فهرست مطالب

مطالعات سیاسی بین النهرین - سال یکم شماره 1 (بهار 1401)

نشریه مطالعات سیاسی بین النهرین
سال یکم شماره 1 (بهار 1401)

  • تاریخ انتشار: 1402/01/26
  • تعداد عناوین: 7
|
  • حسین دهشیار صفحه 0

    بین‎ النهرین (Mesopotamia) گهواره تمدن بشری، به ضرورت این جایگاه رفیع می‎ بایستی مرکز ثقل مطالعات وسیع دانشگاهی معطوف به غرب آسیا قرار گیرد. به‎ دلایل بسیاری که شاید مهم‎ ترین آن را بتوان کاستی ادراکی در اینکه فهم جغرافیای پیرامونی برای هر کشوری کلید قرارگرفتن در جایگاه معظم منطقه ‎ای و پرستیژ سیستمی است، توجه مستقل مطالعاتی به حوزه بین‎ النهرین اعتبار لازم را کسب نکرده است. منطقه بین دو رودخانه دجله و فرات که اقتصاد کشاورزی برای اولین‎ بار در آنجا پیاده شد، زبان در جایگاه حیات‎ دهنده تعامل کلامی میان انسان‎ ها در گستره آن پا گرفت و تلاش اولیه بشری برای بهره ‎برداری از طبیعت در شکل تکنولوژی مبتنی بر گاوآهن و چرخ را به صحنه آورد، الزام توجه پژوهشی به این جغرافیا را بیش از پیش حیاتی جلوه می‎ دهد.
    سیستم رودخانه ای دجله و فرات که بزرگ ‎ترین در غرب آسیا به ‎شمار می‎ رود از مبدا خود کوه های شرق ترکیه به سوی سوریه جریان می ‎یابد و درنهایت شمال و مرکز عراق را سیراب می سازد. در طول مسیر، رودخانه های فرعی فراوانی به آن می پیوندند که مهم ‎ترین آن‎ها از کوه های زاگرس در ایران سرچشمه می ‎گیرند. کشورهای ایران، ترکیه، عراق، سوریه و کویت که جغرافیای بین ‎النهرین در شمال هلال حاصل خیز را دربر می گیرند، به علت های فراوانی این وجاهت را متجلی می سازند که اولویت مطالعاتی بیابند. معادلات منطقه ای، الزامات بین المللی و شاید از همه مهم ‎تر، تاثیرگذاری متقابل مولفه های شکل ‎دهنده حیات در داخل این کشورها در ابعاد مختلف آن بر یکدیگر، این نیاز را برای دانش ‎پژوهان ایرانی به وجود می آورد که وقوفی عمیق ‎تر و بینشی بسیط‎ تر نسبت به کشورهای این حوزه درراستای هیبت بخشیدن به تحلیل ها در قلمرو چرایی کیفیت جوهره تعاملات میان کشورهای این حوزه و تاثیر آن بر چینه ‎بندی های منطقه ای و صف آرایی های سیستمی به دست آورند.
    فصلنامه بین النهرین در جهت ماموریت خود برای تحقق نکات مطرح ‎شده، به چندین محور بنیادی توجه فراوان مبذول می دارد. لازم است حوزه بین النهرین در چارچوبی چندوجهی بررسی شود، بدین معنا که عوامل سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، محیط ‎زیستی و نظامی که معین کننده ماهیت روابط بین بازیگری در منطقه هستند، محوریت یابند. به ‎طور کلی مطالعات معطوف به بین النهرین می بایستی به مثابه یک حوزه پژوهشی در قواره چندسطحی دنبال شود. این بدان ‎معناست که سطوح خرد و کلان نیازمند توجه فراوان هستند. درنظرگرفتن الگوهای شخصیتی تصمیم گیرندگان (سطح فردی)، ساختار حکومتی (سطح ملی) و سلسله مراتب بین المللی (سطح سیستمی) به ضرورت تامین کننده این نیاز هستند.
    درنهایت اینکه نگاه چندرشته ای به گستره مطالعاتی حوزه بین النهرین، باید نقطه آغازین قلمداد گردد. این بدان معناست که توجه به رشته های علوم انسانی به مانند اقتصاد، جامعه شناسی، علوم سیاسی و روابط بین الملل که ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر دارند، برای دست یافتن به یک درک مبسوط در حوزه مطالعاتی بین النهرین بسیار کلیدی به ‎شمار می روند. این امید فراوان وجود دارد که نشریه بین النهرین باکمک دانش ‎پژوهان فرهیخته ماموریتی را که برای خود تعریف کرده است، در بهترین شکل ممکن به انجام برساند.

