فهرست مطالب

پژوهش های ادیانی - پیاپی 20 (پاییز و زمستان 1401)

نشریه پژوهش های ادیانی
پیاپی 20 (پاییز و زمستان 1401)

  • تاریخ انتشار: 1401/11/18
  • تعداد عناوین: 12
|
  • محمدحسین طاهری آکردی* صفحات 7-34

    اعلامیه جهانی حقوق بشر با ادعای احترام به شان انسان، آزادی و حقوق مترتب بر بشر در سال 1948، و در 30 ماده به تصویب سازمان ملل رسید. در این اعلامیه بر مباحثی همچون حقوق شخصی، مدنی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی انسان تاکید شده است. این نوشتار با توجه به اشکالات حقوق بشری که در مقایسه با دیدگاه های اسلامی مطرح می شود در صدد است بررسی کند که در کلیسای کاتولیک درباره حقوق بشر چه دیدگاه هایی وجود دارد. در مسیحیت کاتولیک سه گونه تفسیر الاهیاتی، در مواجهه با مباحث حقوق بشری صورت گرفت. در این گونه های تفسیری، برخی معتقدند مباحث حقوق بشری و آیین مسیحیت با یکدیگر سازگار بوده و ارتباط وثیقی با هم داشته و مبانی کتاب مقدسی تضمین کننده این ارتباط است. گروهی نیز با موضع گیری در برابر سکولارها معتقدند مبانی حقوق بشری، بالضروره الاهیاتی اند و خود، در کتاب مقدس ریشه دارند. دسته سوم، بالعکس، بر ناسازگاری الاهیات مسیحی و حقوق بشر پافشاری می کنند. این نوشتار با رویکردی توصیفی تحلیلی و با روش تحلیل محتوای کیفی مقوله حقوق بشر را معرفی، و گونه های مختلف تفاسیر کاتولیک از اعلامیه جهانی حقوق بشر را بیان می کند و دیدگاه سوم را که مبین ناسازگاری الاهیات مسیحی با حقوق بشر است، منطبق تر با مبانی الاهیاتی مسیحیت کاتولیک می داند. ادله دو دیدگاه اول را مردود می شمرد و شواهدی برای دیدگاه سوم بیان می کند و نتیجه می گیرد که ماهیت آموزه ها و دگمای مسیحی، با اعلامیه جهانی حقوق بشر ناسازگار است و ادعای سازگاری بیشتر جنبه سیاسی دارد.

    کلیدواژگان: مسیحیت، کاتولیک، کلیسای کاتولیک، اعلامیه جهانی حقوق بشر، الاهیات مسیحی
  • محسن هراتی*، منصوره زارعان صفحات 35-66
    ازدواج از جایگاه خاصی در دین زرتشتی و دین اسلام (مذهب شیعه دوازده امامی) برخوردار است. یکی از اشکال ازدواج، ازدواج موقت است. در سنت زرتشتی اواخر دوران ساسانی، شواهدی مبنی بر ازدواج موقت وجود دارد که می توان آن را با متعه یا ازدواج موقت در اسلام مقایسه کرد. در این پژوهش، ابتدا به وجود ازدواج موقت، انواع آن و سپس حقوق و تکالیف زن در سنت زرتشتی، با توجه به مستندات موجود در متون زرتشتی و پژوهش های شرق شناسان می پردازیم و سپس همین موضوع را از منظر اسلام بررسی می کنیم و همانندی ها و مغایرت ها را نشان خواهیم داد. به نظر می رسد ازدواج موقت در دین زرتشتی و اسلام همسانی بسیار دارد؛ اگرچه گاه در اهداف و شرایط این نوع ازدواج مغایرت های بنیادینی دیده می شود. با توجه به وجود رد پای این نوع ازدواج در ایران باستان، سنت زرتشتی و همچنین اعراب جاهلی می توان دریافت که ازدواج موقت از احکام تاسیسی اسلام نیست. اسلام ازدواج موقت را پس از جرح و تعدیل، به گونه ای امضا کرده است که عدالت درباره طرفین برقرار شده و هر یک از ایشان به منافع مد نظر خود برسند.
    کلیدواژگان: ازدواج موقت، ستر، ایوگین، استقراضی، خویدوده، شیعه دوازده امامی، سنت زرتشتی
  • مهدی صالحی*، مهراب صادق نیا، حمیدرضا یوسفی صفحات 67-95

