فهرست مطالب

فصلنامه پرستاری دیابت
سال دوازدهم شماره 2 (بهار 1403)

  • تاریخ انتشار: 1403/03/26
  • تعداد عناوین: 5
|
  • الهام شهرکی مقدم، مهدیه پودینه مقدم، هاجر نوری سنچولی*، نجمه عزیزی صفحات 2395-2404
    مقدمه و هدف

    آموزش اساس درمان دیابت است، روش های مختلف آموزشی اثرات یکسانی ندارند، این مطالعه با هدف مقایسه  تاثیر آموزش همتا و ماجول خودیادگیری بر هموگلوبین گلیکوزیله بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 انجام شد.

    مواد و روش ها

    در این مطالعه کارآزمایی بالینی،60 بیمار مبتلا به دیابت نوع 2 و مراجعه کننده به کلینیک دیابت شهر زابل به طور در دسترس وارد مطالعه شدند. بیماران به طور تصادفی و از طریق پرتاب سکه در دو گروه قرار گرفتند. بیماران در گروه همتا در 6 جلسه 45-30 دقیقه ای شرکت کردند. این مداخله برای گروه همتا در طول یک ماه (2 جلسه در هفته) اجرا شد. در گروه ماجول نیز بسته های خودیادگیری در اختیار بیماران قرار گرفت. در گروه ماجول همزمان با جلسات آموزشی گروه همتا ماجول مربوطه (ماجول مربوط به همان موضوع جلسه آموزشی گروه همتا) در اختیار بیماران قرار داده شد تا به مطالعه آن بپردازند. جهت اطمینان از مطالعه ماجول، پژوهشگر تماس های تلفنی با بیماران برقرار شد. پژوهشگر در هر دو گروه آموزش همتا و ماجول خودیادگیری پیگیری های تلفنی جهت یادآوری برنامه درمانی را انجام داد. سطح هموگلوبین گلیکوزیله بیماران در قبل و 12 هفته پس از مداخله بررسی شد.

    یافته ها

    سطح هموگلوبین گلیکوزیله بیماران پس از شرکت در آموزش همتا به طور معناداری کاهش یافت(032/0=p) در حالی که سطح هموگلوبین گلیکوزیله بیماران در قبل و بعد از شرکت در ماجول خودیادگیری معنادار نبود (385/0=p). تفاوت معناداری در سطح هموگلوبین گلیکوزیله بیماران در بعد از شرکت در آموزش به روش همتا و ماجول خودیادگیری مشاهده نشد (119/0=p).

    نتیجه گیری

    مطالعه نشان داد آموزش همتا می تواند منجر به کاهش سطح هموگلوبین گلیکوزیله بیماران دیابت نوع 2 شود . بنابراین آموزش همتا شیوه موثری برای کمک به کنترل دیابت در بیماران بوده  و ترویج آن می تواند در کاهش عوارض بیماران دیابتی ثمر بخش باشد.

    کلیدواژگان: آموزش، همتا، ماجول خودیادگیری، دیابت، هموگلوبین گلیکوزیله
  • آسیه عطایی نخعی، زهره رافضی*، احمد برجعلی، مهدی معینی، محمد عسگری صفحات 2405-2423
    مقدمه و هدف

    زنان مبتلا به دیابت بارداری با مسئله جدی عدم خودمراقبتی وکنترل قندخون مواجه هستند که عوارض جبران ناپذیری ر ا برای مادر وجنین ایجاد می کند. این پژوهش با هدف بررسی موانع وتوانمندکننده های رفتارهای خودمراقبتی و کنترل قند خون براساس الگوی تغییر رفتارکامب  وچارچوب حوزه های نظری در زنان مبتلا به دیابت بارداری انجام شد.

    مواد و روش ها

    پژوهش حاضر کیفی  و از نوع پدیدارشناسی توصیفی است که درسال 1402 انجام شد. تعداد 19 زن مبتلا به دیابت بارداری واجد معیارهای ورود به پژوهش با روش نمونه گیری هدفمند و تا رسیدن به اشباع نظری انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری و برای تحلیل آنها  از روش تحلیل مضمون استفاده شد.