  • چالش های استقرار حکومت ایالتی در اقلیم کردستان عراق
    جهانبخش مرادی * صفحات 1-29

    از ابتدای دهه 1920 و به ویژه پس از تصمیم جامعه ملل در 16 دسامبر 1925 درباره الحاق ولایت موصل کردنشین به بغداد و بصره (دولت مرکزی عراق)، جنبش سیاسی کرد، آغاز شده است. این جنبش از آن زمان تاکنون، طیفی از اهداف را از زیست در درون حکومت با حقوق مشخصی تا استقلال و تشکیل یک دولت مستقل دنبال کرده است، اما پس از اشغال عراق به وسیله آمریکا در سال 2003 و تصویب قانون اساسی جدید دایم؛ عراق فدرال، دموکراتیک و پارلمانی براساس ماده اول این قانون پذیرفته شد. در این زمینه، پرسش پژوهش حاضر این است که چرا باوجود طرح مسیله فدرالیسم در قانون اساسی عراق، این شکل حکومتی هنوز به طور کامل در اقلیم کردستان، محقق و عملی نشده است. پاسخ موقت به این پرسش به عنوان فرضیه پژوهش آن است که علت عدم تحقق کامل شکل گیری حکومت ایالتی کردستان و عملی نشدن آن را باید در سطح داخلی حکومت اقلیم کردستان، یعنی نظام و جامعه سیاسی کردستان عراق جستجو کرد. به این معنی که وجود چهار دسته از عوامل؛ یعنی عامل ساختارهای معیوب، عامل نهادی محدودکننده، عامل جامعه سیاسی نا متکثر و عامل افکار عمومی نا متشکل به همراه وجود گفتمان های رقیبی مانند کنفدرالیسم (در قالب شکل گیری دولت مستقل کرد) و ایده کردستان بزرگ در میان کردهای عراق به عنوان متغیرهای مستقل؛ باعث عدم شکل گیری و تحقق کامل حکومت ایالتی کردستان شده اند. در تجزیه و تحلیل عوامل عدم استقرار کامل فدرالیسم در عراق و بی قراری و هژمونیک نشدن آن در اقلیم کردستان عراق این مهم به دست می آید که هم یاری این عوامل راه را بر تثبیت هژمونی گفتمان فدرالیسم بسته و برگزاری همه پرسی در اقلیم کردستان عراق و به سمت کنفدرالیسم و تشکیل دولت مستقل حرکت کرد در اذهان مردم و نخبگان اقلیم، ناقوس زوال مشروعیت و مقبولیت و کارآمدی فدرالیسم را به صدا درآورده است، به گونه ای که ممکن است گفتمان فدرالیسم درنهایت عرصه قدرت را به پادگفتمان های رقیب واگذار کند. برای بررسی این فرضیه، روش پژوهش نوشتار پیش رو، مقایسه ای و تحلیلی است و هدف پژوهش آن است که با مقایسه حکومت ایالتی کردستان با واحدهای فدرال در آمریکا و سوییس موضوع را بررسی کند.

    کلیدواژگان: اقلیم کردستان، فدرالیسم، کنفدرالیسم، دولت مستقل کرد، حکومت ایالتی
  • سمیه حمیدی *، احسان مزدخواه صفحات 31-54

