فهرست مطالب

مجله پژوهش در آموزش علوم پزشکی
سال پانزدهم شماره 2 (تابستان 1402)

  • تاریخ انتشار: 1402/03/11
  • تعداد عناوین: 8
|
  • شقایق صراف زاده، احسان ابوطالب* صفحات 1-4

    در چند سال اخیر نقش هوش مصنوعی در جنبه های مختلف زندگی بشر به طور فزاینده ای پررنگ شده است و تقریبا" بر روی تمامی عرصه ها از جمله زندگی روزمره، بازی و سرگرمی، علم و هنر، و همچنین حوزه سلامت، پزشکی و بهداشت تاثیرات وسیعی گذاشته است (1). در سال های اخیر، هوش مصنوعی به عنوان یک حوزه تحقیقاتی امیدوارکننده در علوم پزشکی با پتانسیل ایجاد بهبود در نتایج بیماران، افزایش کارآیی در ارایه مراقبت های بهداشتی و کاهش هزینه ها ظاهر شده است (2). یکی از کاربردهای اولیه هوش مصنوعی در علوم پزشکی در تصویربرداری پزشکی است، جایی که می توان از الگوریتم های یادگیری ماشین برای تشخیص و طبقه بندی ناهنجاری ها در تصاویر پزشکی مثل اشعه ایکس، سی تی اسکن و اسکن MRI استفاده نمود (3). علاوه بر این هوش مصنوعی می تواند در تشخیص زودهنگام بیماری ها، پزشکی شخصی، کشف و توسعه دارو و تصمیم گیری های بالینی نیز به کار گرفته شود. هوش مصنوعی همچنین برای تجزیه و تحلیل داده های بهداشتی در مقیاس بزرگ، مثل سوابق الکترونیکی سلامت، شناسایی الگوها، سیاست گذاری های بهداشت عمومی و تحقیقات پزشکی نیز مورد استفاده قرار می گیرد. به طورکلی ادغام هوش مصنوعی در مراقبت های بالینی این پتانسیل را دارد که شیوه برخورد ما با این فرآیند ها را متحول کند، و یک حوزه تحقیقاتی داغ با فرصت های زیادی برای نوآوری و  بهبود است (4). آموزش علوم پزشکی نیز یکی از حوزه هایی است که بهره زیادی از پیشرفت های حاصل در هوش مصنوعی می برد و مزایای این ابزار در آینده نیز بیشتر خواهند شد (5). اما باید در نظر داشت که هوش مصنوعی به عنوان ابزاری قدرتمند مشابه هیچ یک از نوآوری های سابق نمی باشد زیرا به سرعت در حال تکامل بوده و هر روزه کاربردهای نوینی به آن اضافه می شود، و ‎می تواند علاوه بر تاثرات مفید و یاری رسان خود، چالش هایی را نیز به وجود آورد که پیشگیری از وقوع و یا مدیریت این چالش ها یکی از مسیولیت های مهم در حیطه آموزش پزشکی است (6). نقش اخلاق در کاربرد هوش مصنوعی در آموزش پزشکی هنوز به طور واضح مشخص نشده است. یکی از دلایل آن این است که مراکز آموزش پزشکی معمولا" دارای کمیته های اخلاق در پژوهش و یا کمیته های اخلاق بالینی هستند اما فاقد کمیته اخلاق در آموزش می باشند، و درواقع هنگامی که صحبت از هیات بازبینی و یا اخلاق سازمانی می شود، فرض بر این است که این موضوع در مورد پژوهش است و نه رویه های آموزشی (7). اما با توجه به این که هوش مصنوعی می تواند مسایل اخلاقی را در حوزه آموزش پزشکی نیز ایجاد کرده و یا افزایش دهد، لازم است ضمن رصد این مشکلات، بر استفاده مفید از این ابزار و همچنین آموزش استفاده صحیح از آن به دانشجویان و کارکنان نظام سلامت نیز تاکید نمود. از جمله چالش های اخلاقی در این زمینه، مقاومت در برابر جمع آوری اطلاعات زیاد از دانشجویان است (8). چالش بعدی حفاظت از ناشناس بودن و حفظ حریم خصوصی افراد است (9). با توجه به این که در سیستم های مبتنی بر هوش مصنوعی از بسیاری از داده های خصوصی دانشجویان استفاده می شود و ناشناس ماندن داده ها امری تقریبا غیر ممکن است (9)، در استفاده از هوش مصنوعی در آموزش پزشکی باید به این موارد توجه داشت که آیا دانشجویان از جمع آوری داده ها از آن ها مطلع هستند و نسبت به آن رضایت دارند، و اگر دارند رضایتشان تا چه حد بوده و داوطلبانه یا اجباری است؟ (10). چالش دیگر، حفاظت از مالکیت داده های دانشجویان است. درواقع موسسات آموزش پزشکی باید حق مالکیت دانشجویان و پیامدهای آن را هم در ارتباط با داده هایی که موسسه در مورد دانشجویان ایجاد می کند، مانند نمرات، ارزشیابی ها و هم در ارتباط با داده های ایجاد شده توسط خود دانشجویان مانند تکالیف، پروژه ها درنظر بگیرند (11). چالش مهم بعدی، سوگیری الگوریتمی است که می تواند در نتیجه گیری های حاصل به کمک هوش مصنوعی اثرگذار باشد (12). یکی از موارد این سوگیری، کلیشه های عمومی در برچسب گذاری داده هاست که می تواند به الگوریتم های هوش مصنوعی منتقل شود و باعث ایجاد وزن ه ای نامناسب به  داده های خاص و یا یافتن ارتباطات بی پایه میان داده ها شود (13). به عنوان مثال تا سال های اخیر با جستجوی عبارت "پوست سالم" در موتورهای جستجوگر، تنها تصاویری از زنان جوان با پوست سفید و نژاد اروپایی را به عنوان نتیجه جستجو نشان می داد. در نتیجه الگوریتم های توسعه یافته مبتنی بر این تصاویر جهت افراد رنگین پوست از دقت و کارآیی کافی برخوردار نبود (14). در نهایت یکی از مهم ترین چالش های استفاده از هوش مصنوعی در علوم پزشکی، پویایی و سرعت بالای توسعه و گسترش هوش مصنوعی، انبوه داده ها و عملکردهای آن است که می تواند باعث ناکارآمدی شیوه های سنتی و بسته آموزش در پزشکی در برابر پیامدهای آن گردد. لذا ضروری است در حوزه آموزش پزشکی نیز سیستم های پویا، چابک و روزآمد به گونه ای تدوین گردد تا بتواند هم پای پیشرفت هوش مصنوعی، پاسخگوی مسایل و چالش های جانبی ناشی از آن نیز باشد (15, 7). علی‎رغم وجود چالش های اخلاقی در استفاده از هوش مصنوعی در آموزش پزشکی، می توان با استفاده از راهکارهایی این چالش‎ها را به حداقل رساند. اعمال حساسیت ویژه نسبت به صحت عملکرد الگوریتم های مورد استفاده در آموزش و درمان، و تشخیص زودهنگام و موثر سوگیری های احتمالی الگوریتم های مورد استفاده در هوش مصنوعی از جمله موارد بسیار مهم در این زمینه است. مدیریت صحیح داده های انبوه با حفظ حریم خصوصی می تواند بسیاری از چالش های اخلاقی این حوزه را مرتفع سازد. تشکیل کمیته مخصوص اخلاق در آموزش که در آن علاوه بر متخصصین اخلاق در پزشکی از متخصصین هوش مصنوعی نیز استفاده گردد، یکی دیگر از راهکارهای موثر در پیشگیری و مدیریت چالش های اخلاقی حاصل از استفاده از هوش مصنوعی در آموزش پزشکی است. علاوه بر این آموزش مداوم اعضای هیات علمی، دانشجویان و پرسنل دانشگاه ها در زمینه هوش مصنوعی و جنبه های اخلاقی آن می تواند یکی دیگر از اقدامات عملی موثر در کاهش چالش های اخلاقی در این حوزه باشد.

