فهرست مطالب

نشریه علوم درمانگاهی دامپزشکی ایران
سال پانزدهم شماره 2 (پیاپی 26، پاییز و زمستان 1400)

  • تاریخ انتشار: 1401/02/17
  • تعداد عناوین: 12
|
  • احمد یوسفی*، غلامعلی کجوری، حسین حسن پور، محمدحسین نصر اصفهانی صفحات 3-16

    هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی اثرات تجویز خوراکی نانوذرات سلنیوم و سلنیت سدیم بر فراسنجه های خونی در بزهای سانن آبستن کلون و غیرکلون در دوره انتقالی و نتاج کلون و غیرکلون آن ها بود. 24 بز سانن آبستن به صورت تصادفی به گروه های 8 تایی (4 بز کلون و 4 غیرکلون) نانوسلنیوم، سلنیت سدیم و شاهد (آب مقطر) تقسیم شدند. مداخله روزانه به مدت 10 روز- از 21 روز پیش از زایمان- با دز mg/kg 05/0 به صورت خوراکی انجام شد. نمونه برداری از خون به منظور ارزیابی فراسنجه های خونی و سطح سرمی سلنیوم به صورت هفتگی از دو هفته پیش از زایمان تا دو هفته پس از آن انجام شد. نتایج نشان دهنده افزایش بیشتر سطح سلنیوم سلنیوم در بزها و بزغاله های متولدشده از آن ها، در گروه نانوسلنیوم نسبت به سلنیت سدیم بود. بر اساس نتایج به دست آمده، میزان هماتوکریت در روز زایمان و WBC، نوتروفیل ها و لنفوسیت ها در روزهای زایمان و هفتم پس از زایمان در تیمارها افزایش یافتند و نسبت به شاهد، اختلاف معنی دار داشتند (05/0<p)، در مقایسه بین تیمارها، افزایش تمامی متغیرها در گروه نانوسلنیوم نسبت به سلنیت سدیم معنی دار بود (05/0<p). در پژوهش حاضر بین میانگین متغیرها در بزهای کلون و غیرکلون اختلاف معنی دار مشاهده نشد؛ بر این اساس می توان نتیجه گیری کرد که تجویز خوراکی نانوسلنیوم در دوره انتقالی نسبت به سلنیت سدیم، موجب افزایش موثرتر هماتوکریت، WBC، نوتروفیل ها و لنفوسیت ها در بزهای سانن در حوالی زایمان و در بزغاله های متولدشده از آن ها در هفته نخست زندگی می شود، همچنین کلون سازی تغییری در تابلوی خونی بزهای سانن در حوالی زایمان و نتاج آن ها ایجاد نمی کند.

    کلیدواژگان: فراسنجه های خونی، بز نژاد سانن، کلون سازی، نانوسلنیوم، دوره انتقالی
  • مهدی عباسی نیا، شهرام ملکی*، امیر زکیان، عباس رئیسی صفحات 17-28
    این پژوهش برای بررسی بی دردی و اثرات جانبی دیکلوفناک سدیم به روش اپیدورال روی علایم حیاتی، فراسنجه های هماتوبیوشیمیای و مولفه های الکتروکاردیوگرافی در گوسفندان نژاد لری انجام شد. 18 راس گوسفند ماده غیر آبستن سالم (46/00±2/3 سال) به طور تصادفی به سه گروه تقسیم  شدند و لیدوکایین (5 میلی گرم به ازای کیلوگرم)، دیکلوفناک سدیم (5 میلی گرم به ازای کیلوگرم) یا ترکیب لیدوکایین (5 میلی گرم به ازای کیلوگرم) - دیکلوفناک سدیم (5 میلی گرم به ازای کیلوگرم) را در فضای بین مهره یک و دو دمی دریافت کردند. زمان شروع بی حسی و طول مدت بی حسی در نواحی دنبه، مقعد، پرینه، فرج و ناحیه داخلی ران ها با تست سوزن بررسی شد. علایم حیاتی قبل و در زمان های 5، 15، 30، 45، 60، 90 و 120 دقیقه، پس از تزریق اپیدورال ثبت شد، همچنین در زمان های 30، 60 و 120 دقیقه نوار قلبی، درصد اشباع اکسیژن شریانی و نمونه خون وریدی از تمام گوسفندان اخذ گردید. زمان شروع بی حسی و طول مدت زمان بی حسی در گروه دیکلوفناک سدیم نسبت به دو گروه دیگر به طور معنی داری به ترتیب طولانی تر و کوتاه تر بود (05/0< P). نتایج مطالعه حاضر نشان داد دیکلوفناک سدیم همراه با لیدوکایین کیفیت بی حسی اپیدورال در گوسفند را افزایش می دهد و اثر منفی روی مولفه های نوار قلبی و غلظت اکسیژن اشباع شریانی ندارد، اما موجب کاهش غلظت هماتوکریت، تعداد گلبول های قرمز و گلبول های سفید خون می شود، بنابراین به کارگیری دیکلوفناک سدیم در بی حسی اپیدورال توام با لیدوکایین یا منفرد در گوسفند توصیه نمی شود.
    کلیدواژگان: بی حسی اپیدورال، گوسفند، هماتولوژی، الکتروکاردیوگرافی
  • بهمن مصلی نژاد، سید رضا فاطمی طباطبایی، محمد راضی جلالی، مبین مکی پور صفحات 29-42

    هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی اثر محلول های سرم نمکی ایزوتونیک 9/0 درصد و هیپرتونیک 2/7 درصد بر علایم حیاتی و برخی شاخص های هماتولوژی و متابولیک در گربه ها بود. در این پژوهش، 15 قلاده گربه، در گروه های کنترل (بدون تجویز سرم)، سرم نمکی 9/0 درصد (30 سی سی/کیلوگرم) و سرم نمکی 2/7 درصد (5 سی سی/کیلوگرم)، ارزیابی شدند. تمام محلول ها در مدت زمان 10 دقیقه تزریق شد. خون گیری، ثبت علایم حیاتی و اندازه گیری برخی از شاخص های هماتولوژی و متابولیک، در زمان های صفر، 10، 30، 60 و 120 دقیقه پس از شروع تزریق، انجام شد. در 10 دقیقه اول، با افزایش حجم پلاسما در هر دو گروه تحت درمان با سرم های نمکی، کاهش مشهودی در برخی شاخص های هماتولوژی و پروتیین پلاسما رخ داد و به تدریج به سطح اولیه- در مدت زمان 120 دقیقه- بازگشت. در بسیاری از موارد، تغییرات در هر دو گروه تحت درمان، مشابه و بالاتر از گروه کنترل بود. مقایسه میانگین مقادیر سدیم، نشان داد که میانگین سدیم (میلی مول/لیتر) در گروه C (2/1±8/164) در مقایسه با گروه های A (2/1±6/154) و B (4/1±3/153) بیشتر بود (001/0<p). میانگین مقدار کلر در گروه C (6/0±122)، نیز نسبت به گروه های A (6/0±112) و B (7/0±113) بیشتر بود (001/0<p). میانگین مقدار پتاسیم، تفاوت معنی داری را بین گروه های مختلف مختلف نشان نداد (05/0>p). به نظر می رسد تزریق داخل وریدی مقادیر کم سرم نمکی هیپرتونیک و مقادیر زیاد سرم نمکی ایزوتونیک، دارای آثار هماتولوژی و متابولیک تقریبا مشابهی باشند و بنابراین آسان تر است که با مقادیر اندک از سرم های هیپرتونیک، به نتیجه دلخواه رسید.

    کلیدواژگان: مایع درمانی، سالین ایزوتونیک، سالین هیپرتونیک، هماتولوژی، گربه
  • فریماه فرجی، سعید عظمایی*، احسان ترکی، بهروز اکبری آدرگانی صفحات 43-50

    سلنیوم یکی از اجزای سلنوپروتیین ها و آنزیم های مهم بدن است که برای اعمال دفاعی آنتی اکسیدانی، تولید هورمون های تیرویید، سنتزDNA، تولیدمثل و از بین بردن سلول های سرطانی از طریق کاهش ذخیره خون تومورها ضروری است. هدف از این مطالعه بررسی مقایسه اثر استفاده از سلنیوم معدنی و آلی بر غلظت سرمی سلنیوم در اسب های پرش بود. این مطالعه روی 21 راس اسب به ظاهر سالم (مادیان) دوخون، در محدوده سنی 5 تا 8 سال و در یکی از باشگاه های استان تهران انجام شد. اسب ها به صورت تصادفی به دوگروه تیمار و یک گروه شاهد تقسیم شدند؛ گروه اول (شاهد) جیره عادی شامل جو، یونجه و کاه فاقد مکمل سلنیوم در یک دوره 28 روزه دریافت کرد؛ اسب های گروه دوم علاوه بر جیره عادی، مکمل حاوی سلنیوم معدنی (NaSeO3) به میزان 1 میلی گرم به همراه کنسانتره روزانه دریافت کردند و گروه سوم علاوه بر جیره عادی، مکمل آلی سلنیوم یا مخمر سلنیوم به میزان 1 میلی گرم در یک دوره مشابه دریافت کردند. در روزهای صفر، 14 و 28 از ورید وداج تمام اسب های شاهد و تیمار خون گیری شد و پس از سانتریفیوژ، سرم جدا و فریز گردید. مقادیر سرمی سلنیم با روش جذب اتمی و گلوتاتیون پراکسیداز سرم با کیت بیوشیمیایی اندازه گیری شد. فعالیت سرمی آنزیم گلوتاتیون پراکسیداز تفاوت معنی داری را بین دو گروه تیمار در مقایسه با گروه شاهد (05/0 ≤p) نشان داد. میانگین غلظت سرمی سلنیوم در روزهای 14 و 28 در گروه های تیمار در مقایسه با گروه شاهد، افزایش معنی داری داشت (006/0 ≤p) که این افزایش در گروه دریافت کننده سلنیوم آلی بیشتر بود (004/0 ≤p). نتایج مطالعه نشان داد که استفاده از مکمل سلنیوم در یک دوره 28 روزه می تواند سلنیوم مورد نیاز در اسب های ورزشی را تامین کند و آنزیم گلوتاتیون پراکسیداز می تواند شاخص مناسبی برای ارزیابی وضعیت سلنیوم در گروه های تحت مطالعه باشد.

    کلیدواژگان: سلنیوم، معدنی، آلی، سرم، اسب
  • احسان رومیانی، حسن مروتی*، ساره نجف اسعدی، جواد صادقی نژاد صفحات 51-58

    هدف این پژوهش، بررسی اثرات استات سرب روی شاخص های اسپرم موالید در موش های صحرایی نر نژاد ویستار به دنبال مصرف سرب از سوی مادر در دوره های پیرازایشی و شیرواری بود. در این پژوهش تجربی تعداد 35 سر موش صحرایی ویستار به صورت تصادفی در 7 گروه 5 تایی تقسیم شدند. در طول دوره آزمایش، موش های گروه های کنترل و شم به ترتیب به آب آشامیدنی و ترکیب آب و اسید استیک گلاسیال دسترسی داشتند. گروه های تجربی (زیر گروه های گروه شم) شامل گروه های قبل بارداری، بارداری، شیردهی، بارداری- شیردهی و قبل بارداری- بارداری شیردهی در طول دوره های ذکر شده به ترکیب 2 گرم/لیتر استات سرب- 500/لیتر میکرولیتر اسید استیک در آب دسترسی داشتند. در روز 63 بعد از تولد، همه موالید در آزمایشگاه جنین شناسی آسان کشی شده و نمونه های اسپرم دریافت گردید. پس از آماده سازی نمونه، شاخص های تعداد، زنده مانی، کیفیت کروماتین، بلوغ، اشکال غیرطبیعی و تحرک (پیش رونده، غیر پیش رونده و بدون تحرک) ارزیابی شد.از نظر آماری، استات سرب دارای اثرات قابل توجهی روی شاخص های مورد بررسی بود، به طوری که تعداد، تحرک (پیش رونده و ساکن)، زنده مانی، بلوغ اسپرم و بروز اشکال غیرطبیعی اسپرم در گروه های تجربی کاهشی معنی دار را نشان دادند (05/0 ˂p)؛ این در حالی است که دو فاکتور کیفیت کروماتین و حرکت غیر پیش رونده اسپرم تغییرات معنی داری را نشان ندادند (05/0 ˃p). از نتایج پژوهش حاضر می توان این طور نتیجه گرفت که مواجهه با استات سرب، در دوره پیرازایشی دارای اثرات منفی معنی داری روی شاخص های اسپرم است.