    اهمیت پژوهش: موقعیت ژیوپلیتیکی ترکیه در منطقه خاورمیانه به‎ عنوان کشور بالادستی و برخوردار از منابع آبی دجله و فرات باعث شده است تا ترکیه به‎ منزله یک دولت - کنش‎ گر فعال از این منابع آبی به‎ مثابه ابزاری سیاسی - امنیتی درراستای گذار به یک قدرت مرکزی در منطقه استفاده کند. سیاست آبی ترکیه که به‎ نوعی نشانه تقابلی با ساختار و نظم فعلی خاورمیانه است و درصدد است تا با شناسایی بحران آینده منطقه یعنی آب، بر قدرت منطقه ای خود بیفزاید و به‎ طور کلی به‎ دنبال نظم سازی منطقه ای و مدیریت آن است تا خود را به هاب منطقه ای و بازیگر شماره یک در خاورمیانه تبدیل کند. نوشتار پیش رو درصدد است با روشی توصیفی - تحلیلی و بهره گیری از مدل بلوغ تقابل، به این پرسش پاسخ دهد که ترکیه با چه ابزار و مولفه‎ ای درصدد نظم سازی مخاطره‎ آمیز در خاورمیانه است؟ فرضیه اصلی این است که ترکیه با عطف و تاکید بر مسیله هیدروپلیتیک و در قالب راهبرد هیدروهژمون گرایی به‎ دنبال نظم‎ سازی در خاورمیانه و تبدیل‎ شدن به قدرت مرکزی در این بستر ژیوپلیتیکی است. یافته های پژوهش بیانگر آن است که کنش آبی ترکیه ابزاری برای نظم سازی منطقه ای، کسب جایگاه برتر، گذار از یک قدرت منطقه ای به قدرت مرکزی است.

    کلیدواژگان: ترکیه، بلوغ تقابل، هیدروهژمون گرایی، خاورمیانه، نظم سازی
  • زینب شریفی، مسعود اخوان کاظمی *، سید شمس الدین صادقی، بهرام منتظری صفحات 55-77

    یکی از مهم ترین بحران های زیست محیطی در مناطق خشک و نیمه خشک، پدیده مخرب بیابان زایی و فرسایش بادی است که وقوع طوفان های گرد و غبار و حرکت ریزگردها از پیامدهای آن به‎شمار می روند. طی سال های اخیر، طوفان های گرد و غبار در خاورمیانه و به ویژه از منشا صحراهای عربستان و عراق، اثرات زیان بار زیادی را برای کشورمان به‎همراه داشته که دامنه آن تا شهرهای عمده کشیده شده است. وسعت خسارت‎های این پدیده تنها محدود به تهدید زمین‎های کشاورزی و صنعتی نبوده، بلکه با مختل‎نمودن زندگی عادی شهروندان، آشکارا به تهدیدی جدی زیست محیطی با پیامدهای اقتصادی، سیاسی و امنیتی تبدیل شده و واکنش افکار عمومی را به دنبال داشته است. هدف از نوشتار پیش رو بررسی تاثیر عوامل زیست محیطی و به ویژه ریزگردها به عنوان پدیده‎ای ژیوپلیتیکی، بر امنیت ملی و تنش بین کشور ها است؛ بنابراین تلاش شده تا با توجه به منشا ریزگردها که به‎طور عمده از کشور همسایه، یعنی عراق هستند و آثار و پیامدهای زیان بار آن ها در طول سال های اخیر برای بیشتر مناطق نیمه غربی ایران، نشان داده شود که این مهم می تواند در آینده به تهدیدی جدی برای امنیت ملی تبدیل شده و درنهایت به تیره ‎شدن روابط دو کشور ایران و عراق بیانجامد. پژوهش حاضر، در بررسی پتانسیل های بروز منازعه بین ایران و عراق بر مبنای مسیله آلودگی های زیست محیطی و به ویژه ریزگردها، بر رهیافت زیست محیطی هامر- دیکسون در تبیین منازعه متمرکز است.

    کلیدواژگان: محیط زیست، ریزگردها، تنش، ایران، عراق
  • شیرین چراغیان *، همایون عباس آبادی صفحات 79-97