    یافته ها

    پس از تحلیل وکدبندی داده ها، موانع و توانمندکننده های شناسایی شده درقالب 6 مضمون فراگیر: صلاحیت روانشناختی (2 مضمون سازمان دهنده و3 مضمون پایه)، صلاحیت جسمانی(1مضمون سازمان دهنده و1 مضمون پایه)، فرصت اجتماعی(1مضمون سازمان دهنده و2 مضمون پایه) ، فرصت محیطی(1مضمون سازمان دهنده و3 مضمون پایه)، انگیزه تاملی(2مضمون سازمان دهنده و2مضمون پایه) و انگیزه خودکار(1مضمون سازمان دهنده و3مضمون پایه) دسته بندی شدند. درمجموع ، 6 مضمون فراگیر ، 8 مضمون سازمان دهنده و14 مضمون پایه استخراج شدند.                                               

    نتیجه گیری

    یافتن موانع وتوانمندکننده های رفتارهای خودمراقبتی وکنترل قندخون براساس یک الگوی علی جامع تحلیل رفتار مبتنی بر بافت و چارچوب حوزه های نظری در زنان مبتلا به دیابت بارداری می تواند بعنوان راهنمایی مفید برای طرح مداخله ی مناسب در اختیار پژوهشگران و دست اندرکاران حوزه سلامت قرار گیرد.

    کلیدواژگان: دیابت بارداری، رفتارهای خودمراقبتی، کنترل قندخون، الگوی تغییر رفتارکامب، چارچوب حوزه های نظری
  • طیبه مدنی فر، پریسا سادات سید موسوی*، مهین هاشمی پور، مهدی تبریزی، مجید کوهی اصفهانی صفحات 2424-2437
    مقدمه و هدف

    با توجه به اهمیت نقش والدین در سلامت جسمی - روانی کودک به ویژه در شرایط رویارویی با بیماری های مزمن، این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی برنامه تقویت ذهنی سازی والدین دارای کودک مبتلا به دیابت نوع یک بر استرس فرزندپروری انجام گرفت.

    مواد و روش ها

    روش پژوهش این مطالعه نیمه آزمایشی با ساختار طرح تک آزمودنی است. گروه نمونه به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و شامل 4 نفر از والدین دارای کودک 8 تا 12 ساله مبتلا به دیابت نوع یک هستند. آزمودنی ها در هشت جلسه دو ساعته در برنامه تقویت ذهنی سازی والدین دارای کودک مبتلا دیابت نوع یک شرکت کردند و پرسشنامه استرس فرزندپروری را به ترتیب در مراحل خط پایه، حین مداخله، پس از مداخله و پیگیری برنامه تکمیل نمودند تا اثربخشی این برنامه بر استرس فرزندپروری بررسی شود.

    یافته ها

    داده ها بر اساس معیارهای تحلیل ترسیمی و شاخص تغییر پایا بررسی شد. نتایج نشان داد برنامه طراحی شده ضمن برخورداری از اعتبار کافی، بر کاهش استرس فرندپروری موثر بوده و اثربخشی در مرحله پیگیری نیز ادامه داشته است.

    نتیجه گیری

    با توجه به اعتبار برنامه تقویت ذهنی سازی و اثربخشی آن، پیشنهاد می شود این برنامه جهت کاهش استرس و کمک به والدین کودکان مبتلا به دیابت نوع یک به طور گسترده اجرا شود و همچنین برای والدین در شرایط فشارزا یا دارای کودک مبتلا به دیگر بیماری های مزمن نیز مناسب سازی و اجرا گردد.

