فهرست مطالب

نشریه زبان پژوهی
پیاپی 48 (پاییز 1402)

  • تاریخ انتشار: 1402/09/01
  • تعداد عناوین: 11
|
  • سیده ساره صادقی*، لیلا اکبری، ابراهیم بدخشان صفحات 9-33
    این پژوهش با تکیه بر دیدگاه چندسطحی استعاره، به بررسی استعاره های مفهومی کرونا از دیدگاهی شناختی پرداخته است. به این منظور، با استفاده از روشی پیکره بنیاد، 932 عنوان خبری به دست آمده از عنوان های شبکه خبری کردپرس مابین سال های 1398 تا 1400 بررسی شدند. گفتنی است همه عنوان های خبری مورد بررسی دربرگیرنده واژه کرونا بودند. سپس، با بهره گیری از دیدگاه های کوچش در پیوند با استعاره مفهومی، حوزه های مبدا هر یک از عنوان های خبری مشخص شد. در گام بعدی، با استفاده از دیدگاه چندین سطحی کوچش، نگاشت های بین دو حوزه مبدا و مقصد در چهار سطح طرحواره تصویری، ماتریس حوزه، قاب حوزه و فضای ذهنی برای استعاره های کردی مشخص شد. این چهار سطح طرحواره تصویری، حوزه، قاب و فضای ذهنی با یک دیگر سلسله مراتبی از جزییات درون خود را به صورت طرحواره در ذهن افراد تشکیل می دهند. سلسله مراتب به این صورت است که در بالاترین سطح طرحواره تصویری و در پایین ترین سطح فضای ذهنی قرار دارد. سطح های حوزه و قاب نیز به ترتیب از بالا به پایین، بین دو حوزه طرحواره و فضای ذهنی قرار دارند. ویژگی هایی که به صورت مشترک بین دو حوزه مبدا و مقصد وجود دارد، سبب نگاشت بین مفاهیم انتزاعی و عینی می شود. در نهایت، حوزه هایی همچون بلا، عامل مرگ، حرکت، جنگ، رکوردزدن به عنوان مهم ترین حوزه های به کاررفته در استعاره های مفهومی مرتبط با بیماری کرونا در زبان کردی سورانی شناخته شدند. همچنین، با در نظر گرفتن تاثیر کلام بر نحوه نگرش افراد جامعه، به تحلیل نوع کاربرد های استعاره های بیان شده در عناوین خبری پرداختتیم.
    کلیدواژگان: استعاره مفهومی، بیماری کرونا، دیدگاه چندسطحی استعاره، زبان کردی سورانی
  • افسانه غریبی* صفحات 35-64
    هدف از پژوهش حاضر، بررسی سازماندهی یا پیوستگی در متن های فارسی آموزان است. سازماندهی ارتباط ایده ها در متن و انسجام، مرتبط با ارتباط بنده است. از میان رویکردهای گوناگون، دو رویکرد ساختار بلاغی مان و تامپسون Mann & Thompson , 1988)) و حرکت بلاغی سوالز (Swales, 1990) نسبت به دیگر رویکردها برای تحلیل پیوستگی تولیدات نوشتاری زبان آموزان مزایایی دارند و هر کدام دارای کاستی هایی هستند که رویکرد دیگر آن را از بین می برد. از این رو، در پژوهش حاضر این دو رویکرد با هم دیگر تلفیق می شوند تا با روشی کارآمد نوع پیوستگی و میزان و خطای آن در متن های نوشتاری فارسی آموزان بررسی شود. در این پژوهش، تعداد 39 تکلیف نگارش فارسی آموزان در آزمون بسندگی بنیاد سعدی بررسی شد. سطح کیفیت نوشتاری این متن ها بر اساس روبریک بنیاد سعدی و توسط دو ارزیاب، تعیین گردید. سپس ساختار یک متن استدلالی مورد انتظار ارزیابان، براساس نظرسنجی از 10 ارزیاب آموزش دیده با روبریک تعیین شد. متن ها براساس این ساختار و ایده های اصلی یک متن استدلالی (مقدمه-بیان مساله-پرداختن به دیدگاه ها- موضع گیری و جمع بندی) برچسب گذاری شدند. یافته ها نشان می دهند که فارسی آموزان متن های خود را با همه ایده های اصلی سازماندهی و ایده ها را پشتیبانی می کنند، ولی متن های با سطح کیفی بالاتر، بیشتر احتمال دارد که بخش مقدمه داشته باشند. همچنین، بخش مقدمه، بیان مساله و موضع را پشتیبانی کنند و کمتر بخش جمع بندی را در بر می گیرند. افزون بر این، میزان بندهای بی ربط نیز در متن آن ها کمتر است. میان کیفیت نوشتاری متن ها و نوع سازماندهی آن ها رابطه معنا دار فقط در شش متغیر مورد اشاره دیده می شود.
