فهرست مطالب

زبان و زبان شناسی - پیاپی 33 (بهار و تابستان 1400)

نشریه زبان و زبان شناسی
پیاپی 33 (بهار و تابستان 1400)

  • تاریخ انتشار: 1401/06/31
  • تعداد عناوین: 13
|
  • محرم رضایتی کیشه خاله، ابراهیم خادمی ارده صفحات 1-22

    تالشی مرکزی ازنظر جغرافیایی، شامل بخش اسالم شهرستان تالش و بخش پره‏سر شهرستان رضوانشهر است که بین حوضه رودهای ناورود در شمال، و شفارود در جنوب قرار گرفته است. در پژوهش حاضر، کاربرد اصطلاحات خویشاوندی و خطاب واژه ‏های تالشی گونه مرکزی بررسی و تحلیل شده است. داده ‏های پژوهش به روش میدانی و در گفت‏وگو با گویشوران منطقه گردآوری، و در چهار بخش تحلیل شده ‏اند: اصطلاحات خویشاوندی نسبی، اصطلاحات خویشاوندی سببی، اصطلاحات خویشاوندی رضاعی و پیمان دوستی، و خطاب واژه ‏های مربوط به غیرخویشاوندان. این تحقیق نشان می ‏دهد که اصطلاحات خویشاوندی و خطاب واژه ‏های گویش تالشی مرکزی ضمن تنوع و گستردگی، بر اثر تحول در مناسبات و ارتباطات خانوادگی و اجتماعی، مهاجرت به شهرها، و دو یا چندزبانگی نسل جدید، کاربرد اندک پیدا کرده و احیانا فروپاشیده اند و در مواردی معادل های رایج فارسی جایگزین آنها شده که این رخداد، از تحول زبان ها و گویش های ایرانی به سوی همسان سازی با زبان رسمی و غالب حکایت می کند.

    کلیدواژگان: تالشی مرکزی، خویشاوندی، خطاب واژه، ارجاع واژه، جنسیت، مهاجرت
  • والی رضایی، رویا دلکرمی صفحات 23-45

    گواه نمایی شیوه رمزگذاری زبان برای مشخص کردن منبع اطلاع است. مطالعه حاضر با تمرکز بر مقوله گواه نمایی در زبان فارسی و با تکیه بر چارچوب آیخنوالد (2004) به دنبال یافتن راهبردهای گواه نمایی در زبان فارسی معاصر است. داده های این پژوهش از میان مجموعه های تلویزیونی، آثار نویسندگان معاصر و روزنامه های فارسی گردآوری شده است. نتایج نشان می دهد که گویشوران زبان فارسی نیز با به کارگرفتن راهبردهای گواه نما، ساخت های دستوری و راه کارهای واژگانی که نقش اولیه آنها بیان گواه نمایی نیست، به بیان منبع اطلاع می پردازند. ساخت های ماضی نقلی، افعال وجهی، فعل های اظهاری در ساخت های غیرشخصی، فعل های ایستای ذهنی، افعال مرکب در ساخت های پیروساز، افعال مربوط به حواس پنج گانه، قیدهای گواه نما و نقل قول راهبردهایی هستند که به عنوان گواه نما در زبان فارسی ایفای نقش می کنند در حالی که ساخت مجهول کاربرد گواه نمایی ندارد. از میان این راهبردهای گواه نما تنها افعال مربوط به حواس پنج گانه برای بیان گواه نمایی دست اول و سایر موارد برای بیان اطلاع غیردست اول به کار می روند.

    کلیدواژگان: گواه نمایی، راهبردهای گواه نمایی، گواه نمای دست اول، گواه نمای غیردست اول، زبان فارسی
  • امید طبیب زاده صفحات 47-70

