نیز در این دوره برای اولین بار مسکون شده است؛ هم چنین، نتایج بیانگر استمرار استقرار و تغییر احتمالی در نوع معیشت برخی از جوامع استقراری این دوره است. استقرارهای این دوره نیز همانند ادوار فرهنگی گذشته، به شدت به رودخانه کشف رود به عنوان حیاتی ترین شریان دشت مشهد وابسته بوده و با مدلی خطی در حاشیه این رودخانه شکل گرفته اند.

    کلیدواژگان: باستان شناسی شمال شرق ایران، حوضه کشف رود، دشت مشهد، دوره مفرغ جدید، فرهنگ بلخ-مرو
  • سعید ستارنژاد*، حسین اسماعیلی عتیق، محمد رحمت پور، جواد ژاله اقدم، محسن توحیدی صفحات 73-100
    گورستان سرند-دغدغان در نزدیکی روستای دغدغان از توابع شهرستان هریس در استان آذربایجان شرقی واقع شده است. این گورستان در روند عملیات راه سازی شناسایی شد که در نتیجه کاوش باستان شناختی در این گورستان تعداد 30 گور سالم و 6 گور نیمه سالم شناسایی، کاوش و مستندنگاری گردید. نخستین فصل کاوش باستان شناختی در این محوطه، هرچند در راستای نجات بخشی آثار متمرکز بوده است؛ با این حال نتایج پژوهش نشانگر جایگاه این منطقه در مطالعات عصر آهن شمال غرب ایران است. در پژوهش حاضر تلاش شده است که با تکیه بر پژوهش های میدانی و مطالعات کتابخانه ای به پرسش های پیش رو پاسخ علمی داده شود؛ الف) گاهنگاری گورنهاده های گورستان سرند-دغدغان متعلق به کدام دوران است؟ ب) گورنهاده های گورستان سرند-دغدغان قابل مقایسه با یافته های کدام محوطه هاست؟ در این نوشتار، عموما سعی بر این است؛ تا ضمن بررسی تدفین و سنت های مرتبط با آن، گورنهاده های محوطه را براساس گونه شناختی با سایر محوطه های هم عصر ایران و مناطق همجوار موردمطالعه و مطالعه تطبیقی قرار دهد. نتایج پژوهش نشان می دهد که براساس گورنهاده های به دست آمده به خصوص داده های سفالی، می توان گورستان سرند-دغدغان را یکی از گورستان های عصر آهن منطقه شمال غرب ایران دانست که شواهد باستان شناختی آن قابل مقایسه با برخی از گورنهاده های محوطه های عصر آهن I و II ایران، جمهوری آذربایجان و شرق ترکیه است. برمبنای همین گونه شناختی، گاهنگاری نسبی این گورستان را 1250- 800 پ.م. پیشنهاد نمود؛ و تداوم فرهنگی از عصر آهن I به II در این گورستان قابل مشاهده است؛ هم چنین براساس نتایج کاوش باستان شناختی می توان گفت که ازنظر ساختارهای معماری میان گورهای آهن I با آهن II شباهت های بسیاری وجود دارد و عمده تفاوت آن در برخی گورنهاده ها به خصوص ظروف آب ریزدار قابل مشاهده است.
