فهرست مطالب

تعلیم و تربیت استثنایی - سال بیست و چهارم شماره 180 (خرداد و تیر 1403)

نشریه تعلیم و تربیت استثنایی
سال بیست و چهارم شماره 180 (خرداد و تیر 1403)

  • تاریخ انتشار: 1403/03/12
  • تعداد عناوین: 6
|
  • فائزه طلوعیان، کاظم برزگر بفروئی*، حسین حسنی صفحات 9-23
    زمینه و هدف

    هدف پژوهش حاضر بررسی نقش چشم انداز زمان و شفقت به خود در شادکامی معلمان استثنائی بود.

    روش

    این پژوهش از نوع توصیفی-همبستگی است. جامعه آماری پژوهش را تمام معلمان مدارس استثنائی شهر مشهد در سال تحصیلی 1399 - 1400 به تعداد 240 نفر تشکیل داده است. نمونه آماری این پژوهش شامل 240 نفر از معلمان استثنایی شهر مشهد به روش نمونه گیری تمام شماری بود. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های شادکامی آ کسفورد مایکل آرگیل 1989 ، شفقت خود-فرم بلند نف و همکاران 2003 و سیاهه چشم انداز زمان زیمباردو و بوید 1999 استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده از روش ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون، آزمون t مستقل و تحلیل واریانس در نرم افزار 26SPSS تجزیه و تحلیل شد.

    یافته ها

    یافته ها نشان داد بین تمامی ابعاد شفقت به خود و شادکامی رابطه مثبت و معناداری (47 / r=0 و 01 / P>0)وجود دارد. همچنین بین شادکامی و چشم انداز زمانی گذشته مثبت (23 / r=0 و 01 / P>0) ، حال لذت گرا (35 / r=0 و 01 / P>0) و آینده (42 / r=0 و 01 / P>0) رابطه مثبت و معنادار و بین شادکامی و چشم انداز گذشته منفی (16 / r=-0 و 05 / P>0)و حال قضاوقدری (22 / r=-0 و 01 / P>0) رابطه منفی و معنادار وجود دارد. بعد مهربانی نسبت به خود در برابر قضاوت خود (ꞵ =0/28, t=3/65 , p≥0/001) و بعد بهشیاری در برابر همانندسازی افراطی (01 / ꞵ=0/21 , t =2/83 , p≥ 0) به طور معناداری شادکامی را در معلمان مدارس استثنائی پیش بینی می کنند.

    نتیجه گیری

    چشم انداز زمان و شفقت به خود در شادکامی معلمان استثنائی تاثیرگذار است و مسئولان آموزش و پرورش استثنایی می توانند با برگزاری دوره های آموزش شفقت به خود، میزان شادکامی معلمان را افزایش دهند.

    کلیدواژگان: چشم انداز زمان، شادکامی، شفقت به خود، معلمان استثنائی
  • علی متقیان*، کامبیز پوشنه، حمید علیزاده، پریسا تجلی صفحات 24-42
    زمینه و هدف

    مشکلات کودکان با اختلال نافرمانی مقابله ای تا حد زیادی به رابطه ی والد - فرزندی ارتباط دارد، لذا در پژوهش حاضر، براساس روش سنتزپژوهی، یک الگوی اجرایی جامع برای آموزش والدین ارائه می شود. هدف پژوهش، شناسایی مولفه ها و عناصر آموزش فرزندپروری مثبت برای خانواده های کودکان با اختلال نافرمانی مقابله ای، تدوین برنامه و سنجش روایی محتوایی آن بود.

    روش

    روش پژوهش، کیفی و از نوع سنتزپژوهی است. جامعه آماری شامل تمامی مقالات و پژوهش های مرتبط با فرزندپروری مثبت بود. حجم نمونه تعداد 92 مقاله بود که در سال های 2010 تا 2023 منتشر شده بودند. با استفاده از سیاهه ی CASP و براساس معیارهای ورود و خروج، ابتدا 27 و سپس بعد از مطالعه ی چکیده ی اسناد، کیفیت مقالات و میزان مرتبط بودن، تعداد 12 مورد به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شد. جهت تحلیل داده ها از الگوی شش مرحله ای پتیکرو و روبرتس) 200 6 (و برای روایی محتوایی از شاخص روایی محتوایی استفاده شد.