    وزن هجایی وزنی است که از تکرار منظم درنگ ها (یعنی مکث در پایان واژه) و نیز ایجاد پاره های مساوی و گاه نامساوی از حیث تعداد هجاها، پدید می آید. محل درنگ یا مکث پایان واژه به قدری در این وزن اهمیت دارد که می توان آن را مهم ترین عامل برای تعیین نوع وزن در این نوع اشعار دانست. کمیت هجاها و نیز تکیه وزنی اهمیت چندانی در ساختار وزن هجایی ندارد و به همین دلیل این وزن دارای تفاوتی ماهوی با دو وزن اصلی شعر فارسی، یعنی وزن کمی اشعار عروضی از یک سو، و وزن تکیه ای-هجایی شعرهای عامیانه از سوی دیگر است. وزن هجایی بیشتر خاص زبان های هجا-زمانی مانند زبان فرانسوی است که هجاهای آن دارای کمیت های مساوی هستند، اما گاهی به علل تاریخی و فرهنگی نمونه هایی از آن در زبان هایی مانند فارسی نیز که دارای هجاهایی با کمیت های گوناگون است مشاهده شده است. گرچه وزن هجایی از وزن های اصلی در زبان فارسی نیست، از قدیم تا به امروز اشعاری بدین وزن در زبان فارسی سروده شده است که در این مقاله به گردآوری و تحلیل آنها می پردازیم. در این مقاله پس از بحث مختصری درباره رده شناسی وزن های گوناگون جهان، به معرفی و بررسی این وزن در فارسی می پردازیم و نشان می دهیم که اولا شاعران برای سرودن اشعاری به وزن هجایی در زبان فارسی، عمدتا از هجاهای بلند (سنگین) استفاده می کنند، ثانیا تمام مکث های موجود در این وزن از نوع درنگ است، یعنی مکثی که منطبق بر مرز پایان واژه یا گروه واجی است، و ثالثا گرچه پایان هر پاره در این شعر با نوعی تکیه یا برجستگی همراه است، این تکیه نه از نوع تکیه واژگانی یا وزنی، بلکه از نوع تکیه زیروبمی است و دارای نقشی صرفا ثانوی در ساختار اصلی وزن است. در این مقاله همچنین شیوه ای را برای طبقه بندی وزن های هجایی فارسی و نیز نمایش مختصات وزنی آنها عرضه داشته ایم.

    کلیدواژگان: رده شناسی وزن ها، وزن هجایی، شعر هجایی فارسی
  • سعیده قندی، سحر بهرامی خورشید، سید مصطفی عاصی، حیات عامری صفحات 71-98

    وندواره اصطلاحی است که برخی دستورپژوهان برای اشاره به عنصری به کار می برند که از برخی جنبه ها شبیه یک تکواژ آزاد است و از برخی جنبه ها شبیه به وند. در زبان فارسی، سازه هایی را که در مقام جزء آغازی یا پایانی برخی واژه های مرکب به کار می روند که معنای آنها در ترکیب با معنای شان در مقام واژ ه ای مستقل، اندکی تفاوت دارد و کلیت یافته را می توان وندواره به شمار آورد. پژوهش حاضر از منظر انگاره صرف ساخت به تحلیل الگوهای واژه سازی ساخت های مرکب دوجزیی فاقد پایه فعلی درون مرکز در زبان فارسی می پردازد که یکی از سازه های این ساخت ها وندواره ای بوده و یکی از حیوان واژه های«خر»، «سگ» و «شیر» است. روش این پژوهش توصیفی تحلیلی بوده و داده های آن از پایگاه داده های زبان فارسی، شبکه هستان شناسی فارس نت، پیکره بی جن خان، فرهنگ زانسو، فرهنگ سخن، پیکره وب و وبگاه ویکی پدیای فارسی گردآوری شده اند. سپس، واژه های مستخرج در فرهنگ بزرگ سخن (انوری، 1381) مورد بررسی قرار گرفته و مواردی که با برچسب منسوخ و یا قدیمی مشخص شده بودند، کنار گذاشته شدند. بوی (2002) جریان تدریجی بودن روند شکل گیری وندواره ها و تبدیل آنها به وند را در پیوستار دستوری شدگی از جزء آزاد واژگانی تا وند دستوری مورد بررسی قرار می دهد و اشاره می کند زمان تبدیل یک جزء آزاد واژگانی به یک وند کاملادستوری مشخص نیست. یافته های پژوهش گویای آن است که اسم های «خر»، «شیر» و «سگ» در برخی از ساخت های مرکب دوجزیی درون مرکز بدون پایه فعلی، نه در معنای اصلی خود، بلکه در هییت وندواره با یک معنای دستوری عام و قابل پیش بینی مورد استفاده قرار می گیرند. همچنین، یک طرحواره ساختی ناظر بر ساخت هرکدام از این ترکیب ها بوده و معنای اجزای ساخت و رابطه آنها، دانش دانش نامه ای، بافت و همچنین استعاره، نقش بسزایی در تعیین معنای این صفت های مرکب دارند.

    کلیدواژگان: ترکیب، وندواره، صرف ساخت، صفت مرکب، اسم مرکب
  • مسعود قیومی صفحات 99-130

