فهرست مطالب

راهبرد توسعه - سال هفدهم شماره 4 (پیاپی 68، زمستان 1400)

نشریه راهبرد توسعه
سال هفدهم شماره 4 (پیاپی 68، زمستان 1400)

  • تاریخ انتشار: 1400/12/17
  • تعداد عناوین: 7
|
  • حیدر نجفی رستاقی، حمید دهقانیان صفحات 41-69

    اصطلاح توسعه به معنای امروزین مفهومی کلان و ذو ابعاد بوده و محصول یک تحول بنیادین اندیشه و عمل تاریخی غرب در نظامات مدیریتی و حکمرانی است و وجود تفاوت های معرفتی در این تلقی و جهت‌گیری غربی الگوهای توسعه مبتنی بر این مبانی باعث وجود تعارضات ارزشی در کشورهای هدف و یا به اصطلاح توسعه نیافته شده است. هدف اصلی این پژوهش بررسی انتقادی مفهوم «توسعه» با تاکید بر ملاحظات معرفت‌شناختی حکمرانی در ایران بوده است و در این راستا از روش مطالعه اسنادی و تحلیل محتوا مبتنی بر رویکرد انتقادی بهره‌گیری شده است. سوال اصلی این پژوهش بدین صورت قابل طرح است که «بر اساس پژوهشهای پیشین چه انتقاداتی به مفهوم توسعه با توجه به اقتضایات ایرانی اسلامی حکمرانی وارد است ؟». در بخش یافته‌ها مولفه‌های انتقادی پارادایم «توسعه» با تاکید بر ملاحظات معرفتی حکمرانی در ایران در چهارمحور «بازاندیشی انتقادی فرهنگی اجتماعی» ، «بازاندیشی انتقادی اقتصادی»، «بازاندیشی انتقادی سیاسی» و «بازاندیشی انتقادی فلسفی الهیاتی» طرح گردیده است که مهمترین مولفه های انتقادی شامل موارد «قرار گرفتن علم اقتصاد بعنوان متولی برنامه ریزی اجتماعی برای انسان (بجای فلسفه)، جهانی‌شدن ، سنت‌زدایی ، یکنواختی فرهنگی، خطی فرض کردن توسعه، داعیه معرفت انسان و اصل ترقی و پیشرفت بی‌حد وحصر، زمزمه شکاکانه طرد و تخطیه انواع صور دین، نفی جامعه سنتی، مصرف‌گرایی، افزایش سطحی‌نگری، حسی‌شدن فرهنگ، عرفی شدن، فردگرایی و نسبی گرایی اخلاقی و... » استخراج شده است.

    کلیدواژگان: توسعه، حکمرانی، خط مشی گذاری عمومی، پیشرفت، آینده پژوهی
  • زهرا ترکاشوند، ابوالفضل عبادی صفحات 70-109

    کشورهای گوناگون در سطح جهان به علت ویژگی‌هایی که دارند و شرایط و اوضاعی که با آن‌ها روبه‌رو هستند، به‌ عنوان مقصد یا میزبان مهاجرت شناخته می‌شوند. هدف از این پژوهش بررسی و شناخت برنامه‌ها و سیاست‌های آمایشی آلمان، استرالیا، کانادا و همچنین ایران در زمینه مهاجران و پناهندگان می‌باشد. روشی که در این تحقیق مورد استفاده قرار گرفته، از نوع اسنادی و توصیفی است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می‌دهد کشورهای آلمان، استرالیا و کانادا با توجه به ویژگی‌های سرزمینی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خود برنامه‌ها، سیاست‌ها و خط‌مشی‌های متنوعی را در جهت تسهیل مهاجرت و بهبود شرایط پناهندگان و مهاجران ترتیب داده‌اند؛ که با بهره‌برداری از آن‌ها به روش‌های گوناگون، در جهت توسعه و پیشرفت کشورشان اقدام نمایند. به این ترتیب، هم کشورها (دولت‌ها و ملت‌ها) و هم مهاجران و پناهندگان بهره‌مندی‌های کافی و ضروری برایشان حاصل شده و به اهداف مدنظرشان نزدیک‌تر می‌شوند. اما در ایران سیاست‌ها و برنامه‌های یکپارچه، منسجم و کارآمدی در سطح ملی وجود ندارد تا از نتایج حضور مهاجران و پناهندگان به نحو مطلوبی بهره‌مندی ایجاد شود و خود مهاجران نیز بتوانند شرایط زندگی قابل قبولی را داشته باشند. در ایران در زمینه مهاجرت، برنامه‌ها به‌صورت فوری و کوتاه‌مدت تدوین می‌شوند تا به وسیله آن بتوان به نحوی حجم مهاجرت و پناهندگی را در کشور کنترل کرد؛ اما درمورد اثرات و بازخوردهای بلندمدت آن که می‌تواند بسیار حایز اهمیت باشد؛ برنامه منسجم و یکپارچه‌ای با نگاه آمایش‌محور وجود ندارد

