فهرست مطالب
نشریه رویش روان شناسی
سال دوازدهم شماره 1 (پیاپی 82، فروردین 1402)
- تاریخ انتشار: 1402/01/26
- تعداد عناوین: 20
-
-
صفحات 1-10
هدف از پژوهش حاضرمقایسه رابطه والد - فرزندی، سبک های هویت و شفقت به خود نوجوانان خانواده های تک فرزند و چند فرزند بود. پژوهش حاضر از لحاظ هدف جزء پژوهش های کاربردی و از لحاظ روش از نوع مطالعات توصیفی-مقایسه ای بود. جامعه پژوهش را کلیه دختران و پسران مقطع دبیرستان تک فرزند و چند فرزندی شهر تهران در سال 1399 تشکیل دادند که از بین آن ها به صورت هدفمند 180 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه مقیاس روابط والد فرزندی (PCRS، 1983) ، پرسشنامه سبک هویت (ISS، 1992) و پرسشنامه شفقت به خود (SCS، 2003) بود. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیری تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحلیل واریانس چند متغیری نشان داد بین خانواده های تک فرزند و چند فرزند از لحاظ روابط والد فرزندی تفاوت وجود ندارد(65/0>P). همچنین نتایج نشان داد شفقت به خود و سبک هویت اجتنابی در نوجوان خانواده های تک فرزند و چند فرزند تفاوت داشتند (001/0>P). در مجموع نتایج پژوهش حاضر نشان داد بین نوجوانان خانواده های تک فرزند و چند فرزند از لحاظ رابطه والد فرزندی تفاوتی وجود ندارد، اما تک فرزندها شفقت به خود پایین تر و سبک هویت اجتنابی بیشتری نسبت به چند فرزندها داشتند.
کلیدواژگان: رابطه والد - فرزندی، سبک های هویت، شفقت به خود -
صفحات 11-22
این پژوهش با هدف تعیین نقش واسطه ای شفقت به خود در رابطه بین قدردانی با افسردگی و استرس ادراک شده در مادران کودکان با نارسایی های تحولی انجام شد. روش این پژوهش توصیفی، از نوع همبستگی مبتنی بر تحلیل مسیر بود. جامعه آماری شامل تمامی مادران دانش آموزان با نارسایی های تحولی مشغول به تحصیل در مدارس استثنایی مقطع ابتدایی شهر تبریز در نیمسال دوم سال تحصیلی 1400-1399 بود. گروه نمونه شامل 283 نفر از مادران کودکان با نارسایی های تحولی بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. از پرسشنامه قدردانی) (GQ-6 (مک کلاف و همکاران، 2002)، پرسشنامه شفقت به خود (SCS-SF)(ریس و همکاران، 2011)، پرسشنامه استرس ادراک شده(PSS-14) (کوهن و همکاران، 1983) و فرم کوتاه پرسشنامه افسردگی ((BDI-13 (بک، 1972)، برای جمع آوری داده ها استفاده شد. نتایج حاکی از آن بود که قدردانی با استرس ادراک شده و افسردگی رابطه منفی و با شفقت به خود رابطه مثبت معناداری دارد(01/0>p)؛ همچنین، شفقت به خود با استرس ادراک شده و افسردگی رابطه منفی معنا داری دارد(01/0>p). بر اساس یافته های پژوهش، شفقت به خود در رابطه بین قدردانی با استرس ادراک شده و افسردگی، نقش واسطه ای داشت. (01/0>P). براساس نتایج،مدل از برازش مطلوبی برخوردار بود. در مجموع، می توان نتیجه گرفت با تمرکز بر تقویت قدردانی و شفقت به خود، می توانیم افسردگی و استرس ادراک شده مادران دارای کودکان با نارسایی های تحولی را کاهش دهیم.
کلیدواژگان: استرس ادراک شده، افسردگی، شفقت به خود، قدردانی، مادران، نارسایی های تحولی -
صفحات 23-36
نحوه پاسخگویی نسبت به ابراز هیجانات همسر از جمله عواملی است که می تواند در شکل گیری صمیمیت زناشویی نقش داشته باشد. هدف مطالعه حاضر، مقایسه پاسخ های رفتاری نسبت به ابراز هیجانات همسر در زنان با صمیمیت عاطفی بالا و پایین بود. این پژوهش با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی توصیفی انجام شد. نمونه موردپژوهش شامل 20 نفر از زنان متاهل شهر تهران در سال 1400 بود که با روش نمونه گیری هدفمند و در نظر داشتن اصل اشباع انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته گردآوری و با روش هفت مرحله ای پدیدارشناختی کلایزی تجزیه وتحلیل شدند. در نتیجه تحلیل داده ها شش مضمون اصلی از هر گروه استخراج شد. مضامین اصلی به دست آمده از گروه با صمیمیت عاطفی بالا شامل «همراهی، توجه به هیجان و پذیرش آن»، «همراهی در پردازش شناختی هیجان»، «پاسخ دهی کنش گرانه»، «زمان بندی در پاسخ دهی به هیجان همسر»، «اقدامات اصلاحی» و «مدیریت محرک های محیطی» و مضامین اصلی حاصل از گروه با صمیمیت عاطفی پایین دربرگیرنده «عدم همراهی، فقدان توجه به هیجان و عدم پذیرش آن»، «عقلانی سازی»، «پاسخ دهی هیجانی واکنشی»، «شتاب زدگی در پاسخ دهی»، «اقدامات تلافی جویانه» و «پاسخ دهی گزینشی» بودند. یافته ها نشان داد که بین پاسخ های رفتاری دو گروه در چهار محور انعطاف پذیری، سازنده بودن، همراهی کردن و عاملیت تفاوت هایی وجود دارد.
کلیدواژگان: خودافشایی، رفتار، زوجین، صمیمیت زناشویی، مطالعه کیفی -
صفحات 37-50
اختلال افسردگی مهاد، یک اختلال شایع و درمانده ساز است که بر احساس، افکار و رفتار فرد به طور منفی تاثیر می گذارد. نشانه هایی که امروزه به عنوان افسردگی می شناسیم، قدمتی طولانی در تاریخ بشر دارد. هدف پژوهش حاضر به طور کلی، مروری بر معیارهای تشخیصی در طول زمان، معیارهای تشخیص افتراقی، سیر تاریخی سبب شناسی، همه گیری شناسی و اختلال های همبود افسردگی بود. پس از آن به برخی نکات مهم در مصاحبه بالینی با این افراد و روش های مختلف درمان این اختلال در طول تاریخ پرداخته شده است. مطالعه حاضر با جستجو به صورت مروری در پایگاه های اطلاعاتی شامل پابمد، پابسایک، سایک اینفو، ریسرچ گیت، اسکوپوس، ساینس دایرکت و اسپرینگر لینک با کلید واژه های تاریخچه افسردگی، سیر تاریخی معیارهای تشخیصی و تشخیص های افتراقی افسردگی، سبب شناسی، همه گیری شناسی، همبودی و درمان افسردگی در طول زمان صورت گرفت. جهت بررسی متون مورد نظر به دلیل تاکید بر سیر تاریخی و تحولات در طول زمان، محدودیت زمانی در نظر گرفته نشد. مروری بر اختلال افسردگی مهاد نشان می دهد بسیاری از نشانه هایی که در طول تاریخ برای این اختلال مطرح شده است، با وجود تفاوت های کلی، ثبات قابل توجهی داشته است. همچنین در طول زمان متناسب با علت شناسی های مختلف، درمان های مختلفی به کار بسته شده است. علاوه بر این، مروری بر تحقیقات صورت گرفته در زمینه درمان این اختلال، لزوم پرداختن به تحقیقات بیشتر در رابطه با چگونگی ممانعت از عود و مطالعه در زمینه اثربخشی بلند مدت به جای تاثیرات کوتاه مدت را نشان می دهد.
