فهرست مطالب

نشریه معرفت کلامی
سال دوازدهم شماره 1 (پیاپی 26، بهار و تابستان 1400)

  • تاریخ انتشار: 1401/01/21
  • تعداد عناوین: 12
|
  • حسن اسدی، محمدجواد اصغری* صفحه 7

    از دیدگاه برخی از فلاسفه غربی، همچون بازیل میچل، ریچارد سویین برن و کرولاین فرنکس دیویس، برای توجیه باور به وجود خداوند، باید احتمال صدق گزاره «خدا وجود دارد» از گزاره‌های متناظر خودش براساس شواهد و ادله، به بیش از 50 درصد برسد. از دیدگاه آنها، ادله اثبات وجود خدا به‌صورت مستقل نمی‌توانند احتمال صدق نتیجه را به بیش از 50 درصد برسانند، بلکه فقط می‌توانند نتیجه را تایید کنند. بنابراین نمی‌توان براساس تک‌تک آن ادله، به وجود خداوند باور موجه پیدا کرد. فلاسفه مزبور برای حل این مشکل، نظریه برهان انباشتی را مطرح کرده‌اند. منطق حاکم بر این برهان، استقراگرایی و هدف از آن رسیدن به یک باور موجه است. ما قصد داریم با روش «تحلیلی عقلی»، تقریرات برخی از فلاسفه غربی را با مبانی فلاسفه اسلامی ارزیابی کنیم و در نهایت نتیجه بگیریم که برهان انباشتی از دیدگاه بیشتر فلاسفه اسلامی، برهان موجهی برای اثبات وجود خداوند نیست، ولی از دیدگاه برخی از متکلمان و فلاسفه اسلامی و نگارنده، این برهان از ارزش معرفت‌شناختی ظنی در بسیاری از زمینه‌ها برخوردار است و در برخی شرایط تنها راه اثبات مدعا به‌کار بردن این برهان است.

    کلیدواژگان: اثبات وجود خدا، برهان انباشتی، ریچارد سوئین برن، بازیل میچل، کرولاین دیویس
  • علی امین رستمی *، محمد جعفری صفحه 25

    توحید از اصول اعتقادی اسلام است و در میان منابع اسلامی، قرآن بیش از هر منبع دیگری به تبیین آن پرداخته است. عالم‌ترین تبیین‌کنندگان توحید با رویکرد قرآنی امامان معصوم (ع) هستند که دیگران را به آن سفارش نموده‌اند. نوشته پیش‌رو با شیوه «توصیفی و تحلیلی» سخنان امامان معصوم (ع) درباره توحید ذاتی و صفاتی را تحلیل کرده است. در بخشی از مباحثی که از امامان (ع) درباره توحید، به‌ویژه توحید ذاتی و صفاتی صادر شده، به آیات صریح قرآن استناد و گاهی از مفاهیم و مفاد آیات استفاده شده است. براساس این رویکرد، می‌توان براهین و استدلال‌های منطقی بر توحید ذاتی و صفاتی اقامه کرد و اصول اعتقادی صحیح را از آیات زلال وحی استخراج نمود.

    کلیدواژگان: رویکرد قرآنی، توحید، اقسام توحید، توحید ذات، توحید صفات
  • ولی الله جمالی، غلامحسین جوادپور* صفحه 41

