فهرست مطالب

مطالعات اصول فقه امامیه - پیاپی 18 (پاییز و زمستان 1401)

نشریه مطالعات اصول فقه امامیه
پیاپی 18 (پاییز و زمستان 1401)

  • تاریخ انتشار: 1401/12/01
  • تعداد عناوین: 6
|
  • علی رحمانی فرد سبزواری، عسکری کریمی فیروزجایی صفحات 7-27

    مصالح مرسله به معنای کشف مصلحت حکم و محافظت بر مقصود شارع با تکیه بر عقل، از جمله مبانی عقلی ظنی است که برخی از مذاهب اهل تسنن آن را به عنوان منبع شناخت احکام پذیرفته ‎اند. اهل تسنن به جهت دوری از اهل بیت  و جانشینان واقعی پیامبر  بعد از وفات آن حضرت دستشان از منبع رسالت و ولایت زلال فقه احکام کوتاه شد و برای یافتن حکم شرعی در مسایل نو ظهور به مبانی عقلی ظنی از جمله مصالح مرسله روی آوردند که نزد عده‎ای از دانشمندان فقه اسلام به ویژه پیروان مکتب اهل بیت  با مخالفت و اشکالات جدی روبرو شده است. آنان برای اثبات مدعای خود به ادله‎ عقلی و نقلی و نیز به سیره صحابه تمسک کردند که هر یک مورد نقد و اشکال واقع شد و مدعای آنان ناتمام بود و نتوانست پشتوانه قطعی بر حجیت مصالح مرسله در کشف احکام شرعی باشد. گرچه منکرین حجیت مصالح مرسله به ادله‎ای برای عدم حجیت مصالح مرسله استدلال کردند، اما با وجود ناتمام بودن ادله، حجیت و اصل عدم حجیت ظنون، مصالح مرسله تحت اصل عدم حجیت طنون باقی می‎ماند و نمی‎تواند به عنوان منبع قطعی شناخت و استنباط احکام شرعی فرعی پذیرفته شود. از این رو در این مقاله در صدد هستیم ادله حجیت مصالح مرسله را با مطالعه و کاوش در منابع موجود، مورد نقد و بررسی قرار دهیم تا روشن شود؛ مبانی ظنی عقلی از قبیل مصالح مرسله نمی‎تواند کاشف مقصود شرع و منبع شناخت احکام شرعی قرار داده شود.

    کلیدواژگان: مصلحت، حجت، مقاصد، اهل تسنن، مصالح مرسله
  • ناصر نیکخو امیری، سید هادی نوروزیان صفحات 29-53

    قاعده تسامح در ادله سنن، یکی از مهم‎ترین و کاربردی ترین قواعد اصولی یا فقهی می باشد. مشهور قدما این قاعده را پذیرفته اند و بر اساس آن بسیاری از مستحبات و مکروهات را اثبات کرده اند، بدین معنا؛ آنچه را که در ادله احکام الزامی، معتبر و شرط می‎باشد مثل اعتبار سند، در ادله احکام غیر الزامی لازم نمی‎دانند، بنابراین، با یک خبر ضعیفی که دلالت بر ثواب یا رجحان در فعلی می‎کند، می‎توان حکم به استحباب کرد. ولی معاصرین در این قاعده تشکیک کرده و آن را نپذیرفته اند و گفته اند؛ احکام غیر الزامی نیز همچون احکام الزامی احتیاج به دلیل معتبر دارند. به عبارت دیگر؛ مسامحه را در غیر الزامیات روا نمی دانند، همچنان که در الزامیات. لذا، مهم‎ترین دلیل مشهور برای تسامح در ادله سنن، اخبار من بلغ می باشد. بنابر قول به استفاده حجیت یا استحباب عنوان ثانوی از مفاد این اخبار، قاعده تسامح اثبات می شود، ولی بنابر سایر احتمالات، این قاعده را نمی‎توان اثبات کرد.

    کلیدواژگان: اخبار من بلغ، ادله سنن، تسامح
  • احمد خوانساری صفحات 55-75

    استنباط احکام فرعی فقهی همواره مورد دغدغه فقیهان فریقین بوده زیرا که راه دستیابی به شریعت اسلامی منحصر در آن است. یکی از روش‎های استنباط، مقصدیابی احکام می‎باشد که برخی در دایره آن مقاصد کلی به تخریج فروع پرداخته ‎اند. پذیرش چنین روش نسبت جدیدی، خود مستلزم واکاوی در ادله آن می‎باشد. از آن جا که روش فقه مقاصدی پا از مهدگاه خود فرا تر نهاده و کم و بیش وارد فقه شیعی نیز شده است اهمیت آن دو چندان است. در این مقاله سعی گردیده است به صورت توصیفی تحلیلی ضمن بیان ادله غیر نقلی فقه مقاصدی، نقدهایی بدان وارد گردد.

