فهرست مطالب

اقتصاد فضا و توسعه روستایی - سال دوازدهم شماره 4 (پیاپی 46، زمستان 1402)

فصلنامه اقتصاد فضا و توسعه روستایی
سال دوازدهم شماره 4 (پیاپی 46، زمستان 1402)

  • تاریخ انتشار: 1402/12/27
  • تعداد عناوین: 12
|
  • جواد زحمت کش ممتاز، حسن افراخته*، وحید ریاحی، مجتبی قدیری معصوم صفحات 1-20

    هدف این پژوهش ، شناسایی متغیرهای نهادی موثر بر کارآفرینی ناحیه روستایی نسا در شهرستان کرج است. این پژوهش براساس هدف، بنیادی - کاربردی و بر اساس روش گردآوری داده ها توصیفی-پیمایشی است. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش، پرسشنامه است. جامعه آماری پژوهش ساکنان دهستان نسا است. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران به تعداد 216 n= محاسبه شده است و توزیع آن در میان روستاها بر اساس انتساب متناسب با تعداد خانوارها در هر روستا بود و نمونه گیری نیز با روش تصادفی ساده انجام شد. در این پژوهش از تکنیک آماری تحلیل عاملی تاییدی به منظور بررسی روایی پرسشنامه با استفاده از شاخص های بار عاملی و میانگین واریانس استخراج شده (AVE) استفاده شد و پایایی پرسشنامه با روش آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی مورد ارزیابی قرار گرفت. در این پژوهش از تکنیک آماری مدل سازی معادلات ساختاری برای آزمون مدل مفهومی استفاده شد و رابطه متغیرها با آزمون همبستگی پیرسون سنجیده شد. یافته های پژوهش در خصوص وضعیت کارآفرینی نشان می دهد، خوداشتغالی با رویکرد کسب و کارهای خرد خانوادگی و عمدتا فاقد نوآوری، فعالیت غالب کارآفرینی در محدوده مورد مطالعه بوده است. نتایج مدل مفهومی پژوهش، نشان از تاثیر قوی عوامل نهادی بر کارآفرینی روستایی داشت (01/0>p). ضریب استاندارد یا شدت تاثیر برابر با 71/0 بود.  بر این اساس مشخص شد، عوامل نهادی دارای تاثیر معنی داری بر کارآفرینی روستایی است. نتایج پژوهش نشان داد که جهت تاثیر عوامل نهادی بر کارآفرینی روستایی مثبت است و بیانگر این است که افزایش و ارتقاء عوامل نهادی با بهبود کارآفرینی روستایی همراه است.

    کلیدواژگان: متغیرهای نهادی، کارآفرینی، ناحیه روستایی نسا، شهرستان کرج
  • حامد بیدل، سید سعیدرضا احمدی زاده*، جواد طیبی، مهدی غلامعلیفرد صفحات 21-38

    شهرها هرروز گسترده تر می شوند و نواحی پیرامون خود را با تغییر کاربری تحت تاثیر قرار می دهند درحالی که پیش بینی و یافتن عوامل موثر بر روند رشد شهری هرروز اهمیت بیشتری می یابند. به این منظور برنامه ریزی برای رشد شهری با مدلسازی و پیش بینی تغییر کاربری و توسع هشهری به منظور هدایت مدیریت شده و حفاظت از محیط زیست و کاربری ها نیازمند درک صحیح از علل و پیامدهای رشد شهری است. در این راستا مدل های توسعه شهری و تغییر کاربری توسعه می یابند تا درک بهتری از چگونگی رشد شهری به انسان بدهند. الگوریتم گرگ خاکستری(GWO) یک الگوریتم فرا ابتکاری الهام گرفته از طبیعت برای بهینه سازی انتخاب در مسایل پیچیده است که بر اساس زندگی اجتماعی گرگ های خاکستری توسعه یافته است. در این پژوهش مدل سلول های خودکار شهری با الگوریتم گرگ خاکستری به عنوان ابزار کالیبراسیون و بهینه یابی در مدل توسعه شهری مشهد تلفیق و تغییر کاربری نواحی پیرامونی شهر مشهد شبیه سازی شد. در این مدل نواحی روستایی شمال و شمال غرب مشهد بیش از سایر نواحی تحت تاثیر توسعه شهری قرار گرفته اند. مدل توسعه یافته در پژوهش حاضر موفق شد طی 20 نسل به میزان 72.13 شاخص کاپا به عنوان تابع هدف دست یابد. مقادیر بهینه حاصل از اجرای الگوریتم گرگ خاکستری برای شهر مشهد ارایه شده است.