     پیدایش بحران در سوریه فرصت مناسبی برای کردهای این کشور پدید آورد تا با استفاده از خلا قدرت در داخل و دریافت حمایت از خارج موقعیت جدیدی بیابند و از نیرو و انسجام و سازمان دهی بیشتری برای نقش آفرینی در تحولات سوریه برخوردار باشند. زوال کنترل دولت مرکزی به‎دلیل درگیری در جنگ‎های خونین مخالفان دولت و ورود کشورهای منطقه به این منازعات، شرایط مناسبی فراهم آورد تا کردهای سوریه به بازتعریف جایگاه خود در نظم سیاسی آینده سوریه بپردازند. روابط منطقه ای بر وضعیت کردهای سوریه و کردهای سایر کشورها تاثیر دارد؛ همان طور که منافع کشورهای منطقه بر رفتار مقامات سوریه نسبت به کردهای خود تاثیر گذاشته است. بحران سوریه یکی از حوادث تاثیرگذار در نظام بین‎الملل طی سال های اخیر بوده است. در این بحران، بازیگران مختلفی با اهداف و انگیزه های متفاوت به ایفای نقش پرداخته اند. حال پرسش نوشتار پیش رو این است که منطقه کردستان سوریه ازمنظر ژیوپلتیک ، برای بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای چه اهمیتی دارد؟ در پاسخ این فرضیه طرح شده است که شکل ‎گیری منطقه خودمختار یا مستقل کردی ازمنظر ژیوپلتیک در حوزه ‎های ژیوپلتیک پیرامونی اسپایکمن ، ژیوپلتیک انرژی جفری کمپ و هارتلند ایدیولوژی فوکویاما مهم است. در این راستا سعی شده از این نظریه های ژیوپلتیک برای تعیین جایگاه کردهای سوریه استفاده شود. نتایج پژوهش نشان می دهد که کردها ازمنظر شرایط ژیوپلتیک خود و درصورت همراهی سایر متغیرهای تاثیرگذار می توانند بازیگران موثر و صاحب ‎اقتدار در آینده سوریه باشند و بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای را متاثر از این شرایط ، تحت تاثیر کنش های خود قرار دهند.

    کلیدواژگان: کردستان سوریه، ژیوپلتیک، بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای، ژیوپلتیک پیرامونی اسپایکمن، ژیوپلتیک انرژی جفری کمپ، هارتلند ایدیولوژی فوکویاما
  • مسعود آخشی *، مجید عباسی اشلقی صفحات 99-130

    طی بیش از یک دهه گذشته به ویژه پس از خیزش های مردمی در خاورمیانه در سال 2011، روسیه به عنوان قدرت فرامنطقه‎ای فعال در خاورمیانه و شمال آفریقا ایفای نقش نموده است. اتخاذ چنین نقشی و رویکردی به خصوص از دوره ریاست جمهوری پوتین در سیاست خارجی روسیه مورد توجه قرار گرفت. مهم ترین حضور روسیه را به شکل عینی می توان در مسیله سوریه سال 2015 مشاهده کرد که طی آن مسکو نقش فعالی را در تحولات غرب آسیا برعهده گرفت و تاکنون نیز این روند در منطقه ادامه داشته است. در پژوهش پیش رو سعی شده است تا با استفاده از روش توصیفی - تحلیلی و با ابزار گردآوری کتابخانه ای و اینترنتی به این پرسش پاسخ داد که مهم ترین عوامل موثر در افزایش نقش روسیه پس از تحولات 2011 در منطقه خاورمیانه در یک دهه اخیر کدم اند؟ در پاسخ به پرسش اصلی پژوهش این فرضیه مطرح می شود که افزایش نقش روسیه در قالب قدرت فرامنطقه ای و مداخله گر در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا درراستای ایجاد موازنه قوا با ویژگی چندوجهی - چندبرداری در ابعاد ساختار قدرت نظام بین المللی، ژیوپلیتیکی و امنیتی در خاورمیانه پس از وضعیت آشوب 2011 صورت پذیرفت که درصورت عدم حضور مسکو در بحران سوریه، توازن قدرت در ساختار نظام بین الملل و مولفه های قدرت در سطح منطقه ای (منابع، متحدان/ شرکا و قلمرو نفوذ) به‎شکل دومینووار به سمت غرب و آمریکا سوق می یافت؛ همچنین حضور پررنگ روسیه در خاورمیانه تحت تاثیر بسترها و محرکه هایی امنیتی، سیاسی و اقتصادی موجود در منطقه و درراستای مقابله با یک جانبه گرایی و نظم آمریکایی به ‎اجرا درآمده است؛ همان‎طور که توازن در حوزه های اقتصادی، تجاری، ژیوپلیتیکی و...، پیش نیاز مهمی برای تداوم سیاست خارجی خاورمیانه ای فعال مسکو در دهه های آتی در منطقه نیز هست.