    یافته ها

    طبق یافته های پژوهش، فرزندپروری مثبت بر 6 مضمون اصلی شامل: احترام متقابل و برابری، استفاده از پیامدهای طبیعی و منطقی، خودمختاری روانی، انضباط استقرایی، بلوغ و انتظارات بالا و صمیمیت، پذیرش و حساسیت والدین استوار است. روایی محتوایی براساس شاخص روایی محتوایی 86 / 0 بود که مبین روایی محتوایی قابل قبول برنامه است.

    نتیجه گیری

    باتوجه به اینکه، اختلال نافرمانی مقابله ای، بیشتر تحت تاثیر تعامل فرد با محیط اجتماعی و خصوصا خانواده می باشد و سبک فرزندپروری در بروز اختلال موثر است، برنامه طراحی شده، می تواند برای ارتقای مداخلات موجود و طراحی مداخلات نوین به کار رود.

    کلیدواژگان: آموزش والدین، اختلال نافرمانی مقابله ای، فرزندپروری مثبت، کودکان
  • شیرین مجاور، علی اکبر ارجمندنیا*، فاطمه نصرتی، عاطفه محمدی فیض ابادی، زینب السادات شمع ریزی صفحات 43-60
    زمینه و هدف

    چالش هایی ناشی از مراقبت، نگهداری و حمایت های مداوم از کودک با اختلال طیف اتیسم بر روابط اجتماعی مادران این کودکان تاثیر می گذارد و به دلیل رفتار نامناسب فرزندشان و درک نادرست این کودکان توسط جامعه دچار احساس حقارت و ناتوانی، خودسرزنش گری و مقاومت در برابر تجربیات منفی می شوند. بنابراین، این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش خودشفقتی ذهن آ گاهانه بر احساس تنهایی، شرم درونی شده، اجتناب تجربه ای و آمیختگی شناختی در مادران دارای کودک با اختلال طیف اتیسم انجام گرفت.

    روش

    این پژوهش از نوع روش نیمه آزمایشی همراه با پیش آزمون و پس آزمون با گروه آزمایشی و گواه بود. جامعه آماری مطالعه حاضر، شامل مادران دارای کودک با اختلال طیف اتیسم بود که در کلینیک روان شناسی شهر یزد حضور داشتند. سی نفر از افراد واجد شرایط به شیوه ی نمونه گیری هدفمند براساس ملاک های ورود و خروج انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه گواه  15 نفر   و آزمایشی   15 نفر  جایگزین شدند. گروه آزمایشی 10 جلسه خودشفقتی ذهن آ گاهانه را به صورت گروهی دریافت کردند و گروه گواه، مداخله ای دریافت نکرد. ابزارهای پژوهش، شامل مقیاس احساس تنهایی راسل و پیلوا و کورتونا   1993  ، شرم درونی شده کوک  1993  ، اجتناب تجربه ای و آمیختگی شناختی گریگو و همکاران   2008  بود. تجزیه و تحلیل داده های پژوهش، از طریق آزمون تحلیل کواریانس تک متغیره و چندمتغیره با نرم افزار spss24 صورت گرفت.

    یافته ها

    نتایج داده های پژوهش نشان داد که خودشفقتی ذهن آ گاهانه در بهبود احساس تنهایی، شرم درونی شده و مولفه های آن از قبیل عزت نفس و کم رویی، اجتناب تجربه ای و آمیختگی شناختی موثر است (001 / p> 0).

    نتیجه گیری

    براساس یافته های به دست آمده، می توان گفت، خودشفقتی ذهن آ گاهانه روش کارآمدی در بهبود احساس تنهایی، شرم درونی شده، اجتناب تجربه ای و آمیختگی شناختی در مادران دارای کودک با اختلال طیف اتیسم است. بنابراین، این روش را می توان به عنوان یکی از درمان های مفید و کاربردی برای این مادران درنظر گرفت.