    کلیدواژگان: توسعه شهری، الگوریتم بهینه یابی، کاربری اراضی، نواحی پیرامونی، شهر مشهد
  • علی اکبر عنابستانی*، مرتضی ذوالفقاری، جمیله توکلی نیا صفحات 39-64

    مفهوم روستای هوشمند یک نوآوری در برنامه ریزی پایدار روستا است که توسعه دانش بنیان از طریق یادگیری مداوم منابع انسانی به عنوان بخشی جدایی ناپذیر از توسعه منابع در مناطق روستایی را تقویت می کند. اگرچه روستاهای هوشمند و شیوه های آن ها در مقایسه با شهرهای هوشمند دیرتر موردتوجه قرارگرفته است، اما مردم انتظارات زیادی از توسعه پایدار مناطق روستایی از طریق ابتکار و عمل به روستای هوشمند، به ویژه در شرایط فعلی جهانی و عصر ارتباطات دارند. بنابراین، هدف پژوهش حاضر بررسی میزان اثرگذاری رهیافت روستای هوشمند بر توسعه پایدار سکونتگاه های روستایی پیراشهری کلان شهر تهران در محدوده شهرستان اسلامشهر است. این تحقیق به روش توصیفی- تحلیلی و ازنظر هدف کاربردی و جامعه آماری تحقیق شامل 12 سکونتگاه پیراشهری کلان شهر در شهرستان اسلامشهر با جمعیت 34574 نفر در قالب 10340 خانوار است که بیش از 95 درصد از جمعیت روستایی شهرستان را شامل می گردد. برای برآورد حجم نمونه مورد پرسشگری در روستاها با استفاده از فرمول و در سطح اطمینان 95 درصد، 260 خانوار روستایی به روش تصادفی مورد پرسشگری قرار گرفتند. برای آزمون مدل مفهومی پژوهش و بررسی تاثیر رهیافت روستای هوشمند بر توسعه پایدار سکونتگاه های پیراشهری، از تکنیک حداقل مربعات جزیی و نرم افزار Smart PLS استفاده گردید. با توجه به نتایج، ضرایب t بین متغیرهای اصلی پژوهش، بیش از 58/2 بوده یعنی رابطه معنادار و غیرمستقیم است؛ بدین ترتیب رهیافت روستای هوشمند بر توسعه پایدار سکونتگاه های روستایی تاثیر مثبت و معناداری دارد. مولفه های مدیریت و حکمرانی هوشمند و سلامت هوشمند به ترتیب با ضرایب 159/0 و 152/0 بیشترین تاثیر را بر توسعه پایدار روستایی را داشته اند و مولفه های محیط هوشمند و کشاورزی هوشمند نیز به ترتیب با ضرایب 121/0 و 131/0 کمترین تاثیر را بر توسعه پایدار سکونتگاه های روستایی داشته اند و درمجموع متغیر رهیافت روستای هوشمند 49 درصد از واریانس متغیر توسعه پایدار روستایی را پیش بینی می کند.

    کلیدواژگان: روستای هوشمند، سکونتگاه پیراشهری، توسعه پایدار روستایی، معادلات ساختاری، شهرستان اسلامشهر
  • حسین حیدری، محمد قاسمی سیانی*، احمد شکیبا، جواد مداحی، سعید کبیری، علی رنجبرکی صفحات 65-84