    کلیدواژگان: ادله غیر نقلی، فقه، مقاصد شریعت، مصلحت
  • محمدصادق فیاض، محمدعلی نجیبی صفحات 77-103

    تا قبل از آخوند اصولیان در اصول عملیه نیز مانند امارات قایل به عدم اجزاء بودند و برخی اصولیان معاصر مانند مرحوم نایینی و خویی نیز، از آخوند انتقاد کرده اند. از این منظر، حکومت ادله اصول عملیه حداکثر، حکومت ظاهری و تمام کارکردش نیز معطوف و مشروط به شک در حکم واقعی است. با کشف حکم واقعی مجالی برای حکومت تصور نمی‎شود تا سخن از اجزاء، معنا داشته باشد. این گفت‎وگو ادامه دارد و برخی از آخوند دفاع کرده است و این که درک درست از قضیه منوط به تحلیل دقیق از روابط بین ادله است. منتقدان آخوند گمان کرده‎اند ایشان از حکومت ادله اصول عملیه بر احکام واقعی طهارت و نجاست، سخن گفته است در حال که ایشان از حکومت ادله بر آثار طهارت و نجاست، سخن می‎گوید. حکومت در این سطح جز آن که به اجزاء ماتی‎به از ماموربه واقعی منجر گردد، نتیجه‎ای دیگر ندارد.

    کلیدواژگان: اجزاء، اصول عملیه، امارات، حکومت، واجبات مرکب
  • مهدی منتظرقائم صفحات 105-129

    فقیهان برای فهم احکام شرعی از طریق ادله تلاش می‎کنند و نتیجه تحقیقات خود را در اختیار مکلفان قرارمی‎دهند. مکلفان نیز برای علم به تکالیف خود، به آثار فقیهان رجوع می‎کنند. بسیاری از فقها در پاسخ به این سوال که «هر مکلف می‎تواند به یک یا چند فقیه، زنده یا متوفی، اعلم یا غیر اعلم رجوع کند» گفته‎ اند: هر مقلدی باید یک مرجع زنده اعلم داشته باشد؛ اما با توجه به مبنای اصلی حجیت تقلید (که چیزی جز بنای عقلا نیست) و بررسی سایر ادله (به شیوه توصیفی-تحلیلی) می‎توان به این نتیجه رسید:هر مکلف در هر مساله شرعی می‎تواند به فتوای یکی از فقهای زنده یا متوفی و اعلم یا غیر اعلم رجوع ‎کند و یکی از فتواها (هرچند آسان‎ترین آن‎ها) را مبنای عمل خود قراردهد. آگاهی‎ای که او از این طریق معتبر عقلایی به‎ دست می‎آورد برایش حجت است و او تکلیفی بیش از این ندارد. مرجعیت فقهی در انحصار فقیه زنده اعلم نیست؛ قابلیت تشخیص اعلم نیز مورد تردید است.

    کلیدواژگان: تبعیض در تقلید، تقلید از متوفی، تقلید از غیر اعلم، آسانترین فتوا
  • حمید الهی دوست، محمدحسین عسکری صفحات 131-142

    یکی از نظریات مطرح شده از جانب علما برای حل مشکلات علمی در گستره معانی حقیقی نظریه روح معناست. این دیدگاه را نخستین بار غزالی طرح کرده است، پس از او در آثار بزرگان به ویژه ملاصدرا، فیض کاشانی و علامه طباطبایی نیز مطرح شده است. در این پژوهش کاربرد نظریه روح معنا در علم اصول فقه، طریقه استعمال آن، و به طور مشخص در مباحث وضع در قسم الفاظ علم اصول، پیرامون حالات وضع و اقسام آن و ارتباط وضع و موضوع له، بحث شده است. با توجه به یافته‎ های این پژوهش، نمی توان نظریه روح معنا را در علم اصول پذیرفت، اگرچه پذیرش آن در علوم دیگر چون حکمت و تفسیر، برای برطرف نمودن اشکالاتی است که در عدم پذیرفتن این نظریه وجود دارد و بسیار راهگشا است.

    کلیدواژگان: روح معنی، اصول فقه، وضع، مباحث الفاظ