Journal of Dental School
Volume:22 Issue: 4, 2004

آنالیز بولتون اختلالات اندازه دندانها را در بیماران ارتودنسی برآورد می نماید. هدف این تحقیق تعیین شیوع اختلالات اندازه دندانها توسط آنالیز بولتون در افراد ایرانی مبتلا به Cl I، II، III اسکلتال و کراودینگ می باشد تا اگر تفاوتی بین این موارد و موارد Cl I ارائه شده توسط بولتون وجود دارد، در طرح درمان بیماران لحاظ گردد.
در این تحقیق توصیفی، 50 جفت قالب مطالعه از هر دسته از بیماران فوق (مجموعا 200 قالب مطالعه) انتخاب شدند که از کیفیت خوبی برخوردار بودند و همه دندانهای دائمی (به جز مولر دوم و سوم) حضور داشتند و فاقد هر گونه سایش، پوسیدگی یا ترمیم در سطوح اینترپروگزیمال بودند. سپس بزرگترین بعد مزیودیستالی دندانها با کولیس دیجیتالی با دقت 0.01 میلیمتر اندازه گیری شد. نسبت های قدامی و کلی دندانها طبق آنالیز بولتون بدست آمد. سپس میانگین، انحراف معیار، دامنه ضریب واریاسیون و خطای استاندارد آنها سنجیده شد. مقایسه 4 گروه از نظر نسبت های قدامی و کلی با آزمون واریانس یکطرفه انجام شد. سپس توسط T - test تفاوتها در هر 4 گروه نسبت به نرم بولتون سنجیده شدند. تعداد افرادی که بیش از SD2 با میانگین بولتون فاصله داشتند مشخص شد.
بیشترین شیوع اختلالات اندازه دندانی برای نسبت کل دندانها (overal ratio) در گروه کراودینگ (14 درصد) و برای نسبت قدامی (anterior ratio) در گروه Cl III (28 درصد) مشاهده شد. میزان نسبت های کلی و قدامی بدست آمده (2.45 ±92.01 و 2.69± 78.21) از لحاظ آماری با شاخصهای بولتون (91.3±0.091 و 1.65± 77.2) اختلاف معنی داری داشتند (P<0.0001) اما در هیچیک از موارد تفاوت بیش از 1.5mm نبود. بنابراین نسبتهای بولتون برای افراد ایرانی نیز قابل استفاده هستند. همچنین مقایسه نسبت های مذکور با نسبتهای ارائه شده توسط بولتون نشان داد که در مورد نسبت کلی و قدامی، تعدادی از بیماران، بیش از SD2 با میانگین بولتون فاصله داشتند.
با توجه به اینکه اختلالات اندازه دندانها خصوصا در مورد کراودینگ و کراس بایت تنها با مشاهده کلینیکی قابل تشخیص نیستند، توصیه می شود آنالیز بولتون قبل از شروع درمان ارتودنسی در مورد بیماران انجام شود.

