فهرست مطالب

خانواده درمانی کاربردی - سال سوم شماره 3 (پیاپی 12، پاییز 1401)

نشریه خانواده درمانی کاربردی
سال سوم شماره 3 (پیاپی 12، پاییز 1401)

  • تاریخ انتشار: 1401/08/23
  • تعداد عناوین: 32
|
  • آتنا سرمستی امامی، جاوید پیمانی*، طهمورث آقاجانی صفحات 1-19

    هدف :

    مطالعه حاضر با هدف تعیین رابطه بین شدت درد و خودکارآمدی با ترس از حرکت با میانجی گری پریشانی روان شناختی در زنان مبتلا به روماتیسم مفصلی انجام شد.

    روش پژوهش:

     روش پژوهش حاضر همبستگی، با تکیه بر مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این مطالعه شامل زنان مبتلا به روماتیسم مفصلی مراجعه کننده به درمانگاه روماتولوژی بیمارستان امام خمینی (ره) شهر ساری بودند. 224 نفر از شرکت کنندگان به عنوان نمونه با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس و هدفمند انتخاب شدند و به سوالات مقیاس ترس از حرکت تمپا (کوری و همکاران، 1990)، پرسش نامه مختصر شدت درد (کلیلند، 1991)، پرسشنامه خودکارآمدی درد (نیکولاس، 1989) و مقیاس پریشانی روان شناختی (لاویباند و لاویباند، 1995) پاسخ دادند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد.

    یافته ها

    نشان داد شدت درد بر ترس از حرکت تاثیر مستقیم دارد (01/0>p، 32/0=β)؛ خودکارآمدی درد بر ترس از حرکت تاثیر مستقیم دارد (01/0>p، 42/0=β)؛ پریشانی روان شناختی بر ترس از حرکت تاثیر مستقیم دارد (01/0>p، 78/0=β)؛ شدت درد بر ترس از حرکت با میانجی گری پریشانی روان شناختی تاثیر غیرمستقیم دارد (01/0>p، 532/0=β) و خودکارآمدی درد بر ترس از حرکت با میانجی گری پریشانی روان شناختی تاثیر غیرمستقیم دارد (01/0>p، 530/0=β).

    نتیجه گیری

    مدل ترس از حرکت بر اساس شدت درد و خودکارآمدی با میانجی گری پریشانی روان شناختی در زنان مبتلا به روماتیسم مفصلی برازش دارد. یافته های این مطالعه گواهی است بر اهمیت مداخلات روان شناختی در کاهش علایم جسمانی در بیماری های مزمن.

    کلیدواژگان: ترس از حرکت، روماتیسم مفصلی، شدت درد، خودکارآمدی، پریشانی روان شناختی
  • فیروزه کیهان، محمدحسن غنی فر*، قاسم آهی صفحات 20-34

    هدف :

    هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار و زوج درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر شاخص های معنوی (صبر و بخشش) در زوجین آسیب دیده از روابط فرازناشویی بود.

    روش پژوهش:

     پژوهش حاضر از نوع طرح های کاربردی و تجربی میدانی از نوع پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری مورد مطالعه در این پژوهش شامل کلیه زوجین آسیب دیده از روابط فرا زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران در سال 1400 بود که از بین آن ها، تعداد 60 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و در سه گروه زوج درمانی هیجان مدار، زوج درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد و گروه گواه (هر گروه 20 نفر) گمارده شد. داده ها با استفاده از پرسشنامه بخشش ری، لویادونو، فلوک، السزیوسکی، هیم و مادیا (2001) و پرسشنامه صبرخرمایی (1388) به دست آمد. درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد براساس بسته مک کی و همکاران (2012) و پروتکل درمان مبتنی بر زوج درمانی هیجان مدار جانسون (2004) در ده جلسه 90 دقیقه ای به صورت هفتگی اجرا شدند. گروه گواه، درمانی دریافت نکرد و در لیست انتظار قرار گرفت. در راستای تحلیل استنباطی از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزار SPSS.22 استفاده شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد بین سه گروه زوج درمانی هیجان مدار، زوج درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد و گروه گواه بر شاخص های معنوی صبر (59/71=F؛ 001/0>P) و بخشش (80/136=F؛ 001/0>P) تفاوت معناداری از نظر آماری وجود دارد و بخشش و صبر در گروه درمان پذیرش و تعهد در پایان پس آزمون بالاتر از گروه زوج درمانی هیجان مدار و گروه گواه بوده است (01/0>p).

    نتیجه گیری

    می توان نتیجه گرفت از نظر تاثیرگذاری، درمان پذیرش و تعهد بیش ترین تاثیر را بر بهبود متغیرهای بخشش و صبر داشتند.

    کلیدواژگان: درمان هیجان مدار، درمان پذیرش و تعهد، صبر، بخشش، زوجین
  • نسیم تیموری، سعید تیموری*، محمدحسین بیاضی صفحات 35-50

    هدف:

     این پژوهش با هدف تاثیردرمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر ادراک بیماری و رفتارهای ارتقاء سلامت بیماران قلبی انجام شده است.

    روش پژوهش:

     روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی و طرح پژوهش از نوع پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری مورد بررسی شامل بیماران قلبی (کرونری) مراجعه کننده به مراکز بهداشتی شهرستان تایباد در سال 1399 بود. از بین بیماران قلبی (کرونری) نمونه ای به حجم 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس، انتخاب و در یک گروه آزمایشی (درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد) و یک گروه گواه به صورت تصادفی جایگزین شدند. (15 نفر در هر گروه). داده ها با استفاده از پرسشنامه رفتارهای ارتقاء سلامت (والکر و همکاران، 1987) و پرسشنامه کوتاه ادراک بیماری (برادبنت و همکاران، 2009) به دست آمد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزار Spss.22 انجام گرفت.

    یافته ها

    تاثیر درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر ادراک بیماری (48/76=F، 001/0>P) و رفتارهای ارتقاء سلامت (89/10=F، 001/0>P) تاثیر داشته است و این نتیجه تا پایان دوره پیگیری ماندگار بود.

    نتیجه گیری

    با توجه به اثربخش بودن درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر بهبود بیماران قلبی، این درمان به عنوان شیوه روان درمانی انتخابی و مکمل درمان پزشکی در جهت کاهش علایم روان شناختی و ارتقای سطح زندگی بیماران قلبی هم زمان با دریافت درمان دارویی به کار گرفته شود.

    کلیدواژگان: درمان پذیرش و تعهد، رفتارهای ارتقاء سلامت، ادراک بیماری
  • غلامرضا دریای لعل، بهمن اکبری* صفحات 51-65

    هدف:

     پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان پذیرش و تعهد بر پردازش های هیجانی در دختران دارای اختلال اضطراب اجتماعی انجام شد.

    روش پژوهش:

     پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل تمامی دانشجویان دختر 26 تا 18 ساله مقطع کارشناسی دانشگاه گیلان (11271 نفر) در سال تحصیلی 98-1397 بودند. در این مرحله پرسشنامه هراس اجتماعی کانور و همکاران (2000) بر روی تمامی دانشجویان دختر مقطع کارشناسی دانشگاه گیلان که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند اجرا شد. جلسات درمان پذیرش و تعهد برای اختلال اضطراب اجتماعی هیز (2004) در 10 جلسه گروهی 2 ساعته اجرا شد اما گروه گواه در لیست انتظار باقی ماند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزار spss استفاده شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که درمان پذیرش و تعهد بر بهبود سرکوبی (80/10=F، 003/0=P)، تجربه هیجانی ناخوشایند (86/12=F، 001/0>P)، نشانه های هیجانی پردازش (95/16=F، 001/0>P)، اجتناب (65/19=F، 001/0>P) و کنترل هیجانی (23/21=F، 001/0>P) آزمودنی های گروه آزمایش موثر بود.

    نتیجه گیری

    می توان نتیجه گرفت درمان پذیرش و تعهد بر پردازش های هیجانی در دختران دارای اختلال اضطراب اجتماعی موثر بود.

    کلیدواژگان: پذیرش و تعهد، پردازش هیجانی، اضطراب اجتماعی
  • احسان ابراهیمی، محمد حاتمی*، محمدرضا صیرفی صفحات 66-79

    هدف:

     هدف از این پژوهش مقایسه اثربخشی راهبردهای خودتنظیمی هیجانی و راهبردهای مقابله با درد بر نظم جویی فرایندی هیجانی در بیماران کرونری قلبی می باشد.

    روش پژوهش: 

    پژوهش حاضر کاربردی و به روش نیمه آزمایشی بود با طرح پیش-آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری کلیه بیماران مبتلا به بیماری عروق کرونری قلب که در بازه زمانی 15 تیر 1398 الی 15 مهر 1398 در بیمارستان حشمتیه سبزوار بودند که 26 نفر به صورت تصادفی انتخاب و با روش جایگزینی تصادفی به سه گروه (دو گروه آزمایش و یک گروه گواه) تقسیم شدند. گروه های آزمایش تحت آموزش راهبردهای خود تنظیمی هیجانی (9 نفر) براساس بسته آموزشی جان و گروس (2004) و راهبردهای مقابله با درد (8 نفر) براساس بسته آموزشی تورک و گچل (2002) قرار گرفتند و گروه گواه (9 نفر) هیچ آموزشی دریافت نکرد. ابزار پژوهش پرسشنامه های نظم جویی هیجان گروس و جان (2003) بود. داده ها از طریق آزمون تحلیل واریانس مختلط و با استفاده از نرم افزار SPSS25 تجزیه و تحلیل شدند.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که آموزش راهبردهای خودتنظیمی هیجانی و راهبردهای مقابله با درد بر ارزیابی مجدد (82/6=F، 003/0=P) و فرونشانگی (33/9=F، 001/0>P) در بیماران کرونری قلبی موثر است. همچنین یافته ها نشان داد که هرچند دو روش آموزشی توانستند بر نظم جویی فرایندی هیجانی موثر باشند اما بین میزان اثربخشی آنها تفاوت معنی داری وجود نداشت (05/0<p).

    نتیجه گیری

    آموزش راهبردهای خودتنظیمی هیجانی و راهبردهای مقابله با درد می تواند باعث بهبود ارزیابی مجدد و کاهش فرونشانگی هیجان ها در بیماران گردد.

    کلیدواژگان: تنظیم هیجان، راهبردهای مقابله با درد، کرونر قلب، زنان
  • هما صالحی، سیمین حسینیان*، سیده منور یزدی صفحات 80-101
    هدف

    پژوهش حاضر با هدف مدل یابی رابطه ی انعطاف پذیری شناختی و خود متمایزسازی و ازدواج موفق با در نظر گرفتن نقش واسطه ای تنظیم شناختی هیجان انجام شد.

    روش پژوهش:

     این پژوهش توصیفی- همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد 635 نفر از جامعه ی آماری پژوهش یعنی زنان و مردان متاهل شهر تهران در بازه ی زمانی تابستان (1398) تا تابستان (1399) انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده های این پژوهش از پرسشنامه های شاخص رضایت زناشویی هودسن (1992)، تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی،کرایج و اسپینهاون (2001)، انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندروال (2010) و پرسشنامه خود متمایزسازی اسکورون و اشمیت (2003) استفاده شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که متغیرهای پیش بین انعطاف پذیری شناختی با ضریب همبستگی 45/0 و خودمتمایزسازی با ضریب همبستگی 26/0 با متغیر ملاک ازدواج موفق در سطح اطمینان 99 در صد رابطه دارند. همچنین تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین انعطاف پذیری شناختی و خود متمایزسازی با ازدواج موفق در سطح اطمینان 95 در صد نقش واسطه ای جزیی ایفا می کند. .

    نتیجه گیری:

     بنابرین در مشاوره های پیش از ازدواج و غنی سازی روابط زوجین نقش آموزش مهارت تنظیم شناختی هیجان و همچنین انعطاف پذیری شناختی و خودمتمایزسازی بسیار مهم بوده و ضرورت توجه بیشتر مشاوران و دست اندرکاران را می طلبد.

    کلیدواژگان: ازدواج موفق، انعطاف پذیری شناختی، تنظیم شناختی هیجان، خودمتمایزسازی
  • فاطمه معینی، فاطمه محمدی شیرمحله*، بیوک تاجری، علی شیرافکن، معصومه ژیان باقری صفحات 102-115

    هدف:

     این مطالعه با هدف تعیین اثربخشی مدل فرا نظری بر خود مدیریتی دیابت و میزان HbA1C در افراد مبتلا به دیابت نوع دو بود.

    روش پژوهش:

     روش پژوهش حاضر از نوع طرح های کاربردی و شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل افراد مبتلا به دیابت 55-25 ساله مراجعه کننده به یکی از مراکز بهداشتی درمانی شهرستان قایمشهر در سال 1399 که از بین آن ها، 30 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با استفاده از شیوه تصادفی سازی ساده در دو گروه مدل فرا نظری (20=n) و گروه گواه (20=n) گماشته شدند. داده ها از طریق پرسشنامه خودمدیریتی دیابت توبرت و گلاسکو (2002) و آزمایش هموگلوبین گلیکوزیله (HbA1c) بدست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر (MIX) و نرم افزار SPSS.22 استفاده شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که گروه مدل فرا نظری تاثیر معناداری بر خود مدیریتی دیابت (01/38=F، 001/0>P) و کاهش قند خون (48/1=F، 021/0=P) داشت. همچنین اثربخشی مدل فرا نظری بر خود مدیریتی دیابت و میزان HbA1C در افراد مبتلا به دیابت نوع دو، سه ماه پس از مداخله پایدار ماند.

    نتیجه گیری

    می توان نتیجه گرفت مدل فرا نظری بر خودمدیریتی دیابت و میزان HbA1C در افراد مبتلا به دیابت نوع دو موثر بود.

    کلیدواژگان: مدل فرا نظری، خودمدیریتی دیابت، HbA1c، دیابت
  • سید حسین علوی، مهدی قاسمی مطلق*، بهرنگ اسماعیلی شاد، ابوالفضل بخشی پور صفحات 116-133
    هدف

    هدف پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی درمان راهبردی راه حل مدار بر نشانه های هیجانی، شناختی، انگیزشی و نشانه های زیست شناختی اختلال افسردگی اساسی بود.