کلیدواژگان: اختلال افسردگی مهاد، تاریخچه، درمان، مصاحبه بالینی -
صفحات 51-62
هدف از انجام پژوهش تعیین اثربخشی طراحی آموزش مبتنی بر بازی وارسازی بر راهبردهای انگیزشی و مهارت های اجتماعی دانش آموزان در درس کار و فناوری بود. پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_ پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پسر پایه هفتم منطقه 18 شهر تهران بودند که در سال تحصیلی 1401-1400 مشغول به تحصیل بودند. نمونه شامل 44 دانش آموز بودند که به شیوه خوشه ای مرحله ای انتخاب و سپس در گروه آزمایش و گواه به شکل تصادفی جایگزین شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس راهبردهای انگیزشی محقق ساخته (RMMSQ) توسط پژوهشگران تحقیق و مقیاس مهارت های اجتماعی (MESSY) ماتسون (1983) استفاده شد. در نهایت داده ها با استفاده از روش تحلیل کواریانس چند متغیری تحلیل شدند. یافته ها نشان داد با کنترل اثر پیش آزمون تفاوت معناداری بین پس آزمون گروه آزمایش و گواه در راهبردهای انگیزشی و مهارت های اجتماعی وجود داشت (001/0 P<). بنابر این می توان نتیجه گرفت طراحی آموزش مبتنی بر بازی وارسازی بر متغیرهای مورد پژوهش در درس کار و فناوری موثر بود.
کلیدواژگان: بازی وار سازی، راهبردهای انگیزشی، مهارت های اجتماعی -
صفحات 63-74
هدف از پژوهش حاضر ارزیابی مدل سازگاری با بیماری بر اساس عدم قطعیت و انعطاف پذیری شناختی با نقش واسطه ای دشواری در تنظیم هیجان بود. روش پژوهش توصیفی_همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل تمامی زنان مبتلا به سرطان پستان مراجعه کننده به مراکز درمانی شهر کرج در مهر 1400 تا فروردین 1401 را تشکیل دادند که از میان آن ها و به صورت در دسترس 222 نفر انتخاب شدند. ابزار های این پژوهش شامل پرسشنامه عدم قطعیت در بیماری میشل (1983، PPUC)، پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی (2010، CFI)، مقیاس دشواری تنظیم هیجان (2004، DERS) و سازگاری با سرطان واتسون و همکاران (1989، MAC) بود. تحلیل داده ها با استفاده از مدلیابی معادلات ساختاری انجام شد. یافته ها نشان داد که عدم قطعیت بر دشواری در تنظیم هیجان تاثیر مثبت و معنادار، انعطاف پذیری شناختی بر دشواری در تنظیم هیجان، عدم قطعیت بر سازگاری با سرطان، دشواری در تنظیم هیجان بر سازگاری با سرطان تاثیر منفی و معنادار داشت (01/0p<). همچنین تاثیر عدم قطعیت بر سازگاری با سرطان به واسطه دشواری تنظیم هیجان اثر منفی و معنادار و اثر انعطاف پذیری شناختی بر سازگاری با سرطان به واسطه دشواری در تنظیم هیجان مثبت و معنادار بود (01/0p<). از یافته ها می توان نتیجه گرفت که عدم قطعیت و انعطاف پذیری شناختی نقش کلیدی در پیش بینی سازگاری با بیماری دارند و توجه بیشتر کلینیک های مشاوره به این متغیر ها در زنان مبتلا به سرطان پستان ضروری بنظر می رسد.
کلیدواژگان: انعطاف پذیری شناختی، دشواری در تنظیم هیجان، سازگاری با بیماری، عدم قطعیت -
صفحات 75-86
هدف از انجام این پژوهش،تعیین اثربخشی آموزش غنی سازی روابط زناشویی مبتنی بر هیجان در دوران بارداری بر همدلی عاطفی، ادراک انصاف و تمایلات جنسی زوجین جوان شهر اهواز بود. روش پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_ پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه زوجین جوان دارای زن باردار 22 تا 31 ساله، مراجعه کننده به بیمارستان و مطب های خصوصی پزشکان زنان و زایمان شهر اهواز در سال1400 بودند که از میان آنها30 زوج داوطلب و واجد شرایط در چهارچوب نمونه گیری هدفمند گزینش و به شیوه تصادفی در دوگروه آزمایش و گواه (هرگروه 15زوج یا 30 نفر) گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس همدلی عاطفی (مهرابیان و اپستین، 1972،EES)، پرسشنامه ادراک انصاف (پری، 2004،PEM) و پرسشنامه تمایل جنسی (هالبرت، 1992، HSDQ) استفاده شد. برای گروه آزمایش 8 جلسه 180 دقیقه ای آموزش غنی سازی روابط زناشویی بصورت گروهی اجرا شد و در گروه گواه مداخله ای صورت نگرفت. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل کورانس چندمتغیری استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون تفاوت معناداری بین دو گروه در همدلی عاطفی، ادراک انصاف و تمایلات جنسی در مرحله پس آزمون وجود دارد(05/0>P). از یافتههای فوق میتوان نتیجه گرفت که آموزش غنی سازی روابط زناشویی مبتنی بر هیجان در دوران بارداری بر بهبود همدلی عاطفی، ادراک انصاف و تمایلات جنسی زوجین جوان موثر است.
کلیدواژگان: آموزش غنی سازی روابط زناشویی، ادراک انصاف، تمایلات جنسی، همدلی عاطفی -
صفحات 87-96
هدف این پژوهش مقایسه فراخشم، فراتحقیر و فرا کنترل در زنان مبتلا به پراشتهایی روانی و پرخوری مفرط بود. این پژوهش از نوع توصیفی- علی مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه جامعه آماری شامل کلیه بیماران مبتلا به اختلال خوردن که جهت استفاده از خدمات روان شناختی در سه ماه اول سال 1400 به کلینیک های روان شناسی و مراکز تخصصی تغذیه شهر کرج مراجعه کرده و تمایل به حضور در پژوهش را داشتند بود. روش نمونه گیری پژوهش به صورت در دسترس بود. که تعداد 50 زنان مبتلا به پراشتهایی روانی و 50 زن مبتلا به پرخوری مفرط به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مقیاس تشخیص اختلال خوردن استیک و همکاران (2000) (EDDS) و مقیاس فراهیجان میتمانسگروبر و همکاران (2009) (MES) جمع آوری شد. داده های پژوهش به روش تحلیل واریانس (چند متغیره) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین دو گروه از زنان مبتلا به پراشتهایی روانی و پرخوری مفرط در فرا تحقیر، فراکنترل تفاوت معناداری وجود دارد (05/0>p). همچنین بین این دو گروه از نظر فرا خشم تفاوت معناداری وجود ندارد (05/0 < p). نتیجه گیری می شود بین دو گروه زنان مبتلا به پراشتهایی روانی و پرخوری مفرط در مولفه های فراهیجان چون فراتحقیر و فراکنترل تفاوت معناداری وجود دارد اما در فراخشم بین دو گروه تفاوتی دیده نشد.