    کلیدواژگان: گورستان سرند-دغدغان، عصر آهن، گورهای سنگ چین، کاوش نجات بخشی
  • جاکمو ماریا تابیتا* صفحات 101-126
    کاسیت ها یکی از اقوام ایرانی بودند که در دامنه های زاگرس سکونت داشته اند. بسیاری از پژوهشگران با توجه به مطالعات باستان شناسی، زبان شناسی و منابع مکتوب، مکان اصلی آن ها را احتمالا در رشته کوه های زاگرس (منطقه لرستان کنونی) می دانند. کاسیت ها از قرن 16/17 پ.م. بابل را تحت تسلط خود درآوردند و در اواخر قرن 12پ.م. عیلامیان به حکومت آن ها در بین النهرین پایان دادند. کاسیت ها تاثیر بسزایی در پادشاهی بابل و کاردونیاش داشتند. درخصوص تاریخ، باستان‎شناسی، و هنر دوره کاسیت مطالعات چشمگیری در خارج از ایران صورت گرفته است و نتایج این پژوهش ها به صورت کتاب ها و مقالات گوناگونی منتشر شده است، اما تابه حال تحقیقی درخورتوجه درخصوص این دوره در ایران صورت نگرفته است. این مقاله به بررسی و توصیف هنر حکاکی روی مهرهای استوانه ایی دوره کاسیت در اواخر عصر مفرغ تا اوایل عصر آهن می پردازد. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی-تحلیلی (محتوایی) می باشد که براساس مطالعات کتابخانه ای صورت گرفته است. این پژوهش در پی پاسخ دادن به چندین پرسش می باشد؛ عمده ترین پرسش های این پژوهش عبارتنداز: 1- مهرهای کاسیت به چند دسته تقسیم می شوند؟ 2- کاربری و تاریخ گذاری این مهرها چگونه بود؟ بر این اساس هنر حکاکی مهرهای استوانه ایی دوره کاسیت به چهار سبک مختلف تقسیم شده اند. مطالعات انجام شده حاکی از آن است که مهرهای کاسیت تحت تاثیر ارتباطات فرهنگی با بابل قدیم و آشور ساخته شده اند. سبک و ایکونوگرافی و کتیبه های مهرها نشان دهنده کاربری شخصی (خصوصی) و یا رسمی (اداری) آن ها است. تاریخ گذاری طبق ایکونوگرافی، سبک شناسی و کتیبه ها مهرها صورت گرفت. سبک اول و دوم را می توان در حدود قرن 14-13پ.م. تاریخ گذاری کرد. مهرهای شبه کاسیت را می توان با مهرهای گروه اول هم دوره هستند. استفاده از سبک سوم در حدود قرن 14-13پ.م. آغاز شد تا اواخر قرن 12پ.م. ادامه یافت. کشف مهرهای کاسیت در مصر و یونان احتمالا نشان دهنده تبادلات فرهنگی و سیاسی در منطقه از اواخر عصر مفرغ تا اوایل عصر آهن است.
    کلیدواژگان: کاسیت، حکاکی مهر استوانه ایی، ایکونوگرافی، بین النهرین، ایران
  • احسان اکبری*، ناصر جدیدی، شکوه السادات اعرابی هاشمی صفحات 127-150
    کتیبه های متعدد از دوران هخامنشی و ساسانی باقی مانده است؛ علت اصلی و هدف شاهان در ساخت آن ها مورد توجه و پژوهش قرار نگرفته است. علت ایجاد این کتیبه ها و صرف هزینه و وقت زیاد جهت ساخت آنان چه بوده که موجب شده است تا پادشاهان هخامنشی و ساسانی ساخت آنان را لازم دیدند. پرسش این پژوهش درباره کارکرد و هدف از ساخت این کتیبه ها است؛ چنین کتیبه های سلطنتی برای بزرگداشت پیروزی بوده اند یا اثری جهت قدرت نمایی یا ابزاری جهت اطلاع رسانی بودند؟ ساخت چنین آثاری اهدافی بزرگ تر در نهان خود داشته اند که علت اصلی ساخت کتیبه ها بوده است. هدف این پژوهش این است که این کتیبه ها نوعی ابزار جهت کسب و اعلان مشروعیت شاه بوده است یا خیر؟ و در چه زمان ساخت آنان ضروری می شده است. نگارندگان تلاش کرده اند با مطالعه کتیبه ها و شرایط زمانی ساخت کتیبه ها پاسخی برای این پرسش ها بیابند. در این پژوهش نگارندگان کتیبه های دوران ساسانی و هخامنشی را براساس متغیر هایی هم چون تعداد فراوانی کتیبه، عوامل داخلی یا خارجی ارزیابی نمودند تا بتوان نیات و اهداف ساخت کتیبه ها را حدس زنند. بین شاهان دارای کتیبه و شاهان فاقد کتیبه و حوادث داخلی و خارجی و هم چنین میزان فراوانی کتیبه ها با میزان مشکلات هم بستگی وجود دارد. از این رو احتمالا این کتیبه ها ابزاری جهت ابلاغ مشروعیت، تاکید بر لزوم فرمانبرداری و رفع شبهات درمورد قانونی بودن حکومتشان در بین مردم ساخته می شدند. در کل، این کتیبه ها به منظور کسب مشروعیت ساخته شده اند و در سه شرایط شاه ضرورت ساخت آن را حس می کرده است؛ نخستین آن، ارتباط مستقیم بین شاهانی که پس از بنیانگذار سلسله به ثبات و مشروعیت دهی می پردازند. دوم، پادشاهان پیروز در نبردهای بزرگ می باشند؛ و نمونه سوم، پادشاهانی که مشروعیت سیاسی آنان مورد شک و ابهام قرار گرفته بود دارای بیشترین ومفصل ترین کتیبه ها هستند.