    کلیدواژگان: ساختار بلاغی، سازماندهی، روبریک، نوشتار استدلالی، فارسی آموزان
  • نازیلا سرشار، محمد رضا اروجی*، بهزاد رهبر صفحات 65-88
    هدف از پژوهش حاضر، بررسی گفتار کودکان 6 تا 10 ساله دارای اتیسم بر اساس فرانقش بینافردی و متنی در نظریه نقش گرایی هلیدی (Halliday, 2014) است. دو گروه از کودکان سالم و دارای اتیسم، گروه های شاهد و تجربی پژوهش را شکل می دهند که به روش تصادفی طبقه ای انتخاب شده اند. داده های گفتاری هر دو گروه، ثبت شده و بر اساس فرانقش بینافردی و متنی مورد تحلیل قرار گرفته است. پرسش اصلی پژوهش حاضر از این قرار است که آیا فرانقش بینافردی می تواند در بررسی جمله های افراد مبتلا به اتیسم موثر باشد و اینکه گفتمان افراد مبتلا به اتیسم چگونه بر اساس مدل فرانقش متنی نقش گرایی هلیدی بازنمایی می شود. یافته های پژوهش نشان می دهد که ارتباط بینافردی در کودکان مبتلا به اتیسم، به دلیل کم حرف بودن و تمایل نداشتن به برقراری ارتباط، بسیار ضعیف است. بین میزان به کارگیری مقوله وجهیت در دو گروه کودکان مبتلا به اتیسم و کودکان سالم، تفاوت معناداری وجود دارد. هرچند که در کاربرد مقوله قطبیت منفی، تفاوت آشکاری بین دو گروه مشاهده نشد و هر دو گروه، به استفاده از جمله های مثبت تمایل داشتند. مبتلایان به اتیسم، درک شفافی از مفهوم زمان نداشتند و در جمله های خود از زمان حال بیشتر بهره می بردند. از نظر وجه، وجه های اخباری و امری پرکاربرد بوده و کاربرد وجه التزامی بسیار محدود است. فاعل و نیز آغازگرها در گفتار مبتلایان به اتیسم، اغلب واژه های ملموس و در دسترس هستند. یافته های این پژوهش می تواند برای مربیان کودکان دارای اتیسم، روان شناسان و زبان شناسان مفید باشد.
    کلیدواژگان: اتیسم، فرانقش بینافردی، فرانقش متنی، نقش گرایی هلیدی
  • مهناز امیری، مهدی مطیع*، محمدرضا حاجی اسماعیلی، حمید رضا شعیری، روح الله نصیری صفحات 89-113
    این مقاله به بررسی نظام گفتمانی تنش در نامه های امام علی (ع) به معاویه می پردازد. موضع گیری گفتمانی به دلیل پویایی، نوعی جهت گیری گفتمانی بسط روابط و تعامل بین نیروهای همسو یا ناهمسو را آشکار می نمایاند. گفته پردازی، جریانی سیال است که تعامل دو گونه شناختی و عاطفی در آن سبب تولید معنا در گفتمان می شودکه سیالیت معنا و سیر تکاملی آن مدیون فرآیند تنشی گفتمان است. این شکل گیری تابع نوعی حضور نشانه معناشناختی است. هدف اصلی این پژوهش بررسی نامه های امام علی (ع) به معاویه با تکیه بر ساختار تنشی و عبور از شرایط گسست و پیوست گفتمانی است. برای پاسخ گویی به اتهامات و افشاگری های معاویه و تاثیرگذاری آن بر درک و فهم مخاطب است. در نظام تنشی لایه های فشاره ای و گستره ای در ارتباط و تعامل با هم نقش آفرینی می کنند و هم پیوندی سطحی از فشاره و گستره شاکله گفتمان را شکل می دهد. امیرالمومنین به منزله گفته پرداز در جریان معناسازی پویا و سیال به کنشگری فعال تبدیل می شود و حقیقت «بیعت» و «مشروعیت» خود را در نظام گفتمانی تنشی معناسازی و ارزش سازی می کند. بنابراین، امام از ساختار تنشی و زبانی خاصی جهت انتقال معنا برای شکستن نظام معنایی سلطه ی معاویه بهره برده است و معاویه را از طریق افشای اعمال، رفتارها و گفتارهای نادرست بدون صلاحیت نشان می دهد. بهره گیری از این نشانه ها سبب افزایش عاطفه در کلام و دست یابی زبان به ناممکن ترین زمان ها و مکان ها و در نتیجه اثر گذاری بیشتر بر خواننده می شود. این پژوهش به شیوه کتابخانه ای و تحلیلی کاربردی انجام گرفته است و بر اساس یافته های به دست آمده می توان گفت نظام گفتمانی نامه های «6»، «9» و «10» امام علی به معاویه از ساختار تنشی افزایشی، نزولی و صعودی پیروی می کند.