کلیدواژگان: پراشتهایی عصبی، پرخوری مفرط، فراخشم، فرا تحقیر، فراکنترل -
صفحات 97-108
هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرحواره درمانی بر سلامت روان در زنان آسیب دیده از خیانت همسر بود. پژوهش حاضر کاربردی و از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان آسیب دیده از خیانت همسر شهر تهران در سال 1400-1401 بود که به مراکز مشاوره مراجعه کردند. تعداد 60 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در گروه های آزمایشی و گواه گمارده شدند. همه آن ها پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ) گلدبرگ و هیلر (1979) را در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تکمیل کردند و گروه های آزمایش مداخلات طرحواره درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را دریافت کردند. پس از جمع آوری اطلاعات، داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر تحلیل شد. نتایج نشان داد در مرحله پس آزمون و پیگیری بین گروه های طرحواره درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد با گروه گواه در متغیر سلامت روان تفاوت معنی داری وجود دارد (05/0>P) و مداخلات درمانی باعث ارتقای سلامت روان زنان خیانت دیده شدند. این در حالی بود که بین دو گروه طرحواره درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در هیچکدام از مراحل پس آزمون و پیگیری تفاوت معنی داری مشاهده نشد (05/0<P). بنابراین می توان گفت روش های طرحواره درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر سلامت روان در زنان بعد از خیانت همسر اثربخش بودند.
کلیدواژگان: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، خیانت، سلامت روان، طرحواره درمانی، زنان -
صفحات 109-120
این پژوهش با هدف تعیین نقش واسطه ای ادراک سربار بودن و ایده پردازی خودکشی در رابطه بین تعارض والد - نوجوان با جرح خویشتن غیرخودکشی گرا اجرا شد. جامعه آماری پژوهش دانش آموزان دوره متوسطه دوم شهر تهران در سال تحصیلی 98-99 به تعداد 224400 نفر بود. 420 نفر به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب و به مقیاس ایده پردازی خودکشی بک (BSSI، بک و همکاران، 1979)، سیاهه آسیب به خود (SHI، سانسون و همکاران، 1998)، پرسشنامه رفتار متعارض (CBQ، رابین و فاستر، 1989) و پرسشنامه نیازهای بین فردی (INQ، ون آردن و همکاران، 2012) پاسخ دادند. تحلیل داده ها با روش تحلیل مسیر نشان داد، تعارض والد – نوجوان با ادراک سربار بودن، ایده پردازی خودکشی و جرح خویشتن غیرخودکشی گرا ارتباط مستقیم معنادار (01/0>P) و ایده پردازی خودکشی و ادراک سربار بودن با جرح خویشتن غیرخودکشی گرا ارتباط مستقیم معنادار (01/0>P) و تعارض والد – نوجوان با جرح خویشتن غیرخودکشی گرا از طریق ادراک سربار بودن و ایده پردازی خودکشی ارتباط غیرمستقیم و معناداری (01/0>P) بودند. نتایج این پژوهش نشان داد تعارض والد – نوجوان با واسطه گری ادراک سربار بودن و ایده پردازی خودکشی جرح خویشتن غیرخودکشی گرا را تبیین می کند و اینکه مدل از برازش مطلوبی برخوردار بوده است. براساس یافته های فوق می توان نتیجه گرفت ادراک سربار بودن و ایده پردازی خودکشی نقش واسطه ای را در رابطه بین تعارض والد – نوجوان و جرح خویشتن غیرخودکشی گرا ایفا می کنند.
کلیدواژگان: ادراک سربار بودن، ایده پردازی خودکشی، تعارض والد - نوجوان، جرح خویشتن غیرخودکشی گرا -
صفحات 121-132
هدف از پژوهش حاضر بررسی روابط ساختاری سازه تاریک شخصیت، بازداری هیجانی با روابط فرا زناشویی با میانجی گری نگرش به تعهد زناشویی دربین زنان و مردان دارای روابط فرازناشویی بود. طرح پژوهش حاضر از نوع توصیفی _همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زوجین مراجعه کنندگان به مراکز مشاوره شهرستان میاندوآب در سال 1400 بودند.که از این بین تعداد 280 نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و پرسش نامه های مثلث تاریک شخصیت (SD-3، جنسون و وبستر،2010) مهار هیجانی (ECQ، راجر و نشوور 1987) خیانت زناشویی (MIQ، مرامی و خادمی، 1392) استاندارد تعهد زناشویی (DCI، آدامز و جونز ،1997)را تکمیل کردند. تحلیل داده ها با روش مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد که بین صفات تاریک شخصیت با نگرش به خیانت در سطح 01/0 رابطه مثبت و معناداری وجود دارد، همچنین بین کنترل هیجانی و تعهد زناشویی با نگرش به خیانت در سطح 01/0 رابطه منفی و معناداری وجود دارد. نتایج پژوهش نشان داد سازه تاریک شخصیت و بازداری هیجانی با میانجی گری نگرش به تعهد زناشویی با روابط فرازناشویی رابطه دارد. یافته های این پژوهش در کنار حمایت از مدل فرضی برای روابط فرازناشویی، الگوی مناسبی برای سبب شناسی آن ارایه می دهد و در نهایت مدل از برازش خوبی برخوردار است.
کلیدواژگان: بازداری هیجانی، روابط فرا زناشویی، سازه تاریک شخصیت، نگرش به تعهد -
صفحات 133-144
هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی واقعیت درمانی و درمان مبتنی بر ذهن آگاهی بر میزان استرس کرونا در بیماران مبتلا به کووید 19بود. پژوهش حاضر از لحاظ هدف جزء پژوهش های کاربردی و از لحاظ روش از نوع مطالعات نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری 2 ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی بیماران مبتلا به کووید19 استان مازندران در سال 1400 بودند که از میان آنان به روش نمونه گیری در دسترس 45 نفر به عنوان نمونه انتخاب و در دوگروه آزمایش و یک گروه گواه جایگزین شدند در این پژوهش از پرسشنامه استرس کرونا سلیمی و همکاران CSS-18(1399) و جلسات درمانی واقعیت درمانی 8جلسه هفته ای یکبار به مدت90دقیقه و همچنین ذهن آگاهی در 8جلسه وهفته ای یکیار به مدت 90 دقیقه ای اجرا شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. یافته ها نشان داد واقعیت درمانی استرس کرونا را در بیماران مبتلا به کووید 19 کاهش می دهد (001/0=p)، درمان مبتنی بر ذهن آگاهی استرس کرونا را در بیماران مبتلا به کووید 19 کاهش می دهد (001/0=p)، بین اثربخشی واقعیت درمانی و درمان مبتنی بر ذهن آگاهی بر استرس کرونا در بیماران مبتلا به کووید 19 تفاوت وجود ندارد (05/0=p)؛ بر اساس نتایج پژوهش می توان گفت که از این دو روش درمانی می توان در جهت کاهش استرس کرونا در بیماران مبتلا به کوید-19استفاده نمود.
کلیدواژگان: استرس کرونا، درمان مبتنی بر ذهن آگاهی، واقعیت درمانی -
صفحات 145-154
با توجه به اینکه عوامل روانشناختی نقش مهمی در تصمیم به انجام جراحی زیبایی دارد. هدف این پژوهش تبیین مدل قدرت ایگو براساس روابط موضوعی و نقش میانجی سازمان شخصیت در افراد متقاضی جراحی زیبایی سر و صورت بود. پژوهش حاضر توصیفی همبستگی است. جامعه ی آماری شامل کلیه ی افراد مراجعه کننده به مرکز جراحی زیبایی ونک تهران در بهار و تابستان 1399 بودند. تعداد 350 نفر به روش نمونه گیری در دسترس و براساس ملاک های ورود و خروج برگزیده شدند. جمع آوری داده ها با استفاده از پرسشنامه های قدرت ایگو استروم (PIES، 1997)، روابط موضوعی بل (BORI، 1995) و سازمان شخصیت کرنبرگ (IPO، 2002) انجام گرفت. تحلیل داده ها به روش تحلیل مسیر انجام شد. روابط ساختاری میان متغیرها نشان داد که روابط موضوعی دارای اثر مثبت و مستقیم بر سازمان شخصیت(119/0=β و 01/0>P) و قدرت ایگو بود (228/0=β و 01/0>P). همچنین، سازمان شخصیت دارای اثر مثبت و مستقیم بر قدرت ایگو بود(400/0 =β و 01/0>P). علاوه براین، اثر غیر مستقیم روابط موضوعی بر قدرت ایگو برابر با 027/0 و معنادار بود (01/0>P). می توان نتیجه گرفت که آسیب در روابط موضوعی اولیه با تاثیر بر سازمان شخصیت می تواند در ایجاد ایگویی ضعیف در بین افراد خواهان جراحی زیبایی اثر بگذارد.