    کلیدواژگان: شاخص های اسپرم، موش صحرایی، استات سرب، دوره های پیرازایشی و شیرواری
  • روزبه فلاحی*، علیرضا یوسفی صفحات 59-68

    تغییر نسبت جنسیت در برخی از گونه ها مانند موش صحرایی به دلیل کاربرد بیشتر یک جنس اهمیت خاصی دارد. هدف این پژوهش، بررسی افزودن سطوح مختلف مکمل سیترات پتاسیم به آب و خوراک، بر نسبت جنسیت موش های صحرایی بود. تعداد 50 سر موش صحرایی ماده و 25 سر نر بالغ به طور تصادفی به 5 گروه آزمایشی تقسیم شدند و با جیره یا آب مکمل سازی شده با سطوح مختلف سیترات پتاسیم از 20 روز پیش تا 10 روز پس از جفت گیری تحت آزمایش قرار گرفتند. طی دوره ی آزمایش و به مدت 10 هفته پس از زایش، مصرف آب و خوراک به صورت هفتگی ثبت شد و پس از زایمان، تعداد نوزادان و جنسیت آن ها مطالعه شد. سیترات پتاسیم در تمام گروه های آزمایشی موجب افزایش نرزایی گردید؛ اما تنها در گروه جیره غذایی حاوی پتاسیم به میزان سه برابر نیاز، نسبت به گروه شاهد اختلاف معنی دار مشاهده شد و نسبت جنسیت تغییر یافت (05/0<p). میانگین وزن بدن تمام گروه های تیماری نسبت به شاهد کاهش یافت، همچنین، افزودن سیترات پتاسیم به جیره های غذایی و آب موجب کاهش عمل کرد تولیدمثل گروه های تیماری نسبت به گروه شاهد از نظر تعداد نتایج به میزان 9/1 تا 5/13 درصد شد؛ اگرچه استفاده از این ماده معدنی نرخ نرزایی را افزایش داد، اما به دلیل کاهش عمل کرد تولیدمثل کلنی و کاهش وزن بدن، تجویز مستمر آن توصیه نمی گردد، ولی می توان در مواقع لزوم به صورت کوتاه مدت از آن استفاده کرد.

    کلیدواژگان: نسبت جنسیت، تولیدمثل، جیره غذایی، پتاسیم، موش صحرایی
  • مهدی ابراهیمی، امیر کریمی*، ذبیح الله نعمتی، محمدرضا شیخلو، نامدار کامرانی صفحات 69-76

    هدف این آزمایش بررسی افزودن عصاره های هیدروالکلی گیاهان رزماری و رازیانه در رقیق کننده بر کیفیت اسپرم منجمد-یخ گشایی شده خروس های تحت تنش حاد اکسیداتیو بود. 24 قطعه خروس سویه راس 308 به طور تصادفی در دو دسته بدون تنش (کنترل) و تحت تاثیر تنش اکسیداتیو با تزریق دگزامتازون به صورت زیرجلدی در سه نوبت بصورت یک روز در میان و به مقدار 4 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن در یک هفته (دگزا) تقسیم شدند. منی گرفته شده پرندگان هر گروه مخلوط و برای اعمال برنامه انجمادی، به عنوان گروه های آزمایشی به این شرح استفاده شد: 1) گروه کنترل (بدون استرس و مکمل سازی رقیق کننده با عصاره)، 2) گروه دریافت کننده دگزامتازون (دگزا)، 3) گروه عصاره هیدروالکلی رزماری  به مقدار 10 میلی گرم در دسی لیتر رقیق کننده گروه کنترل (کنترل+رزماری)، 4) گروه عصاره هیدروالکلی رزماری به مقدار 10 میلی گرم در دسی لیتر رقیق کننده گروه دگزامتازون (دگزا+رزماری)، 5) گروه عصاره هیدروالکلی رازیانه به مقدار 6 میلی گرم در دسی لیتر رقیق کننده گروه کنترل (کنترل+رازیانه) و 6) گروه عصاره هیدروالکلی رازیانه به مقدار 6 میلی گرم در دسی لیتر رقیق کننده گروه دگزامتازون (دگزا+رازیانه). نتایج نشان داد تنش ایجادشده موجب کاهش فرآسنجه های حرکتی و بیوشیمیایی اسپرم شد (05/0>P). زنده مانی و یک پارچگی غشای اسپرم در گروه های کنترل+رزماری و کنترل+رازیانه نسبت به سایر گروه های آزمایشی بالاتر بود (05/0>P)، همچنین افزودن عصاره های رزماری و رازیانه در گروه های دریافت کننده دگزا، موجب بهبود فرآسنجه های مذکور و نیز تحرک کل و پیش رونده در اسپرم پرندگان مذکور گردید (05/0>P). به طور کلی نتایج نشان داد مکمل سازی رقیق کننده اسپرم با عصاره های رزماری و رازیانه می تواند موجب بهبود کیفیت اسپرم منجمد-یخ گشایی خروس های پرورش یافته تحت تنش حاد گردد.