    سرمایه اجتماعی یکی از بنیان های توسعه روستایی بوده و نقش اساسی در توسعه اجتماعات روستایی دارد. به همین منظور تلاش شده است وضعیت سرمایه اجتماعی در روستاهای شهرستان ملکشاهی به عنوان پیش زمینه توسعه مورد تحلیل قرار گیرد. سرمایه اجتماعی در این پژوهش در سه بعد مشارکت اجتماعی، انسجام اجتماعی و اعتماد اجتماعی مورد سنجش و تحلیل قرار گرفته است. روش پژوهش پیمایش و جامعه آماری ساکنان روستاهای زیر 20 خانوار شهرستان ملکشاهی است. حجم نمونه برابر با 238 نفر از ساکنان روستاهای شهرستان ملکشاهی است که با جدول مورگان تعیین شده است. روش نمونه گیری نیز تصادفی است. یافته های پژوهش نشان داد که در بین ابعاد سرمایه اجتماعی، میزان انسجام اجتماعی نسبت به ابعاد مشارکت اجتماعی و اعتماد اجتماعی بالاتر است. رتبه بندی روستاهای مورد بررسی نشان داد که روستاهای وری علی نظر و گل گل علیا دارای بالاترین سرمایه اجتماعی و روستاهای درگه و پل شکسته نیز پایین ترین سرمایه اجتماعی را دارا هستند. وضعیت سرمایه اجتماعی به تفکیک دهستان نیز نشان داد که دهستان کبیرکوه دارای بالاترین میزان سرمایه اجتماعی و دهستان شوهان پایین ترین میزان سرمایه اجتماعی را دارد.

    کلیدواژگان: سرمایه اجتماعی، اعتماد، انسجام، مشارکت، جامعه روستایی، شهرستان ملکشاهی
  • حسن مومنی*، سمیرا جولایی صفحات 85-98

    روستاهای هالیدی پدیده ای نوظهور است که با عوامل شهرگریزی در پیرامون کلانشهرها شکل می گیرد و در آن جمعیت ساکن دایمی در روستا از تعداد انگشتان دست نیز کمتر بوده و در مقابل جمعیت شناور در روزهای تعطیل به ویژه در پایان هفته، ظرفیت اسکان را در روستا اشباء و حتی سرریز می کنند. این پدیده به شدت در نواحی روستایی اطراف شهرهای پرجمعیت درحال بروز و ظهور است. از مناطق متاثر از پدیده روستاهای هالیدی می توان به قلمرو کردان و سکونتگاه های خوش آب و هوای پیرامونی آن اشاره نمود. این پژوهش با هدف بررسی دلایل و علت های ایجابی در بررسی روستاهای هالیدی در قلمرو کردان تهیه شده و در آن از روش تحلیل مضمون استفاده گردیده است. در نتایج نخستین پژوهش حاصل شده از مشارکت 25 تن از افراد مرتبط به روش مشاهده مشارکتی، مجموعا 9 مضمون پایه ای کسب شد که از مفاهیم مختلف با میزان فراوانی متغیر شکل گرفته اند. همچنین نتایج حاصله از تشریح مضامین پژوهش در ارتباط با شکل گیری روستاهای هالیدی نشان می دهد که این روستاها اغلب در پیرامون مناطقی با ویژگی های طبیعی متمایز کننده و جغرافیای منحصر بفرد، با انباشت سرمایه و شرایط سهل دسترسی و دارای امنیت ایجاد می شوند. اما از آنجایی که عملا در این سکونتگاه ها تولید به ندرت اتفاق می افتد نه می توان آنها را دارای کارکرد روستایی دانست و نه شهری، هرچند که در این پژوهش از این پدیده به عنوان روستاهای هالیدی یاد شده است. بنابراین این اتفاق موجب تخریب بسیاری از ارزش های ملموس و ناملموس اصیل به یادگار مانده از گذشته زیست این چنین روستاهایی است.

