فهرست مطالب

نشریه پژوهش های میوه کاری
سال هفتم شماره 1 (بهار و تابستان 1401)

  • تاریخ انتشار: 1401/06/01
  • تعداد عناوین: 14
|
  • بررسی اثرات کودهای آلی بر صفات مورفو-فیزیولوژیک گیاه انگور (Vitis vinifera) در برخی تاکستان های استان زنجان
    حاجعلی محبی*، علی عبادی، مهدی طاهری، محبوبه ضرابی، محمدرضا بی همتا صفحه 1

    کاربرد کودهای آلی در تولید درختان میوه با هدف کاهش قابل ملاحظه در مصرف کودهای شیمیایی به منظور دستیابی به افزایش کیفیت و پایداری عملکرد از اهمیت بالایی برخوردار است. هدف از این پژوهش، بررسی اثر تعدادی از کودهای آلی بر برخی صفات مورفو-فیزیولوژیک انگور بود. آزمایش شامل کاربرد سطوح تیماری کودهای آلی در سه تکرار در سه مکان مختلف (باغ) و طی دو سال متوالی بود. تیمارها شامل کود حیوانی (شاهد، 10 و 20 تن در هکتار)، اسید هیومیک (شاهد، 5 و 10 کیلوگرم در هکتار) و اسید فولیک (شاهد، 5 و 10 کیلوگرم در هکتار) بود. نتایج نشان داد که اثرات ساده و متقابل کودهای آلی مورد استفاده بر تمامی صفات اندازه گیری شده (18 صفت) مانند ماده خشک میوه، قند و اسیدیته آب میوه، شاخص سطح برگ، وزن حبه، تعداد حبه، اندازه حبه، اندازه خوشه و وزن یک خوشه، معنی دار بوده و افزایش در میزان مصرف هر سه کود آلی به کار رفته در این پژوهش، بر صفات عملکرد نهایی و برخی از صفات مرتبط با آن به خصوص صفات تعداد گل آذین در هر شاخه و تعداد خوشه تاثیر مثبت داشته است. بر اساس نتایج پژوهش حاضر، به کارگیری هم زمان 20 تن کود حیوانی و 5 کیلوگرم از کودهای اسید هیومیک و 10 کیلوگرم اسید فولیک در هکتار، به عنوان یک ترکیب تیمار کودی مطلوب در باغات انگور پیشنهاد می گردد. به دلیل وجود اثر متقابل مکان و تیمارهای کودهای آلی روی صفات اندازه ‏گیری شده، نیاز به بررسی پایداری این صفات از طریق روش ها و آزمون های استاندارد می باشد.