    روش پژوهش: 

    پژوهش حاضر از لحاظ هدف تحقیق کاربردی بود. طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه و پیگیری سه ماهه بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل تمامی زنان و مردان مراجعه کننده به مرکز مشاوره و روان شناختی ذهن زیبای شهر بجنورد در سال 99-1398 بود که به روان پزشکان، روان شناس و متخصصان بهداشت روانی مراجعه کرده و متخصصان مرکز برای آن ها تشخیص اختلال افسردگی اساسی داده بودند. نمونه این پژوهش شامل 30 نفر از جامعه مذکور می باشد که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با استفاده از شیوه تصادفی سازی ساده در دو گروه درمان راهبردی راه حل مدار (15=n) براساس پروتکل کوییک (2008) و گروه گواه (15=n) گماشته شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه افسردگی (محقق ساخته) به دست آمد. در بخش آمار توصیفی از میانگین و انحراف معیار و در بخش آمار استنباطی از روش تحلیل واریانس با اندازه های مکرر استفاده شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که درمان راهبردی راه حل مدار بر کاهش نشانه های هیجانی (16/41=F، 001/0>P)، شناختی (87/12=F، 001/0>P)، انگیزشی (93/4=F، 035/0=P)، و زیست شناختی (85/29=F، 001/0>P) اختلال افسردگی اساسی اثربخش بود.

    نتیجه گیری: 

    می توان نتیجه گرفت درمان راهبردی راه حل مدار بر نشانه های هیجانی، شناختی، انگیزشی و نشانه های زیست شناختی اختلال افسردگی اساسی موثر بود و می توان از این درمان در جهت کاهش مشکلات افراد دارای افسردگی اساسی بهره برد.

    کلیدواژگان: درمان راه حل مدار، هیجان، شناخت، انگیزش، افسردگی
  • طاهره کاتب زاده بدر، سعیده السادات حسینی*، مختار عارفی، کیوان کاکابرایی، آزیتا چهری صفحات 134-153
    هدف

    هدف این پژوهش تبیین مدل عملکرد خانواده بر اساس عشق با میانجیگری امنیت روانی در بین زوجین بود.

    روش پژوهش:

     تحقیق حاضر به لحاظ هدف، از نوع کاربردی محسوب شده و به لحاظ روش جمع آوری داده ها در گروه تحقیق های توصیفی - پیمایشی دسته بندی می شود. جامعه آماری شامل شامل کلیه زنان و مردان متاهل مناطق 1 و 3 شهر تهران در سال 1400-99 می شود. روش نمونه گیری نیز بصورت غیرتصادفی در دسترس بوده است. ابزار گردآوری داده ها نیز پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی، پرسشنامه امنیت روانی مازلو (2004)، پرسشنامه سنجش عملکرد خانواده (1950) و پرسشنامه عشق هتفیلد و اسپرچر (1986) انجام شد. تحلیل داده ها علاوه بر روش های آمار توصیفی با استفاده از برنامه AMOS انجام شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که بین مولفه‏های عشق و عملکرد خانواده رابطه معناداری وجود دارد، بین عشق و امنیت روان‏شناختی رابطه معناداری وجود دارد،

    نتیجه گیری

    بین ‏امنیت روان‏شناختی و عملکرد خانواده رابطه معناداری وجود دارد، امنیت روانی در رابطه میان عشق و عملکرد خانواده نقش میانجیگری دارد.

    کلیدواژگان: عملکرد خانواده، عشق، امنیت روانی، زوجین
  • سیده مریم فاطمی، محمدمسعود دیاریان*، سید اسماعیل موسوی صفحات 154-175
    هدف

    یکی ازآشفتگی های روان شناختی در روابط زوجین، دلزدگی زناشویی است؛ به طوریکه ظهور بستر مشکلات روان شناختی و سردی روابط عاطفی به تدریج زوجین را به سوی جدایی سوق می دهد. بنابراین هدف از پژوهش حاضر واکاوی شاخص های پیش بینی کننده دلزدگی زناشویی بر اساس تجارب زیسته زوجین بود.

    روش

    تحلیل داده های کیفی با رویکرد پدیدارشناسی مبتنی بر روش کلایزی بود. مشارکت کنندگان شامل زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اصفهان بودند که با روش نمونه گیری هدفمند و برطبق ملاک های ورود انتخاب شدند. تجارب افراد با ابزار مصاحبه عمیق و نیمه ساختار یافته مورد بررسی قرار گرفت و داده ها با 23 مصاحبه به اشباع رسید. اعتبارسنجی داده ها با سه روش دریافت بازخورد از مشارکت کنندگان، روش کدگذاران مستقل و روش گروه خبرگان (3 نفرمتخصص) انجام گرفت و معیارهای تعیین دقت و استحکام داده ها رعایت شد.

    یافته ها:

     نتایج نشان داد انباشته شدن احساسات، پریشانی عاطفی در روابط زوجین و تنش های زندگی، باعث فرسودگی روانی و سرانجام به دلزدگی زناشویی منجر می شود. هم چنین، نتایج نشان دهنده 22 مضمون فرعی و 7 مضمون اصلی شامل (عوامل هیجانی و عاطفی، عوامل شناختی، عوامل روان شناختی، عوامل رفتاری، عوامل سیستمی، عوامل اقتصادی و روابط جنسی) بود ک ه با استفاده از روش های ویژه اعتباریابی کیفی روایی سنجی و مورد تایید قرار گرفت.

    نتیجه گیری:

     براساس یافته های حاصل از این پژوهش می توان گفت شناسایی و توجه به عوامل پیش بینی کننده پدیده دلزدگی، زوجین را به سوی یافتن راه-کارهای اثربخش و جلوگیری از بروز این پدیده هدایت می نماید، و بر اساس یافته ها الگوی شاخص های پیش بینی کننده دلزدگی زناشویی طراحی شد. از این رو پیشنهاد می شود این شاخص ها در تدوین پروتکل های مشاوره ای در زوج درمانی مورد استفاده قرار گیرد.

    کلیدواژگان: الگوی مطلوب، تجربه زیسته، دلزدگی زناشویی، زوجین
  • کمال مقتدایی، امرالله ابراهیمی*، سید عباس حقایق، حسن رضایی جمالویی، پیمان ادیبی صفحات 176-191

    هدف:

     پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان پذیرش و تعهد بر تنظیم هیجانی و ادراک بیماری در زنان مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر انجام گرفت.

    روش پژوهش: 

    روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه همراه با پیگیری بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه بیماران زن مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر شهر اصفهان در سال 1397 بود که با روش نمونه گیری در دسترس، تعداد 30 نفر انتخاب و به طور تصادفی به یک گروه مداخله به روش درمان پذیرش و تعهد و یک گروه گواه تقسیم شدند که در نهایت پس از ریزش، 28 نفر باقی ماندند (گروه آزمایش 13 نفر و گروه گواه 15 نفر). گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت درمان پذیرش و تعهد براساس پروتکل هیز، اورسیلو و رویمر (2010) قرار گرفتند و گروه گواه در لیست انتظار ماندند. جمع آوری داده ها بر اساس پرسشنامه ادراک بیماری (برید بنت و همکاران، 2002) و پرسشنامه تنظیم هیجان (گراس و جان، 2003) انجام پذیرفت و از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر با استفاده از نرم افزار spss استفاده شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد روش درمان پذیرش و تعهد بر تنظیم هیجانی (09/24=F، 001/0>P) و ادراک بیماری (91/10=F، 001/0>P) در بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر تاثیر داشته است. همچنین نتایج نشان داد که روش درمان پذیرش و تعهد بر تنظیم هیجانی و ادراک بیماری در بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر در مرحله پیگیری بادوام بود.

    نتیجه گیری

    ازاین رو بر اساس یافته های پژوهش می توان گفت که روش درمان پذیرش و تعهد، الگویی اثربخش در بیماران مبتلابه سندرم روده تحریک پذیر است و می تواند به عنوان یکی از روش های درمانی و یا آموزشی در برنامه های بیماران به کاربرده شود.

    کلیدواژگان: درمان پذیرش و تعهد، تنظیم هیجانی، ادراک بیماری، سندرم روده تحریک پذیر
  • مهرناز مهرافزا، اصغر نخستین گلدوست*، آذر کیامرثی صفحات 192-210
    هدف

    مقاله حاضر با هدف اثربخشی بازی درمانی شناختی-رفتاری بر پرخاشگری و اضطراب دانشآموزان کمتوان ذهنی انجام شد.

    روش

    روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری است. جامعه آماری، کلیه دانشآموزان پسر دوره دوم ابتدایی کمتوان ذهنی مدارس استثنایی شهر تبریز در سال تحصیلی 400-1399 بودند که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس30 نفر دانش آموز کم توان ذهنی به عنوان نمونه جهت اجرای پژوهش انتخاب شدند و به صورت دو گروه آزمایش (15 نفر) وکنترل (15 نفر) گمارده شدند. جهت سنجش پرخاشگری از پرسشنامه شهیم (1385) و جهت سنجش اضطراب از پرسشنامه مارچ و همکاران (1997) استفاده شد. روایی ابزارها توسط متخصصان تایید شد پایایی ابزارها با آلفای کرونباخ سنجش و مورد تایید واقع شدند (7/0<α). قبل از اجرای مداخله از هر دو گروه پیش آزمون پرخاشگری و اضطراب به عمل آمد. گروه آزمایش آموزش بازی درمانی شناختی-رفتاری را از طریق پکیج آموزشی در 12 جلسه دریافت کرد و گروه کنترل هیچگونه مداخله آموزشی دریافت نکرد. پس از اجرای مداخله در مرحله پسآزمون، هر دو گروه مجددا ابزارهای مرحله پیشآزمون را پاسخ دادند و دو ماه بعد مجددا در بین هر دو گروه ابزارها اجرا شد.

    یافته ها

    داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس بین-درون آزمودنیهای آمیخته تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد: آموزش بازی درمانی شناختی-رفتاری درکاهش پرخاشگری و اضطراب اثربخش بوده و این اثربخشی بعد از دوماه همچنان پایدار بوده است (05/0> p).

    نتیجه گیری

    با توجه به اثربخشی و پایداری بازیدرمانی شناختی-رفتاری در پژوهش حاضر؛ پیشنهاد میشود در مدارس استثنایی به صورت دورهای از روش های آموزشی بازی درمانی شناختی-رفتاری در جهت کاهش پرخاشگری و اضطراب دانشآموزان کمتوان ذهنی بهره گرفته شود.

    کلیدواژگان: پرخاشگری، اضطراب، بازیدرمانی شناختی-رفتاری، کمتوان ذهنی
  • شیرین یداللهی اردستانی، مولود کیخسروانی*، ناصر امینی صفحات 211-236

    هدف:

     هدف این پژوهش، اثربخشی درمان فراشناختی بر اجتناب تجربه ای، عدم تحمل بلاتکلیفی و باورهای فراشناختی مثبت در زنان مبتلا به اختلال وسواس بود.

    روش پژوهش:

     روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی و طرح مورد استفاده در این پژوهش طرح پیش آزمون-پس آزمون همراه با گروه گواه و دوره پیگیری می باشد. جامعه آماری پژوهش، کلیه زنان مبتلا به اختلال وسواس اجبار مراجعه کننده به مراکز مشاوره و روان درمانی شهر تهران در ماه های بهمن و اسفند سال 1400 بود. نمونه پژوهش شامل 30 نفر از زنان مبتلا به اختلال وسواس اجبار مراجعه کننده به مراکز مشاوره و روان درمانی شهر تهران بین ماه های بهمن تا اسفند سال 1400 بود. داده ها با استفاده از پرسشنامه وسواس اجباری ییل براون (1989)، پرسشنامه اجتناب تجربه ای بوند و همکاران (2011)، پرسشنامه عدم تحمل بلاتکلیفی فریستون و همکاران (1994) و پرسشنامه باورهای فراشناختی مثبت ولز و کارت رایت-هاتون (2004) به دست آمد. در این پژوهش جهت انجام درمان فراشناختی از پروتکل ولز (2000) استفاده شد که به صورت هفته ای یک بار به مدت زمان 8 جلسه 90 دقیقه ای بر روی گروه آزمایش اجرا شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزار SPSS تحلیل شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد درمان فراشناختی بر اجتناب تجربه ای (53/13=F، 001/0>P)، عدم تحمل بلاتکلیفی (25/65=F، 001/0>P)، و باورهای فراشناختی مثبت (86/75=F، 001/0>P) در زنان مبتلا به اختلال وسواس موثر بود.

    نتیجه گیری

    می توان نتیجه گرفت درمان فراشناختی بر اجتناب تجربه ای، عدم تحمل بلاتکلیفی و باورهای فراشناختی مثبت در زنان مبتلا به اختلال وسواس اثربخش بود و می توان از این درمان در جهت کاهش مشکلات بیماران مبتلا به وسواس استفاده کرد.

    کلیدواژگان: درمان فراشناختی، اجتناب تجربه ای، عدم تحمل بلاتکلیفی، باورهای فراشناختی، وسواس
  • شقایق وحیدی، علیرضا آقایوسفی*، هومن نامور صفحات 237-262

    هدف:

     هدف پژوهش حاضر پیش بینی شادکامی براساس روان رنجوری و تمایز یافتگی خویشتن در افراد فربه با میانجی گری تصویر بدنی و خوش بینی در زنان و مردان فربه بود.

    روش پژوهش:

     روش پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل افراد مبتلا به چاقی مراجعه کننده به مراکز مشاوره و روانشناسی منطقه 1 شهر تهران در سال 1400 بود. پژوهش شامل 210 نفر از جامعه مذکور بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه شادکامی آکسفورد (آرگایل و لو، 1990)، مولفه روان رنجوری (مک کری و کاستا، 1990)، پرسشنامه تمایزیافتگی خود (اسکورون و فریدلندر، 1998)، پرسشنامه روابط چندبعدی بدن-خود (کش و همکاران، 1983)، و آزمون جهت گیری زندگی (شیر و همکاران، 1994) به دست آمد. داده های جمع اوری شده با استفاده از روش الگوی معادلات ساختاری و نرم افزارهای آموس نسخه 22 داده ها تحلیل شد.

