فهرست مطالب

پژوهشنامه مذاهب کلامی
سال دوم شماره 1 (پیاپی 2، زمستان 1400)

  • تاریخ انتشار: 1400/12/01
  • تعداد عناوین: 6
|
  • سید جابر مهدوی*، محسن افضل آبادی صفحات 7-32
    در نگاه وهابیت و حنابله، انسان از دو بعد جسد و روح تشکیل شده که با مرگ، گرچه حیات پایان می پذیرد و روح او در عالم قبر به حیات خود ادامه می دهد. وهابیت پس از بیان اجمالی روح مبنی بر اینکه سری از اسرار الهی است، سوال کردن از حقیقت و کیفیت آن را جایز ندانسته اند. آنان همچنین با استناد به حدیث انقطاع عمل و آیاتی مانند ﴿وما انت بمسمع من فی القبور﴾ علاوه بر نفی سماع موتی، معتقد به نفی مطلق انتفاع نیز شده و هر گونه ارتباط زندگان با مردگان و بالعکس را انکار کرده اند؛ بر همین اساس از یک سو انجام دادن هر گونه عمل و هدیه کردن آن را به روح میت بدعت شمرده اند و از سوی دیگر توسل و استغاثه به روح میت حتی روح رسول خدا- و اولیای الهی را شرک اکبر معرفی کرده اند.
    این در حالی است که حنابله با پرداختن به مسیله روح و تبیین آن، حقیقتش را یا جسم لطیف یا جسم نورانی یا جوهر مجرد و بدون اجزا معرفی کرده اند. آنان علاوه بر اینکه مرگ را پایان عمل برای میت نمی دانند، به ارتباط دو طرفه میان زندگان و مردگان معتقدند. همچنین با تمسک به روایات صحیح اعتقاد دارند که مردگان صدای زندگان را در عالم قبر می شنوند، و از اعمالی که برایشان می فرستند سود می برند، از این رو نه تنها اعمالی مانند توسل و استغاثه به ارواح بزرگان و اولیای الهی را جایز؛ بلکه بعضی از آنان آنها را مستحب و از موارد آداب حج و زیارت قبر ایشان بر شمرده اند.
  • محمد کبیری شاه آباد*، علی رحمانی صفحات 33-46
    حدیث شریف «ثقلین» از جمله روایات متواتر و معتبر فریقین است که پیامبر اکرم ص در موقعیت های مختلف آن را بیان کردند و طبق آن بر حفظ حرمت قرآن و جایگاه بلند امامان: و نیز ضرورت تمسک به آن دو تاکید نمودند. عبدالعزیز دهلوی در رساله خود با عنوان «سعاده الدارین فی شرح حدیث الثقلین» حجیت حدیث ثقلین را مخدوش دانسته است که با توجه به جایگاه علمی و تاثیرگذاری او نزد جریان دیوبندی، ضروری است شبهات وی نسبت به این حدیث را بررسی کنیم.
    پژوهش حاضر درصدد ارزیابی شیوه های نادرست عبدالعزیز دهلوی در تضعیف حدیث شریف ثقلین است. این تحقیق به صورت توصیفی _ تحلیلی _ انتقادی، با استناد به منابع معتبر اهل سنت است. نتایج تحقیق بیانگر ضعف بنیادین اشکالات دهلوی بوده و با اندک تامل در مصادر روایی و رعایت انصاف اتهامات وی برطرف می شود.
    کلیدواژگان: ثقلین، عترت، اهل بیت ع، دهلوی، سعاده الدارین
  • رضا حاجی شمسایی*، سید جلال مهدیزاده، سیدحسن آل مجدد شیرازی صفحات 47-70
    وهابیان با استناد به ادله گوناگون، از جمله آیه 115 سوره نساء مدعی اند که خداوند متعال همه اعمال و باورهای سلف را تایید کرده است. آنان معتقدند فهم سلف بر خلف حجت است، به گونه ای که خلف در فهم مسایل دینی باید فهم خود را رها کرده، به فهم سلف رجوع کند. همچنین معتقدند مفهوم آیه 115 نساء تنها بر پیروی از سبیل مومنان که سلف اند دلالت دارد و شامل غیر ایشان نمی شود. اما با توجه به قواعد اصولی و تفسیری فهم آیات، ادله سه گانه وهابیان درباره مدعایشان مخدوش است؛ زیرا آیه در مقام تایید رفتارها و عقاید مومنان نیست و مفهوم واژه «مومنین» در آیه همه مومنان تا روز قیامت را در برمی گیرد و میان تایید رفتار و باور با فهم دینی شخص ارتباطی وجود ندارد.