    کلیدواژگان: هخامنشی، ساسانی، مشروعیت، بستر تاریخی، کاربری کتیبه ها
  • نازلی دارخال*، جاسم فروزنده، شیبا خدیر، افشین ابراهیمی، سید حسن توسلی صفحات 151-172
    در کنار مطالعه کتب و متون تاریخی، بررسی آثار هنری طبیعی و مصنوعی به جا مانده از ادوار گذشته نیز می تواند دید جامع و مناسبی از سبک و سیاق زندگی انسان ها فراهم آورد. درمیان این آثار هنری، سفالینه های تاریخی به دلیل ماهیت و هم چنین ساختار ترکیبی، می توانند در طی سالیان متمادی اصالت خود را حفظ کنند و خود را به عنوان گزینه ای مناسب برای اهداف مطالعات معرفی نمایند. باوجود استفاده وسیع از دو روش طیف سنجی رامان و فروشکست القایی لیزری (LIBS) در علوم باستان شناسی دنیا، این روش های مطالعاتی هنوز در داخل کشور ناشناخته باقی مانده اند و نتوانسته متناسب با جایگاه جهانی خود، در مطالعه آثار هنری به کار گرفته شوند. مطالعه دقیق سفالینه های ارگ تاریخی بم، به صورت علمی و عملی و با بهره گیری از این دو روش برای نخستین بار در داخل کشور انجام می گیرد تا بتواند گوشه ای از زوایای تاریخی و هنری این آثار را آشکار کند. در این پژوهش، پس از مروری جامع برروی ماهیت لعاب های به کار گرفته شده در صنعت سفال و بررسی قدمت تاریخی آن ها، به معرفی این روش های مطالعاتی پرداخته می شود. سپس نتایج به دست آمده از مطالعه طیف سنجی رامان و فروشکست القایی لیزری (LIBS) به جهت غیر مخرب بودن آزمایش های مذکور، برروی هفت نمونه از سفالینه های ارگ تاریخی بم تشریح شده تا منشا اکسید کبالت برای لعاب های آبی رنگ، کروم و مس برای لعاب های سبز و فیروزه ای و هم چنین قلع برای لعاب های سفید رنگ نشان داده شود.
    کلیدواژگان: ارگ بم، سفال، لعاب، طیف سنجی، میکرو رامان، فروشکست القایی لیزری
  • لیلا خسروی* صفحات 173-198

    «گوریه» یکی از بناهای اعیانی ساسانی در غرب ایران است که به دلیل قرارگیری در مخزن سد کنگیر ایوان در استان ایلام، کاوش آن انجام شد. عدم وجود راه های ارتباطی و محدود شدن محققین به معدود آثار کاوش شده در گذشته، علت ناشناخته بودن بسیاری از آثار ارزنده معماری در این ناحیه است. با کاوش در بنای گوریه، پلان یک بنای مستطیل شکل به مساحت 825 مترمربع، متشکل از تعدادی اتاق با حیاط و فضای داخلی نمایان شد که پس از آزادسازی کامل نیمه جنوبی، جمعا 10 فضا از دل خاک بیرون آمد. معماران و سازندگان بنا با آگاهی کامل از امکانات و عناصر معماری موجود و براساس نقشه و الگوی از پیش طراحی شده اقدام به ساخت آن نموده اند. مصالح بنا از لاشه سنگ و ملات گچ نیم پخته نیم کوب است و سبک معماری و تزیینات وابسته به معماری در آن متاثر از هنر رایج دوره ساسانی با هویت مستقل محلی خود است. شیوه ساخت، علل شکل گیری، افول و کاربری احتمالی این بنا چه بوده؟ شاخصه ها، تزیینات معماری، مواد و مصالح به کار رفته و متغیرهای تاثیرگذار بر سبک معماری آن چگونه بوده است؟ این پژوهش دارای ماهیت توصیفی-تحلیلی و با استفاده از مطالعات کتابخانه ای (متون تاریخی) و میدانی (کاوش) انجام شده است. طبق یافته ها، این بنا می تواند درمیان انواع کاخ های این دوره به عنوان یک دسکره با کارکرد تشریفاتی/مسکونی مطرح باشد. براساس آثار و شواهد باستان شناسی به دست آمده، استقرار در بنا از دوره ساسانی شروع و تا قرون نخستین اسلامی به طور متناوب ادامه داشته است. با کاوش در بنای گوریه نتایج مهمی درمورد درک نسبی از تکنیک های معماری محلی و فرآیند فرهنگی جوامع مرفه ساسانی در این حوزه فرهنگی حاصل شد.

