فهرست مطالب

مجله دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان
سال بیست و سوم شماره 1 (پیاپی 180، فروردین 1403)

  • تاریخ انتشار: 1403/02/12
  • تعداد عناوین: 7
|
  • محسن رضائیان* صفحات 1-2

    در سخنان سردبیری شماره های قبل مجله دانشگاه، با انواع رفتار خودکشی و ضرورت پیشگیری از آن ها در قالب راهکار های چند وجهی آشنا شدیم (4-1). یکی از مهم ترین راهکار های چند وجهی دیگر برای مقابله با خودکشی با عنوان خودکشی صفر (Zero Suicide) شناخته می شود. این برنامه برای اولین بار در سال 2011 میلادی در کشور آمریکا طراحی شد (5) و سپس به مرور، جای خود را در برخی از کشورهای دیگر جهان باز نموده است. تمرکز این برنامه بیشتر بر روی نظام های مراقبت بهداشتی و درمانی است و بر مداخله در سطح جامعه، تاکید نمی کند. از این رو، اجزاء این راهکار چند وجهی هم، بیشتر متمرکز بر فعالیت های نظام های بهداشتی و درمانی است و مشتمل بر رهبری، آموزش، غربالگری و ارزیابی افراد در معرض خطر، نوشتن یک پروتکل درمانی قوی برای افراد در معرض خطر، تهیه یک برنامه پیشگیری از خودکشی با کمک خود فرد، کاهش دسترسی به مواد و ابزارهای کشنده و امکان دسترسی به خدمات تخصصی برای فرد خودکشی گرا می باشد. سایر اجزاء برنامه نیز شامل استفاده از درمان های مبتنی بر شواهد برای افراد خودکشی گرا، فراهم آوردن حمایت های لازم در طول دوره درمانی و اندازه گیری پیامدهای حاصل از برنامه و اقدام به بهبود برنامه در حین اجرای آن می باشند (5). بنابراین، خودکشی صفر در واقع یک برنامه خودکشی چند وجهی است که بر روی مراکز و سازماهایی تمرکز می کند که خدمات پیشگیری از خودکشی را به ویژه در سطوح بالینی ارائه می نمایند. این برنامه دارای وب سایت http://zerosuicide.sprc.org/ می باشد که در آن، مدل برنامه ارائه شده و از سازمان های مرتبط درخواست می گردد که به این برنامه بپیوندند. تاکنون ارزشیابی های به عمل آمده، نشان داده است که اجرای این برنامه در برخی از سازمان ها و مراکز، با موفقیت هایی همراه بوده است. با این وجود، این راهکار منتقدان فراوانی نیز دارد که معتقد هستند نتایج ارزشیابی های به عمل آمده، میزان موفقیت این برنامه را بیشتر از آنچه که واقعا رخ داده، گزارش نموده اند. از همین رو، آن ها معتقد هستند که نیاز به انجام ارزشیابی های جامع تری، برای بررسی میزان موفقیت واقعی این برنامه، وجود دارد (6). در انتها باید مجددا به این نکته اشاره نمود که این برنامه، کمتر به ریشه های رخداد خودکشی در جامعه پرداخته است و بیشتر به درمان افراد خودکشی گرا، اهمیت می دهد. از این رو در این برنامه، سایر اجزاء بسیار مهم یک استراتژی جامع برای پیشگیری از خودکشی، نظیر برنامه های آگاهی بخش به عموم افراد جامعه، گزارش صحیح و مسئولانه اخبار خودکشی در رسانه ها یا کاهش دسترسی به ابزار و وسایل خودکشی در سطح جامعه، دیده نشده است.