    کلیدواژگان: هوش مصنوعی، آموزش پزشکی، اخلاق
  • فاطمه شریفی فرد، مهسا حاجی محمدحسینی*، محسن فارسی، آیدا مهدی پور، فائزه طهماسبی، اعظم حیدرپور صفحات 5-14
    مقدمه

    آموزش عالی یکی از مهم ترین زیرمجموعه های نظام آموزشی است. مهم ترین هدف آن فراهم سازی زمینه برای رشد و تربیت انسان های سالم، کارآمد و مسیول برای ایفای نقش در زندگی فردی و اجتماعی است. مطالعه حاضر به تعیین ارتباط فرسودگی- تحصیلی با خودکارآمدی تحصیلی وانگیزه تحصیلی دانشجویان دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی قم می پردازد.

    روش ها

    پژوهش حاضر، به صورت توصیفی مقطعی در دانشجویان رشته دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی قم در سال 1399 انجام شد. نمونه های مطالعه با روش سرشماری (132 نفر) انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی، فرسودگی تحصیلی، مقیاس انگیزه تحصیلی و پرسشنامه خودکارآمدی بود. داده ها با استفاده از آمار توصیفی (فراوانی، درصد، میانگین) و رگرسیون لجستیک تک و چندمتغیره (مدل ENTER) از طریق نرم افزار  SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.