    یافته ها

    تصویر بدنی (02/0=B؛ 001/0>P) و خوش بینی (84/0=B؛ 001/0>P) در رابطه بین شادکامی، روان رنجوری و تمایزیافتگی خویشتن در افراد فربه نقش میانجی دارند ضرایب به دست آمده حاصل از تحلیل مسیر حاکی از معناداری روابط بود (05/0<p).

    نتیجه گیری

    الگو شادکامی براساس روان رنجوری و تمایز یافتگی خویشتن در افراد فربه با میانجی گری تصویر بدنی و خوش بینی دارای برازش بود. پیشنهاد می شود نسبت به تربیت متخصص توسط سازمان های مربوطه در زمینه بهبود شادکامی، روان رنجوری، تمایزیافتگی، تصویر بدنی و خوش بینی در افراد فربه برنامه ریزی صورت گیرد.

    کلیدواژگان: شادکامی، روان رنجوری، تمایز یافتگی، تصویر بدنی، خوش بینی
  • رضوان شادجو، افسانه قنبری پناه*، فریبرز درتاج، مسعود قاسمی صفحات 263-279
    هدف

    پژوهش با هدف تعیین برازش مدل ساختاری رفتارهای خودشکن بر اساس نیازهای بنیادین روان شناختی، هویت اخلاقی و خودآگاهی هیجانی در دختران جوان بود.

    روش

    پژوهش حاضر از نوع همبستگی و از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه آماری تحقیق حاضر شامل کلیه دانشجویان دختر و پسر مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه های شهر تهران که در سال تحصیلی 98-99 مشغول به تحصیل بودند، به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند؛ و به پرسشنامه های اهمیت هویت اخلاقی برای خود (آکینو و رید،2002)، پرسشنامه ی نیازهای بنیادین روان شناختی (گاردیا و همکاران، 2000)، مقیاس بی صداقتی تحصیلی (کابی و همکاران، 1997)، پرسشنامه خودآگاهی هیجانی (گرنت و همکاران، 2002)، مقیاس شناخت و رفتار خودشکن (کانینگام، 2007) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری به وسیله نرم افزار Amos تحلیل شدند.

    یافته ها: 

    یافته های پژوهش نشان داد که مدل ساختاری رفتارهای خودشکن براساس نیازهای بنیادین روان شناختی، هویت اخلاقی و خودآگاهی هیجانی در جوانان از برازش مطلوبی برخوردار است (07/0=RMSEA، 90/0=GFI). بین هویت اخلاقی با رفتارهای خودشکن رابطه منفی معنی دار وجود داشت (01/0>P، 20/0-=r). خودآگاهی با رفتار خودشکن با میانجی گری احساس گناه اثر غیرمستقیم دارد (01/0>P).

    نتیجه گیری:

     می توان نتیجه گرفت مدل ساختاری رفتارهای خودشکن بر اساس نیازهای بنیادین روان شناختی، هویت اخلاقی و خودآگاهی هیجانی در دانشجویان از برازش مطلوبی برخوردار است.

    کلیدواژگان: رفتارهای خودشکن، نیازهای بنیادین روان شناختی، هویت اخلاقی، خودآگاهی هیجانی
  • زینب خداداد هتکه پشتی، رمضان حسن زاده*، سیده علیا عمادیان صفحات 280-296

    هدف:

     این مطالعه به منظور مقایسه اثربخشی درمان شناختی-رفتاری و طرحواره درمانی هیجانی بر نوروزگرایی، نگرش های ناکارآمد و سبک زندگی بیماران قلبی-عروقی انجام شده است.

    روش پژوهش:

     در این مطالعه شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه گواه، نمونه ها شامل 45 نفر از بیماران قلبی-عروقی بیمارستان های دولتی شهرستان بابل بوده، نمونه ها به سه گروه 15 نفره گروه درمان شناختی رفتاری، گروه طرحواره درمانی هیجانی و گروه گواه تقسیم شدند. پروتکل درمان شناختی رفتاری رایت، بسکو و تیز (2006) در 8 جلسه 2 ساعته و طرحواره درمانی هیجانی لیهی و همکاران (2014) طی 12 جلسه هفتگی 2 ساعته اجرا شده و شرکت کنندگان با پرسشنامه های نوروزگرایی نیو- فرم کوتاه کوستا و مک کری (1985) و نگرش های ناکارآمد وایزمن و بک (1978) ارزیابی و مورد مقایسه قرار گرفتند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزار SPSS.22 استفاده شد.

    یافته ها

    یافته ها نشان داد اثربخشی درمان شناختی-رفتاری بر نوروزگرایی بیماران، بیشتر از طرحواره درمانی هیجانی بوده (35/78F=، 001/0P<)، اثربخشی طرحواره درمانی هیجانی بر نگرش های ناکارآمد، بیشتر از درمان شناختی-رفتاری بوده است (89/34F=، 001/0P<).

    نتیجه گیری

    نتایج مطالعه نشان داد که درمان شناختی-رفتاری و طرحواره درمانی هیجانی می تواند یک مداخله اثربخش در کاهش نوروزگرایی و نگرش های ناکارآمد در بیماران قلبی-عروقی باشد.

    کلیدواژگان: درمان شناختی - رفتاری، طرحواره درمانی هیجانی، نوروزگرایی، نگرش های ناکارآمد
  • سمانه پناهیان امیری، کلثوم اکبر نتاج*، محمدکاظم فخری صفحات 297-312

    هدف :

    هدف پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی بازی درمانی بر رفتار پرخاشگری کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی بود.

    روش پژوهش: 

    پژوهش حاضر از نوع طرح های کاربردی و نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله جویانه شهر بابل در سال 1398 که از بین آن ها 60 نفر به صورت هدفمند انتخاب شدند و با استفاده از روش تصادفی در دو گروه بازی درمانی و گروه گواه، هر گروه 30 نفر گماشته شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه مشکلات رفتاری کودک (مرشد و همکاران، 2015) در سه دوره زمانی پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری به دست آمد. بازی درمانی براساس بسته آموزشی بازی درمانی کنل (2003) در ده جلسه و به مدت 2 ساعت به صورت هفتگی برای گروه آزمایش اجرا شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزار SPSS.22 استفاده شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که بین اثر بخشی بازی درمانی بر بهبود رفتار پرخاشگری (86/38=F، 001/0>p) در کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی تفاوت معناداری وجود دارد.

    نتیجه-گیری

    مطالعه نشان داد که بازی درمانی موجب کاهش رفتار پرخاشگری کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی شد و می توان از این درمان در جهت بهبود رفتار پرخاشگری کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی استفاده کرد.

    کلیدواژگان: بازی درمانی، رفتار پرخاشگری، کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی
  • مینو خاکی* صفحات 313-321
    هدف

    تلاش در جهت بهبود پایداری ازدواج دهه هاست که در جهت مشاوران خانواده و برنامه ریزان مسایل زنان و جوانان است؛ اما حمایت از خانواده نیازمند قانون گذاری ضابطه مند است. در این پژوهش، بررسی خلاءمشاوره قبل از ازدواج در قانون حمایت خانواده در دستور کار قرار گرفت.

    روش پژوهش: 

    این پژوهش از نوع بنیادی- کاربردی بوده و به شیوه ی تحلیلی توصیفی انجام پذیرفت. از روش اطلاعات اسنادی- کتابخانه ای و ابزار یادداشت برداری برای گردآوری اطلاعات بهره گرفته شد.

    یافته ها

    قانون حمایت از خانواده در سال 1391 تصویب شده و برای ابعاد مختلف خانواده، دستور العمل های حقوقی خاصی را در نظر گرفته است. اما در برخی زمینه های مهم نیز این قانون به نظر با کاستی هایی روبرو است.

    نتیجه گیری

    در مجموع با توجه به بررسی صورت گرفته در مفاد قانون حمایت از خانواده، به نظر میرسد که خلاء مشاوره های قبل از ازدواج در فروپاشی خانواده ها و افزایش آمار طلاق مشهود است.

    کلیدواژگان: مشاوره قبل از ازواج، قانون، حمایت خانواده
  • آزادی الله نوری، روزا کرم پور*، زهرا قاسمی صفحات 322-338

    هدف :

    هدف تحقیق حاضر بررسی تجارب زیسته خشونت در خانواده های نسل قدیم (زوجین بیشتر از50 سال) می باشد.

    روش پژوهش: 

    روش تحقیق حاضر از نوع کیفی می باشد. حجم نمونه تحقیق، ترکیبی از چهارگروه پنج نفره (شامل 1 نفر مشاور، 1 نفر مددکار و 3 نفر از آسیب دیدگان از خشونت) است که روی هم رفته 20 نفر می باشد. روش نمونه گیری تحقیق، هدفدار وبه صورت گلوله برفی بوده است. ابزارگردآوری اطلاعات نیز مصاحبه ای نیمه ساختاریافته با سوالاتی محدود بوده است.

    یافته ها

    طبق یافته های تحقیق؛ گونه های خشونت درخانواده های نسل قدیم شهر ایلام شامل خشونت مردان علیه زنان، خشونت زنان علیه مردان، خشونت والدین علیه فرزندان، خشونت اعضاء علیه سالمندان و خشونت اعضا نسبت به هم می باشد. همچنین؛ تکنیک های خشونت در نسل قدیم شهر ایلام عبارتند از: تکنیک های فیزیکی (کتک زدن جسمانی، کشیدن مو، شکستن اعضا، سوزاندن یا بریدن اعضا)، تکنیک های روانی (تهمت خیانت زدن، تهمت کم کاری زدن، تهدید به کتک، تهدید به طلاق)، خشونت کلامی (فحش به خود شخص، فحش به خانواده وی)، تکنیک های اقتصادی (نفقه ندادن، پول توجیبی ندادن، تهدید به محرومیت از ارث).

    نتیجه گیری

    قدرت طلبی مردان، اعتیاد مردان، بیکاری مردان، فقر اقتصادی، مداخلات اطرافیان، جواز تاریخی برای خشونت مردان، ضعف حمایت از آسیب دیدگان و ساختار سنتی مرد سالار بر خشونت خانوادگی در خانواده های نسل قدیم (بیشتر از50 سال) شهر ایلام موثر است.

    کلیدواژگان: خشونت خانوادگی، گونه های خشونت، تکنیک های خشونت، نسل قدیم
  • مسعود رئیسی، مسعود شهبازی*، امین کرایی صفحات 339-356
    هدف

    هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی آموزش گذشت مبتنی بر مذهب و درمان بافت نگر انصاف محور بر بهبود خشم و گذشت زنان خیانت دیده شهرستان اهواز بود.

    روش

    طرح این پژوهش، آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه ی آماری این پژوهش شامل کلیه ی زنان متاهل خیانت دیده ی شهرستان اهواز بود که از این میان 45 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی و برابر به گروه های آموزش گذشت مبتنی بر مذهب (آزمایش اول)، درمان بافت نگر انصاف محور (آزمایش 2) و گواه گماشته شدند. آزمودنی ها به چکلیست نشانه های روانی (SCL-90-R) و مقیاس گذشت صفت (بری و همکاران، 2005) پاسخ دادند. هر گروه آزمایش براساس دستورالعمل مربوطه ی خود، تعداد جلسات آموزش مرتبط را دریافت کرد در حالی که گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری، آزمون تعقیبی بانفرانی و 26-SPSS تحلیل شدند.

    یافته ها: 

    نتایج MANCOVA حاکی از وجود تفاوت معنادار بین پس آزمون گروه ها بود. نتایج آزمون تعقیبی بانفرانی نشان داد که آموزش گذشت مبتنی بر مذهب و درمان بافت نگر انصاف محور باعث کاهش خشم (001/0 > p) و افزایش گذشت (001/0 > p) می شوند. با این حال، تفاوت معناداری بین دو روش در کاهش خشم (417/0 = p) و افزایش گذشت (405/0 = p) وجود نداشت.

    نتیجه گیری:

     براساس نتایج، می توان برای کمک به کاهش خشم و افزایش گذشت زنان خیانت دیده نسبت به همسرانشان از هر یک از روش های آموزش گذشت مبتنی بر مذهب یا درمان بافت نگر انصاف محور به طور موفقیت آمیزی استفاده نمود.

    کلیدواژگان: آموزش گذشت مبتنی بر مذهب، درمان بافت نگر انصاف محور، خشم، گذشت، خیانت
  • زهرا مسیح پور، نعمت ستوده اصل*، راهب قربانی صفحات 357-370
    هدف

    این پژوهش با هدف اثربخشی فعالسازی رفتاری بر کاهش علایم وازوموتور در زنان یایسه شهر قایم شهر انجام شد.

    روش

    پژوهش از نظرهدف کاربردی و طرح پژوهش نیمه آزمایشی با گروه گواه و دوره پیگیری بود. جامعه ی اماری شامل تمام زنان یایسه مراجعه کننده به مراکز درمانی قایم شهر در سال1400 بودند که با روش نمونه گیری در دسترس 40 نفر از آنها انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. ابتدا از هر دو گروه با پرسشنامه شدت علایم یایسگی پیمنتا و همکاران (2006) پیش آزمون گرفته شد، سپس گره آزمایش 8 جلسه 90 دقیقه ای مداخلات درمان فعالسازی رفتاری کانتر، بوش و راش (2009) را دریافت کردند و گروه کنترل هیچ مداخله ای را دریافت نکردند پس از اتمام دوره از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد و بعد از دوماه جهت بررسی پایداری اثر، گروه ها مورد سنجش قرار گرفتند.

    یافته ها

    نتایج تحلیل کوواریانس حاکی از آن بود که درمان فعالسازی رفتاری بر کاهش علایم وازوموتور در زنان یایسه تاثیرگذار بود (p˂0/01) و اثر درمان در طول زمان پایدار بوده است.

    نتیجه گیری

    بر اساس نتایج پژوهش حاضر پیشنهاد می شود برای کاهش علایم وازوموتور در زنان یایسه از روش درمانی فعالسازی رفتاری استفاده شود.