    کلیدواژگان: رفتار خودکشی
  • مرضیه مشعل پورفرد* صفحات 3-16
    زمینه و هدف

    کم توانی ذهنی به نوعی ناتوانی اشاره دارد که به واسطه محدودیت معنی دار فرد در کارکرد های شناختی، مهارت های اجتماعی و سازشی، قبل از 17 سالگی، شناسایی می شود. حرفه آموزی و مشاوره شغلی با هدایت و توسعه توانایی های افراد کم توان ذهنی، آن ها را برای زندگی مستقل و سازگار پرورش می دهد، به گونه ای که متناسب با توانایی و استعدادهایشان محیط شغلی متناسبی داشته باشند. پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر حرفه آموزی بر مهارت های اجتماعی و توانایی های شناختی دانش آموزان پسر کم توان ذهنی آموزش پذیر انجام شد.

    مواد و روش ها

    این پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری کلیه دانش آموزان پسر 17-13 سال کم توان ذهنی آموزش پذیر شهر اهواز در سال 1401-1400 بودند. نمونه گیری به روش تصادفی چند مرحله ای انجام شد که شامل 30 دانش آموز پسر به طور تصادفی در گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) بودند. دانش آموزان گروه آزمایش 20 جلسه 45 دقیقه ای، برنامه حرفه آموزی دریافت کرد و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با استفاده از ابزارهای مقیاس مهارت های اجتماعیGresham  وElliot  و پرسش نامه توان مندی های شناختی Nejati جمع آوری شد و به روش آنالیز کوواریانس چندمتغیره تجزیه و تحلیل شدند.

    یافته ها

    نتایج حاکی از افزایش معنی دار میانگین نمره مهارت های اجتماعی و توانایی های شناختی در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در مرحله پس آزمون بود (001/0>P). هم چنین، بیشترین اندازه اثر مربوط به متغیر مهارت های اجتماعی (667/0) بود.

    نتیجه گیری

    مطالعه حاضر نشان داد که برنامه آموزشی مبتنی بر حرفه آموزی بر مهارت های اجتماعی و توانایی های شناختی دانش آموزان پسر کم توان ذهنی آموزش پذیر موثر است، لذا با تبیین نحوه به کار گیری روش های آموزشی می توان به بهبود عملکرد در این افراد یاری رساند.

    کلیدواژگان: حرفه آموزی، مهارت های اجتماعی، توانایی های شناختی، کم توان ذهنی آموزش پذیر
  • سمیه مرادی، فرنگیس دمهری*، رضا آقازاده، محسن سعیدمنش صفحات 17-30
    زمینه و هدف

    اضطراب اجتماعی به عنوان یکی از اختلال های اضطرابی شایع در نوجوانان مطرح شده است. هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر سیستم های مغزی، رفتاری، خودکارآمدی و نشخوار فکری دختران نوجوان با اختلال اضطراب اجتماعی بود.

    مواد و روش ها

    این پژوهش از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه آزمایش و کنترل است. جامعه تحقیق عبارت از کلیه نوجوانان دختر 12 تا 18 سال با اضطراب اجتماعی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران در سال 1402 بود که 30 نفر از بین آن ها به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. برای گروه آزمایش 8 جلسه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، هفته ای دوبار به مدت 90 دقیقه اجرا شد. گروه کنترل هیچ گونه آموزشی را دریافت نکرد. ابزار پژوهش شامل پرسش نامه های نشخوار فکری Nolen و Hoeksma، خودکارآمدی Scherer و سیستم های مغزی رفتاری Carver و Whait بودند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد.

    یافته ها

    درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد باعث کاهش نشخوار فکری (49/0=Eta، 91/26=F، 001/0>P)، بهبود خودکارآمدی (61/0=Eta، 56/43=F، 001/0>P)، و سیستم های فعال ساز رفتاری در شرکت کنندگان گروه آزمایش (32/0=Eta، 71/12=F، 001/0>P) شد.

    نتیجه گیری

    به نظر می رسد درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در کاهش نشخوار فکری و افزایش سلامت روان نوجوانان دختر با اختلال اضطراب اجتماعی اثربخش است. پیشنهاد می شود در مراکز مشاوره از روش درمان پذیرش و تعهد برای بهبود سلامت نوجوانان با اختلال اضطراب اجتماعی استفاده شود.