    کلیدواژگان: خروس، دگزامتازون، عصاره رازیانه، عصاره رزماری، کیفیت اسپرم
  • محمد پورانیان، مرتضی چاجی*، محمدتقی بیگی نصیری، طاهره محمدآبادی، محمدرضا قربانی صفحات 77-92
    مصرف بی رویه آنتی ‏بیوتیک موجب مقاومت آنتی‏بیوتیکی و انتقال ژن های مقاوم آنتی بیوتیک ها از حیوان به میکروب های انسانی می شود، بنابراین باید جایگزین هایی را برای آن معرفی کرد که آزمایش حاضر با همین هدف انجام شده است. از 420  قطعه بلدرچین ژاپنی یک روزه به مدت 35 روز در قالب طرح کاملا تصادفی با 7 تیمار، 3 تکرار و 20 قطعه جوجه در هر تکرار استفاده شد. تیمارهای آزمایشی شامل جیره‏ی شاهد و سه سطح پروتکسین و ویرجینامایسین 10 درصد (25/0، 5/0 و 75/0 درصد) بودند. در کل دوره پرورش، مقدار خوراک مصرفی تحت تاثیر تیمارهای آزمایشی حاوی پروتکسین و ویرجینامایسین، نسبت به شاهد کاهش یافت (05/0>P). اثر پروتکسین بر وزن زنده، لاشه آماده طبخ و میانگین افزایش وزن روزانه معنی دار بود، به طوری که در تیمارهای حاوی پروتکسین وزن زنده و لاشه آماده طبخ بالاتر از شاهد بود (05/0>P). تیمار حاوی 25/0 درصد پروتکسین بالاترین وزن زنده و وزن لاشه آماده طبخ را داشت (05/0>P). غلظت فرآسنجه های خونی گلوکز، کلسترول، تری‏گلیسرید، لیپوپروتیین های با دانسیته بالا، پایین و بسیار پایین و نیتروژن اوره ای خون تحت تاثیر قرارگرفتند (05/0>P). کل کلونی های میکروارگانیسمی در جیره حاوی 75/0 درصد پروتکسین یا 5/0 درصد ویرجینامایسین بالاتر از شاهد بود (05/0>P). جیره های حاوی پروتکسین و ویرجینامایسین منجر به افزایش تعداد کلونی‏های باکتری‏های مفید، کاهش ایکولای، حذف سالمونلا و افزایش ارتفاع، عرض و عمق کریپت پرزهای ایلیوم و ژژنوم نسبت به شاهد شدند (05/0>P)، بنابراین اثر پروبیوتیک نه تنها با آنتی بیوتیک برابری کرد، بلکه در مواردی اثرات بهتر و مفیدتری نیز داشت، پس می توان استفاده از پروبیوتیک پروتکسین را به جای آنتی بیوتیک ویرجینامایسین در جیره پیشنهاد کرد.
    کلیدواژگان: ایکولای، بلدرچین ژاپنی، پرزهای روده، پروتکسین، سالمونلا
  • نصیر رفعتی*، حسن ممتاز صفحات 93-98
    تریپانوزوما اوانسی (Trypanosoma evansi) یک انگل تک یاخته خونی است که باعث تریپانوزومیاز یا سورا در انواع مختلف حیوانات اهلی مانند شتر و اسب می شود. یکی از اثرات اقتصادی تریپانوزومیاز سقط جنین در شتر است. این پژوهش به منظور بررسی حضور ژنوم تریپانوزوما اوانسی در جنین های سقط شده شتر یک کوهانه (Camelus dromedaries) با روش PCR  انجام شد. در این پژوهش 225 عدد محتوای شیردان از جنین های سقط شده از گله های شتر در شرق و مرکز ایران جمع آوری شد. نتایج این پژوهش نشان داد که 38 (90/16درصد) مورد از 225 نمونه جنین سقط شده با ژنوم تریپانوزوما اوانسی آلوده بودند. یافته های پژوهش حاضر نشان دهنده حضور بالایی از عفونت تریپانوزومیاز است و با توجه به علایم بالینی شترهای ماده نشان می دهد که تریپانوزومیاز یکی از عوامل مهم سقط جنین درشترهای  مناطق مرکزی و شرق ایران است و برنامه های کنترلی از قبیل حذف ناقل های بندپا برای کاهش ضررهای اقتصادی این انگل تک یاخته ای در ایران ضروری است. در این پژوهش برای اولین بار یک انگل در محتویات شیردان جنین های سقط شده شترهای ماده به عنوان یکی از علل اصلی سقط جنین در ایران تشخیص داده شد.
    کلیدواژگان: شتر یک کوهانه، تریپانوزوما اوانسی، سورا، سقط جنین، PCR
  • رضا زنگویی، حمیدرضا اشراقی، صادق شیریان*، علی کدیور، بهنام بختیاری مقدم، احسان عالی صفحات 99-106
    بوسولفان به عنوان یک داروی شیمی درمانی، به صورت گسترده برای درمان سرطانهایی مانند لنفوم، لوسمی و در موارد پیوند استخوان استفاده می شود، بنابراین هدف از این مطالعه ارزیابی اثرات آنتی اکسیدانی ال-کارنیتین بر شاخص های اسپرم و فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدان (سوپراکسید دیسموتاز و کاتالاز) و غلظت مالون دی الدییددر بافت بیضه در مدل حیوانی رت بود. 24سرموش صحرایی نر نژاد ویستار با وزن تقریبی 220 تا 250 گرم به طور تصادفی به 4 گروه مساوی تقسیم شدند: گروه بوسولفان، گروه ال-کارنیتین+ بوسولفان، گروه شم و گروه کنترل. گروه بوسولفان و ال-کارنیتین+بوسولفان 25 میلی گرم/کیلوگرم بوسولفان داخل صفاقی در زمان شروع و 10 میلی گرم/کیلوگرم 14 روز بعد از تزریق اول دریافت کردند. گروه ال-کارنیتین+ بوسولفان 100میلی گرم/کیلوگرم/روزانه دریافت کردند.گروه شم دی متیل سولفواکسید (DMSO) 2/0 میلی لیتر به ازای هر رت به عنوان حلال بوسولفان و گروه کنترل 2/0 میلی لیتر نرمال سالین داخل صفاقی روزانه دریافت کردند. شاخص های اسپرمی مانند میانگین تعداد اسپرم در دم اپیدیدیم، اسپرم زنده و اسپرم های متحرک در هر گروه شمارش و مقایسه شد. فعالیت آنزیم های سوپراکسیددیسموتاز، کاتالاز و میزان مالون دی الدیید و میزان پروتیین تام و نسبت هر آنزیم به پروتیین تام در بیضه رت ها اندازه گیری و مقایسه شد. نتایج حاصل از شاخص های اسپرم نشان داد بیشترین میانگین تعداد اسپرم و درصد اسپرم های متحرک و اسپرم زنده در گروه کنترل و سپس گروه های شم، ال-کارنیتین+ بوسولفان و بوسولفان بود. میانگین هر سه شاخص اسپرم به طور معنی داری در گروه بوسولفان نسبت به همه گروه‎ها تفاوت داشت. نتایج نشان داد که بیشترین میزان مالون دی الدیید و کمترین فعالیت سوپراکسیددیسموتاز و کاتالاز در گروه بوسولفان، سپس ال-کارنیتین+ بوسولفان ، شم و گروه کنترل بود. درحالی که بیشترین فعالیت آنزیمی کاتالاز  و سوپراکسید دیسموتاز و کمترین میزان مالون دی آلدیید مربوط به گروه کنترل و سپس شم بود، بنابراین ال-کارنیتین نقایص ایجاد شده در شاخص های اسپرمی ناشی از القای استرس اکسیداتیو با بوسولفان را بهبود می بخشد.
    کلیدواژگان: بوسولفان، کاتالاز، مالون دی آلدئید، سوپراکسید دیسموتاز، شاخص های اسپرمی، ال-کارنیتین
  • مونا حسن زاده*، لیدا عبدالمحمدی خیاو صفحات 107-112
    تیلریوز گاوی یکی از مهم ترین بیماری های انگلی در ایران است که باعث ضرر و زیان اقتصادی به صنعت دامپروری با کاهش وزن، کاهش شیر و افزایش مرگ و میر می شود. عامل بیماری تیلریا آنولاتا بوده که از طریق کنه جنس هیالوما منتقل می گردد. تشخیص تیلریوز عمدتا بر اساس علایم بالینی و آزمایش میکروسکوپی است. امروزه برای تشخیص قطعی از آزمون مولکولی PCR استفاده می شود. با توجه به اهمیت تیلریوز گاوی، هدف از این پژوهش تشخیص موارد تیلریا آنولاتا از گاوهای مشکوک به تیلریوز در استان قزوین با روش مشاهده میکروسکوپی و PCR بود. از مجموع 68 راس گاو دارای علایم بالینی خون گیری به عمل آمد. از نمونه های خون اسمیر تهیه و به روش گیمسا رنگ آمیزی شد. نمونه های مثبت برای تشخیص مولکولی بررسی شدند. از نمونه های خون با روش فنل کلروفرم    DNA استخراج شد و آزمونPCR  توسط پرایمرهای 18s rRNA، Tams انجام شد، سپس محصول PCR یک نمونه تعیین توالی شد. بر اساس نتایج به دست آمده تیلریا آنولاتا در گسترش خون 28 (18/41 درصد) نمونه از 68 نمونه خون با میکروسکوپ نوری مشاهده گردید، درحالی که تمام نمونه ها در آزمون PCR مثبت بودند. آنالیز بلاست بر  اساس توالی ژن 18S rRNA در یک جدایه ایرانی 1/99 درصد تشابه نشان داد. بر اساس نتایج به دست آمده، تیلریا آنولاتا شیوع بالایی در گاوهای استان قزوین دارد. پیشنهاد می شود مطالعات بیشتر در این زمینه برای ارزیابی صحیح تر بیماری در ایران صورت گیرد.
    کلیدواژگان: تشخیص مولکولی، تیلریا آنولاتا، قزوین، گاو
  • علی قشقایی*، زهرا نیکوصفت، محمد کاظم پور صفحات 113-118