    کلیدواژگان: ذهنی سازی والدین، کودکان مبتلا به دیابت نوع یک، استرس فرندپروری
  • نسرین سرابی، احمد موسوی*، حمید کریمی، احسان نظرپور صفحات 2438-2448
    مقدمه و هدف

    دیابت به عنوان یک مشکل سلامتی، منجر به مرگ و میر و عوارض جدی می شود. جهت پیشگیری از این امر، بیماران نیازمند اتخاذ رفتارهای خودمراقبتی ویژه ای هستند. همچنین دانش بیمار در مورد بیماری و شیوه های خودمراقبتی برای دستیابی به هدف درمانی مورد نظر، در این راستا حائز اهمیت است. لذا مطالعه حاضر به منظور تعیین وضعیت آگاهی و عملکرد خودمراقبتی بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 انجام شد.

    مواد و روش ها

    در این مطالعه مقطعی، 299 بیمار مبتلا به دیابت نوع 2 مراجعه کننده به کلینیک دیابت شهرستان دزفول در سال 1401 به روش نمونه گیری در دسترس وارد مطالعه شدند. اطلاعات با کمک پرسشنامه مربوط به دانش و عملکرد خودمراقبتی جمع آوری شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS 16 با سطح اطمینان 95 درصد تجزیه و تحلیل شدند.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که 88/6 درصد زیر 60 سال، 67/2 درصد مرد، 57/9 درصد ساکن شهر، 54/2 درصد مجرد، 56/2 درصد بی سواد و 34/1 درصد 1 تا 5 سال مبتلا به دیابت بودند. مشخص شد که %93 و 99/3% نمرات بالایی در ابعاد آگاهی و عملکرد خودمراقبتی کسب نکردند. آگاهی از بیماری دیابت و عملکرد مربوط به مراقبت از پا  به ترتیب بالاترین و پایین ترین امتیاز را در زمینه خودمراقبتی کسب کردند.

    نتیجه گیری

    این مطالعه نشان داد که بیماران از دانش و عملکرد خودمراقبتی بالایی برخوردار نیستند، بنابراین اصلاح و ارتقای برنامه های خودمراقبتی این بیماران ضروری به نظر می رسد.

    کلیدواژگان: خودمراقبتی، آگاهی، دیابت ملیتوس
  • زهرا پورموحد*، رویا جعفری ندوشن، کیانا شیخ زاده، ناهید آردیان، منصوره نصیریان، محمدعارف ملک پور صفحات 2449-2459
    مقدمه و هدف

    دیابت بیماری مزمنی است که برعملکرد فردی، اجتماعی و روانی افراد مبتلا تاثیر دارد. کاهش سازگاری زناشویی و ایجاد مشکل در تحکیم خانواده از عواقب دیابت به شمار می رود. هدف از انجام این مطالعه تعیین تاثیر مداخله آموزشی بر تحکیم خانواده در زنان مبتلا به دیابت نوع دو مراجعه کننده به مرکز تحقیقات دیابت شهر یزد بود.

    مواد و روش ها

    این مطالعه یک مداخله ی آموزشی از نوع نیمه تجربی بوده که در سال 1400 بر روی 60 بیمار مبتلا به دیابت نوع دو انجام شد. نمونه ها به صورت در دسترس انتخاب و سپس بطور تصادفی در دو گروه آزمون و کنترل قرار گرفتند. از پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک و پرسشنامه تحکیم خانواده برای جمع آوری داده ها استفاده شد. مداخله آموزشی به صورت مجازی طی هفت جلسه انجام شد. از نرم افزار SPSS نسخه 26 و سطح خطای 0/05 و با استفاده از آزمون های تی مستقل، تی زوج، آنالیز واریانس، کوواریانس و من ویتنی برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده گردید.

    یافته ها

    پس از مداخله میانگین نمره ی تحکیم خانواده در گروه آزمون به طور قابل ملاحظه ای نسبت به گروه کنترل کاهش یافت و تفاوت بین دو گروه از این لحاظ معنی دار گردید. لازم به ذکر است که نمره ی پایین تر نشانه ی تحکیم خانواده ی بهتر است. نتیجه ی آزمون تی زوج برای مقایسه ی قبل و بعد از مداخله بیانگر تاثیر آموزش در گروه مداخله بود.