    کلیدواژگان: فعالسازی رفتاری، علائم وازوموتور، یائسگی
  • زهرا عطایی زنجانی نژاد، مسعود حجازی*، افسانه صبحی، محمدسعید احمدی صفحات 371-387

    هدف:

     این پژوهش با هدف بررسی رابطه ادراک از سبک های والدگری با خوش بینی با نقش واسطه ای معنای زندگی در دانش آموزان دوره متوسطه دوم شهر زنجان انجام شد.

    روش پژوهش:

     روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری، کلیه دانش آموزان دوره متوسطه دوم شهر زنجان در سال تحصیلی 99-1398، تعداد 20866 نفر بود. مطابق جدول مورگان 392 نفر ولی برای افزایش اعتبار یافته ها تعداد 400 نفر انتخاب و با روش تصادفی طبقه ای توزیع شد. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های استاندارد والدگری آلاباما (1991)، خوش بینی شییر و کارو (1985) و معنای زندگی استیکر و همکاران (2006) استفاده گردید. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS24تحلیل و از نرم افزار آماری AMOSدر مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد.

    یافته ها

    یافته ها نشان داد که بین ادراک از سبک های والدگری با خوش بینی رابطه معنی دار وجود دارد (01/0p<). ولی بین ادراک از سبک های والدگری و معنای زندگی رابطه معنی دار وجود ندارد (05/0≥p). معنای زندگی در رابطه بین سبک های والدگری با خوش بینی نقش واسطه ای دارد (01/0<p).

    نتیجه گیری

    لذا می توان نتیجه گرفت که برای ایجاد خوش بینی در فرزندان ادراک از سبک های والدگری نقش تعیین کننده داشته و معنای زندگی می تواند منجر به خوش بینی در فرزندان شود.

    کلیدواژگان: خوش بینی، سبک های والدگری، معنای زندگی
  • معصومه سرهنگی، سید داوود حسینی نسب*، امیر پناه علی صفحات 388-417

    هدف:

     مقاله حاضر با هدف اثربخشی آموزش معنادرمانی بر بهزیستی روانشناختی، مهارتهای ارتباطی و استرس والدگری مادران کودکان کم توان ذهنی انجام شد. 

    روش پژوهش:

     از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه است. جامعه آماری، کلیه مادران دانش آموزان کم توان ذهنی مدارس استثنایی شهر ارومیه در سال تحصیلی 400-1399 بودند که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس40 نفر به عنوان نمونه جهت اجرای پژوهش انتخاب شدند و به صورت دو گروه آزمایش (20 نفر) وگواه (20 نفر) گمارده شدند. جهت سنجش بهزیستی روانشناختی از پرسشنامه ریف (1989)، جهت سنجش مهارتهای ارتباطی از پرسشنامه ماتسون (1983) و جهت سنجش استرس والدگری مادران از پرسشنامه آبیدین (1983) استفاده شد. قبل از اجرای مداخله از هر دو گروه پیش آزمون بهزیستی روانشناختی، مهارتهای ارتباطی و استرس والدگری مادران به عمل آمد. گروه آزمایش معنادرمانی فراهینی (1397) را از طریق پکیج آموزشی در 10 جلسه دریافت کرد و گروه گواه هیچگونه مداخله آموزشی دریافت نکرد. پس از اجرای مداخله در مرحله پس آزمون، هر دو گروه مجدا ابزارهای مرحله پیش آزمون را پاسخ دادند.

    یافته ها

    داده ها با استفاده از آزمون کواریانس تک راهه و کواریانس چندمتغیره تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد: آموزش معنادرمانی در افزایش بهزیستی روانشناختی و چهار خرده مقیاس آن و مهارت های ارتباطی و همچنین کاهش استرس والدگری و خرده مقیاس-های آن اثربخش بوده است (05/0> p).

    نتیجه گیری

    با توجه به اثربخشی معنادرمانی در پژوهش حاضر؛ پیشنهاد می شود مدیریت مدارس استثنایی به برقراری ارتباط بین مسیولین مدرسه با مادران دارای کودک کم توان ذهنی از طریق جلسات آموزشی و مشاوره ای در بهبود وضعیت بهزیستی روانشناختی، مهارت های ارتباطی و کاهش استرس والدگری اینگونه مادران اهتمام ورزند.

    کلیدواژگان: بهزیستی روانشناختی، مهارت های ارتباطی، استرس والدگری، معنادرمانی، کم توان ذهنی
  • پریسا کلاهی، مهدیه صالحی*، محمدابراهیم مداحی، مژگان سپاه منصور صفحات 418-436

    هدف:

     پژوهش حاضر، با هدف تعیین اثربخشی برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر افسردگی، تبعیت از درمان در بیماران کرونری قلبی انجام شده است.

    روش پژوهش:

     مطالعه حاضر از نوع نیمه تجربی پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری با گروه گواه با سنجش در خط پایه پس از مداخله و پیگیری 3 ماهه با گروه گواه انجام گرفت. تعداد 52 نفر از بیماران زن با تشخیص بیماری عروق کرونر قلبی از میان بیماران مراجعه کننده به پلی کلینیک تخصصی حضرت فاطمه (س) (سازمان تامین اجتماعی) واقع در شهرستان ارومیه در ماه های شهریور ماه تا آذر ماه 1399 انتخاب و به طور تصادفی به گروه آزمایش (برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی (n=26) و گواه (n=26) گماشته شدند. کلیه شرکت کنندگان پرسشنامه دموگرافیک، پرسشنامه افسردگی بک و همکاران (1996) و پرسشنامه تبعیت از درمان موریسکی، انگ و وود در سال (2008) را در سه مرحله تکمیل کردند. برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی در هشت جلسه به صورت هفتگی و براساس بسته آموزشی موچاری و همکاران (2014) انجام شد. پژوهش با استفاده از تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر چند متغیری و همچنین آزمونهای تعقبی توکی تحلیل شدند.

    یافته ها

    نتایج پژوهش حاضر نشان داد برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر افسردگی (08/561=F، 001/0>P) و تبعیت از درمان (51/373=F، 001/0>P) در بیماران کرونری قلبی موثر بود و این تاثیر تا دوره پیگیری ادامه داشت.

    نتیجه گیری

    نتایج این پژوهش نشان داد که درمان مذکور می تواند در کاهش افسردگی و بهبود تبعیت از درمان در بیماران زن مبتلا به بیماری قلبی - عروقی به عنوان مداخلات روانشناسی استفاده شود

    کلیدواژگان: افسردگی، برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی، تبعیت از درمان
  • ریحانه رمضانی، سعید موسوی پور*، ذبیح پیرانی صفحات 437-456
    هدف

    هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر طرحواره های ناسازگار اولیه، رضامندی و میزان اعتماد زناشویی در زوج های جوان بود

    روش

     پژوهش حاضر نیمه تجربی با گروه آزمایش و گواه و طرح پیش آزمون، پس آزمون بود.جامعه ی آماری این پژوهش 100 نفر از زوجین جوان مراجعه کننده به مراکز مشاوره ی شهر اراک بودند که پس از غربالگری با استفاده از پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ (1994)، رضایت زناشویی جدیری (1396) و میزان اعتماد زناشویی رمپل و همکاران (2001)،32 نفر انتخاب و در گروه آزمایشی 16 زوج درمانی ذهن آگاهی (16 نفر) و گروه گواه (16 نفر) به صورت تصادفی جایگزین شدند.گروه آزمایش به مدت 9 جلسه ی 90 دقیقه ای تحت آموزش زوج درمانی مبتنی بر روش ذهن آگاهی (گهارت،2004) قرار گرفت. سپس هر دو گروه در دو مرحله پیش آزمون، پس آزمون به وسیله پرسشنامه های طرحواره های ناسازگار اولیه، رضایت زناشویی و میزان اعتماد زناشویی مورد ارزیابی قرار گرفتند.داده ها با استفاده از روش تحلیل کواریانس تک متغیری تحلیل شد. نتایج حاصل بیانگر اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر طرحواره های ناسازگار اولیه (p=0/001 , F=3/71) و میزان اعتماد زناشوییF=9/11) ، p=0/001) و عدم اثربخشی بر رضایت زناشویی (F=0/37 p=0/001) در مرحله ی پس آزمون بود.

    نتیجه گیری

    از آنجا که زوج درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر طرحواره های ناسازگار اولیه و میزان اعتماد زناشویی در زوج های جوان اثرگذاراست، می توان برای بهبود طرحواره های ناسازگاراولیه، میزان اعتماد زناشویی زوجین از آن استفاده کرد.

    کلیدواژگان: زوج درمانی ذهن آگاهی، طرحواره های ناسازگار اولیه، رضایت زناشویی، میزان اعتماد
  • مجید صفاری نیا، زهره مرتضائی کرهرودی*، احمد علیپور صفحات 457-473
    هدف

    لذا مطالعه حاضر با هدف تعیین میزان اثربخشی شفقت درمانی متمرکز بر خود بر افسردگی، اضطراب و رضایت جنسی در بیماران زن مبتلا به ناباروری بود.

    روش

    این مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی بود. 52 نفر از زنان مبتلا به ناباروری که دارای اختلال در عملکرد جنسی بودند و از خرداد تا شهریور ماه سال 1400 مراجعه کننده به بخش ناباروری بیمارستان امام حسین (ع) واقع در استان تهران با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. سپس به صورت تصادفی در گروه آزمایش (تحت شفقت درمانی متمرکز بر خود) (n=26) و گروه کنترل (n=26) گمارده شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه استاندارد مسایل جنسی (MSQ) اسنل و فیشرو والترز (1993)، در سه مرحله خط پایه، پس از مداخله و پیگیری سه ماهه جمع آوری شدند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر چند متغیری انجام شد.

    یافته ها

    یافته ها نشان داد که در گروه تحت شفقت درمانی متمرکز بر خود ، میانگین نمره اضطراب و افسردگی جنسی همچنین رضایت جنسی در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل به طرز معناداری کاهش و افزایش پیدا کرده است (001/0 < P).

    نتیجه گیری:

     نتایج این پژوهش نشان داد که شفقت درمانی متمرکز بر خود می تواند در بهبود اضطراب و افسردگی جنسی همچنین رضایت جنسی در زنان مبتلا به ناباروری موثر باشد.

    کلیدواژگان: اضطراب جنسی، افسردگی جنسی، رضایت جنسی، شفقت درمانی متمرکز بر خود، ناباروری
  • مریم قهرمانی، جواد خلعتبری*، داود تقوایی صفحات 474-488
    هدف

    این پژوهش، با هدف تعیین اثربخشی درمان شناختی-رفتاری و درمان متمرکز بر شفقت درمانی بر تاب آوری زنان در شرف طلاق مراجعه کننده به مراکز اورژانس اجتماعی شهر تهران انجام شد.

    روش پژوهش:

     این پژوهش کاربردی از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه و پیگیری سه ماهه بود. روش نمونه گیری هدفمند و تصادفی از جامعه آماری ، کلیه زنان در شرف طلاق مراجعه کننده به مراکز اورژانس اجتماعی شهر تهران در بهار و تابستان 1400 بود که 45 زن در دو گروه 15 نفری آزمایش و گروه 15 نفری گواه گمارده شدند. درمان متمرکز بر شفقت براساس پروتکل درمانی گیلبرت و نف (2007) و برنامه جلسات درمان شناختی -رفتاری براساس پروتکل درمانی ویلدرموت (2008) در طی 8 جلسه 90 دقیقه ای اجرا شد. گروه گواه درمانی نداشت. ابزار پژوهش پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون (1983) بود. داده ها با آزمون آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزار SPSS-26 تجزیه و تحلیل شدند.

    یافته ها:

     نتایج پژوهش نشان داد درمان شناختی-رفتاری و درمان متمرکز بر شفقت درمانی بر افزایش تاب آوری (93/77=F، 0005/0=P) زنان در شرف طلاق موثر بود. همچنین اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت نسبت به درمان شناختی-رفتاری ماندگارتر است.

    نتیجه گیری

    می توان نتیجه گرفت هر دو درمان شناختی-رفتاری و درمان متمرکز بر شفقت درمانی بر افزایش تاب آوری زنان در شرف طلاق موثر بود و می توان از هر دو رویکرد جهت بهبود تاب آوری زنان در شرف طلاق استفاده کرد.

    کلیدواژگان: درمان شناختی-رفتاری، درمان متمرکز بر شفقت درمانی، تاب آوری، زنان
  • مریم قدس، عبدالحسن فرهنگی*، عبدالله شفیع آبادی، مستوره صداقت صفحات 489-507
    هدف

    پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی طرح واره درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر طرح واره جنسی زنان بعد از عمل سرطان سینه انجام شد.

    روش

    روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه گواه با دوره پیگیری بود. جامعه ی آماری پژوهش حاضر شامل تمامی بیماران سرطان پستان مراجعه کننده به درمانگاه بیمارستان شهدای تجریش در سال 1399 بودند. که با روش نمونه گیری در دسترس (داوطلبانه) تعداد120 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدندو در سه گروه 40 نفری جایگزین شدند و در دو گروه آزمایش1 (طرح واره درمانی)، آزمایش 2 (درمان مبتنی بر پذیرش وتعهد) و یک گروه گواه به طور تصادفی جایگزین شدند. ابتدا هر سه گروه با پرسشنامه های خودپنداره راجرز (1957)، طرح واره های جنسی سیروانوسکی و اندرسن (1994) و کیفیت خواب پیتزبورگ مورد سنجش قرار گرفتند، سپس گروه آزمایش1، 9 جلسه ی 90 دقیقه ای طرحواره درمانی یانگ و همکاران (2003) و گروه آزمایش 2 هشت جلسه 90 دقیقه ای درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد مبتنی بر نظریه هیز و همکاران (1999) را دریافت کردند و گروه گواه هیچ آموزشی دریافت نکردند سپس از هر سه گروه پس آزمون گرفته شد و با استفاده از آزمون تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر مورد آزمون قرار گرفتند.