    نبوت و وحی از ارکان ادیان الهی است و میان خلق و خالق، ناگزیر باید واسطه‌ای حامل پیام خدا برای هدایت و آگاهی انسان‌ها باشد. با این‌حال، برخی در ضرورت بعثت و نبوت تشکیک کرده و آن را لغو، غیرضروری یا حداکثر مستحسن دانسته‌اند. متکلمان بزرگ با ارایه دلایل عقلی از ضرورت نبوت سخن گفته‌اند و حکمای متاله نیز دلیل خاصی مبتنی بر مدنیت بالطبع انسان و نیاز او به قانون اجتماعی برای تضمین زندگی بهتر بیان نموده‌اند. با بهره‌گیری از برهان حکما و نیز برخی ادله متکلمان و همچنین مسئله اجتماعی بودن معرفت در معرفت‌شناسی جدید، می‌توان ضرورت نبوت را به شیوه دوگانه جدیدی طرح کرد: نخست اینکه انسان در فرایند زندگی اجتماعی خود نیازمند اتکای معرفتی به دیگران و برگرفتن باورهای خود به صورت مستقیم از دیگران است (حالت بسیط و آگاهانه). دیگر اینکه انسان‌ها محکوم به تاثیرپذیری از ساختارهای اجتماعی و فرهنگی‌اند و در این میان، باورهای آنها نیز دچار تغییر و تحول می‌شود (حالت پیچیده و ناآگاهانه). بنابر هر یک از این دو حالت و برای عدم انحراف معرفتی انسان و کسب باورهای صادق درباره حقایق دینی، بشر عادی نیازمند سفیری الهی است که از او به «پیامبر» تعبیر می‌شود. گستره و تنوع آورده‌های پیامبران نیز بستگی به مبنای برگزیده در گستره شریعت دارد.

    کلیدواژگان: نبوت، معرفت، معر فت شناسی اجتماعی، فرایند اجتماعی، خبر واحد
  • رسول محمدجعفری*، مجید زیدی جودکی صفحه 57

    از پیامبر گرامی (ص) روایاتی نقل شده‌ که در آنها از مشابهت حوادث امت اسلام با حوادث امت‌های پیشین سخن گفته‌ شده است. این روایات شهرت فراوانی یافته‌ و گویا علت آن تطبیق‌های گسترده‌ای است که از صدر اسلام تاکنون به‌وسیله امامان معصوم (ع)، صحابه و عالمان فریقین در این‌باره صورت گرفته است. به‌‌سبب جایگاه موضوع امامت در میان شیعیان، بیشتر انطباق‌ها در مصادر شیعی بر محور امامت است. بدین‌روی این تحقیق با هدف بررسی و ارزیابی انطباق‌ حوادث و رخدادهای مسایل امامت بر روایات تشابه امم سامان یافته و مصادر شیعی، اعم از جوامع حدیثی، شروح روایات، تفاسیر و کتاب‌های کلامی مطالعه و بررسی شده‌اند. برای این منظور، ابتدا روایات اهل‌بیت(ع)، شروح روایات و آراء عالمان این مصادر استخراج و سپس دسته‌بندی و در نهایت تحلیل شده‌اند. روش کار توصیفی، تحلیلی و بررسی اسنادی بوده است. یافته‌های تحقیق بیانگر آن است که انطباق رخدادها بر مسایل امامت در سه محور بوده است: الف) تطبیق رخدادها بر اوصیای پیامبران؛ ب) تطبیق مسایل مرتبط با امام عصر (عج)؛ ج) تطبیق تحریف قرآن پر چالش‌ترین تطبیق مربوط به تحریف قرآن بوده که بر این تطبیق نقدهای فراوانی وارد شده است.

    کلیدواژگان: روایات تشابه امم، تطبیق، نبوت، وصایت، امامت، امام عصر، تحریف قرآن
  • جواد گلی، یوسف دانشورنیلو * صفحه 75

    در جهان اسلام، مکتب علامه طباطبایی و نومعتزلیان دو جریان برجسته‌ای هستند که برای حل تعارض ادعایی علم و دین شیوه‌هایی را ارایه کرده‌اند. یکی از برجسته‌ترین شیوه‌های آنان، شیوه‌های رفع تعارض ناظر به زبان دین است. نومعتزلیان مدعی هستند، شیوه‌هایشان در این زمینه کارآمد است، ولی شیوه‌های مکتب علامه طباطبایی برای رفع تعارض کارایی ندارد. طرفداران مکتب علامه نیز شیوه‌های نومعتزلیان را ناسازگار با دین تلقی می‌کنند. برای ارزیابی دعاوی مزبور، ضروری است شیوه‌های رفع تعارض ناظر به زبان دین، با نظر به آثار هر دو جریان فکری به تفصیل بیان شده و مورد بررسی تطبیقی قرار گیرد. هر چند در ظاهر، برخی راهکارهای هر دو گروه، مانند زبان ادبی یا زبان قوم تلقی کردن تعبیر متن دینی دارای تعارض با نظریات علمی، مشترک است، اما به‌جهت اینکه در مکتب علامه، استفاده از این شیوه‌ها مشروط به وجود قرینه نقلی یا عقلی قطعی است، ولی برخی نومعتزلیان این شیوه را به اکثر یا تمامی متون دینی تعمیم می‌دهند. در واقع شیوه‌های زبان دینی این دو گروه متفاوت است.