    تعامل بین ادیان در دهه های اخیر بر اساس تاکید بر هم زیستی و صلح است و همین می تواند پایانی باشد بر مجادلات کم ثمر کلامی و منازعات میان پیروان ادیان. در این بین، پیروان ادیان ابراهیمی در قالب موسسات مختلف گفت وگوی ادیان، همین خط مشی را در پیش گرفته اند و می کوشند کمکی باشند برای دیپلماسی دینی در صحنه بین الملل؛ دیپلماسی ای که نتیجه اش صلح و امنیت پایدار میان پیروان ادیان مختلف است. البته دلایل گوناگون بسیاری وجود دارد که در مسیر این خط مشی، دشواری هایی را ایجاد می کند و در نیل به این هدف تاثیرگذار است. از جمله این دلایل بی توجهی به پیشینه تمدنی و قومی گفت وگوگران است که در قالب بخشی از فرهنگ هر منطقه و افراد بررسی می شود. شرایط ظاهری، زمانی، مکانی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی و همچنین تفکر و نوع برداشت گفت وگوگران از دین، و تفسیری که بر اساس اولویت هایشان مطرح می کنند، بسته به بستر فرهنگی و قومی شان متفاوت است. یکی از این موسسات شورای پاپی گفت وگوی ادیان است که همواره در بیانیه هایش بر لزوم گفت وگوی میان ادیان و فرهنگ های مختلف تاکید دارد. در این پژوهش بر آنیم تا نکات موجود در یکی از بیانیه های این شورا درباره گفت وگوی میان ادیان را بررسی کنیم.

    کلیدواژگان: شورای پاپی گفت وگوی ادیان، فرهنگ، قومیت، گفت وگوی مسلمانان و مسیحیان، دیگری دینی
  • مونا میرجلیلی مهنا*، سید ابوالقاسم حسینی، سید محمدحسین نواب صفحات 97-127

    دوره صفویه در تاریخ ایران دوره اسلامی از لحاظ تحولات سیاسی اجتماعی و مذهبی اهمیت خاصی دارد. این اهمیت با بررسی آثار هنری این دوره دوچندان می شود، به خصوص در راستای اهمیت نگاره های مذهبی و تصویرگری پیامبر (ص) «انقلاب تصویری» رخ داد و آن پوشیده شدن صورت ایشان با پارچه ای سفید بود. محققان بیشتر بر تاثیرات کلامی فقهی در این انقلاب تصویری تمرکز داشته اند و به تاثیر برخی مکاتب فکری توجه نشده است. آیا عقاید فکری مکتب حروفیه را می توان موثر و مرتبط با این انقلاب تصویری دانست؟ حروفیه، که فضل الله استرآبادی (740-796 ه.ق.) در قرن هشتم بنیان نهاد و تا عهد شاه عباس به حیات خود ادامه داد، برای حروف الفبا تقدس خاصی قایل بودند. آنها معتقد بودند اسماء و صفات الاهی به صورت حروف در صورت انسان متجلی می شود. رهنمودهای آنان را در اشعار شاه اسماعیل اول، موسس سلسله صفویه، می توان دید. با توجه به اهمیت صورت در اندیشه حروفیان و ارتباط آن با اسماء و صفات الهی، به خصوص پیامبر (ص) به عنوان تجلی گاه صفات الاهی، به نظر می رسد بین اندیشه آنان و پوشاندن صورت پیامبر (ص) در نگاره های دوره صفوی ارتباط موثری وجود دارد. لذا در این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی ارتباط افکار حروفیه با پوشاندن صورت پیامبر (ص) در نگاره های مکاتب تبریز، قزوین-مشهد بررسی شده است. به طور حتم دلایل دیگری در این نوع تصویرسازی نقش داشته است که در این مقاله به آن نمی پردازیم.