در سالهای اخیر استفاده از مواد ترمیمی رزینی همرنگ دندان همگام با افزایش توجه بیماران و دندانپزشکان به زیبایی دندانها افزایش یافته است. یکی از بزرگترین مشکلات استفاده از این مواد، عدم چسبندگی به عاج است که استفاده از رزینهای هیدروفیل راه حل پیشنهادی این مشکل می باشد. یکی از این رزینها که مورد توجه محققان قرار گرفته،HEMA می باشد. لذا این تحقیق با هدف بررسی تاثیر HEMA در افزایش استحکام باند برشی رزینهای هیدروفوب باندینگ مینایی به عاج غیر زنده در شرایط invitro، بعد از یکسال نگهداری نمونه ها انجام شد.
مطالعه به روش تجربی روی 36 دندان پرمولر سالم انجام شد. دندانها بصورت تصادفی ساده در 4 گروه 9 تایی قرار گرفته و آماده سازی شدند. در گروه اول پرایمر محلول 35 درصد HEMA و استون، در گروه دوم پرایمر محلول 35 درصد HEMA و آب و در گروه چهارم پرایمر اسکاچ باند چند منظوره استفاده شد. سپس در گروه اول و دوم باندینگ مینایی و در گروه چهارم از adhesive موجود در بسته اسکاچ باند چند منظوره مورد استفاده قرار گرفت. در گروه سوم بعد از اچ کردن، سطح دندانها کاملا خشک شد و بعد باندینگ مینایی روی سطح قرار داده شد. سپس سیلندرهای کامپوزیتی در ابعاد یکسان روی ناحیه باند شدند. نمونه های آماده شده بعد از یک سال نگهداری در آب مقطر در دمای اتاق 1000 بار تحت سیکل حرارتی 55 ̊C و 5 قرار گرفتند. سپس آزمون آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون Tukey در مورد داده صورت گرفت. در مرحله بعدی استحکام باند برشی توسط دستگاه Instron اندازه گیری شد.
نتایج نشان داد که بیشترین استحکام مربوط به گروه HEMA و استون (3.52 ±25.21) بود و بعد از آن به ترتیب گروه های اسکاچ باند (1.6 ±23.55)،HEMA و آب (5.6 ±14.31) و باندینگ مینایی (2.61 ±4.25) بیشترین استحکام باند برشی را نشان دادند. آزمون آنالیز واریانس یکطرفه نشان داد که این اختلاف از نظر آماری معنی دار است (P<0.0001). آزمون مقایسه های متعدد Tukey نیز نشان داد که گروه HEMA و آب با سه گروه تفاوت آماری معنی داری داشت. گروه اسکاچ باند و گروه HEMA و استون با یکدیگر اختلاف آماری معنی داری نداشتند ولی با سایر گروه ها تفاوت آماری معنی داری نشان دادند.
پس از یکسال نگهداری نمونه ها در آب مقطر و انجام سیکلهای حرارتی باند گروه های HEMA و استون،HEMA و اسکاچ باند در حد مطلوبی است اما در گروه باندینگ مینایی کاهش شدید استحکام باند مشاهده می شود.

آبسه های دندانی یکی از مشکلات شایع در کودکان هستند. میکروارگانیسم ها بعنوان علت اصلی بیماری پالپ و پری رادیکولار شناخته شده اند که در بین آنها ارگانیسم های بی هوازی گرم منفی تولیدکننده پیگمان سیاه متعالق به گونه های پورفیروموناس و پری وتلا (باکتروئیدها) نقش مهمی را در ایجاد علائم و نشانه های کلینیکی بیماری پالپ و پری رادیکولار بازی می کنند. لذا این مطالعه با هدف بررسی حضور دو میکروارگانیسم پاتوژن prevotella melaninogenica و porphyromonas gingivalis در آبسه های ادنتوژنیک دندان های شیری در 40 کودک 10-4 ساله مراجعه کننده به بخش اطفال دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در سال تحصیلی 79-1378 انجام گرفت.
روش تحقیق حاضر از نوع بررسی آزمایشگاهی و روش نمونه گیری ساده بود. بیماران انتخاب شده هیچگونه بیماری سیستمیک نداشته و حداقل دو هفته قبل از نمونه گیری، آنتی بیوتیک دریافت نکرده بودند. کلیه بیماران انتخاب شده حداقل یک دندان مبتلا به آبسه قابل مشاهده کلینیکی همراه با سابقه درد طی روزهای اخیر داشتند. از تکنیک Polymerase Chain Reaction (PCR) برای شناسایی میکروارگانیسم ها استفاده شد.
طبق اطلاعات بدست آمده حضور porphyromonas gingivalis در 87.5% موارد و prevotella melaninogenica در 85% موارد تایید شد. با توجه به حضور گسترده این میکروارگانیسم ها در آبسه ها و نیز با عنایت به اینکه بیشترین طیف مقاومت میکروبی در مقابل آنتی بیوتیک ها در باکتروئیدها مشاهده شده است. هر چند درمان های آنتی بیوتیکی مناسب جهت کنترل عفونت دندانهای شیری مستلزم بررسی های دقیق تری از نظر کاربرد و تجویز می باشد.
با مشاهده درصد بالای (85%) میکروارگانیسم های ذکر شده می توان حضور این دو میکروارگانیسم کاملا شناخته شده را در ایجاد عارضه تایید نمود.