    کلیدواژگان: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، سیستم های مغزی رفتاری، نشخوار فکری، خودکارآمدی، اضطراب اجتماعی، دختران نوجوان
  • منصوره میرحسینی*، اصغر جعفری، محمد قمری صفحات 31-45
    زمینه و هدف

    حساسیت اضطرابی فرآیند تاثیرگذاری سبک زندگی و سواد سلامت را در سازگاری روانی-اجتماعی با کووید-19 تغییر می دهد. لذا پژوهش حاضر با هدف تعیین مدل سازگاری روانی-اجتماعی با کووید-19 بر اساس سبک زندگی و سواد سلامت در مبتلایان بعد از واکسیناسیون با نقش واسطه ای حساسیت اضطرابی انجام شد.

    مواد و روش ها

    پژوهش توصیفی حاضر از نوع همبستگی بود. جامعه آماری، مبتلایان به کووید-19 بعد از واکسیناسیون در مراکز درمانی شهر بابک در سال 1401 بودند. تعداد 250 شرکت کننده به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسش نامه های سبک زندگی Lali و همکاران (1391)، سواد سلامت Montazeri و همکاران (1393)، حساسیت اضطرابی Reiss و همکاران (1995) و سازگاری روانی-اجتماعی با بیماری Derogatis (1986) جمع آوری و با آزمون های ضریب همبستگی Pearson، مدل یابی معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شدند.

    یافته ها

    همبستگی مثبت و معنی دار سبک زندگی، سواد سلامت و حساسیت اضطرابی با سازگاری روانی-اجتماعی به ترتیب 630/0، 577/0 و 689/0- و همبستگی منفی و معنی دار سبک زندگی و سواد سلامت با حساسیت اضطرابی به ترتیب 480/0- و 440/0- بودند (001/0P<). مدل ساختاری سازگاری روانی-اجتماعی با کووید-19 بر اساس سبک زندگی و سواد سلامت با نقش واسطه ای حساسیت اضطرابی برازش مناسبی داشت (001/0>P).

    نتیجه گیری

    حساسیت اضطرابی در رابطه سبک زندگی و سواد سلامت با سازگاری روانی-اجتماعی نقش واسطه ای دارد. پیشنهاد می شود متخصصان حوزه درمان کووید-19، به منظور افزایش سازگاری روانی-اجتماعی افراد بعد از واکسیناسیون، به نقش سبک زندگی و سواد سلامت افراد توجه نموده و با ارائه برنامه های آموزشی و مشاوره ای، اضطراب آنان را کاهش دهند.

    کلیدواژگان: سازگاری، سبک زندگی، سواد سلامت، اضطراب، کووید-19
  • زهراالسادات حسینی، حسن احمدی نیا، زهره قرشی، محسن رضائیان* صفحات 46-60
    زمینه و هدف

    خشونت خانگی در دوران بارداری تهدید جدی بر سلامت جسمی، روحی و روانی مادر، جنین و در نهایت تهدید جدی بر سلامت و ساختار جامعه است. در نتیجه این مطالعه با هدف تعیین رابطه بین خشونت خانگی در طی بارداری با پیامد های نوزادی، در زنان باردار شهر رفسنجان انجام شد.

    مواد و روش ها

    در این مطالعه مورد-شاهدی، جمع آوری داده ها با استفاده از پرسش نامه سه قسمتی شامل اطلاعات جمعیت شناختی، خشونت خانگی و پیامد های نوزادی انجام شد. حجم نمونه برای گروه مورد (دارای حداقل یک پیامد نوزادی) 20 نفر محاسبه شد که برای دست یابی به این تعداد، انجام پرسش گری از 211 زن باردار مراجعه کننده به زایشگاه نیک نفس رفسنجان در سال های 1399 و 1400 انجام شد. به ازای هر فرد مورد، سه نفر از افراد بدون پیامد که از لحاظ سن و تعداد فرزند با ایشان همسان بودند، به عنوان شاهد انتخاب شدند (60 نفر). داده ها با استفاده از رگرسیون لجستیک چندگانه تجزیه و تحلیل شد.

