فهرست مطالب
مجله دانشگاه علوم پزشکی گیلان
پیاپی 125 (بهار 1402)
- تاریخ انتشار: 1401/12/10
- تعداد عناوین: 7
-
-
صفحات 2-7
من مقاله جالب علیزاده و همکاران [1] را در شماره اخیر مطالعه کردم و در نظر داشتم نکاتی راجع به کاربرد دستگاه اپتیکال کوهرنس توموگرافی در چشم پزشکی و بررسی بیماری های عصب بینایی بیان کنم. همان گونه که علیزاده و همکاران بیان کردند OCT در تشخیص و پیگیری بیماری های شبکیه و عصب باتوجه به تکرارپذیری بالایی که دارد جایگاه مهمی پیدا کرده است. در این مقاله من به نقش OCT در بررسی ایسکمی عصب بینایی و تجارب و مقالات خودم در این حیطه می پردازم و سپس نقش OCT آنژیوگرافی و پیشرفت های اخیر در این حیطه و سرانجام نقش هوش مصنوعی در چشم پزشکی را مرور می کنم.
-
صفحات 8-17زمینه
همه گیری جهانی ویروس کووید-19 منجر به بروز موارد جدیدی از افسردگی، استرس و تشدید مسایل مربوط به سلامت روان در دانشجویان پزشکی به عنوان یک گروه در معرض خطر ابتلا شده است.
هدفمطالعه حاضر به منظور ارزیابی کیفیت زندگی حرفه ای کارورزان دانشگاه علوم پزشکی گیلان طی همه گیری کووید-19در سال 1399 انجام شد.
روش هااین پژوهش از نوع تحلیلی مقطعی است که بر روی 152 کارورز پزشکی در سال 1399 انجام شد. کیفیت زندگی حرفه ای کارورزان با استفاده از پرسش نامه استاندارد کیفیت زندگی حرفه ای مورد بررسی قرار گرفت.
یافته هامیانگین نمرات 3 زیرمقیاس کیفیت زندگی حرفه ای، شامل رضایت از شفقت، خستگی و استرس آسیب زای ثانویه به ترتیب 8/3±38/4، 5/4±30/9 و 7/5±25/3 بود. بین میانگین نمرات رضایت ناشی از شفقت شغلی با برخی متغیرها نظیر وضعیت تاهل، سابقه بیماری های زمینه ای، مدت زمان شیفت کاری و وضعیت بومی بودن تفاوت آماری معنا داری مشاهده شد.
نتیجه گیرینتایج این مطالعه نمرات کیفیت زندگی حرفه ای کمتری را نسبت به سایر مطالعات مشابه نشان داد، اما باتوجه به نوسانات شیوع بیماری کووید-19 در ایران، انجام تحقیقات بیشتر ضروری است. همچنین به دلیل اینکه این مطالعه بر روی کارورزان یک دانشگاه انجام شده است، نمی توان نتایج را به همه کارورزان پزشکی تعمیم داد. بنابراین، انجام مطالعات چندمرکزی بر روی سایر کارآموزان پزشکی نیز توصیه می شود.
کلیدواژگان: کووید-19، کیفیت زندگی حرفه ای، رضایت ناشی از شفقت شغلی، استرس ثانویه -
صفحات 18-29زمینه
صرع بیماری مزمن عصبی است که داروهای درمانی فعلی به علت مکانیسم پیچیده آن از کارایی کافی برخوردار نیستند. بنابراین ممکن است خاستگاهی غیرعصبی همچون آستروسیت ها و میکروگلیاها داشته باشد.
هدفمطالعه حاضر با هدف بررسی اثر تجویز تنها و توامان کابرگولین و لوتیراستام بر ساختار بافت شناسی و استریولوژیک کورتکس مغز، هیپوکامپ و مخچه متعاقب تشنج مزمن در موش صحرایی انجام شد.