    از زمان پیدایش اینترنت تاکنون، با حجم زیادی از داده هایی مواجه هستیم که در این بستر قرار گرفته است. این امر سبب شده است تا شیوه مطالعه داده ها و بررسی سیر تحول آنها از روش دستی به خودکار تغییر کند. هدف از انجام این پژوهش، استخراج موضوعات مطرح شده در مقالات رشته زبان شناسی و روندشناسی تحول موضوعات در طول زمان با کمک الگوریتم مدل سازی موضوعی است. برای این هدف از الگوریتم تخصیص پنهان دیریشله استفاده می شود. پیکره این پژوهش ازطریق خزش به دست آمده و پس از پالایش و پیش پردازش داده ها، تعداد 5، 10 و 15 موضوع از مقالات استخراج شده و براساس واژه های هر موضوع به صورت دستی برچسب گذاری شده است. توزیع مقالات از سال 1306 تا 1399 سبب شد تا این مدت به 5 مقطع زمانی تقسیم و موضوعات مربوط به هر برش زمانی پس از فرایند برچسب گذاری مشخص شود. رشد و افول موضوعات استخراج شده از مقالات در پردازش های با تعداد 5، 10 و 15 موضوع در بازه های زمانی قابل مشاهده است. دستاورد کاربردی این پژوهش سیاست گذاری در حوزه علم است که علاوه بر مطرح کردن یک روش شناسی فناورانه کاربردی در پژوهش، می توان موضوعات داغ میان پژوهشگران یک رشته علمی را مشخص کرد و خلاهای موضوعات پژوهشی را یافت و بر متنوع سازی و متوازن سازی موضوعات پژوهشی اهتمام ورزید.

    کلیدواژگان: تکوین، پردازش زبان طبیعی، مدل سازی موضوع، زبان شناسی پیکره ای، مقاله علمی، تحلیل محتوایی
  • انیس معصومی صفحات 131-153

    مطالعات اولیه در زمینه رده شناسی ریتم یک زمانی فواصل زمانی تکیه ها در زبان های تکیه زمان و دیرش یکسان هجاها در زبان های هجا - زمان را بدیهی می دانستند. اما بررسی های متاخرتر که به این منظور صورت گرفتند مفهوم هم زمانی را زیر سوال بردند و مشخص شد که ریتم هر زبان برایند ویژگی های واجی آن است و نه سازماندهی زمانی آن. زمانی که ریتم زبانی برمبنای الگوهای دیرشی تعیین می شود، لازم است به ویژگی های واجی پدیدآورنده این الگوها نیز توجه شود. به عنوان شاهدی بر این مدعا، اگرچه، براساس شاخص تغییرپذیری دوتایی هنجاریافته، گونه کرمانی در رده تکیه - زمان قرار می گیرد، تکیه واژگانی نقش چندانی در نظام واجی این گونه ایفا نمی کند. به بیان دیگر، رخداد کاهش واکه ای وزن - بنیاد با تبدیل هسته هجاهای تک مورایی به شوا و ایجاد تقابل بین این واکه و واکه های بلندتر تنوع بیشتری در دیرش واکه ها ایجاد می کند. همچنین این فرایند می تواند سبب حذف هسته هجاهای تک مورایی و شکل گیری خوشه های همخوانی آغازی در این گونه شود. درنتیجه، اگرچه تناوب در دیرش واکه ها و پیچیدگی خوشه های همخوانی از ویژگی های زبان های تکیه - زمان هستند، در گونه کرمانی این دو ویژگی را نمی توان به این رده زبانی و تکیه واژگانی مرتبط دانست.

    کلیدواژگان: رده ریتمی، کاهش واکه ای وزن بنیاد، تکیه واژگانی، مورا، گونه کرمانی از زبان فارسی
  • فرنگیس عباس زاده، بهمن گرجیان صفحات 155-175

    این پژوهش به تجزیه و تحلیل گفتمان دادگاه حوادث تروریستی توسط متهمان داعشی در حمله به مجلس شورای اسلامی و حرم مطهر امام خمینی (ره) 17خرداد ماه 1396، براساس اصول چهارگانه همکاری گرایس (1975) از دیدگاه زبان شناسی حقوقی پرداخته است. اصول همکاری در مکالمات دادگاه در اصول کیفیت، کمیت، ارتباط و شیوه/ سبک دسته بندی شد. روش پژوهش به صورت توصیفی و تجزیه و تحلیل داده های آرشیو جلسات دادرسی دادگاه از داده ها از برنامه 20:30 صداوسیما و درگاه آپارات جمع آوری شد. داده ها شامل 50 فایل تصویری 10دقیقه ای از جریان دادرسی بود و به صورت نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. سپس جملات قضات، معاونان دادستان، خانواده شهدا و و متهمان در اصول چهارگانه دسته بندی شدند و موارد پیروی و تخطی از اصول همکاری گرایس شمارش و ضبط شد. نتایج نشان داد که پیروی از اصل کیفیت در پایین ترین حد خود نشان دهنده موارد فراوان ضدونقیض و اطلاعات غلط در مکالمات طرفین بوده است. اصل ارتباط و شیوه/سبک از تخطی کمتر برخوردار بوده است که نشان می دهد قضات و متهمان در این خصوص کمتر دچار انحراف شده اند. در مجموع باید نتیجه گرفت که قضات، معاون دادستان و خانواده شهدا بیشتر از متهمان از اصول چهار گانه گرایس پیروی کرده اند که این پیروی بیشتر در اصل ارتباط بوده است و بالاترین تخطی مربوط به متهمان بوده که در اصل کمیت رخ داده است.