    یافته ها: 

    نتایج حاصل از تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر نشان داد بین گروه های آزمایش طرحواره درمانی و گروه مبتنی بر پذیرش و تعهد با گروه گواه تفاوت معنا داری مشاهده شد (f=32/070 و p<0/001) اما بین نمره ی طرحواره جنسی گروه طرح واره درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد اختلاف معناداری وجود ندارد و هر دو درمان بر بهبود طرحواره های ناسازگار جنسی موثر بودند و اثر هر دو در طول زمان پایدار بود.

    کلیدواژگان: طرح واره درمانی، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، طرح واره جنسی
  • ناصر جعفرزاده، حسن میرزاحسینی*، نادر منیرپور صفحات 508-519

    هدف :

    هدف این پژوهش تعیین تاثیر مداخله مصاحبه انگیزشی مبتنی بر خودکارآمدی بر افزایش متابعت درمانی زنان مبتلا به دیابت نوع دو بود.

    روش پژوهش: 

    مطالعه ی حاضر یک مطالعه تجربی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری بود که جامعه آماری آن زنان و مردان مبتلا به دیابت نوع دو عضو تحقیقات دیابت شهر تهران در سال 1397 بودند که به شیوه نمونه گیری تصادفی 30 نفر از بیماران مبتلا به دیابت نوع دو که شرایط شرکت در مطالعه را داشتند انتخاب و در دو گروه آزمایش (15 بیمار) و گواه (15 بیمار) به صورت تصادفی کاربندی شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه تبعیت از درمان دارویی موریسکی و همکاران (2008) و پرسشنامه جمعیت شناختی با روش مصاحبه و گرفتن نمونه خون جمع آوری شد. هر عضو گروه مداخله پنج جلسه 45-30 دقیقه تحت مصاحبه انگیزشی قرار گرفت. داده ها با استفاده از واریانس اندازه های مکرر تحلیل شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد مصاحبه انگیزشی مبتنی بر خودکارآمدی بر بهبود متابعت درمانی افراد موثر است (30/15=F، 001/0=P)؛ همچنین نتایج آزمون تعقیبی و مقایسه میانگین نمره متابعت درمانی در مراحل مختلف در گروه مصاحبه انگیزشی مبتنی بر خودکارآمدی نشان داد که اختلاف معناداری بین نمره مرحله پیش آزمون با نمره مراحل پس آزمون، پیگیری اول و پیگیری دوم وجود دارد.

    نتیجه گیری

    مداخله ی مصاحبه انگیزشی مبتنی بر خودکارآمدی در 5 جلسه بر متابعت درمانی در مبتلایان به دیابت نوع دو تاثیر مثبت را نشان داد. لذا پیشنهاد می شود این مداخله در زمان و جلسات بیشتری انجام شود.

    کلیدواژگان: مصاحبه انگیزشی، خودکارآمدی، متابعت درمانی، دیابت نوع 2
  • ستاره عطاآبادی، زهرا یوسفی، فلور خیاطان صفحات 520-535
    هدف

    مشکلات گفتاری کودکان مبتلا به لکنت‌زبان می‌تواند موجبات اضطراب در مادرانشان را فراهم کند. پژوهش حاضر، با هدف مقایسه اثربخشی کیفیت زندگی درمانی با درمان پذیرش و تعهد بر قدردانی و شادمانی در بین مادران کودکان 7 تا 11 ساله مبتلا به لکنت‌زبان انجام شد.

    روش پژوهش: 

    این مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی به شکل نیمه‌آزمایشی طرح دو گروهی با گروه شاهد با پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری 45 روزه بود و با هدف مقایسه اثربخشی کیفیت زندگی درمانی با درمان پذیرش و تعهد بر قدردانی و شادمانی در بین مادران کودکان مبتلا به لکنت زبان انجام شد . جامعه آماری شامل تمامی مادران دارای فرزند مبتلا به لکنت زبان در سال 99 - 98 بود. نمونه آماری شامل 60 نفر از مادران کودکان مبتلا به لکنت زبان بودند که به شکل در دسترس انتخاب شدند و به تصادف به دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل، گمارش شدند. گروه آزمایش اول طی ده جلسه نود دقیقه‌ای تحت آموزش کیفیت زندگی درمانی فریش(2005) و گروه آزمایش دوم طی ده جلسه‌ای نود دقیقه‌ای تحت آموزش درمان پذیرش و تعهد ‌هایز (2013) قرار گرفتند و گروه شاهد حین آموزش‌ها هیچ‌گونه آموزشی دریافت نکردند. ابزارهای پژوهش شامل: پرسشنامه قدردانی مک‌کالف و همکاران و پرسشنامه شادکامی آکسفورد، بودند. تحلیل داده‌های گردآوری شده با استفاده از آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار)، آمار استنباطی (تحلیل واریانس با اندازه‌های تکراری) انجام شد.

    یافته‌ها:

     نتایج تحلیل‌های آماری نشان داد که هر دو روش بر بهبود بخشیدن به متغیرهای وابسته موثر بوده‌اند. اما روش درمان پذیرش و تعهد موثرتر از کیفیت‌زندگی‌درمانی بوده‌است (01/0>P).

    نتیجه‌گیری:

     با توجه به تحلیل یافته‌های حاصل از پژوهش حاضر، به کمک کیفیت زندگی درمانی و درمان پذیرش و تعهد، می‌توان به بهبود سازه‌های روان‌شناختی در بین مادران کودکان مبتلا به لکنت زبان کمک کرد و در این زمینه روش پذیرش و تعهد موثرتر است.

    کلیدواژگان: کیفیت زندگی درمانی، درمان پذیرش و تعهد، قدردانی، شادمانی، لکنت
  • مریم سرخابی عبدالملکی، فریده دوکانه ای فرد، معصومه بهبودی صفحات 536-562
    هدف

    هدف این پژوهش ارایه مدلی جهت پیش‌بینی طلاق عاطفی بر اساس سبک‌های دلبستگی و باورهای فراشناختی در زنان با نقش واسطه‌ای فرسودگی زناشویی بود.

    روش

    این پژوهش توصیفی -همبستگی از نوع اکتشافی - متوالی و هدایت شده بود و جامعه آماری 1854 زن متاهل مراجعه‌کننده به خانه‌های سلامت شهر تهران در سال 1398 بود که با روش نمونه‌گیری تصادفی چندمرحله‌ای 375 زن بر اساس نرم‌افزار sample power انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه‌های طلاق عاطفی گاتمن (2008)، ‌باورهای فراشناختی ‌ولز ‌و ‌همکاران (2004)، سبک‌های دلبستگی بزرگسالان کولینز‌و‌رید (1990) و فرسودگی زناشویی پاینز (1966) بود که بر روی نمونه مورد نظر اجرا شد. به منظور تحلیل داده‌ها، علاوه بر شاخص‌های آمار توصیفی، از روش آماری معادلات ساختاری smartpls استفاده شد.

    یافته‌ها: 

    یافته‌های نتایج ضرایب استاندارد مسیر مستقیم نشان داده است که بین سبک دلبستگی ایمن با فرسودگی زناشویی و طلاق عاطفی اثر مستقیم منفی و بین باورهایی درباره نگرانی، باور کنترل ناپذیری همبستگی اثر مستقیم و با باور اطمینان شناختی، باور نیاز به کنترل افکار و وقوف شناختی همبستگی اثر مستقیم منفی برقرار است (01/0=P)؛ همچنین نتایج ضرایب استاندارد مسیر غیرمستقیم نشان داده است که بین سبک‌های دلبستگی و باورهای فراشناختی با نقش واسطه‌ای فرسودگی زناشویی با طلاق عاطفی زنان رابطه و شدت اثر مطلوبی دارد (01/0=P).

    نتیجه‌گیری: 

    بر اساس یافته‌های پژوهش به مشاوران حوزه خانواده پیشنهاد می‌شود به‌منظور ایجاد انسجام و خلق رابطه آگاهانه به تقابل عناصر درون روانی در جهت بهبود روابط زوج‌ها در طول ملاحظات درمانی بپردازند.

    کلیدواژگان: طلاق عاطفی، باورهای فراشناختی، سبک دلبستگی، فرسودگی زناشویی
  • طارق خسروی، محمود گودرزی، حمزه احمدیان صفحات 563-579
    هدف

    پژوهش حاضر با هدف طراحی یک الگوی بومی درمانی و ارزیابی اثربخشی آن بر نشانه های اختلال استرس پس از سانحه انجام شده است.

    روش پژوهش:

     جامعه پژوهش حاضر شامل تمام زنان و مردان بازمانده زلزله کرمانشاه در شهرهای ثلاث باباجانی و سرپل‌ذهاب و بعد از به دست اوردن کدها و تدوین و اجرای الگوی درمانی بومی دوگروه آزمایشی و گواه هرکدام 10 نفر مجموعا 20 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه گمارده شدند. برای اجرای پژوهش حاضر از پرسشنامه اختلال استرس پس از سانحه استفاده شده است. مدل درمانی شامل 15 جلسه می باشد که در طی پانزده هفته به مراجعان آموزش داده شد. هر جلسه آموزشی الگوی درمان بومی (محقق‌ساخته) حدود 100 دقیقه به طول انجامید.

    یافته‌ها:

     یافته‌های پژوهش نشان داده است که علایم تجربه مجدد(403/0= 2 ، 001/0= P ، 15/12 = F)، علایم اجتنابی (495/0= 2 ، 001/0= P ، 65/17 = F) و علایم برانگیختگی(383/0= 2 ، 001/0= P ، 18/11 = F) در سطح 01/0 معنادار است. در گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه میانگین نمرات نشانه های اختلال استرس پس از سانحه در مراحل پس آزمون و پیگیری کاهش یافته است. اختلاف میانگین نشانه های اختلال استرس پس از سانحه در مراحل پس آزمون و پیگیری در سطح 05/0 غیر معنادار است. این یافته نشان می دهد که تغییرات در میانگین نمرات نشانه های اختلال استرس پس از سانحه بعد از اتمام دوره درمان همچنان پاپرجا مانده است.

    نتیجه‌گیری: 

    می‌توان نتیجه گرفت که از این شیوه درمانی برای افراد مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه موثر است .

    کلیدواژگان: الگوی بومی درمانی، نشانه های اختلال، استرس پس از سانحه
|
  • Atena Sarmasti Emami, Javid Peymani *, Tahmors Aghajani Pages 1-19
    Aim

    The present study was conducted with the aim of determining the relationship between pain intensity and self-efficacy with fear of movement with the mediation of psychological distress in women with rheumatoid arthritis.

    Research method

    The current research method was correlation based on the structural equation model. The statistical population of this study included women with rheumatism referred to the rheumatology clinic of Imam Khomeini Hospital (RA) in Sari city. 224 participants were selected as a sample using the available and purposeful sampling method and answered the questions of Tempa fear of movement scale (Corey et al., 1990), brief pain intensity questionnaire (Cleland, 1991), pain self-efficacy questionnaire ( Nicholas, 1989) and Psychological Distress Scale (Laviband & Laviband, 1995). Data analysis was done using the structural equation modeling method.

    Findings

    It showed that pain intensity has a direct effect on fear of movement (p<0.01, β=0.32); Pain self-efficacy has a direct effect on fear of movement (p<0.01, β=0.42); Psychological distress has a direct effect on fear of movement (p<0.01, β=0.78); Pain intensity has an indirect effect on fear of movement with the mediation of psychological distress (β=0.532, p < 0.01) and pain self-efficacy has an indirect effect on fear of movement with the mediation of psychological distress (p < 0.01, 0.530). =β).

    Conclusion

    The model of fear of movement based on pain intensity and self-efficacy with the mediation of psychological distress is suitable in women with rheumatism. The findings of this study prove the importance of psychological interventions in reducing physical symptoms in chronic diseases.

    Keywords: Fear of movement, joint rheumatism, Pain intensity, self-efficacy, Psychological distress
  • Firoozeh Kayhan, MohammadHassan Ghanifar *, Qasem Ahi Pages 20-34
    Aim

    The aim of this study was to compare the effectiveness of emotion-oriented couple therapy and couple therapy based on acceptance and commitment on spiritual indicators (patience and forgiveness) in couples affected by extramarital relationships.

    Methods

    The present study was a pre-test-post-test and follow-up field with applied and experimental designs. The statistical population studied in this study included all couples affected by extramarital affairs who referred to counseling centers in Tehran in 2021, from which 60 people were selected by available sampling method and in three groups. Emotion-based couple therapy, acceptance and commitment-based couple therapy, and a control group (20 people in each group) were assigned. Data were obtained using the Forgiveness Questionnaire Ray, Loyaduno, Flock, Alzieowski, Him and Madia (2001), and the Patience Questionnaire Khormai (2009). Acceptance and commitment therapy based on the McKay et al. (2012) package and the emotion-based couple therapy protocol Johnson (2004) were administered in ten 90-minute sessions weekly. The control group did not receive treatment and was placed on a waiting list. For inferential analysis, repeated measures analysis of variance and SPSS.22 software were used.

    Results

    The results showed that there was a significant difference between the three groups of emotion-oriented couple therapy, couple therapy based on acceptance and commitment and the control group on the spiritual indices of patience (F=71.59, P<0.001) and forgiveness (F= 136.80, P<0.001). There is a statistical opinion and forgiveness and patience in the acceptance and commitment treatment group at the end of the post-test were higher than the excited couple therapy group and the control group (p<0.01).

    Conclusion

    It can be concluded that in terms of effectiveness, acceptance and commitment treatment had the greatest impact on improving the variables of forgiveness and patience.

    Keywords: Emotion-based Therapy, Acceptance, Commitment Therapy, Patience, forgiveness, Couples, extramarital relationships
  • Nasim Teymoori, Saeid Teymoori *, MohammadHossein Bayazi Pages 35-50
    Aim

    The aim of this study was to investigate the effect of acceptance and commitment group therapy (ACT) on disease perception and health promotion behaviors of heart patients.

    Methods

    The present research method was quasi-experimental and the research design was pre-test, post-test and follow-up with a control group. The statistical population included coronary heart patients referred to health centers in Taybad in 2020. Among coronary heart disease, a sample of 30 patients was selected by available sampling method and randomly replaced in an experimental group (acceptance and commitment therapy) and a control group. (15 people in each group). Data were obtained using the Health Promotion Behaviors Questionnaire (Walker et al., 1987) and the Disease Perception Questionnaire (Broadbent et al., 2009). Data were analyzed using repeated measures analysis of variance and Spss.22 software.

