فهرست مطالب
نشریه معرفت فرهنگی اجتماعی
سال سیزدهم شماره 3 (پیاپی 51، تابستان 1401)
- تاریخ انتشار: 1401/06/05
- تعداد عناوین: 6
-
-
صفحه 7
درحالیکه علوم انسانی امروزی با نفی خدا و دین و یا عزل آنها از ساحت معرفت و با محوریت اومانیسم شکل گرفت، علوم اسلامی با محوریت توحید هویت یافته است. «توحیدگرایی» به معنای تنظیم مناسبات علمی و عملی در دو ساحت فردی و اجتماعی، مبتی بر اولوهیت خدا و عبودیت انسان است. تجلی توحیدگرایی در علم اجتماعی مسلمانان منظری خاص و مسایل ویژهای پدید میآورد که از آن میان، بررسی سه مسیله حایز اولویت است: 1. توحیدگرایی در تبیین گرایش انسانها به زندگی اجتماعی؛ 2. توحیدگرایی در تشریع زندگی اجتماعی و جامعهسازی؛ 3. رویکرد توحیدی در تبیین نقش عاملیت انسانی در جامعهسازی. بسط و برجستهسازی رویکرد توحیدی در تبیین مسایلی از این دست، توانمندی و ظرفیتهای آن را در علم اجتماعی اسلامی نشان میدهد و کمک شایانی به گسترش ادبیات آن خواهد کرد. با بهرهگیری از روش «تحلیل نظری» و استناد به آیات قرآن و تامل در رهاورد تفسیری آن در آراء مفسران و نیز مراجعه به اندیشه اجتماعی متفکران مسلمان، مسیر این تحقیق هموار خواهد شد.
کلیدواژگان: جامعه، توحیدگرایی، علم اجتماعی اسلامی، تکوین، تشریع، عاملیت انسانی -
صفحه 27
«عرف» ازجمله عناصر اثرگذار بر رفتار فردی و اجتماعی آدمیان است و انسانها اغلب آگاهانه یا ناآگاهانه رفتار خویش را بر پایه آن قرار میدهند. بررسی عرف در مطالعات فقهی سهم بسزایی دارد، اما امروزه بهندرت جایگاه عرف در منظومه دانش حکمت اسلامی بررسی میشود. این مقاله میکوشد با روش «توصیف و تفسیر» از منظری فلسفی به عرف نظر بیندازد. چارچوب مفهومی این تحقیق براساس دیدگاه نصیرالدین طوسی در تعیین جایگاه عرف در مقایسه با حکمت عملی و شریعت الهی استوار است. ایشان برای اشاره به عرف، از واژگان «آداب و رسوم» بهره میگیرد. نتیجه این تحقیق بیانگر آن است که عرف، هم در مطالعات منطقی و هم از زاویه حکمت عملی مسایل مهمی را بازتولید میکند. برخلاف دانش فقه که عرف را از منظری انفعالی و صرفا شرایط حجیت آن را بررسی مینماید، نگاه فلسفی به عرف فعالانه و کنشگرانه است و ضوابط و شرایط تحولات آن را نیز میکاود. اهمیت مطالعه فلسفی عرف در شرایط کنونی که شیوههای رفتاری جوامع بهسرعت در حال تحول شتابان و انتقال به جوامع دیگر است، افزونتر میشود.
کلیدواژگان: عرف، آداب و رسوم، اعتباریات، حکمت اسلامی، حکمت عملی -
صفحه 47
با وقوع انقلاب اسلامی، روحانیت نقش خود را در حدوث انقلاب بسیار برجسته و متمایز نشان داد؛ اما بعد از انقلاب، بررسی سازوکارهای تعامل مطلوب حوزه علمیه با سازمانها، ازجمله رسانه ملی آنچنانکه شایسته بوده، بهصورت جدی مدنظر واقع نشده است. روحانیان به صورت انفرادی با رسانه ملی تعامل داشتهاند، ولی این تعامل سازمانیافته نبوده و به همین سبب، مشکلاتی را به وجود آورده است. این پژوهش به دنبال تبیین الگوی تعامل رسانه ملی با معاونت تبلیغ حوزههای علمیه از منظر رهبر معظم انقلاب است. جهتگیری پژوهش حاضر کاربردی است و در زمره پژوهشهای «کیفی» قرار دارد و از میان انواع راهبردهای پژوهش کیفی، راهبرد «نظریهپردازی دادهبنیاد نظاممند» را انتخاب کرده است. نتایج این تحقیق نشان میدهد ارتباط سازمانی میان رسانه ملی و حوزه علمیه مقولهای محوری است و جلوگیری از ورود کارشناسان دینی کمسواد یکی از عوامل علی؛ نهادینهسازی ایمان کارکنان رسانه ملی جزو عوامل زمینهای؛ فقدان تعامل فکری گروهی یکی از عوامل مداخلهگر؛ و سیاستگذاری آموزشی، تبلیغی، فرهنگی راهبردی تعاملی است که منجر به پیامدهایی، از جمله تبیین حقیقت دین همراه با هنر میگردد.