    کلیدواژگان: گرایس، اصول همکاری، تحلیل گفتمان، زبان شناسی حقوقی
  • محمد ابهریان، حسن عشایری، ارسلان گلفام، علی جهان صفحات 177-193

    هدف از پژوهش حاضر ساخت و تعیین ویژگی های روانسنجی آزمون حرکات بیانگر در بیماران زبان پریش زبان می باشد. بدین منظور ابتدا تصاویری بدین منظور طراحی شد. در طراحی تصاویر مواردی از قبیل فلجی دست و پا در نظر گرفته شد. برای تعیین روایی محتوایی گزینه های طراحی شده از دو شاخص CVR و CVI استفاده شد که هییتکارشناسی در این آزمون 15 زبان شناس و گفتاردرمانگر بود. مطابق جدول تصمیم گیری لاوشه برای تعیین نسبت روایی محتوایی (CVR) گزینه های بالای 0.49 و برای تعیین شاخص روایی محتوایی (CVI) نیز گزینه های بالای 0.79 انتخاب شدند . آزمون ساخته شده بر روی 51 بیمار زبان پریش با میانگین سنی 51 سال و 153 فرد سالم با میانگین سنی 50 سال اجرا شد. از 41 بیمار زبان پریش و 105 نفر فرد سالم بازآزمون گرفته شد (0.94=ICC). نمرات 42 نفر آزمودنی و 136 نفر فرد سالم توسط دوارزیاب مورد بررسی قرار گرفت (0.91=r). ضریب همسانی درونی آزمون (آلفای کرونباخ) 0.96 بود و اعتبار همه زیر آزمونها بالای 0.91 بود که نشان می دهد همه گویه ها نقش یکسانی در نمره کل دارند و در صورت حذف یک گویه آلفا به طور معنادار افزایش نمی یابد.

    کلیدواژگان: حرکات بیانگر، زبان پریش، ویژگی های روانسنجی
  • محمدعارف امیری، محمد دبیرمقدم، آتوسا رستم بیک، سید مصطفی عاصی صفحات 195-240

    نمود از دیرباز در حوزه های مختلف علم ازجمله فلسفه، منطق، ادبیات و تدوین دستور و زبان شناسی موردتوجه و مطالعه بوده است. این مفهوم از ابتدای دستورنویسی برای زبان فارسی مورد توجه قرار نداشته است، باوجوداین، از مهم ترین خلط مبحث هایی که در این زمینه صورت گرفته است تمایز قایل نشدن بین زمان دستوری و نمود در بسیاری از این آثار (دستور سخن، دستور پنج استاد و...) است. در این جستار با بهره گیری از مفاهیم و مفروضات موجود در دستور گفتمان نقش گرا (Hengeveld and Mackenzie, 2009) مقوله نمود در زبان فارسی با استفاده از شیوه ای توصیفی - تحلیلی بررسی می شود و تلاش می شود تا ابعاد جدیدی از رفتار زبان فارسی در ارتباط با این مقوله دستوری بحث شود. در این دستور که اساسا نظریه ای رده شناختی برای ساختار زبان است با معرفی ساختار چند لایه فرمول بندی و رمزگذاری، امکان مقایسه های قابل اتکاتری از نظام های زبانی فراهم می شود. نتایج نشان می دهد که در زبان فارسی در یک سطح نمود کمی (شامل عادت، تکرری، تک وقوعی، بسامدی) و در سطح دیگر کیفی (تام و ناقص و مرحله ای) از یکدیگر متمایز می شوند. نمود های تام-ناقص و مرحله ای، به سازوکار درونی وضعیت مربوط هستند؛ این نمود ها در مقابل مفهوم نمود کمی قرار می گیرند که بسامد رخداد یک وضعیت را مشخص می کنند. نتایج بررسی ها نشان می دهد که در زبان فارسی عملگر اختصاصی برای نشان گذاری نمود کمی وجود ندارد و غالبا از واحدهای واژگانی و عبارت های قیدی برای این نوع نمودنمایی استفاده می شود. درحالی که در میان نمود های کیفی به جز در مورد نمود مرحله ای ممتد، تمامی موارد دارای ابزار دستوری ویژه ای برای نشان گذاری نمود هستند. به طورکلی، در چارچوب دستور گفتمان نقش گرا می توان توصیف جامعی از تمایز های نمودی و شیوه های مختلف نمودنمایی و سازماندهی آن ها در زبان فارسی ارایه کرد.