    کلیدواژگان: روسیه، موازنه ‎سازی چندوجهی، چندبرداری، نظم چندقطبی، خاورمیانه و بازیگران غیر دولتی تدافعی و تهاجمی
  • هوشنگ شیخی *، یعقوب حسینی صفحات 131-151

    هم جواری اقلیم کردستان عراق با ایران و همچنین تحولات سیاسی-امنیتی منطقه غرب آسیا توجه هر‎‎چه بیشتر جمهوری اسلامی ایران را به این اقلیم معطوف نموده است. ماهیت اسلامی نظام حکومتی ایران و ارتباط با برخی نهضت‎ها و گروه‎های اسلامی در قالب روابط با گروه های فروملی، موجب برجسته‎شدن نقش و کنش‎گری احزاب اسلامی کردستان شده است. مولفه هایی همچون نقش احزاب اسلامی در ساختار سیاسی اقلیم کردستان، تعداد کرسی‎های آن‎ها در مجلس محلی و همچنین عمیق‎بودن ریشه‎‎ها و گرایش های مذهبی اسلامی در بین عموم مردم این منطقه، ضرورت برقراری رابطه‎‎ با این احزاب را مطرح می سازد؛ اما در این میان نگرانی به‎سبب رابطه گروه های اسلامی اقلیم با اخوان المسلمین و همچنین نسبت فکری و سلیقه ای با گروه‎های سلفی و تکفیری امکان همکاری جمهوری اسلامی ایران با آن‎ها را تحت الشعاع قرار می دهد؛ از این رو بررسی رویکردهای این احزاب به گروه های رقیب و متخاصم جمهوری اسلامی ایران همچون گروه های سلفی و تکفیری و همچنین تحلیل نوع نگاهشان به جمهوری اسلامی ایران می تواند هم زمان به شناسایی تهدیدها و فرصت های ناشی از آن ها برای نظام سیاسی ایران منجر شود. نوشتار پیش رو رویکردهای سیاسی احزاب اسلامی را در اقلیم کردستان عراق و فرصت ها و تهدیدات فراروی ایران را بررسی کرده است و با استفاده از منابع کتابخانه ای، مواضع رسمی و غیر رسمی این احزاب و همچنین مصاحبه با برخی از اعضای برجسته سه حزب اسلامی کردستان شامل جنبش اسلامی و اتحاد اسلامی و جماعت عدالت (اسلامی) به صورت ترکیبی و روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از مفاهیم و چارچوب نظری مکتب کپنهاگ نگارش یافته است. نتایج برآمده از تحلیل کنش های گفتاری، رویکرد به امنیتی دیدن مسایل و همچنین فرایند تهدیدزایی ازسوی احزاب اسلامی اقلیم کردستان عراق در چارچوب مکتب کپنهاگ نشان‎گر این است که درصورت تقویت این احزاب، فرصت ها و تهدیدهای توامان امنیتی پیشاروی جمهوری اسلامی ایران قرار می گیرد و تنگنا (معمابودگی) امنیتی در این حوزه، وجود راهکارها و راهبردهایی به‎منظور کاهش تهدیدها برای ایران ضروری می نماید.

    کلیدواژگان: اقلیم کردستان عراق، سیاست خارجی، جمهوری اسلامی ایران، هویت، احزاب اسلامی کردی
|
  • Challenges of Establishing a State Government in the Iraqi Kurdistan Region
    Jahanbakhsh Moradi * Pages 1-29

    The Kurdish political movement began in the early 1920s, and especially after the decision of the League of Nations on December 16, 1925, to annex the Kurdish province of Mosul to Baghdad and Basra (the central government of Iraq). The movement has since pursued a range of goals, from living within the government with a definite right to independence and forming an independent government, but after the US occupation of Iraq in 2003 and the adoption of a permanent new constitution; A federal, democratic and parliamentary Iraq was adopted under Article 1 of this law. In this regard, the question of the present study is why, despite the issue of federalism in the Iraqi constitution, this form of government has not yet been fully implemented in the Kurdistan region. The temporary answer to this question as a research hypothesis is that the reason for the non-implementation and full realization of the formation of the Kurdistan Provincial Government should be sought within the internal level of the KRG, ie the political system and society of Iraqi Kurdistan. In the sense that there are four categories of factors; That is, the factor of flawed structures, the limiting institutional factor, the factor of an incomplete political society, and the factor of unorganized public opinion with rival discourses such as confederalism (in the form of an independent Kurdish state) and the idea of a greater Kurdistan among Iraqi Kurds as independent variables; They have prevented the formation and full realization of the Kurdistan provincial government. In analyzing the factors of the lack of full establishment of federalism in Iraq and its unrest and lack of hegemony in the Iraqi Kurdistan region, it is important that the cooperation of these factors paves the way for establishing the hegemony of federalism and holding a referendum in Iraqi Kurdistan and moving towards Confederalism and the formation of an independent Kurdish state have sounded the bell for the decline of the legitimacy, acceptability and efficiency of federalism in the minds of the people and the elites of the region. So that the discourse of federalism may eventually cede power to rival counter-discourses. To test this hypothesis, the research method of the article is a comparative and analytical method and the purpose of this article is to examine the issue by comparing the Kurdish state government with the federal units in the United States and Switzerland.