    کلیدواژگان: آمیختگی شناختی، اجتناب تجربه ای، احساس تنهایی، اختلال طیف اتیسم، خودشفقتی ذهن آ گاهانه، شرم درونی شده
  • لادن واقف، زهرا خلیلی*، مهران سلیمانی صفحات 61-70
    هدف

    افراد با اختلال طیف اتیسم در انعطلف پذیری شناختی دچار مشکل هستند به طوری که زندگی روزمره آنها نیز تحت تاثیر عواقب این مشکل قرار گرفته است. این پژوهش با هدف اثربخشی تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای بر انعطاف پذیری شناختی کودکان با اختلال طیف اتیسم انجام شد. مواد و

    روش

    پژوهش نیمه تجربی و مطابق با طرح پیش آزمون-پس آزمون بود. جامعه ی آماری پژوهش، شامل تمامی کودکان 7 تا 10 ساله ای بود که با اختلال طیف اتیسم بودند و به مرا کز و کلینیک های درمانی شهر ارومیه 1401 - 1402 مراجعه کرده بودند. سی کودک با اختلال طیف اتیسم به صورت هدفمند انتخاب و به 2 گروه آزمایشی 15 نفر و گواه 15 نفر به صورت تصادفی تقسیم شدند. آزمودنی های گروه آزمایشی، تحت تحریک جریان مستقیم فراجمجمه ای آندی قطب مثبت به مدت 15 دقیقه روی سر قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس تشخیص اتیسم گیلیام، آزمون دسته بندی کارت های ویسکانسین بود. برای تحلیل داده های پژوهش از روش تحلیل کوورایانس چندمتغیری در نرم افزار SPSS نسخه 23 استفاده شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که روش تحریک جریان مستقیم فراجمجمه ای بر انعطاف پذیری شناختی اثربخش بوده است و به طور قابل توجهی باعث بهبودی انعطاف پذیری شناختی شده است.

    نتیجه گیری

    با توجه به مشکلاتی که کودکان با اختلال طیف اتیسم در حوزه انعطاف پذیری شناختی دارند، روش تحریک جریان مستقیم فراجمجمه ای می تواند به عنوان مکمل سودمندی برای بهبود انعطاف پذیری شناختی آنان باشد.

    کلیدواژگان: اختلال طیف اتیسم، انعطاف پذیری شناختی، تحریک جریان مستقیم فراجمجمه ای، کودکان
  • زهره حسین زاده*، مهدی طیبی صفحات 71-81
    هدف و زمینه

    شایع ترین نوع اختلال یادگیری خاص، نارساخوانی است که ویژگی اصلی آن این است که فرد در درست خواندن، سریع خواندن و درک مطلب مشکل دارد و با سن تقویمی، هوشبهر و شرایط تحصیلی مطابقت ندارد. این پژوهش با هدف اثربخشی آموزش ایمن سازی در برابر استرس بر انگیزش تحصیلی و خودتنظیمی تحصیلی دانش آموزان پسر با اختلال نارساخوانی انجام شد.

    روش

    روش پژوهش، نیمه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان پسر دوره متوسطه اول با اختلال نارساخوانی مراجعه کننده به مرکز اختلالات یادگیری شهر بیرجند در سال تحصیلی 1402 - 1401 بود. از بین جامعه آماری، 28 دانش آموز پسر با اختلال نارساخوانی، به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در 2 گروه آزمایشی 14 و گواه 14 گمارش شدند. گروه آزمایشی به مدت 8 جلسه 75 دقیقه ای تحت آموزش قرار گرفتند. به منظور جمع آوری داده های پژوهش، از پرسشنامه انگیزش تحصیلی، پرسشنامه خودتنظیمی تحصیلی و آموزش ایمن سازی در برابر استرس استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره و تک متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.

    یافته ها

    نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل فرضیه های پژوهش نشان داد که آموزش ایمن سازی در برابر استرس بر انگیزش تحصیلی و خودتنظیمی تحصیلی دانش آموزان با اختلال نارساخوانی اثربخش است .(005 / .p<0)

    بحث و نتیجه گیری

    با توجه به یافته های این پژوهش، می توان چنین گفت که یکی از رویکردهای آموزش مفید در جهت افزایش انگیزش تحصیلی و خودتنظیمی تحصیلی دانش آموزان پسر با اختلال نارساخوانی، آموزش ایمن سازی در برابر استرس است.

