فهرست مطالب

فصلنامه تحقیقات کلامی
پیاپی 39 (زمستان 1401)

  • تاریخ انتشار: 1402/03/27
  • تعداد عناوین: 6
|
  • محمدباقر پورامینی صفحات 7-24

    در دیدگاه اندیشه وران سلفی، اصل بر فهم کتاب و سنت بر محوری است که سلف آن را فهمیده اند و نباید از فهم آنان خارج گردید و از مقدم داشتن فهم غیرسلف بر قول سلف باید پرهیز داشت. گرچه ماهیت سلفی گری بر هم سویی و التزام بر مذهب صحابه، تابعین و اتباع استوار است، ولی نمونه های متعددی از تناقض نمایی میان معماران سلفی گری به خصوص ابن تیمیه با فهم سلف وجود دارد و این تناقض ها بنیاد فکری سلفی را در هویت به مخاطره می اندازد. مسیله اصلی تحقیق پیش رو آن است که ادعای مرجعیت سلف از سوی معماران اندیشه سلفی به خصوص ابن تیمیه حرانی به چه میزان با عملکرد فکری و معرفتی ایشان برابری می کند. در این نوشتار ضمن بررسی انتقادی ادعای مرجعیت سلف از سوی سلفیون، چند نمونه از ناسازنمایی های سلفی گری با سلف در معنای متن، مراتب توحید و مسیله توحید الوهی بررسی می شود.

    کلیدواژگان: سلفی گری، سلف، مرجعیت سلف، پارادوکس، معنای متن، توحید، توحید الوهی
  • زهرا ترک لادانی*، سید مهدی لطفی، سید علی اصغر میرباقری فرد صفحات 25-48
    در دو قرن نخست هجری اختلافات عقیدتی و کلامی بسیاری در طیف های مختلف جامعه اسلامی از جمله زاهدان بصری وجود داشته است. این گروه، در حوزه عقیدتی، به دو دسته عثمانی مذهبان و متمایلان به تشیع تقسیم می شوند که اختلافات و اشتراکاتی در مقابله با مسایل کلامی آن زمان از جمله رویارویی با اهل بدعت، ارجا، قدر و اعتزال داشته اند. این مقاله در صدد بررسی اختلافات کلامی زاهدان بصری، زمینه و بسترهای آن و تبیین نقاط اشتراک و افتراق آنان در این حوزه است. نتایج این مقاله حاکی از آن است که دو گروه زاهدان بصری، یعنی عثمانی مذهبان و متمایلان به تشیع در باور به عقیده ارجا که به گونه ای وقف و سکوت در مقابل حوادث اجتماعی و سیاسی است و مبارزه با هر گونه بدعت از جمله اعتقادات خوارج هم سو بودند؛ اما نسبت به مسیله قدر (اختیار انسان بر افعال) و اعتزال رویکرد متفاوتی داشتند، به طوری که عثمانی مذهبان موافق با جبر، به شدت با اندیشه های قدریه و معتزله مقابله می کردند؛ در حالی که متمایلان به تشیع در این موارد از آموزه های اهل بیت (ع) بهره می بردند.
    کلیدواژگان: بصره، زهاد، ارجا، قدریه، اهل بدعت، فتنه، معتزله
  • محمدعلی صابری* صفحات 49-67
    اهل تصوف و عرفان در عالم اسلامی، برای اثبات نظریه وحدت وجود به آیات و عباراتی از کتاب خدا تمسک جسته اند. از مهم ترین این آیات و عبارات می توان به «هو الاول و الآخر و الظاهر و الباطن..»(حدید: 3)، «فاینما تولوا فثم وجه الله»(بقره: 115)، «و ما رمیت إذ رمیت و لکن الله رمی»(انفال: 17) و «هو معکم این ما کنتم»(حدید: 4) اشاره کرد و از شاخص ترین افرادی که این آیات و عبارات را بر وحدت وجود تطبیق داده اند، می توان از روزبهان بقلی، ابن عربی و سیدحیدر آملی یاد کرد. این نوشتار با ارایه نمونه هایی از این گونه استنادات در طول تاریخ تصوف اسلامی و سنجش آن ها با قواعد تفسیری و روایات و همچنین نظرات مشهور مفسران از شیعه و سنی، به این نتیجه می رسد که تمامی استنادات مزبور دچار اشکالات اساسی بوده و آیات مذکور بر این نظریه دلالتی ندارند، بلکه بر مواردی همچون ازلیت، ابدیت، علم، قدرت و سلطنت مطلقه خداوند دلالت دارند.
    کلیدواژگان: وحدت وجود، تصوف، عرفان، تفسیر به رای، تفسیر عرفانی
  • محسن زارع پور صفحات 69-87
    دیدگاه نفی صفات از ذات خداوند سبحان، یکی از نظریات در بحث وجودشناسی صفات الهی است. این نوشتار، به دنبال بررسی و تحلیل این نظریه در مدرسه کلامی حله با تمرکز بر آثار اندیشمندان برجسته این مدرسه، یعنی خواجه نصیرالدین، محقق حلی، ابن میثم بحرانی، علامه حلی، فخر المحققین و فاضل مقداد است. علاوه بر تصریح به نفی صفت در کلام برخی از این متکلمان و نبود آثار قابل توجهی از نظریه عینیت در این مدرسه، با تحلیل نظریه های اعتباری دانستن صفات، نفی وساطت صفات در ترتب آثار بر ذات، تقریر نیابتی از رابطه ذات و صفات، تفسیر سلبی، کارکردی و فعلی از صفات ذاتی، در مدرسه حله، می توان به این نتیجه رسید که گرایش غالب در این مدرسه، دیدگاه نفی صفات است. تنافی اثبات صفت با آموزه توحید ذاتی، به معنای نفی تعدد در ذات و نفی ترکیب، تحلیل ماهیت صفت و حکم به اتحاد وصف و صفت و نیز روایات نفی صفت، استدلال هایی هستند که دیدگاه نفی صفات در مدرسه حله از آن ها بهره می برد. به نظر می رسد که نفی صفت در مدرسه حله نسبت به مدرسه بغداد، شفافیت و صراحت بیشتری داشته است. تصریح به نفی صفت، تفسیر نیابتی از نفی صفات، تمسک به بیان تمثیلی برای تفهیم بیشتر نفی صفت، تاکید بر ادبیات تعبیری بودن اسما و صفات الهی، تاکید بر ملازمه الهیات سلبی و نفی صفت و نیز رونمایی رسمی از اعتباری بودن صفات، از نقاط برجسته و چشم گیر این مدرسه کلامی است.
    کلیدواژگان: نفی صفات، مدرسه حله، نیابت ذات از صفات، صفات اعتباری، عالم لذاته
  • مهدی عسگری*، منصور نصیری صفحات 89-1003
    میرقوام الدین رازی تهرانی، از شاگردان ملارجبعلی تبریزی است. وی از معتقدان به الهیات سلبی است و پیامدهایی را نیز بر این تلقی از الهیات بار می کند. میرقوام الدین رازی سه پیامد عمده را برای الهیات سلبی برمی شمارد: 1- انحصار موجود در ممکن؛ 2- حذف مبدا اول از تقسیمات واحد؛ 3- ثمراتی که الهیات سلبی در علم مابعدالطبیعه دارد و در ذیل مورد سوم، چهار نکته را یادآور می شود. در این مقاله، مسیله اصلی بیان و بررسی انتقادی پیامدهای الهیات سلبی از دیدگاه میرقوام الدین رازی تهرانی است. روش بحث توصیفی- تحلیلی و شیوه گردآوری مطالب، به صورت کتابخانه ای است. نتیجه اجمالی که این مقاله از بررسی های خود می گیرد این است که میرقوام الدین رازی در اثبات این پیامدها برای الهیات سلبی موجه نیست.
    کلیدواژگان: الهیات سلبی، اشتراک لفظی وجود، واحد، انحصار موجود، علم مابعدالطبیعه
  • محمدمهدی مطهری*، سید اکبر موسوی تنیانی صفحات 105-122