    کلیدواژگان: معماری، ساسانی، گوریه، ایلام
  • محمداقبال چهری* صفحات 199-222

    هنر گچ بری دوره ساسانی در تاریخ هنر ساسانیان از اهمیت بالایی برخوردار است، زیرا این هنر صرفا به منظور تزیین بناها نبوده؛ بلکه ایجاد آن ها با اهداف سیاسی و مذهبی نیز همراه بوده است. کاربرد هنر گچ بری این دوره را می توان در تزیین تاق ها، پایه ستون ها، ساقه ستون ها، سرستون ها و تزیینات الحاقی مربوط به دیوارها و جرزها ملاحظه نمود. یکی از مهم ترین موضوعات هنر گچ بری در دوره ساسانی، نقوش الهه آناهیتا است که در محوطه هایی چون: حاجی آباد، بندیان درگز، تیسفون، کیش، شوش، تپه حصار و چال ترخان به دست آمده اند. باوجود این که مطالعه محققان و باستان شناسان مختلف برروی آثار گچ بری دوره ساسانی از اوایل دهه 1930م. انجام شده است، اما تاکنون درمورد تعیین هویت مجسمه ها و پلاک های گچی الهه آناهیتا و نمادهای مرتبط با آن، پژوهش های اندکی صورت گرفته است؛ لذا هنوز جنبه های مبهمی درمورد اهمیت و نقش الهه آناهیتا در هنر گچ بری دوره ساسانی وجود دارد. در این مقاله، پرسش هایی بدین شرح مطرح می گردد: 1. اوج نمود الهه آناهیتا به شکل نقش زن برروی گچ بری های دوره ساسانی مربوط به چه بازه زمانی در این دوره است؟ 2.گونه شناسی مربوط به نمود انسانی الهه آناهیتا برروی گچ بری ها شامل چه مواردی می شوند؟ 3. چه ملاک هایی برای تعیین هویت مجسمه ها و پلاک های گچی الهه آناهیتا می توان مدنظر قرار داد؟ با مطالعه برروی نقوش گچی الهه آناهیتا از محوطه های مذکور، به روش کتابخانه ای توصیفی-تحلیلی، می توان گفت که اوج نمود الهه آناهیتا و نمادهای مربوط به آن در سده های چهارم و به خصوص پنجم میلادی بوده است. نقوش گچی الهه شامل: مجسمه های تمام قد، پلاک های گچی از نیم تنه و نمادهای گیاهی مربوط به آناهیتا است. گیاهان نمادین مربوط به الهه آناهیتا شامل: گل نیلوفر(لوتوس)، زنبق، نیم پالمت ها و میوه انار است. نقوش الهه آناهیتا همراه با روبان های برافراشته، تاق با ستون نماهای جانبی، کوزه آب، هاله نور دور سر و حلقه قدرت در دست است.