    کلیدواژگان: کارکرد، روستاهای هالیدی، شهرگریزی و کردان البرز
  • رضا منافی آذر*، جواد رزمی صفحات 99-118

    دامپروری از اصلی ترین بخش های تولید مواد پروتیینی و لبنی بوده و بعد از زراعت و باغداری بالاترین سهم را در ارزش افزوده کشاورزی دارد. رشد جمعیت و تحقق امنیت غذایی، توسعه این زیربخش را ضروری ساخته است. راهبرد نوین مورد توجه سیاستگذاران و برنامه ریزان برای ارتقای مزیت رقابتی این بخش "کاربست رهیافت خوشه های فعالیتی" است که همکاری و رقابت بنگاه های تجمیع یافته در یک محدوده جغرافیایی و رقابت پذیری و کارایی آنها را محقق می سازد. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و به لحاظ روش شناسی رویکرد انتقادی و مبتنی پراگماتیسم بوده و از روش تحقیق آمیخته (کمی و کیفی) بهره گفته شد. از تکنیک های پرسشنامه و مصاحبه های نیمه ساخت یافته به منظور ارزیابی ساختار خوشه فراورده های دامی منظومه روستایی باروق بهره گرفته شد. برای تحلیل داده ها از روش های آمیخته متوالی (تحلیل های شبکه اجتماعی و سلسه مراتبی در نرم افزارهای NodExcel و ExpertChoice) استفاده شد. نتایج نشان داد از بین عوامل پنجگانه شکل گیری خوشه، تمرکز جغرافیایی و ارتباطات بین بنگاهی بیشترین اثرگذاری را دارند. علیرغم وجود عناصر ضروری برای توسعه خوشه ای مانند تمرکز جغرافیایی تامین کنندگان، تولیدکنندگان، واحدهای فراوری و بازار، برای تشکیل خوشه «ارتباطات افقی و عمودی بین بنگاهی، محیط نهادی و استراتژی خوشه» دارای نارسایی است. تراکم شبکه 0.191 برای گرافی با 16 راس و 23 یال بسیار پایین تر از واحد(1) بوده و نشانگر شبکه ناقص خوشه در وضع موجود است. این کاستی ها با کاربست استراتژی هایی مانند "نظارت بر بهره برداری مسیولانه و حفاظت از مراتع"، "افزایش و تقویت صنایع تکمیلی بخش دامپروری و ایجاد ارتباطات بین بنگاهی" می تواند حلقه های مفقوده زنجیره ارزش فراورده های دامی را تعبیه نماید و فعالیت خوشه را میسر کرده و گامی برای توسعه ناحیه ای فراهم بسازد.

    کلیدواژگان: خوشه های کسب و کار، خوشه فراورده های دامی، توسعه ناحیه ای، منظومه روستایی باروق
  • عبدالمتین میانی، مهدی کرمی دهکردی* صفحات 119-132

    در روستاهای مورد مطالعه از اثر موجودیت چالش های معیشتی و تحقق عوامل علی موثر برای از بین بردن چالش های متذکره نیاز مبرم به چنین پژوهشی بیش ازپیش محرز گردیدد. مطالعه حاضر از نظر پارادایمیک، از نوع کیفی بوده و راهبرد در این پژوهش نظریه بنیانی با استفاده از روش استراوش و کوربین می باشد. به منظور جمع آوری داده ها از مصاحبه های عمیق، مشاهده مستقیم، تهیه عکس و فیلم استفاده شده است. نمونه گیری در پژوهش حاضر به صورت هدفمند و با بهره مندی از تکنیک گلوله برفی از جامعه مطلعین کلیدی بود. تجزیه وتحلیل داده ها در سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی با استفاده از نرم افزار ATLAS.ti صورت پذیرفته است که در این مقاله صرفا به تحلیل عوامل علی پرداخته شده است. با توجه به نتایج تحقیق می توان گفت که وابستگی بیشتر به بخش کشاورزی، جنگ و چالش های امنیتی، نبود امنیت غذایی و کارایی ضعیف بخش دامداری و طیور عواملی هستند که راه های دسترسی به معیشت پایدار روستاییان را تحت تاثیر خود قرار داده است. در ضمن کشاورزی سنتی، عدم سرمایه گذاری در بخش روستایی و کشاورزی، خشک سالی و روش های سنتی آبیاری، اثرات جنگ، امنیت سرمایه گذاری، چالش های تغذیه ای، ضعف در دام و طیور اصلاح نژاد شده، کمبود تولید لبنیات و عدم بهره برداری موثر از محصولات دامی نیز به دارایی های معیشتی روستاییان آسیب رسانیده است و این عوامل در ازدیاد فقر و ازدیاد چالش های معیشتی نقش بسزایی دارند.