    با توجه به آن که اختلالات سدیم پدیده ای حایز اهمیت محسوب می شود، باید به سرعت تشخیص داده شود و متعاقبا  اقدامات درمانی مربوط انجام پذیرد. هرگونه غفلت در این امر می تواند در شرایط بحرانی منجر به ایجاد صدمات برگشت ناپذیر عصبی شود، همچنین در تمام حیوانات بستری، به خصوص موارد کاندیدای مایع درمانی، باید میزان الکترولیت های سرم و به ویژه غلظت سدیم به طور مرتب پایش شود. یک قلاده روباه نر قرمز (Vulpes vulpes) با سابقه استفراغ، ضعف و بی حالی شدید، آتاکسی، ریزش موی شدید و وضعیت عمومی نامناسب به کلینیک دانشکده دامپزشکی دانشگاه رازی کرمانشاه ارجاع شد. برای ارزیابی وضعیت بیمار و آغاز مایع درمانی نمونه خون وریدی اخذ گردید و پس از بررسی رادیوگرافی و تشخیص دررفتگی مفصل تالوکرورال، اقدام به جا اندازی به روش بسته و گچ گرفتن عضو درگیر شد. نتایج به دست آمده از آنالیز بیوشیمیایی حاکی از هایپوناترمی شدید بود. بررسی های بیشتر هیپواسمولالیتی ناشی از کاهش حجم خون و آلکالوز متابولیک متعاقب استفراغ را نشان داد و بر این اساس اقدامات درمانی لازم صورت گرفت. عدم تفریق هایپوناترمی کاذب از موارد حقیقی و در نتیجه اتخاذ روش درمانی نامناسب منجر به ورود بیش از حد و سریع سدیم به مایع میان بافتی می شود و ادم مغزی و تشنج را به همراه دارد، از این رو ارزیابی دقیق علل هایپوناترمی با توجه به اصول اساسی فیزیولوژیک و دست یابی به یافته هایی که با فرضیات تشخیصی سازگار باشد، برای مدیریت موثر این چالش مهم، ضروری است.