کلیدواژگان: جراحی زیبایی، روابط موضوعی، سازمان شخصیت، قدرت ایگو -
صفحات 155-166
هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر ذهن آگاهی و درمان شناختی – رفتاری بر افکار خود آیند منفی در داوطلبان کنکور دارای علایم جسمانی بود. این پژوهش از نوع پژوهش های نیمه آزمایشی از نوع طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی داوطلبان کنکور دختر تحت نظارت و پیگیری مشاوران تحصیلی مراکز مشاوره شهرستان تالش در بازه زمانی 1400- 1399 تشکیل داد که از بین آنها با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند تعداد 45 نفر انتخاب شدند. این تعداد در بین سه گروه مداخله مبتنی بر ذهن آگاهی، شناختی- رفتاری و گروه گواه که به طور تصادفی جایگزین شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه افکار خود آیند منفی (ATQ، هولون و همکاران، 1980) جمع آوری شد. مداخله مبتنی بر ذهن آگاهی در 8 جلسه 2 ساعته و مداخله شناختی- رفتاری در 9 جلسه 2 ساعته هفته ای یک بار برگزار شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس یک راهه مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد درمان مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش افکار خودآیند منفی موثر است (05/0>p)؛ همچنین درمان شناختی- رفتاری نیز بر کاهش افکار خودآیند منفی موثر گزارش شد (05/0>p). از نتایج نشان داد مداخله درمان مبتنی بر ذهن آگاهی تفاوت معناداری ازنظر اثربخشی بر افکار خود آیند منفی با گروه شناختی- رفتاری دارد (05/0>p). نتیجه گیری می شود درمان مبتنی بر ذهن آگاهی در کاهش در افکار خود آیند منفی در داوطلبان کنکور دارای علایم جسمانی موثرتر است.
کلیدواژگان: افکار خودآیند منفی، داوطلبان کنکور، درمان شناختی رفتاری، درمان مبتنی بر ذهن آگاهی -
صفحات 167-176
مقایسه اثربخشی آموزش گروهی کاوشگری و مفهوم آموزی در درس علوم بر هیجان های تحصیلی دانش آموزان پسر پایه پنجم ابتدایی شهرستان کیار بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری به مدت یک ماهه بود. جامعه آماری پژوهش دانش آموزان پسر پایه پنجم ابتدایی شهرستان کیار در سال تحصیلی 1400-1399 بودند. نمونه پژوهش شامل 75 نفر از دانش آموزان بود که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در سه آموزش گروهی کاوشگری، مفهوم آموزی و گواه جایگذاری شدند. داده ها بااستفاده از پرسشنامه هیجان های تحصیلی پکران و همکاران (2005، AEQ) جمع آوری و به روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که اثر اصلی گروه برای گروه کاوشگری و آموزش مفهوم آموزی در هیجان های تحصیلی مثبت و منفی معنادار گزارش شد (05/0>P)؛ همچنین اثر اصلی سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری در متغیرهای هیجان های تحصیلی مثبت و منفی در گروه کاوشگری و آموزش مفهوم آموزی نیز معنادار گزارش شد. اندازه اثر نیز نشان از تاثیر 88 درصدی و 2/84 درصدی به ترتیب مداخله کاوشگری و آموزش مفهوم آموزی بر هیجان های تحصیلی بود. نتیجه گیری می شود آموزش گروهی کاوشگری و مفهوم آموزی بر هیجان های تحصیلی تاثیرگذار بودند و بین اثربخشی آموزش گروهی کاوشگری و مفهوم آموزی بر هیجان های تحصیلی تفاوتی وجود ندارد.
کلیدواژگان: آموزش گروهی کاوشگری، مفهوم آموزی، هیجان های تحصیلی -
صفحات 177-186
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش نظریه انتخاب بر استرس کرونا و تنظیم شناختی هیجان مهندسین عضو نظام مهندسی شهرستان فریدون کنار بود. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون- پسازمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش را کلیه مهندسین عضو نظام مهندسی شهرستان فریدونکنار در سال 1400 تشکیل دادند که از بین آنها به صورت در دسترس و بر اساس ملاکهای ورود به پژوهش 30 نفر به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه گواه) جایگذاری شدند. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه استرس کرونا (سلیمی و همکاران، 1399، CSS-18) و پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (گارنفسکی و همکاران، 2006، CERQ) بود. گروه آزمایش تحت آموزش نظریه انتخاب طی 9 جلسه 90 دقیقهای قرار گرفت و گروه گواه هیچگونه مداخلهای دریافت نکرد. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون تحلیل کواریانس چندمتغیری استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل نشان داد که با کنترل اثر پیشآزمون بین میانگین پسآزمون در دو گروه آزمایش و گواه از نظر متغیرهای وابسته تفاوت معنیداری وجود دارد (001>P). از یافتههای فوق میتوان نتیجه گرفت که آموزش نظریه انتخاب بر کاهش استرس کرونا و کاهش راهبردهای ناسازگارانه هیجان و افزایش راهبردهای سازگارانه هیجان موثر است.
کلیدواژگان: آموزش نظریه انتخاب، استرس کرونا، تنظیم شناختی هیجان -
صفحات 187-196
پژوهش حاضر با هدف ارزیابی نقش واسطه ای بخشش زناشویی در رابطه بین اسنادهای و دلزدگی زناشویی انجام شد. روش پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی افراد متاهل (زن و مرد) دارای مشکلات زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره خانواده شهر تهران در سال 1399 بود که از بین آنها 300 نفر (150 زن و 150 مرد) به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های دلزدگی زناشویی پاینز (1996) (CBM-Q)، اسناد زناشویی فینچام و برادبوری (1992) (RAQ) و بخشش زناشویی پولارد و همکاران (1998) (FFS)، استفاده شد. از آزمون معادله یابی ساختاری برای تحلیل داده ها استفاده شد. یافته های حاصل از پژوهش نشان داد که بین کلیشه های جنسیتی و دلزدگی زناشویی رابطه مثبت و معنی دار، بین دلزدگی زناشویی، اسنادهای زناشویی و بخشش زناشویی، رابطه منفی و معناداری وجود داشت (01/0=p). همچنین، اسنادهای زناشویی از طریق بخشش زناشویی، نقش غیرمستقیم بر دلزدگی زناشویی داشت (01/0=p). در مجموع، مدل مفروض پژوهش برازش مناسبی داشت. با توجه به نتایج حاصل از پژوهش می توان گفت که بخشش زناشویی در رابطه بین دلزدگی زناشویی و اسنادهای زناشویی، نقش واسطه ای ایفا می کند.