    کلیدواژگان: عوامل علی، معیشت پایدار، مدل استراوش و کوربین، افغانستان، Atlas.ti
  • کبری نجفی، حسین فراهانی*، بهروز محمدی یگانه، علی اکبر نجفی کانی صفحات 133-148

    امروزه کسب و کارهای کوچک و خرد روستایی می تواند نقش مهمی در متنوع سازی اقتصاد جوامع روستایی ایفا کند و وسیله ای برای تحریک رشد اقتصاد نواحی روستایی و به تبع آن اقتصاد ملی به شمار می آید. در این راستا جاذبه های گردشگری در روستاهای ساحلی نقش بسیار حایز اهمیتی در رونق کسب و کارها ایفا می کنند. تحقیق حاضر از نوع کاربردی و از نظر روش توصیفی - تحلیلی و میدانی می باشد. جامعه آماری تحقیق حاضر خانوارهای روستایی 12 روستای شهرستان  بابلسر می باشند که بالغ بر 8364 خانوار بوده و جمعیت آن برابر با 25840 نفر می باشد. تعداد نمونه مورد نیاز با استفاده فرمول کوکران معادل 367 نفر تعیین گردید. پایایی ابزار تحقیق نیز با استفاده از ضریب آلفای کرون باخ برای مولفه های مورد بررسی تحقیق برابر با 79/0 به دست آمده است و روایی تحقیق یا اعتبار پرسشنامه از طریق اعتبار صوری محتوایی بدست آمده است. داده های مستخرج از پرسش نامه با بهره گیری از نرم افزار spss و با استفاده از مقایسه میانگین فریدمن، ماتریس تحلیلی همبستگی گاما و رگرسیون خطی چندگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل از آزمون فریدمن نشان می دهد که استفاده از مناظر روستایی و ساحلی بسیار زیبا با چشم اندازهای خیره کننده، داشتن محیط آرام و بدون سر و صدا و تفریحات ساحلی بالاترین مقادیر را به خود اختصاص دادند و در بهبود کسب و کارها نقش کلیدی ایفا می کنند. نتایح تحلیل همبستگی گاما نشان می دهد که افزایش تنوع شغلی به تبع وجود جاذبه های گردشگری در روستاهای ساحلی با افزایش فرصت های شغلی، افزایش درآمد روستاییان، افزایش سطح آگاهی و دانش عمومی در راستای فعالیت های کارآفرینانه و افزایش انگیزه جوانان جهت سکونت و اشتغال در روستا رابطه معنادار و 99 درصدی دارند. همچنین نتایج حاصل از آزمون رگرسیون خطی چندگانه با روش هم زمان برای تبیین تاثیر جاذبه های گردشگری بر بهبود کسب و کارهای کوچک و اوضاع اقتصادی خانوارهای روستایی نشان می دهد که مولفه های بررسی شده تا حد قابل قبول و معناداری به متغیرهایی مرتبط هستند که بررسی شدند. در ضمن ضریب تعیین بدست آمده حاکی از آن است که توسعه یافتگی حدود 72 درصد به متغیرهای بررسی شده وابسته است.

    کلیدواژگان: کسب وکارهای کوچک، کارآفرینی، توسعه اقتصادی، گردشگری روستایی، بابلسر
  • غلامرضا امینی نژاد، یاسر زنده بودی*، موسی شفیعی، وحید صمصامی صفحات 149-164