روش هادر این مطالعه تجربی،30 سر موش صحرایی ماده در گروه های کنترل، تشنج (کیندیلینگ با پنتیلن تترازول)، تشنج+لوتیراستام، تشنج+کابرگولین، تشنج+لوتیراستام+کابرگولین بررسی شدند. لوتیراستام و کابرگولین به ترتیب با دزهای 50 و 0/05 میلی گرم بر کیلوگرم و در گروه مشترک نصف این مقادیر استفاده شد. بعد از یوتانایز کردن حیوانات، بافت مغز آن ها خارج و بعد از تهیه مقاطع بافتی با استفاده از تکنیک استریولوژی تعداد نورون ها و نوروگلیاها بررسی شد.
یافته هادر کورتکس مغز و لایه مولکولی و گرانولی مخچه گروه های درمان، تعداد نورون ها و نوروگلیاها تفاوت معنا داری با گروه کنترل نداشت، اما در نواحی CA2 ،CA1 و CA3 مربوط به گروه تشنج کاهش معنا داری در مقایسه با گروه کنترل مشاهده شد. در دنتیت ژایروس تعداد نورون ها در همه گروه های درمان و تعداد نوروگلیا ها در گروه تشنج کاهش معنا داری در مقایسه با گروه کنترل نشان داد. در لایه پورکینژ مخچه تغییر معنی داری در نورون ها در مقایسه با گروه کنترل مشاهده نشد.
نتیجه گیریهیپوکامپ در بروز فعالیت های تشنجی بیشتر از سایر قسمت های مغز نقش دارد. همچنین نورون ها و نوروگلیا در تشنج نقش اساسی دارند، اما تعیین رابطه بین تغییرات تراکم این سلول ها و استفاده از کابرگولین نیازمند مطالعات بیشتری است، زیرا تراکم آن ها در قسمت های مختلف هیپوکامپ به دنبال تشنج مزمن کاهش یافت، اما در دنتیت ژایروس این رابطه با مناطق CA متفاوت است.
کلیدواژگان: صرع، نورون، نوروگلیا، بافت شناسی، پرولاکتین -
صفحات 30-39زمینه
ضایعات دهانی می توانند کیفیت زندگی افراد را با اختلال در جویدن، بلع و تکلم تحت تاثیر قرار دهند. ضایعات دهانی ممکن است از بافت اپیتلیال یا مزانشیمال منشا بگیرند. ضایعات بدخیم دهانی می توانند تهدیدکننده حیات باشند. اطلاعات اپیدمیولوژیک درخصوص وضعیت ضایعات دهانی در کشورمحدود است.
هدفاین مطالعه با هدف بررسی نتایج آسیب شناسی نمونه های بافتی مخاط دهان و به منظور شناخت بهتر الگوهای آسیب شناسی ضایعات دهان انجام شد.
روش هادر این مطالعه مقطعی، نماهای آسیب شناسی مخاط دهان ثبت شده در آزمایشگاه رازی شهر رشت از سال 1394 لغایت 1398 بررسی شدند. اطلاعات جمع آوری شده شامل سن و جنس و اطلاعات موجود در گزارش آسیب شناسی نمونه های بیماران شامل محل ضایعات، نوع ضایعات و منشا ضایعات بود. ضایعات استخوانی، دندانی و گزارشات پاتولوژی غیراختصاصی وارد مطالعه نشد.
یافته هامجموعا 259 مورد گزارش پاتولوژی وارد مطالعه شدند. میانگین سنی بیماران 19±52/09 سال بود و 40/2 درصد مرد بودند. ضایعات در سنین زیر 40 سال بیشتر از نوع خوش خیم (64/2 درصد) بود، اما نیمی از ضایعات در سنین 70 سال و بالاتر از نوع بدخیم بود. فراوان ترین محل ضایعات، در ناحیه زبان (34/7 درصد) و شایع ترین محل بروز بدخیمی ها نیز زبان (46/7 درصد) بود. ضایعات خوش خیم در زنان و ضایعات پیش بدخیم و بدخیم در مردان به صورت معنا داری شایع تر بود (0/011=P). شایع ترین منشا ضایعات دهانی، بافت اپیتلیال (49 درصد) و نادرترین منشا، غدد بزاقی (11/6 درصد) بود.
نتیجه گیریضایعات دهانی بدخیم در مردان سنین بالای70 سال، ناحیه زبان و با منشا اپیتلیال بیشتر بودند.