    Keywords: Kurdistan Region, Federalism, Confederalism, Independent Kurdish, Government, State Government
  • Somaye Hamidi *, Ehsan Mozdkhah Pages 31-54

    The importance of the research: Turkey's geopolitical position in the Middle East region as an upstream country with Tigris and Euphrates water resources has made Turkey, as a State - activist, use these water resources as a political-security tool in the direction of transition to a central power in the region. Turkey's water policy, which is a sign of conflict with the current structure and order of the Middle East, and tries to increase its regional power by identifying the future crisis of the region, i.e., water, and basically seeks regional order and management to make itself a regional hub and actor become one in the Middle East. The present article tries to answer the question, with a descriptive-analytical method and the use of the confrontation maturity model, with what tools and components is Turkey trying to create dangerous order in the Middle East? The main hypothesis: Turkey, by turning and emphasizing on the hydro political issue and in the form of hydro-hegemonism strategy, is looking for order in the Middle East and becoming a central power in this geopolitical platform.

    Research findings

    Turkey's water action is a tool for regional order, gaining a superior position, transitioning from a regional power to a central power.

    Keywords: Turkey, maturity of confrontation, hydro-hegemonism, Middle East, Order-Making
  • Zeinab Sharifi, Masoud Akhavan Kazemi *, Seyed Shamsodin Sadeghi, Bahram Montazeri Pages 55-77

    Environment is one of the main pillars of sustainable development. In this regard, efforts are being made to adjust the development process in such a way that the natural system does not lose its dynamism and balance while maximizing economic activities. The facts around us show that the planet is undergoing an environmental crisis. Depletion of forests, air and water pollution, global warming and climate change, rising seas, accumulation of urban and industrial waste and depletion of resources, destruction of pastures, reduction of biodiversity, destruction of the ozone layer, are all examples of environmental crises. One of the most important environmental crises in arid and semi-arid areas is the devastating phenomenon of desertification and wind erosion, which the occurrence of dust storms and the motion of the fine dusts are the consequences of it. In recent years, dust storms in the Middle East, especially from the origins of Saudi Arabia deserts and Iraq, have had a lot of harmful effects on Iran, whose scope has grown to major cities. The extent of the damage of this phenomenon was not limited to the threat of agricultural and industrial land, but rather to the disruption of citizens' normal lives. It has clearly become a serious environmental threat with economic, political and security implications, and has led to the reaction of public opinion. The purpose of this study is to investigate the effects of environmental factors and especially the fine dusts as a geopolitical phenomenon on national security and tension between countries. Therefore, it has been attempted to show that, given the origin of the fine dusts, which are mostly from Iraq, and their harmful effects and consequences for most of the regions of the southwestern part of Iran in recent years. This issue can in the future be a serious threat to national security, and will ultimately led to the hostility of relationship between Iran and Iraq. The present study focuses on the Hammer Dixon environmental approach to explain the potential causes of conflict between Iran and Iraq based on the issue of environmental pollution.