    کلیدواژگان: وهابیت، فهم سلف، پیروی، مومنان
  • مرتضی میرزایی*، سید محسن حسینی فقیه صفحات 71-90
    ابن تیمیه با توجه به روش همیشگی خود در انکار فضایل اهل بیت ع کوشیده است.موقعیت علمی امام رضا ع را با طرح شبهاتی مخدوش سازد و ایشان را انسانی عادی، مانند دیگران جلوه دهد. او شبهاتی نسبت به مقام علمی امام وارد کرده و مدعی شده که دیگران درباره جایگاه آن حضرت غلو کرده اند:
    ادعای اعلمیت امام ع بی دلیل بوده و میان معاصران اندیشمندانی اعلم از ایشان وجود دارند.
    هیچ یک از علمای معروف از امام روایت نقل نکرده اند.
    بزرگان فقها از اخذ حدیث از امام رضا ع رویگردان بوده اند.

    این پژوهش کوشیده است با بررسی کلمات بزرگان و بیان شواهدی از اشکالات علمی معاصران امام رضا ع و نقل روایات موجود در کتب حدیثی و تفسیری اهل سنت، جوابی متقن به اشکالات فوق دهد و در پایان به این نتیجه رسیده است که شبهه های ابن تیمیه با دیدگاه بزرگان اهل سنت و شواهد موجود تعارض دارد و همگی یا نشان از جهل او دارد یا بیانگر بغض او نسبت به اهل بیت: است.
    کلیدواژگان: امام رضا ع، ابن تیمیه، منهاج السنه، جایگاه علمی، اهل سنت
  • مرتضی اکبری*، علی ملا موسی میبدی، مهدی فرمانیان صفحات 91-108
    انسان بعد از مفارقت روح از کالبد و بدن جسمانی، در «برزخ» عالمی میان عالم دنیا و آخرت ادامه حیات می دهد. طبق گزارش هایی که از آیات و روایات به دست آمده وضعیت حیات مردگان در عالم برزخ به گونه ای است که قادرند کلمات و اصوات اهل دنیا را در عالم قبر و برزخ بشنوند. در این میان وهابیان، که اصل تفکرشان برگرفته از اندیشه ابن تیمیه حرانی و محمد بن عبد الوهاب نجدی است، معتقدند: اموات هیچگونه ارتباطی با اهل دنیا ندارند و با برداشت نادرست از برخی آیات، مانند)انک لاتسمع الموتی((نمل:80) و)و ما انت بمسمع من فی القبور((فاطر:22) اصل را بر عدم سماع اموات گذاشته و در مقابل دلایلی را که در کتاب و سنت مبنی بر سماع مردگان وجود دارد به معجزه و خلاف واقع حمل می کنند و گاهی هم به سند روایات ایراد می گیرند، در حالی که خود ابن تیمیه و برخی دیگر از بزرگانشان این روایات را صحیح دانسته اند.
    این مقاله به صورت توصیفی و تحلیلی ادله وهابیت را نقد و بررسی کرده است. برین روی، پس از بیان و توصیف به تحلیل و نقد آنها پرداخته و مطالبی را از سلف صالح بیان کرده است که اثبات می کند برداشت وهابیت خلاف برداشت سلف است و آنان سماع موتی را پذیرفته اند.
    کلیدواژگان: وهابیت، سماع موتی، سلف، کفار
  • محمد باقر الباهلی*، حسن نقی زاده صفحات 109-129
    مساله البناء غلی القبور هی من احدی المسایل الفقهیه الإجتهادیه التی صارت سببا للإفتراء علی الایمه ع و تکفیر المسلمین و اخذت طابعا اعتقادیا و هذه المقاله تهدف لتبیین نظریه اهل البیت ع و دفع هذا الإفتراء عنهم و المنع من تکفیر المسلمین بسبب هذه المساله و نظرا لکون البحث مبنیا علی التتبع والاستقراء لصور هذه المسیله ثم استنباط حکمهم علی کل صوره فقد اتبع الباحث فی هذه المقاله المنهج الاستقرایی الاستنباطی المقترن بالتوصیف والتحلیل والموازنه.
    إن البناء علی القبور نوع من النضال الثقافی قبال مظاهر الشرک و الانحراف و هتک حرمات الدین و للابنیه دورها البناء لذا نری فی البناء علی القبور بل فی اظهارها و عدم اظهارها لاهل البیت( سیره منطبقه علی هذا الامر فیکون البناء تاره امرا مستحبا بل فی بعض الموارد یکون واجبا کما بالنسبه للایمه(و الاولیاء و الصالحین و العلماء و اذا کان البناء علی القبر تاییدا للباطل و ان کان لولی من الاولیاء فإنه مذموم.