کلیدواژگان: آسیب شناسی، حفره دهان، مخاط -
صفحات 40-53زمینه
تفاوت های ژنتیکی از علل مهم پاسخ متفاوت افراد به استاتین ها هستند. یکی از مهم ترین آنزیم های دخیل در متابولیسم دارو، CYP2D6 است که توسط ژن CYP2D6 کدگذاری می شود. افرادی که حامل دو آلل غیرعملکردی در این ژن هستند به عنوان متابولیزکننده ضعیف در نظر گرفته می شوند. شناخت متابولیزکننده های ضعیف می تواند در پیشگیری از عوارض جانبی داروها کمک کننده باشد.
هدفدر این مطالعه برای اولین بار ارتباط بین شایع ترین آلل غیرعملکردی ژن CYP2D6 یعنی CYP2D6*4 و پاسخ آن به آتورواستاتین در افراد ایرانی بررسی شد.
روش ها: تعداد 180 فرد مبتلا به LDL بالا به مدت 8 هفته داروی آتورواستاتین مصرف کردند. سپس پاسخ آن ها به دارو ارزیابی شد. بیماران ازنظر وجود پلی مورفیسم CYP2D6*4 با استفاده از روش ARMS-PCR بررسی شدند. نتایج بررسی ژنتیکی با توالی یابی سنگر تایید شدند. درانتها ارتباط بین آلل CYP2D6*4 و پاسخ به آتورواستاتین ارزیابی شد.یافته هادر جمعیت مورد مطالعه، فراوانی واریانت CYP2D6*4، 7 درصد بود و این آلل در حالت هموزیگوت مشاهده نشد. ارتباط آماری معنی داری بین این پلی مورفیسم و پاسخ به آتورواستاتین وجود نداشت. فراوانی آللی مشاهده شده مشابه با یافته های قبلی حاصل از بررسی افراد سالم ایرانی بود. عدم وجود ارتباط میان پلی مورفیسم CYP2D6*4 و پاسخ به آتورواستاتین ممکن است به علت کم بودن فراوانی این واریانت در جمعیت مورد بررسی باشد.
نتیجه گیریباتوجه به یافته های این پژوهش، به نظر می رسد پلی مورفیسم CYP2D6*4 عامل متابولیسم ضعیف در متابولیزکننده های ضعیف شمال ایران نباشد؛ بنابراین برای تشخیص متابولیزکننده های ضعیف در این منطقه، انجام مطالعات گسترده تری روی سایر ژن ها توصیه می شود.
کلیدواژگان: آتورواستاتین، CYP2D6، پلی مورفیسم، LDL -
صفحات 54-65زمینه
بیمارانی که تحت اعمال جراحی بزرگ ارتوپدی قرار می گیرند، به دلیل از دست دادن خون، اختلالات الکترولیتی، عفونت و وجود سایر بیماری های همراه در ریسک ابتلا به آسیب حاد کلیوی هستند. در این مطالعه، فراوانی و عوامل خطر بروز آسیب حاد کلیوی بررسی شد.
هدف و روش هااین پژوهش مقطعی تحلیلی با حجم نمونه 180 نفر انجام شد. جامعه مورد مطالعه بیماران تحت عمل جراحی ارتوپدی بودند. معیارهای خروج شامل سابقه بیماری مزمن کلیه و سابقه دیالیز بود. اطلاعات بیمار شامل سن، جنسیت، سابقه دارویی، سابقه بیماری زمینه ای، تغییرات کراتینین، مدت زمان جراحی، حداقل فشار متوسط شریانی حین و بعد از عمل و استفاده از اینوتروپ در حین و بعد از عمل و سطح کراتینین اندازه گیری و ثبت شد.
یافته هامیزان بروز آسیب حاد کلیوی 11/11 درصد بود. میانگین سنی بیماران 22/8±47/3 سال بود. بین مصرف برخی داروها، مدت زمان جراحی، حداقل فشار متوسط شریانی و مصرف اینوتروپ رابطه معنا داری مشاهده نشد. بروز آسیب حاد کلیوی با سابقه بیماری قلبی، دیابت و سابقه بیماری کلیوی ارتباط معنا داری داشت. رگرسیون خطی چندگانه نشان داد با هر واحد افزایش کراتینین قبل از عمل و وجود بیماری کلیوی قبل از عمل، کراتینین بعد از عمل 0/3 افزایش می یابد.