    Results

    The effect of group therapy based on acceptance and commitment on disease perception (F=76.48, P<0.001) and health promotion behaviors (F=10.89, P<0.001) had an effect. The result was lasting until the end of the follow-up period.

    Conclusion

    Considering the effectiveness of group therapy based on acceptance and commitment on the improvement of heart patients, this treatment can be used as a method of elective psychotherapy and complementary to medical treatment to reduce psychological symptoms and improve the living standards of heart patients while receiving drug therapy.

    Keywords: Acceptance, Commitment Therapy, health promotion behaviors, disease perception
  • Gholamreza Daryaye Lal, Bahman Akbari * Pages 51-65
    Aim

    The aim of this study was to determine the effectiveness of acceptance and commitment therapy on emotional processes in girls with social anxiety disorder.

    Methods

    The present study was a quasi-experimental study with a pretest-posttest design and follow-up with a control group. The statistical population of the present study included all 26 to 18 years old female undergraduate students of Guilan University (11271 people) in the academic year 1397-98. At this stage, the Social Panic Questionnaire (SPIN) of Connor et al. (2000) was administered to all undergraduate female students of Guilan University who were selected using random sampling method. Acceptance and commitment therapy sessions for social anxiety disorder (Hayes, 2004) were conducted in 10 2-hour group sessions, but the control group remained on the waiting list. Analysis of variance with repeated measures and SPSS software were used to analyze the data.

    Results

    The results showed that acceptance and commitment therapy on the improvement of repression (F=10.80, P=0.003), unpleasant emotional experience (F=12.86, P<0.001), emotional symptoms Processing (F=16.95, P<0.001), avoidance (F=19.65, P<0.001) and emotional control (F= 21.23, P<0.001) of the experimental group subjects It was effective.

    Conclusion

    It can be concluded that acceptance and commitment therapy was effective on emotional processes in girls with social anxiety disorder.

    Keywords: acceptance, commitment, emotional processing, social anxiety
  • Ehsan Ebrahimi, Mohammad Hatami *, Mohammadreza Seirafi Pages 66-79
    Aim

    The aim of this study was to compare the effectiveness of emotional self-regulation strategies and pain management strategies on emotional process regulation in coronary heart disease patients.

    Methods

    The present study was applied and quasi-experimental with pre-test design, post-test and follow-up with a control group. Statistical population of all patients with coronary heart disease who were in Sabzevar Heshmatieh Hospital from July 6, 2019 to October 6, 2020. 26 people were randomly selected and randomly divided into three groups (two experimental groups and one control group) were divided. The experimental groups were trained with emotional self-regulation strategies (n=9) based on John and Gross training package (2004) and pain coping strategies (n=8) based on Turk and Gachell educational package (2002) and the control group (n=9) received no training. The research tool was Gross and John (2003) Emotion Regulation Questionnaires. Data were analyzed by mixed analysis of variance using SPSS25 software.

    Results

    The results showed that the training of emotional self-regulation strategies and coping strategies with pain is effective on re-evaluation (F=6.82, P=0.003) and suppression (F=9.33, P<0.001) in patients with coronary heart disease. The results also showed that although the two training methods could be effective in regulating the emotional process, but there was no significant difference between their effectiveness (p>0.05).

    Conclusion

    Teaching emotional self-regulation strategies and coping strategies can improve re-evaluation and reduce emotion suppression in patients.

    Keywords: emotion regulation, coping strategies, Coronary heart disease, Women
  • Homa Salehi, Simin Hoseinian *, Seyedeh Monavar Yazdi Pages 80-101
    Aim

    This study aimed to model the relationship between Cognitive Flexibility and Self-Differentiation with Successful Marriage by considering the mediating role of cognitive emotion regulation.

    Methods

    This study was a descriptive correlational study of structural equations. The statistical population of the study was married men and women in Tehran. Using the available sampling method, 635 people from the statistical population of the study in the period of summer (1398) to summer (1399) were selected. To collect the data for this study, Hudson Successful Marriage Index Questionnaire(1992), Garnefski, Critch, and Spinhaven Cognitive Emotion Regulation Questionnaire(2001), Skowron and Friedlander Self-Differentiation Questionnaire(2003) were used.

    Results

    The results showed that the predictor variables of cognitive flexibility with a correlation coefficient of 0.45 and self-differentiation with a correlation coefficient of 0.26 are related to the criterion of successful marriage at a 99% confidence level (P<0. 01). Cognitive emotion regulation also plays a minor mediating role in the relationship between cognitive flexibility and self-differentiation with a 95% confidence level.

    Conclusion

    Therefore, in premarital counseling and enriching couples' relationships, the role of training cognitive emotion regulation skills as well as cognitive flexibility and self-differentiation is very important and requires more attention from counselors and stakeholders.

    Keywords: Successful marriage, Cognitive flexibility, Cognitive emotion regulation, Self-differentiation
  • Fatemeh Moeini, Fatemeh Mohammadi Shirmahaleh *, Biuok Tajeri, Ali Shirafkan, Masoumeh Jianbagheri Pages 102-115
    Aim

    The aim of this study was to determine the effectiveness of Trans Theoretical Model on diabetes self-management and HbA1C level in patients with type 2 diabetes.

    Methods

    The method of this study was applied and quasi-experimental designs of pre-test-post-test and follow-up with the control group. The statistical population of the study consisted of 25-55 years old diabetic patients referred to one of the health centers in Ghaemshahr in 2020, among which 30 people were selected by purposeful sampling method and were assigned to two groups of Trans Theoretical Model (n=20) and control group (n=20). Data were obtained through Tobert and Glasgow Diabetes Self-Management Questionnaire (2002) and glycosylated hemoglobin test (HbA1c). For data analysis, repeatedly measuring variance analysis (MIX) and SPSS-22 software were used.

    Results

    The results showed that cognitive-behavioral group had a significant effect on diabetes self-management (F=38.01, p<0.001) and hypoglycemia (F=1.48, p=0.021). Also, the effectiveness of Trans Theoretical Model on diabetes self-management and HbA1C levels in patients with type 2 diabetes remained stable three months after the intervention.

    Conclusion

    It can be concluded that Trans Theoretical Model was effective on diabetes self-management and HbA1C level in patients with type 2 diabetes.

    Keywords: Trans Theoretical Model, Diabetes Self-Management, HbA1c, Diabetes
  • Seyyed Hossein Alavi, Mehdi Ghasemi Motlagh *, Behrang Esmaeili Shad, Abolfazl Bakhshipour Pages 116-133
    Aim

    The aim of this study was to determine the effectiveness of strategic solution-oriented therapy on emotional, cognitive, motivational and biological symptoms of major depressive disorder.

    Methods

    The present study was applied in terms of research purpose. The quasi-experimental research design was pretest-posttest with control group and quarterly follow-up. The statistical population of the study included all men and women who referred to Bojnourd Beautiful Mental Counseling and Psychology Center in 2019-20, who referred to psychiatrists, psychologists and mental health specialists and the center specialists diagnosed them with major depressive disorder. The sample of this study includes 30 people from the mentioned community who were selected using purposive sampling method and using simple randomization method in two groups of solution-focused therapy (n= 15) based on Quick (2008) protocol and control group (n=15) were assigned. Data were obtained using a Depression Inventory (researcher-made). In the descriptive statistics section, mean and standard deviation and in the inferential statistics section, the analysis of variance with repeated measures was used.

    Results

    The results showed that strategic solution-oriented therapy reduces the symptoms of emotional (F=41.16, P<0.001), cognitive (F=12.87, P<0.001), motivational (F=4.93, P=0.035) and biological (F=29.85, P<0.001) disorders. Major depression was effective.

    Conclusion

    It can be concluded that strategic solution-oriented therapy is effective on emotional, cognitive, motivational and biological symptoms of major depressive disorder and can be used to improve the problems of people with major depression.

    Keywords: Solution-Focused Therapy, emotion, cognition, Motivation, depression
  • Tahereh Katebzadeh Badr, Saeedeh Hosseini *, Mokhtar Arefi, Keyvan Kakabraei, Azita Chehri Pages 134-153

    The family, as the most stable social unit, is an essential axis for the healthy functioning of individuals and society. The purpose of this study was to explain the model of family performance based on love mediated by psychological security between couples. The present research is applied in terms of purpose and is classified in the group of descriptive-survey research in terms of data collection method. The statistical population includes all married men and women in areas 1 and 3 of Tehran in 1400-99. Sampling method was also available non-randomly. Data collection tools were demographic information questionnaire, mental security questionnaire (short form), family performance assessment questionnaire (FAD) and love questionnaire. In addition to descriptive statistics, data analysis was performed using AMOS program. The results showed that there is a significant relationship between the components of love and family functioning, there is a significant relationship between love and psychological security, there is a significant relationship between psychological security and family functioning, psychological security in the relationship between love and Family functioning plays a mediating role.

    Keywords: Family performance, love, mental security, Couples
  • Seyedeh Maryam Fatemi, MohhamadMasoud Dayarian *, Seyed Esmail Mosavi Pages 154-175
    Aim

    One of the psychological disturbances in couples' relationships is marital boredom; as the emergence of bedrock, psychological problems and the coldness of emotional relationships gradually lead the couple to separation. Therefore, the aim of this study was to investigate the predictive indicators of marital boredom based on couples' lived experiences.

    Method

    Analysis of qualitative data with phenomenological approach was based on Colaizzi method. Participants included couples referring to counseling centers in Isfahan who were selected by purposive sampling method and according to the inclusion criteria. Individuals' experiences were examined using in-depth and semi-structured interview tools, and the data were saturated with 23 interviews.

    Results

    In the first stage of coding, 225 basic themes were extracted from the text of the interviews. In the second stage, 22 sub-themes and in the third stage, 7 main themes were identified. Data validation was performed by three methods of receiving feedback from participants, the method of independent coders and the method of a group of experts (3 experts) and the criteria for determining the accuracy and robustness of the data were observed.

    Conclusion

    The results showed that the accumulation of emotions, emotional distress in marital relationships and life tensions, leads to mental exhaustion and eventually leads to marital boredom. Therefore, identifying and paying attention to the predictors of the phenomenon of depression, leads the couple to find effective solutions and prevent the occurrence of this phenomenon. Based on the findings, a model of predictors of marital boredom was designed. Therefore, it is suggested that these indicators be used in the development of counseling protocols in couple therapy

    Keywords: optimal pattern, Lived experiences, marital boredom, Couples
  • Kamal Moghtadaei, Amrolah Ebrahimi *, Seyed Abbas Haghayegh, Hasan Rezaie Jamalouei, Payman Adibi Pages 176-191
    Aim

    The aim of this study was to evaluate the effectiveness of acceptance and commitment therapy on emotional regulation and perception of the disease in women with irritable bowel syndrome.

    Methods

    The quasi-experimental research method was a pretest-posttest design with a control group with follow-up. The statistical population of this study was all female patients with irritable bowel syndrome in Isfahan in 2018 who were selected by available sampling method, 30 patients were selected and randomly divided into an intervention group by acceptance and commitment therapy and a control group that finally, after falling, 28 remained (experimental group 13 and control group 15). The experimental group underwent 8 90-minute sessions of acceptance and commitment according to the protocol of Hayes, Orsillo, & Roemer (2010) and the control group remained on the waiting list. Data were collected based on the Disease Perception Questionnaire (Broadbent et al., 2002) and the Emotion Regulation Questionnaire (Gross and John, 2003) and repeated measures analysis of variance was used using SPSS software.

    Results

    The results showed that the method of acceptance and commitment treatment had an effect on emotional regulation (F=24.09, P<0.001) and disease perception (F=10.91, P<0.001) in patients with irritable bowel syndrome. The results also showed that the method of acceptance and commitment treatment on emotional regulation and perception of the disease in patients with irritable bowel syndrome was durable at the follow-up stage.

    Conclusion

    Therefore, based on the findings of the study, it can be said that the method of acceptance and commitment treatment is an effective model in patients with irritable bowel syndrome and can be used as one of the treatment or educational methods in patients' programs.

    Keywords: Acceptance, Commitment Therapy, emotional regulation, Perception of disease, Irritable bowel syndrome
  • Mehrnaz Mehrafza, Asghar Nakhostin Goldoost *, Azar Kiamarsi Pages 192-210
    Aim

    The present article was done with the aim to investigate the effectiveness of cognitive-behavioral play therapy on the aggression and anxiety of mentally retarded students.

    Methods

    The research method was quasi-experimental method with a pretest, posttest and delay post design plus control group. The statistical society of the study consisted of mentally retarded male students of second grade of elementary exceptional schools during 2021-2022 and among them 30 students were selected as the sample case and categorized in experimental group (15 students) and control group (15 students). Data collection tools included Shahim (2007) aggression questionnaire and March et al (1997) anxiety questionnaire. The validity of research instruments was confirmed by the approval of specialists, for the research instruments`, the reliability was estimated and approved by calculating Cronbach alpha coefficient (α> 0.7). Prior to the study, Pre-test of aggression and anxiety was implemented in both groups. The experimental group received cognitive-behavioral play therapy through the training package in 12 sessions, but the control group did not receive any training therapy. After the training course in the post-test stage, both of the groups answered to the same questionnaire of pre-test stage; and two months later, research instruments were performed again between both groups.

    Results

    The research data was analyzed with between- within mixed subjects Covariance Analysis. The results revealed that the cognitive-behavioral play therapy had a positive effect on the reduction of students` aggression and anxiety and this effectiveness has been remained stable after two months(P<0.05).

    Conclusion

    According to cognitive-behavioral play therapy effectiveness and its stability in the present research, it was suggested to apply periodically the methods of cognitive-behavioral play therapy with the aim to decrease mentally retarded students` aggression and anxiety.

    Keywords: aggression, anxiety, Cognitive-behavioral play therapy, mentally retarded
  • Shirin Yadollahi Ardestani, Moloud Keykhosrovani *, Naser Amini Pages 211-236
    Aim

    The purpose of this research was the effectiveness of metacognitive therapy on experiential avoidance, uncertainty intolerance and positive metacognitive beliefs in women with obsessive-compulsive disorder.