    کلیدواژگان: هایپوناترمی، مفصل تالوکرورال، روباه قرمز، استفراغ
|
  • Ahmad Yousefi *, GholamAli Kojouri, Hossein Hassanpour, MohammadHossein Nasr-Esfahani Pages 3-16

    The aim of the present study was to evaluate the effects of oral administration of selenium nanoparticle (SeNPs) and sodium selenite (NaSe) in cloned (using SCNT) and non-cloned Saanen pregnant goats in transition period on hematological parameters of goats and their SCNT and non-cloned offspring, including PCV, WBC, neutrophils and lymphocytes. 24 pregnant Saanen goats were randomly divided into 3 groups (n=8 in each group; 4 SCNT and 4 non-cloned) as follows: SeNPs, NaSe and control. Intervention (dosage: 0.05 mg/kg daily) commenced for 10 days, about 3 weeks before parturition. Blood samples were collected in goats: on days 14 and 7 before parturition, the day of parturition and on days 7 and 14 after parturition, and in kids: on the day of birth and 7 and 14 days after birth. The results revealed that SeNPs group had a higher increase in serum selenium level than NaSe and control groups. According to hematological parameters evaluations, on days 0 and +7, there was a significant increase in WBC, neutrophil and lymphocytes population, as well as a significant increase in PCV on day 0, in treatments compared with control, and in SeNPs compared with NaSe (P<0.05). Moreover, there was a significant correlation between changes in serum selenium levels and hematological parameters (P<0.05). In the current study, there were no significant difference between the cloned and non-cloned goats’ parameters. Therefore, it can be inferred that oral prescription of Nano selenium in transition period can positively influence hematological parameters including PCV, WBC, neutrophils and lymphocytes of both Sannen goats at the time of parturition and their offspring, more effectively than oral prescription of Sodium selenite. Also, it may be concluded that cloning does not alter the hematological parameters of Sannen goats around parturition and their offspring.

    Keywords: Hematological parameters, Saanen goats, SCNT cloning, Selenium nanoparticles, Transition
  • Mehdi Abbasinia, Shahram Maleki *, Amir Zakian, Abbas Raisi Pages 17-28
    This study was performed to evaluate analgesia and side effects of diclofenac sodium on vital signs, hematobiochemical parameters and electrocardiographic indices in Lori sheep after epidural anesthesia. Eighteen non-pregnant healthy sheep (3.00±2.46 years old) haphazardly separated into three groups and received the lidocaine (5 mg/kg), diclofenac sodium (5 mg/kg) or lidocaine (5 mg/kg) plus diclofenac sodium (5 mg/kg) via epidural injection into the first intercoccygeal space. Analgesia onset time and duration were recorded by needle testing on the tail, anus, perineum, vulva and inner thighs. Vital signs were recorded after epidural administration at 5, 15, 30, 45, 60, 90, and 120 minutes. Also, electrocardiography, blood oxygen saturation levels and venous blood samples were taken from all sheep at 30, 60 and 120 minutes. Onset and duration of analgesia in the diclofenac group was significantly longer and shorter than the other groups (p<0.05), respectively. The results of this study showed that diclofenac sodium with lidocaine increases the quality of epidural analgesia in sheep and has no negative effect on electrocardiogram (ECG) components and arterial oxygen saturation (SPO2). But it decreases packed cell volume concentration (PCV), red blood cells (RBC) and white blood cells (WBC) count. Therefore, due to these changes, using of diclofenac sodium for epidural anesthesia in sheep is not recommended with or without lidocaine.
    Keywords: Epidural Anesthesia, Sheep, Hematology, Electrocardiography
  • Bahman Mosallanejad, Seyed Reza Fatemi Tabatabaei, Mohammad Razi Jalali, Mobin Makkipour Pages 29-42

    The aim of the present study was to assess the effects of saline 0.9% isotonic and salin 7.2% hypertonic solutions, on vital signs and some hematological and metabolical indices in cats. In this survey, fifteen cats were evaluated in groups of control (without any solution), saline 0.9% (30 ml/kg) and saline 7.2% (5 ml/kg) respectively. All solutions were injected during 10 minutes. Blood sampling, recording of vital signs and measurement of some hematological and metabolical parameters were done at times zero, 10, 30, 60 and 120 minutes after the injection. According to the obtained results, with increasing of plasma volume in both two groups that were treated by salin solutions during the first 10-minute, evident reduction occured in some hematollogical indices and plasma protein and gradually retuned to the beginning level during 120 minutes. In many parameters, changes were similar and higher in both treated groups than control group. Comparison means of sodium levels, showed a significant difference, so that the mean of sodium (mmol/L) in group C (164.8±1.2) was higher than groups A (154.6±1.2) and B (153.3±1.4) (P<0.001). The mean of chlorine level in group C (122±0.6) was higher than groups A (112±0.6) and B (113±0.7) (P<0.001). The mean of potassium did not show a significant difference between the different groups (P>0.05). It seems that intravenous injection of low levels of hypertonic salin and high levels of isotonic saline have almost similar hematological and metabolical effects, and thus it is easier to access the desired results with low amounts of hypertonic solutions.

    Keywords: Fluid therapy, Isotonic saline (0.9%), Hypertonic saline (7.2%), Hematology, Cat
  • Farimah Faraji, Saied Ozmaie *, Ehsan Torki, Behrouz Akbari Adergani Pages 43-50

    Selenium is a component of some important selenoproteins and enzymes required for main functions in organisms as antioxidant defense, reduction of inflammation, thyroid hormone production, DNA synthesis, fertility, reproduction and killing cancer cells (by reducing the blood supply to tumors). This study was conducted to determine the effects of organic and inorganic selenium (Se) supplementation on serum Se status. 21 healthy mix breed horses 5-8 years of age were randomly divided into three groups, control without Se (CTRL), non-organic bolus (INORG) and organic Se (ORG) and in one of the horse riding clubs in Tehran province. Animals were located in control and treatment groups. Control group received only routine equine diet (were fed a typical alfalfa, grain and straw yields) for 28 days. First treatment group received routine diet plus premix (included 1 mg sodium selenite/day) and a second group was supplemented with 1 mg commercially available –enriched yeast (O-Sel). Blood samples (5ml) were taken by venoject tube from jugular vein on day 0, 14 and 28. Serum selenium levels were measured by atomic absorption method and serum glutathione peroxidase was measured using a biochemical kit. Serum activity of glutathione peroxidase showed a significant difference between the two treatment groups compared to control group (p≤ 0.05). Mean serum Se concentration on d 14 and 28 was greater (P<0.006) for Se-supplemented horses compared with CTRL horses, and tended (P<0.004) to be greater in ORG vs. INORG on d 28. The results of present study showed that use of selenium premix increased blood sera according to results and organic supplementation in horse appeared more efficient and the enzyme glutathione peroxidase could be a good indicator for assessing selenium status in the study groups.