    یافته ها

    تعداد 13 نفر (7/21 درصد) از گروه شاهد و 10 نفر (50 درصد) از گروه مورد با خشونت دوران بارداری مواجهه داشته اند (015/0=P). نتایج رگرسیون لجستیک چندگانه نشان داد با تعدیل اثر سن همسر، شانس بروز حداقل یک پیامد نوزادی در مادرانی که در طول دوره بارداری مورد خشونت قرار گرفته اند 29/3 برابر مادرانی بوده که مورد خشونت قرار نگرفته اند (036/0=P).

    نتیجه گیری

    بر طبق نتایج مطالعه حاضر، به نظر می رسد خشونت خانگی باعث افزایش پیامد ها و عوارض بارداری می شود. در نتیجه برنامه ریزی مناسب برای اجرای فرآیند های مداخله گر و آگاهی بخش ضروری به نظر می رسد.

    کلیدواژگان: خشونت خانگی، پیامدهای نوزادی، بارداری​​​​​​​
  • زهرا رئیسی*، سارا نجمی صفحات 61-75
    زمینه و هدف

    هایپرلوردوزیس افزایش بیش از حد طبیعی تعقر در مهره های کمری است که به عنوان یکی از علل شیوع بیماری کمردرد مزمن شناخته شده است. به نظر می رسد انجام تمرینات تخصصی با هدف کاهش این زاویه می تواند در بهبود بیماران مبتلا به کمردرد مزمن کمک کننده باشد. هدف از این مطالعه تعیین تاثیر تمرینات Egoscue و تمرینات آکادمی ملی طب آمریکا همراه با مانور تو کشیدن شکم بر درد و زاویه لوردوز در زنان مبتلا به کمردرد مزمن می باشد.

    مواد و روش ها

    این کارآزمایی بالینی تصادفی شده کنترل دار در سال 1402 در شهر قم انجام خواهد شد. تعداد 75 زن مبتلا به کمردرد مزمن غیراختصاصی و زاویه لومبارلوردوزیس افزایش یافته در مطالعه حاضر شرکت خواهند کرد. شرکت کنندگان به طور تصادفی به یک گروه کنترل و دو گروه تجربی Egoscue و تمرینات آکادمی ملی طب آمریکا همراه با مانور تو کشیدن شکم تقسیم خواهند شد (هر گروه 25 نفر). تمرینات در گروه های مداخله به مدت هشت هفته، سه جلسه در هر هفته انجام می شود. در این مدت گروه کنترل روال عادی زندگی خود را خواهد داشت. زاویه لوردوز، درد، ناتوانی، کیفیت زندگی، ترس از حرکت، آگاهی بدنی و خودکارآمدی درد به ترتیب با استفاده از خط کش منعطف، پرسش نامه های مقیاس سنجش بصری درد، McGill، Roland-Morris، کیفیت زندگی 36 سوالی، Tampa، آگاهی بدنی و خودکارآمدی درد در پایان هفته های چهارم و هشتم ارزیابی خواهند شد.

    بحث: 

    مقایسه اثربخشی شیوه های مختلف تمرینی در زمان های متفاوت، می تواند با شناسایی موثرترین تمرینات در کمترین زمان، جهت بهبود زنان مبتلا به کمردرد مزمن و هایپرلوردوزیس کمک کننده باشد.

