فهرست مطالب

مجله دانشگاه علوم پزشکی قم
سال شانزدهم شماره 1 (پیاپی 120، فروردین 1401)

  • تاریخ انتشار: 1401/01/08
  • تعداد عناوین: 7
|
  • لیلا قنبری افرا، خدیجه شریفی* صفحات 2-17
    زمینه و هدف

    صلاحیت بالینی جوهره حرفه پرستاری است و موجب توسعه کیفیت مراقبت های پرستاری  می شود. از این رو مطالعه حاضر  با هدف بررسی صلاحیت بالینی و عوامل موثر بر آن در پرستاران ایرانی  انجام شده است.

    روش بررسی

    مطالعه حاضر، مروری سیستماتیک است که در سال 1400 با جست وجوی مقالات به دو زبان فارسی و انگلیسی در پایگاه های اطلاعاتی پاب مد، گوگل اسکولار، اسکوپوس، ساینتیفیک اینفورمیشن دیتابیس، وب آو ساینس بدون محدودیت زمانی انجام شد. برای جست وجو از کلیدواژه ای صلاحیت بالینی، شایستگی بالینی، پرستار، ایران در منابع فارسی و کلمات ایرانی، نرسز و کلینیکال کامپتنسی در منابع انگلیسی توسط دو پژوهشگر مستقل استفاده شد. مقالات صلاحیت بالینی و حیطه های آن از نوع مقطعی، مورد شاهدی، کوهورت و مداخله ای که بر روی پرستاران ایرانی انجام شده بود، مورد بررسی قرار گرفتند. جهت بررسی کیفیت مقالات از ابزار های CASP استفاده شد. در نهایت از 3757 مقاله یافت شده، 46 مقاله بررسی شدند.

    یافته ها:

     در 46 مطالعه بررسی شده، سطح صلاحیت بالینی پرستاران براساس خودارزیابی خوب و بالاتر و بر اساس ارزیابی سر پرستاران در سطح متوسط بود. همچنین برخی اطلاعات جمعیت شناختی، اطلاعات آموزشی، شرایط شغلی، میزان رضایتمندی، ویژگی های فردی، شرایط سازمانی، عوامل انگیزشی و شرایط روانی با صلاحیت بالینی ارتباط معنادار داشتند.

    نتیجه گیری:

     برطبق یافته ها صلاحیت بالینی پرستاران ایرانی در حیطه متوسط و بالاتر از آن قرار دارد. توجه به عوامل موثر ازجمله مشخصات جمعیت شناختی و آموزشی، شرایط شغلی، میزان رضایتمندی، ویژگی های فردی، شرایط سازمانی، عوامل انگیزشی و شرایط روانی می تواند منجر به ارتقا و بهبود صلاحیت بالینی شود.

    کلیدواژگان: صلاحیت بالینی، مراقبت های پرستاری، پرستاران، ایران
  • مینا گائینی، زهره خلجی نیا*، امیر همتا، طاهره صدیقیان صفحات 18-29
    زمینه و هدف

    سبک های یادگیری یکی از عوامل موثر در یادگیری است که می تواند تغییرات نحوه دریافت و تعامل فرد با محیط به خصوص بالین را نشان دهد. ازآنجایی که وظیفه یاددهی و بهبود وضعیت موجود برای یادگیری دانشجویان در بالین ، یکی از وظایف مراکز آموزشی درمانی است، مطالعه حاضر با هدف تعیین سبک های یادگیری دانشجویان علوم پزشکی قم در آموزش بالینی اجرا شد.

    روش بررسی

    مطالعه حاضر از نوع توصیفی مقطعی است و در سال1398تا 1399 با مشارکت 308 نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی قم (رشته های پزشکی، پرستاری، مامایی و پیراپزشکی) انجام شد که به روش تصادفی طبقه ای در هریک از گروه های کارآموزی و کارورزی انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسش نامه استاندارد سبک های یادگیری کلب بود. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و آزمون کای اسکویر مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.