    امامیه و مرجیه از دیرینه ترین گروه های اسلامی اند. آگاهی از روابط این دو نحله اثرگذار برای شناخت بهتر تاریخ فکری تشیع، ره گشا است. واکاوی گزارش های تاریخی نشانگر این است که در این دوره هر دو گروه مرجیه و امامیه در دو عرصه اجتماعی و فرهنگی تقابلات و تعاملاتی داشتند که امامیه با سیاست همزیستی مسالمت آمیز سعی در کم اثر کردن فعالیت مرجیه و اثرگذاری آن ها در میان جامعه شیعه داشته است. شراکت در تجارت، سفر، معاملات، و... را می توان به عنوان تعاملات این دو گروه در عرصه اجتماعی نام برد. ممنوعیت ازدواج امامیه با مرجیه و ممنوعیت قبول شهادت شخص مرجی مذهب و... را می توان جزو تقابلات اجتماعی میان این دو گروه نام برد. در فضای علمی و فرهنگی نیز این دو گروه هم گرایی و واگرایی هایی داشته اند. از جمله آن ها می توان به دریافت گونه ای از احادیث از برخی از مرجیان، مناظرات گوناگون علمی پیرامون مسایل مختلف و نیز ردیه نویسی امامیه بر ضد مرجیان و عقیده ارجاء اشاره کرد که به نظر می رسد یا به جهت سیاست تعامل با دیگر فرق اسلامی بوده یا در برخی موارد به جهت تقیه و حفظ جان شیعیان بوده و موارد تقابل میان آنان نیز برای دورکردن فرهنگ و عقاید منحرف مرجیه از جامعه شیعی بوده است.

    کلیدواژگان: امامیه، مرجئه، ارجای کلامی، ارجای سیاسی، تقابلات و تعاملات