    یافته ها

    میانگین و انحراف معیار نمرات دانشجویان در مقیاس های فرسودگی تحصیلی18/03 ± 38/47، خودکارآمدی تحصیلی 46.22 ± 164.11و انگیزه تحصیلی 27/37 ± 141/50بود. نتایج تحلیل رگرسیون لجستیک نشان داد که از میان متغیرهای دموگرافیک و خرده مقیاس ها، مهم ترین عوامل موثر بر فرسودگی تحصیلی، سال تحصیلی    (OR= 11/40, CI= 1/47-88/36)، وضعیت سکونت (1/26-OR= 1/17, CI= 1/08)،  اطمینان به توانایی مدیریت کار، خانواده، دانشگاه (0/98-OR= 0/83, CI= 0/70) و انگیزه بیرونی (1/12-OR= 1/07, CI= 1/02) است (0/05>P).

    نتیجه گیری

    متغیر خودکارآمدی و انگیزه تحصیلی از عوامل پیش بینی کننده فرسودگی تحصیلی در بین دانشجویان دندانپزشکی می باشد، به طوری که دانشجویان دارای خودکارآمدی و انگیزه بیرونی بالاتر، با احتمال کم تری دچار فرسودگی تحصیلی می شوند.

    کلیدواژگان: فرسودگی تحصیلی، خودکارآمدی تحصیلی، انگیزه تحصیلی، دانشجو
  • زهرا پورحبیبی، مجید برادران، مائده میرزائی ملاطی*، سمیه شکرگزار، لیلا مکوندی صفحات 15-25
    مقدمه

    اعضای هیات علمی دانشگاه با توجه به نقش و مسیولیت های متعدد، سطح قابل توجه ای از استرس شغلی را تجربه می کنند. مطالعه حاضر با هدف تعیین نقش عدالت سازمانی و تعارض کار- خانواده در استرس شغلی اعضای هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی گیلان انجام شده است.

    روش ها

    این پژوهش، از نوع مقطعی و طرح آماری آن از نوع توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری پژوهش کلیه اعضای هیات علمی شاغل در دانشگاه علوم پزشکی گیلان به تعداد 452 نفر بودند و تعداد 127 نمونه از طریق روش نمونه گیری در دسترس در سال 1400 در پژوهش شرکت نمودند. از پرسشنامه های استرس شغلی آر، اس، الیوت (1994)، عدالت سازمانی نیهوف و مورمان (1993)، تعارض کار- خانواده کارلسون ،کاکمر و ویلیامز (2000) استفاده شد. داده ها با روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون خطی چندگانه، به وسیله نرم افزار آماری SPSS تجزیه و تحلیل شدند.

    یافته ها

    بین استرس شغلی و عدالت سازمانی (r = -0/324, P = 0/001) ارتباط منفی معنی دار، و بین استرس شغلی و تعارض کار- خانواده (r=0/620, P=0/001) ارتباط مثبت معنی دار وجود داشت. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که به ترتیب متغیر های عدالت سازمانی (b= -0/066, P=0/039) و تعارض کار- خانواده (b=0/310, P=0/001) در پیش بینی تغییرات مربوط به استرس شغلی نقش دارند.

    نتیجه گیری

    دانشگاه ها به عنوان یک ساختار اجتماعی نظام مند، در راستای مدیریت منابع انسانی با شناسایی عواملی که موجب بهبود درک عدالت سازمانی و کاهش استرس شغلی می گردد، می توانند عملکرد کارکنان را بهبود بخشند و از این طریق بهره وری سازمانی را افزایش دهند.

    کلیدواژگان: استرس شغلی، تعارض کار و خانواده، عدالت سازمانی، هیات علمی
  • هما وجدانی، فاطمه طالبیان، علی مرادی، اکرم ثناگو*، لیلا جویباری صفحات 26-35
    مقدمه

    یکی از عوامل مهم در یادگیری و موفقیت دانشجویان، صلاحیت حرفه ای اساتید است. هدف این مطالعه تبیین درک دانشجویان پرستاری از صلاحیت حرفه ای اساتید بوده است.

    روش ها

    این پژوهش کیفی با استفاده از نمونه گیری مبتنی بر هدف با 12 دانشجوی پرستاری در سال 1401 در دانشگاه علوم پزشکی مازندران انجام شد. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه های نیمه ساختار استفاده شد. نمونه گیری به صورت هدفمند شروع و تا رسیدن به اشباع داده ها ادامه یافت. برای آنالیز داده ها از روش Elo و Kyngas (2008)  در سه مرحله کدگذاری باز، ایجاد طبقه و انتزاعی سازی انجام شد.

    یافته ها

    از تحلیل داده ها سه مضمون اصلی شامل صلاحیت آموزشی (به روز بودن دانش اساتید، تخصص داشتن در رشته، قادر به انتقال مطلب بودن)، صلاحیت اخلاقی (الگوی رفتاری بودن، ظاهر آراسته، تفاوت قایل نبودن بین دانشجویان)، مدیریت کلاس (کلاس داری، داشتن طرح درس) استخراج شد.

    نتیجه گیری

    یافته ها بیانگر سه ویژگی آموزشی و اخلاقی و مدیریت کلاس یک استاد حرفه ای در پرستاری است. بکارگیری این ویژگی ها در مراکز اموزشی دانشگاه های علوم پزشکی، نه تنها در بدو ورود بلکه در طول خدمت اساتید می تواند کاربرد داشته باشد.