    کلیدواژگان: کمردرد، لوردوزیس، کیفیت زندگی، کینزیوفوبیا، آگاهی بدنی، خودکارآمدی درد
  • علی اکبر حقدوست*، احمد نقیب زاده تهامی، محسن بارونی، رضا دهنویه صفحات 76-87

    مهم ترین کارکردهای بهداشت در نظام سلامت فعلی کشور عبارتند از:1- نظام مراقبت: مدیریت آمار و اطلاعات سلامت و بیان شاخص های سلامت، در حال حاضر این کارکرد با اشکالات جدی از جمله کم شماری، عدم یکپارچگی و ایراد در سامانه ها مواجه است.  2- ارائه خدمات بهداشت اولیه: خدمات پایه بهداشتی و درمانی که برای همه اقشار، اما اتصال آن به سطح دوم ضعیف است. 3- ارتقاء سلامت: که وظیفه اصلاح سبک زندگی را دارد، اما علی رغم اهمیت بسیار زیاد آن، جایگاه مناسبی نداشته و به صورت کلی تولیت اصلاح سبک زندگی در کشور مشخص نیست. 4- بهداشت عمومی: یا بهداشت فردی و فرافردی شامل بهداشت محیط، بهداشت حرفه ای، بهداشت مدارس و مانند آن ها است. ولی موانع جدی به خصوص در مواجهه با صنایع بزرگ و یا اصلاح وضعیت آلودگی هوا وجود دارد. بعد از تحلیل کارکردهای فوق و با نگاه به آینده، این پیشنهادات طرح گردیده است: 1) شکل گیری ساختاری منسجم برای پزشکی خانواده جهت مدیریت یکپارچه خدمات، 2) جداسازی ساختارهای جدیدی از معاونت های بهداشت و درمان تحت عنوان الف) مرکز مدیریت نظام مراقبت سلامت، ب) مرکز نظارت، پایش و اعتباربخشی، ج) ارتقاء سلامت و اصلاح سبک زندگی؛ تا بتوانند مستقل و با کمترین تضاد منافع وظایف سازمانی خود را انجام داده و پزشکی خانواده (ترکیب باقی مانده معاونت های بهداشت و درمان) چابک تر به وظیفه اصلی خود بپردازد. 3) تقویت زیرساخت های الکترونیک و خدمات از راه دور و اصلاح جدی در مدیریت آن ها.

    کلیدواژگان: بخش بهداشت، چالش ها، راه کارها، آینده
|
  • Marzieh Mashalpourfard* Pages 3-16
    Background and Objectives

    Mental retardation refers to a type of disability that is identified before the age of 17 due to a significant limitation of a person's cognitive functions, social skills, and compromise. Vocational training and career counseling, by guiding and developing the abilities of mentally retarded people, nurture them for an independent and compatible life in a way that they have a suitable job environment according to their abilities and talents. The current research was conducted with the aim of determining the effect of vocational training on social skills and cognitive abilities of educable mentally retarded male students.

    Materials and Methods

    The current research was a quasi-experimental study with a pre-test and post-test design with a control group. The statistical population was all male students aged 13-17 years old with educational disabilities in Ahvaz City in 2021-2022. Sampling was done by multi-stage random method and 30 male students were randomly assigned to an experimental group (15 people) and a control group (15 people). The students of the experimental group received a professional training program for 45 minutes in 20 sessions, and the control group did not receive any intervention. Data were collected using Gresham and Elliot’s Social Skills Scale Tools and Nejati’s Cognitive Abilities Questionnaire and were analyzed by multivariate analysis of covariance (MANCOVA).

    Results

    The results showed a significant increase in the average score of social skills and cognitive abilities in the experimental group compared to the control group in the post-test phase (p<0.001). Also, the largest effect size was related to the variable of social skills (0.667).

    Conclusion

    The present study showed that the intervention based on the educational profession was effective on the social skills and cognitive abilities of the mentally retarded students. Therefore, using the educational methods can be helpful in improving the fuctional characteristics of these people.

    Keywords: Vocational training, Social skills, Cognitive abilities, Educable mentally retarded
  • Somayeh Moradi, Farangis Demehri*, Reza Aghazadeh, Mohsen Saeidmanesh Pages 17-30
    Background and Objectives

    Social anxiety is one of the most common disorders in adolescents. The present study was conducted with the aim of determining the effectiveness of acceptance and commitment therapy (ACT) on behavioral brain systems, self-efficacy, and rumination of adolescent girls with social anxiety disorder.