کلیدواژگان: اسنادهای زناشویی، بخشش، دلزدگی، زوجین -
صفحات 197-206
پژوهش حاضر باهدف بررسی پدیدارشناسانه نقش انواع موسیقی بر ابعاد روان شناختی جوانان صورت گرفت. روش تحقیق کیفی و از نوع پدیدارگرایی بود. جامعه مورد مطالعه، دانشجویان و در محدوده سنی 18 تا 35 سال در حال تحصیل دانشگاه علامه طباطبایی (ره) طی سال 1400-1399 بود. نمونه گیری به صورت هدفمند از میان افراد جامعه انتخاب شد. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختار یافته بود که در آن تاثیر موسیقی های عامه پسند بر ابعاد روان شناختی و عاطفی افراد مورد بررسی قرار گرفت. نمونه گیری ها تا رسیدن به اشباع ادامه یافت؛ که پس از 13 مصاحبه داده های به دست آمده مورد تحلیل قرار گرفت. درمجموع 39 مضمون فرعی استخراج گردید که درنهایت در قالب 13 مضمون اصلی طبقه بندی شدند. نتایج نشان داد اثرات انواع موسیقی بر جوانان به سه حیطه شناختی، هیجانی و رفتاری تقسیم می شود که حیطه شناختی شامل: تجربه رهایی و عدم واقعگرایی، ایجاد انگیزه، ایجاد درک مشترک، ، ظاهر نگری و مفهوم نگری؛ حیطه هیجانی شامل: ایجاد حس آرامش، ایجاد انرژی و شادی، ایجاد علاقه اجتماعی، پارادوکس هیجانی، نا امیدی و غم مسری؛ و حیطه رفتاری شامل: ایجاد قابلیت در فرد، تخلیه هیجانی، ارتباط گیری با دیگران، تصویرسازی از هویت فردی و اعتیاد به موسیقی در جوانان است.
کلیدواژگان: موسیقی عامه پسند، ابعاد روان شناختی عاطفی، جوانان -
صفحات 207-216
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی روان درمانی پویشی کوتاه مدت و روابط موضوعی بر حساسیت بین فردی و رفتارهای تهاجمی افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی بود. طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی بستری شده در بیمارستان رازی ارومیه در سال 1399 بودند که تعداد 45 نفر زن به روش نمونه گیری هدفمند و بر اساس ملاک های ورود و خروج انتخاب شده و در دو گروه آزمایش (هر کدام 15 نفر) و گروه در انتظار درمان به صورت تصادفی جایگزین شدند. به طوری که گروه آزمایشی اول روان درمانی پویشی کوتاه مدت، گروه آزمایش دوم روان درمانی روابط موضوعی و گروه در انتظار درمان مداخله ای را دریافت نکردند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس تکانشگری (BIS، بارت، 1997) و پرسشنامه حساسیت بین فردی (ISS، بویس و پاپکر، 1989) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش آماری تحلیل کوواریانس چند متغیره و آزمون تعقیبی انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد که روان درمانی پویشی کوتاه مدت و روابط موضوعی بر حساسیت بین فردی و رفتارهای تهاجمی افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی تاثیر دارد (01/0>P). همچنین نتایج آزمون تعقیبی نشان داد که روان درمانی پویشی کوتاه مدت بر رفتارهای تهاجمی تاثیر بیشتر و درمان روابط موضوعی بر حساسیت بین فردی افراد اختلال مرزی تاثیر دارد (05/0>P). با توجه به اهداف درمانی مدنظر، می توان از روان درمان پویشی و روابط موضوعی به جهت تاثیرگذاری بر حساسیت بین فردی و رفتار تهاجمی استفاده کرد.
کلیدواژگان: اختلال شخصیت مرزی، حساسیت بین فردی، رفتار تهاجمی، روابط موضوعی، روان درمانی پویشی -
صفحات 217-226
هدف این پژوهش مقایسه درمان حمایتی-آفلاین متمرکز بر پذیرش و تعهد با گروه درمانی آنلاین مبتنی بر پذیرش و تعهد بر خودکارآمدی مدیریت وزن در افراد دارای اضافه وزن یا چاقی بود. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه افرادی بود که در بازه زمانی اسفند 1399 تا اردیبهشت 1400 طی فراخوان به تعداد 38 نفر به کلینیک روان شناسی پذیرش و تعهد مراجعه کردند. از جامعه مذکور، تعداد 30 نفر از افرادی که دارای ملاک های ورود به پژوهش بودند، به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب، و به شکل تصادفی در سه گروه 10 نفره (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) گمارش شدند. ابزار سنجش این پژوهش، پرسشنامه خودکارآمدی مدیریت وزن (WELSQ) بود. به منظور تحلیل داده ها، از تحلیل کوورایانس چند متغیری استفاده شد. یافته ها نشان داد که در هر دو گروه آزمایش، میانگین نمرات پس آزمون نسبت به پیش آزمون تغییر کرده بود (05/0>P). همچنین مقایسه زوجی گروه ها نشان داد که در خرده مقیاس خودکارآمدی هنگام فعالیت های مثبت، اثربخشی درمان حمایتی-آفلاین بیشتر از گروه درمانی آنلاین بود (05/0>P). در خصوص نمره کلی مدیریت وزن و سایر خرده مقیاس ها، بین اثربخشی این دو روش تفاوت معناداری یافت نشد (05/0<P). از این یافته ها می توان نتیجه گرفت چنانچه افراد مبتلا به اضافه وزن تمایلی به دریافت مداخلات حضوری نداشتند، می توان از مداخلات غیر حضوری به عنوان یک راهکار جایگزین استفاده نمود.
کلیدواژگان: اضافه وزن، چاقی، درمان حمایتی-آفلاین، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، گروه درمانی آنلاین، مدیریت وزن
-
Pages 1-10
The aim of this research was to compare the Parent-Child Relationship, Identity Styles, and Self-Compassion of Adolescents in Single-Child and Multi-Child Families. In regard to the purpose, this research was applicable and in relation to procedure, it was a descriptive-comparative. The study community included all high school girls and boys single-child and multiple-child in Tehran in 2021, among them 180 students were selected as samples by purposeful sampling. Research questionnaires included: the parent-child relationship scale(PCRS-1983), identity styles(ISS -1992), and self-compassion(SCS-2003) questionnaire. multivariate analysis of covariance was used to analyze the data. The results of multivariate variance analysis showed no difference between single-child and multi-child teenagers in terms of parent-child relationships(P<0.65). Also, the results showed that self-compassion and avoidant identity styles are different in adolescents with single-child and multiple-child adolescents (P<0.001). Generally, the results of the present study showed that there is no difference between single-child and multi-child adolescents in terms of parent-child relationships. Still, single children had lower self-compassion and a more avoidant identity style than multiple children.
Keywords: Parent-Child Relationship, Identity Styles, Self-Compassion -
Pages 11-22
The aim of this study was to investigate the mediating role of self-compassion in the relationship between gratitude with perceived stress and depression. The research method was a descriptive correlational study using path analysis. The statistical population of this research included all mothers of children with developmental disabilities in elementary special schools of Tabriz City during the second half of the academic year of 2020-2021. For this purpose, 283 mothers were selected using the available sampling method. Data were collected using Gratitude Questionnaire (GQ-6) (McCullough et al, 2002), self‐compassion scale (SCS-SF) (Raes et al.,2011), Perceived Stress Scale (PSS-14) (Cohen et al,1983) and Depression Inventory Short Form Items (BDI-13) (Beck and Beck, 1972). The results indicated that gratitude has a significant negative relationship with stress and depression and a significant positive relationship with self–compassion (p<0.01). also, self–compassion has a significant negative relationship with stress and depression(p<0.01). Findings also showed that self-compassion mediated the relationship between gratitude with perceived stress and depression(p<0.01). The results showed that the research model provided the optimal fit to the data. Overall, the findings suggest that by focusing on strengthening gratitude and self–compassion, we can reduce depression and perceived stress of mothers of children with developmental disabilities.