    کلیدواژگان: صلاحیت حرفه ای، استاد، دانشجو، پرستاری
  • سمیه اکبری فارمد*، سمیه شاکریان صفحات 36-46
    مقدمه

    کلاس وارونه مبتنی بر طراحی آموزشی یکی از رویکردهای نوین آموزشی دانشجو محور و رو به گسترش است. این شیوه تدریس سبب ارتقاء خودمختاری و یادگیری مشارکتی اثربخش در فراگیران می گردد. هدف از مطالعه حاضر تعیین اثربخشی این رویکرد آموزشی مبتنی بر الگوی طراحی آموزشی ADDIE در فراگیران است.

    روش ها

    مطالعه حاضر به شیوه نیمه تجربی در دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در سال 1400 انجام شد. مشارکت کنندگان پژوهش دانشجویان رشته جامعه نگر علوم سلامت بودند. مداخله شامل اجرای کلاس وارونه مجازی با استفاده از مدل طراحی آموزشی ADDIE برای درس روش تحقیق با تمرکز بر نگارش پروپوزال پژوهشی بود. اثربخشی نتایج مداخله با استفاده از سطوح اول و دوم هرم کریک پاتریک در مقایسه با نتایج شیوه رایج بررسی شد. ابزار گردآوری داده ها توسط پرسشنامه رضایت سنجی و چک لیست ارزیابی ابعاد پروپوزال پژوهشی انجام گردید. از آزمون های توصیفی و استنباطی شامل میانگین و انحراف معیار، فراوانی و آزمون ویلکاکسون (Related Samples Wilcoxon Signed Rank Test) با توجه به قانون حد مرکزی استفاده شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که بیش از 60 درصد دانشجویان از روش آموزشی کلاس وارونه در حد بسیار زیاد رضایت دارند. همچنین بین میزان یادگیری روش کلاس وارونه در مقایسه با شیوه رایج آموزشی تفاوت معنی دار آماری وجود داشت (P<0.05, Z=-2.001). نتایج یادگیری در اکثر آیتم های مورد بررسی در ابعاد نگارش پروپوزال پس از اجرای کلاس وارونه در مقایسه با روش رایج، بیشتر از 50 درصد سبب بهبود یادگیری شد.

    نتیجه گیری

    نتایج مطالعه حاضر حاکی از آن بود که آموزش با رویکرد کلاس وارونه مبتنی بر الگوی طراحی آموزشی ADDIE می تواند سبب بهبود یادگیری و نیز ارتقاء کیفیت و کمیت پروپوزال های نگارش شده گردد.

    کلیدواژگان: طراحی آموزشی، کلاس وارونه، روش تحقیق، مجازی، ADDIE
  • زهرا پورحبیبی، سید رضا سید جوادین، شهامت حسینیان*، محمد تابان صفحات 47-60
    مقدمه

    یکی از عناصر موثر در بهبود کارایی شغلی، که موجب پدیدار شدن حس انسجام در سازمان می گردد، اشتیاق شغلی می باشد. هدف مطالعه، ارایه الگوی اشتیاق شغلی از دیدگاه مدیران هیات علمی و افراد متخصص در حوزه مدیریت دانشگاه بود.

    روش ها

    مطالعه کیفی با استفاده از روش نظریه داده بنیاد انجام شد. از نرم افزار تحلیل کیفی مکس کیودا، در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی نتایج تحلیل داده ها به دست آمد. جامعه آماری شامل مدیران هیات علمی و افراد دارای سابقه ی کاری بالای 5 سال در زمینه مدیریت از معاونت های زیرمجموعه دانشگاه علوم پزشکی گیلان در سال 1402 به عنوان خبرگان بودند که با استفاده از نمونه گیری هدفمند تا رسیدن به اشباع نظری 15 نفر با مصاحبه نیمه ساختاریافته، انجام شد. مقوله های اصلی پس از تکمیل فرایند کدگذاری استخراج گردید.

    یافته ها

    طی فرآیند کدگذاری باز مقوله های اشتیاق شغلی استخراج گردید؛ سپس در مرحله کدگذاری محوری، ارتباط میان این مقوله ها، شرایط علی (تاب آوری، امیدواری، خودکارآمدی، توانمندسازی روانشناختی)، زمینه ای (عوامل فردی و شغلی)، مداخله گر (عوامل درون و برون سازمانی)، اقدامات (حمایت، شفافیت، عدالت سازمانی و محیط کاری)و پیامدهای اشتیاق (مزایا و معایب داخلی و خارجی) در قالب پارادایم کد گذاری تعیین شد. آنگاه در مرحله کدگذاری انتخابی، یکایک اجزای پارادایم کدگذاری با سیر داستان ترسیم و نظریه خلق شد.