    کلیدواژگان: نشانه-معناشناسی، گفتمان، نامه های امام علی (ع)، معاویه، الگوی تنشی
  • موسی غنچه پور* صفحات 115-142
    در این نوشتار، ترکیب گروهی در زبان فارسی معاصر با توجه به 281 واژه (135 واژه مرکب گروهی فعلی و 146 واژه مرکب گروهی غیر فعلی) استخراج شده از فرهنگ بزرگ سخن انوری (Anvari, 2007) بررسی می شود. هدف پژوهش، مطالعه ترکیب های گروهی از جنبه هسته معنایی، هسته نحوی، نوع واژه و مقوله های سازنده در چارچوب نظری لیبر (Lieber, 2009; Lieber, 2010) است تا دسته بندی کاملی از این مقوله در زبان فارسی ارایه شود. همچنین، با مقایسه ترکیب های گروهی فعلی و غیر فعلی تفاوت ها و شباهت های این دو ساخت روشن شود. تحلیل داده ها نشان داد که ترکیب گروهی ساختی متشکل از انضمام گروه نحوی به سازه واژگانی است. سازه واژگانی در ترکیب های گروهی فعلی، هسته و در ترکیب های گروهی غیر فعلی بسته به نوع ترکیب، هسته و یا غیر هسته است. ترکیب های گروهی با توجه به ساختار و هسته نحوی برگرفته از فعل یا غیر فعل شامل دو طبقه فعلی و غیر فعلی می شوند. برخلاف ترکیب های گروهی فعلی که به لحاظ هسته نحوی فقط هسته پایانی هستند، ترکیب های گروهی غیر فعلی می توانند هسته آغازین، هسته پایانی و یا فاقد هسته باشند. از نظر هسته معنایی، ترکیب های گروهی فعلی درون مرکز هسته پایانی و برون مرکز هستند و به انواع موضوعی، افزوده ای و وصفی دسته بندی می شوند، حال آنکه نوع غیر فعلی فقط برون مرکز هستند. داده ها تاییدی است بر اینکه از نظر نوع واژه، صفت های مرکب گروهی فعلی و غیر فعلی فراوانی بیشتری در مقایسه با اسم ها و قیدهای مرکب گروهی فعلی و غیر فعلی دارند. از نظر نوع سازه های تشکیل دهنده، ترکیب غیر فعلی تنوع بیشتری در مقایسه با فعلی دارد. نیز در هر دو نوع ترکیب، گروه حرف اضافه ای فراوانی بیشتری در مقایسه با گروه های نحوی اسمی و صفتی در ساخت ترکیب های گروهی دارد.
    کلیدواژگان: ترکیب گروهی، موضوع، گروه نحوی، هسته، زبان فارسی
  • زینب شیخ حسینی، مریم جعفرزاده* صفحات 143-161

    یکی از گونه های زبان در فرهنگ عامیانه ناسزا است که بخش جدایی ناپذیر فرهنگ و زبان آدمی بوده و هست و از آن می توان به عنوان زباهنگ  یادکرد. «زباهنگ» درحقیقت نمایش فرهنگی از یک زبان است و رابطه بین زبان و فرهنگ را نشان می دهد. در این میان، یکی از شیوه های رایج زبانی، داستان طنزآمیز است که منبع مناسبی برای شکل گیری فرهنگ در جامعه است و می توان با بررسی زبان داستان، فرهنگ آن جامعه را بررسی کرد. بر این اساس، پژوهش حاضر، به بررسی زباهنگ ناسزا در مجموعه طنز «آب نبات» نوشته مهرداد صدقی پرداخته است. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی با هدف طبقه بندی محتوایی ناسزاها و تحلیل انگیزه استفاده از آن ها به بیان کارکردهای ناسزا پرداخته است تا نشان دهد استفاده از ناسزا در این مجموعه طنز متناسب با نوع اثر و مخاطب آن است یا خیر؟ برای انجام این پژوهش، نخست با مطالعه سه جلد رمان آب نبات، دویست و پنجاه ناسزا گرد آوری شد و سپس داده ها بر پایه الگوی هایمز (Hymes, 1967) تحلیل شد. از جمله یافته های این مقاله این است که کارکردهای طنز در این داستان بیشتر شامل طنز، خشم، سرزنش و تحقیر است که نشان می دهد نویسنده از ناسزا فقط برای طنزآمیز کردن متن استفاده نکرده است ولی طنز مهم ترین انگیزه نویسنده از به کارگیری طنز است. اگرچه ناسزا در آثار طنز امری طبیعی است؛ ولی با توجه به نقش مهم داستان در ایجاد فرهنگ مناسب اجتماعی و تاثیر آن در سبک زندگی نوجوان، نویسندگان رمان کودک و نوجوان باید به آن بیشتر توجه کنند.