نتیجه گیریبروز نارسایی حاد کلیه پس از جراحی ارتوپدی نسبتا زیاد است. نظارت دقیق برعملکرد کلیه قبل، حین و بعد از جراحی مهم است و می تواند از بروز نارسایی حاد کلیه بعد از جراحی جلوگیری کند.
کلیدواژگان: آسیب حاد کلیه، جراحی ارتوپدی، کراتینین، عوامل خطر، بیهوشی -
صفحات 66-79زمینه
به منظور بهبود کیفیت بلوک سوپراکلاویکولار از داروهای زیادی به عنوان ادجووانت استفاده شده است.
هدفاین مطالعه با هدف بررسی اثر اضافه کردن دگزمدتومیدین به لیدوکایین بر ویژگی های بلوک سوپراکلاویکولار حین جراحی های اندام فوقانی انجام شد.
روش هااین مطالعه کارآزمایی بالینی دوسوکور روی بیماران کاندید جراحی شکستگی اندام فوقانی تحت بلوک سوپراکلاویکولار در بازه زمانی سال های 1396 لغایت 1397 انجام شد. درگروه لیدوکایین نرمال سالین، 30 میلی لیتر لیدوکایین 1/5 درصد و در گروه لیدوکایین دگزمدتومیدین، 30 میلی لیتر لیدوکایین 1/5 درصد با یک میکروگرم بر کیلوگرم دگزمدتومیدین تجویز شد. ویژگی های بلوک و متغیرهای همودینامیک حین عمل ثبت شدند.
یافته هادر بررسی پارامترهای جمعیت شناختی تفاوت آماری معنی داری میان گروه ها وجود نداشت. میانگین سنی بیماران 10/92±43/09 سال بود و اکثر بیماران مرد بودند. متوسط زمان شروع بلوک حسی حرکتی در گروه لیدوکایین دگزمدتومیدین نسبت به گروه لیدوکایین نرمال سالین سریع تر و همچنین مدت زمان بلوک حسی حرکتی و بی دردی در گروه لیدوکایین دگزمدتومیدین نسبت به گروه دیگر طولانی تر بود که این اختلافات از نظر آماری معنی دار بودند. در بررسی روند تغییرات پارامترهای همودینامیک، تفاوت آماری معنا داری بین مقادیر پارامترهای مذکور در مقاطع زمانی نه گانه مورد تحقیق در هر گروه و همچنین بین 2 گروه دیده شد.
نتیجه گیریاین مطالعه نشان داد اضافه کردن دگزمدتومیدین به لیدوکایین در بلوک سوپراکلاویکولار باعث تسریع در شروع بلوک، افزایش مدت بلوک و مدت بی دردی پس از عمل جراحی بدون ایجاد عوارض جانبی قابل توجه می شود.
کلیدواژگان: بلوک سوپراکلاویکولار، دگزمدتومیدین، شکستگی اندام فوقانی، لیدوکائین
-
Pages 2-7
I read the study conducted by Alizade et al. [1] which was interesting. I need to indicate some points about the use of Optical Coherence Tomography (OCT) in ophthalmology and optic nerve diseases. As Alizadeh et al. [1] stated, OCT has become popular for the diagnosis and follow-up of retinal and optic nerve diseases due to its high reproducibility. In this letter, I discuss the role of OCT in optic nerve ischemia and share my experiences in this field. Then, I review the role of OCT angiography (OCT-A) and recent developments in this field, as well as the role of artificial intelligence in ophthalmology.
-
Pages 8-17Background
The coronavirus disease 2019 (COVID-19) pandemic led to depression, stress and mental health problems in medical students working in hospitals.
ObjectiveThe present study aims to evaluate the professional quality of life (QoL) of medical interns in Rasht, Iran during the COVID-19 pandemic.
MethodsThis cross-sectional study was conducted on 152 medical interns working in hospitals affiliated to Guilan University of Medical Sciences in 2020. The professional QoL was assessed using the professional quality of life scale (ProQOL).