    کلیدواژگان: اهل البیت، البناء علی القبور، ادله الجواز
|
  • Sayyid Jabir Mahdavi *, Mohsen Afzalabadi Pages 7-32
  • Mohammad Kabiri *, Ali Rahmani Pages 33-46
    The noble “Ḥadīth al-Thaqalayn” is one of the consecutive and authoritative narrations of the two sects narrated by the Prophet (S) in different situations, according to which, he emphasized the sanctity of the Holy Qur’an, the high positions of the Imams (AS), and the necessity of following them. In his treatise, entitled “Saadat al-Darin fi Sharḥ Ḥadīth al-Thaqalayn”, ʿAbdulʿAzīz Dihlawī distorted the authority of the “Ḥadīth al-Thaqalayn”. Given his scientific position and influence on the Deobandi Movement, it is necessary to discuss his doubts about this Ḥadīth. This study seeks to evaluate the incorrect methods that ʿAbdulʿAzīz Dihlawī used to undermine the noble Ḥadīth al-Thaqalayn. This study is descriptive-analytical-critical and cites authoritative Sunni sources. The study’s findings reveal fundamental weaknesses of ʿAbdulʿAzīz Dihlawī’s doubts. With a little reflection on the sources of narration and observance of fairness, one can resolve the weak points that Dihlawī refers to.
    Keywords: Thaqalayn, Itrat, Ahl- al-Bayt (AS), Dihlawī, Saadat al-Darin
  • Reza Hajji Shamsaie *, Sayyed Jalal Mahdizadeh, Sayyid Hasan Aal Mujadid Shirazi Pages 47-70
    Citing various arguments, including verse 115 of Surah al-Nisa', Wahhabis claim that God Almighty approves all predecessors’ deeds and beliefs. Wahhabis believe that the predecessors’ perceptions have authority over those of the successors; so that in understanding religious issues, the successors should abandon their perceptions and refer to those of the predecessors. Wahhabis also believe that the meaning of verse 115 of al-Nisa' refers only to the following of the way of the believers, the predecessors, and not anyone else. According to the principled and interpretive rules for understanding verses, the triple arguments of Wahhabis against the proposed claim are distorted because this verse is not in the position of confirming the deeds and beliefs of the believers, although the meaning of the word “believers” in this verse includes all believers until the Day of Judgment. There is even no connection between confirming man’s deeds and beliefs with his religious understanding.
    Keywords: Wahhabism, predecessors’ perceptions, following, believers’
  • Morteza Mirzaei *, Sayyed Mohsen Hosseini Faqih Pages 71-90
    Following his usual approach, Ibn Taymiyyah was always trying to deny the virtues of Ahl al-Bayt (AS), to distort the scientific position of Imam Reza (AS) by casting doubts, and to call him a man like others. Ibn Tamiyyah casts doubt upon the scholarly status of the Imam (AS) and claims that people exaggerate the Imam’s position. These doubts are: 1) the claim on Imam’s knowledge is baseless and there are more knowledgeable scholars among his contemporaries, 2) none of the well-known scholars quote a narration from the Imam (AS), and 3) the great jurisprudents avoid quoting a narration from the Imam (AS). This study tries to give convincing answers to these problems by examining the words of the great figures, expressing evidence of the scientific problems in the words and works of the Imam’s contemporaries, and quoting the narrations in the Sunnis’ hadith and commentary books. This study finds contradictions in the views of Ibn Tamiyyah with those of the Sunni figures and the available evidence, all of which either show Ibn Tamiyyah’s ignorance or express his hatred towards Ahl al-Bayt (AS).
    Keywords: Imam Reza (AS), Ibn Taymiyyah, Minhaj al-Sunnah al-Nabawiyyah, scientific position, Sunnis
  • Morteza Akbari *, Ali Mullah Musa Meybodi, Mahdi Farmaniyan Pages 91-108
  • Mohammad Baqer Al-Baheli *, Hassan Naghizadeh Pages 109-129
    Despite being a jurisprudential issue, the construction of buildings (tombs) on graves has always been a reason for slandering the Imams (AS) and excommunicating Muslims when the issue finds a creedal character. This article aims to clarify the theory of Ahl al-Bayt (AS) to repel slander and prevent Muslims from being accused of due to this issue. Given that the research is based on tracing, extrapolating different cases of the issue, and deducing the rulings of Ahl al-Bayt (AS) for each case, the researcher follows an inferential-deductive approach together with description and analysis. Construction of buildings on graves is a kind of cultural struggle against the manifestations of polytheism, deviation, and violating the sanctities of religion. Given the constructive role of building tombs for graves- whether expressed or not- Ahl al-Bayt (AS) provide their traditions in accordance with these cases. Therefore, building tombs on graves is sometimes desirable and sometimes even obligatory. However, if constructions on graves are in the support of falsehood, even Ahl al-Bayt (AS) will find them reprehensible.
    Keywords: Ahl al-Bayt (AS), building tombs on graves, reasons for permissibility