    Materials and Methods

    This was a quasi-experimental study with a pre-test and post-test design with experimental and control groups. The statistical population included girls aged 12 to 18 years with social anxiety in Tehran City in academic year 2023. Using convenience sampling 30 people were selected and randomly assigned into experimental (n=15) and control (n=15) groups. The experimental group participated in ACT for 8 sessions twice a week for 90 minutes, but the control group received no training. In this research, Nolen and Hoeksma's Rumination Questionnaire, Scherer et al.'s Self-efficacy Questionnaire, and Carver and Whait’s Brain-Behavioral Systems Questionnaire were used for pre-test and post-test evaluation. The collected data were analyzed using multivariate analysis of covariance (MANCOVA).

    Results

    The results indicated that ACT had a significant effect on the reduction of rumination (Eta=0.49, F=26.91, p<0.001), and improvement of self-efficacy (Eta=0.61, F=43.56, p<0.001) and brain behavioral system (Eta=0.32, F=12.71, p<0.001) in adolescent girls of Tehran City.

    Conclusion

    It seems that treatment based on ACT had a good effect on rumination, self-efficacy, and brain-behavioral systems of teenage girls suffering from social anxiety. It is recommended to use ACT method in counseling centers to improve the health of adolescents with social anxiety disorder.

    Keywords: Acceptance, commitment therapy (ACT), Behavioral brain systems, Rumination, Self-efficacy, Social anxiety, Adolescent girls
  • Mansore Mirhosseini*, Asghar Jafari, Mohammad Ghamari Pages 31-45
    Background and Objectives

    Anxiety sensitivity changes the process of lifestyle and health literacy efficacy in psychosocial adjustment with COVID-19. Therefore, the present search aimed to study the model of psychosocial adjustment with COVID-19 based on lifestyle and health literacy in patients after vaccination with the moderating role of anxiety sensitivity.

    Materials and Methods

    In the present descriptive-correlational study, the statistical population was all vaccinated individuals with COVID-19 referred to remedial centers in 2022 in Shahr Babak. Two-hundred and fifty participants were selected by purposeful sampling. Research instruments were Lali et al’s (2012) Life Style, Montazeri et al’s (2014) Health Literacy, Reiss et al’s (1995) Anxiety Sensitivity, and Derogatis’s (1986) Psychosocial Adjustment. Data were analyzed using Pearson’s correlation test and structural equations modelling.

    Results

    The positive and significant correlation of lifestyle, health literacy, and anxiety sensitivity with psychosocial adjustment were 0.630, 0.577 and 0.689, respectively, and the negative and significant correlation of lifestyle and health literacy with anxiety sensitivity were -0.480 and -0.440, respectively (p<0.001). The structural model of psychosocial adjustment with COVID-19 based on lifestyle and health literacy with the moderating role of anxiety sensitivity had a good fit (p<0.001).

    Conclusion

    Anxiety sensitivity mediates in the relationship between lifestyle and health literacy and psychosocial adjustment. It is recommended to professionals of COVID-19 therapy, in order to increase psychosocial adjustment of individuals after vaccination, to pay attention to the role of lifestyle and health literacy of individuals and decrease their anxiety using educational and counseling programs.

    Keywords: Adjustment, Lifestyle, Health literacy, Anxiety, COVID-19
  • Zahra Sadat Hosseini, Hasan Ahmadinia, Zohreh Ghorashi, Mohsen Rezaeian* Pages 46-60
    Background and Objectives

    Domestic violence during pregnancy poses a serious threat to the physical, mental, and emotional health of both the mother and the fetus. Ultimately, it also jeopardizes the overall health and structure of society. Therefore, this study was conducted with the aim of determining the relationship between domestic violence during pregnancy and neonatal outcomes in pregnant women residing in Rafsanjan City.