    یافته ها: 

    میانگین سنی دانشجویان 3/4±7/23 سال، 9/54 درصد زن ، 1/45 درصد مرد و 64 درصد در مقطع کارشناسی و 36 درصد در مقطع دکترا بودند. 1/48 درصد از دانشجویان سبک یادگیری جذب کننده، 7/24 درصد سبک واگرا، 17/5 درصد سبک همگرا و 7/9 درصد سبک یادگیری انطباق یابنده داشتند. بین سبک یادگیری با رشته تحصیلی٬ اختلاف معنادار وجود داشت (03/0=P). سبک یادگیری با جنس، مقطع تحصیلی، وضعیت تاهل و سال تحصیلی (سال اول بالینی و سال آخر بالینی) تفاوت معنادار ندارد.

    نتیجه گیری:

     باتوجه به اینکه سبک یادگیری اکثر دانشجویان جذب کننده و واگرا بود، بنابراین فراهم ساختن محیط های یادگیری متناسب با این سبک ها، برای یادگیری بهتر و کسب یا تقویت توانمندی های لازم در محیط های آموزشی و شغلی آینده حایز اهمیت است.

    کلیدواژگان: سبک های یادگیری٬ دانشجویان آموزش پزشکی٬ قم، ایران
  • لیلا قنبری افرا، مرجان مردانی حموله، منیره قنبری افرا*، اکرم سلامت صفحات 30-39
    زمینه و هدف

    مشکلات سلامت روانی می توانند چالش هایی را برای افراد ایجاد کنند. این مشکلات به ویژه در میان کارکنان مراقبتی ازجمله پرستاران شایع هستند. این مطالعه با هدف تعیین وضعیت سلامت عمومی پرستاران شاغل در بخش های مراقبت ویژه انجام شده است.

    روش بررسی

    این پژوهش توصیفی مقطعی در سال 1398 انجام شد. حجم نمونه 300 نفر از پرستاران  شاغل در بخش های آی سی یو و سی سی یو از سه بیمارستان آموزشی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی قم بودند که به شیوه سرشماری انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، فرم اطلاعات فردی و پرسش نامه روا و پایا شده سلامت عمومی بود. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی تحلیل شدند.

    یافته ها:

     در این مطالعه، 3/52 درصد پرستاران در معرض مشکلات مرتبط با سلامت عمومی بودند. نمره کلی سلامت عمومی پرستاران، 84/8±43/25 بود. در میان خرده مقیاس های سلامت عمومی، بیشترین نمره (بدترین وضعیت) به عملکرد اجتماعی (94/1±27/13) و کمترین نمره (بهترین وضعیت) به افسردگی (24/1±1/2) مربوط می شد.

    نتیجه گیری:

     براساس نتایج مطالعه حاضر، به منظور کاهش بروز مشکلات سلامت عمومی پرستاران، باید اجرای مداخلات روان شناختی در بخش های مراقبت ویژه مدنظر مدیران پرستاری قرار گیرد.

    کلیدواژگان: سلامت٬ بخش مراقبت های ویژه٬ پرستاران
  • میثم خدابنده لو، مینا گائینی*، احمد راهبر، امیر همتا صفحات 40-51
    زمینه و هدف

    کیفیت زندگی سالمندان توسط عوامل متعددی مورد تهدید قرار می گیرد. از سرمایه اجتماعی به عنوان یکی از گزاره های موثر بر ارتقا کیفیت زندگی نام برده می شود. هدف این مطالعه تعیین هم بستگی بین سرمایه اجتماعی و کیفیت زندگی در سالمندان بستری شده ناشی از حوادث تروماتیک در بیمارستان های شهر قم است.

    روش بررسی

    مطالعه حاضر٬ یک مطالعه توصیفی هم بستگی است. جمعیت مورد مطالعه این پژوهش٬ سالمندان 65 سال و بالاتر هستند که در فواصل زمانی مهر 1398 الی مهر 1399 به علت حوادث تروماتیک در بیمارستان های منتخب شهر قم بستری بودند. نمونه های این مطالعه که 330 نفر سالمند بودند، براساس روش غیراحتمالی متوالی انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسش نامه های استاندارد سرمایه اجتماعی (اونیکس و بولن)،کیفیت زندگی (لیپاد) و چک لیست مشخصات جمعیت شناختی هستند. داده ها با استفاده از روش های آماری توصیفی و استنباطی، ضریب هم بستگی اسپیرمن،آزمون های یومن ویتنی ،کروسکال والیس و رگرسیون چندمتغیره تجزیه وتحلیل شده است. عملیات آماری با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 26 و در سطح معناداری 05/P<0 صورت گرفته است.

