فهرست مطالب

انوار معرفت - سال یازدهم شماره 2 (پیاپی 23، پاییز و زمستان 1401)

مجله انوار معرفت
سال یازدهم شماره 2 (پیاپی 23، پاییز و زمستان 1401)

  • تاریخ انتشار: 1402/11/03
  • تعداد عناوین: 12
|
  • محمدجواد رودگر صفحات 7-22

    انسان کامل نقش محوری در حدوث و بقای عالم وجود و استکمال نوعی آن از آغاز تا انجام هستی دارد و صاحب ولایت مطلقه و واسطه فیض در قوس نزول و صعود است. بدین سان اهل معرفت حقیقت محمدیه(ص) را «ام الاسماء» و «ام الاعیان» نامیده اند. شناخت همه جانبه انسان کامل از خاتم الانبیاء (مظهر ختم ولایت کلی بالاصاله) تا خاتم الاوصیاء (جلوه خاتم ولایت کلی به تبعیت) به قدر طاقت بشری امری مهم در نیل به مقام خلافت الهی و ضرورتی اجتناب ناپذیر برای حمل بار امانت خدای سبحان و وصول به مقام ولایت الهیه به شمار می آید. علامه حسن زاده آملی انسان کامل را به صورت جمع سالم نقل، عقل و کشف و به روش ترکیبی قرآن، برهان و عرفان مورد تحقیق و تدقیق قرار داده و بر این باور است که: 1. هرچه از دریای عالم غیب روانه می شود تا به ساحل وجود برسد، صورت آن بر دل انسان کامل پیدا می شود و وی از آن حال خبر دارد و درواقع قلب او مجلای اراده حق تعالی و مجرای فیض ربوبی است. 2. انسان واقعی و حقیقی در عرف عرفان، کسی است که به فعلیت رسیده است و اگرچه این استعداد نوعی در همه آدمیان تعبیه شده و راه رسیدن به ولایت الهیه به روی همگان باز است، در واقعیت همگان بدان دست نمی یابند. بنابراین: 1. انسان در عرف عرفان، انسان به کمال رسیده و فعلیت یافته است. 2. انسان کامل خلیفه الله است و در نظام هستی، هم «خلیفه مطلق» وجود دارد و هم «خلیفه مقید». «خلیفه مطلق» انسان کامل است؛ زیرا متخلق به تمام اسما و صفات الهی است. «خلیفه مقید» هم کسی است که بعضی از اسماء الهیه را در خود دارا بوده و نشان دهنده حق متعال از شیونی خاص و محدود است. 3. عالم ماده امکان استعدادی دارد و موجود مادی توانایی تکامل تدریجی خروج از مرتبه نازله به سوی مرتبه کامله (یعنی از نقص به کمال و از قوه محض به سوی کمال مطلق) را داراست. 4. انسان در سیر تکاملی خود، قابلیت آن را دارد که به مرتبه «عقل مستفاد» دست یابد. بدین روی انسان کامل صاحب «مرتبه قلب» است که از منظر حکیمان همان مرتبه «عقل مستفاد» است.

    کلیدواژگان: انسان کامل، انسان عرفانی، خلافت الهی، ولایت الهیه، اسم جامع، صاحب مرتبه قلب و عقل مستفاد، علامه حسن زاده آملی
  • قاسم ترخان صفحات 23-38

    یکی از پرسش های اساسی در فلسفه علم آن است که چه ارتباطی بین معنویت و علم وجود دارد؟ نوشتار حاضر کوشیده است با روش کتابخانه ای در گردآوری اطلاعات و روش توصیفی تحلیلی در تحلیل محتوا پاسخ این سوال را با تاکید بر آراء علامه حسن زاده آملی دریابد. حاصل بحث در دو محور «نقش معنویت در تولید و تقویت علم» و «نقش علم در تولید و ارتقای معنویت» به نتایج ذیل دست یافت: در محور اول، ویژگی های شخصیتی بر علم تاثیر وافری دارد. معنویت بر قوای دراکه تاثیرگذار است. مرتبه ای از تزکیه در تولید مرتبه ای از علم نقش دارد. در محور دوم، علم نافع علمی است که هدف نافعی در جهت تکامل معرفتی و معنوی انسان پیگیری کند و به چنین سرانجامی منتج شود. علمی که اسباب تخلق به اخلاق الهی را فراهم نمی کند حجاب و رهزن است. الگوی علم در سنت اسلامی الگوی نور است. بنابراین، علم، هدایت، روشنایی و آگاهی نسبت به مسیر است. * این مقاله در همایش «فلسفه معنویت با تاکید بر آراء علامه حسن زاده آملی» پذیرش شده است.