    Materials and Methods

    In this case-control study, data collection was performed through a three-part questionnaire, which included demographic information, domestic violence experiences, and infant outcomes. The sample size for the case group (comprising individuals with at least one neonatal outcome) was determined to be 20 people. To achieve this number, interviews were conducted with 211 pregnant women who visited Niknafs Maternity Hospital in Rafsanjan during 2019 and 2020. For each case subject, three individuals without any neonatal outcomes matched in terms of age and number of children, were selected as controls (60 people in total). The obtained data were analyzed using multiple logistic regression.

    Results

    Out of the control group, 13 individuals (21.7%) and out of the case group, 10 individuals (50%) experienced violence during pregnancy (p=0.015). The results of multiple logistic regression analysis indicated that after adjusting for the spouse's age, the odds of experiencing at least one neonatal outcome were 3.29 times higher in mothers who were subjected to violence during pregnancy compared to those who were not (p=0.036).

    Conclusion

    According to the current study, it can be concluded that domestic violence leads to an increase in pregnancy-related consequences and complications. Consequently, it is crucial to implement intervention programs and raise awareness to address this issue effectively.

    Keywords: Domestic violence, Neonatal outcomes, Pregnancy
  • Zahra Raeisi*, Sara Najmi Pages 61-75
    Background and Objectives

    Hyperlordosis (HL) is an excessive increase in the curvature of the lumbar vertebrae, which is known as one of the causes of the prevalence of chronic low back pain (CLBP). It seems that performing specialized exercises to reduce this angle can help improve patients with chronic back pain. This study aims to determine the effect of Egoscue exercises and the National Academy of Sports Medicine (NASM) exercises along with the Abdominal Drawing-in Maneuver (ADIM) on pain and lordosis angle in women with CLBP.

    Materials and Methods

    This randomized controlled clinical trial will be conducted in Qom City in 2024. Seventy-five women with CLBP and HL participated in the study. The participants were randomly divided into one control and two experimental groups of Egoscue and NASM exercises along with ADIM (25 people in either group). Exercises in the intervention groups were performed for eight weeks, three sessions per week. During this time, the control group had their usual life routine. Lordosis angle, pain, disability, quality of life, kinesiophobia, body awareness, and pain self-efficacy were evaluated at the end of the fourth and eighth weeks, using a flexible ruler, Visual Analog, McGill, Roland-Morris, SF-36, Tampa, Body Awareness, and Pain Self-Efficacy Questionnaires, respectively.

    Discussion

    Comparing the effectiveness of different exercise methods at different times can help improve women with CLBP and HL by identifying the most effective exercises in the shortest .

    Keywords: Low back pain, Lordosis, Quality of life, Kinesiophobia, Body awareness, Pain self-efficacy
  • AliAkbar Haghdoost*, Ahmad Naghibzadeh-Tahami, Reza Dehnavieh Pages 76-87

    The most crucial roles of the health deputy in the health system of the country include: The surveillance system is in charge of managing health data and displaying indicators, but there are serious concerns such as underestimation, segmentation problems, and drawback in the platforms. Providing primary health care services for all people using public funds, but it also suffers from barriers such as lack of effective communication with the secondary health care services. Health promotion plays a significant role in modifying people's lifestyle, but it is not given enough attention as a part of the healthcare system and generally, the responsible oragn in this domain is not obviously known. Public hygiene, which encompasses personal and transpersonal concerns, entails monitoring hygiene in the environment, work places, schools, and other similar sites. Today, there are actual concerns about air pollution, water, and food safety, and the hazards of large industries. After exploring the functions mentioned above, it is important to update the system to meet future needs. This viewpoint may lead us to suggest the following: 1) Designing a comprehensive and integrated system for health service delivery at all levels to implement the family physician. 2) Creating separate sub-organizations to reduce the risk of conflict of interest in the healthcare system and allow the family physician to work more agilely: a) a center for disease control (CDC), b) a center for monitoring and evaluation, and validation, and c) division for health promotion and life style modification. 3) Fundamentally improving and updating databases and electronic platforms.

    Keywords: Health sector, Challenges, Solutions, Future