    Keywords: Selenium, Organic, Inorganic, Serum, Horse
  • Ehsan Roomiani, Hassan Morovvati *, Sareh Najaf Asaadi, Javad Sadeghinezhad Pages 51-58

    The aim of this study was to evaluate the sperm parameters in male Wistar rats exposed to lead acetate during prenatal and lactation periods. In this experimental study, 35 Wistar rats were randomly divided into 7 groups. Rats in the control and sham groups had access to drinking water and a combination of water and glacial acetic acid, respectively. Experimental groups (subgroups of sham) including pre-pregnancy, pregnancy, lactation, pregnancy-lactation and pre-pregnancy-pregnancy-lactation groups had access to 0.2% lead acetate and 0.05% acetic acid in water during the mentioned periods. On day 63 after birth, male offspring were euthanized and sperm samples were taken from the tail of the epididymis and the parameters such as number, survival, chromatin quality, maturity, abnormal shapes and motility were evaluated.  Statistically, lead acetate had significant effects on the studied parameters, so that the number, motility (progressive, P; nonprogressive, NP and immobile, IM), viability, sperm maturity, and the occurrence of abnormal sperm forms in the experimental groups showed a significant decrease (P<0.05). However, chromatin quality and non-progressive sperm motility did not show significant changes (P>0.05). According to the results of the present study, it can be concluded that exposure to lead acetate in the prenatal and lactation periods has significant negative effects on sperm parameters.

    Keywords: Lead acetate, Perinatal, lactation periods, Rat, Sperm parameters
  • Roozbeh Fallahi *, Alireza Yousefi Pages 59-68

    Change in sex ratio of some species such as rat due to the greater use of one sex is noted. The aim of this research was to investigate the effect of adding different levels of potassium citrate to water and feed on sex ratio of laboratory rats. Fifty female wistar rats and 25 males were randomly divided into 5 experimental groups and fed diets or water supplemented with different levels of potassium citrate from 20 days before to 10 days after mating. During the experiment period and 10 weeks after mating, weekly water and feed intake were measured and number of neonates and their gender were recorded. Potassium citrate increased percentage of male neonates in all the treated groups; but only the rates that dietary consumed three-fold higher than the potassium requirements showed significant difference compared to the control group and the sex ratio changed (P <0.05). The mean body weight in all treated rats was lower than the control group. Addition of potassium citrate to the diets and water caused 1.9 to 13.5% decrease in reproductive performance in the supplemented groups compared to the control group. Although potassium supplementation increased percentage of male rat neonates, because of the reduced reproductive performance of the colony and the reduction in body weight, the continuous administration of potassium in diet is not recommended; but, when it is required, potassium can be implemented during short period of time.

    Keywords: Sex ratio, Reproduction, Diet, Potassium, Rat
  • Mehdi Ebrahimi, Amir Karimi *, Zabihollah Nemati, MohammadReza Sheikhlou, Namdar Kamrani Pages 69-76

    The aim of this study was evaluation of cryo-viability of rooster semen supplemented with Rosemary and Fennel extracts in extender on quality of cryopreserved sperm under acute stress. A total of 24 roosters randomly divided into two groups: without stress (CON) or under oxidative stress, with administration of dexamethasone, 4 mg/Kg body weight, three times, every other day for 1 week, (DEX). Collected semen samples of birds were pooled in each groups and used in one of following treatments: 1) CON: with no extract supplementation or dexamethasone administration, 2) DEX: Dexamethasone group, 3) CON+Ros: semen of control group supplemented with 10 ml rosemary extract per deciliter of extender, 4) DEX+Ros; semen of DEX group supplemented with 10 ml rosemary extract per deciliter of extender, 5) CON+Fen: semen of control group supplemented with 6 ml fennel extract per deciliter of extender and 6) CON+Fen: semen of DEX group supplemented with 6 ml fennel extract per deciliter of extender. Results showed induced stress decreased sperm motility and biochemical parameters (P<0.05). Viability and membrane integrity of sperm were higher in CON+Ros and CON+Fen than other experimental groups (P<0.05). Similarly, supplementation of extender with rosemary and fennel extract in groups DEX+Fen and DEX+Ros improved mentioned parameters in rooster’s semen under physiologic stress. Totally, results showed supplementation of rosemary and fennel extract in cryopreservation extender can improve the quality of frozen-thawed semen in roosters reared under physiologic stress.