    کلیدواژگان: معنویت، علم، تزکیه، علم نافع، اخلاق، الگوی نور
  • حسین مظفری صفحات 39-52

    عارفان مسلمان بر این باورند که قرآن کریم حقیقتی گسترده از عرش تا فرش و وجودی دارای مراتب متعدد است که در هر عالمی به صورت متناسب با آن عالم جلوه گر شده و در عالم طبیعت نیز خود را به صورت الفاظ و نقوش نشان داده است. نویسنده به منظور ترویج هرچه بیشتر علوم و معارف قرآنی و نیز به منظور نشان دادن استناد بسیاری از مدعیات عارفان مسلمان به ادله قرآنی و روایی، به روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از اسناد کتابخانه ای، ضمن طرح اصل این ادعا و بیان نمونه هایی از سخنان عارفان، نشان داده است که این مسیله با ظواهر آیات و روایات متعدد قابل تایید است؛ از جمله آیاتی که بر نزول قرآن دلالت می کند؛ آیاتی که از وجود حقیقت قرآن نزد خدا سخن می گوید؛ و همچنین آیاتی که از وجود قرآن در «لوح محفوظ» و یا در «کتاب مکنون» الهی خبر می دهد. از جمله روایات نیز به روایت دال بر محشور شدن قرآن به بهترین صورت و روایتی که قرآن را ریسمانی آویخته از عرش تا فرش معرفی می کند، استناد شده است.

    کلیدواژگان: مراتب قرآن، لوح محفوظ، کتاب مکنون، عارفان مسلمان
  • محمدحسن طیبی، سید احمد فاضلی، نفیسه ساطع صفحات 53-72

    «تاویل» در اصطلاح عرفانی یعنی: رجوع به اصل و مبدا شیء. محققان الهی از دیرباز برای همه پدیدارها همچون نفس انسانی و الفاظ، اصل (بطون و ذات) و مراتب متعدد و مدارج اعلای وجودی قایل بوده اند. در مکتب عرفانی ابن عربی، همه هستی دارای نطق و تکلم و مظاهر یک حقیقت وجودی به شمار می آیند و بینونیت حقیقی بین آنها نیست و همه تاویل پذیرند. چون بطون اشیا، الفاظ و انسان با یکدیگر مسانخت وجودی دارند، بلکه طبق قاعده «کل شیء فیه کل شیء»، همه موجودات و حتی عوالم غیرمتناظر و هم عرض نیز با هم مرتبطند؛ با کشف حقیقت هریک از آنها، تاویلی رخ می دهد که بقیه نیز (به صورت نسبی) کشف می شوند. این موضوع نوعی تاویل عرفانی است که در مکاتب غربی و اسلامی کمتر مدنظر قرار گرفته است. تبیین این تاویل و مبانی آن در این تحقیق پی جویی می شود. این مقاله همچنین رابطه هستی و تاویل در دو قوس نزولی و صعودی را بررسی می کند؛ به این معنی که در عملیات تاویل، باید فرایند معکوس قوس نزول (تنزل و بروز هستی) را در قالب اسماء وجودی تا مرحله وجود لفظی طی کرد و با پیرایش قیود موجودات، به همه بطون متداخل (طولی)، حتی متوازی (عرضی) رسید. یکی از نتایج این مقاله پذیرش خلاقیت و تکثر تاویل ها و خوانش ها از حقیقت است؛ اما در عین حال، هر نشیه دارای اصل های ثابتی است که بطون به آنها ارجاع می شوند که در نتیجه، نباید احکام هر سطح از معانی را به مرتبه دیگر داد.

    کلیدواژگان: هستی، تجلی، تاویل، بطون، ابن عربی
  • مرتضی زاده بامری، حسین مظفری صفحات 73-90