    گردشگری پدیده ای کهن است که بر بنیاد حرکت و جابجایی انسان استوار است؛ گردشگری این فرصت را برای انسان ها به وجود آورده تا حین لذت از شگفتی های طبیعی و انسان ساخت هم زمان بتوانند در مورد یکدیگر بیاموزند و ضمن آشنایی بافرهنگ یکدیگر تفاوت های یکدیگر را بهتر درک کنند. آب پخش، از توابع شهرستان دشتستان استان بوشهر و یکی از قطب های تولید خرما و نخلداری در کشور است، سالانه بیش از 60 هزار تن خرما (35٪ خرمای تولیدی استان بوشهر) در آن برداشت می شود؛ مطالعه حاضر با هدف تبیین اثرات جشنواره خرما بر گردشگری از دیدگاه ساکنین محلی صورت گرفته است، بنابراین در پژوهش کاربردی و توصیفی- تحلیلی حاضر، با استفاده از پرسشنامه، داده های مورد نیاز، جمع آوری شد؛ جامعه آماری در این پژوهش کلیه ساکنان بخش (23132 N=) و حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 391 نفر بود که بصورت تصادفی ساده انتخاب شدند. پرسشنامه به صورت محقق ساخته بود، ابتدا سوالات پرسشنامه توسط محققین متناسب با اهداف تحقیق طراحی و سپس در اختیار اساتید و کارشناسان متخصص، قرار داده شد و پس از بررسی و تایید، تعداد 48 سوال برای اجرای پژوهش انتخاب و روایی آن، به صورت صوری تایید گردید؛ پایایی پرسشنامه (94/0) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها و اطلاعات از نرم افزار SPSS استفاده شد. نتایج آزمونt (در سطحα=.01) شاخص ها و متغیرهای برپایی جشنواره خرما بخش آب پخش نشان داد که: 1) متغیر نگرش(رضایت مندی) با ضریب (152/98)؛ 2) متغیر کالبدی با ضریب (839/73)؛ 3) متغیر محیطی با ضریب (064/63)؛ 4) متغیر اقتصادی با ضریب (04/97)؛ و 5) متغیر اجتماعی با ضریب (815/85)، معنادار است. میانگین محاسبه شده نمره آزمودنی ها در فاصله اطمینان 95 درصدی آزمون t و در حد بالای آن قرار دارد؛ و بیانگر اثرات مثبت برپایی جشنواره خرما در این بخش است.

    کلیدواژگان: جشنواره خرما، گردشگری، ساکنان محلی، آب بخش
  • شجاعت زارع، فاطمه عسکری بزایه*، مهران غلامی، پریسا محمدپور صفحات 165-182

    در این مطالعه جایگاه محصولات زراعی استان گیلان ازنظر دو نماگر منافع اجتماعی و سودآوری اقتصادی با استفاده از روش هزینه منابع داخلی مورد مقایسه قرارگرفته است. یافته ها نشان می دهد که استان گیلان در تولید انواع برنج در تمامی شهرستان ها دارای مزیت نسبی قوی است و جایگاه این محصول ازلحاظ درآمد و مزیت، یکسان می باشد، بنابراین ازنظر نماگر منافع اجتماعی این محصول در اولویت کشت می‏باشد. در تولید سایر محصولات در برخی از شهرستان ها فاقد مزیت و یا اینکه دارای مزیت شکننده است؛ و یا جایگاه آن ها ازلحاظ درآمد و مزیت یکسان نیست. آستارا، رضوانشهر و سیاهکل در زمینه گندم دیم دارای مزیت نسبی با درجه به ترتیب 7 و 6 و 6 هستند. در جو دیم، رضوانشهر و سیاهکل با درجه مزیت 7 دارای مزیت هستند. شهرستان طوالش با درجه مزیت 8 جایگاه خوبی در تولید لوبیای چیتی آبی دارد. در عدس دیم، سیاهکل با درجه مزیت 6 تنها شهرستان مزیت دار است که جایگاه متزلزلی دارد. سیب زمینی آبی که صرفا در شهرستان طوالش کشت می شود با درجه 1 فاقد مزیت شناخته شده است. هندوانه آبی در رشت، بندرانزلی، صومعه سرا و آستانه اشرفیه دارای مزیت به ترتیب 10، 9، 8 و 7 است. هندوانه دیم در صومعه سرا، رشت، لنگرود و لاهیجان به ترتیب با درجه 9، 8، 8 و 7 مزیت دارد. در تولید خیار آبی، بندرانزلی و آستارا دارای مزیت به ترتیب با درجه 8 و 6 است. در یونجه دیم، رودبار و لاهیجان از مزیت نسبی قدرتمندی (درجه 9) برخوردار هستند. با توجه به اینکه تولید بر اساس مزیت نسبی باعث افزایش منافع اجتماعی می‏شود، بنابراین پیشنهاد می شود، سیاست های دولت در زمینه حمایت از محصولات به گونه ای انجام شود که رتبه مزیت نسبی محصولات با رتبه درآمد خالص آن ها یکسان شود تا تولید بر اساس منافع اجتماعی با تولید بر اساس منافع کشاورزان منطبق گردد.