    کلیدواژگان: اختلال نارساخوانی، انگیزش تحصیلی، ایمن سازی در برابر استرس، خودتنظیمی تحصیلی، دانش آموزانپسر
  • آرزو مهرانیان*، محمدرضا شهابی کاسب، رسول زیدآبادی صفحات 82-90
    زمینه و هدف

    ا کتساب مهارت های حرکتی در کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر با کندی صورت می گیرد. بنابراین شناسایی روش های کارآمد و موثر برای آموزش مهارت های حرکتی در این افراد جهت ا کتساب و ارتقاء اجرای مهارت های حرکتی، حائز اهمیت است. بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر تمرین متغیر با آرایش های متفاوت بر تحکیم مبتنی بر ارتقاء حافظه حرکتی کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر بود.

    روش

    بدین منظور 56 دختر کم توان ذهنی آموزش پذیر براساس نمرات پیش آزمون در 4 گروه تمرین ثابت، تمرین متغیر با آرایش مسدود، تصادفی و مسدود-تصادفی قرار گرفتند. آزمودنی ها در روز اول براساس روش تمرینی گروه خود به انجام تمرین پاس بسکتبال در 3 بلوک 12 کوششی پرداختند. در انتهای جلسه تمرین، آزمودنی ها بلافاصله در آزمون ا کتساب شامل یک بلوک 12 کوششی پرتاب به هدف شرکت کردند. صبح روز دوم پس از خواب شبانه، آزمون یادداری مشابه با آزمون ا کتساب انجام شد. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس مختلط t ،4×2 وابسته و تحلیل واریانس یک طرفه استفاده شد.

    یافته ها

    نتایج پژوهش حاضر نشان داد که قبل و بعد از خواب شبانه در نمرات دقت پاس 2 گروه تمرین متغیر با آرایش تصادفی و تمرین متغیر با آرایش مسدود-تصادفی تفاوت معنادار آماری وجود دارد. ولیکن بین عملکرد 2 گروه تمرین متغیر با آرایش تصادفی و مسدود-تصادفی بعد از خواب شبانه تفاوتی دیده نشد.

    نتیجه گیری

    بنابراین در کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر می توان از شیوه تمرین متغیر با آرایش تصادفی و آرایش مسدود-تصادفی در جهت بهبود تحکیم حافظه حرکتی استفاده کرد.

    کلیدواژگان: آرایش تصادفی، آرایش مسدود-تصادفی، تحکیم حافظه، تغییرپذیری تمرین
|
  • Faeze Toloeian, Kazem Barzegar Bafrooei*, Hossain Hassani Pages 9-23
    Background and purpose

    The purpose of this study was to investigate the role of time perspective and self-compassion in the happiness of exceptional teachers.

    Method

    This research is a descriptive-correlation type. The statistical population of the research is made up of all the teachers of the exceptional schools of Mashhad in the academic year of 2020-2021, numbering 240 people. The statistical sample of this research included 240 exceptional teachers of Mashhad city using the full number sampling method. To collect information, the Oxford happiness questionnaires of Michael Argyle (1989), self-compassion - long form of Neff et al. (2003) and Zimbardo and Boyd's time perspective inventory (1999) were used. Research data were analyzed using Pearson correlation coefficient, regression, independent t-test and analysis of variance in SPSS 26 software.

    Findings

    The findings showed that there is a positive and significant relationship between all dimensions of self-compassion and happiness (r=0.47 and P<0.01). Also, between happiness and positive past time perspective (r=0.23 and P<0.01), hedonistic present (r=0.35 and P<0.01) and future (r=0.42 and P<0.01) There is a positive and significant relationship between happiness and negative past perspective (r=-0.16 and P<0.05) and the present destiny (r=-0.22 and P<0.01). And there is meaningful. The dimension of self-kindness against self-judgment (ꞵ=0.001, p≤3.65, t=0.28) and the dimension of compassion against extreme assimilation (p≤2.83, t=21/0.01) ꞵ=0) significantly predict happiness in exceptional school teachers.