    کلیدواژگان: اسید فولیک، اسید هیومیک، عملکرد، کود حیوانی، ماده خشک
  • محتبی شهرکی، نفیسه مهدی نژاد*، براتعلی فاخری، لیلا فهمیده، مهدی آران صفحات 19-28
    به منظور بررسی تنوع ژنتیکی 25 ژنوتیپ سیب از سه منطقه هامون، بنجار و امامیه شهرستان زابل و یک منطقه زاهدان،  از  11 آغازگر IRAP و 3 آغازگر  REMAP استفاده شد. 14 آغازگر مورد استفاده در مجموع توانستند 61 مکان ژنی چند شکل را شناسایی کنند.  بر اساس نتایج به دست آمده، میانگین درصد چندشکلی در بین ژنوتیپ های مطالعه شده برابر 79/39 درصد بود که کمترین درصد چندشکلی به آغازگر 83003+K001 و بیشترین درصد چندشکلی به آغازگر 8565 اختصاص داشت. محتوای اطلاعات چندشکلی (PIC) نشانگرها بین 02/0تا 28/0 و شاخص نشانگر (MI) بین 29/0 تا 54/0 در کل ژنوتیپ های مورد مطالعه متغیر بود. بیشترین میزان PIC مربوط به آغازگر K006 و کمترین میزان  PIC مربوط به نشانگرهای 83003+K001 بود. همچنین بیشترین میزان MI مربوط به 8565 و کمترین میزان MI مربوط به آغازگر 83003+K001 بود. نتایج حاصل این احتمال را تقویت کرد که رتروترانسپوزون‏ هایی که بیشترین چند شکلی را تولید نموده اند، در تکامل گیاهان مورد تحقیق بیشتر جابجا شده و تعداد نسخه های بیشتری را داخل ژنوم تکثیر کرده اند. نتایج تجزیه خوشه ای بر اساس روش25UPGMA  ژنوتیپ مورد مطالعه را در سه گروه مجزا قرار داد. ژنوتیپ های با منشا جغرافیایی و همچنین شباهت های مورفولوژیکی و صفات باغبانی یکسان در زیر گروه‏ های متفاوت قرار گرفتند که علت این دسته بندی می‏ تواند به دلیل میزان متفاوت عناصر متحرک موجود در این ژنوتیپ ها باشد.
    کلیدواژگان: چند شکلی، رتروترنسپوزون، ژنوم، شاخص نشانگر، مکان ژن
  • سارا داودی، شهره زیودار*، اسمعیل خالقی صفحات 29-39
    این مطالعه به منظور بررسی اثر محلول پاشی زمستانه روغن ولک (صفر، 1، 3 و 5 درصد) بر شاخص های فیزیولوژیکی، فتوسنتز و تبادلات گازی دو رقم زیتون (مانزانیلا و خضیری) به صورت کرت های خرد شده در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با 4 تکرار، در شرایط آب و هوایی اهواز طی سال 98-1397 انجام شد. نتایج نشان داد روغن ولک 5 درصد باعث کاهش فتوسنتز در رقم خضیری و مانزانیلا به میزان 40 و 4/52 درصد نسبت به تیمار شاهد در هفته دوم پس از محلول پاشی شد و پس از آن فتوسنتز افزایش یافت. در رقم خضیری و مانزانیلا کاربرد هر سه غلظت روغن ولک باعث افزایش میزان تعرق نسبت به تیمار شاهد شد. میزان هدایت روزنه ای در رقم خضیری بیشتر از مانزانیلا بود و بیشترین میزان هدایت روزنه ای 45 روز پس از تیمار مشاهده شد. کمترین و بیشترین دمای برگ به ترتیب در تیمار شاهد و تیمار 3 درصد روغن ولک با میانگین 34/29 و 17/32 درجه سانتی گراد ثبت شد. در هر دو رقم با مصرف روغن ولک کارایی مصرف نور کاهش یافت و در رقم مانزانیلا درصد ریزش برگ به میزان بالایی (05/59 درصد) مشاهده شد. در نتیجه جهت کاربرد مقادیر بالای روغن ولک برای درختان زیتون، با توجه به کاهش مقطعی فتوسنتز و افزایش دمای برگ در هر دو رقم و نیز میزان بالای ریزش برگ در رقم مانزانیلا با احتیاط بیشتری باید عمل کرد.
    کلیدواژگان: تبادلات گازی، روغن ولک، ریزش برگ، زیتون، فتوسنتز
  • محمود محمدی*، بیژن حقیقتی صفحات 40-52
    به منظور بررسی مصرف قارچ های میکوریز بر صفات فیزیولوژیک و افزایش مقاومت به تنش کم آبی در پایه های متداول بادام آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح آماری بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار در مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی شهرکرد اجرا شد. فاکتور های این تحقیق شامل فاکتور اول، قارچ میکوریز در دو سطح شامل :M0 بدون استفاده و :M1 استفاده از قارچ میکوریز، فاکتور دوم پایه بادام در چهار سطح (GN، GF، محلی شوراب 2 و تلخ) و فاکتور سوم تنش کم آبی در چهار سطح (I1: بدون تنش به عنوان شاهد، I2: 20، I3: 40 و I4: 60 درصد تخلیه رطوبت قابل استفاده گیاه) بودند. نتایج نشان داد بیشینه مقادیر صفات بررسی شده به جز میزان پرولین برگ از پایه GF حاصل شد. با افزایش تنش کم آبی از تیمار I1 به تیمار I4، صفات مورد بررسی افزایش یافتند. مصرف قارچ های میکوریز در تیمارهای تنش کم آبی باعث افزایش معنی دار پرولین ریشه و برگ، قندهای محلول ریشه و فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانی کاتالاز و پراکسیداز شد. بیشینه قندهای محلول ریشه و پرولین برگ به ترتیب از تیمارهایGF+M1  و GN+M0 بدست آمد. بیشینه میزان فعالیت آنزیم کاتالاز و پراکسیداز از تیمارهای ترکیبی I4+M1 و GF+I4 حاصل شد. بیشینه و کمینه میزان قندهای محلول برگ از تیمارهای+I4+M0   GFو + I1 +M1 GN حاصل شد. تلقیح قارچ های میکوریزی منجر به افزایش مقاومت پایه ها در برابر تنش کم آبی شد. بر اساس نتایج این تحقیق بیشینه مقاومت به تنش کم آبی در پایه GF حاصل شد.
    کلیدواژگان: بادام، پراکسیداز، پرولین، قندهای محلول، کاتالاز
  • عیسی ابراهیمی*، رضا صورتی زنجانی، حسن حسنی، محمدحسین رضادوست، اسماعیل کامران، یوسف خیر خواه رحیم آباد، شهلا نعمت الهیان صفحات 53-67

    درخت توت می تواند در شرایط آب و هوایی مختلف رشد کند. برگ درخت توت به عنوان غذای کرم ابریشم می باشد و نقش اساسی در تولید ابریشم دارد. بنابرین بهبود وضعیت کیفی و کمی برگ توت از نظر تولید ابریشم اهمیت فراوانی دارد. هدف از انجام این پژوهش بررسی اثر باکتری های محرک رشد و پسماند زباله شهری بر ویژگی های مورفولوژیکی و فیزیولوژیکی درخت توت رقم کن موچی بود. برای انجام این پژوهش تعداد 27 نهال توت از موسسه تحقیقات ابریشم کشور تهیه شد. این پژوهش به صورت طرح بلوک کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد. تیمارهای مورد استفاده شامل دو سطح از پسماند زباله شهری (دو و چهار درصد)، دو سطح باکتری سودوموناس (106 و 106×5 سلول در گرم خاک) و شاهد بود. برخی از ویژگی های فیزیولوژیکی مانند میزان فسفر، نیتروژن، پتاسیم، پروتیین و قند در برگ اندازه گیری شد. همچنین برخی از ویژگی های مورفولوژیکی گیاه شامل وزن تر، شاخص سطح برگ، سطح ویژه برگ، طول برگ و غیره نیز اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که بیشترین مقدار پروتیین و سطح برگ در تیمار ترکیبی سطح دوم کمپوست و باکتری به ترتیب معادل 57/22 درصد و 2005 میلی متر مربع به دست آمد. نتایج نشان داد که با افزایش مقدار کمپوست و باکتری به خاک کیفیت برگ از نظر شاخص‏ های فیزیولوژیکی مانند مقدار پروتیین و قند و مورفولوژیکی مانند سطح برگ، سطح ویژه و غیره افزایش معنی داری یافته است. به طور کلی نتایج به دست آمده نشان داد که از ترکیب کودهای آلی و زیستی می توان به جای کودهای شیمیایی جهت تامین عناصر مورد نیاز گیاه توت استفاده کرد.