    کلیدواژگان: فارسی، ستور گفتمان نقش گرا، نمود، وضعیت، ویژگی ترکیبی
  • فاطمه نعیمی حشکوائی، حسن عشایری، مریم نوروزیان صفحات 241-259

    یکی از موضوعات پژوهشی که تحت تاثیر تفاوت های جنسیتی قرار دارد، مسیله تولید و درک هیجان است. اینکه در درک حالات چهره، دیدن فیلم، شنیدن موسیقی، و در نهایت درک نوای گفتار هیجانی، در زنان نسبت به مردان چه تفاوت هایی وجود دارد در تحقیقات متعددی بررسی شده است. در پژوهش حاضر هدف این است تا تاثیر نوای گفتار هیجانی به عنوان ابزار ارتباطی غیرکلامی در مقابل محتوای واژگانی هیجانی بر روی درک اطلاعات هیجانی سالمندان بالای 65 سال (12 نفر، به عنوان گروه کنترل) و نیز بیماران مبتلا به آلزهایمر (12 نفر) در سطح خفیف تا متوسط به تفکیک زن و مرد بررسی شود. برای انجام این تحقیق از پایگاه داده گفتار هیجانی زبان فارسی استفاده شده است. بر اساس یافته های این پژوهش در گروه بیماران مبتلا به آلزهایمر، در هیجان خشم و ترس، درک زنان در مقابل مردان بیشتر با نوای گفتار هیجانی صورت می گرفت اما در هیجان های شادی، غم و چندش مردان بیشتر از نوای هیجانی و زنان برعکس، بیشتر از محتوای واژگانی برای درک این هیجان ها استفاده می کردند. بنابر این زنان و مردان بسته به نوع هیجان عکس العمل های متفاوتی نشان می دهند و این تفاوت به عوامل زیستی و نیز به روابط و مهارت های اجتماعی افراد بستگی دارد. زیرا با تجربه کردن و ارزیابی وقایع زندگی، هیجان های مختلف درک می شوند.

    کلیدواژگان: هیجان، نوای گفتار هیجانی، بیماری آلزهایمر، جنسیت، هیجان های پایه
  • اسما نامداری، ارسلان گلفام، علی مطیع نصرآبادی، علی خادم صفحات 261-288

    زبان یک توانایی شناختی است که از نظامی خلاق و زایا به نام نحو برخوردار است. نحو به موجب تولید بی-نهایت جمله حایز اهمیت ویژه ای در زبان است و تصور می شود انسان به صورت خودکار و بدون هوشیاری به تولید و درک جملات می پردازد. با توجه به اهمیت این مسیله، پژوهش حاضر میزان خودکارشدگی پردازش نحوی در زبان فارسی را بررسی می کند. برای این منظور، از ثبت پتانسیل های مرتبط با رخداد (ERP) توسط الکتروانسفالوگرافی که تفکیک پذیری زمانی برحسب هزارم ثانیه دارد، استفاده شده است. این پژوهش با اجرای یک آزمایش در محل آزمایشگاه ملی نقشه برداری مغز ایران و با حمایت مالی ستاد توسعه علوم و فناوری های شناختی بر روی سخنگویان فارسی زبان انجام شده است. در این آزمون با به کارگیری پارادایم چشمک زدن توجهی در یک تکلیف پردازش زبانی در قالب بافت های نحوی کوتاه و محدود، به بررسی میزان خودکارشدگی پردازش این بافت ها به کمک ثبت ERP با تعداد 22 داوطلب (10 نفر خانم و 12 نفر آقا؛ با میانگین سنی 8/23 سال) پرداختیم. تجزیه و تحلیل سیگنال های به دست آمده با استفاده از نرم افزار EEGlab در برنامه متلب انجام شد. نتایج آزمون نشان داد که پردازش نحوی فرایندی خودکار نبوده بلکه یک فرایند کنترل شده ذهنی است و به صورت هوشیارانه انجام می گیرد.

    کلیدواژگان: پردازش نحوی، خودکارشدگی، الکتروانسفالوگرافی، زبان فارسی
  • علاءالدین طباطبایی صفحات 289-313

    در این بخش از بررسی ساختاری معنایی فعل های پیچیده، نخست مفهوم واژگان و عناصر واژگانی و نیز شفافیت را نسبتا به تفصیل شرح داده ایم. سپس مرادمان از فعل پیشوندی را روشن ساخته ایم و تفاوت های آن را با فعل مرکب برشمرده ایم. در مرحله بعد با برشمردن پیشوندهای فعلی، نقش معنایی آنها را در فعل پیشوندی بررسی کرده ایم و مشتق هایی را که از افعال پیشوندی حاصل می آید (مانند اسم عمل: بازداشت؛ صفت فاعلی: فراگیر؛ اسم فاعل: بازرس) همراه با تعریف هریک از مشتقات ذکر کرده ایم. آنگاه به دسته بندی فعل های پیشوندی، برحسب پیشوندی که در آنها به کار رفته است پرداخته ایم و هر فعل را به تفصیل ازنظر ساختار معنایی بررسی کرده ایم. پیشوندهایی که در این شماره محل بررسی بوده‎اند عبارت اند از: اندر-، باز، بر-، در و فرا -. بدیهی است که بررسی بقیه فعل های پیشوندی و نیز دیگر افعال پیچیده در مقاله های بعد خواهد آمد.