    نتیجه گیری

    مداخله آموزشی بر تحکیم خانواده در در زنان مبتلا به دیابت نوع دو شهر یزد موثر بود. پیشنهاد می شود در مطالعات آینده به بررسی و برنامه ریزی برای ارتقای تحکیم خانواده در بیماران مبتلا به سایر بیماری های مزمن پرداخته شود. همچنین شایسته است به بهبود بعد عاطفی بیشتر توجه گردد.

    کلیدواژگان: مداخله آموزشی، خانواده، زنان، دیابت
|
  • Elham Shahraki Moghadam, Mahdieh Poodineh Moghadam, Hajar Noori Sanchooli*, Najmeh Azizi Pages 2395-2404
    Introduction

    Education is fundamental to diabetes treatment. Various educational methods do not have the same effects, so this study aimed to compare the effects of peer education and self-learning modules on glycosylated hemoglobin in patients with type II diabetes.

    Materials and Methods

    In this clinical trial, 60 patients with type 2 diabetes referred to the Zabol diabetes clinic were enrolled. Patients were randomly divided into two groups using coin flips. Patients in the peer group participated in 6 sessions of 30-45 minutes each, conducted over a month (2 sessions per week). In the module group, self-learning packages were provided to patients. The patients in the module group studied at the same time as the peer group sessions. To ensure compliance with the module study, the researcher established telephone contact with patients. Telephone follow-ups were conducted for both peer training and module groups. The self-care scores of patients were assessed before and 12 weeks after the intervention.

    Results

    The level of glycosylated hemoglobin significantly decreased in patients after participating in peer training (P = 0.032), while the level of glycosylated hemoglobin did not show a significant change before and after participation in the self-learning module group (P = 0.385). There was no significant difference in the levels of glycosylated hemoglobin between the peer training and self-learning module groups after the intervention (P = 0.199).

    Conclusion

    This study showed that peer education could lead to a reduction in glycosylated hemoglobin levels in patients with type 2 diabetes. Therefore, peer education is an effective method to help control diabetes and can be beneficial in reducing complications in diabetic patients.

    Keywords: Education, Self-Learning Modules, Diabetes, Glycosylated Hemoglobin
  • Asie Ataei Nakhaei, Zohreh Rafezi*, Ahmad Borjali, Mahdi Moeini, Mohammad Asgari Pages 2405-2423
    Introduction

    Women with gestational diabetes face challenges with self-care and blood glucose control, leading to serious complications for both mother and fetus. The purpose of this research is to investigate the barriers and enablers of self-care behaviors and blood glucose control based on the COM-B model and the theoretical domains framework in women with gestational diabetes.

    Materials and Methods

    This qualitative, descriptive phenomenological study was conducted in 2023. Using a purposive sampling approach, nineteen eligible women with gestational diabetes mellitus (GDM) were interviewed until theoretical saturation was reached. Data were collected using semi-structured interviews and analyzed using the thematic analysis method.

    Results

    After analyzing and coding the data, the identified barriers and enablers were categorized into six encompassing themes: psychological competence (two organizing themes and three basic themes), physical competence (one organizing theme and one basic theme), social opportunity (one organizing theme and two basic themes), environmental opportunity (one organizing theme and three basic themes), reflective motivation (two organizing themes and two basic themes), and automatic motivation (one organizing theme and three basic themes). In total, six encompassing themes, fourteen organizing themes, and eight basic themes were extracted.

    Conclusion

    Identifying the barriers and enablers of self-care and glucose control in women with gestational diabetes, based on a comprehensive causal behavior analysis and the theoretical domains framework, can provide a basis for researchers and therapists to design effective treatment plans.

    Keywords: Gestational Diabetes, Self-Care Behaviors, Blood Glucose Control, COM-B Model Of Behavior Change, Theoretical Domains Framework
  • Tayebeh Madanifar, Parisa Sadat Seyed Mousavi*, Mahin Hashemipour, Mehdi Tabrizi, Majid Koohi Esfahani Pages 2424-2437
    Introduction

    Considering the importance of the role of parents in the physical and mental health of children, especially in the face of chronic diseases, this research aimed to investigate the effectiveness of the mentalization promoting program for parents of children with type 1 diabetes (T1D) on parental stress.