    کلیدواژگان: مزیت نسبی، محصولات زراعی، روش هزینه منابع داخلی، استان گیلان
  • علی سردارشهرکی*، زهرا غفاری مقدم صفحات 183-206

    منطقه سیستان بدلیل خشکسالی های دو دهه اخیر دچار معضلات فراوانی در بخش کشاورزی شده است. این در حالیست که نظام فناورانه و دانش بنیان در طرح های مختلف از سوی سازمان ها و ارگان ها برای این منطقه پیش‎بینی شده است. از این رو در این مطالعه موانع توسعه نظام دانش بنیان و فناورانه روستایی در بخش کشاورزی منطقه سیستان مدنظر می‎باشد. این هدف با استفاده از رویکرد سیستم پشتیبان تصمیم (DSS) و نظرات خبرگان بررسی گردید. بر اساس نتایج بدست آمده،  موانع توسعه دانش بنیان با 27 درصد بیشترین مقدار را به خود اختصاص داده است. از اینرو پیشنهاد می‎گردد سازمان های مربوطه سیاست گذاری خود را در تسهیل انتقال فناوری نوآورانه به بخش کشاورزی در منطقه سیستان مورد توجه جدی‎تر قرار دهند. همچنین کاهش قوانین سخت و دست و پا گیر در این زمینه می‎تواند کمک شایانی به انتقال فناوری به بخش کشاورزی نماید.

    کلیدواژگان: دانش‎بنیان، نظام نوآوری روستایی، سیستان
  • کوثر گرامی، مجید یاسوری*، مهدی حسام صفحات 207-226

    زیست پذیری به عنوان مفهومی با تعریف فضای مناسب برای کار و زندگی با تعدادی از مفاهیم دیگر مانند پایداری، کیفیت زندگی و اجتماع های سالم در ارتباط است. از آنجا که زیست‏پذیری از شروط لازم برای دست‏یابی به توسعه پایدار است، بنابراین ارزیابی و سنجش آن در حوزه برنامه‏ریزی برای روستاها اهمیت بسیاری دارد. از این رو تحقیق حاضر با هدف تحلیل زیست پذیری روستاهای بخش کومله انجام گردید. نوع پژوهش کاربردی، روش مورد استفاده آن توصیفی- تحلیلی و داده‏ها با استفاده از منابع اسنادی و مطالعات میدانی گردآوری شده است. نتایج آزمون اسپیرمن مشخص کرد که بین شاخص ها (بجز شاخص اجتماعی-شاخص کالبدی) همبستگی وجود دارد. نتیجه آزمون دوجمله ای مشخص نمود که تفاوت معناداری بین احتمال آزمون شده و احتمال مشاهده شده در همه ی شاخص ها وجود دارد. با استفاده از آزمون فریدمن شاخص های زیست پذیری در منطقه مورد مطالعه مورد سنجش قرار گرفت که شاخص های زیست محیطی، شاخص اجتماعی، شاخص کلبدی-فضایی، شاخص مدیریتی، شاخص خدمات و زیرساخت ها و شاخص اجتماعی به ترتیب در جایگاه های اول تا ششم قرار گرفتند. رابطه ی بین میزان فاصله از مرکز شهر و شاخص های زیست پذیری با آزمون همبستگی اسپیرمن سنجیده شد که نتایج نشان داد بین متغیر فاصله و شاخص مدیریتی رابطه معناداری وجود ندارد. در ادامه روستاهای منطقه مورد مطالعه بر اساس شاخص های ارزیابی رتبه بندی گردیدند.

    کلیدواژگان: زیست پذیری روستایی، توسعه پایدار روستایی، بخش کومله