    کلیدواژگان: مکتب علامه طباطبائی، نومعتزله، تعارض علم و دین، زبان دین
  • سید مصطفی میرباباپور، یوسف دانشور نیلو* صفحه 93

    آلوین پلانتینگا درباره رابطه علم و دین، از اوایل قرن بیست‌ویکم دیدگاهی متفاوت نسبت‌به دیدگاه قبلی خود ارایه کرده است. خلاصه دیدگاه دوم او چهار ادعای ذیل است: 1. همه تعارضات معروف میان علم و دین یا غیرواقعی هستند یا سطحی. 2. توافق عمیقی میان علم و دین وجود دارد. 3. همه توافقات معروف میان علم و طبیعت‌گرایی سطحی است. 4. تعارض عمیقی میان علم و طبیعت‌گرایی وجود دارد. درخصوص تکامل و فیزیک کلاسیک ادعای تعارض می‌شود، ولی تعارض آنها با دین واقعی نیست. در روان‌شناسی تکاملی و نقد کتاب مقدس، علم و دین تعارض دارند، ولی این تعارض سطحی است و علم به‌علت آنکه شواهد مبنا و متفاوت از دین دارد، نمی‌تواند ناقض آن باشد. نظریه «تنظیم دقیق» و «طراحی هوشمند» بخش‌هایی از علم هستند که می‌توانند برای باور دینی زمینه‌سازی کنند. همچنین پذیرش هماهنگ تکامل و طبیعت‌گرایی موجب بی‌اعتباری معرفت به آنها می‌شود و از‌این‌رو علم و طبیعت‌گرایی تعارض عمیقی دارند.

    کلیدواژگان: علم و دین، طبیعت گرایی روش شناختی، تکامل، فعل الهی، دیدگاه دوم پلانتینگا
  • احمدرضا کفراشی، حسن یوسفیان* صفحه 113

    در طول تاریخ کلام اسلامی، همواره عده‌ای از متکلمان منکر تجرد نفس بوده‌اند. ایشان برای اثبات ادعای خود، به ادله متعددی، همچون نقد و بی‌اعتبار جلوه دادن ادله عقلی و نقلی اثبات تجرد نفس، ادله نقلی دال بر عدم تجرد نفس و نیز ادله عقلی عدم‌تجرد نفس متمسک شده‌اند. این پژوهش با استفاده از روش «توصیفی تحلیلی»، صرفا برخی از مهم‌ترین ادله عقلی انکار تجرد نفس مطرح شده در متون کلام اسلامی را بررسی می‌نماید. پس از تبیین ادله، صحت و میزان دلالت آنها تبیین و مشخص می‌شود که به‌سبب وجود اشکال‌های متعددی، از جمله مغالطی بودن برخی از استدلال‌ها، عدم دلالت اشتراک در صفات بر اشتراک در ذات، بی‌توجهی برخی از استدلال‌کنند‌گان به تقسیم مجردات به مجرد تام و غیر‌‌تام، درنظر نگرفتن غیرمادی بودن برخی صفاتی که به انسان نسبت داده می‌شود و اشکالات متعدد دیگر، نمی‌توان از استدلال‌های ارایه شده برای انکار تجرد نفس استفاده کرد.