    Keywords: Broiler breeder rooster, Dexamethasone, Fennel extract, Rosemary extract, Sperm quality
  • Mohammad Pouranian, Morteza Chaji *, Mohammadtaghi Beigi Nassiri, Tahereh Mohammadabadi, Mohammadreza Ghorbani Pages 77-92
    Indiscriminate use of antibiotics promotes the development of antibiotic resistance and transfer of antibiotic resistance genes from animal to human microbes, Therefore, alternatives should be introduced. This experiment was conducted to this purpose. The 420 one-day-old Japanese quail randomly were allocated in seven experimental treatments, 3 replicate and 20 quail per replicate. The experimental treatments were control diet, and three level from the protexin and virginiamycin (0.25, 0.50 and 0.75%). Compared with control feed intake was reduced by fed treatments containing protexin and virginiamycin in whole period of experiment (P<0.05). The effect of protexin on live and carcass weight and average daily gain was significant; as live body and carcass weight in protexin group was more than control (P<0.05). The diet containing 0.25% protexin had the highest live and carcass weight. The concentration of all measured blood parameters, excepted for IgA and IgG, affected by protexin and virginiamycin in the diet (P<0.05).  The whole colonies of microorganisms, in diet contained 75% protexin or 5% virginiamycin were higher than the control (P>0.05). The Supplemental protexin and virginiamycin resulted to increased the colonies of beneficial bacteria, reduced the population of Escherichia coli, removing of salmonella and increased of the height, width and crypt depth of ileum and jejunum villi in compared to the control. Therefore, the effects of probiotics were matched not only with the effects of antibiotics, but in some cases also had advantages. Therefore, the use of probiotics as an alternative to antibiotics may be recommendable in the diet of birds.
    Keywords: E.coli, Intestinal villi, Japanese quail, Protexin, Salmonella
  • Nasir Rafati *, Hassan Momtaz Pages 93-98
    Trypanosoma evansi is a blood parasite protozoan that causes trypanosomiasis or surra in variety of economic valued animals such as camels and horses. One of the economic impacts of trypanosomiasis is abortion in camel. Present study was conducted to investigate the presence of T.evansi DNA in aborted fetuses of Iranian unicorn camel (Camelus dromedaries) using PCR method. In this study 225 abomasal contents of aborted fetuses were collected from camel herds in the east and center of Iran. The results of this study showed 38 (16.9 %) of 225 aborted fetuses were infected with genotype T.evansi. The findings of this study indicate a high presence of trypanosomiasis infection and according to the clinical signs of female camels, trypanosomiasis is one of the important factors to abortion in camels and take control programs, such as removal of artheropoda carriers to reduce the economic losses of this protozoan parasite in Iran are necessary. In this study, for the first time, a parasite was detected as the main cause of abortion in Iran in the contents of the aborted fetuses of female camels.
    Keywords: Unicorn camel, Trypanosoma evansi, Sura, Abortion, PCR
  • Reza Zangoie, Hamidreza Eshraghi, Sadegh Shirian *, Ali Kadivar, Behnam Bakhtiarimoghadam, Ehsan Aali Pages 99-106
    Busulfan, a chemotherapy agent, is widely administrated for treatment of lymphoma and leukemia as well as bone transplantation. Therefore, the aim of this study was to evaluate the anti-oxidant effects of L-carnitine on sperm parameters and anti-oxidant enzymes activity (SOD and catalase), and MDA concentration in the busulflan- impaired testis tissue of rat animal model. A total of 24 Wistar rats, 220-250g, were randomly divided into 4 equal groups including the busulfan, busulfan+L-carnintine, Sham, and control groups. Busulfan was diluted in DMSO and intra-peritoneally (IP) administrated in two doses 25 and 10 mg/kg with 14-day interval in the busulfan and busulfan+L-carnitine groups. Administration of L-carnitine was daily started 1day after busulfan injection for 28day. The sham and control groups daily received DMSO, and PBS, respectively. After 28 days, the animals were euthanized and the semen was collected from the epididymis and the testicular tissues were removed to assess sperm parameters and biochemical analysis including SOD, catalase and MDA. The highest sperm parameters were belonged to control followed by sham, busulfan+L-carnitine and busulfan groups. The highest level of MDA and the lowest SOD and catalase activity was belonged to busulfan followed by busulfan+L-carnitine, sham and control groups. In conclusion, administration of L-carnitine can attenuate busulfan-induced stress oxidative injuries of sperm parameters in rats.
    Keywords: usulfan, Catalase, L-carnitine, MDA, SOD, Sperm parameters
  • Mona Hasanzade *, Lida Abdolmohammadi Khiav Pages 107-112
    Bovine theileriosis is one of the most important parasitic diseases in Iran which causes severe economic losses through decreasing weight, milk production and increased mortality. The causative agent, Theileria annulata, is transferred by the ticks of genus Hyalomma. Diagnosis of theileriosis is based on clinical signs, microscopic examination. Nowadays, molecular biology methods like PCR are used for detection. Given the importance of bovine theileriosis, the aim of this study was diagnosis of T. annulata from suspected bovine with theileriosis in Qazvin province using microscopic examination and PCR. Out of 68 dairy cattle with clinical symptoms were taken from blood samples. Then the blood smear was prepared and stained with Giemsa dye. Positive samples were incorporated for molecular studies. DNA of blood was extracted using phenol/chloroform/isoamyl alcohol and performed PCR using specific primers of Tams1 and 18S rRNA genes. Then, the PCR product of one sample was sequenced. Based on the obtained results, out of 68 in 28 (41.18%) blood samples was observed Theileria annulata by light microscopy, whereas all of the samples were positive by PCR.  BLAST analyses based on the 18S rRNA gene sequence of the Iranian isolate determined the 99.1% identity. Based on the obtained results, T. annulata had a high frequency in cattle of Qazvin province. It is suggested that further studies be conducted in this field in order to obtain more accurate estimates of disease in Iran.
    Keywords: Molecular detection, Theileria annulata, Qazvin, Cattle
  • Ali Ghashghaii *, Zahra Nikousefat, Mohammad Kazempoor Pages 113-118

    Disorder of the serum Na is an important phenomenon; it should be diagnosed as soon as possible and the patient should be treated promptly. Any delay in treatment can cause some irreversible neurological damages. In all hospitalized patients, especially those are candidate for fluid therapy, serum electrolyte, especially Na concentration should be monitored regularly. A red fox (Vulpes vulpes) with the history of vomiting, weakness and lethargy, ataxia, alopecia and a bad general condition was referred to the clinic of the faculty of veterinary medicine of Razi University. For assessing the patient’s condition and starting fluid therapy venous blood was taken and sent for hematology and biochemistry. Radiographic study of the right hind limb showed talocrural joint dislocation. It was managed by reducing and casting. The blood biochemical analysis showed severe hyponatremia, hypo-osmolality and metabolic alkalosis. Though, treatment was done based on these findings. Incorrect differentiation between false and true hyponatremia can lead to inappropriate treatment that can cause entrance of excessive Na to the interstitial tissues that can result in brain edema and convulsion. Though, careful assessment of the cause and type of hyponatremia based on physiological principles and in accordance with our suppositions is necessary for correct management of this important challenge.

    Keywords: Hyponatremia, Talocrural joint, Red fox, Vomiting