    یکی از اصول ادیان توحیدی، «نبوت» است که خود مبتنی بر وحی است. اندیشمندان دیدگاه های متفاوتی درباره حقیقت وحی و ابعاد گوناگون آن دارند. در این میان، گروهی از روشنفکران معاصر با استناد به برخی از کلمات عرفا، رویکردی متفاوت اتخاذ و نظراتی شاذ در باب وحی ارایه کرده اند. از جمله این افراد عبدالکریم سروش است. از منظر وی وحی همان رویا و رویا نیز همان وحی است و قرآن از جنس خواب، و نبی اکرم (ص) نیز راوی رویاهای رسولانه است. از دیدگاه وی، قرآن کلام محمد (ص) است و به صورت مجازی به خدا نسبت داده شده است. وی معتقد است: جبرییل وجودی عینی و خارج از خیال پیامبر (ص) ندارد. درواقع وی نقش واسطه گری جبرییل در انتقال وحی را نفی کرده و پیامبر (ص) را همه کاره وحی معرفی می کند. او برای تبیین دیدگاه خویش، از آراء اهل معرفت در باب متافیزیک وصال و قرب نوافل و فرایض بهره می جوید. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی به بررسی اصل ادعای سروش و استشهادات عرفانی وی، می پردازد و روشن می سازد که اصل ادعای او مخدوش و استشهاد ایشان به متافزیک وصال، ناقص و نادرست است؛ زیرا انسان کامل با رسیدن به مقام فنا، فانی فی الله می شود و در نتیجه فقط مستمع است و سخنی از خویش ندارد.

    کلیدواژگان: وحی، رویا، رویا پنداری، متافیزیک وصال، قرب نوافل، قرب فرائض، عبدالکریم سروش
  • بازنمایی «عبادت» از منظر اهل بیت (ع) با تاکید بر چیستی و بایستگی آن
    رسول چگینی، فاطمه شکری صفحات 91-108

    عبادت یکی از نیازهای فطری بشر است که شناخت نادرست آن، انسان را به پرستش معبودهای غیرحقیقی یا انجام عبادات بی محتوا و باطل وامی دارد. اهل بیت (ع) به عنوان سرآمدان معرفت و عبادت، شناخت کاملی از این گرایش باطنی انسان ارایه کرده اند که این مقاله به منظور دستیابی به ماهیت عبادت، روایات ایشان را کاویده است. از منظر اهل بیت (ع)، عبادت برترین گرایش عقلی انسان است که از معرفت سرچشمه گرفته و ایمان را به ارمغان می آورد. مهم ترین عناصر تشکیل دهنده عبادت، خضوع و اطاعت، و قصد و نیت است. بایسته های عبادت در سه حوزه صحت، قبول و کمال پی جویی می شود. در منظومه معرفتی اهل بیت (ع)، مطابقت با کتاب و سنت، شرط صحت عبادت است. قبولی عبادت وابسته به وجود اخلاص و پذیرش ولایت اهل بیت (ع) است. شرط کمال عبادت نیز در دو ساحت ظاهری و باطنی قابل رهگیری است که اموری همچون مداومت بر عبادت، میانه روی در عبادت، مراعات قوای جسمانی و عدم تعارض با معیشت در بخش ظاهری، و خشوع و سکینه و خفا و عشق و بزرگ نشمردن عبادت در بخش باطنی موجب کمال عبادت خواهند بود.

    کلیدواژگان: عبادت، پرستش، خضوع، شروط عبادت، نیت، ولایت
  • مهدی کهنوجی، سیده لیلا طاهری صفحات 109-124

    اصل «حرکت جوهری» در حکمت متعالیه و بحث «تجدد امثال» در عرفان نظری دو آموزه مهم هستی شناختی فلسفی و عرفانی به شمار می روند که براساس این دو اصل، موجودات دایم تحول و تغییر می یابند و عالم لحظه ای قرار و سکون ندارد و پیوسته در حال نو شدن است. بنا بر تجدد امثال عرفانی، در عین اینکه وجود دارای وحدت ذاتی اطلاقی است، اما این بت عیار هر لحظه به شکلی است و هیچ موجود و پدیده ای در دو آن تکرار نمی شود. کشف این مسیله برای عارف از طریق یافت وجدانی و علم شهودی است. حرکت جوهری که از طریق نظری و استدلال برهانی اثبات می شود، بنا بر برخی تقریرات از فلسفه صدرایی، محدود به عالم مادی جسمانی و بیان کننده تصرم و حرکت ذاتی آن است که به عالم مجردات ثابته ختم می شود. البته بنا بر دیدگاه دیگری که مبتنی بر تصویر خاصی از اصالت و تشکیک وجود است، حرکت ترسیم شده در حکمت متعالیه منطبق بر یافته های عرفانی و تبیین کننده آن در حیطه درک عقل نظری است. در این نوشته «حرکت جوهری» و «تجدد امثال» مقایسه و سعی شده است تطابق یا شباهت و تفاوت آنها بیان شود. درک صحیح این دو قاعده مهم فلسفی و عرفانی راهگشای تبیین مسایل مهمی در هستی شناسی، مبدا و معاد، جهان شناسی و علم النفس است.