    کلیدواژگان: تغذیه، سطح برگ، سطح ویژه برگ، سودوموناس، مواد آلی
  • بهناز رضازاده، علیرضا قنبری*، یونس پوربیرامی هیر، موسی ترابی گیگلو، موسی زارعی، حسن قربانی قوژدی صفحات 68-79

    قره قاط (Vaccinum arctostaphylos L.)، تنها گونه درختچه ای جنس وکسینیوم در ایران است که در جنگل های شمال رشد می کند. این تحقیق برای بررسی تاثیر محیط های کشت پایه مختلف و مواد تنظیم کننده رشد، دراستقرار، پرآوری و پینه زایی ریزشاخساره های قره قاط در شرایط درون شیشه ای انجام شد. در پرآوری ریزشاخساره ها، از سه نوع محیط کشت پایه AN ، QLو MS 2/1 و چهار غلظت زآتین صفر (شاهد)، 1، 2 و 3 میلی گرم بر لیتر به همراه غلظت ثابت 2/0 میلی گرم بر لیتر اسید ایندول استیک (IAA)  در هر محیط کشت پایه در همه تکرارها استفاده شد. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه کاملا تصادفی در 4 تکرار انجام گرفت. برای پینه زایی ریزشاخساره ها، از محیط کشت پایه QL2/1 با دو غلظت (10 و 20 میکرومولار) از زآتین، TDZ و BAP به همراه NAA با سه غلظت (1، 5 و 10 میکرومولار) بصورت طرح آزمایشی کاملا تصادفی با پنج تکرار استفاده شد. در آزمایش ها، شاخص های طول و تعداد شاخساره، تعداد گره و برگ های تشکیل شده، درصد و تعداد روز تا پینه زایی ارزیابی شد. نتایج نشان داد که تعداد شاخساره ریزنمونه های رشد کرده در محیط کشت پایه با هم اختلاف معنی داری نداشتند اما طول شاخساره در ریزنمونه، در محیط کشت پایه AN بیشتر از سایر محیط های کشت پایه بود. این در حالی است که نوع محیط کشت پایه روی تعداد برگ، اثرات معنی داری نشان داد، طوری که محیط کشت پایه AN دارای بیش ترین تعداد برگ بود و از لحاظ تعداد گره، محیط های کشت پایه MS2/1 و AN عملکردی بهتر از QL داشتند. غلظت سه میلی گرم بر لیتر زآتین در محیط کشت پایه MS 2/1 در طول شاخساره و غلظت یک میلی گرم بر لیتر زآتین در محیط کشت پایه AN بهترین عملکرد را درتعداد شاخساره، تعداد برگ و تعداد گره تشکیل شده داشت. در القای پینه زایی، زآتین بهترین عملکرد را داشته و BAP زود بازده ترین تنظیم کننده رشد از لحاظ زمان پینه زایی بود.

    کلیدواژگان: پرآوری، پینه زایی، قره قاط، محیط پایه
  • فاطمه بیدرنامنی*، زینب محکمی، مهدی شعبانی پور صفحات 80-89
    انگور یاقوتی سیستان زودرس ترین انگور ایران است و با توجه به شرایط آب و هوایی خاص این منطقه بهترین محصول اقتصادی و تجاری را تولید می کند. این پژوهش برای تبیین همبستگی توابع کانونی بین صفات مورفوفیزیولوژی و بیوشیمیایی رقم انگور یاقوتی سیستان در پژوهشکده کشاورزی دانشگاه زابل انجام شد. صفات مورد مطالعه شامل مواد جامد محلول، اسیدیته کل، شاخص طعم، اسید آسکوربیک (صفات بیوشیمیایی) و کیفیت میوه، درصد پوسیدگی، درصد ریزش حبه ها، درصد کاهش وزن خوشه ها و ماندگاری پس از برداشت (صفات مورفوفیزیولوژی) بود. نتایج نشان داد که بیشترین مقدار ویژه برای آزمون همبستگی کانونی مربوط به آزمون Hotelling-Lawley Trace و کمترین مقدار ویژه مربوط به آزمون Wilks' Lambda به ترتیب 2/76 و 0/19 است. در بین متغیرهای تابع کانونی مربوط به صفات بیوشیمیایی، متغیر کانونی سوم با 58 درصد بیشترین سهم را در تبیین صفات نشان داد. دو متغیر کانونی اول و دوم به ترتیب دارای 22 و 15 درصد سهم بودند. متغیرهای تابع کانونی مربوط به صفات مورفوفیزیولوژی به ترتیب 32، 23 و 13 درصد را تبیین کردند. به طورکلی نتایج معادلات کانونی صفات متقابل نشان داد هر چه میزان مواد جامد محلول در انگور سیستانی بالا باشد، کیفیت میوه و ماندگاری پس از برداشت انگور یاقوتی بالاتر می رود درحالی که درصد پوسیدگی، درصد کاهش وزن خوشه و درصد ریزش حبه ها کاهش می یابد. هم چنین هر چه اسیدیته کل در میوه بالا می رود میزان ماندگاری پس از برداشت بیشتر و درصد کاهش وزن خوشه کاهش می یابد.
    کلیدواژگان: اسیدیته کل، توابع، درصد پوسیدگی، شاخص طعم، ضرایب
  • ابراهیم لطیفی خواه*، علی عبادی، محمدرضا پورقیومی، سید محمداحسان مهدوی صفحات 90-100