    کلیدواژگان: مهاجرت، مهاجرت بین المللی، برنامه ریزی آمایش سرزمین، سیاست مهاجرتی، پناهنده و پناهجو
  • حمید رضائی، سید مهدی خاکزادیان، مهسا زمانی صفحات 110-130

    هدف پژوهش حاضر طراحی مدل ساختاری تفسیری توسعه پایدار کارآفرینی روستایی در استان گلستان بوده است. بنابراین، این تحقیق بر اساس هدف از نوع توسعه ای – کاربردی و بر اساس روش، توصیفی- همبستگی است. برای این منظور در گام اول عناصر تشکیل دهنده الگوی توسعه پایدار کارآفرینی روستایی از ادبیات نظری (به روش مرور نظامند) و مصاحبه با خبرگان (تحلیل محتوا) شناسایی شد. خروجی این مرحله شناسایی 29 مولفه در قالب چهار بعد اصلی بود. در گام بعدی به منظور برقراری ارتباط و توالی بین ابعاد و ارایه مدل ساختاری شان از روش مدلسازی ساختاری تفسیری بهره گرفته شد که در این روش بر اساس مد نظرات خبرگان و تجزیه و تحلیل های صورت گرفته، مدل توسعه پایدار کارآفرینی روستایی احصا گردید. نتایج تحقیق بیانگر آن است که ابعاد اجتماعی و محیطی در سطح اول و اقتصادی و نهادی در سطح دوم قرار گرفتند.

    کلیدواژگان: تحلیل محتوا، توسعه پایدار، کارآفرینی روستایی، مدلسازی ساختاری تفسیری، مرور نظامند
  • احسان حیدرزاده، مجتبی آراسته، جواد رحمانی صفحات 131-154

    تجربیات مدیریت شهری در ایران حاکی از آن است که فرایند مدیریت از بالا به پایین و غالبا بر مبنای الگوهای مدیریتی برون زا پیش رفته است. به طور کلی الگوی مدیریت شهری، نظام سیاسی کلان یک کشور و قوانین آن می تواند اثر قابل توجهی در نوع حکومت‌های محلی و قدرت نهادهای مدیریت شهری داشته باشد. هدف از این پژوهش بررسی تطبیقی تجارب مدیریت شهری در کشورهایی با الگوی مشابه فرهنگی، سیاسی و اقتصادی است. بر همین اساس دو کشور ترکیه و مالزی به لحاظ قرابت فرهنگی و سیاسی و کشور کره جنوبی به دلیل تقارن آغاز توسعه اقتصادی با ایران، انتخاب ‌شده اند. روش این پژوهش تحلیل محتوای کیفی و بر مبنای رویکرد قیاسی انتخاب شده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد به طور کلی هدف کلان مدیریت شهری در سه کشور مالزی، ترکیه و کره جنوبی، پیشبرد امورات شهری با دموکراسی حداکثری از طریق مشارکت شهروندان چه در بعد انتخاب و چه در بعد نظارتی است. بنابراین می توان گفت ساختار قدرت در این کشورها به صورت دوسویه اعمال می گردد؛ به طوریکه نظام قدرت در عرصه مدیریت شهری نه تنها دارای توانایی کنش و عمل گری، بلکه دارای حق واکنش و مطالبه-گری نیز هست. چنین توانایی متکی به رضایت کسانی است که قدرت بر آنها اعمال می شود و به رابطه دوطرفه مردم و حاکمان قدرت وابسته است. این در حالی است که مدیریت شهری در ایران همواره امری یک سویه تعریف شده و علی رغم تلاش های صورت گرفته به منظور افزایش مشارکت شهروندان و ورود نهادهای انتخابی و نظارتی مانند شورای شهر، کماکان نگاه سلسله-مراتبی به قدرت در عرصه مدیریت شهری به چشم می خورد. به نظر می رسد تغییر رویکرد یک سویه و بالا به پایین به الگوی تعامل دوسویه و شبکه ای میان شهروندان و نهادهای حکومتی و مدیریتی در ایران، نیازمند تثبیت اندیشه برنامه ریزی همکارانه و مشارکتی میان شهروندان و نهادهای قدرت است.

    کلیدواژگان: مدیریت شهری، بررسی تطبیقی، قدرت، مشارکت
  • مریم حسامی، روح الله سمیعی، فریدون آزما، محمودرضا مستقیمی صفحات 155-192
    زمینه و هدف

    امروزه، شایسته سالاری یکی از اصول اساسی موفقیت سازمانها به شمار می رود. طبق تحقیقات گذشته، مدیریت استعداد بر شایسته سالاری تاثیرگذار می باشد لیکن تاکنون تاثیر عوامل سازمانی بر این رابطه سنجیده نشده است لذا پژوهش حاضر به بررسی تاثیر مدیریت استعداد بر شایسته سالاری: با تبیین نقش میانجی عوامل سازمانی(حافظه سازمانی- راهبرد سازمانی- هوش سازمانی- مدیریت دانش- توسعه سازمانی) پرداخته است.