    کلیدواژگان: حرکت جوهری، تجدد امثال، حکمت متعالیه، عرفان نظری، تشکیک وجود
  • سیده مرضیه امین زاده، محمدجواد رودگر، مصطفی فرهودی صفحات 125-144

    شناخت همه جوانب، ساحات و سطوح مکتب عرفانی نجف از اهمیت معرفتی و ضرورت سلوکی ممتازی برخوردار است؛ زیرا نزدیک ترین مکتب عرفانی به عرفان در مکتب اهل بیت است. این مکتب ازیک سو مبانی توحیدی (توحید وجودی شهودی) و امامت مداری و ولایت محوری (مرجعیت بینشی، گرایشی و کنشی سلوکی انسان کامل مکمل معصوم) را با مولفه هایی از عقلانیت شهودی منطبق با گزاره های قطعی شرعی و از سوی دیگر طی طریق را تحت تربیت استاد معنوی و اجتماعی بودن سیر و سلوک قرار داده است. برای طی این راه هم نقشه راهی را براساس اصول مورد تایید کتاب و سنت ترسیم نموده و آن را مدار و معیار حرکت وجودی از خود تا خدا و سلوک تا شهود قرار داده است تا شاخصه های زیست سلوک توحیدی را برای سنجش کارکردهای معرفتی و معنویتی مکتب یادشده قرار دهد. روش پژوهش نوشتار حاضر نقلی عقلی با رویکرد توصیفی تحلیلی است. بنابراین پرسش نوشتار حاضر این است که در مکتب عرفانی نجف چه شاخصه هایی برای اعتبارسنجی سلوک صایب و ارزش شناختی سلوک صادق مطرح است؟ در نهایت برونداد مقاله حاضر دستیابی به شاخصه های نظری (امکان نیل به ولایت الهیه، طریق معرفت نفس شهودی، اجتهادگرایی و عبودیت حبی) و شاخصه های سلوکی (شریعت گرایی، ولایت محوری، عقلانیت مداری، استادمحوری، اجتماعی بودن زیست عارفانه) در مکتب اخلاقی عرفانی نجف است که براساس شواهدی از آیات، احادیث و سبک سلوکی عارفان مکتب نجف تبیین گردیده است.

    کلیدواژگان: مکتب نجف، عرفان، سیر و سلوک، توحید، ولایت الهیه، معرفت نفس، شریعت
  • طاهره معصوم زاده، عبدالرضا مظاهری، خسرو ظفرنوایی صفحات 145-158

    یکی از ابعاد علمی امام خمینی(ره) در کنار فقه و فقاهت (فقه الاصغر)، ورود ایشان در مطالعات فلسفی و عرفانی (فقه الاکبر) است. مرتبه والای مطالعات عرفانی ایشان را باید در مبحث «خلافت» و «ولایت» یا به تعبیری دیگر در مسیله «خلیفه اللهی انسان» یا «انسان کامل» جست وجو کرد که به نظر می رسد علاوه بر بن مایه های شیعی، تا حد زیادی تحت تاثیر مکتب یا مشرب ابن عربی قرار دارد. در این مقاله نویسندگان کوشیده اند تا به اجمال، ابعاد گوناگون مسیله «خلافت الهی» را به مثابه مظهر و جلوه گاه اسما و صفات الهی در سلسله مراتب وجود از دیدگاه امام خمینی(ره) بررسی کنند و رابطه ولایت و خلافت را از نظر ظهور و بطون در مراتب عالم تکوین و تدوین به روش «استقرایی» و «کتابخانه ای» (غالبا با تکیه بر آثار ایشان) تبیین و اثبات نمایند که «حقیقت محمدیه به مثابه خلیفه، محل ظهور و تجلی اسما و صفات الهی است و رسول خدا(ص) مجلای اسم اعظم و خلیفه این خلافت است و بعد از ایشان، جانشینان او به عنوان امام و ولی حامل این ولایت و خلافت اند».