    کلیدواژگان: زباهنگ، ناسزا، مجموعه آب نبات، صدقی، هایمز
  • معصومه نجفی پازکی*، معصومه پرتوی صفحات 169-199
    پژوهش حاضر با هدف شناسایی ساخت های بنیادین جمله در متن های کودکان ده تا دوازده ساله انجام شده است. اصول نظری پژوهش بر دستور وابستگی استوار است که ساختار نحوی جمله را متشکل از روابط دوبه دوی غیر متقارن بین واژه های یک جمله در نظر می گیرد. به طور ویژه، ساخت های بنیادین طبیب زاده (Tabibzadeh, 2011) در این پژوهش برای مقایسه به کار گرفته شده است. داده ها متشکل از هشتصد و شصت و هشت جمله نوشتاری کودکان بوده است و روش نمونه گیری هدفمند بوده و جمه ها به روش تمام شماری انتخاب و ساخت بنیادین آن ها استخراج شده است. در نهایت، ساخت های بنیادین مستخرج از پیکره دست نوشته های کودکان در محیط اکسل گردآوری و در محیط اس.پی.اس.اس تحلیل شد. بر اساس یافته ها، کودکان ساخت های دو ظرفیتی (6/66%) را بیش از ساخت های تک ظرفیتی (2/11%)، سه ظرفیتی (9/19%) و چهارظرفیتی (3/2%) به کار برده اند. این یافته نشان می دهد که تولید جمله ها با فاعل و یک متمم همراه فاعل برای آنان آسان تر است. کودکان به ترتیب فاعل اسمی (9/97%)، متمم حرف اضافه ای (3/39%)، متمم مستقیم (1/19%) و مسند (0/19%) را نسبت به متمم های دیگر بیشتر استفاده کرده اند. مقایسه ساخت بنیادین کودکان با ساخت های طبیب زاده که از پیکره بزرگسالان استخراج شده بود، نشان داد 16ساخت بنیادین کودکان مشترک با ساخت های طبیب زاده است و چهار ساخت جدید در نوشتار آن ها مشاهده شد، همچنین در پنج ساخت پرکاربرد هر دو اشتراک داشتند.
    کلیدواژگان: دستور وابستگی، ساخت بنیادین جمله، فعل مرکزی، وابسته، متمم اجباری، متمم اختیاری
  • بهمن عبدلی، علی علیزاده*، والی رضایی صفحات 201-223
    هدف پژوهش حاضر، بررسی کارایی نظریه بهینگی در تجزیه و تحلیل مقوله ساخت ملکی زبان فارسی است. مقاله پیش رو می کوشد با استفاده از نظریه نحو ترازمند (2004; Newson, 2010 Newson,) و در چارچوب نظریه بهینگی (Prince & Smolensky, 1993/2004) نشان دهد که در ایجاد مبتداسازی ضمیرگذار ساخت ملکی در زبان فارسی محدودیت هایی مشتمل بر محدودیت های تقدم، مجاورت و وفاداری اعمال می شوند که ترتیب مرتبه بندی آن ها صورت یا صورت های بهینه را مشخص می سازد. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی است و نمونه های مورد بررسی مشتمل بر زبان محاوره است. مواردی که در این مقاله بررسی می شوند عبارتند از الف) ماهیت سازه مبتداشده در ساخت ملکی ب) وضعیت موضوع اول (فاعل) به صورت اسم خاص یا ضمیر فاعلی محذوف و ج) وضعیت مبتداسازی مضاعف در ساخت ملکی زبان فارسی. یافته های مربوط به تابلوها نشان می دهد که مبتداسازی ضمیرگذار مالک در ساخت ملکی در واقع مبتداسازی افزوده است و نه موضوع. بر مبنای یافته های پژوهش، حضور فاعل به صورت اسم خاص و یا ضمیر فاعلی تاثیر یکسانی بر تحلیل تابلوها دارد. از سوی دیگر، در ساخت ملکی زبان فارسی امکان مبتداسازی مضاعف وجود دارد. این پژوهش نشان می دهد که نظریه بهینگی و یک نظام ترازمند مبتنی بر ترتیب خطی سازه ها در تجزیه و تحلیل ساخت مبتداسازی ضمیرگذار مالک زبان فارسی کارایی لازم را دارد.