    کلیدواژگان: فعل پیچیده، روابط دستوری معنایی، فعلهای پیشوندی
  • فاطمه اتراکی صفحات 315-325

    کتاب زبان فارسی معیار صورت بازنویسی شده رساله دکتری ناصرقلی سارلی است که در سال 1382 از آن دفاع کرد. این اثر برای نخستین بار در سال 1387 منتشر شد و چاپ دوم آن نیز در سال 1399 انتشار یافت. در کتاب حاضر، سارلی ضمن بهره گیری از آثار پژوهشگران پیشین درباره فارسی معیار، در 5 فصل به بررسی زبان فارسی معیار پرداخته و آن را به عنوان نخستین کتاب مستقلی که به زبان فارسی معیار و روند شکل گیری و تحول آن پرداخته، به دست چاپ سپرده است. در اینجا به اختصار این کتاب را معرفی می کنیم.

    کلیدواژگان: معرفی کتاب، زبان فارسی معیار، ناصرقلی سارلی
|
  • Moharram Rezayati Kishekhaleh, Ebrahim Khademi Arde Pages 1-22

    Geographically, central Talashi includes the Asalem part of Talesh city and the Peresar part of Razvanshahr city which is located between the Navrood river basin in the north and Shafarood river in the south. In the present research, the use of kinship terms and central type of address words have been investigated and analyzed. The research data were collected by field method and in conversation with the speakers of the region, and analyzed in four sections: terms of relative kinship, terms of causal kinship, terms of foster kinship and friendship pact, and terms of address related to non-relatives. This research shows that the terms of kinship and address words of the central Taleshi while being diverse and extensive, have found little use and may have collapsed due to changes in family and social relationships, migration to cities,and bilingualism of the new generation and in some cases, they have been replaced by common Persian equivalents, which indicates the evolution of Iranian languages ​​and dialects towards assimilation with the official and dominant language.

    Keywords: central Taleshi, kinship terms, terms of address, terms of referece
  • Vali Rezai, Roya Delkarami Pages 23-45

    Evidentiality is the linguistic encoding of the source of information. The present study, focusing Aikhenvald's framework seeks to investigate the strategies of evidentiality- grammatical constructions and lexical means which their primary meaning is not evidentiality- in contemporary Persian. For the purposes of this study the required data were collected from TV serials, novels, and daily newspapers. The results depict that evidentiality strategies used by Persian speakers to convey information source are present perfect structures, modal verbs, verbs of speech in impersonal constructions, verbs of perception and cognition, compound verbs in subordinating constructions, verbs related to the five senses, evidential adverbs and reported speech. Contrary to others' belief, passive structures cannot acquire evidential overtones in the Persian language. Among these strategies, only the verbs related to the five senses express firsthand evidentiality and the other strategies express non-‌firsthand evidentiality.

    Keywords: evidentiality, evidentiality strategies, firsthand evidential, non‌-firsthand evidential, Persian
  • Omid Tabibzadeh Pages 47-70

    Syllabic meter is formed by the regular repetition of syllables, pauses (caesurae), and hemistiches. The quantity of syllables as well as their weight have no functional role in the structure of syllabic meter, therefore this meter is substantially different with the Persian quantitative meter in classical poetry and Persian isochronous accentual folk meter which are based mainly on syllable weight and metrical accents respectively. Although the syllabic meter is usually current in such syllable-timed languages as French in which syllables have equal quantities, sometimes, for some historical and or cultural reasons, evidences of syllabic meter have been observed in languages such as Persian in which syllables have different quantities. Syllabic meter, as it has been mentioned already, is not current in Persian at all, but this meter has been used by some poets in Persian from the ancient times to the present day. This paper deals with the structural analysis of such poems. In this article, after a brief discussion on the classification of different meters in world languages, Persian syllabic meter has been introduced and it structural characteristics has been shown as follows: 1. Persian poets, when composing in this meter, make use of mostly long (heavy) syllables; 2. The pauses in this meter are always of caesura types, i.e. it appears always after a phonological word (or prosodic constituent) break; 3. Although the end part of each pause in this poem is accompanied always by a stress, this stress is not a metrical one, but a pitch accent, and this point shows clearly that stress has just a secondary role in the main structure of this meter in Persian. In this article a method has been also introduced for representing and classifying all kinds of Persian syllabic meter.