    کلیدواژگان: انکار تجرد نفس، مادیت نفس، تجرد نفس، مادی انگاری، تجردگرایی
  • علی قدردان قراملکی صفحه 131

    یکی از مسایل مهم و چالش‌برانگیز نفس‌شناسی، مسئله تجرد و عدم تجرد نفس است. در عصر حاضر و در میان دین‌پژوهان اسلامی، دیدگاه رایج تجرد نفس است که از سوی فلاسفه و متکلمان عقل‌محور (کلام فلسفی) ارایه شده است. در مقابل، برخی از متکلمان نقل‌محور و پیروان نگره‌ «تفکیک» از جسمانیت و عدم تجرد نفس دفاع می‌کنند. تفکیکیان برای این مدعای خود از ادله گوناگونی بهره گرفته‌اند که در این مقاله، ادله نقلی آنان تبیین، تحلیل و بررسی شده است. نگارنده با روش «مطالعه کتابخانه‌ای» و با فحص در کتاب‌های اصلی و مرجع تفکیکیان و به‌ویژه آثار شیخ مجتبی ‌‌قزوینی به این ادله دست یافته و آنها را در پنج عنوان «تعریف نفس به جسم»، «منشا آفرینش انسان»، «حدوث انسان»، «مغایرت نفس با علم و عقل» و «ذکر آثار مادی نفس» تحلیل کرده است. سپس با تحلیل توصیفی این ادله را نقد و بررسی نموده و نشان داده است که این ادله، توان اثبات جسمانیت نفس را ندارند.

    کلیدواژگان: جسمانیت نفس، نگره «تفکیک»، شیخ مجتبی قزوینی، ادله نقلی جسمانیت نفس
  • سمیه منفرد*، شمس الله سراج صفحه 149

    مسئله «اختیار» انسان یکی از مباحث پرچالش و دامنه‌دار در تاریخ تفکر بشر به‌شمار می‌رود و تاکنون راه‌حل‌های گوناگونی براساس مبانی فکری مختلف برای آن ارایه شده است. این مسئله در اندیشه ابن ابی‌جمهور احسایی نیز مطمح نظر قرار گرفته است، می‌توان گفت آنچه دیدگاه احسایی را از سایران امتیاز بخشیده و درخور توجه کرده، تلاش کم‌نظیر وی برای تقریب نظریات فلاسفه، عرفا و متکلمان در این زمینه است که در کتاب «مجلی» صورت گرفته است. این جستار کوشیده است، راه‌حل ارایه شده از سوی احسایی برای پاسخ‌گویی به مسئله اختیار انسان و تلاش او برای رفع تعارض‌های موجود میان اندیشه‌های گوناگون را بررسی کند. از جمله دستاوردهای بحث این است که احسایی متناسب با رویکرد اشراقی خویش، تفسیر خاصی از نظریه «امر بین الامرین» ارایه کرده و اختلافات موجود در مسئله اختیار را بر پایه پذیرش وحدت سه‌گانه «شریعت طریقت حقیقت»، قابل جمع و غیرمتعارض با هم قلمداد کرده است.

    کلیدواژگان: اختیار، جبر، ابن ابی جمهور احسائی، امر بین الامرین، شریعت، حقیقت
  • جابر اسفندیارپور، محمدحسین فاریاب*، حسن یوسفیان صفحه 159

    حسن و قبح یکی از پایه‌ای‌ترین مسایل کلامی است که در حل بسیاری از مسایل و قواعد کلامی دیگر نقش دارد. عدلیه بر حسن و قبح واقعی ‌عقلی و اشاعره بر غیرواقعی شرعی بودن آن تاکید دارند. در آثار کلامی و اصولی متداول، ابتدا چند معنا برای حسن و قبح ذکر می‌شود و ادعا می‌گردد که نزاع تنها در یک معناست و در واقعی عقلی بودن معانی دیگر همگی اتفاق‌نظر دارند. این تحقیق تلاش دارد با روش «تحلیلی» و مراجعه به منابع مهم‌ترین فرقه‌های کلامی، یعنی امامیه، معتزله، ماتریدیه و اشاعره، درستی یا نادرستی تکثیر معانی حسن و قبح را بررسی کند. آنچه به‌دست آمده این است که تکثیر معانی که از سوی اشاعره برای رهایی از اشکالات عدلیه انجام شده، نه‌تنها ضرورت نداشته، بلکه خود تکثیر معانی محل نزاع بوده و بالتبع، حل مسئله را دچار ابهام کرده است، بلکه درواقع این معانی متمایز از هم نیستند. درنتیجه ادعای پذیرش حسن و قبح واقعی عقلی در برخی معانی و انکار آنها در معنای دیگر ادعایی متناقض است و متکلمان بسیاری در این تکثیر و تفکیک معانی اشکال قرار کرده‌اند.