    کلیدواژگان: دوره ساسانی، هنر گچ بری، نقوش گچی، الهه آناهیتا، گیاهان نمادین
  • میلاد باغ شیخی* صفحات 223-247
    هویت فرهنگی و ملی ایران از قدیم بر وجوه زندگی ایشان نمایان بوده به عبارت دیگر ورودی ها، ازجمله بخش های مهم ساختمان ها هستند که در قالب درب و سردر ساخته می شوند. سردر از عناصر معماری است که قابلیت بیان اعتقادات سازنده بنا را دارد. دوره قاجار دوره نوآوری و تحولات جدید در هنر و معماری ایران بود؛ ازجمله این تحولات، رابطه زیاد با غرب است که به دنبال آن تاثیرات مستقیمی بر هنر و معماری و به ویژه تزیینات بناها دیده می شود. مساله ای که این پژوهش بدان می پردازد، بررسی تزیینات و گونه شناسی درب و سردرهای بناهای تاریخی کاشان در دوره قاجار است. مطالعه موردی پژوهش، بناهای قاجاری شهرستان کاشان را دربر دارد. با توجه به مساله پیش گفته، هدف پژوهش حاضر مطالعه تزیینات وابسته به معماری در بناهای این دوره، خانه های سنتی شهرستان کاشان است؛ با توجه به این رویکرد، اطلاعات پژوهش حاضر، براساس پیمایش و برمبنای اطلاعات میدانی (عکس برداری) و البته مطالعات کتابخانه ای جمع آوری شده است. مهم ترین پرسش پژوهش تزیینات نما، سردر و درب بناهای بافت تاریخی کاشان چه فرمی و شامل چه گونه هایی هستند؟ نتایج پژوهش نشان داد ازمجموع مطالعه و تحلیل نمای فضای ورودی 23 بنای بافت تاریخی، سه نوع طرح تزیینی گیاهی، هندسی و حیوانی در تزیینات بنا شایع است و به لحاظ گونه شناسی، بنا ها عمدتا خانه های تاریخی هستند که ازمنظر معماری در دو گونه سنتی و تلفیقی قرار دارند و با توجه به تحولات سیاسی و اجتماعی رخ داده دوره قاجار در ایران، می توان ساخت و طراحی درب و سردرهای بافت تاریخی این شهر را در گونه تاریخی ساده و منقوش تفکیک نمود که به نظر نقش عامل اقتصادی و اجتماعی در آن اهمیت اساسی دارد.
    کلیدواژگان: دوره قاجار، بناهای قاجاری کاشان، نما و سردر بنا، آرایه معماری
  • مینا سروری مهرآباد*، رایحه امن زاده صفحات 249-269
    شهر، بستر پویایی است که تمامی اجزای آن در ارتباط تنگاتنگ با یکدیگر عمل می کنند؛ از این رو برنامه ریزی و مدیریت پراکنش کاربری ها از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. در گذشته، معماران با توجه به اقلیم، فرهنگ و نیازهای جامعه به درستی توانسته بودند با برنامه ریزی دقیق کاربری اراضی شهری، خواسته های شهروندان را پاسخ دهند. یکی از عمده کاربری هایی که در گذشته ازلحاظ عوامل اجتماعی، فرهنگی و بهداشتی بسیار حایز اهمیت بودند، حمام های تاریخی هستند. هرچند امروزه این بناها اهمیت خود را از دست داده اند، ولی بررسی و تحقیق درباره پراکنش این بناها ما را در تعیین شعاع دسترسی، تاثیر آن بر کاربری های همجوار و در نتیجه -شکل ساختاری شهر- یاری می دهد؛ بنابراین در مقاله حاضر، تحلیلی مبنی بر میزان پراکنش حمام ها با توجه به محدوده تاریخی، مطلوبیت شعاع دسترسی حمام های تاریخی در شهر تبریز، و هم چنین بررسی میزان ارتباط توزیع این بناها با سایر کاربری ها براساس عوامل اجتماعی-فرهنگی انجام شده است. با این وصف پرسش ها عبارتنداز: 1- با توجه به نقشه دارالسلطنه چه رابطه ای بین تعداد و مساحت حمام های موجود در یک محله و مساحت آن محله وجود دارد؟ 2- آیا رابطه منطقی بین کاربری محله، تعداد و مساحت حمام ها وجود دارد؟ 