Keywords: perceived stress, depression, self–compassion, gratitude, mothers, developmental disabilities -
Pages 23-36
The way the spouse's emotional expression is responded to is one of the factors playing a role in the formation of marital intimacy. The current study intended to compare the behavioral responses to the spouse's emotional expression between women with high and low levels of emotional intimacy. A qualitative approach with a descriptive phenomenological design was applied to conduct this study. A sample of 20 married women in Tehran (2021) was selected using a purposive sampling method and considering the principle of saturation. The data were collected through semi-structured interviews and were analyzed using Colaizzi’s seven-step method of phenomenological data analysis. Data analysis resulted in extracting six main themes from each group. The main themes extracted from the high emotional intimacy group include "encouragement, attending to emotions and accepting it", "companionship in the cognitive processing of emotion", "proactive responding", "timing in responding to spouse's emotion", "corrective actions" and "managing the environmental stimuli" and the main themes extracted from the low emotional intimacy group include "non-encouragement, not attending to emotions and not accepting it", "rationalization", "reactive emotional responding", "rush in response", "retaliatory actions" and "selective responding". The results indicate that there are some differences between the behavioral responses of the two groups in four dimensions flexibility, constructiveness, companionship, and agency.
Keywords: self-disclosure, behavior, couple, marital intimacy, qualitative study -
Pages 37-50
Major Depressive Disorder is a prevalent, debilitating disorder that negatively affects a person’s emotions, thoughts, and behavior. The symptoms we now recognize as depression have long been recorded in history. This research aims generally to review diagnostic criteria over the course of history, criteria for differential diagnosis, accounts of etiology throughout history, as well as epidemiology and comorbid disorders. Then notable considerations regarding clinical interviews with these patients and different approaches to treating this disorder throughout history are discussed. The present study was conducted by searching databases including PubMed, PubPsych, PsychINFO, ResearchGate, Scopus, ScienceDirect, and SpringerLink with keywords like the history of depression, history of diagnostic criteria and differential diagnoses of depression, etiology, epidemiology, comorbidity and treatment of depression over time. Due to the emphasis on historical course and developments over time, no time limitation was considered to review the texts. An overview of Major Depressive Disorder shows that many of the symptoms that have been reported for this disorder throughout history have been remarkably stable, despite variations overall. Besides, different treatments have been utilized at different points in time depending on various etiological accounts. A review of the relevant literature on the treatment of depression demonstrates the need for further research regarding relapse prevention as well as an exploration of long‑term effectiveness over short-term efficacy.
Keywords: Major Depressive Disorder, history, treatment, clinical interview -
Pages 51-62
The purpose of the research was to determine the effectiveness of gamification-based education design on students' motivational strategies and social skills in work and technology courses. The research was semi-experimental with a pre-test-post-test design with a control group. The statistical population of this research included all seventh-grade male students in the 18th district of Tehran, who were studying in the academic year 1400-1401. The sample consisted of 44 students who were selected in a staged cluster method and then randomly replaced in the experimental and control groups. To collect data, the researcher-made motivational strategies scale (RMMSQ) was used by research researchers, and the social skills scale (MESSY) by Mattson (1983). Finally, the data were analyzed using multivariate covariance analysis. Findings showed that by controlling the effect of the pre-test, there was a significant difference between the post-test of the experimental and control groups in motivational strategies and social skills (P<0.001). Therefore, it can be concluded that the education design based on gamification was effective on the research variables in work and technology lessons.
Keywords: gamification, motivational strategies, social skills -
Pages 63-74
The purpose of the current research was to evaluate a model of adjustment to the disease based on uncertainty and cognitive flexibility with the mediating role of difficulty in emotion regulation. The method of descriptive correlational research was structural equation modeling. The statistical population consisted of all women with breast cancer who were referred to Karaj medical centers between October 1400 and April 1401, and 222 people were selected from among them. The tools of this research include Michel's disease uncertainty (1983), cognitive flexibility (2010), emotion regulation difficulty (2004), and adaptation to cancer by Watson et al. (1989). Data analysis was done using structural equation modeling. The findings showed that uncertainty had a positive and significant effect on the difficulty in emotion regulation, cognitive flexibility had a negative and significant effect on the difficulty in emotion regulation, uncertainty on adaptation to cancer, difficulty in emotion regulation had a negative and significant effect on adaptation to cancer (p<0.01). the effect of uncertainty on adaptation to cancer due to difficulty in emotional regulation had a negative and significant effect, and the effect of cognitive flexibility on adaptation to cancer due to difficulty in emotional regulation was positive and significant (p<0.01). From the findings, it can be concluded that uncertainty and cognitive flexibility play a key role in predicting adaptation to the disease, and it seems necessary for counseling clinics to pay more attention to these variables in women with breast cancer.
Keywords: Cognitive flexibility, Difficulty in emotion regulation, Adjustment to the disease, uncertainty -
Pages 75-86
The purpose of this research was to determine the effectiveness of emotion-based marital relationship enrichment training during pregnancy on emotional empathy, perception of fairness, and sexual desires of young couples in Ahvaz City. The method was a quasi-experimental pretest-posttest design with a control group. The statistical population of the current research was all young couples with pregnant women aged 22 to 31 who were referring to the hospital and private offices of obstetricians and gynecologists in Ahvaz City in the year 2022, that Among them, 30 volunteer-qualified couples were selected in the framework of purposeful sampling and randomly assigned to two experimental and control groups (15 couples or 30 people in each group). The emotional empathy scale (Mehrabian and Epstein, 1972, EES), Fairness Perception Questionnaire (Perry, 2004, PEM), and Sexuality Questionnaire (Halbert, 1992, HSDQ) were used to collect data. For the experimental group, 8 sessions of 180 minutes of marital relationship enrichment training were implemented as a group, and no intervention was done in the control group. Descriptive statistical methods and univariate and multivariate correlation analysis were used to analyze the data. The research results showed that by controlling the effect of the pre-test, there is a significant difference between the two groups in emotional empathy, perception of fairness, and sexual desires in the post-test stage (P<0.05). From the above findings, it can be concluded that emotion-based marital relationship enrichment training during pregnancy effectively improves emotional empathy, perception of fairness, and sexual desires of young couples.
Keywords: marital relationship enrichment training, Marital Relationships, Perception of Fairness, Sexual Desires, Emotional Empathy -
Pages 87-96
The aim of this research was to compare hyper-anger, hyper-contempt, and hyper-control in women suffering from anorexia nervosa and excessive overeating. This research was descriptive-causal and comparative. The statistical population of the study included all the patients with eating disorders who were referred to psychological clinics and specialized nutrition centers in Karaj City in order to use psychological services in the first three months of 2021 and were willing to participate in the research. The research sampling method was accessible. 50 women suffering from anorexia nervosa and 50 women suffering from overeating were selected as samples. The data were collected using the eating disorder diagnosis scale of Stick et al. (2000) (EDDS) and Mitmansgruber et al.'s (2009) emotional scale (MES). The research data were analyzed by variance analysis (multivariate). The results showed that there is a significant difference between the two groups of women suffering from anorexia nervosa and excessive overeating in hyper-humiliation and hyper-control (p<0.05). Also, there is no significant difference between these two groups in terms of extra anger (p < 0.05). It can be concluded that there is a significant difference between the two groups of women suffering from anorexia nervosa and excessive overeating in the components of overexcitement such as over-contempt and overcontrol, but no difference was seen in over-anger between the two groups.