    این پژوهش به منظور ارزیابی ویژگی‏های کمی و کیفی میوه ‏های 32 ژنوتیپ از دانهال‏ های انبه شهرستان ‏های چابهار و کنارک واقع در استان سیستان و بلوچستان در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی اجرا گردید. از هر درخت گزینش شده، 15میوه انبه یکنواخت در مرحله بلوغ کامل (بر اساس رنگ پوست) برداشت و صفت‏ های طول، عرض و وزن میوه، pH آب میوه، قند کل میوه، مواد جامد محلول و اسیدیته کل میوه اندازه گیری شد. همچنین ویژگی های برگ درختان شامل طول و عرض برگ و طول دمبرگ تعیین گردید. از نظر میزان مواد جامد محلول، اسیدیته کل و قند کل میوه گوناگونی زیادی در بین ژنوتیپ های مورد بررسی وجود داشت. بر اساس نتایج، صفت‏ های وزن میوه، وزن هسته، درصد قند کل و اسیدیته کل میوه دارای بالاترین میزان گوناگونی بودند. نتایج تجزیه واریانس داده ها نشان داد که ژنوتیپ‏ های چابهار و کنارک در صفت‏ های کمی و کیفی در سطح احتمال یک درصد اختلاف معنی ‏داری داشتند. بر اساس نتایج تجزیه همبستگی، بین صفت وزن میوه با صفت‏ های طول و عرض میوه در بین ژنوتیپ‏ های منطقه کنارک همبستگی مثبت و معنی‏ داری وجود داشت، در حالی‏که در ژنوتیپ‏ های مورد بررسی در منطقه چابهار بین این صفت ‏ها همبستگی مشاهده نشد. ژنوتیپ‏ های مورد بررسی بر اساس تجزیه خوشه‏ ای در چهار گروه طبقه ‏بندی شدند. بر اساس توصیف نامه انبه، در بین ژنوتیپ‏ های بررسی شده در منطقه چابهار، ژنوتیپ ‏های 11 و 6 و در منطقه کنارک ژنوتیپ شماره 14 به عنوان ژنوتیپ‏ های برتر معرفی شدند. این ژنوتیپ‏ ها را می‏توان در برنامه ‏های به‏نژادی انبه مورد استفاده قرار داد.