    کلیدواژگان: نگارگری صفوی، حروفیه، صورت، صورت پوشانی، تصویرگری پیامبر (ص)
  • راضیه سیروسی*، مرتضی مزگی نژاد صفحات 129-155
    ظهور دین اسلام به عنوان ناسخ ادیان و شرایع پیشین، واکنش دیگر ادیان، به ویژه مسیحیت را که دین رقیبی می دانستند، برانگیخت. این واکنش ها و مواجهات به خصوص با ورود به عرصه استعمار فزونی یافت و در قالب گفت وگوها، مباحثه ها و نوشتن رساله ها در رد همدیگر خود را نشان داد. رد پادری، نوشته حسین علی شاه اصفهانی، یکی از ردیه های مهم در پاسخ به مدعای غربیان است. این ردیه، جوابیه ای در رد سخنان هنری مارتین، مشهور به پادری است که به عنوان مامور انجمن مبلغان مسیحیت، سفری به ایران داشت. در این کتاب، به مسایل مهمی همچون نفی اعجاز نبوی، اختلاف مسیحیت و اسلام و افترایاتی که به شخصیت پیامبر اسلام وارد شده، پاسخ داده شده است. در مقاله حاضر، پس از بررسی کوتاه زندگی سیاسی و تبلیغی هنری مارتین، روش کلامی اصفهانی بررسی شده است. همچنین، در تکمیل سخنان اصفهانی، یافته های دیگر اندیشمندان حوزه کلام و تاریخ ذکر شده است. نتایج نشان داد که اصفهانی، بر معتقدات طرف مقابل تاکید خاصی داشت و با تکیه بر براهین عقلی، استفاده از استدلال تمثیلی و قواعد کلامی، ایرادهای پادری را پاسخ گفته است، اما گاه تمامی جوانب را در نظر نگرفته، و استدلال های جدلی نیز در اثرش دیده می شود.
    کلیدواژگان: پادری، پیامبر (ص)، معجزه، مسیحیت، اسلام
  • فاطمه سادات اسحاقی، احسان چنگیزی*، مجتبی منشی زاده صفحات 157-177
    در زمان ساسانیان متون مذهبی زرتشتی، مسیحی و بودایی به زبان های ایرانی میانه برگردانده شد. در این دوران، موبدان زرتشتی پس از گردآوری متن اوستا، به زبان فارسی میانه آن را ترجمه و تفسیر کردند. این ترجمه و تفسیر اوستا را زند نامیده اند. شیوه برگردان این متون واژه به واژه است و مترجمان به واژه ها و نحو زبان اوستایی پای بند بوده اند. این ترجمه ها تحت اللفظی است، به این معنا که مترجمان در برابر هر واژه اوستایی واژه ای در زبان پهلوی یا فارسی میانه برگزیده و در چینش آنها نیز به ترتیب واژه ها در جملات اوستایی نظر داشته اند. در انتخاب معادل پهلوی این کلمات به صورت ظاهری واژه اوستایی و نیز اشتقاقی که مترجم برای آنها در نظر داشته توجه شده است. سبک جمله بندی متن اوستایی نیز حفظ شده و جملات، ساخت معمول زبان پهلوی (فارسی میانه) را ندارند. در این مقاله کوشیده ایم تفاوت های میان متن مهم اوستایی ویسپرد و زند آن را که از متون مهم دین زرتشتی است، بررسی کنیم.
    کلیدواژگان: اوستا، زند، ویسپرد، تصریف، حالت
  • نریمان امینیان، اسماعیل بنی اردلان* صفحات 179-203
    یکی از منابع نظری و فنی مهم هنر ایران در قرون گذشته هنر مانوی است و در گستره ای که تفکر مانوی در آن نفوذ کرده آثار هنری بازیافته در غرب چین اهمیت بسیار دارد. این اهمیت در درجه نخست به دلیل تعدد آثار هنری است که از این دیار بر جای مانده و آنگاه به واسطه سطح تکنیکی بالای آن آثار در مقایسه با دیگر نواحی مانوی نشین است. از آنجا که بیشتر محققان به فنون به کاررفته در این آثار پرداخته اند، نویسنده در این پژوهش کوشیده است با نگاهی فلسفی و حکمی آثار مانوی بازیافته در غرب چین را بررسی کند و اثرگذاری و تاثیرپذیری آنها را در پیوند با مهم ترین مکتب موجود در آن ناحیه، یعنی آیین بودایی مهایانه، و نیز هنر بومی منطقه، که همانا هنر اویغوری است، بکاود. در این مقاله، برای تبیین بهتر بحث دو مفهوم/ انگاره مانوی «رهایی» و «بازگشت نور» بررسی شده است.
    کلیدواژگان: هنر مانوی، غرب چین، بازگشت نور، رهایی، آیین بودایی مهایانه
  • هادی ولی پور*، محمد شکری فومشی صفحات 205-227
    روزه از واجبات اصلی جامعه مانوی به شمار می رود. علاوه بر روزه های یک روزه، مانویان شماری روزه دوروزه نیز داشتند؛ دو روز روزه متوالی بدون اینکه در میان آن افطار کنند. پرسش اصلی پژوهش حاضر، زمان دوروزه ها است؛ از آنجا که زمان روزه های مانوی با شاخص صورت های فلکی در گاه شماری های خورشیدی مهی بابلی بیان شده، برای تعیین امروزین آن، نیاز به استخراجی نجومی در بازه ای حدودا 1700 ساله است. این نوشته بر آن است تا با تکیه بر داده های کتاب خانه ای و با رویکرد تحلیلی انتقادی، نخست شمار روزه های عادی مانویان در طول هفته، ماه و سال را از منابع معتبر مانوی به روشی تطبیقی بازخوانی کرده، سپس با استفاده از نرم افزارهای نجومی مدرن، تاریخ دقیق دوروزه ها را استخراج کند؛ از آنجا که تعداد چشمگیری از پژوهشگران، تاثیر مسیحیت بر مانویت را آشکار دانسته و ریشه های بنیادین کیش مانی را در فرقه های پرشمار مسیحی آن زمان جست وجو می کنند، با کمک گاه شماری دینی مسیحیان در عصر حیات مانی، دلیل روزه داری مانویان در آن زمان استخراج شده نجومی نیز روشن می شود. نتایج پژوهش نشان می دهد روز 25 دسامبر یا همان میلاد مسیح، کانونی ترین زمان دوروزه مانویان بوده و سایر مسایل مرتبط با روزه های مانویان با توجه به این مناسبت معنادار می شود.
    کلیدواژگان: دین مانوی، روزه یمکی، گاه شماری خورشیدی مهی، استخراج نجومی، گاه شماری دینی مسیحیان
  • احمد حیدری* صفحات 229-259
    هند یکی از سرزمین هایی است که مهد بسیاری از باورها، اندیشه های مذهبی و فلسفی جوامع انسانی بوده است. دایره و مربع از جمله فرم های بنیادین در هنر و معماری عهد باستان به شمار می رود که در طراحی معابد هندو به کار رفته است. هندسه مقدسی که در معابد هندو استفاده شده، بر پایه دانش مشهوری به نام واستوشاستره است. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی انجام شده، و هدفش مطالعه دانش هنر مقدس مندله و تاثیر آن در شکل گیری و گسترش فضاهای معماری معابد هندو است. این پژوهش به این نتیجه می رسد که از دو نظر می توان معابد هندو را بررسی کرد. از دیدگاه نخست، معابد از منظر زیرساخت و نحوه اجرای نقشه آنها مطالعه می شود که در این منظر، اجرای دستورهای واستوپوروشه مندله از ملزومات آن بوده است. دیدگاه دوم معابد را از لحاظ نما و تزیینات آن مورد مطالعه قرار می دهد. حاصل مطالعه نشان می دهد که تحولات اعمال شده در روبنای معابد، متاثر از اساطیر و کهن الگوهای هند بوده و فرم و محتوای این روبنا بیانگر مفاهیم اسطوره ای است.
    کلیدواژگان: مندله، مندیر، معابد هندو، سبک شمالی، سبک جنوبی
  • محمد کیوانفر، حسن ابراهیمی*، محمدرضا بیات صفحات 261-284