    یافته ها: 

    میانگین سنی افراد شرکت کننده در این مطالعه (6/4)9/70 سال بود. 49 درصد مرد و51 درصد زن بودند. میانگین نمره سرمایه اجتماعی و کیفیت زندگی آن ها به ترتیب (5/13)6/67 و (4/17)6/51 به دست آمد. هم بستگی مثبت و معناداری بین سرمایه اجتماعی و کیفیت زندگی مشاهده شد (719/0=r، 05/P<0). سرمایه اجتماعی با وضعیت تاهل (000/0=P)،موقعیت محل زندگی (001/0=P)، پوشش بیمه (000/0=P) و سطح تحصیلات (000/0=P) رابطه معناداری دارد.

    نتیجه گیری: 

    نتایج مطالعه حاضر نشان مولفه سرمایه اجتماعی بر ابعاد کیفیت زندگی سالمندان عاملی تاثیرگذار و رشد دهنده بوده است، بنابراین در مسیر سالمندی موفق و نیز در جهت پیش بینی مقدمات و نیازهای آن، تقویت و ارتقا این گزاره ارزشمند امری حیاتی خواهد بود.

    کلیدواژگان: سرمایه اجتماعی، کیفیت زندگی٬ سالمندان٬ زخم ها و آسیب ها
  • فتانه هاشم دباغیان، فاطمه نوجوان، ابوالفضل محمدبیگی، محمد علی گل، محمد شکوهی تبار، عطیه سادات دانش* صفحات 52-65
    زمینه و هدف

    داروی مرکب هلیله که در ایران به نام داروی امام کاظم معروف است، مردم ایران برای پیشگیری و درمان بیماری  کووید-19 استفاده می کنند. این مطالعه برای تعیین الگوی مصرف این دارو توسط نمونه ای از مردم شهر قم انجام شد.

    روش بررسی

    در این مطالعه مقطعی، 1077 نفر از مراجعین به مراکز بهداشتی درمانی شهر قم در سال 1400 انتخاب شدند تا به پرسش نامه محقق ساخته شامل سوالات جمعیت شناختی، الگوی مصرف داروی مرکب هلیله و نتایج مصرف آن و نگرش افراد در مورد این دارو پاسخ دهند. داده ها در نسخه 20 نرم افزار SPSS و با استفاده از آزمون های کای اسکویر، فیشر، هم بستگی اسپیرمن و رگرسیون لجستیک تحلیل شدند.

    یافته ها:

     از بین 1018 نفری که به پرسش نامه پاسخ دادند، 660 نفر (8/64  درصد) با این دارو آشنایی داشتند و 491 نفر (2/48 درصد)  در دوران همه گیری کرونا از این دارو استفاده کرده بودند. از بین این افراد 409 نفر (2/83 درصد) برای پیشگیری از کرونا و 166 نفر (9/33 درصد) به منظور درمان بیماری کرونا از این داروی مرکب هلیله استفاده کرده بودند. نگرش افراد به این دارو در 515 نفر (6/50 درصد) از نمونه مورد بررسی مثبت بود. فراوانی مصرف این دارو با شغل و نگرش افراد به این دارو هم بستگی معناداری داشت. 83 نفر (9/16 درصد) نیز عوارض خفیفی را به دنبال مصرف دارو گزارش کردند.

    نتیجه گیری: 

    نگرش مثبت درصد چشمگیری از مردم شهر قم به مصرف داروی مرکب هلیله ایجاب می کند که اثربخشی و عوارض آن با مطالعات بالینی دقیق تری بررسی شود.

    کلیدواژگان: طب ایرانی، داروهای گیاهی، هلیله، داروی امام کاظم، کووید-19
  • اسماعیل امیری قنات سامان، حسین دهقان*، طاهره رحیمی، مهران شاهی، صدیق احمدزاده، ناصر نصیری، سلمان دانشی، سید حسن نیکوکار، رضا فاریابی صفحات 66-81
    زمینه و هدف

    از این مطالعه بررسی آگاهی، نگرش و عملکرد مردم در معرض خطر عقرب زدگی و برخی فاکتورهای موثر در شیوع این معضل است.