    نتیجه گیری

    با توجه به این که ارتقاء اشتیاق شغلی کارکنان می تواند پیامدهای مفید و ارزنده ای در جهت بهره وری سازمان ایجاد نماید، توصیه می گردد مسیولین دانشگاه با نگاهی عمیق تر و اعمال سبک های رهبری تحول آفرین و مشارکتی زمینه ایجاد اشتیاق شغلی مطلوب را به منظور بهبود عملکرد شغلی کارکنان فراهم کنند.

    کلیدواژگان: اشتیاق شغلی، نظریه داده بنیاد، دانشگاه علوم پزشکی
  • شهلا رحیمی، پروین صمدی*، پروین احمدی صفحات 61-72
    مقدمه

    همدلی بالینی یک مهارت اساسی در حرفه پزشکی ، توانایی پزشک برای تشخیص و درک دیدگاه بیمار، همراه با ظرفیت انتقال این درک به بیمار است. جنبه هایی از آموزش مانند انتقال رفتارها، هنجارها و ارزش ها در قالب برنامه درسی پنهان بهتر از آشکار عمل می نماید. شکل گیری همدلی بالینی تحت تاثیر برنامه درسی پنهان است که به صورت پنهان و غیرعمدی از طریق ساختارها، فرهنگ و تعاملات سازمانی انتقال پیدا می کند. از این رو هدف اصلی این پژوهش شناسایی مولفه های اثرگذار بر شکل گیری برنامه درسی پنهان همدلی دستیاران دانشگاه های علوم پزشکی است.

    روش ها

    این مطالعه از نوع پژوهش های کیفی و مبتنی برنظریه داده بنیاد است. شرکت کنندگان شامل دستیاران سال سوم رشته داخلی دانشگاه های علوم پزشکی شهر تهران است که شیوه انتخاب آن ها هدفمند و از نوع نظری بود. در مجموع 22 دستیار در مصاحبه نیمه ساختارمند شرکت کردند. مصاحبه ها با استفاده از روش های کدگذاری کوربین و اشتراس (باز، انتخابی و محوری) تحلیل شدند. برای تعیین روایی و پایایی نیز از شاخص های مقبول بودن، انتقال پذیری، اطمینان پذیری و تایید پذیری استفاده شد.

    یافته ها

    مجموع کدهای استخراج شده از محتوای مصاحبه 73 مقوله اولیه، 9 مقوله ثانویه طبقه بندی و در نهایت در 4 تم اصلی دسته بندی شدند. نتایج نشان داد که مولفه های اثرگذار بر شکل گیری برنامه درسی پنهان همدلی بالینی در دستیاران شامل مولفه های مهارت های مورد نیاز دستیاران (مهارت های آموزشی و مهارت های پایه)، مولفه های ویژگی های فردی (ویژگی روانی- شخصیتی و سبک زندگی)، عوامل حمایتی (حمایت مادی و حمایت معنوی) و مسایل سازمانی (محیط کاری بیمارستان ها و درمانگاه ها، رضایت شغلی و ساختار نظام آموزشی) است.

    نتیجه گیری

    با توجه به نتایج پژوهش حاضر دانشگاه های علوم پزشکی برای شکل گیری همدلی بالینی در دستیاران شایسته است که در زمینه آموزش مهارت های آموزشی و پایه (آموزش های لازم با هدف ضرورت توجه به احساسات بیمار) در کنار علوم تخصصی، ارزیابی رسمی همدلی بالینی، رعایت استانداردهای جهانی، تامین امکانات رفاهی کافی برای جلوگیری از نارضایتی شغلی و فرسودگی شغلی، ایجاد روابط مثبت و حمایتی گام بردارند، بنابراین یافته های این پژوهش می تواند در زمینه شکل گیری همدلی بالینی در دستیاران راه گشا باشد.

    کلیدواژگان: آموزش پزشکی، برنامه درسی پنهان، دستیاران، همدلی بالینی
  • الهام ناوی پور، مهدی ربیعی، حمیده یزدی مقدم* صفحات 73-83
    مقدمه

    در دهه های اخیر، لزوم تجدید نظر در روش های سنتی تدریس و استفاده از روش های نوین و فعال یادگیری و دانشجو-محور از سوی سیستم های آموزشی احساس شده و کاربرد این روش ها در علوم مختلف از جمله علوم پزشکی رواج یافته است. مطالعه حاضر با هدف تعیین میزان رضایتمندی روش تدریس کلاس وارونه در مقایسه با آموزش با ارایه محتوای الکترونیکی و روش سخنرانی در دانشجویان دانشکده پیراپزشکی انجام شد.