    Materials and Methods

    The research method of this study is semi-experimental with a single-subject structure. The sample group was selected by purposive sampling and included four parents of 8-12-year-old children with T1D. The subjects participated in eight two-hour sessions of the mentalization promoting program for parents of children with T1D and completed the Parental Stress Questionnaire (PSI-SF) at baseline, during the intervention, after the intervention, and during follow-up stages to evaluate the effectiveness of this program on parental stress.

    Results

    The data were analyzed using graphical analysis and the Reliable Change Index (RCI). The results showed that the proposed program, while having sufficient validity, was effective in reducing the stress of these parents, and the effectiveness continued in the follow-up phase.

    Conclusion

    Considering the credibility and effectiveness of the mentalization promoting program, it is suggested that this program be widely implemented to reduce stress and support parents of children with T1D. Furthermore, this program should be adapted and implemented for parents in stressful situations or those with children suffering from other chronic diseases.

    Keywords: Mentalization Of Parents, Children With Type 1 Diabetes, Parental Stress
  • Nasrin Sarabi, Ahmad Moosavi*, Hamid Karimi, Ehasan Nazar Pour Pages 2438-2448
    Introduction

    Diabetes is a significant health problem that can lead to death and serious complications. To prevent these outcomes, patients need to adopt specific self-care behaviors. Patients' knowledge about the disease and self-care methods is crucial for achieving desired treatment outcomes. Therefore, this study aimed to determine the state of awareness and self-care performance in patients with type II diabetes.

    Materials and Methods

    This cross-sectional study included 299 patients with type 2 diabetes referred to the diabetes clinic of Dezful City in 2022, selected through convenience sampling. Data were collected using a questionnaire related to self-care knowledge and practice and analyzed using SPSS 16 software with a 95% confidence level.

    Results

    The results showed that 88.6% of participants were under 60 years old, 67.2% were male, 57.9% lived in urban areas, 54.2% were single, 56.2% were illiterate, and 34.1% had been diagnosed with diabetes for 1 to 5 years. It was found that 93% and 99.3% of participants did not achieve high self-care knowledge and performance scores, respectively. The highest average score was for knowledge about diabetes (3.87 ± 1.35), while the lowest average score was for foot care practice (12.70 ± 3.6).

    Conclusion

    This study showed that patients with type 2 diabetes have low self-care knowledge and performance. Therefore, it is necessary to modify and improve the self-care programs for these patients.

    Keywords: Self-Care, Knowledge, Diabetes Mellitus
  • Pourmovahed Zahra*, Jafari Nedushan Roya, Sheikhzade Kiana, Ardian Nahid, Nasirianmansoure, Malekpoor Mohammad Aref Pages 2449-2459
    Introduction

    Diabetes is a chronic disease that significantly impacts individuals' social, psychological, and personal functioning. One of the consequences of diabetes is a reduction in marital compatibility and issues related to family stability. This study aimed to determine the effect of an educational intervention on family stability in women with type II diabetes referred to Yazd Diabetes Research Center.

    Materials and Methods

    This semi-experimental intervention study was conducted in 2022 with 60 women diagnosed with type 2 diabetes. A convenience sampling method was employed to select participants, who were then randomly divided into two groups. The educational intervention was delivered virtually over seven sessions. Data were collected using a demographic questionnaire and the Family Stability Questionnaire (FSQ). SPSS software version 26 was utilized for data analysis at a significance level of 0.05, employing independent t-tests, paired t-tests, ANOVA, covariance analysis, and Mann-Whitney tests.

    Results

    After the intervention, the average family stability score in the experimental group significantly decreased compared to the control group, with a significant difference noted (p<0.01). It is important to note that a lower score indicates better family stability. The paired t-test results demonstrated the positive impact of the training in the intervention group.

    Conclusion

    The educational intervention was effective in enhancing family stability among women with type II diabetes in Yazd city. Future studies should explore and implement strategies to promote family stability in patients with other chronic diseases, with particular emphasis on improving emotional well-being.

    Keywords: Education, Family, Women, Diabetes