    Keywords: Environment, Fine dusts, Tension, Iran, Iraq
  • shirin Cheraghyan *, Homayoon Abbasabadi Pages 79-97

    The emergence of the crisis in Syria created a suitable opportunity for this country to find a new position by using the power vacuum inside and support from outside, and they can be more powerful, cohesive, and organized to play a role in the developments in Syria. The deterioration of the control of the central government due to the involvement in the bloody conflicts of the opponents of the government and entering the region to these conflicts provides suitable conditions for the Syrian Kurds to redefine their position in the Syrian political system. The region influences the situation of the Kurds in Syria and other countries, where the role of the region has influenced their behavior. Different programs with different concepts and motivations have played a role. Now the question is whether this research is about the importance of the Kurdistan region from the geopolitical point of view for regional and extra-regional actors? And in response to this hypothesis, it has been proposed that "the formation of an autonomous or independent region is from a geopolitical point of view in Spykman's sphere, Spykman's peripheral geopolitics, Geoffrey Camp's energy geopolitics and Heartland". These geopolitical theories should be used to determine the positions of Syria. The results of the research show that it can be effective in terms of its geopolitical conditions and the presence of other influential factors.

    Keywords: Syria, geopolitics, regional, extra-regional actors, Spykman's periphery geopolitics, Geoffrey Kemp's energy geopolitics, Fukuyama's ideology heartland, Kurdistan
  • Masoud Akhshi *, Majid Abbasi Ashlaghi Pages 99-130

    For more than a decade, especially since the popular uprisings in the Middle East in 2011, Russia has emerged as an active trans-regional power in the Middle East and North Africa. The adoption of such a role and approach has been particularly noticeable in Russian foreign policy since Putin's presidency. Russia's most important presence can be seen in the Syrian issue in 2015, during which Moscow played an active role in the developments in West Asia, and this trend has continued in the region. The present study has tried to answer the question using descriptive-analytical method and library and internet collection tools that: The most important factors in increasing the role of Russia after the 2011 developments in the Middle East in the last decade Which ones? In response to the main question of the research, the hypothesis is raised that the increasing role of Russia in the form of supra-regional and intervening power in the Middle East and North Africa in order to create a balance of power with multifaceted characteristics - multiplicity in the power structure of the international, geopolitical and security system. In the Middle East after the 2011 unrest, in the absence of Moscow in the Syrian crisis, the balance of power in the structure of the international system and the components of power at the regional level (resources, allies / partners, spheres of influence) would be dominated by the West and the United States. Also, Russia's strong presence in the Middle East has been carried out under the influence of security, political and economic contexts and stimuli in the region and in order to counter American unilateralism and order, as if the balance in economic, trade, geopolitical and ... There is also an important need for the continuation of Moscow's active Middle East foreign policy in the coming decades in the region.

    Keywords: Russia, Multilateral, Multilateral Balancing, Multipolar Order, Middle East, Defensive, Offensive Non-Governmental Actors
  • Hoshang Sheykhi *, Yaghob Hoseyni Pages 131-151

    The proximity of the Kurdistan region of Iraq(KRI) to Iran, and the political-security trends in the West Asian region, have paid Islamic Republic of Iran more and more attention to this region. The Islamic nature of the Iran regime and the relation with some Islamic movements and groups in the form of relations with subnational groups, has highlighted the role of Islamic parties in Kurdistan. Components such as the role of Islamic parties in the political structure of the Kurdistan Region, the number of their seats in the local parliament, and the deep roots and Islamic religious tendencies among the people of the region, the need to establish relations with these parties. However, concerns about the relationship of Islamic groups in KRI with the Muslim Brotherhood, and relationship with Salafi and Takfiri groups, overshadow the possibility of the Islamic Republic of Iran cooperating with them. Therefore, examining the approaches of these parties to rival and enemy groups with the Islamic Republic of Iran, such as Salafi and Takfiri groups, and analyzing their attitudes toward the Islamic Republic of Iran can identify the threats and opportunities arising for them for the Iran. This article examines the political approaches of Islamic parties in the Iraqi Kurdistan region and the opportunities and threats facing Iran.
    This research, by accessing library resources, official and unofficial positions of these parties, and interviews with some prominent members of the three Islamic parties of Kurdistan, including; The Islamic Movement and the Islamic Union and the Kurdistan Justice Group (Islamic) has been written. The results of the analysis of verbal actions, the approach to securitization and the process of threatening by the Islamic parties within the framework of the Defensive realism approach and Copenhagen School indicate that if these parties are strengthened, s there will be opportunities and security threats for the Islamic Republic of Iran. This security dilemma necessitates strategies to reduce threats to Iran.

    Keywords: Kurdistan region of Iraq (KRI), Foreign Policy, Islamic Republic of Iran, Identity, Kurdish Islamic Parties