    روش بررسی

    مطالعه حاضر٬ مطالعه ای مقطعی است که با استفاده از پرسش نامه، برخی از فاکتورهای دخیل در عقرب زدگی شهرستان های جنوب استان کرمان در سال 1399را بررسی می کند. در این پرسش نامه٬ اطلاعات لازم درخصوص میزان آشنایی ساکنین نسبت به عقرب ها، میزان مواجهه با عقرب و عوامل موثر، آگاهی از اقدامات اولیه و اطلاعات افراد در مواجهه با عقرب زدگی از طریق مصاحبه حضوری بررسی شد. جامعه مورد مطالعه بر اساس 5/0=P و ضریب اطمینان 95 درصد در فرمول حجم نمونه برابر با 384 نفر انتخاب شد. تحلیل داده ها نیز با استفاده از روش های آماری توصیفی و استنباطی و به صورت میانگین و فراوانی ارایه شد.

    یافته ها:

      نتایج مطالعه اخیر نشان داد 9/87 درصد از مصاحبه شوندگان شناخت بالایی نسب به پناهگاه های عقرب داشتند. اولویت مردم در مواجهه با عقرب زدگی به ترتیب ارجاع به بیمارستان، کمپرس سرد، دورشدن از محل حادثه، پوشاندن محل عقرب زدگی، شست وشو و فشار محل عقرب زدگی بود. 6/81 درصد از مصاحبه شوندگان برای دورکردن عقرب ها به ترتیب روش های سمپاشی، جلوگیری از تجمع نخاله و استفاده از مواد نفتی را به کار می برند. همچنین 31 درصد افراد به روش های سنتی برای درمان عقرب زدگی اعتقاد داشتند. اکثر خانوارها (5/73 درصد) در محل زندگی شان با عقرب مواجهه داشتند، به طوری که 55 درصد از آن ها عقرب ها را در محل استراحت خود مشاهده کرده بودند. همچنین 7/36 درصد از خانوارها عقرب زدگی را تجربه کرده بودند. اغلب عقرب زدگی ها (64 درصد) در محیط داخلی منزل و محل استراحت افراد رخ داده بود. اکثر خانه ها (8/74 درصد) فاقد حصار حیاط بودند و مهندسی خانه ها ازنظر ورود عقرب ها به محیط داخلی با فراوانی 3/78 غیرایمن بود.

    نتیجه گیری:

     این مطالعه برای اولین بار در ایران به بررسی این معضل پرداخته است. باتوجه به مواجهه بالای ساکنین با عقرب ها و گزارش موارد عقرب زدگی در داخل خانه ها، همچنین عدم رعایت اصول مهندسی و ضوابط پیشگیرانه ساختمانی در منازل مسکونی و عدم التزام به اقدامات پیشگیری کننده توسط مردم، ضرورت انجام اقدامات و آموزش های کاربردی در پیشگیری و کنترل این معضل احساس می شود.

    کلیدواژگان: عقرب زدگی، آگاهی، نگرش، پیشگیری و کنترل، کرمان، ایران
  • سید رضا حبیب زاده، سیده پرنیان حسین زاده، الناز وفادار مرادی، مجید خادم رضاییان، عطیه صفایی، نوید کلانی، سید امیرمسعود هاشمیان، مهدی فروغیان* صفحات 82-93
    زمینه و هدف

    عمده برنامه های ارایه شده در جلوگیری از گسترش بیماری کووید-19 براساس بهداشت فردی و رعایت رفتارهایی مانند فاصله گذاری اجتماعی است. از آنجا که آگاهی دانشجویان علوم پزشکی و غیر علوم پزشکی در مورد مواجهه با این بیماری مهم است، هدف از انجام این مطالعه بررسی آگاهی، دانش و عملکرد دانشجویان علوم پزشکی و غیر علوم پزشکی شهرستان مشهد در برابر کووید-19 است.