    کلیدواژگان: معانی حسن و قبح، عدلیه، اشاعره، کمال و نقص، ملائمت و منافرت، مدح و ذم
  • محمدهادی کمالی*، محمدمهدی کمالی، محمداسحاق عارفی صفحه 175

    در منابع دینی به صلوات بر پیامبر اکرم  و دعا برای رفعت درجه ایشان بسیار سفارش شده است. براساس روایات، این کار منافع زیادی، مثل طهارت نفس، تکفیر گناهان و سنگینی میزان برای شخص دعاکننده و مصلی به‌ارمغان می‌آورد. اما پرسش این است که آیا خود پیامبر  نیز به‌عنوان مدعوله و مصلی‌علیه از این دعاها و صلوات‌ها منتفع می‌شود و درجه ایشان در سیر صعودی افزایش می‌یابد یا خیر؟ برخی با استناد به دلایل گوناگون معتقدند: پیامبر نفعی از این دعاها و درودها نمی‌برد و ارتقای وجودی آن حضرت در اثر این ادعیه و صلوات‌ها غیرممکن است. در این مقاله با رویکرد جامع عقلی نقلی، هم اصل این دیدگاه و هم ادله آن جداگانه بررسی و نقد گردیده و در نهایت ثابت شده است که این ادعیه و صلوات‌ در کنار برکاتی که برای داعی و مصلی دارد، برای شخص پیامبر  هم نافع است و موجب افزونی کمالات و ارتقای درجه آن بزرگوار در قوس صعود می‌گردد.

    کلیدواژگان: دعا، صلوات، پیامبر، ارتقای وجودی، رفعت درجه، قوس صعود
  • محمدهادی توکلی صفحه 195

    استدلال به آیه «رب ارنی انظر إلیک» (اعراف: 143) بر امکان رویت خداوند، یکی از مهم‌ترین ادله‌ای است که قایلان به رویت‌پذیری خداوند بدان متمسک شده‌اند. در نظر ایشان، این آیه گویای درخواست رویت خداوند از سوی حضرت موسی (ع) است و ابراز چنین درخواستی از سوی ایشان بر امکان‌پذیری رویت خداوند دلالت دارد. سیدمرتضی علم‌الهدی (436ق) در آثار خود، پاسخ‌های متعددی درخصوص رد این استدلال ذکر نموده است. او در میان پاسخ‌های مطرح شده، بیشتر بر دو پاسخ تاکید ورزیده است: یکی آنکه درخواست حضرت موسی (ع)، نه درخواستی از جانب خود او، بلکه تنها حکایت درخواست رویت از جانب قوم او بوده است، و دیگر آنکه اگر درخواست حضرت موسی (ع) از جانب خودش بوده، او مشاهده آیاتی را که مستلزم علم ضروری به خداوند هستند، از وی طلب نموده است. در میان این دو پاسخ نیز پاسخ اول را ترجیح داده و بلکه درنهایت، تاویل دوم را باطل دانسته است. به‌نظر می‌رسد وجوهی که او به‌عنوان مرجحات پاسخ اول ذکر نموده و آنچه را مبطل تاویل دوم برشمرده، خالی از مناقشه نیست و درواقع این پاسخ دوم است که بر پاسخ اول رجحان دارد و بلکه اساسا پاسخ اول قابل پذیرش نیست.

    کلیدواژگان: رویت خدا، علم ضروری، علم اکتسابی، تکلیف، حضرت موسی (ع)، سیدمرتضی