    Conclusion

    The perspective of time and self-compassion is effective in the happiness of exceptional teachers, and the authorities of exceptional education can increase the happiness of teachers by holding self-compassion training courses.

    Keywords: Exceptional Teachers, Happiness, Self-Compassion, Time Perspective
  • Ali Motaghian*, Kambiz Poshaneh, Hamid Alizadeh, Parisa Tajalli Pages 24-42
    background & purpose

    The problems of children with oppositional defiant disorder are largely related to the parent-child relationship, therefore in the current research, based on the research synthesis method, a comprehensive implementation model for parent education is presented. The aim of the research is to identify the components and elements of positive parenting for the families of children with oppositional defiant disorder, develop the program and evaluate its content validity.

    Method

    The research method is qualitative and research synthesis type. The statistical population included all articles and research related to positive parenting. The sample size was 92 articles that were published between 2010 and 2023. Using the CASP checklist and Based on the entry and exit criteria, first 27 and then after studying the abstract of the documents, the quality of the articles and the degree of relevance, 12 cases were selected as the research sample. Petticrew & Roberts(2006) six- stage model was used for data analysis, and Content Validity Index method was used for content validity.

    Results

    According to the findings of the research, positive parenting is based on six main theme including: mutual respect and equality, use of natural and logical consequences, psychological autonomy, inductive discipline, parental warmth, acceptance, and sensitivity. The content validity was based on the content validity index of 0. 86, which indicates the acceptable content validity of the program.

    Conclusion

    Considering that oppositional defiant disorder is more influenced by the interaction of the individual with the social environment, especially the family, and the parenting style is effective in the occurrence of the disorder, the designed program can be used to improve existing interventions and design new interventions.

    Keywords: Children With Oppositional Defiant Disorder, Parent Education, Positive Parenting
  • Shirin Mojaver, Aliakbar Arjmandnia*, Fatemeh Nosrati, Atefeh Mohammadifeizabadi, Zeinabalsadat Mohamaadifeizabadi Pages 43-60
    Background and purpose

    Challenges caused by continuous care, maintenance and support of a child with autism spectrum disorder affect the social relationships of these mothers and these mothers feel inferior and powerless, self-blame because of their child's inappropriate behavior and the society misunderstands these children. They have resistance to negative experiences. Therefore, this research was conducted with the aim of determining the effectiveness of mindfulness self-compassion training on feelings of loneliness, internalized shame, experiential avoidance and cognitive fusion in mothers with children with autism spectrum disorder.

    Method

    This research was a semi-experimental method with pre-test and post-test with experimental and control groups. The statistical population of the present study included mothers with children with autism spectrum disorder who attended one of the psychological clinics in Yazd. Thirty qualified people were selected by purposeful sampling based on the entry and exit criteria and were randomly replaced in the control group (15 people) and the experimental group (15 people). The experimental group received ten mindfulness selfcompassion sessions as a group, and the control group did not receive any intervention. The research tools included Russell, Curtona & Peplau (1993) loneliness scale, Cook's internalized shame (1993), experiential avoidance and Greco, Lambert & Baer (2008) cognitive fusion scale. The research data was analyzed through multivariate and univariate analysis of covariance with spss 24 software.

    Results

    The results of the research data showed that conscious self-compassion is effective in improving the feeling of loneliness, internalized shame and its components such as self-esteem and shyness, experiential avoidance and cognitive fusion. (p<0.001).

    Conclusion

    Based on the findings, it can be said that conscious self-compassion is an efficient method in improving the feeling of loneliness, internalized shame, experiential avoidance and cognitive fusion in mothers with children with autism spectrum disorder. Therefore, this method can be considered as one of the useful and practical treatments for these mothers.

    Keywords: Autism Spectrum Disorder, Cognitive Fusion, Experiential Avoidance, Internalized Shame, Loneliness, Mindful Self-Compassion
  • Ladan Vaghef, Zahra Khalili*, Mahran Solymani Pages 61-70
    Background and purpose

    People with autism spectrum disorder have problems with cognitive flexibility so that their daily life is also affected by the consequences of this problem.. This research was conducted with the aim of the effectiveness of transcranial direct electrical stimulation on the cognitive flexibility of children with autism spectrum disorder.