    روش بررسی

    در این مطالعه مقطعی تحلیلی 650 نفر از دانشجویان علوم پزشکی و غیر علوم پزشکی شهرستان مشهد شرکت کردند. نمونه گیری در این مطالعه دردسترس و به صورت الکترونیک بود. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسش نامه اطلاعات جمعیت شناختی و پرسش نامه آگاهی، نگرش و عملکرد دانشجویان نسبت به ویروس کرونا بود. تجزیه وتحلیل اطلاعات با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 21 و آزمون های آماری توصیفی و استنباطی صورت گرفت.

    یافته ها: 

    میانگین نمره آگاهی، دانشجویان علوم پزشکی و غیر علوم پزشکی به ترتیب 5/72 درصد و 87/72 درصد (648/0=P) و میانگین نمره نگرش دانشجویان علوم پزشکی و غیر علوم پزشکی به ترتیب 89/76 درصد و 95/75 درصد به دست آمد که ازنظر آماری تفاوت معناداری وجود نداشت (297/0=P). میانگین نمره عملکرد دانشجویان غیر علوم پزشکی (29/64)  نیز به طورمعناداری بالاتر از دانشجویان علوم پزشکی (22/61) بوده است (004/0=P).

    نتیجه گیری: 

    نتایج این مطالعه حاکی از آن بود که دانشجویان علوم پزشکی و غیر علوم پزشکی از سطح آگاهی، نگرش و عملکرد مطلوبی برخوردار هستند. به نظر می رسد دانشجویان علوم پزشکی و غیرعلوم پزشکی به عنوان افراد فعال جامعه، بینش و آگاهی قابل قبولی نسبت به بیماری دارند.

    کلیدواژگان: آگاهی، نگرش، دانشجویان، عملکرد، کووید-19
|
  • Leila Ghanbari-Afra, Khadijeh Sharifi* Pages 2-17
    Background and Objectives

    Clinical competence is the essence of the nursing profession that develops the quality of nursing care. The present study aims to investigate the clinical competence of Iranian nurses and the factors affecting it.

    Methods

    This is a systematic review that was conducted in 2022 by searching for articles in Persian or English in Web of Science, SID, Scopus, Google Scholar and PubMed databases without time limit. The used keywords were “clinical competency”, “nurse”, “Iran” in both Persian and English. The selected articles were cross-sectional, case-control, cohort and interventional studies that were conducted on Iranian nurses. The Critical Appraisal Skills Programme checklists were used to evaluate the quality of articles. Finally, out of 3757 articles, 46 eligible articles were reviewed.

    Results

    In the studies, the clinical competence of nurses was at good and higher level based on the self-reports, while it was at moderate level according to head nurses. Some demographic factors, educational factors, working conditions, level of satisfaction, individual characteristics, organizational factors, motivational factor, and psychological factors  were significantly associated with clinical competence.

    Conclusion

    The clinical competence of Iranian nurses is at moderate to higher level. Paying attention to the factors affecting it can lead to the improvement of their clinical competence.

    Keywords: Clinical competence, Nursing care, Nurses, Iran
  • Mina Gaeeni, Zohre Khalajinia*, Amir Hamta, Tahereh Seddighia Pages 18-29
    Background and Objectives

    Learning styles can show changes in how a learner receives and interacts with the environment. Since teaching and improving the current situation for students to learn in clinic settings is one of the tasks of medical education centers, the present study aims to determine the learning styles in clinical education among students of Qom University of Medical Sciences (QUMS).

    Methods

    This descriptive cross-sectional study was conducted in 2020 on 308 students of QUMS from faculties of Medicine, Nursing, Midwifery and Paramedical Sciences who were selected by a stratified random sampling method in two groups of apprenticeship and internship. The data collection tool was the Kolb Learning Styles Inventory. Data were analyzed using descriptive statistics and chi-square test.

    Results

    The mean age of students was 23.7±4.3 years; 54.9% were female and 45.1% were male; 64% were undergraduate students and 36% were doctoral students. It was found that 48.1% of students had an assimilating learning style, 24.7% had a diverging learning style, 17.5% had a converging learning style and 9.7% had an accommodating learning style. There was a significant difference between learning styles in terms of the field of study (P=0.03), but not in terms of gender, educational level, marital status and academic year (first-year and final-year students).