    کلیدواژگان: به‏نژادی، تجزیه خوشه ای، دانهال، ژنوتیپ برتر، گوناگونی ژنتیکی
  • حسین میغانی*، آرزو محمد حسینی زاده، زهرا امیرمحمدی صفحات 101-110
    انار بومی ایران است و رقم های زیادی از آن در ایران کشت می شود. این پژوهش به منظور ارزیابی و مقایسه دوازده رقم انار استان یزد انجام شد. میوه ها در مرحله رسیدگی از درختان 32 ساله واقع در کلکسیون انار شهرستان یزد برداشت و با استفاده از 22 ویژگی کمی، کیفی و بیوشیمیایی مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بین رقم‏ های انار مورد مطالعه در تمامی صفات مورد بررسی اختلاف معنی‎ داری وجود داشت. میانگین وزن میوه از 134/85 گرم (رقم سوسکی اشکذریزد) تا 55 /315 گرم (رقم ملس ساوه) متفاوت بود. نسبت پوست، بذرپوشینه، آب میوه و بذر به کل میوه بین رقم های انار متغیر بود. مقدار مواد جامد محلول از 53 /13 تا 67 /18 درجه بریکس، اسیدیته قابل تیتراسیون از 44 /0 تا 83 /1 میلی گرم در 100 میلی لیتر و شاخص بلوغ از 51 /9 تا 49 /34 متغیر بود. هم چنین نتایج نشان داد که میزان فنل و فلاونویید کل در رقم های انار به ترتیب در دامنه 78 /332-81 /158 و 31 /91-79 /43 میلی گرم در 100 میلی لیتر قرار داشتند. میزان آنتوسیانین کل از 78 /13 تا 41 /165 میلی گرم در لیتر و ظرفیت آنتی اکسیدانی از 57 /36 در رقم پوست سفید دزفول تا 45 /89 درصد در رقم سوسکی اشکذریزد متفاوت بود. بطور کلی این یافته ها نشان دادند که رقم اصلی ترین عاملی است که ویژگی های کمی، کیفی و بیوشیمیایی میوه انار را تحت تاثیر قرار می دهد.
    کلیدواژگان: انار، آنتوسیانین، تنوع، ظرفیت پاداکسندگی، فنل کل
  • جواد محزون، یاور شرفی*، سید جلال طباطبایی صفحات 111-120
    زیتون (Olea Europea L.) از مهمترین محصولات باغبانی است که کشت آن در اکثر مناطق ایران بدلیل نیاز آبی کمتر نسبت به سایر درختان میوه بویژه در مناطق خشک و نیمه خشک نیمه گرمسیری رو به افزایش است. با توجه به شرایط اقلیمی خشک و نیمه خشک ایران، استفاده از روش های کشتی که با کاهش مصرف آب مصرفی درختان میوه همراه باشد، اهمیت فراوانی دارد. این پژوهش با هدف بررسی تاثیر مواد کاهنده تعرق و توری سایه بان بر خصوصیات مورفوفیزیولوژیک و درصد روغن زیتون در یک رقم بومی ایران بنام "ماری" انجام شد. آزمایش در قالب طرح کاملا تصادفی با هشت تیمار شامل تالک، اکسیدروی، سیلیس، کایولین،TSZ  (ترکیب تالک، سیلیس و اکسید روی)،TSZK  (ترکیب تالک، سیلیس، اکسید روی و کایولین)، توری سایه بان و شاهد در سه تکرار انجام گرفت. صفات رشدی میوه و صفات کیفی پس از برداشت محصول مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد مواد کاهنده تعرق با ایجاد یک لایه پوششی روی سطح برگ و میوه، دما را نسبت به شاهد کاهش دادند. در بین مواد کاهنده تعرق TSZK سبب کاهش چهار درجه سانتی گراد دمای برگ و میوه شد. همچنین، بیشترین تاثیر را بر وزن تر میوه، وزن تر گوشت، وزن خشک گوشت میوه داشته و باعث افزایش طول و قطر میوه شد. بطورکلی مواد کاهنده تعرق باعث بهبود خصوصیات کیفی میوه و افزایش درصد روغن، از طریق کاهش دمای برگ و  میوه شدند.
    کلیدواژگان: درصد روغن، رشد و نمو میوه، زیتون، مواد کاهنده تعرق
  • مرضیه علیدوست، شهرام صداقت حور*، ابراهیم عابدی قشلاقی صفحات 121-132
    ارقام تجاری فندق ((Corylus avellana L.تفاوت قابل توجهی هم از لحاظ سازگاری گرده و هم چنین از نظر صفات و ترکیبات میوه و مغز دارند. این پژوهش با هدف ارزیابی اثرات منابع گرده مختلف بر خصوصیات فیزیکی و شیمیایی میوه در برخی از ارقام فندق ایران انجام شد. این مطالعه به صورت آزمایش اسپلیت فاکتوریل با سه فاکتور که فاکتور اول شامل ارقام تجاری منتخب به عنوان والد مادری (گرداشکورات، فرتیل، سگورب)، فاکتور دوم گرده در چهار سطح شامل خودگرده افشانی، گرده حاصل از سه رقم گرچه، بولیبا و داویانا و فاکتور سوم شامل محلول پاشی با دو ریزمغذی بور و روی در چهار سطح (شاهد، بور، روی و بور + روی) بر پایه طرح بلوک کامل تصادفی در 3 تکرار در منطقه اشکورات استان گیلان اجرا شد. نتایج نشان داد در تمامی ارقام مورد مطالعه دیکوگامی وجود داشت و تمام ارقام نر پیش رس بودند. نتایج بدست آمده حاکی از معنی دار بودن اثرات والد گرده بر صفات بذر و میوه فندق بود. براساس تجزیه واریانس داده ها اثر سه جانبه رقم مادری، رقم گرده زا و محلول پاشی ریزمغذی ها بر ابعاد مغز، پروتیین و فسفر در سطح 1 درصد معنی دار بود. بیشترین (6 /11 درصد) و کم ترین (81 /8 درصد) مقدار پروتیین به ترتیب در تیمار فرتیل با دانه گرده گرچه و محلول پاشی بور و روی، و تیمار گرداشکورات با دانه گرده داویانا و بدون محلول پاشی مشاهده شد. بیشترین (9 /201 درصد) و کم ترین (8 /26 درصد) مقدار فسفر به ترتیب در تیمار گرداشکورات با دانه گرده گرچه و محلول پاشی روی و تیمار سگورب با دانه گرده بولیبا و بدون محلول پاشی مشاهده شد. بیشترین (1125 میلی متر مکعب) و کم ترین (2 /797 میلی متر مکعب) حجم مغز به ترتیب با منبع گرده گرچه با محلول پاشی و بدون محلول پاشی مشاهده شد.
    کلیدواژگان: پروتئین، تشکیل میوه، ریزمغذی، مغز فندق، ناسازگاری
  • محمد معروف لاکدشتی، اسماعیل سیفی*، حسین صادقی صفحات 133-144
    دورمکس (سیانامید هیدروژن) امروزه به طور وسیعی در شکستن خواب جوانه ها استفاده می شود. جهت بررسی این تاثیر در گلابی، آزمایشی به صورت فاکتوریل با دو فاکتور رقم در سه سطح (رقم اسپادانا، شاه میوه و کوشیا) و محلول پاشی با دورمکس یک ماه قبل از باز شدن جوانه ها (اواسط بهمن ماه) در سه سطح (0، 5 /1 و 3 درصد) با سه تکرار بر پایه بلوک های کامل تصادفی انجام شد. بر اساس نتایج بدست آمده، جوانه ها در تمامی تیمارها نسبت به شاهد در زمان کوتاه تری به شکوفایی رسیده اند. کمترین تعداد روز تا تمام گل در اسپادانا (54 روز)، در شاه میوه (64 روز) و در کوشیا (57 روز) در تیمار دورمکس 3 درصد مشاهده شد. همچنین دورمکس 3 درصد تاثیر معنی داری بر کاهش تعداد جوانه خفته در هر سه رقم گلابی داشت و سبب افزایش تعداد جوانه رویشی و زایشی و همچنین تعداد گل نسبت به شاهد شد. بیشترین درصد میوه دهی در تیمار دورمکس 3 درصد مشاهده گردید (در ارقام اسپادانا، کوشیا و شاه میوه به ترتیب 9 /51، 56 /53 و 35 /48 درصد). بیشترین مقدار اسیدیته کل میوه در تیمار دورمکس 3 درصد حاصل گردید که اختلاف معنی داری با تیمار 5 /1 درصد نداشت. تیمار با دورمکس 3 و 5 /1 درصد تاثیر معنی داری بر خصوصیات شیمیایی همچون مواد جامد محلول و شاخص طعم میوه گلابی نداشت. به طور کلی بر اساس نتایج پژوهش حاضر، کاربرد دورمکس سبب بهبود درصد شکفتن جوانه ها، گلدهی و میوه دهی شد.
    کلیدواژگان: جوانه، خواب، شاخص طعم، مواد جامد محلول، نیاز سرمایی
  • محمدهادی راد*، محمدحسن عصاره، محمدرضا وظیفه شناس، عبدالرضا کاوند، مهدی سلطانی صفحات 145-155