    روش ها

    این مطالعه نیمه تجربی در نیمسال دوم سال تحصیلی 1401-1400 انجام شد. جامعه تحقیق دانشجویان رشته های اتاق عمل و هوشبری دانشکده پیراپزشکی دانشگاه علوم پزشکی سبزوار (51 دانشجو) بودند. دانشجویان شامل 15 دانشجوی ترم2 اتاق عمل، 18 دانشجوی ترم 4 اتاق عمل و 18 دانشجوی ترم 1 هوشبری بودند. برای دستیابی به هدف تحقیق، تدریس در سه درس "آشنایی با بیماری های داخلی"، "اصول استریلیزاسیون و ضد عفونی" و "اصطلاحات پزشکی" مورد مطالعه قرار گرفت. این دروس به کمک روش های تدریس کلاس وارونه، آموزش از طریق ارایه محتوای الکترونیکی و سخنرانی ارایه شد. در انتهای هر درس، پرسشنامه استاندارد رضایت مندی دانشجویان از روش تدریس استاد تکمیل گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS 26 انجام شد. جهت توصیف اطلاعات از میانگین، انحراف معیار و جهت تحلیل داده ها از آزمون های آنالیز واریانس، کروسکال والیس و من ویتنی استفاده شد.

    یافته ها

    یافته های تحقیق نشان داد که بیشترین میزان نمره رضایت مندی دانشجویان در درس آشنایی با بیماری های داخلی با استفاده از روش کلاس وارونه 5/45 ± 34/94، در هر دو درس اصول استریلیزاسیون و اصطلاحات پزشکی با روش سخنرانی به ترتیب 6/95 ± 38/20 و 5/90 ± 37/88 بود. نتایج آزمون آنالیز واریانس یک طرفه نشان داد که بین میانگین نمره رضایتمندی در روش سخنرانی در دروس مختلف ارتباط معنی دار آماری وجود ندارد (p=0/316, F=1/181). همچنین نتایج نشان داد که بین میانگین نمره رضایتمندی در روش ارایه محتوای الکترونیکی در دروس مختلف ارتباط معنی دار آماری وجود ندارد (p=0/255, H=2/73). نتایج  نشان داد که در روش وارونه، بین میانگین نمره رضایتمندی در دو درس، ارتباط معنی دار آماری وجود ندارد.

    نتیجه گیری

    مطالعه حاضر نشان داد که دانشجویان از هر سه روش تدریس ارایه شده رضایت دارند. میزان رضایتمندی دانشجویان از آموزش با روش کلاس وارونه و سخنرانی بیشتر از ارایه محتوای به صورت الکترونیکی بود.

    کلیدواژگان: آموزش، سخنرانی، کلاس وارونه، محتوای الکترونیکی
|
  • Sh .Sarrafzadeh, E .Aboutaleb* Pages 1-4

    In recent years, the role of artificial intelligence (AI) has increasingly become prominent in various aspects of human life and has influenced many fields of human activities. One important aspect of using AI is its application in medical education. The use of AI in medical education is very productive and efficient, but it can also come with challenges that need to be considered and addressed in order to preventing, managing, and resolving them. One of the most important challenges in the use of AI in medical education is that it can raise ethical issues related to privacy, transparency and bias. so it is very important to ensure that AI algorithms in medical education are designed to prioritize safety, fairness, and accuracy at the highest level possible.

    Keywords: Artificial Intelligence, Medical Education, Ethics
  • F .Sharififard, M .Haji Mohammad Hoseini*, M .Farsi, A .Mehdipour, F .Tahmasebi, A. Heidarpoor Pages 5-14
    Introduction

    Higher education is one of the most important subcategories of the educational system. Its most important goal is to provide a context for the growth and training of healthy, efficient and responsible people to play a role in personal and social life. The present study has been done to determine the relationship between burnout education with self efficacy and academic motivation of  Dental students of Qom University of Medical Sciences.

    Methods

    This descriptive cross sectional study was conducted among dental students of Qom University of Medical Sciences in 2019. The study samples were 132 students who were selected by census method. The data collection tools included demographic information questionnaire, academic burnout, academic motivation scale and self-efficacy questionnaire. Data were analyzed using descriptive statistics (prevalence, percentage, mean) and single and multivariate logistic regression through Spss.

    Results

    The mean and standard deviation of students' grades in this study were 38.47 ± 18.03 in the academic burnout scale, 164.11 ± 46.22 in the academic self-efficacy scale, and 141.50 ± 27.37 in the academic motivation scale. The results of the logistic regression analysis showed that, among the demographic variables and subscales, the most important factors affecting academic burnout are the academic year (CI = 1.47-88-36, OR = 11.40), residence status (OR= 1.17, CI=1.08-1.26), confidence in the ability to manage work, family, university (OR= 0.83, CI=0.70-0.98)and external motivation Is (OR= 1.07, CI=1.02-1.12). (P<0.05)

    Conclusion

    The variables of self-efficacy and academic motivation are the predictors of academic burnout among dental students, so that students with higher self-efficacy and external motivation are less likely to suffer from academic burnout.

    Keywords: Academic burnout, Academic self-efficacy, Academic motivation, Student
  • Z .Pourhabibi, M. Baradaran, M. Mirzaei*, S .Shokrgozar, L .Makvandi Pages 15-25
    Introduction

    The faculty members of Universities experience significant level of job stress due to their multiple roles and responsibilities. The purpose of this study is to determine the role of organizational justice and work-family conflict in the job stress of academic staff members of Guilan University of Medical Sciences.