کلیدواژگان: تعامل سازمانی، رسانه ملی، حوزه علمیه -
صفحه 67
عملیات روانی از سوی رسانهها علیه جمهوری اسلامی ایران از آغاز پیروزی انقلاب تا به امروز، همواره امری بارز بوده است، اما شیوع کرونا در جهان و سیطره آن بر تمام شرایط زندگی فردی، اجتماعی و حتی بینالمللی، موج جدیدی از عملیات روانی با شدتی هرچه بیشتر علیه ایران به همراه داشت. در این عرصه، فعالیتهای ضد نظام اسلامی مسیح علینژاد علیه ایران و عملکرد او در صفحه اینستاگرامش در مواجهه با این بیماری، معطوف به نوع مدیریت روسای نظام گردید و عملکرد آنان را نشانه گرفت. با توجه به اهمیت، حساسیت و خاص بودن شرایط پیشرو، پژوهش حاضر بر آن است تا به این پرسش پاسخ دهد که شیوههای شاخص عملیات روانی بهکارگرفتهشده از سوی مسیح علینژاد چیست؟ ازاینرو، با استفاده از روش «تحلیل محتوای کیفی»، صفحه شخصی اینستاگرام نامبرده در طول یک ماه و در فاصله زمانی 1 اسفند 1398 تا نخستین روزهای فروردین 1399 بررسی شد. نتایج این بررسی حاکی از آن است که وی از نه شیوه عملیات روانی در این دوره زمانی در ارسال پیامهای مدنظر بهره برده است.
کلیدواژگان: عملیات روانی، کرونا، شیوه، مسیح علی نژاد -
صفحه 89
تاملات فلسفی ویتگنشتاین درباره زبان و تاثیرات فراوان آن در حوزه های گوناگون معرفتی و فلسفی، اندیشمندان حوزوی را نیز به مواجهه با این اندیشه ها واداشته است. بررسی این مواجهات و شناخت انواع آن برای شناسایی ظرفیتها، خلاها، آسیبها و خطرات ممکن در این مواجهه ضروری مینماید. پژوهش حاضر با بررسی آثار اندیشمندان حوزوی که به مواجهه با فلسفه ویتگنشتاین پرداخته اند، میکوشد تا صورتبندی منظمی از این آثار ارایه کرده، انواع این مواجهه را شناسایی نماید. در گردآوری اطلاعات با روش «گلوله برفی» 52 اثر، اعم از مقاله، کتاب و پایاننامه به دست آمد که از سال 1372 تاکنون نگارش شده است. داده ها با روش «فراتحلیل کیفی»، در دو بخش یافته های توصیفی با پنج شاخص (بازه زمانی، مراکز علمی، قالب آثار، دسته بندی پژوهشگران و نقش پژوهشگران) و در بخش بررسی کیفی نیز با معیار «نحوه مواجهه با فلسفه ویتگنشتاین»، آثار در هفت دسته قرار گرفته و براساس آن، هفت نوع مواجهه با فلسفه ویتگنشتاین در حوزه علمیه قم شناسایی شده است. طبق نتایج فراتحلیل، بیشترین حجم آثار نگاشته شده (50%) به شرح و بسط فلسفه ویتگنشتاین پرداخته و 21% آن آثار را نقد کرده؛ نقدها نیز بیشتر در سطح مباحث منطق، معرفت شناسی و الفاظ بوده و چندان به سطح فلسفی نمیپردازند. ازاینرو، خلا وجود یک نظریه منسجم فلسفی برای مواجهه با بنیادهای فلسفی نظریه ویتگنشتاین کاملا محسوس بوده و موجب شده تا جدیترین مواجهه حوزویان که در جهت بهره گیری و مقایسه دیدگاه های وی با مباحث اصول فقه (17%) بوده، با خطر گرفتار شدن در مبانی و لوازم معرفتی نظریات وی مواجه شود و این مسیله ضرورت مواجهه جدی در سطح بنیادی فلسفی با فلسفه ویتگنشتاین را مینماید که به نظر میرسد نظریه «اعتباریات» علامه طباطبایی بستر مناسبی برای آن فراهم کرده است.
کلیدواژگان: فلسفه ویتگنشتاین، حوزه علمیه، اندیشمندان حوزوی، مواجهه، ویتگنشتاین، زبان، فراتحلیل -
صفحه 109
«سنتگرایی» ازجمله مکاتبی است که خود را رقیب و بدیل مدرنیته میداند. این مکتب ضمن تخطیه مدرنیته، در ظاهر آن را اندیشهای در جهت انحطاط و انحراف بشریت میداند. مبانی نظری سنتگرایان شامل «وحدت متعالی ادیان»، «خرد جاویدان / حکمت خالده» و «مطلق نسبی» است. مسیله این پژوهش بررسی سیره عملی و واکاوی آن در مبانی نظری سنتگرایان با تاکید بر شوآن است که با ابزار مصاحبه و گفتوگو با همسر شوآن (برای اولین بار) و برخی محققان معروف عرصه سنتگرایی در اروپا و آمریکا، با شیوه انتقادی و روش تحلیلی توصیفی، در پی واکاوی ماهیت واقعی فرقه سنتگرا و زمینههای فرهنگی و اجتماعی و مصادیق آن است. یافتههای این تحقیق حاکی از آن است که در بررسی سیره عملی شوآن که یکی از رهبران اصلی سنتگرایان است، باید گفت: اگرچه او در کتب خود به صراحت به نقد غرب و مدرنیته پرداخته، اما در عمل و سیره عملی خود در تعامل با مدرنیته بوده است. وی اگرچه به این تعامل اعتراف نکرده ، اما با ایجاد ظرفیتهای جدیدی در مبانی نظری سنتگرایی، مانند رجوع به عرفان سرخپوستی، نظریهمند کردن صوفیگری، تحکیم مشی پلورالیسمی و «مطلق نسبی»، نژادپرستی، تحریف اسلام و تقلیل آن به یک فرقه در تراز فرقه بودا، توانسته است بسترهای بسیاری برای تعامل با مدرنیته بهوجود بیاورد. همچنین روابط ناسالم اخلاقی در این گروه و بهویژه از طرف شوآن، واقعیتی بوده که آشکارا و پنهان وجود داشته است.
کلیدواژگان: سنت گرایی، مبانی نظری، زمینه ها و پیامدهای اجتماعی، سیره عملی، شوآن، نصر