    Conclusion

    Most of students in QUMS have assimilating and diverging learning styles; therefore, providing learning environments appropriate to these styles is important for their better learning and gaining the necessary capabilities in future educational and professional environments.

    Keywords: Learning styles, Students, Medical education, Qom, Iran
  • Leila Ghanbari-Afra, Marjan Mardani Hamooleh, Monireh Ghanbari-Afra*, Akram Salamat Pages 30-39
    Background and Objectives

    General health problems that can create major challenges are common among health care providers such as nurses. This study aims to determine the general health of nurses in special care units of hospitals in Qom, Iran.

    Methods

    This descriptive cross-sectional study was conducted in 2019 on 300 nurses working in intensive care and critical care units of three teaching hospitals affiliated to Qom University of Medical Sciences who were selected using a consensus sampling method. Data were collected using a demographic form and the General Health Questionnaire. Data were analyzed in SPSS v. 16 using descriptive and inferential statistics.

    Results

    The results showed that 52.3% of nurses were exposed to general health problems. The mean score of general health was 25.43± 8.84. The highest score (lowest level) was related to social function domain (13.27±1.94) while the lowest score (highest level) was belonged to depression (2.1±1.24). There was no significant relationship between nurses ’demographic factors and general health.

    Conclusion

    To reduce the general health problems of nurses in special care units of hospitals in Qom city, psychological interventions should be provided to them by nursing managers.

    Keywords: Health, Intensive care Unit, Nurses
  • Meysam Khodabandehloo, Mina Gaeeni*, Ahmad Rahbar, Amir Hamta Pages 40-51
    Background and Objectives

    The quality of life (QoL) of the elderly can be declined by several factors. Social capital is one of the effective factors for improving the QoL. This study aims to determine the relationship between social capital and QoL in the elderly hospitalized due to traumatic events.

    Methods

    This is a descriptive-correlational study. The study population consists of all older patients aged 65 years and higher admitted to selected hospitals in Qom, Iran from September 2019 to September 2020 due to experiencing traumatic events. of these, 330 were selected using a non-probability sequential sampling method. Data collection tools were Onyx and Bullen’s social capital questionnaire, the Leiden-Padua quality of life questionnaire, and a demographic checklist. Data were analyzed in SPSS v. 26 software using descriptive statistics and statistical tests including Spearman correlation test, Mann-Whitney U test, Kruskal-Wallis test, and multivariate regression analysis. The significance level was set at 0.05.

    Results

    The mean age of participants was 70±4.6 years; 49% were male and 51% were female. The mean scores of social capital and quality of life were 67.6±13.5 and 51.6±17.4, respectively. A positive and significant correlation was observed between social capital and quality of life (r=0.719, P<0.05). Social capital had a significant relationship with marital status (P=0.000), place of residence (P=0.001), insurance coverage (P=0.000) and level of education (P=0.000).

    Conclusion

    Social capital has a relationship with the quality of life in the elderly experiencing traumatic events. For successful aging and to anticipate its prerequisites, the strengthening and improvement of social capital is important.

    Keywords: Social capital, Quality of life, Elderly, Trauma
  • Fataneh Hashem-Dabaghian, Fatemeh Nojavan, Abolfazl Mohammadbeigi, Mohammad Aligol, Mahmood Shokuhitabar, Atieh-Sadat Danesh* Pages 52-65
    Background and Objectives

    Black myrobalan drug, known as “Imam Kazem drug” in Iran, is used by most of Iranian people to prevent and treat the coronavirus disease 2019 (COVID-19). This study aims to investigate the consumption pattern of black myrobalan by people in Qom, Iran and their attitudes towards it.

    Methods

    In this cross-sectional study, 1077 patients referred to health centers in Qom, Iran in 2021 participated. They completed a demographic form and a researcher-made questionnaire assessing the consumption pattern of black myrobalan and people’s attitudes towards this drug. Data were analyzed in SPSS v. 20 software using chi-square test, Fisher test, Spearman correlation test, and logistic regression analysis.