Keywords: bulimia nervosa, excessive overeating, hyper-anger, hyper-contempt, hyper-control -
Pages 97-108
The purpose of this study was to compare the effectiveness of acceptance and commitment therapy and schema therapy on mental health in women affected by betrayal. The current study was practical and semi-experimental with a pre-test and post-test design with a control group and a two-month follow-up. The statistical population included all women affected by the betrayal of their husbands in Tehran in 2022-2023 who were referred to counseling centers. 60 people were selected by the available sampling method and randomly assigned to experimental and control groups. All of them completed the General Health Questionnaire (GHQ) of Goldberg and Hiller (1979) in three phases: pre-test, post-test, and follow-up, and the experimental groups received schema therapy interventions and acceptance and commitment-based therapy. After collecting the data, the data was analyzed using the variance analysis method of repeated measurements. The results showed that in the post-test and follow-up phase, there is a significant difference between the schema therapy and acceptance and commitment-based therapy groups with the control group in the mental health variable (P<0.05) and the therapeutic interventions improved the mental health of betrayed women. This was despite the fact that there was no significant difference between the two groups of schema therapy and therapy based on acceptance and commitment in any of the post-test and follow-up stages (P<0.05). Therefore, it can be said that the methods of schema therapy and therapy based on acceptance and commitment were effective on mental health in women after betrayal.
Keywords: Forgiveness, Schema-based Therapy, Acceptance, Commitment Therapy, Women after Infidelity -
Pages 109-120
This research was carried out with the purpose of investigating the mediating role of perceived burdensomeness and suicidal ideation in the relationship between parent-adolescent conflict and non-suicidal self-injury. The research statistical population was 224,400 high school students in Tehran in the year 2018-2019. 420 students were selected via sampling cluster random method and Beck scale for suicidal ideation (Beck, Kovacs and Weissman, 1979), self-harm inventory (Sansone, Wiederman, Sansone and Touchet, 1998), conflict behavior questionnaire (Robin and Foster, 1989) and Interpersonal needs questionnaire (Van Orden, Kukrowicz, & Witte & Joiner, 2012) responded. The results of the path analysis showed that parent-adolescent conflict has a significant indirect effect on non-suicidal self-injury through suicidal ideation and perceived burdensomeness. In addition, parent-adolescent conflict, perceived burdensomeness, and suicidal ideation had the ability to explain 36% of the variance of non-suicidal self-injury. Based on the results of the research, it can be concluded that reducing the perceived burdensomeness, and suicidal ideation, and resolving parent-adolescent conflicts can have an effective role in reducing non-suicidal self-injury.
Keywords: perceived burdensomeness, suicidal ideation, parent-adolescent conflict, non-suicidal self-injury -
Pages 121-132
The aim of the current research was to investigate the structural relationships of dark personality structure, emotional inhibition with extramarital relationships with the mediation of attitude towards marital commitment among women and men with extramarital relationships. The design of the current research was of a descriptive-correlation type. The statistical population of the research included all the couples who were referred to the counseling centers of Miandoab City in 2021. Among them, 280 people were selected using the purposeful sampling method and they completed the Dark Triad Personality Test (SD-3, Jenson &Webster, 2010) Emotional Control Questionnaire (ECQ, Roger &Nashover, 1987), Marital Infidelity Questionnaire (MIQ, Marami &Khademi, 2012) Dimensions of Commitment Inventory (DCI, Adams & Jones, 1997). Data analysis using the structural equation modeling method showed that there is a positive and significant relationship between dark personality traits and attitudes towards infidelity at the level of 0.01, as well as between emotional control and marital commitment and attitudes towards infidelity at the level of 0.01. There is a negative and significant relationship. The results of the research showed that the dark personality structure and emotional inhibition are related to the mediation of attitude towards marital commitment with extramarital relationships. The findings of this research, in addition to supporting the hypothetical model for extramarital relations, provide a suitable model for its etiology, and finally, the model has a good fit.
Keywords: Emotional Inhibition, Extramarital Relationships, Dark Personality Trait, Attitude Towards Marital Commitment -
Pages 133-144
The aim of the current research was to compare the effectiveness of reality therapy and mindfulness-based therapy on the amount of corona stress in patients with covid-19. In terms of the purpose, the present research was part of applied research, and in terms of method, it was a semi-experimental study with a pre-test-post-test design and a control group with a 2-month follow-up period. The statistical population of the study included all the patients infected with Covid-19 in Mazandaran province in 2021, from which 45 people were selected as a sample by available sampling and were replaced in two experimental groups and a control group. CSS-18 (2019) and reality therapy sessions were performed in 8 sessions once a week for 90 minutes and mindfulness in 8 sessions once a week for 90 minutes. Data were analyzed using repeated measures analysis of variance. The findings showed that reality therapy reduces the stress of coronavirus in patients with covid 19 (p=0.001), and the treatment based on mindfulness reduces the stress of coronavirus in patients with covid 19 (p=0.001). ), there is no difference between the effectiveness of reality therapy and mindfulness-based therapy on corona stress in patients with covid-19 (p=0.05); Based on the results of the research, it can be said that these two treatment methods can be used to reduce the stress of corona in patients with covid-19.
Keywords: Corona stress, mindfulness-based therapy, reality therapy -
Pages 145-154
Given that psychological factors play an important role in the decision to perform cosmetic surgery. The aim of this study was to explain the model of ego strength based on object relations, and the mediating role of personality organization in people applying cosmetic head and face surgery. Applying a descriptive-correlational design. The statistical population included all people who were referred to Vanak Cosmetic Surgery Center in Tehran in the spring and summer of 2020, a sample of 350 subjects was selected by the available sampling method, and inclusion/exclusion criteria were controlled for. Data were collected through the Psychosocial Inventory of Ego-strengths (PIES, 1997), Bell's Object Relations Inventory (BORI, 1986), and Kernberg’s Inventory of Personality (IPO, 2002). Data were analyzed by path analysis. The structural relationships between the variables showed that object relationships had a positive and direct effect on personality organization (β=0.119, P<0.01) and ego strength (β=0.228, P<0.01). Also, personality organization had a positive and direct effect on ego strength (β = 0.400, P < 0.01). In addition, the indirect effect of object relationships on ego strength was equal to 0.027 and significant(P < 0.01). It can be concluded that Injury in object relationships by affecting personality organization can create a weak ego among people seeking cosmetic surgery.
Keywords: cosmetic surgery, Object relation, Personality organization, Ego strength -
Pages 155-166
The aim of this study was to compare the effectiveness of mindfulness-based therapy and cognitive-behavioral therapy on negative future thoughts in entrance exam candidates with physical symptoms. This research was a quasi-experimental study of pre-test, and post-test design with the control group. The statistical population of the study consisted of all female entrance examination candidates under the supervision and follow-up of educational counselors of Talesh City counseling centers in the period of 2020-2021, from which 45 people were selected using purposive sampling. This number was among the three intervention groups based on mindfulness, cognitive-behavioral, and control groups that were randomly replaced. Data were collected using the Negative Future Thoughts Questionnaire (ATQ, Holon et al., 1980). Mindfulness-based intervention was held in 8 2-hour sessions and cognitive-behavioral intervention was conducted in 9 2-hour sessions once a week. Data were analyzed using a one-way analysis of covariance. The results showed that mindfulness-based therapy is effective in reducing negative spontaneous thoughts (p <0.05); Cognitive-behavioral therapy was also reported to be effective in reducing negative spontaneous thoughts (p <0.05). The results showed that mindfulness-based therapy intervention was significantly different from the cognitive-behavioral group in terms of effectiveness on negative future thoughts (p <0.05). It can be concluded that mindfulness-based therapy is more effective in reducing negative future thoughts in entrance exam candidates with more physical symptoms.