    تعریف تجربه عرفانی و دینی و نیز نسبت میان آنها همواره از مسایل مطرح نزد عرفان/دین پژوهان بوده است. به دلیل گونا گونی تجارب موسوم به عرفانی و دینی و نیز به دلیل ابهام موجود در دو اصطلاح «دین» و «عرفان»، با تعاریف متنوعی از این تجارب مواجهیم و مطرح کردن تعریف اجماعی دشوار است. یکی از تلاش کنندگان در این زمینه، جروم گلمن، فیلسوف دین و عرفان پژوه معاصر، است. گلمن با طرحی ابتکاری تجارب عرفانی و دینی را به چهار دسته تقسیم می کند: تجربه عرفانی عام، تجربه عرفانی خاص، تجربه دینی عام، و تجربه دینی خاص. او جداگانه هر یک از این اصطلاحات را تعریف، و برای هر چه روشن ترشدن آنها نمونه های بارزی برای هر کدام ذکر می کند. در این مقاله، ابتدا دیدگاه او را گزارش، و سپس بررسی و ارزیابی می کنیم. از نظر ما، به رغم اینکه دیدگاه ابتکاری گلمن وجوه مثبتی دارد، اما در نهایت تعریفی پیشنهادی است که نه به لحاظ توصیفی جامعیت دارد و نه می تواند مشکلات پیش رو در حوزه ویژه ای که وی به آن اهتمام دارد، یعنی فلسفه، را به طور کامل رفع کند.

    کلیدواژگان: اخوان الصفا، حروفیه، ساختار فکری، کنش سیاسی و دینی
  • زینب احقر، بخشعلی قنبری*، عبدالرضا مظاهری صفحات 285-312