    Keywords: Metrical Typology, Syllabic Meter, Persian Syllabic Meter
  • Saeideh Ghandi, Sahar Bahrami-Khorshid, Mostafa Assi, Hayat Ameri Pages 71-98

    Affixoids are words that exhibit an affix-like behaviour. In the Persian language, some constituents that are used at the beginning or end of some compound words, are affixoids. The main purpose of this research is to study the Persian endocentric nonverbal Compound constructions which have an affixoid constituent within the framework of Construction Morphology (CM). The data analyzed in this study has been gathered from six sources: Reverse Dictionary (Zansu) (Keshani, 1993), Persian Linguistic Database (PLDB), FarsNet, Farhang-e Bozorg-e Sokhan (Anvari, 2002), Google and Persian Wikipedia. After gathering the data, obsolete and old items have been excluded. The findings of the research show that the animal words (xar) “doncky” , (shir) “lion” and (sag) “dog” are affixoids in some of the endocentric nonverbal Persian compounds with a wholistic and predictable meaning. Also, there is a constructional schema for each of these compounds, in which the meaning of each components and their relationship, encyclopedic knowledge, context, as well as metaphor, play a significant role in determining the meaning of these compounds.

    Keywords: compounding, affixoid, Construction Morphology, Compounds adjective, Compound adjective
  • Masood Ghayoomi Pages 99-130

    Since the advent of the Internet, we have come across a large amount of data that has been placed on this platform. This has caused the way data is studied and examined to evolve from manual to automatic. This research aims to extract the topics raised in articles in the field of language and linguistics and to study the evolution of topics over time with the help of the topic modeling algorithm. To this end, the Latent Dirichlet allocation algorithm is used. The corpus of this research was developed through crawling; and after filtering and pre-processing of the data, the number of 5, 10 and 15 topics are extracted from the articles; and based on the words of each topic, they are manually labeled. Due to the distribution of articles from 1927 to 2020 (1306 to 1399 according to the solar calendar), the time is divided into 5 time span and the topics related to each time span is identified after the labeling process. Among the 5 extracted topics, including Education, Discourse Analysis, Psychology, Syntax and Dialectology, all topics, except Discourse Analysis, are progressively studied over time. The growth and decline of the topics extracted from the articles can be seen in 10 and 15 topics. The practical achievement of this research is policy-making in the field of science. In addition to introducing a practical, technological methodology in do research, it is possible to identify hot topics among researchers in a scientific field and to find the gaps in research topics and to try to diversify and balance research topics.

    Keywords: Evolution, Topic Modeling, corpus linguistics, Scientific Article, Content analysis
  • Anis Masoumi Pages 131-153

    Regarding rhythmic typology, earlier studies have taken for granted the isochrony of interstress intervals and syllables in stress-timed and syllable-timed languages, respectively. However, some later studies have questioned the concept of isochrony and claimed that the rhythm type of each language results from the characteristics of its phonological system, not its temporal organization. So, while classifying the rhythmic type of languages according to the durational measurements, it is necessary to consider the phonological properties that lead to the formation of that rhythm type. As a piece of evidence, although the Kermani variety of Persian has been recognized as stress-timed according to the nPVI calculations, lexical stress has no significant role in the respective phonological system. In other words, it is the application of the weight-based vowel reduction which changes the nucleus of the monomoraic syllables to schwa, the property which yields a higher contrast between the duration of this short vowel and the other longer ones. Moreover, this process can ultimately delete the nucleus of these monomoraic syllables, which results in onset consonant clusters in this variety. Consequently, although various patterns of vowel duration along with complex consonant clusters are the characteristic features of stress-timed languages, in the Kermani variety these features cannot be pertained to this rhythmic type and lexical stress.

    Keywords: Rhythmic Typology, Weight-based Vowel Reduction, lexical stress, Mora, The Kermani Variety of Persian
  • Farangis Abbaszadeh, Bahman Gorjian Pages 155-175

    The present study examines the impact of the usage of the principles of Grice’s (1975) cooperative principles of Quality, Quantity, Relevance, and Manner in legal discourse based on the observance of such rules and principles of conversation in defense sessions of ISIS defendants attacking the Islamic Consultative Assembly and Imam Khomeini Holy Shrine. Data of the present descriptive-qualitative study was collected from fifty 10-minute video files from the 20:30 TV program and Aparat Web site in various defense sessions of the defendants of attacking the Islamic Consultative Assembly and the Holy Shrine of Imam Khomeini. Findings showed that Gricean maxims were violated in terms of Quantity but the court interlocutors followed Relevance maxim in the court exchanges. The lowest frequency was observed in the Quality maxim since the speakers avoid appropriate and true conversations in the court. Results also revealed that defendants violated all the maxims compared with judges and martyrs' families.