    روش

    این پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی و به صورت توصیفی- پیمایشی اجرا شده است. جامعه آماری تحقیق ، مدیران شرکت توزیع نیروی برق استان های شمالی به تعداد 124 نفر بودند که حجم نمونه مطابق جدول کرجسی و مورگان 94 نفر تعیین و برای نمونه گیری از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش معادلات ساختاری با نرم افزار اسمارت پی ال اس انجام شد.

    یافته ها

    مدیریت استعداد بر شایسته سالاری تاثیر معنی داری دارد. مدیریت استعداد بر عوامل سازمانی تاثیر معنی داری دارد. عوامل سازمانی بر شایسته سالاری تاثیر معنی داری دارند. همچنین یافته ها، نقش میانجی عوامل سازمانی در رابطه بین مدیریت استعداد و شایسته سالاری را تایید کرد.

    نتیجه گیری

    شایسته سالاری به عنوان رمز پیروزی حرکت های توسعه ای، در درون سازمان ها می باشد؛ به شکلی که مدیران در هیچ شرایطی نباید خود را بی نیاز از توجه به مفاهیم و آموزه های آن بدانند بنابراین بر اساس نتایج این تحقیق با بهبود مدیریت استعداد می توان سبب افزایش شایسته سالاری در شرکت توزیع نیروی برق شد.

    کلیدواژگان: مدیریت استعداد، شایسته سالاری، عوامل سازمانی، شرکت توزیع نیروی برق، معادلات ساختاری
  • اعظم زنگانه، روح الله سمیعی، محمودرضا مستقیمی صفحات 193-216

    یکی از مهمترین دغدغه‌های پیشروی نظام مالیاتی کشور، موضوع ارتقاء فرهنگ مالیاتی است لذا هدف پژوهش حاضر طراحی الگوی ارتقاء فرهنگ مالیاتی در کشور بود که از ترکیب روش دلفی و مدل‌سازی ساختاری تفسیری برای نظرسنجی از اساتید دانشگاهی و مدیران عالی مالیاتی که شامل 28 نفر بوند، استفاده شد. برای غربال گری مولفه ها از روش دلفی استفاده شد که 26 مولفه در قالب 6 بعد شناسایی شدند. برای سطح بندی ابعاد از مدل‌سازی ساختاری- تفسیری استفاده شد. پس از تحلیل داده ها، ابعاد در چهار سطح دسته بندی شدند و نتایج نشان دادند زیر بنای توسعه فرهنگ مالیاتی، در درجه اول (فرهنگ‌ سازی رسانه‌ای) و دوم (آموزش مودیان) و سوم (آگاهی مودیان- اعتمادسازی مودیان- قانون‌گرایی مودیان) چهارم (نگرش مودیان) هستند. برای خوشه بندی ابعاد از تحلیل MICMAC استفاده شد که ابعاد (آموزش مودیان- فرهنگ‌سازی رسانه‌ای) در خوشه مستقل و ابعاد (آگاهی مودیان- اعتمادسازی مودیان- قانون‌گرایی مودیان- نگرش مودیان) در خوشه وابسته قرار دارند.

    کلیدواژگان: ارتقا، فرهنگ مالیاتی، دلفی، ساختاری تفسیری
  • سعید هداوند صفحات 217-238

    در سالیان اخیر، یکی از نگرانی های اصلی سازمان های دانش بنیان، افزایش تمایل دانشگران به ترک خدمت داوطلبانه می باشد. اساس این نگرانی در سیال بودن دانش و تخصص دانشگران است که توسعه و نگهداشت آنها در سازمان را دشوار می سازد. هدف اصلی این پژوهش، شناسایی و تحلیل عوامل اثرگذار بر ترک خدمت کارکنان دانش محور در صنعت ICT کشور می باشد. پژوهش حاضر از حیث هدف، کاربردی و ازحیث طرح تحقیق و روش جمع آوری داده ها از نوع تحقیقات توصیفی است که به روش پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری پژوهش را 118 نفر از دانشگران پنج شرکت مورد مطالعه تشکیل می دهند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه 45 سوالی است که در طیف پنج درجه ای لیکرت تنظیم شده است. برای بررسی میزان پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرانباخ استفاده شد که مقدار 873/. بیانگر پایایی مناسب پرسشنامه است. ضریب روایی پرسشنامه نیز با استفاده از سیگمای شمارشی محاسبه گردید. داده های به دست آمده با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی و نرم افزار SPSSwin22 تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان می دهد که عامل ویژگی های شغلی با میانگین 5/69 درصد دارای بیشترین تاثیر در نارضایتی شغلی و به تبع آن ترک خدمت سازمان می باشد. همچنین عوامل مدیریتی با میانگین 9/61 ، فرهنگ سازمانی با میانگین 2/54، رویه منابع انسانی با میانگین 6/46 ، شوک های کاری با میانگین 4/36 و وسوسه گری مشتریان با میانگین 7/34 از دیگر عوامل اثرگذار در ایجاد انگیزه ترک خدمت دانشگران در صنعت ICT می باشند.

    کلیدواژگان: سازمان دانش بنیان، دانشگران، نگهداشت کارکنان، ترک خدمت کارکنان