    واژه «عشق» در ادبیات در معنای عام و در ادبیات عرفانی به معنای خاص در سنت های مختلف دینی از واژه های پربسامد و برتابنده تفاسیر و تحلیل های گوناگون است. در معرفت شناسی عشق، مقوله عشق به مثابه معرفت درجه دو محل توجه قرار می گیرد. به این نوع بررسی در دنیای جدید بیشتر توجه شده، اما نظری ژرف به آثار قدما این را ثابت می کند که آنان به رغم اینکه از مباحث نقد عقل کانت و تولد دانش معرفت شناسی قرن ها فاصله داشته اند، در سخنان و نوشته هایشان به عشق، به مثابه معرفت درجه دو، پرداخته و زوایایش را کاویده اند. در این میان، عارفانی نظیر آگوستین در سنت مسیحی و احمد غزالی در سنت اسلامی تاثیر بسزایی در معرفت شناسی عشق داشته و در این حوزه نه به عنوان عاشق بلکه در مقام عشق پژوه دیدگاه هایشان را مطرح کرده اند. یافته های این تحقیق که با روش توصیفی تحلیلی و با ابزار گردآوری کتاب خانه ای به انجام رسیده، نشان می دهد که به رغم اشتراکاتی که در معرفت شناسی عشق از نظر احمد غزالی و آگوستین وجود دارد اختلافاتی هم به چشم می خورد. آگوستین واژه «عشق» را با جزییات تجزیه و تحلیل می کند، در حالی که غزالی به بیان کلیاتی بسنده می کند؛ اما نظرشان در مسیله وحدت عشق، عاشق و معشوق تطابق دارد و می توان از عینیت دیدگاه هایشان سخن گفت. هر دو متفکر دینی «عشق» را به معنای اراده و میل و به مثابه میثاقی در بازگشت به خدا می دانند، با این تفاوت که آگوستین منشا این اراده و میل را ساحت ارادی انسان و غزالی سبب وجود این میل و اراده را فیض الاهی می داند. در عین حال، در بیان انواع و آسیب های عشق دیدگاه های متمایز و بعضا مشابهی دارند. غزالی عشق را، اعم از الاهی و انسانی، واحد می داند؛ ولی آگوستین فقط به عشق به خدا قایل است. این دو درباره آسیب ها یا موانع معرفتی عشق کاملا با هم اختلاف نظر دارند؛ اما نشانه های عاشقی مشترکی را همچون ایمان، تسلیم شدن انسان عاشق به معشوق (خدا) و سعادت عاشق را بیان کرده اند.

    کلیدواژگان: عشق، محبت، معرفت شناسی، معناشناسی، آگوستین، احمد غزالی
  • مهدی قربان زاده*، علی شیروانی، مهدی لکزایی، محمدمهدی علیمردی صفحات 313-335

    رودلف اتو، دین پژوه معاصر، معتقد بود در تاریخ ادیان، به امر قدسی نگاه اخلاقی و عقلی شده و کمتر از منظر شهودی به آن نگریسته اند. از این رو، وی این تعبیر را وافی به مقصود ندانست و تعبیر «نومینوس» یا «امر مینوی» را ابداع کرد. در تحلیل وی، یکی از ابعاد مهم در تجربه امر مینوی، عنصر «مهابت» آن است. هدف از این مقاله نشان دادن قوت ها و ضعف های اندیشه رودلف اتو در تحلیل مهابت امر قدسی است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که اتو نگاه عقلی به امر قدسی را در برابر نگاه شهودی بدان می دانست و می کوشید شهود را اصل قرار دهد. اما از منظر حکمت متعالیه، در شناخت امر قدسی یا خداوند متعال نگاه عقلی در برابر نگاه شهودی نیست، بلکه این دو مبنا با هم هماهنگ و به نحوی مکمل هم اند. به نظر اتو، مهابت امر مینوی با دیگر خوف ها فرق دارد. این همان چیزی است که پیروان حکمت متعالیه آن را تفاوت بین «خوف» و «خشیت» دانسته اند. نظریه اتو از قبیل ذات گرایی در برابر ساختارگرایی است.

    کلیدواژگان: امر قدسی، امر مینوی، رودلف اتو، تجربه دینی، مهابت، حکمت متعالیه
|
  • MohammadHosien Taheri Akerdi * Pages 7-34

    The Universal Declaration of Human Rights was adopted by the United Nations in 1948, in 30 articles, claiming respect for human dignity, freedom, and human rights. In this declaration, topics such as personal, civil, political, economic, social, and cultural human rights are emphasized. This paper aims to examine the views of the Catholic Church on human rights, considering the problems of human rights that are raised in comparison with Islamic views. In Catholic Christianity, there were three theological interpretations of human rights issues. In these types of interpretations, some believe that the issues of human rights and Christianity are compatible with each other and have a close relationship, which is guaranteed by the principles of the Bible. Others, taking a position against the secularists, believe that the foundations of human rights are necessarily theological and rooted in the Bible. The third group, on the contrary, insists on the incompatibility between Christian theology and human rights. Using a descriptive-analytical approach and qualitative content analysis method, this article introduces the topic of human rights and expresses different types of Catholic interpretations of the Universal Declaration of Human Rights. In addition, it considers the third point of view, which expresses the incompatibility between Christian theology and human rights, to be more consistent with the theological foundations of Catholic Christianity. The article rejects the evidence of the first two views and provides evidence for the third one and concludes that the nature of Christian teachings and dogma is incompatible with the Universal Declaration of Human Rights and, therefore, the claim of compatibility is more political