    کلیدواژگان: نظریه بهینگی، مبتداسازی ضمیرگذار، نحو ترازمند، ساخت ملکی
  • زهرا ترکاشوند، بلقیس روشن*، غلامحسین کریمی دوستان، آذر مهری صفحات 225-252
    در پژوهش توصیفی-تحلیلی حاضر این پرسش مطرح است که وجود چه متغیرهایی سبب ظهور یا عدم ظهور «را» در گفتار گویشوران زبان فارسی معیار است. بنابراین، جمله هایی تک مفعولی مطابق شم زبانی نگارندگان تولید شد تا براساس آن ها متغیرهای مشخصه های معنایی مفعول، مشخصه های معنایی فعل، و تاثیرپذیری مفعول از فعل با استفاده از رویکردهای آیسن (Aissen, 2003)، نس (Nass, 2004)، روستین (Rothstein, 2008a; Rothstein, 2008b)، ون هویزینگر (Von Heusinger, 2008)، و بیورز (Beavers, 2011) توصیف و تحلیل شوند. در زبان فارسی معیار، نه تنها جان داری گروه اسمی مفعول مستقیم، بلکه معرفگی و مشخص بودن آن نیز در ظهور و عدم ظهور «را» نقش دارد، به گونه ای که مفعول مستقیم جان دار و معرفه با «را» نمایان می شود. بنابراین، پیوستار معرفگی و جان داری همواره معنادار نیست و جمله هایی وجود دارد که آن را نقض می کند. بنابراین، یافته های نگارندگان کاملا همسو با یافته های آیسن (Aissen, 2003) نیست. یافته های مقاله حاضر هم راستا با نس (Nass, 2004) نشان داد با کاهش میزان تغییر در موجودیت، میزان تاثیرپذیری نیز کمتر می شود و «را» باید در ساختار جمله حضور داشته باشد، ولی حضور مفعول موثر و متاثر در جایگاه نحوی مفعول تاثیری در امکان ظهور و عدم ظهور «را» ندارد. طبقه بندی ون هویزینگر (Von Heusinger, 2008) نیز نمی تواند دلیل ظهور و یا عدم ظهور «را» را تبیین کند، زیرا افعالی وجود دارند که  مفعولشان هم با «را» و هم بدون آن نمایان می شود. طبقه بندی بیورز (Beavers, 2011) نیز ظهور و عدم ظهور «را» را نمی تواند تبیی ن کند، زیرا حتی افعال یک گروه نیز گاهی رفتار های متفاوتی در پذیرش «را» نشان می دهند. همچنین، هر چه تاثیرپذیری مفعول از فعل کمتر باشد، امکان تظاهر آشکار «را» بیشتر می شود.
    کلیدواژگان: معنی شناسی، نشانه مفعولی «را»، مشخصه های معنایی مفعول، مشخصه های معنایی فعل، تاثیر پذیری، زبان فارسی معیار
  • آرزو جعفری فر*، مریم دانای طوس، محمد یوسفوند صفحات 253-287
    پژوهش حاضر به دنبال مقایسه گفتمان سالمندان فارسی زبان طبیعی و مبتلا به آلزایمر فارسی زبان (در مراحل آغازین و میانی ابتلا) در سطح های زبانی و کاربردشناختی بوده است. این مقاله، پژوهشی ترکیبی بود. بخش کیفی مطالعه، شامل بررسی پرونده پزشکی بیماران، فارسی سازی آزمون های بازگویی داستان کوتاه، ضرب المثل، داستان سازی تصویر و دزدی کلوچه بود. بخش کمی پژوهش نیز شامل اجرای آزمون های یادشده به روش شبه آزمایشی بود. به این منظور، توانایی 31 سالمند فارسی زبان مبتلا به بیماری آلزایمر در مرحله های آغازین و میانی بیماری با 31 سالمند فارسی زبان طبیعی از جنبه سطح های زبانی و کاربردشناختی مقایسه شدند. همگی این افراد تک زبانه بوده و به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شده بودند. ابزار این پژوهش، شکل فارسی سازی شده آزمون های دزدی کلوچه، داستان سازی تصویر و ضرب المثل و نیز آزمون های بازگویی داستان کوتاه و گزینش اجباری بودند. داده ها با آمار توصیفی خلاصه شدند. همچنین، پس از تایید طبیعی بودن توزیع داده ها توسط آزمون شاپیروویلک، با آزمون تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. یافته ها نشان داد بین عملکرد سالمندان بیمار مبتلا به آلزایمر و سالمندان طبیعی در سطح زبانی (شامل خطاهای دستوری، ساختاری و معنایی) و کاربردشناختی (استنباط و توانایی تشخیص تکلیف) تفاوت معناداری وجود دارد، و سالمندان مبتلا به آلزایمر عملکرد ضعیف تری داشتند. همچنین یافته های این پژوهش نشان داد که مهارت های بیانی در مراحل آغازین و میانی بیماری کمتر از مهارت های ادراکی دچار اختلال می گردد. درباره پیامدهای این یافته ها بحث می شود.