    Methods

    This is a cross-sectional and descriptive-correlational design study. The statistical population of this study comprised faculty members of Guilan University of Medical Sciences about 452. The participants were selected through convenience sampling, and 127 individuals were enrolled in the study. R. S. Eliot job stress (1994), Niehof & Moorman organizational justice (1993), and work-family conflict Carlson, Kacmar & Williams (2000) questionnaires were utilized for data collection. The data were analyzed via Pearson correlation coefficient and multiple linear regression analysis with IBM SPSS.  

    Results

     There was a significant negative correlation between job stress and organizational justice (r = -0.324, P = 0.001). Moreover, a significant positive correlation exists between job stress and work-family conflict (r=0.620, P=0.001). The results of multiple analyses implied that job stress is significantly explained by organizational justice (b= -0.066, P=0.039) and work-family conflict (b=0.310, P=0.001) (P<0.001).

    Conclusion

    Universities, as a systematic social structure, in line with their human resource management, can increase their staff performance by identifying factors which lead to improvement in understanding of organizational justice and reducing job stress, by this the organizational efficiency can be risen.

    Keywords: Job Stress, Work-Family Conflict, Organizational Justice, Faculty Members
  • H .Vejdani, F .Fatemeh Talebian, A .Moradi, A. Sanagoo*, L .Jouybari Pages 26-35
    Introduction

    One of the important factors in learning and  students` success is the professional competence of teachers. The aim of this study is to explore nursing students' understanding of the professional competence of their teachers.

    Methods

    This qualitative study was conducted using purposive sampling with 12 nursing students in 2022 at Mazandaran University of Medical Sciences. Semi-structured interviews were used to collect data. Sampling continued until data saturation was reached. Elo and Kyngas' method was used for data analysis, which included three stages of open coding, creating categories, and abstraction.

    Results

    Three main themes were extracted from the data analysis, including educational competence (updating the knowledge of teachers, expertise in the field, ability to transfer knowledge), ethical competence (being a role model, having a presentable appearance, not discriminating among students), and classroom management (class management, having a lesson plan).

    Conclusion

    The findings revealed that three characteristics of educational, ethical, and classroom management competencies are essential for a professional nursing teacher. The implementation of these competencies in educational centers of medical universities can be useful not only at the beginning of their career but also throughout their service as teachers.

    Keywords: Professional competence, Teacher, Student, Nursing
  • S .Akbari Farmad*, S .Shakerian Pages 36-46
    Introduction

    The flipped classroom based on instructional  design is one of the student based teaching approaches that is expanding today. This teaching method promotes autonomy and effective cooperative learning in learners. The purpose of this study is to determine the effectiveness of this instructional approach based on the ADDIE model in learners.

    Method

    This semi- experimental study was conducted on Students of Community- Based Education of Health at Shahid Beheshti University of Medical Sciences in 1400. The intervention included the implementation of a virtual flipped class using the ADDIE model for the research methods course with a focus on research proposal writing. The effectiveness of the intervention results was evaluated using the first and second levels of Kirkpatrick’s model's compared to the results of the common approch. Data collection tool was the satisfaction questionnaire and the checklist to evaluate the dimensions of the research proposal. Data were analyzed by Descriptive and inferential tests, including mean and standard deviation, and frequency, and Wilcoxon's test (Related Samples Wilcoxon Signed Rank Test).

    Result

    Results showed satisfaction of more than 60% of the research participants in a very high range. The results of the two Kirkpatrick’s model level showed a statistically significant difference (P<0.05, Z=-2.001) in the learning rate of the flipped classroom approch in a comparison with the common instructional approch showed. The learning results in most of the examined items in the dimensions of proposal writing after the implementation of the flipped class compared to the common approch, led to an improvement of learning by more than 50%.

    Conclusion

    The results of this study indicated that teaching with an flipped classroom approach based on the ADDIE model can improve both learning and quality also, quantity of written proposals.

    Keywords: Instructional Design, ADDIE, Flipped Class, Research Method, Virtual
  • Z .Pourhabibi, S .R .Seyed Javadin, Sh. Hosseinian*, M .Taban Pages 47-60
    Introduction

    One of the effective elements in improving job efficiency which causes a kind of cohesion in the organizations, is job enthusiasm. The aim of this study was to present the model of job enthusiasm of faculty managers and those who in the university.

    Methods

    This qualitative research was conducted using the data theory method of data-analyse. Data analysis results were obtained from the Max Kyoda qualitative analysis software in three stages of open, central and selective coding. The statistical population include faculty managers and those who have the experience of more than 5 years of work in the field of management from the university's sub-departments. Data collection continued using  purposive sampling after 15 semi-structured interviews with experts. the main categories were extracted after completing the coding processuntil theoretical saturation was reached.