    در این مطالعه تاثیر کم آبیاری مداوم (SDI) بر برخی شاخص های کمی و کیفی میوه سه توده عناب (Ziziphus jujuba Mill.)، در شرایط لایسیمتری و در ایستگاه تحقیقات بیابان مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی  استان یزد، بررسی شد. تیمارهای اعمال شده شامل، آبیاری کامل (شاهد)، 30 درصد و60 درصد کم آبیاری مداوم (به ترتیب تنش ملایم و شدید) و سه توده فلارگ، گیوک و القور بود. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه کاملا تصادفی به مدت یکسال و در فصل زراعی 1396-1397 انجام شد. نتایج بدست آمده نشان داد که تیمار شاهد از نظر عملکرد میوه (36 /239 گرم به ازای هر درخت)، تعداد میوه (06 /279 عدد در هر درخت)، متوسط وزن خشک هر میوه (89 /0 گرم)، قطر و طول میوه (به ترتیب 19 /15 و 17 /16میلی متر)، قندهای محلول (251899 میلی گرم بر کیلوگرم وزن خشک) و فعالیت آنتی اکسیدانی (61 /42 %) تفاوت معنی‏داری در سطح احتمال 1 درصد با سایر تیمارها داشته و دارای بالاترین مقدار بود. بیشترین میزان فنل کل (32 /36 میلی گرم بر گرم وزن خشک) مربوط به تیمار 60 درصد کم آبیاری بود. کمترین وزن متوسط میوه (P<0.05) و بیشترین میزان فنل کل (P<0.01) مربوط به توده القو بود که با سایر توده ها اختلاف معنی داری را نشان داد. رفتار توده های مختلف در مواجه با تنش خشکی، اختلاف معنی داری را نشان نداد. توصیه می شود با توجه به تاثیر معنی دار محتوای نسبی آب خاک بر شاخص های کمی و کیفی میوه هر سه توده عناب مورد آزمایش، برنامه آبیاری بگونه ای طراحی و دنبال شود که تا حد ممکن نیاز آبی گیاه تامین و از بروز تنش خشکی، جلوگیری شود.

    کلیدواژگان: آنتوسیانین، عملکرد، فعالیت آنتی اکسیدانی، فنل کل، قندهای محلول
  • جعفر احمدی*، امیرعباس تقی زاده، داریوش آتشکار صفحات 156-168

    گلابی آسیایی (Pyrus serotina Rehd.) یکی از گونه های گلابی است که اخیرا به کشور وارد شده است. به منظور ارزیابی ارقام برتر و سازگار در شرایط آب و هوایی کرج، از هشت رقم گلابی آسیایی همراه با دو رقم شاهد از گونه گلابی اروپایی (Pyrus communis L.) استفاده شد. این ارقام در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار و طی چهار سال باغی (1393-1390) در ایستگاه تحقیقات باغبانی کرج مورد ارزیابی قرار گرفتند. بدین منظور مشخصات میوه دهی و میوه ارقام مورد مطالعه شامل درصد تشکیل میوه، عملکرد درخت، وزن میوه، طول میوه، قطر میوه، نسبت طول به قطر میوه، سفتی گوشت میوه، اسیدیته کل، مواد جامد محلول (TSS)، pH، رنگ میوه، زودرسی و عطر میوه ثبت گردید. با انجام تجزیه مرکب داده ها مشخص گردید برای تمام صفات اندازه گیری شده، در بین ارقام مورد مطالعه، اختلاف معنی دار در سطح  احتمال یک درصد وجود دارد. بیشترین عملکرد مربوط به رقم KS13 با عملکرد 91 /12 کیلوگرم در درخت بود و مشخص گردید بیشترین درصد تشکیل میوه متعلق به رقم KS7 به مقدار 00 /12 درصد بود. صفت وزن میوه با درصد تشکیل میوه همبستگی معنی دار و منفی در سطح یک درصد نشان داد. جهت انتخاب بهترین رقم از نظر کمیت و کیفیت میوه، روش شاخص انتخاب ژنوتیپ ایده آل تعدیل یافته بکار گرفته شد. با استفاده از این شاخص مشخص گردید رقم KS7  به دلیل حداکثر مقدار این شاخص در بین ارقام مورد مطالعه ایده آل ترین رقم می باشد. در کنار این رقم، ارقام KS13، KS14 و KS10 مجموعا در چارک مطلوب قرار گرفته و بنابراین این چهار رقم ایده آل ترین ارقام بر اساس نتایج این پژوهش معرفی گردید.