    Materials and methods

    The research was semi-experimental and according to the pre-test-post-test design. The statistical population of the research included all children aged 7 to 10 years who were suffering from autism spectrum disorder and had referred to treatment centers and clinics in Urmia city in 1401-1402. 30 children with autism were purposefully selected and randomly divided into two groups (15 people in the experimental group and 15 people in the control group). Subjects in the experimental group were subjected to transcranial anodic direct current (positive pole) stimulation on the head for 15 minutes. Research tools included Gilliam's autism diagnosis scale, Wisconsin card sorting test. To analyze the research data, multivariate covariance analysis method was used in SPSS software version 23.

    Results

    The results showed that transcranial direct current stimulation method was effective on cognitive flexibility and significantly improved cognitive flexibility.

    Conclusion

    Considering the problems that autistic children have in the field of cognitive flexibility, transcranial direct current stimulation can be a useful supplement to improve the cognitive flexibility of autistic children.

    Keywords: Autism Spectrum Disorder, Cognitive Flexibility, Transcranial Direct Current
  • Zohreh Hosseinzadeh*, Mahdi Tayyebi Pages 71-81
    Background and Purpose

    The most common type of specific learning disorder is dyslexia, the main characteristic of which is that a person has difficulty reading correctly, reading quickly, and understanding material, and it does not correspond to chronological age, intelligence, and educational conditions. This research was conducted with the aim of the effectiveness of immunization training against stress on academic motivation and academic self-regulation of male students with dyslexia.

    Method

    The research method was semi-experimental with a pre-test-post-test design and control group. The statistical population of the research included all male students of the first secondary school with dyslexia who referred to the learning disorders center in Birjand city in the academic year of 2021- 2022. Among the statistical population, 28 male students with dyslexia were selected by available sampling method and randomly assigned to experimental (14) and control (14) groups. The experimental group was trained for 8 sessions of 75 minutes. In order to collect research data, academic motivation questionnaire, academic self-regulation questionnaire and stress immunization training were used. The research data were analyzed using multivariate and univariate analysis of covariance.

    Results

    The results of the analysis of the research hypotheses showed that stress immunization training is effective on academic motivation and academic self-regulation of students with dyslexia (p<0.005).

    Discussion

    According to the findings of this research, it can be said that: one of the useful teaching approaches to increase the academic motivation and academic self-regulation of students with dyslexic boys is stress immunity training.

    Keywords: Academic Motivation, Academic Self-Regulation, Dyslexia, Immunization Against Stress, Malestudents
  • Arezou Mehranian*, Mohammadreza Shahahbi Kaseb, Rasool Zeidabadi Pages 82-90
    Background & Purpose

    The acquisition of motor skills in mentally retarded children is slow. Therefore, it is important to identify efficient and effective methods for teaching motor skills to these people in order to acquire and improve the implementation of motor skills. Therefore, the aim of the present study was to investigate the effect of variable training with different arrangements on the consolidation (based on improvement) of the motor memory of mentally retarded children.

    Materials and Methods

    For this purpose, 56 mentally retarded girls were placed in four groups of fixed training and variable training with blocked, random, and blocked-random arrangements based on the pre-test scores. On the first day, the subjects practiced the basketball pass in 3 blocks of 12 attempts based on the training method of their group. At the end of the training session, the subjects immediately participated in the acquisition test, consisting of a block of 12 target throwing attempts. In the morning of the second day, after a night's sleep, a memory test similar to the acquisition test was performed. For data analysis, a mixed analysis of variance (2x4), a dependent t test, and a one-way analysis of variance were used.

    Results

    The results of the present study showed that before and after night sleep, there is a statistically significant difference in the passing accuracy scores of the two groups of random variable training and blockedrandom variable training. However, no difference was seen between the performance of the two groups of random and blocked-random training after night sleep.

    Conclusion

    Therefore, in mentally retarded children, the method of variable training with random and blockedrandom arrangements can be used to improve the consolidation of motor memory.

    Keywords: Blocked-Random Arrangement, Memory Consolidation, Practice Variability, Random Arrangement