    Keywords: Christianity, Catholicism, Catholic Church, Universal Declaration of Human Rights, Christian theology
  • Mohsen Harati *, Mansureh Zarean Pages 35-66
    Marriage has a special place in Zoroastrianism and Islam (Twelver Shiism). One of the types of marriage is temporary marriage. There is evidence of temporary marriage in the Zoroastrian tradition of the late Sassanid period, a marriage that can be compared to muta‘a or temporary marriage in Islam. This research, based on the documents available in Zoroastrian texts and the studies of orientalists, first deals with the existence of temporary marriage, its types, and the rights and duties of women in the Zoroastrian tradition, and then examines the same issue from the perspective of Islam and shows similarities and differences. It seems that temporary marriage in Zoroastrianism and Islam has a lot of similarities, although sometimes there are fundamental differences in the goals and conditions. Considering the traces of this type of marriage in ancient Iran, the Zoroastrian tradition, and the ignorant Arabs, we can understand that temporary marriage is not one of the founding rules of Islam. After criticism and praise, Islam has confirmed the temporary marriage in a way that justice is established for the couple and each of them achieves his/her desired benefits.
    Keywords: Temporary marriage, Satar, Ayoken, niruzd, Xwedodah, Twelver Shiism, Zoroastrian tradition
  • Mahdi Salehi *, Mehrab Sadeghnia, Hamidreza Yosofi Pages 67-95

    The interaction between religions in recent decades is based on coexistence and peace, and this can be the end of fruitless verbal arguments and conflicts between followers of religions. In the meantime, the followers of Abrahamic religions have adopted the same policy in the form of various religious dialogue institutions and are trying to be a help for religious diplomacy in the international arena, diplomacy that results in lasting peace and security among the followers of different religions. Of course, there are many different factors that create difficulties in the path of this policy and affect the achievement of this goal. Among these factors is the disregard for the civilizational and ethnic background of the interlocutors, which is examined as a part of the culture of each region and community. The appearance, time, place, social, cultural, and political conditions, as well as the thinking and the perception of the interlocutors about religion, and the interpretation they put forward based on their priorities, are different depending on their cultural and ethnic backgrounds. One of these institutions is the Pontifical Council for Interreligious Dialogue, which always emphasizes the need for dialogue between different religions and cultures in its statements. In this research, we seek to examine the points in one of the council's statements about interreligious dialogue.

    Keywords: Pontifical Council for Interreligious Dialogue, culture, ethnicity, Dialogue between Muslims, Christians, Religious Other
  • Mona Mirjalili Mohanna *, Seyed Abolqasem Hosseini, Seyed MohamadHosein Navvab Pages 97-127

    The Safavid era in Iran's history of the Islamic period is of paramount importance in terms of socio-political and religious developments. By investigating the artworks of this era, this importance is doubled, especially because a "visual revolution" occurred with regard to the importance of religious paintings and the Prophet's illustration i.e., covering his face with a white cloth for the first time. Researchers have focused more on the theological and jurisprudential influences in this visual revolution, and the influence of some schools of thought has not been paid attention to. Can the intellectual ideas of Hurufism be considered effective and related to this visual revolution? Hurufism, which was founded by Fazlollah Estrabadi (740-796 A.H.) in the 8th century and continued to exist until the reign of Shah Abbas, had a special reverence for the letters of the alphabet. They believed that divine names and attributes are manifested in the form of letters on the human face. Their guidelines can be seen in the poems of Shah Ismail I, the founder of the Safavid dynasty. Considering the importance of the face in the thought of Hurufism and its relationship with divine names and attributes, especially the Prophet (S) as the manifestation of divine attributes, it seems that there is an effective connection between their thought and covering the Prophet's (S) face in the paintings of the Safavid period. Therefore, in this research, the connection between the thoughts of Hurufism and covering the Prophet's (S) face in the paintings of the schools of Tabriz, Qazvin, and Mashhad has been investigated using a descriptive-analytical method. There are definitely other reasons that played a role in this type of illustration, which are not discussed in this article.