    کلیدواژگان: گفتمان، سالمند، آلزایمر، سطح زبانی، کاربردشناختی
  • پدرام حاتمی*، ملیحه ثمریها صفحات 289-317
    هدف از این پژوهش، بررسی ویژگی های گفتاری پاسخگویان مرکز ارتباط با مشتریان بانک تجارت از جنبه کاربردشناختی است تا دریابیم چه مولفه های زبانی در مکالمه های این افراد با مشتریان به کار گرفته می شوند؛ تاثیر آن ها بر میزان رضایتمندی تماس گیرندگان چگونه است؛ تا در نهایت بتوان چارچوبی استاندارد برای مکالمه های این گروه پیشنهاد نمود. به این منظور، مکالمه های 20  پاسخگوی زن  و 20 پاسخگوی مرد مشتمل بر 124 جمله با  به کارگیری نسخه 21 نرم افزار اس.پی.اس.اس از جنبه فراوانی رخداد کنش های گفتاری، صورت های گفتاری، انواع تلویح و اصول همکاری گرایس مورد واکاوی قرار گرفتند و آزمون مجذور خی برای بررسی معناداربودن تفاوت میان تعداد مولفه های مورد اشاره، به کار گرفته شد. از سوی دیگر، کوشیدیم تا ارتباط میان رخداد مولفه های اشاره شده و میزان رضایتمندی تماس گیرندگان مورد بحث قرار گیرد. بر مبنای یافته های به دست آمده، هیچ یک از پاسخگویان زن نمره ارزیابی ضعیف و هیچ یک از پاسخگویان مرد نیز نمره های ارزشیابی عالی و بسیار خوب را به دست نیاوردند. در مکالمه های پاسخگویان زن، کنش گفتاری توصیفی، تلویح عام، گفتار مستقیم و راهبرد شیوه بیان و در مکالمه های پاسخگویان مرد نیز کنش گفتار امری، تلویح خاص و گفتار مستقیم بیشترین و راهبرد کمیت کمترین فراوانی را داشته اند. مقایسه فراوانی مولفه های مورد اشاره و نمره های ارزیابی پاسخگویان  آشکار ساخت وجود واژه های تخصصی، بیان غیر شفاف، عدم ارایه اطلاعات به اندازه، همچنین وجود ساختارهای امری را از عوامل عدم تخصیص نمره های ارزیابی عالی و بسیار خوب به پاسخگویان مرد می توان بر شمرد.
    کلیدواژگان: کاربردشناسی، کنش گفتاری، تلویح، صورت گفتار، اصول همکاری گرایس، مرکز ارتباط با مشتریان بانک
|
  • Seyedeh Sareh Sadeghi *, Leila Akbari, Ebrahim Badakhshan Pages 9-33
    Due to the fact that the media plays an important role in the transmission of daily events, it examines the issue of Corona in different aspects of human life. One of the innovations of the current research is the investigation of metaphorical concepts from a multi-level view. By specifying the type of mapping in the four levels of image schema, domain matrix, frame and mental space between the two domains of origin and destination, this research shows which semantic domains are mostly used in the Kurdish language. Then, according to the influence of language on the thoughts of people in the society, it is determined what role has played in the society by each of the metaphorical structures.
    Keywords: conceptual metaphor, Corona disease, Multilayer view, Kurdish language
  • Afsaneh Gharibi * Pages 35-64
    This research aims to investigate the organization of Persian learner’s writings. Organization refers to the relationship between main ideas and the coherence of the text. Among the various approaches, the rhetorical structure (RST) by Mann and Thompson (Mann & Thompson, 1988) and Swale’s rhetorical movement (Swales, 1990) are advantageous for analyzing the coherence of written productions. Since each approach has its shortcomings that the other can address, this study combines these two approaches to efficiently investigate organization.
    Keywords: argumentative writing, Organization, Persian Students, Rubric
  • Nazila Sarshar, Mohammad Reza Oroji *, Behzad Rahbar Pages 65-88
    Autism, first introduced by Bleuler (1940) and later developed by Kanner (1940), is a neurodevelopmental disorder that poses challenges in communication for autistic individuals, hindering their social interactions and activities. Autism encompasses cognitive and linguistic difficulties, with genetics believed to be a contributing factor. Symptoms often become evident between 18 to 36 months of age. Autistic individuals commonly struggle with verbal and non-verbal communication, social interaction, and other activities. Communication difficulties are a core characteristic of autism, with approximately 50% of autistic individuals being unable to use language for communication. A notable trait is the avoidance of the pronoun "I," and the repetition of words and phrases, known as 'echolalia.' There is a wide spectrum of language development among autistic individuals, ranging from those who never speak to those who exhibit slow comprehension despite fluent speech. This spectrum includes both mild and severe forms of autism, with some severely affected individuals being non-verbal or having echolalia. Milder cases learn language but tend to use words and expressions based on their own perspectives, making simple conversations challenging. The speech performance of autistic individuals has been a subject of controversy in psychology, as their appearance is often similar to non-autistic individuals, making it difficult for families to recognize and accept their children's challenges. This lack of recognition can lead to frustration for parents, who may not receive the verbal and practical affection they need.