    کلیدواژگان: ASIIG، GGEBiplot، تجزیه مرکب، عملکرد، کیفیت میوه، گلابی آسیایی، همبستگی
|
  • Effect of Organic Fertilizers on Morpho-Physiological Traits of Grapevine (Vitis vinifera) in Some Vineyards of Zanjan Province
    Hajali Mohebi *, Ali Ebadi, Mehdi Taheri, Mahbobeh Zavabi, MohammadReza Bihamta Page 1

    I order to reduce the use of chemical fertilizers in the production process of fruit and increase the quality and yield the use of organic fertilizers is of great importance. The purpose of this study was to investigate the effect of a number of organic fertilizers on some morpho-physiological traits of grapes. The experiment included the application of organic fertilizers which were applied in a factorial randomized complete block design with three replications in three locations (garden) during two consecutive years. Animal manure (at three levels of 0 (control), 10 and 20 kg / ha), humic acid (at three levels of 0 (control), 5 and 10 kg) and folic acid (three levels of 0 (control), 5 and 10 kg) were the treatments. The results showed that the main effects and interaction effects of organic fertilizers were significant on all measured traits (18 trait) including fruit dry matter, sugar content, pH of fruit juice, leaf area index, berry weight, number of berries, berry size, cluster size, and cluster weight. According to the results, higher concentrations of all three organic fertilizers used in this study had higher positive effects on final yield and yield components, especially the number of inflorescences per cluster and the number of spikes.  Simultaneous application of 20 ton/ha animal manure, 10 kg/ha humic acid and 5 kg/ha folic acid is recommended as a desirable combination in vineyards. Due to the effects of location on measured traits under organic fertilizer treatments, it is necessary to investigate the stability of these results through standard methods and tests.

    Keywords: Animal manure, Dry matter, Folic acid, Humic acid, Yield
  • Mojtaba Shahreki, Nafiseh Mahdi Nezhad *, Bratal Fakheri, Leila Fahmideh, Mehdi Aran Pages 19-28
    In order to study the genetic diversity of 25 apple genotypes from three regions of Hamoon, Benjar and Emamiyeh of Zabol city and one region of Zahedan, 14 primers of IRAP and REMP were used. All 11 IRAP primers and 3 REMAP primers were able to generate high-resolution, polymorphic band patterns, and were able to identify a total of 61 polymorphic gene loci. The results obtained for the studied primers were as follows: the average percentage of polymorphism among the studied accessions was 39.79, with the lowest percentage of polymorphism belonging to the primer (83003 + K001) and the highest percentage of polymorphism to the primer (8565). The content of polymorphic information (PIC) and marker index (MI) of markers varied between 0.02 up to 0.28 and 0.29 to 0.54 in all studied genotypes respectively. The highest PIC was related to K006 primer and the lowest PIC was related to K001 + 83003 primer, and the highest and lowest MI was related to 8565 and K001 + 83003primers respectively. The results reinforced the possibility that the retrotransposons, which produced the most polymorphisms, were more displaced in the evolution of the plants under study and reproduced more copies within the genome. The results of cluster analysis based on UPGMA method, 25 studied genotypes in three separate groups. The reason for the location of genotypes with geographical origin as well as morphological similarities and the same horticultural traits in different subgroups can be due to the classification of different amounts of mobile elements in these genotypes
    Keywords: Gene Location, Genome, Marker Index, Polymorphism, Retrotransposon
  • Sara Davoodi, Shohreh Zivdar *, Esmaeil Khaleghi Pages 29-39
    This study was conducted to investigate the effect of foliar application of volck mineral oil (0, 1, 3 and 5%) on photosynthesis, gas exchanges and physiological traits of two olive cultivars (Manzanilla and Khediri) as split plot based on randomized complete block design with four replications during 2019-2020 in Ahvaz climatic conditions. The results showed that the application of 5% volck oil reduced photosynthesis in Khediri and Manzanilla cultivars by 40 and 52.4% compared to the control treatment in the second week after foliar application and then the photosynthesis rate increased again. In Khediri and Manzanilla cultivars, transpiration rate increased with the use of volck oil in all three concentrations compared to the control, but there was no definite trend. Stomatal conductance was higher in Khediri cultivar than Manzanilla cultivar and the highest stomatal conductance occurred 45 days after treatment. The lowest and highest leaf temperatures were recorded in control and 3% of volck oil treatment with mean temperatures of 29.34 and 32.17 ° C, respectively. In both cultivars, a decrease in radiation use efficiency was recorded in response to volck oil and high percentage of leaf drop (59.05%) was observed in Manzanilla. Therefore, in order to use high doses of volck mineral oil for olive trees, it should be done more cautiously due to the reduction of photosynthesis and increase in leaf temperature in both cultivars and the high rate of leaf drop in Manzanilla cultivar.
    Keywords: gas exchanges, Leaf drop, Olive, Photosynthesis, Volck oil
  • Mahmoud Mohammadi *, Bijan Haghighati Pages 40-52
    In order to evaluate mycorrhizal fungi on physiological characteristics and drought resistance in current almond (Prunus amygdalus) rootstock, a factorial experiment was conducted as a randomized complete block design in three replications in agricultural and natural research center of Shahrekoard. The treatments consist of two level of mycorrhizal fungi (M0: without and M1 with using of mycorrhizal fungi), four kinds of rootstock (bitter, local Shorab 2, GF and GN) and four levels of water deficit stress (I1: without stress as a control, I2: 20, I3: 40 and I4: 60 percent of depletion of plant available water). The results revealed that the maximum amounts of the studied characteristics except leaf proline were obtained from GF rootstock. The studied characteristics were increased from I1 to I4 treatment. Using of mycorrhizae fungi in deficit treatments caused to significantly increase in root and leaf proline, root soluble sugars and the activity of catalase and peroxidase enzymes. The maximum amount of root soluble sugars and leaf proline were obtained from GF+M1 and GN+M0 treatments respectively. The highest and lowest levels of catalase and peroxidase enzymes activity were obtained from I4+M1 and GF+I4 treatments. The maximum and minimum amounts of leaf soluble sugars were obtained from GN+I4+M0 and GN+I1+M1 treatments respectively. Inoculums with mycorrhizal fungi caused to increase rootstocks resistance to water deficit stress. Based on these experiment results the highest resistance to water deficit stress was obtained from GF rootstock.
    Keywords: Almond (Prunus amygdalus L.), Catalase, Peroxidase, Proline, Soluble sugars
  • Eisa Ebrahimi *, Reza Sourati Zanjani, Hassan Hassani, MohammadHossien Rezadoost, Esmaeil Kamran, Uosef Khirkhah Rahim Abad, Shahla Nematollahian Pages 53-67