Keywords: Negative spontaneous thoughts, entrance exam candidates, cognitive-behavioral therapy, mindfulness-based therapy -
Pages 167-176
The comparison of the effectiveness of exploratory group training and conceptual learning in the science lesson on the academic emotions of fifth-grade male students in Kiyar city. The research method was semi-experimental with a pre-test-post-test design and a control group with a follow-up period of one month. The statistical population of the research was fifth-grade male students of Kiyar City in the academic year 2020-2021. The research sample consisted of 75 students who were selected by purposive sampling method and randomly placed in three group training: exploratory, conceptual, and proof. The data were collected using the academic emotions questionnaire (2005) by Pekaran et al. (AEQ) and analyzed by variance analysis with repeated measurements. The results showed that the main effect of the group was reported for the group of exploration and concept learning in positive and negative academic emotions (P<0.05); Also, the main effect of the three stages of pre-test, post-test, and follow-up in the variables of positive and negative academic emotions in the group of exploration and conceptual learning was also reported to be significant. The size of the effect also showed the effect of 88% and 84.2% of exploratory intervention and conceptual learning on academic emotions, respectively. It can be concluded that exploratory group training and conceptual learning were effective on academic emotions and there is no difference between the effectiveness of exploratory group training and conceptual learning on academic emotions.
Keywords: Group exploring training, Conceptual learning, Academic emotions -
Pages 177-186
The purpose of the present study was to determine the effectiveness of choice theory training on the stress caused by Corona and the cognitive regulation of emotions of engineers who are members of the engineering system of Fereydon Kenar City. The current research was semi-experimental with a pre-test-post-test design with a control group. The research community was formed by all the engineers who were members of the engineering system of Fereydon Kenar city in 1400, and among them, 30 people were randomly selected as a sample and randomly divided into two experimental and control groups (15) 1 person in the experimental group and 15 in the control group) were replaced. The tools of this research included Corona Stress Questionnaire (Salimi et al., 2019- CSS-18) and the Cognitive Emotion Regulation Questionnaire (Garnefski et al., 2006- CERQ). The experimental group received choice theory training during 9 sessions of 90 minutes, and the control group did not receive any intervention. Multivariate analysis of the covariance test was used to analyze the data. The results of the analysis showed that by controlling the pre-test effect, there is a significant difference between the post-test average in the two test and control groups in terms of dependent variables (p<001). The findings also showed that choice theory training is effective in reducing corona stress and reducing maladaptive emotion strategies and increasing adaptive emotion strategies.
Keywords: teaching choice theory, Corona stress, cognitive regulation of emotion -
Pages 187-196
The present research was carried out aiming at assessing the mediating role of couple forgiveness in the relationship between marital attributions and marital burnout. The research was conducted by the descriptive-correlation method. The statistical population of the study included all married people (men and women) with marital problems referring to family counseling centers in Tehran (Iran) in 2020, 300 of whom (150 women and 150 men) were chosen by convenience method as the research sample. Pines’ (1996) couple burnout measure (CBM-Q) questionnaire, Fincham and Bradbury’s (1992) relationship attribution measure (RAQ) questionnaire, and Pollard et al.’s (1998) family forgiveness scale (FFS) were employed to collect data. The Structural Equation Modeling test was used to analyze data. The research findings revealed a positive and significant relationship between gender stereotypes and couple burnout, and a negative and significant relationship between couple burnout, couple attributes, and couple forgiveness (p<0.01). Moreover, couple attributes played an indirect role in couple burnout through couple forgiveness (p<0.01). Generally, the research’s assumed model had a good fit. Given the research results, it can be claimed that couple forgiveness plays a mediating role in the relationship between couple burnout and couple attributes.
Keywords: Couple Attributes, Forgiveness, Burnout, Couples -
Pages 197-206
The aim of this study was to phenomenologically investigate the role of music on the psychological dimensions of youth. The research method was qualitative and phenomenological. The study population was students in the age range of 18 to 35 years studying at Allameh Tabatabai University during the year 1300-1400. Sampling was purposefully selected from the community. The research tool was a semi-structured interview in which the effect of popular music on the psychological and emotional dimensions of individuals was examined. Sampling was continued until saturation; After 13 interviews, the obtained data were analyzed. A total of 39 sub-themes were extracted which were finally classified into 13 main themes. Findings indicate that the effects of different types of music on young people are divided into three domains: cognitive, emotional, and behavioral. The emotional domain includes: creating a sense of calm, creating energy and happiness, creating social interest, emotional paradox, frustration, and contagious sadness; Behavioral domains include empowerment, emotional exhaustion, communication with others, the portrayal of individual identity, and music addiction in young people.
Keywords: Popular music, emotional psychological dimensions, youth -
Pages 207-216
The aim of this study was to compare the effectiveness of short-term dynamic psychotherapy and thematic relationships on interpersonal sensitivity and aggressive behaviors in individuals with a borderline personality disorder. The research design was a quasi-experimental pre-test-post-test with a control group. The statistical population of the present study was all people with borderline personality disorder admitted to Razi Hospital in Urmia in 1399. Forty-five women were selected by purposive sampling method based on entry and exit criteria and in two experimental groups (each (15 patients) and the group waiting for treatment was randomly replaced. So that the first experimental group did not receive short-term dynamic psychotherapy, the second experimental group did not receive thematic relationships and the waiting group did not receive any intervention. The Bartes Impulsivity Scale (BIS, Bart, 1997) and the Interpersonal Sensitivity Questionnaire (ISS, Boyce and Popker, 1989) were used to collect data. Data were analyzed by multivariate analysis of covariance and post hoc test. The results showed that short-term dynamic psychotherapy and thematic relationships have an effect on interpersonal sensitivity and aggressive behaviors in people with borderline personality disorder (P <0.01). The results of the post hoc test also showed that short-term dynamic psychotherapy has a greater effect on aggressive behaviors and the treatment of thematic relationships has an effect on interpersonal sensitivity in borderline disorders (P <0.05). According to the therapeutic goals, dynamic psychotherapy and thematic relationships can be used to influence interpersonal sensitivity and aggressive behavior.
Keywords: borderline personality disorder, Interpersonal sensitivity, aggressive behaviors, object relationships, scanning psychotherapy -
Pages 217-226
The aim of this study was the compare supportive-offline therapy focused on acceptance and commitment and online group therapy based on acceptance and commitment to weight management self-efficacy in overweight or obese people. This study was a semi-experimental type with a pre-test-post-test design and a control group. The statistical population of the research included all the people who were invited to this study from the acceptance and commitment clinic during the call between March 2021 and May 2021 in the number of 38 people. From the mentioned population, 30 people who met the criteria for entering the research were selected by purposeful sampling and randomly assigned to three groups of 10 people (two experimental groups and one control group). The measurement tool of this study was the weight management self-efficacy questionnaire) WELSQ). In order to analyze the data, multivariate covariance analysis was used. The findings showed that in both experience groups, the average scores of the post-test had changed compared to the pre-test(P<0.05). the pairwise comparison of the groups showed that in the subscale of self-efficacy during positive activities, the effectiveness of the supportive-offline therapy was more than the online-group therapy(P<0.05). Regarding other subscales, no significant difference was found between the effectiveness of these two methods(P>0.05). From these findings, it can be concluded that if overweight people do not want to receive face-to-face interventions, non-face-to-face interventions can be used as an alternative solution.
Keywords: Overweight, obesity, supportive-offline therapy, acceptance, commitment therapy, online group therapy, weight management