    Results

    Out of 1018 patients who responded to the questionnaire, 660 (64.8%) were familiar with the drug and 491 (48.2%) had used the drug during the COVID-19 pandemic. Among them, 409 (83.2%) had used the drug for prevention and 166 (33.9%) for treatment of COVID-19. The attitude of participants towards this drug was positive in 515 patients (50.6%). The consumption pattern of black myrobalan was significantly correlated with occupation and attitude of people.  It was found out that 83 patients (16.9%) reported mild side effects following drug use.

    Conclusion

    A significant percentage of people in Qom city use black myrobalan, and have positive attitude towards it. This requires that its efficacy and side effects be investigated in clinical studies.

    Keywords: Iranian medicine, Herbal medicine, Terminalia chebula Retz, Imam Kazem drug, COVID-19
  • Ismail Amiri Qanat Saman, Hossein Dehghan*, Tahereh Rahimi, Mehran Shahi, Sediq Ahmadzadeh, Nasser Nasiri, Salman Daneshi, Seyed Hassan Nikokar, Reza Faryabi Pages 66-81
    Background and Objectives

    This study aims to investigate the knowledge, attitude and practice (KAP) of residents in south of Kerman province in Iran regarding scorpion sting and the factors affecting its prevalence.

    Methods

    This cross-sectional study was conducted in 2020 on 384 people living in south of Kerman province, Iran. A KAP questionnaire was used which surveyed the necessary information regarding the familiarity of residents with scorpions, the level of exposure to scorpions and effective factors, and knowledge of basic measures against scorpion stings. The questionnaire was completed through an interview. Data were analyzed using descriptive and inferential statistics.

    Results

    The results showed the participants’ high knowledge of scorpion shelters (87.9%). Their most common measures in dealing with scorpion stings were hospitalization, use of cold compresses, moving away from the scene, covering the sting area with a cloth, washing the sting site, and applying pressure over the sting site. Most of participants (81.6%) suggested that spraying insecticides and the use of petroleum products were the main methods for getting rid of scorpions. About 31% had belief in traditional medicine. Most of them (73.5%) had found scorpions in their houses and 36.7% reported a history of scorpion sting in the family members. Most of them (64%) had got stung indoors. Moreover, 74.8% of them had houses with no walls or with unfavorable fencing, and for 78.3%, they were not safe in terms of scorpions entering.

    Conclusion

    The measures and training for prevention and control of scorpion stings in south of Kerman province are necessary due to the high exposure of residents to scorpions indoors, the unsafety of their houses, and lack of compliance to preventive measures.

    Keywords: Scorpion stings, Knowledge, Attitude, Practice, Prevention, Control, Kerman, Iran
  • Seyed Reza Habibzadeh, Seyedeh Parnian Hosseinzadeh, Elnaz Vafadar Moradi, Majid Khadem Rezaiyan, Atieh Safaee, Navid Kalani, Seyed AmirMasoud Hashemian, Mahdi Foroughian* Pages 82-93
    Background and Objectives

    Coronavirus disease 2019 (COVID-19) rapidly spread throughout the world, including Iran. The main measures for preventing the spread of this disease are based on personal hygiene and observance of protocols such as social distancing. It is important for medical and non-medical students to be aware of this disease and how to face it. This study aims to investigate the knowledge, attitude, and practice (KAP) of medical and non-medical students in Mashhad, Iran against regarding COVID-19.

    Methods

    In this analytical cross-sectional study, 650 medical and non-medical students from Mashhad participated, 322 medical students and 328 non-medical students. Sampling was done online using a convenience method. The data collection tools were a demographic form  and a KAP questionnaire for COVID-19. Data analysis was performed in SPSS v. 21 software using descriptive and inferential statistics.

    Results

    The mean knowledge scores of medical and non-medical students were 72.5% and 72.87%, respectively, which were not statistically significant (P=0.648). The mean attitude scores of medical and non-medical students were 76.89% and 75.95%, respectively, which was not statistically significant (P=0.297). The mean practice score of non-medical students (64.29%) was significantly higher than that of medical students (61.22%) (P=0.004).

    Conclusion

    The medical and non-medical students in Mashhad have a good level of knowledge, attitude and practice regarding COVID-19. The KAP tool used in this study can be used in future studies.

    Keywords: Knowledge, Attitude, Practice, Students, COVID-19