    The mulberry tree can grow in a variety of climates. Mulberry leaf is a food of silkworm and plays an essential role in silk production. Therefore, improving the quality and quantity of mulberry leaves is very important in terms of silk production. The aim of this study was to investigate the effect of growth-promoting bacteria and municipal waste compost on morphological and physiological characteristics of mulberry tree. To conduct this research, 27 mulberry seedlings were prepared from the National Silk Research Institute. This research was conducted as a randomized complete block design with three replications. The treatments used included two levels of municipal waste (2 and 4 percent), two levels of Pseudomonas (106 and 5×106 cells per gram of soil) and control. Some physiological properties such as phosphorus, nitrogen, potassium, protein and sugar were measured in the leaves. Also, some morphological characteristics of the plant including fresh weight, leaf area index, specific leaf area, leaf length, etc. were measured. The results showed that the highest amount of protein and leaf area in the combined treatment of the second level of compost and bacteria were 22.57% and 2005 mm2, respectively. The results showed that with increasing the amount of compost and bacteria in the soil, leaf quality increased significantly physiologically and morphologically. In general, the results showed that the combination of organic and bio-fertilizers can be used instead of chemical fertilizers to provide the elements needed by the mulberry plant.

    Keywords: leaf area, nutrition, Organic matter, Pseudomonas, Specific leaf area
  • Behnaz Rezazadeh, Alireza Ghanbari *, Younes Pourberami Hir, Mousa Torabi Giglou, Mousa Zareie, Hassan Ghorbani Ghouzhdi Pages 68-79

    Cranberry (Vaccinum arctostaphylos L.) which locally named Shihard is the only species of vaccinum endemic to Iran and growth in Beechestan community of Iranian northern forests. The present study was carried out to evaluate the effect of different hormonal treatments and cultural media on establishment, proliferation and callus induction of cranberry micro shoots under in vitro conditions. The experiment of the effects of different medium type and plant growth regulators on shoot proliferation was done in a factorial completely randomized design and also the effects of the basal cultural media and various auxin and cytokinin treatments on callus production was carried out as a completely randomized design. Comparison of means value showed that the shoot length per explants on the Anderson medium was significantly higher than that of basal media. No significant difference was found for shoot number. However, the media type significantly (P<0.05) affected the leaf number with the highest number in Anderson medium. Explants grown on modified 1.2 MS and AN cultural media had more stem nodes than the modified QL medium. Moreover, the AN medium supplemented with 1 mg/l zeatin had the largest number of leaf and stem node. In callus induction time table the zeatin and BAP had the best and fastest results respectively.

    Keywords: Callus, Cranberry, Medium Culture, Microshoot
  • Fatemeh Bidarnamani *, Zaynab Mohkami, Mehdi Shabanipoor Pages 80-89
  • Ebrahim Latifikhah *, Ali Ebadi, Mohammadreza Pourghayoumi, Sayyed MohammadEhsan Mahdavi Pages 90-100
  • Hossein Meighani *, Arezoo Mohammad Hosseinizadeh, Zahra Amirmohammadi Pages 101-110
  • Javad Mahzoon, Yavar Sharafi *, Seyyed Jalal Tabatabaei Pages 111-120
  • Marzieh Alidust, Shahram Sedaghathoor *, Ebrahim Abedi Gheshlaghi Pages 121-132
  • Mohammad Marof Lakdashti, Esmaeil Seifi *, Hossein Sadeghi Pages 133-144
  • MohammadHadi Rad *, MohammadHasan Assareh, Mohammad Reza Vazifehshenas, Abdolreza Kavand, Mahdi Soltani Pages 145-155