    Keywords: Safavid painting, Hurufism, Face, Face Covering, Depiction of the Prophet (S)
  • Razieh Sirousi *, Morteza Mezginejad Pages 129-155
    The emergence of Islam as an abrogator of previous religions provoked the reactions of other religions, especially Christians who considered Islam as a rival religion. These reactions and encounters increased particularly with the advent of colonialism and were revealed in the form of conversations, debates, and writing treatises against each other. The book "Refutation of Padori", written by Hoseyn Ali Shah Isfahani, is one of the important refutations in response to the claim of the Westerners. This refutation is an answer to the words of Henry Martin, known as Padori, who traveled to Iran as an agent of the Christian Missionaries Association. In this book, important issues such as the denial of the prophetic miracle, the differences between Christianity and Islam, and the slanders against the character of the Prophet of Islam have been answered. After a brief review of Henry Martin's political and preaching life, the present article examines Isfahani's theological method. In addition to Isfahani's words, this paper deals with the findings of other scholars in the field of theology and history. The results show that Isfahani had a special emphasis on the beliefs of the other party and answered Padori's objections by relying on rational arguments, using allegorical arguments and theological rules. However, sometimes he did not consider all aspects and hence controversial arguments can be seen in his work..
    Keywords: Padori, Prophet (S), miracle, Christianity, Islam
  • Fateme Sadat Eshaghi, Ehsan Changizi *, Mojtaba Monshizade Pages 157-177
    In the Sassanid era, Zoroastrian, Christian, and Buddhist religious texts were translated into Middle Persian. During this period, Zoroastrian priests, after compiling the Avestan texts, translated and interpreted them into Middle Persian. These translation and interpretation of Avesta are called Zand. The method of translating these texts is word for word and hence the translators adhered to the words and syntax of the Avestan language. These translations were literal, that is, the translators chose a word in Pahlavi or Middle Persian for each Avestan word and considered the order of the words in Avestan sentences. In choosing the Pahlavi equivalent of these words, attention has been paid to the appearance of the Avestan terms as well as the derivation that the translator intended for them. The sentence style of the Avestan text is also preserved and they do not have the usual construction sentences of the Pahlavi language (Middle Persian).  In this article, we seek to examine the differences between the important Avestan text of Visprad and Zand, one of the important texts of the Zoroastrian religion.
    Keywords: Avesta, Zand, visprad, inflection, case
  • Nariman Aminian, Esmaeil Bani Ardalan * Pages 179-203
    One of the important theoretical and technical sources of Iranian art in the past centuries is Manichean art. In the area where Manichean thought has penetrated, the artworks recovered in Western China are very significant. This importance is primarily due to the number of artworks left from this land, and then due to the high technical level of those works compared to other Manichaean regions. Since most of the researchers have studied the techniques used in these works, the author of this paper has tried to examine the Manichaean works recovered in Western China with a philosophical and wisdom perspective, and seeks to analyze how they influenced and were influenced in connection with the most important school in that area, namely Mahayana Buddhism, as well as the native art of the region, namely Uyghur art. In this article, two Manichean concepts/ideas of "liberation" and "return of light" have been examined for a better explanation.
    Keywords: Manichaean Art, Western China, Return of Light, Liberation, Mahayana Buddhism
  • Hadi Valipour *, Mohammad Shokri- Foumeshi Pages 205-227
    Fasting is one of the main obligations of Manawi society. In addition to one-day fasts, a number of Manichaeans also had two-day fasts; fasting two consecutive days without breaking in between. The main question of the current research is the duration of the two-day fasts. Since the time of the Manichaean fasts is stated with the index of constellations in the Babylonian solar-lunar chronologies, an astronomical extraction is needed in a period of about 1700 years to determine the current time of the fasts. Using a comparative method, this article seeks to examine the number of normal days of the Manichaeans in a week, month, and year based on the library sources with a critical analytical approach. Then, using modern astronomical software, it extracts the exact duration of two-day fasts. A significant number of researchers believe that the influence of Christianity on Manoism is clear, and they search for the fundamental roots of the Mani religion in the numerous Christian sects of that time. Therefore, with the help of the religious chronology of Christians in the era of Mani's life, the reason for the fasting of the Manichaeans in that astronomically extracted time is also clarified. The results of the research show that December 25, which is the birth of Christ, is the most focal time of the two-day fasts of the Manichaeans, and other issues related to the fasts of the Manichaeans become meaningful with regard to this occasion.
    .
    Keywords: Manichaean religion, Yamki Fasting, Solar-lunar Chronology, astronomical extraction, Religious Chronology of Christians
  • Ahmad Heydari * Pages 229-259
    India is one of the lands that have been the cradle of many beliefs and religious and philosophical ideas of human societies. Circles and squares are among the basic forms in ancient art and architecture that have been used in the design of Hindu temples. The sacred geometry used in Hindu temples is based on the famous knowledge known as Vastu Shastra. The current research was carried out with a descriptive and analytical method, and it aimed to study the knowledge of the sacred art of Mandala and its effect on the formation and expansion of the architectural spaces of Hindu temples. This research came to the conclusion that Hindu temples can be examined from two perspectives. From the first view, temples were studied in terms of infrastructure and the way their maps were executed. From this perspective, the implementation of the instructions of Vastu Shastra Mandala was one of the requirements. The second view is in terms of their form and facade decorations. The result of the study showed that the changes applied in the superstructure of the temples were influenced by Indian myths and archetypes and the form and content of this superstructure expressed mythical concepts.
    Keywords: mandala, Mandir, Hindu temples, northern style, southern style
  • Mohammad Keivanfar, Hasan Ibrahimi *, MohammadReza Bayat Pages 261-284