    Results

    During the open coding process categories of job passion were extracted; Then, in the central coding stage, the relationship between these categories, causal conditions (resilience, hope, self-efficacy, psychological empowerment), background (personal and occupational factors), intervening (internal and external organizational factors), measures (support, transparency, organizational justice and work environment) and the consequences of passion (internal and external advantages and disadvantages of the organization) were determined in the form of coding paradigm. Then, in the selective coding stage, one of the components of the coding paradigm was created with the flow of the story and the theory.

    Conclusion

    promoting  job engagement can lead to profit consequence toward organizational enjoyment, So it is suggeseted authorities using  participatory and revolutionary leadership methods provide desirable jon engagement as well as improving employee job performance.

    Keywords: Job Engagement, Grounded Theory, University of Medical Sciences
  • Sh .Rahimi, P .Samadi*, P .Ahmadi Pages 61-72
    Introduction

    Clinical empathy is a essential skill in medical profession, ability to understand the patient's perspectives and experiences and convey this understanding to the patient. aspects of education such as transferring behaviors, norms and values in the form of hidden curriculum work better than explicit. Hidden curriculum factors affect the formation of clinical empathy that is implicitly and unintentionally transmitted throughstructures, culture and organizational interaction. Thus, the main goal of this study is to determine the influencing factors on the formation of the hidden curriculum of empathy of residents of medical universities.

    Methods

    This qualitative study was conducted based on grounded theory. The participants include the third- year assistants of the internal medicine department of Tehran University of Medical Sciences, whose selection method was a purposive and theoretical. In total, semi- structured interviews were conducted with 22 assistants,. Interviews were analyzed using Corbin and Strauss coding methods (open, selective and axial) which were identified. To ensure reliability and validity, criteria: acceptability, transferability, reliability, and verifiability were used.

    Results

    Findings indicate that the total number of free codes extracted from the content of the interviews was 73, which after merging similar codes with each other, classified in 9 similar concepts and finally in 4 the main themes were categorized. Results show that effective components on the formation of the hidden curriculum of empathy of residents included components of Skills needed by assistants (educational skills and basic skills), components of individual characteristics (psycho- personality and lifestyle), support factors including (material support and spiritual support) and the issues of organizational include (working environment of hospitals and clinics, job satisfaction and the structure of the educational system).

    Conclusions

    According to the results of the current research, for the formation of clinical empathy in the competent assistants, it is necessary for universities of medical sciences to carry out formal evaluation of clinical empathy, comply with international standards, provide Sufficient comfort facilities take steps to prevent job dissatisfaction and job burnout, create positive and supportive relationships, so the findings of this research can be helpful in the field of clinical empathy formation in assistants

    Keywords: Medical Education, Hidden Curriculum, Residents, Clinical Empathy
  • E .Navipour, M .Rabiei, H .Yazdimoghaddam* Pages 73-83
    Introduction

    In recent decades, necessity of revising traditional teaching methods and using new and active learning and student-centered methods by educational systems have been found, and these methods have been used in various sciences, including medical sciences. The present study was conducted with the aim of investigating the level of satisfaction of flipped classroom teaching method in comparison with the presentation of electronic-content and the lecture-based instructional methods.

    Methods

    This semi-experimental study was conducted in the second semester of the academic year 2021-2022. The research population consist of students of the operating room and intelligence departments of the Faculty of Paramedicine of Sabzevar University of Medical Sciences (51 students). The students included 15 students of the 2nd semester of the operating room, 18 students of the 4th semester of the operating room, and 18 students of the 1st semester of the anesthesia major. To achieve the goal of the research, the teaching of three courses "an introduction to internal diseases", "principles of sterilization and disinfection" and "medical terms" were studied. These lessons were presented with the help of flipped classroom teaching methods, teaching through E-content and lectures. At the end of each lesson, a standard questionnaire of students' satisfaction with the teacher's teaching method was completed. Data described by Mean and standard deviation and analyzed by variance analysis test, Kruskal-Wallis and Mann-Whitney U test through SPSS.

    Results

    The findings of the research showed that the highest satisfaction score of students in the course of familiarization with internal diseases using the upside-down classroom method was 34.94 ± 5.42, In the course of “the principles of sterilization” and the course of “medical terminology” both of them with the lecture method, it was 38.20 ± 6.95, 37.88 ± 5.90 respectively. The results of the analysis of variance showed that there was no statistically significant relationship between the average satisfaction score in the lecture method among different courses (p=0.316, F=1.181). Also the results showed that there was no statistically significant relationship between the mean satisfaction score in the virtual method among different subjects (p=0.255, H=2.73). The results showed that there was no statistically significant correlation between the two subjects in the inverted method.

    Conclusion

    The present study showed that students are satisfied with all three teaching methods provided. The level of students' satisfaction with teaching using the flipped classroom metho and lecture method was higher than the method of presenting virtual content.

    Keywords: Education, Lecture, Flipped classroom, E-content