    Methods

    The current research method is semi-experimental and the design used in this research is a pre-test-post-test design with a control group and a follow-up period. The statistical population of the research was all women suffering from obsessive-compulsive disorder who referred to counseling and psychotherapy centers in Tehran in the months of February and March of 2021. The research sample included 30 women with obsessive-compulsive disorder who referred to counseling and psychotherapy centers in Tehran between February and March of 1400. Data were collected using the Yale-Brown Obsessive Compulsive Questionnaire (1989), the Experiential Avoidance Questionnaire by Bond et al. (2011), the Intolerance of Uncertainty Questionnaire by Friston et al. Obtained. In this research, the protocol of Wells (2000) was used to perform metacognitive therapy, which was performed once a week for 8 sessions of 90 minutes on the experimental group. The data was analyzed using the method of analysis of variance with repeated measurements and SPSS software.

    Results

    The findings showed that metacognitive therapy on experiential avoidance (F=13.53, P<0.001), uncertainty intolerance (F=65.25, P<0.001), and positive metacognitive beliefs (F=75.86, P<0.001) was effective in women with obsessive compulsive disorder.

    Conclusion

    It can be concluded that metacognitive therapy was effective on experiential avoidance, intolerance of uncertainty and positive metacognitive beliefs in women with obsessive compulsive disorder, and this therapy can be used to reduce the problems of obsessive-compulsive patients.

    Keywords: Metacognitive therapy, experiential avoidance, uncertainty intolerance, Metacognitive Beliefs, Obsession
  • Shaghayegh Vahidi, Alireza Aghausefi *, Hooman Namvar Pages 237-262
    Aim

    The purpose of this study was to predict happiness, neuroticism and differentiation in obese individuals mediated by body image, and optimism.

    Methods

    In terms of method, this research is a descriptive-correlational research of structural equation type and the statistical population has studied the present study, including people with obesity and referring to psychological counseling centers in region 1 of Tehran in 1400. This study included 210 people from the mentioned community who were selected using sampling method. Data were collected using the Oxford Happiness Questionnaire (Argyle and Lowe, 1990), the neuroticism component (McCurry and Costa, 1990), the Self-Differentiation Questionnaire (Skorron and Friedlander, 1998), and the Multidimensional Body-Self Relationships Questionnaire (Kash et al., 1983), and the life orientation test (Shiere et al., 1994) were obtained. The collected data were analyzed using structural equation modeling method and Amos software version 22. Data: Body image (B=0.02; P<0.001) and optimism (B=0.84, P<0.001) has a mediating role in the relationship between happiness, neuroticism and self-differentiation in obese individuals. The coefficients obtained from path analysis indicated the significance of the relationship (P<0.05).

    Conclusions

    It can be concluded that the happiness model based on neuroticism and differentiation in obese people mediated by body image and Optimism had a fit.

    Keywords: Happiness, neuroticism, differentiation, body image, optimism
  • Rezvan Shadjoo, Afsaneh Ghanbaripanah *, Fariborz Dortaj, Masoud Ghasemi Pages 263-279
    Aim

    The aim of this study was to determine the fit of structural model of self-defeating behaviors based on basic psychological needs, moral identity and emotional self-awareness in young girls.

    Method

    The present study was correlational and path analysis. The statistical population of the present study included all male and female graduate students of Tehran universities who were studying in the academic year of 2019-20, were selected by cluster sampling; And the Questionnaire of the Importance of Moral Identity for Self (Aquino and Reed, 2002), the Basic Psychological Needs Questionnaire (Guardia et al., 2000), the Academic Dishonesty Scale (Kabi et al., 1997), the Emotional Self-Awareness Questionnaire (Grant et al., 2002), The Cognitive and Self-Behavioral Scale (Cunningham, 2007) responded. Data were analyzed using structural equation modeling method by Amos software.

    Results

    Findings showed that the structural model of self-defeating behaviors based on the basic psychological needs, moral identity and emotional self-awareness in young people has a good fit (RMSEA= 0.07, GFI= 0.90). There was a significant negative relationship between moral identity and self-defeating behaviors (P<0.01, r= -0.20). Self-awareness has an indirect effect on self-defeating behavior mediated by guilt (P<0.01).

    Conclusion

    It can be concluded that the structural model of self-defeating behaviors based on the basic psychological needs, moral identity and emotional self-awareness in students has a good fit.

    Keywords: : self-defeating behaviors, basic psychological needs, moral identity, emotional self-awareness
  • Zeinab Khodadad Hatkehposhti, Ramezan Hasanzadeh *, Seyedeh Olia Emadian Pages 280-296
    Aim

     This study was performed to compare the effectiveness of cognitive-behavioral therapy and emotional schema therapy on neuroticism، dysfunctional attitudes and lifestyle of cardiovascular patients. 

    Methods

     In this quasi-experimental study with a pretest-posttest design and follow-up with a control group، the samples included 45 cardiovascular patients from public hospitals in Babol. The samples were divided into three groups of 15 in the treatment group. Cognitive-behavioral، emotional schema therapy group and control group were divided. Wright، Besco and Sharp (2006) cognitive-behavioral therapy protocol was performed in 8 2-hour sessions and Leahy et al. (2014) emotional therapy schema was performed in 12 2-hour weekly sessions. McCreery (1985) and the dysfunctional attitudes of Weisman and Beck (1978) were evaluated and compared. Analysis of variance with repeated measures and SPSS.22 software were used to analyze the data. 

    Results

     The results showed that the effectiveness of cognitive-behavioral therapy on patients' neuroticism was more than emotional schema therapy (F= 78.35، P<0.001), the effectiveness of emotional schema therapy on dysfunctional attitudes was more than cognitive-behavioral therapy was (F=34.89، P<0.001). 

    Conclusion

     The results of this study showed that cognitive-behavioral therapy and emotional schema therapy can be an effective intervention in reducing neuroticism and dysfunctional attitudes in cardiovascular patients.

    Keywords: cognitive-behavioral therapy, Emotional Schema Therapy, neuroticism, dysfunctional attitudes
  • Samaneh Panahian Amiri, Kolsoum Akbar Nataj *, Mohammadkazem Fakhri Pages 297-312
    Aim

    The aim of this study was to determine the effectiveness of play therapy on the aggressive behavior of children with ADHD.

    Methods

    The statistical population of this study includes all children with confrontational disobedience disorder in Babol in 2019, from which 60 people were purposefully selected and using a random method in two groups of play therapy and control group, each group was assigned 30 people. Data were obtained using a child behavioral problems questionnaire in three time periods: pre-test, post-test and follow-up. Play therapy was performed in ten sessions for 2 hours weekly for the experimental group. Analysis of variance with repeated measures and SPSS software were used to analyze the data.

    Results

    The results showed that there was a significant difference between the effectiveness of play therapy on improving aggressive behavior (F=38.86, p<0.001) in children with ADHD.

    Conclusion

    The study showed that play therapy reduced the aggressive behavior of children with ADHD and this treatment can be used to improve the aggressive behavior of children with ADHD.

    Keywords: Play therapy, aggressive behavior, children, ADHD
  • Mino Khaki * Pages 313-321
    Aim

    The effort to improve the stability of marriage for decades is aimed at family counselors and planners of women and youth issues; but family support requires a regulated legislation. In this research, the examination of premarital counseling gap in the family support law was put on the agenda.

    method

    This research is fundamental-applied and was carried out in a descriptive analytical way. Documentary-library information method and note-taking tool were used to collect information.

    Findings

    The Family Protection Law was approved in 2011 and it has considered specific legal instructions for different aspects of the family. But in some important areas, this law seems to have shortcomings.

    Conclusion

    In general, according to the study of the provisions of the Family Protection Law, it seems that the void of pre-marriage counseling is evident in the collapse of families and the increase in the number of divorces.it seems that the void of pre-marriage counseling is evident in the collapse of families and the increase in the number of divorces.

    Keywords: premarital counseling, Law, Family support
  • Azadi Allah Nouri, Roza Karam Pour *, Zahra Ghasemi Pages 322-338
    Aim

    The purpose of this research is to examine the lived experiences of violence in families of the older generation (couples over 50 years old).

    Method

    The current research method is qualitative. The size of the research sample is a combination of four groups of five people (including 1 counselor, 1 worker and 3 victims of violence), which totals 20 people. The sampling method of the research was targeted and in the form of snowball. The data collection tool was a semi-structured interview with limited questions.

    Results

    According to the research findings; Types of violence in the families of the old generation of Ilam city include men's violence against women, women's violence against men, parents' violence against children, members' violence against the elderly, and members' violence against each other. also; The techniques of violence in the old generation of Ilam city include: physical techniques (physical beating, pulling hair, breaking limbs, burning or cutting limbs), psychological techniques (slander of betrayal, slander of underperformance, threats to beat, threats to Divorce), verbal violence (obscenity against the person, swearing at his family), economic techniques (not giving alimony, not giving money, threatening to deprive of inheritance).

    Conclusion

    Men's power-seeking, men's addiction, men's unemployment, economic poverty, interference from those around them, historical permission for men's violence, weak support for the injured and the traditional patriarchal structure on family violence in the families of the old generation (more than 50 years) of the city. Ilam is effective.

    Keywords: Family Violence, types of violence, techniques of violence, old generation
  • Masoud Raeisi, Masoud Shahbazi *, Amin Koraei Pages 339-356
    Aim

    The current research aimed to compare the effectiveness of the religion-based forgiveness training and the fairness-based contextual therapy on improvement of anger and forgiveness of cheated women in Ahvaz.

    Method

    The research design was experimental with pre- and post-tests and control group. The statistical population of the research included all cheated married women in Ahvaz city among whom 45 were recruited using available sampling method and equally, randomly assigned to either the religion-based forgiveness training (experiment 1), the fairness-based contextual therapy (experiment 2), or control group. The subjects answered the Symptom Checklist (SCL-90-R) and the Trait Forgivingness Scale (Berry, et al., 2005). Each experiment group received he related sessions according to their manuals meanwhile the control group received no intervention at all. The data were analyzed using univariate, multivariate analysis of covariance, Bonferroni post-hoc, and SPSS-26.

    Results

    The MANCOVA results showed statistically significant differences between the posttests. The results of Bonferroni test showed that the religion-based forgiveness training AND the fairness-based contextual therapy decreased the betrayed women’s anger (p < .001) and increased their forgiveness (p < .001). However, there were no significant differences between the two methods in terms of anger (p = .417) and forgiveness (p = .405).

    Conclusion

    According to the results, therapists can use either religion-based forgiveness training or fairness-based contextual therapy to help betrayed women’s anger and forgiveness toward their husbands successfully.

    Keywords: Religion-based forgiveness training, Fairness-based contextual therapy, Anger, forgiveness, cheating
  • Zohreh Masihpour, Nemat Sotodeh Asl *, Raheb Ghorbani Pages 357-370
    Aim

    The aim of this study was to the effectiveness of behavioral activation on reducing vasomotor symptoms in postmenopausal women.

    Method

    The research was applied in terms of purpose and quasi-experimental research design with a control group and a follow-up period. The statistical population included all postmenopausal women referred to Ghaemshahr medical centers in 1400 and 40 of them were selected by available sampling method. And were randomly assigned to experimental and control groups First, both groups were pre-tested with the menopause symptom severity questionnaire of Pimenta et al (2006). Then, the experimental node received 8 sessions of 90 minutes of Canter, Bush and Rush (2009) behavioral activation therapy interventions and the control group did not receive any intervention. At the end of the course, post-test was taken from both groups and after two months to evaluate the stability of the effect, the groups were assessed, Data were analyzed using repeated measure variance.

    Results

    The results showed that behavioral activation treatment was effective in reducing vasomotor symptoms in postmenopausal women (F = 33.03, P = 0.001) and the treatment effect was stable over time (P < 0.05).

    Conclusion

    Based on the results of the present study, it is suggested that behavioral activation therapy be used to reduce vasomotor symptoms in postmenopausal women.

    Keywords: Behavioral activation, Vasomotor symptoms, menopause
  • Zahra Ataei Zanjaninejad, Masoud Hejazi *, Afsaneh Sobhi, Mohammad Saeed Ahmadi Pages 371-387
    Aim

    This research was conducted with the purpose of investigating the relationship between the perception of parenting styles and optimism with the mediating role of the meaning of life in the second secondary school students of Zanjan city.

    Research method

    The descriptive research method is correlation type. The statistical population was 20,866 students of the second secondary school in Zanjan city in the academic year 2018-2019. According to Morgan's table, 392 people, but to increase the validity of the findings, 400 people were selected and distributed by stratified random method. To collect data, the standard questionnaires of Alabama parenting (1991), Shier and Caro's optimism (1985) and Stickerer et al.'s (2006) meaning of life questionnaires were used. Data were analyzed using SPSS24 statistical software and AMOS statistical software was used in structural equation modeling.

    Results

    The findings showed that there is a significant relationship between perception of parenting styles and optimism (p<0.01). But there is no significant relationship between the perception of parenting styles and the meaning of life (p≥0.05). The meaning of life plays a mediating role in the relationship between parenting styles and optimism (p<0.01).

    Conclusion

    It can be concluded that the perception of parenting styles plays a decisive role in creating optimism in children and the meaning of life can lead to optimism in children.

    Keywords: optimism, parenting styles, Meaning of life
  • Masomeh Sarhangi, Seyed Davoud Hosseini Nasab *, Amir Panahali Pages 388-417
    Aim

    The present article was done with the aim to investigate the effectiveness of the logo therapy on the psychological well-being, communication skills and maternal parenting stress of mothers of Children with Intellectual Disability.

    Method

    The research method was quasi-experimental method with a pretest and posttest design plus control group. The statistical society of the study consisted of all the mothers of Children with Intellectual Disability in exceptional schools of Urmia city during 2021-2022; among them 30 students were selected in available sampling method as the sample case and categorized in experimental group (20 mothers) and control group (20 mothers). Data collection tools included Riff (1989) psychological well-being questionnaire, Matson (1983) scale to evaluate mothers` communication skills and Abidin (1983) maternal parenting stress. Prior to the study, pre-test of psychological well-being, communication skills and maternal parenting stress was implemented in both groups. The experimental group received Farahini’s (2019) logo therapy through the training package in 10 sessions, but the control group did not receive any training therapy. After the training course in the post-test stage, both of the groups answered to the same questionnaire of pre-test stage.