ResultsThe mean scores of compassion satisfaction, burnout, and secondary traumatic stress were 38.4±8.3, 30.9±5.4, and 25.3±7.5, respectively. Compassion satisfaction had a significant relationship with marital status, history of underlying diseases, being resident of the city, and work shift duration.
ConclusionThe professional QoL of medical interns in Rasht is low. Considering the differences in the spread of COVID-19 in Iran, it is necessary to conduct more study in other cities and on other medical trainees.
Keywords: COVID-19, Professional quality of life, Compassion satisfaction, Burnout, Secondary traumatic stress -
Pages 18-29Background
Epilepcy is a chronic neurological disease, and due to its complex mechanism, the current therapeutic drugs for it are not effective enough. It may have a non-neurological origin such as astrocytes and microglia.
ObjectiveThis study aims to investigate the effect of cabergoline and levetiracetam (alone or combined) on the histological and stereological structure of the cerebral cortex, hippocampus, and cerebellum in rats with pentylenetetrazol (PTZ)-induced seizure.
MethodsIn this experimental study, samples were 30 female rats in five groups of control, seizure (PTZ-induced kindling), seizure+levetiracetam, seizure+cabergoline, seizure+levetiracetam+cabergoline. Levetiracetam and cabergoline were used at 50 and 0.05 mg/kg doses, respectively, and half of these doses were used in the seizure+levetiracetam+cabergoline group. After anesthesia, animals’ brain tissue was removed and after preparing tissue slices, the number of neurons and neuroglia was examined using stereology technique.
ResultsIn the cerebral cortex and in the molecular and granular layers of the cerebellum, the numbers of neurons and neuroglia in the treatment groups were not significantly different from those in the control group, but a significant decrease was observed in the CA1, CA2, and CA3 regions of the hippocampus in the seizure group compared to the control group. In dentate gyrus, the number of neurons in all treatment groups and the number of neuroglia in the seizure group showed a significant decrease compared to the control group. In the Purkinje layer of the cerebellum, there was no significant change in the number of neurons compared to that in the control group.
ConclusionThe hippocampus is more involved in the occurrence of seizure activity than other parts of the brain. Neurons and neuroglia play an essential role in seizures, but more studies are needed for determining the relationship between the number of these cells and the use of cabergoline because their number decreases in different parts of the hippocampus following chronic seizures, where the relationship is different between dendrite gyrus and CA regions.
Keywords: Epilepsy, Neuron, Neuroglia, Stereology, Prolactin -
Pages 30-39Background
Oral lesions can affect people’s quality of life by interfering with chewing, swallowing, and speech. These lesions may originate from epithelial or mesenchymal tissues. Malignant oral lesions can be life-threatening. Epidemiological data of oral lesions in Iran is limited.
ObjectiveThis study aims to investigate the frequency of oral lesions in Rasht, Iran.
MethodsIn this cross-sectional study, histopathologic data of oral lesions reported by Razi laboratory in Rasht from 2015 to 2019 were evaluated. The data collected: Patients’ age and sex, histopathologic findings, and location, type and origin of lesions. Non-specific diagnoses and dental and bone lesions were excluded.
ResultsA total of 259 pathologic reports were included. The mean age patients was 52.09±19 years, and 40.2% were male. Oral lesions in patients aged <40 years were mainly benign (64.2%), whereas half of lesions in patients ≥70 years were mostly malignant. Tongue was the most common location of the lesions (34.7%) and the main location for malignant lesions (46.7%). Benign lesions were significantly higher in females whereas malignant lesions were significantly higher in males (P=0.011). Epithelial tissues were the most common site of origin (49%) and salivary glands were the least common site of origin (11.6%) for oral lesions.
ConclusionMalignant oral lesions are more common in Iranian men aged >70 years, where the tongue is the most common site of involvement and epithelial tissue is the main site of origin.
Keywords: Pathology, Oral cavity, Mucosa -
Pages 40-53Background
People who take statins respond differently to them due to genetic differences. One of the most significant enzymes involved in drug metabolism is cytochrome P450 2D6 (CYP2D6) enzyme, coded by the CYP2D6 gene. Individuals who carry two non-functional alleles in this gene are considered as poor metabolizers. Recognizing poor metabolizers may help prevent adverse effects of drugs.