3- با توجه به این که تبریز در منطقه سرد و کوهستانی واقع است چه رابطه منطقی میان پراکنش حمام ها و اقلیم وجود داشت؟ 4- حمام های تاریخی تبریز بیشتر در کنار کدام همجواری ها واقع شده اند و چرا ؟ برای جمع آوری داده ها و اطلاعات موردنیاز از روش کتابخانه ای و اسنادی استفاده شده است. یکی از اسنادی که اساس تحقیق برروی آن شکل گرفته، نقشه دارالسلطنه تبریز است. این نقشه در سال 1297 ه‍.ق. مصادف با 1880 م. به اهتمام «عباس خان سرتیپ» در تبریز ترسیم شد. نتایج تحقیق با استناد به این نقشه نشان داد که بیشترین پراکنش حمام ها (یک-سوم آن ها) در محدوده باروی «نجف قلی خان» بوده که در مرکز شهر واقع است. میانگین شعاع دسترسی برای حمام های تاریخی در شهر تبریز حدود 500 قدم (300 متر) است و تنها کاربری که حداقل یک باب از آن در شعاع عملکردی حمام ها قرار داشت، مسجد بود. بعد از مسجد دوکاربری دیگر که تعداد بیشتری از آن در این شعاع دسترسی قرار دارد، عبارت است از حمام های دیگر و خانه های افراد معروف. این نتایج، شکل گیری ساختار شهر تبریز را براساس تاثیر اعتقادهای فرهنگی-مذهبی و اصول اجتماعی، در کنار عوامل طبیعی (کوه، رودخانه) موجود در بستر آن را نشان می دهد.
    کلیدواژگان: حمام، نقشه دارالسلطنه، پراکنش، شعاع دسترسی، همجواری
  • مینو آموزگار، رزا وکیلی نژاد*، محمدعلی آبادی صفحات 271-290

    معماری بومی هر منطقه با هدف ایجاد آسایش کاربران فضا و در هماهنگی با شرایط اقلیمی و بستر در طول سالیان متمادی شکل گرفته است. در حاشیه جنوبی ایران، معماری بومی بوشهر از ویژگی های منحصربه فرد و خلاقیت های فراوان برخوردار است. مقاله حاضر به گونه شناسی فضای نیمه باز طارمه در بافت تاریخی بوشهر می پردازد. این گونه شناسی شامل: محل قرارگیری، جهت گیری، ویژگی های معماری، عملکرد، هندسه و تناسبات، دسترسی و حریم است. هدف پژوهش، گونه شناسی طارمه با هدف شناسایی انواع ویژگی های آن جهت کاربرد در ساختمان های معاصر بوده و به دنبال پاسخ گویی به دو پرسش است؛ طارمه های موجود در بافت تاریخی بوشهر به چند گونه قابل دسته بندی هستند؟ الگوهای عملکردی و ویژگی های انواع طارمه ها چیست و چه ارتباطی با ویژگی های بستر موجود دارد؟ فرضیه پژوهش آن است که فضای طارمه با هدف بهره مندی از جنبه های مختلف به عنوان عنصری اقلیمی، معماری و عامل ایجاد دسترسی و حریم کاربرد داشته و شکل هندسی و محل قرارگیری دو نوع طارمه داخلی و خارجی، براساس جهت گیری نسبت به دریا و دریافت باد غالب شکل گرفته است. روش تحقیق مورداستفاده توصیفی-تحلیلی بوده و روش گردآوری اطلاعات به صورت میدانی و اسنادی است. پس از بررسی تعداد 17 بنای دارای طارمه ازمیان بناهای تاریخی بافت بوشهر که اطلاعات معماری آن ها در دسترس می باشد، به عنوان نمونه های هدفمند انتخاب شده و مورد تحلیل قرار گرفته است. طبق نتایج پژوهش انواع طارمه به صورت طارمه خارجی و داخلی و عرضی بوده و عملکرد و هندسه آن در انطباق با مهم ترین راهکارهای ایستای تامین آسایش در اقلیم بوشهر است. نتایج پژوهش شامل گونه بندی شکلی انواع طارمه، ارتباطات فضایی آن با سایر فضاهای بسته، حیاط، پله و شناشیر بوده و محل قرارگیری آن در طبقات و سایر ویژگی های هندسی، فضایی، سازه ای و معماری آن را بیان می کند.

    کلیدواژگان: گونه شناسی، بوشهر، فضای نیمه باز، گرم و مرطوب، طارمه