    Keywords: Autism, Halliday’s systemic functional grammar, Interpersonal Metafunction, textual metafunction
  • Mahnaz Amiri, Mahdi Motia *, Mohammad Reza Haji Esmaeili, Hamidreza Shairi, Rooh Allah Nasiri Pages 89-113
    Semiotic-semantic discourse analysis, as a suitable model for religious text analysis, particularly Nahj al-Balagha, utilizes the tensive semiotics model introduced by Jacques Fontanille and Claude Zilberberg. This model delves into the intricate interplay between intensive (emotional, internal) and expansive (cognitive, external) valencies, offering valuable insights into the dynamic structure of the text, emphasizing the tensive-active and sensory-perceptive relationships. This article explores how meaning is intricately woven in the enunciation, bridging the gap between quantitative and qualitative dimensions, thus shedding light on the production of meaning in the discourse processes within the Imam's letters to Mu’awiyah. The study transcends a mere analysis of the fixed letter structure, focusing on the fluid and adaptable nature of the letters' production process and the interactive dimension between the agent and the actor in the enunciation space.
    Keywords: Discourse, Imam Ali (AS)’ letters, Mu’awiyah, semiotic-semantics, tensive model
  • Mousa Ghonchepour * Pages 115-142
    In recent years, considerable attention has been given to compounding by linguists worldwide. While Persian linguists have extensively studied root and verbal compounds, phrasal compounds have received relatively little attention, possibly due to the lack of correspondence between the structures of phrasal compounds and common compound standards. This article aims to describe and analyze contemporary Persian phrasal compounds using a dataset of 281 phrasal compound words (135 synthetic and 146 root compound words).
    Keywords: Argument, Head, Persian language, phrasal compound, syntactic phrase
  • Zeinab Sheikh Hosseini, Maryam Jafarzadeh * Pages 143-161

    Language plays various roles, and the significance of these roles varies across different societies. The communicative role, however, can be considered one of the most pivotal functions of language. Through communication, social categories, socio-political ideologies, relationships, individual social networks, and social control can be identified and influenced. According to Troike (2003), language has a clear role in social control because it directly conveys instructions to people. Humorous works serve as a significant source for shaping a society's culture, and an examination of the language used in these works can provide insights into the culture of that society. Profanity is a speech genre within popular culture, and its usage in humorous texts has seen substantial growth in recent decades. This research investigates the use of profanity in Sedgi's "Abnabat" collection using Hymes' model. In addition to classifying the profanities in this collection, we analyze the motivations behind their usage, aiming to answer the following questions: What functions do profanities serve in this novel? Is the use of profanity in this humor collection appropriate for the genre of the work and its intended audience?

    Keywords: Abnabat, Hymes, profanity, Sedgi, Zabahang
  • Masoumeh Najafi Pazoki *, Masoumeh Partovi Pages 169-199
    Dependency Grammar, as one of the prominent linguistic theories in recent decades, examines the relationships among sentence elements, emphasizing their holistic and component-based connections. This theory defines the head and dependent relationship, wherein the verb serves as the head or governing element, dictating the number and types of complements required in a sentence (Herbest, 1988, p. 209). Dependency Grammar theory falls within the domain of structural and Formalist theories, focusing on the investigation of dependency relations among head elements and dependents within syntactic phrases, aiming to describe syntactic structures across diverse languages.Within the framework of Dependency Grammar, every sentence features a central verb. By considering its obligatory and optional complements, one can ascertain the fundamental structure of sentences in which the verb is employed. Tabibzadeh (2012), following Dependency Grammar theory and an analysis of verb valency structures, has identified twenty-four syntactic structures referred to as the basic structure for Persian sentences. These basic structures serve as foundational templates, enabling the generation, definition, combination, or conversion of sentences within a language. They provide the basis for producing all potential and existing sentences in that language. Due to the limited number of governing principles governing their expansion and combination, children can rapidly acquire the syntactic structure of a language.The extraction of these basic structures plays a pivotal and essential role in syntactic analysis. These structured and recurrent configurations constitute the building blocks for all syntactic structures in a language (Tabibzadeh, 1998). Despite ongoing efforts to extract syntactic structures in the Persian language, no prior research has focused on recognizing the syntactic features of children. Thus, this research is pioneering in its attention to the syntactic characteristics of sentences generated by children. The primary objective of this study is to examine the basic structure of sentences within written texts produced by children aged 10 to 12 years, employing the twenty-four basic structures of the Persian language (Tabibzadeh, 2012) within a dependency framework.
    Keywords: basic sentence structures, central verb, dependency grammar, obligatory complement, optional complement
  • Bahman Abdoli, Ali Alizadeh *, Vali Rezai Pages 201-223
    This study investigates non-canonical syntax in the Persian language from a non-hierarchical perspective, emphasizing the significant role of information-structural triggers, including topic and focus, in shaping the non-canonical order of left-dislocated possessive constructions. We apply Optimality Theory (Prince & Smolensky, 1993; 2004) to account for the grammatical and pragmatic properties of these constructions. Additionally, we utilize Syntax First Alignment (Newson, 2004; 2010) to explore the constraints and discourse-pragmatic reasons for left-dislocated possessive constructions, particularly those related to left dislocation in Persian.While left dislocation may resemble preposing, it differs in that a co-referential pronoun occupies the canonical position of the marked constituent (Schiffrin & Hamilton, 2008). Dabir-Moghaddam (2005) explains that left dislocation involves moving an item to the sentence-initial position, with a resumptive pronoun taking its original place.