    Keywords: Grice, Cooperative principles, discourse analysis, forensic linguistics
  • Mohammad Abharian, Hassan Ashayeri, Arsalan Golfam, Ali Jahan Pages 177-193

    The aim of this study was to develop and determine the psychometric characteristics of gestures test in patients with aphasia. For this purpose, images were first designed for this purpose. In designing the images, items such as paralysis of the limbs were considered. To determine the content validity of the designed options, two indicators, CVR and CVI, were used. The expert panel in this test was 15 linguists and speech therapists. Options above 0.49 were selected for determining the content validity ratio (CVR) and options above 0.79 for determining the content validity index (CVI). The test was performed on 51 patients with aphasia with a mean age of 51 years and 153 healthy individuals with a mean age of 50 years. Out of 41 patients with paralysis and 105 healthy individuals were retested (ICC = 0.94). The scores of 42 subjects and 136 healthy individuals were evaluated by a dual assessor (r = 0.91). The internal consistency coefficient of the test (Cronbach's alpha) was 0.96 and the validity of all subtests was above 0.91, which indicates that all items have the same role in the total score and will not increase significantly if one alpha item is removed.

    Keywords: Gestures, aphasia, psychometric characteristic
  • MohammadAref Amiri, Mohammad Dabirmoghaddam, Atoosa Rostambeik Tafreshi, Mostafa Assi Pages 195-240

    Aspect has always been one of the interesting subjects for many studies in different scientific fields. This notion is neglected and sometimes confused with other grammatical categories such as tense and mood in the early works on Persian language. Using a descriptive-analytical method, in this study, Aspect in Persian is investigated thoroughly, based on the theoretical assumptions of Functional Discourse Grammar (FDG) (Hengeveld and Mackenzie, 2008). FDG, with its typological basis, and multilayered mode of description of formulation and encoding operations will permit more reliable comparisons of language systems. The results of the present study show that in Persian there are some distinctions between quantitative and qualitative aspects which belong to two different layers inside the representational level. The qualitative aspects which deal with the frequency of occurrence of an event have no operator in Persian and their notion is mainly conveyed by using quantifiers in the modifier slot of an SOA layer. On the other hand, for different types of qualitative aspects (phasal distinctions and perfective-imperfective) except for the continuative/durative aspect, there are specific operators in the Configurational Property layer. This paper shows how these facts can be accounted for within the Functional Discourse Grammar approach to analyzing Aspect in Persian language in order to propose a uniform description of the ways of representing aspectual notions.

    Keywords: Persian, Functional Discourse Grammar (FDG), aspect, States-of-Affairs (SOA), Configurational Property
  • Fatemeh Naeimi, Hassan Ashayeri, Maryam Noroozian Pages 241-259

    One of the research topics that influenced by gender differences is the issue of emotion production and perception. Numerous studies have shown that women and men differ in their perception of facial expressions, watching movies, listening to music, and ultimately understanding emotional prosody, or how women and men produce their emotions in contextual situations. The aim of this study was to investigate the effect of emotional prosody as a non-verbal communication tool against emotional lexical content on the elderly over 65 years (as a control group) and Alzheimer's patients in mild to moderate levels separately for men and women. In the group of Alzheimer's patients (n = 12), in the emotion of anger and fear, women were perceived more than men this emotion with emotional prosody, but in the emotions of happiness, sadness and disgust, men used more emotional prosody and women unlike, used more lexical content to understand these emotions. While in the control group (12 people), women used the lexical content to understand all the emotions and emotional prosody had no effect on the comprehension. In the emotion of sadness, both men and women used only lexical content in comprehension, and emotional prosody was ineffective. Men used emotional prosody in disgust more than just other emotions, but the lexical content was more effective in understanding other emotions. Therefore, men and women react differently depending on the type of emotion, and this difference depends on biological factors as well as relationships and social skills of individuals. Because by experiencing and evaluating life events, different emotions are perceived.

    Keywords: emotion, emotional prosody, Alzheimer’ Disease, Gender, basic emotions
  • Asma Namdari, Arsalan Golfam, Ali MotiNasrabadi, Ali Kadem Pages 261-288

    Language is a cognitive ability that has a creative and generative system called syntax. Syntax is of special importance in language due to the infinite production of sentences, and it is thought that human beings produce and understand sentences automatically and without awarness. Due to the importance of this issue, the present study investigates the degree of autamaticity of syntactic processing in Persian. For this purpose, event-related potentials (ERP) were recorded by electroencephalography, which has a time resolution of one millisecond. This research was performed by conducting an experiment at the National Brain Mapping Laboratory of Iran and with the financial support of the Cognitive Science and Technology Council on Persian speaking speakers. In this expriment, using the paradigm of attentional blink in a language processing task in the form of short and limited syntactic contexes, we examine the degree of automaticity of processing these contexes by ERP registration with 22 volunteers (10 women and 12 men, with an average age of 23.8 years). The obtained signals were analyzed using EEGlab software in MATLAB program. The test results showed that syntactic processing is not an automated process but a mentally controlled process and is performed in a completely conscious manner.

    Keywords: Syntactic processing, automaticity, electroencephalography, Persian language
  • Fateme Atraki Pages 315-325