    The definition of mystical experience and religious experience, as well as the relationship between them, has always been one of the issues discussed by religious and mystical researchers. Due to the diversity of so-called mystical and religious experiences and also due to the ambiguity in the two terms "religion" and "mysticism", we are faced with various definitions of these experiences and it is difficult to propose a consensus definition.One of the proponents in this field is Jerome Gellman, a contemporary philosopher of religion and researcher of mysticism. With an innovative design, Gellman divides mystical and religious experiences into four categories: general mystical experience, specific mystical experience, general religious experience, and specific religious experience. He defines each of these terms separately and mentions specific examples for each to make them clearer. In this article, we will first quote his point of view and then examine and evaluate it. In our opinion, although Gellman's innovative view has positive aspects, it is ultimately a proposed definition that is neither comprehensive nor able to solve the problems in the special field completely he is interested in i.e. philosophy.

    Keywords: General Mystical Experience, Specific Mystical Experience, General Religious Experience, Specific Religious Experience, Jerome Gellman
  • Zeinab Ahghar, Bakhshali Ghanbari *, AbdolReza Mazaheri Pages 285-312

    The word "love" in literature in a general sense and in mystical literature in a special sense is one of the most frequent words in different religious traditions and contains various interpretations and analyses. In the epistemology of love, love is considered secondary knowledge. More attention has been paid to this type of investigation in the modern world. But a deep look at the works of the early scholars proves that despite the fact that they were centuries away from Kant's critique of reason and the emergence of epistemology, in their words and writings they addressed love as secondary knowledge and explored its dimensions. In the meantime, mystics such as Augustine in the Christian tradition and Ahmad Ghazali in the Islamic tradition had a significant impact on the epistemology of love, and in this field, they put forward their views not as lovers but as researchers of love. The findings of this research, which was carried out with a descriptive-analytical method based on library sources, show that despite the commonalities between Ahmad Ghazali's and Augustine's views on the epistemology of love, there are also some differences between them. Augustine analyzed the word "love" in detail, while Ghazali confined himself to general expressions. However, their views on the issue of the unity of love, lover, and beloved are so similar to each other that one can speak of the identity of their views. Both religious thinkers believed that "love" means will and desire and it is a covenant to return to God, however, Augustine considered the origin of this will and desire to be the man's will and Ghazali considered their origin to be the divine grace. At the same time, they had different and sometimes similar views on the types of love and their harm. Ghazali considered love to be single, whether divine or human, but Augustine only believed in the love of God. They completely disagreed on the damages or epistemic barriers of love; but they expressed common signs of love, such as faith, the lover's (man's) submission to the beloved (God), and the happiness of the lover.

    Keywords: Love, Affection, Epistemology, semantics, Augustine, Ahmad Ghazali
  • Mahdi Qorbanzadeh *, Ali Shirvani, Mahdi Lakzaei, Mahdi Alimardi Pages 313-335

    The contemporary theologian, Rudolph Otto, believed that in the history of religions, tremendum of the numinous has been looked at morally and rationally, and less has been dealt with from an intuitive point of view. Therefore, he did not consider this interpretation to be appropriate and invented the term "Numinus". In his analysis, one of the important dimensions in the experience of the numinous is the element of "tremendum". The purpose of this article is to show the strengths and weaknesses of Rudolf Otto's thought in the analysis of holy matter. The findings of the research indicate that Otto considered the intellectual view of holy matter against the intuitive view of it and tried to put intuition as the principle. But from the perspective of transcendental wisdom, in knowing the holy matter or God Almighty, the intellectual view is not opposed to the intuitive view; rather these two bases are harmonious and complementary. According to Otto, tremendum of the numinous is different from other fears. This is what the followers of transcendental wisdom have considered to be the difference between khawf (fear) and khashiyat (reverence). Otto's theory is like essentialism against structuralism.

    Keywords: Holy Matter, The Numinous, Rudolph Otto, religious experience, Tremendum, Transcendental Wisdom