ObjectiveThis study aims to assess the association of CYP2D6*4, as the most frequent non-functional allele of CYP2D6 gene, and response to atorvastatin in patients with high low-density lipoprotein (LDL) level in northern Iran.
MethodsA total of 180 patients with high LDL level underwent treatment with atorvastatin for 8 weeks to assess their response. They were assessed in terms of CYP2D6*4 polymorphism using the amplification-refractory mutation system/polymerase chain reaction method and the results were validated by the sanger sequencing method. At the end, the association between CYP2D6*4 allele and response to atorvastatin was assessed.
ResultsIn patients, the percentage of the CYP2D6*4 variant was 7%. This allele was not observed in homozygous patients. There was no significant association between CYP2D6*4 polymorphism and response to atorvastatin, which might be due to low frequency of CYP2D6*4 in patients. The observed allelic frequency was close to the frequency reported in previous studies for healthy Iranian people.
ConclusionIt seems that CYP2D6*4 polymorphism is not the cause of poor metabolism in poor metabolizers in northern Iran. Therefore, to diagnose poor metabolizers in this region, further studies on other genes are recommended.
Keywords: Atorvastatin, CYP2D6, Polymorphism, LDL -
Pages 54-65Background
Patients who undergo major orthopedic surgery are at risk of acute kidney injury (AKI) due to blood loss, electrolyte disorders, infection, and other co-morbidities. In this study, we aim to investigate the frequency of AKI and its risk factors in patients undergoing major orthopedic surgery in Rasht, Iran.
ObjectiveThis is an analytical cross-sectional study on 180 patients undergoing major orthopedic surgery. Those with a history of chronic kidney disease and dialysis were excluded.
MethodsThe data including patients’ age, gender, drug history, history of underlying diseases, duration of surgery, mean arterial pressure during and after surgery, and use of inotrope during and after surgery, and creatinine level before and after the surgery.
ResultsThe mean age of patients was 47.3±22.8 years. The incidence of AKI was 11.11%. The use of some drugs, duration of surgery, MAP, and inotrope use had no significant relationship. The occurrence of AKI had a significant relationship with the history of heart disease, diabetes, and kidney disease. Multiple linear regression analysis results showed that with the increase of one unit in preoperative creatinine level, the postoperative creatinine level increased by 0.3.
ConclusionThe incidence of AKI after major orthopedic surgery in Rasht city is relatively high. Careful monitoring of kidney function before, during, and after major orthopedic surgery is important; it can prevent the occurrence of postoperative AKI.
Keywords: Acute kidney injury, Orthopedic surgery, Creatinine, Risk factor, Anesthesia -
Pages 66-79Background
Various drugs are used as adjuvants to improve the quality of supraclavicular block method.
ObjectiveThis study aims to investigate the effect of adding dexmedetomidine to lidocaine in the supraclavicular block method in patients candidate for upper extremity surgery.
MethodsThis double-blind randomized controlled clinical trial was conducted on 61 patients candidate for upper extremity fracture surgery receiving the supraclavicular block method from 2017 to 2018. They were randomly divided into two groups of lidocaine-normal saline (30 mL of 1.5% lidocaine plus normal saline) and lidocaine-dexmedetomidine (30 mL of 1.5% lidocaine plus 1 μg/kg of dexmedetomidine). The supraclavicular block characteristics and intraoperative hemodynamic changes were measured.
ResultsThere was no statistically significant difference between the two groups regarding the demographic factors. The mean age of patients was 43.09±10.92 years, and most of them were male. The mean onset time of sensory-motor blockade was faster and the duration of sensory-motor blockade and analgesia were longer in the lidocaine-dexmedetomidine group than in the other group. These differences were statistically significant. There was significant differences in hemodynamic parameters among nine assessment times in each group and between the two groups.
ConclusionAdding dexmedetomidine to lidocaine in the supraclavicular block method accelerates the blockade onset and increases the duration of blockade and analgesia after surgery without causing any considerable side effects.
Keywords: Supraclavicular block, Dexmedetomidine, Upper limb fracture, Lidocaine