    Keywords: Alignment Syntax, Left dislocation, Optimality theory, Possessive Construction
  • Zahra Tarkashvand, Belghis Rovshan *, Gholam Hosain Karimi Dustan, Azar Mehri Pages 225-252
    The object marker "râ" has been extensively studied in the realm of Persian speech syntax. It has been posited that this object marker serves various functions, including definiteness marking, specificity marking, topicalization, and discourse management. Given the significance of the object marker "râ" in Persian sentence structure, it has not been thoroughly explored from various semantic theoretical perspectives. As a result, this study addresses this gap by considering different semantic factors and approaches to examine the object marker "râ" in Persian speech.The primary objective of this study is to provide a description and analysis of the factors influencing the presence or absence of "râ" in the Persian language. To achieve this, we hypothesize that the semantic attributes of the direct object, the semantic characteristics of the direct verb, and the extent to which the direct object is affected by the verb are the three principal factors influencing the usage of "râ" in Persian.
    Keywords: Semantics, Object Marker râ, Object’s Semantic Features, Verb’s Semantic Features, Affectedness, standard Persian
  • Arezou Jafarifar *, Maryam Danaye Tous, Mohammad Yousefvand Pages 253-287
    Neurolinguistics is an interdisciplinary field that explores the relationship between language and various aspects of cognitive function. It investigates the inner workings of the mind within the framework of linguistics (Ahlsen, 2006). A recurring question in this field is whether an individual's linguistic and pragmatic abilities can independently enhance or hinder communication for those with neurological disorders. Some individuals with aphasia can compensate for their linguistic deficits by relying on their pragmatic skills. However, it has been observed that individuals with dementia, due to impaired pragmatic abilities, struggle to maintain their communication skills (Ulatowska & Chapman, 1995). Despite numerous studies, the exact nature of the pragmatic breakdown in dementia remains poorly understood and is a subject of ongoing debate (Garcia & Joanette, 1994).Alzheimer's disease is the most common form of dementia. According to the International Classification of Diseases, Alzheimer's is characterized as a gradual decline in memory and cognitive function that impairs daily activities (Kilmova et al., 2015). This disease affects various aspects of cognitive function, including memory, reasoning, thinking, language, and judgment, gradually causing linguistic and cognitive problems by shrinking the cerebral cortex (Milton, 2008). Linguistic deficits are often among the first cognitive signs of Alzheimer's disease. These deficits manifest as difficulties in understanding word meanings, finding appropriate words, naming objects, and comprehending words due to a decline in the social aspects of language. Consequently, individuals with Alzheimer's may struggle in social communication, speaking excessively, loudly, repeating themselves, or losing track of the conversation's topic.Assessing and identifying the language problems of individuals with Alzheimer's requires a comprehensive understanding of how the disease impacts language and the patients' cognitive perceptions. Recognizing the language abilities and disabilities of Alzheimer's patients at different stages of the disease can inform the provision of rehabilitation services for this segment of society. This research seeks to provide scientific insights into the linguistic performance of Persian-speaking Alzheimer's patients. The study aims to compare the discourse of Persian-speaking normal individuals and patients with Alzheimer's (at early and middle stages of the disease) at both linguistic and pragmatic levels. The study aims to address the following questions:Is there a significant difference in the discourse of Persian-speaking normal individuals and patients with Alzheimer's (at the early and middle stages of the disease) at linguistic levels?Is there a significant difference in the discourse of Persian-speaking normal individuals and patients with Alzheimer's (at the early and middle stages of the disease) at pragmatic levels?
    Keywords: aged person, Alzheimer, Discourse, linguistic level, pragmatic level
  • Pedram Hatami *, Maliheh Samariha Pages 289-317
    Call centers are often regarded as a reflection of organizations responsible for answering customer inquiries and promoting new products and services. The manner in which call center operators engage in conversations is of utmost importance. Failure to adopt effective communication strategies can lead to verbal challenges, potentially tarnishing the company's brand image and resulting in customer loss. This study falls within the realm of pragmatics and seeks to investigate the conversational attributes of Tejarat Bank's call center operators, both male and female. It employs the principles of Austin's Speech Act Theory, Yule's Speech Act Theory, Grice's Cooperative Principles, and Yule's Principles of Implicatures. The research aims to address the following questions:What differences exist in the frequency of speech act types in conversations between male and female operators at Tejarat Bank's call center?How do the frequencies of implicature types in these conversations differ between male and female operators at Tejarat Bank's call center?What are the variations in the frequencies of speech types between male and female operators at Tejarat Bank's call center?How do the frequencies of Grice's Cooperative Principles differ in conversations between male and female operators at Tejarat Bank's call center?
    Keywords: Grice’s Cooperative Principles, Pragmatics, Principles of Implicatures, speech act theory, The Call Center