    کلیدواژگان: عرفان شیعی، خلافت الهی، ابن عربی، امام خمینی (ره)، عرفان امام خمینی (ره)
  • سید ابوالفضل موسوی صفحات 159-172

    آیه «امانت» از آیات متشابه قرآن کریم و مرتبط با بحث عمیق معنای زندگی است. مفسران مصادیق «امانت» را طاعت و تکلیف، ولایت الهی، خلافت الهی، خلافت ایمه اطهار، نفس ناطقه و مانند آن دانسته اند. از منظر مولوی امانت بر مصادیقی همچون نفحات حق، عشق الهی، حیات وارونه انسان و اختیار قابل تطبیق است. از میان معانی مزبور، «اختیار» معنایی منحصربه فرد است که تنها مولوی از میان اندیشمندان حوزه قرآن و عرفان، آن را مصداق امانت دانسته است. وی اختیار را از منظر ترددزایی که مایه رنجش روح انسان و بازماندن از حیات آرام و لذت بخش ملکوتی است، منظور داشته و راه خروج از دوزخ فکر و ذکر اختیاری را سپردن اختیار کامل نفس در دست خداوند و بی اختیاری عاشقانه و عارفانه دانسته است. نگارنده اختیار را از حیث معصیت زایی و گرفتار آمدن در عقوبت الهی ارزیابی کرده که این عواقب، موجب اتصاف انسان به «ظلوم» و «جهول» گشته است.

    کلیدواژگان: امانت، اختیار، نفحات حق، عشق الهی، ظلوم و جهول
  • سید علی مستجاب الدعواتی، مجید صادقی حسن آبادی صفحات 173-190

    «تواضع» ازجمله فضایل برجسته اخلاقی در ادیان یهود و اسلام است که خواجه عبدالله انصاری (396-481ق) عارف مسلمان در «منازل السایرین» و بحیا بن پاقودا عارف یهودی معاصر وی در «الهدایه الی فرایض القلوب» آن را از جمله ابواب سلوکی قرار داده اند. یافته های این پژوهش که بر پایه مطالعات کتابخانه ای و با روش توصیفی تحلیلی صورت پذیرفته، نشان می دهد که این دو عارف با وجود اشتراک در تعریف «تواضع»، درباره جایگاه، شرح و چگونگی تقسیم بندی آن اختلاف دارند. خواجه «تواضع» را در جایگاه سی و هشتم از منازل یکصدگانه سلوکی به سوی توحید قرار داده، و حال آنکه ابن پاقودا آن را باب ششم از ابواب ده گانه به محبت الهی معرفی کرده است. خواجه که بنیان سلوکی خود را بر کتاب و نقل استوار ساخته، در بیان مختصر خود، تواضع را براساس درجه سالکان به سه درجه عامه، خاصه و خاص الخاص تقسیم نموده که در اولین گام با فروتنی در برابر علم شرعی و عمل تعبدی به احکام دین همراه است، اما ابن پاقودا در قالب بیانی مبسوط و متاثر از منابع اسلامی، با تاکید بر استفاده از سه منبع عقل، کتاب و نقل، علم شرعی را برای صاحبان تمییز کافی ندانسته و تواضع عام را نوعی ضعف نفس به شمار آورده است.

    کلیدواژگان: تواضع، خواجه عبدالله انصاری، منازل السائرین، بحیابن پاقودا، الهدایه الی فرائض القلوب
  • سید محمدرضا میریوسفی، نسرین توکلی، علیرضا صانعی صفحات 191-206

    «تطهیر» یا «تهذیب نفس» بن مایه اندیشه عرفانی خوان دلاکروز، معروف به «یوحنای صلیبی» است، بلکه دقیق تر این است که بگوییم: تهذیب تاروپود اندیشه او را شکل داده است، به گونه ای که تقریبا هیچ آموزه ای بدون عنصر «طهارت» در دستگاه عرفانی او دیده نمی شود. بنابراین فهم کامل و جامع دستگاه عرفانی یوحنا مبتنی بر فهم دستگاه تهذیبی اوست. یوحنا طهارت را به دو مرحله «فعال» و «منفعل» تقسیم می کند. «طهارت فعال» عملی این سویی و از طرف سالک است و «طهارت منفعل» عملی آن سویی و از طرف حق است. یوحنا «شب تیره حس» و «شب تیره روح» را به عنوان مراتب طهارت مطرح می کند و آن دو را راه رسیدن به اشراق، عشق منور و «نکاح روحانی» می داند. این مقاله با روش تحلیلی توصیفی نظریه تهذیبی و جایگاه طهارت در دستگاه عرفانی یوحنا را تبیین و بررسی می کند.

    کلیدواژگان: طهارت نفس، طهارت فعال، طهارت منفعل، تهذیب نفس، یوحنای صلیبی (خوان دلاکروز)