    Results

    The research data was analyzed with one way and Multivariate Covariance Analysis. The results revealed that the logo therapy had a positive effect on the increase of psychological well-being and its four subscales, communication skills and maternal parenting stress and its` subscales (P=<0.05).

    Conclusion

    According to the effectiveness of the Logo therapy in the present research, it was suggested to the principles of exceptional schools to establish relations among school officials and mothers with intellectually disabled children, through training and counseling sessions to improve these mothers` psychological well-being and communication skills and also, to reduce their parenting stress.

    Keywords: Psychological Well-Being, Communication skills, Maternal Parenting Stress, the Logo Therapy, Children with Intellectual Disability
  • Parisa Kolahi, Mahdie Salehi *, MohammadEbrahim Madahi, Mozhgan Sepahmansour Pages 418-436
    Aim

    The present study was conducted with the aim of determining the effectiveness of the mindfulness-based stress reduction program on depression and adherence to treatment in coronary heart patients.

    Methods

    The present study was conducted as a semi-experimental type of pre-test-post-test and follow-up with a control group with measurement at the baseline after the intervention and 3-month follow-up with the control group. The number of 52 female patients diagnosed with coronary artery disease from among the patients referred to Hazrat Fatemeh (S) specialized polyclinic (Social Security Organization) located in Urmia city from September to December 2019 and randomly selected to the group Experiment (mindfulness-based stress reduction program (n=26) and control (n=26) were assigned. All participants completed the demographic questionnaire, Beck et al.'s depression questionnaire (1996) and Moriski, Eng and Wood's (2008) treatment adherence questionnaire in three stages. Mindfulness-based stress reduction program was conducted in eight weekly sessions based on Mochari et al.'s training package (2014). The research was analyzed using multivariate repeated measures analysis of variance as well as Tukey's follow-up tests.

    Results

    The results of the present study showed that the stress reduction program based on mindfulness on depression (F=561.08, P<0.001) and adherence to treatment (F=373.51, P<0.001) in coronary heart patients. It was effective and this effect continued until the follow-up period.

    Conclusion

    The results of this research showed that the mentioned treatment can be used as a psychological intervention in reducing depression and improving treatment compliance in female patients with cardiovascular disease.

    Keywords: depression, mindfulness-based stress reduction program, Adherence to treatment
  • Reyhaneh Ramezani, Saeid Moosavipour *, Zabih Pirani Pages 437-456
    Aim

    The aim of this study was to determine the effectiveness of mindfulness on early maladaptive schemas, satisfaction and marital trust in young couples.

    Method

    The present study was quasi-experimental with experimental and control groups and pre-test and post-test design. The statistical population of this study was 100 young couples who referred to counseling centers in Arak. (2001), 32 people were selected and in the experimental group, 16 pairs of mindfulness therapy (n = 16) and the control group (n = 16) were randomly replaced. The experimental group underwent couple therapy therapy with mindfulness method for 9 sessions of 90 minutes (Gahart, 2004). Then both groups were evaluated in two stages of pre-test, post-test by questionnaires of initial maladaptive schemas, marital satisfaction and marital trust. Data were analyzed using univariate analysis of covariance.

    Results

    Results of mindfulness couple therapy on early maladaptive schemas (p = 0.001, F = 71.3) and marital trust) F = 11.9, p = 0.001)   And ineffectiveness on marital satisfaction was marital satisfaction (F = 0.37 p = 0.001) was in the post-test stage.

    Conclusion

    Since mindfulness couple therapy has an effect on early maladaptive schemas and the level of marital trust in young couples, it can be used to improve the first maladaptive schemas, the level of marital trust of couples.

    Keywords: mindfulness couple therapy, early maladaptive schemas, marital satisfaction, level of trust
  • Majid Saffarinia, Zohreh Mortezaei *, Ahmad Alipour Pages 457-473
    Aim

    Sexual dysfunction is one of the complications of infertility treatment and is often overlooked in the care of women with infertility. Therefore, the aim of this study was to determine the effectiveness of self-centered compassion therapy on depression, anxiety and sexual satisfaction in patients. The woman was infertile.

    Method

    This study was a clinical trial study. Fifty-two women with infertility who had sexual dysfunction and referred to the infertility ward of Imam Hossein Hospital in Tehran province from June to September 1400 were selected by purposive sampling. Then they were randomly assigned to the experimental group (under self-centered compassion therapy) (n = 26) and the control group (n = 26). Data collection tools Standard Questionnaire of Sexual Issues (MSQ) Snell and Fisher Walters (1993) were collected in three baseline stages, after intervention and quarterly follow-up. Data analysis was performed using repeated measures multivariate repeated measures analysis of variance.

    Results

    The results showed that in the group under self-centered compassion therapy, the mean score of sexual anxiety and depression as well as sexual satisfaction in the experimental group decreased and increased significantly compared to the control group (P <0.001).

    Conclusion

    The results of this study showed that self-centered compassion therapy can be effective in improving sexual anxiety and depression as well as sexual satisfaction in women with infertility.

    Keywords: Sexual Anxiety, Sexual Depression, sexual satisfaction, Self-Focused Compassion Therapy, Infertility
  • Maryam Ghahramani, Javad Khalatbari *, Davood Taghvaei Pages 474-488
    Aim

    The aim of this study was to determine the effectiveness of cognitive-behavioral therapy and treatment focused on compassion therapy on the resilience of women on the verge of divorce referred to social emergency centers in Tehran.

    Methods

    This was a quasi-experimental applied study with a pretest-posttest design with a control group and quarterly follow-up. The method of purposeful and random sampling from the statistical population was all women on the verge of divorce referring to social emergency centers in Tehran in the spring and summer of 2021. 45 women were assigned to two groups of 15 experiments and 15 groups of controls. Compassion-focused therapy was based on Gilbert and Neff (2007) treatment protocol and cognitive-behavioral therapy session program based on Wildermott (2008) treatment protocol was performed in 8 sessions of 90 minutes. The group had no control therapy. The research instrument was Conner and Davidson (1983) Resilience Questionnaire. Data were analyzed by repeated measures analysis of variance and SPSS-26 software.

    Results

    The results showed that cognitive-behavioral therapy and treatment focused on compassion therapy were effective in increasing resilience (F = 77.93, P = 0.0005) of women on the verge of divorce. Compassion-focused therapy is also more effective than cognitive-behavioral therapy.

    Conclusion

    It can be concluded that both cognitive-behavioral therapy and treatment focused on compassion therapy were effective in increasing women's resilience on the verge of divorce and both approaches can be used to improve women's resilience on the verge of divorce.

    Keywords: cognitive-behavioral therapy, Compassionate Therapy, Resilience, Women
  • Maryam Ghods, Abdolhassan Farhangi *, Abdollah Shafie Abadi, Mastoreh Sedaghat Pages 489-507
    Purpose

    The present study was conducted with the aim of comparing the effectiveness of schema therapy and therapy based on acceptance and commitment on the sexual schema of women after breast cancer surgery.

    Method

    The research method was semi-experimental with a pre-test-post-test design and a control group with a follow-up period. The statistical population of the present study included all breast cancer patients referred to Tajrish Martyrs Hospital clinic in 2019. 120 people were selected as a statistical sample with the available sampling method (voluntarily) and were replaced in three groups of 40 people, and in two groups, experiment 1 (schema therapy), experiment 2 (therapy based on acceptance and commitment) and a control group randomly replaced. First, all three groups were measured with Rogers' self-concept questionnaires (1957), Siranoski and Andersen's sexual schemas (1994) and Pittsburgh sleep quality, then experimental group 1, 9 sessions of 90-minute schema therapy by Yang et al. (2003) and the group Experiment 2 received eight 90-minute sessions of therapy based on acceptance and commitment based on the theory of Hayes et al. (1999) and the control group did not receive any training. They were repeatedly tested.

    Findings

    The results of repeated measurement variance analysis showed that there was a significant difference between the experimental schema therapy groups and the group based on acceptance and commitment with the control group (f=32.070 and p<0.001), but between the schema score There is no significant difference between the sexual schema therapy group and the therapy based on acceptance and commitment, and both treatments were effective in improving sexually incompatible schemas, and the effect of both was stable over time.

    Keywords: Schema therapy, Therapy based on Acceptance, Commitment, sexual schema
  • Naser Jafarzadeh, Hassan Mirzahoseini *, Nader Monirpour Pages 508-519
    Aim

    The aim of this study was to determine the effect of self-efficacy motivational interview intervention on increasing therapeutic adherence of women with type 2 diabetes.

    Methods

    The present study was an experimental study with pre-test, post-test and follow-up design. The statistical population was men and women with type 2 diabetes in Tehran Diabetes Research in 1397. Type 2 diabetes eligible for the study were selected and randomly assigned to experimental (15 patients) and control (15 patients) groups. Data were collected using the drug compliance questionnaire of Moriski et al. (2008) and the demographic questionnaire by interview and blood sampling. Each member of the intervention group underwent a motivational interview for five sessions of 30-45 minutes. Data were analyzed using repeated measures variance.

    Results

    The results showed that motivational interview based on self-efficacy is effective in improving therapeutic compliance (F = 15.30, P = 0.001); Also, the results of post hoc test and comparing the mean score of adherence therapy in different stages in the self-efficacy motivational interview group showed that there is a significant difference between the score of pre-test stage and the score of post-test stages, first follow-up and second follow-up.

    Conclusion

    Motivational interview intervention based on self-efficacy in 5 sessions showed a positive effect on treatment adherence in patients with type 2 diabetes. Therefore, it is suggested that this intervention be done in more time and sessions.

    Keywords: Motivational interview, self-efficacy, adherence therapy, Type 2 diabetes
  • Setareh Ataabadi, Zahra Yousefi, Felor Khayatan Pages 520-535
    Aim

    The aim of this study was to compare the effectiveness of quality of life therapy with acceptance and commitment therapy on appreciation and happiness among mothers of children aged 7 to 11 years with stuttering.

    Methods

    This quasi-experimental study was a two-group design with a control group with pre-test, post-test and 45-day follow-up. The statistical population included all mothers with children with stuttering in 2019-2020. The statistical sample consisted of 60 mothers of children with stuttering who were selected by convenience sampling and randomly assigned to two experimental groups and one control group (20 people in each group). The first experimental group underwent Frisch (2005) quality of life therapy training during ten ninety-minute sessions and the second experimental group underwent acceptance and commitment therapy training during ninety-minute sessions (2013), and the control group did not receive any training during the trainings. Research instruments included: Emmons et al. (2003) Appreciation Questionnaire and Oxford Happiness Questionnaire (2002). The collected data were analyzed using descriptive statistics (mean and standard deviation) and inferential statistics (analysis of variance with repeated measures).

    Results

    The results of statistical analysis showed that the quality of life therapy method (F = 408.31, p = 0.000) and acceptance and commitment method (F = 0.563, p = 0.000) were effective in improving the dependent variables. Have been; But the method of acceptance and commitment treatment has been more effective than the quality of life and treatment (P <0.01).

    Conclusion

    According to the analysis of the findings of the present study, with the help of quality of life therapy and acceptance and commitment treatment, Psychological constructs among mothers of children with stuttering helped and the method of acceptance and commitment is more effective in this regard.

    Keywords: Quality of life therapy, Acceptance Commitment therapy, Appreciation, Happiness, Stuttering
  • Maryam Sarkhabi Abdolmaleki, Farideh Dokaneifard, Masomeh Behbodi Pages 536-562
    Aim

    The aim of this study was to present a model for predicting couples' emotional divorce based on attachment styles and metacognitive beliefs mediated by marital burnout in married women.

    Method

    This descriptive-correlational exploratory study was consecutive and guided and the statistical population was 1854 married women referring to health centers in Tehran in 1398. Using multi-stage random sampling method, 375 women were selected based on sample power software. Were. The research instruments were Guttman (2008) Emotional Divorce Questionnaire, Collins and Reid's Revised Adult Attachment Scale (1990), Wells et al. (2004) and Pinez (1966) on Marital Burnout (1966). The desired sample was executed. In order to analyze the data, in addition to descriptive statistics, the statistical method of structural equations smartpls was used.

    Results

    The findings of the results of standard direct path coefficients have shown that there is a significant relationship between metacognitive beliefs with emotional divorce and also the results of indirect path standard coefficients have shown that between metacognitive beliefs and emotional There is a relationship and intensity of marital burnout with the emotional divorce of married women.

    Conclusion

    Based on the research findings, it is suggested to family counselors in order to create cohesion and create a conscious relationship to confront the psychological elements in order to improve the relationship between couples during treatment considerations.

    Keywords: Emotional divorce, metacognitive beliefs, attachment style, marital burnout
  • Tareg Khosravi, Mahmoud Goudarzi, Ahmadian Hamzeh Pages 563-579
    Aim

    The current research was conducted with the aim of designing a native treatment model and evaluating its effectiveness on the symptoms of post-traumatic stress disorder.

    Method

    The current research population includes all the women and men who survived the Kermanshah earthquake in the cities of Salas Babajani and Sarpol-Zahab, and after obtaining the codes and compiling and implementing the local treatment model, two experimental and proof groups, 10 people each, a total of 20 people by sampling method were selected and randomly assigned to two experimental and control groups. The post-traumatic stress disorder questionnaire was used for the implementation of the present study. The treatment model consists of 15 sessions that were taught to the clients during fifteen weeks. Each training session of the indigenous treatment model (researcher-made) lasted about 100 minutes.

    Results

    The findings showed that re-experience symptoms (P=0.001, F=12.15), avoidance symptoms (P=0.001, F=17.65), and arousal symptoms (P=0.001, F=11.18) were significant at the level of 0.01. In the experimental group, the mean scores of symptoms of post-traumatic stress disorder decreased in post-test and follow-up stages compared to the control group. The mean difference between post-traumatic stress disorder symptoms in post-test and follow-up stages was 0.05. This finding shows that changes in the mean scores of symptoms of post-traumatic stress disorder remained paparaja after the end of the treatment period.

    Conclusion

    It can be concluded that this method of treatment is effective for people suffering from post-traumatic stress disorder.

    Keywords: indigenous therapy model, symptoms of post-traumatic, stress disorder