یکی از سیستم های جدید پست که امروزه در دندانپزشکی مورد استفاده قرار می گیرند، پستهای فایبر کربن هستند. مهمترین مشکل این پستها، کم بودن استحکام باند بین آنها و کورهای کامپوزیت رزین می باشد. این تحقیق با هدف بررسی اثر آماده سازی سطحی پستهای فایبر کربن بر میزان گیر آنها به کامپوزیت رزین انجام گرفته است. با بهبود میزان گیر بین پست فایبر کربن و کور کامپوزیت رزین، این نوع پستها جایگزین خوبی برای پستهای فلزی خواهند شد. ...

این مطالعه با هدف بررسی تغییر زاویه فک تحتانی گونیال بدنبال جراحی عقب بردن (Set Back) مندیبل با تکنیک استئوتومی ساژیتال اسپیلیت (BSSRO) فک تحتانی انجام گرفت. فرضیه این بود که با Set Back مندیبل توسط تکنیک BSSRO صرفنظر از روش Fixation زاویه گونیال کاهش می یابد.
در این مطالعه که به صورت نیمه تجربی (Quasi experimental) و prospective انجام شد، 30 بیمار شامل 11 مرد و 19 زن در رده سنی 38-18 سال با تشخیص جلو بودن مندیبل (Mandibular Prognathism) با تکنیک BSSRO مورد جراحی Set Back در محدوده mm 11-8 قرار گفتند. Fixation در 24 مورد با روش Non Rigid توسط استئوسنتز با سیم و Inter Maxillary Fixation (IMF) و در 6 مورد با روش Rigid توسط پیچ انجام گرفت. زاویه گونیال مندیبل قبل از عمل و 2 نوبت پس از عمل (حین IMF و 3 ماه بعد) در کلیشه های سفالومتری اندازه گیری و با هم مقایسه شد. در بررسی آماری از آزمونهای Paired - test، آنالیز واریانس و آزمون جمع رتبه ای Wilcoxon استفاده شد.
زاویه گونیال به میزان 7 درجه (SD=4.2) کاهش یافت که میزان این کاهش در گروه Rigid،10.3 درجه (SD=5.3)، در گروهNon Rigid، 6.3 درجه (SD=3.5) و در Set Back بیشتر از 10mm،5.4 درجه (SD=3.8) بود.
در این تحقیق، مقدار گونیال پس از عمل در همه بیماران کاهش داشت ولی رابطه آماری بین میزان کاهش زاویه گونیال (بر حسب درجه) و مقدارSet Back (بر حسب میلی متر) معنی دار نبوده است.

موکواپیدرموئید کارسینومای داخل استخوان فکین تومور نادری است که پاتوژنز آن هنور نامشخص است. به خصوص وجود این تومور در سنین کودکی، یافته ای بسیار کمیاب محسوب می شود. امروزه مشخص شده است که روش های جراحی محافظه کارانه منجر به عود موضعی یا متاستاز دوردست می شود. هدف از این گزارش، بررسی مطالعات گذشته در مورد این ضایعه و معرفی کودکی است که با مشکل وجود تورم در ناحیه فک بالا مراجعه و تشخیص موکواپیدرموئید کارسینومای داخل استخوانی در مورد آن ضایعه داده شده است.
گزارش مورد: بیمار دختری 11 ساله و سفید پوست است که با تورم وسیع در ناحیه سمت چپ صورت به سرویس جراحی فک و صورت بیمارستان طالقانی تهران مراجعه نموده است. این ضایعه از حدود نه ماه قبل از مراجعه شروع به رشد کرده بود که با تشخیص عفونت دندانی مورد درمانهای آنتی بیوتیکی قرار گرفته بود. با توجه به نمای رادیوگرافیک و پاسخ بیوپسی اولیه، تشخیص موکواپیدرموئید کارسینومای داخل استخوانی در مورد این ضایعه داده شد. به نظر منشاء این تومور مخاط پوشاننده سینوس ماگزیلا بوده است. بیمار تحت عمل جراحی قرار گرفته و توده وسیعی که تمام سینوس را اشغال کرده بود به همراه نیمه کامل فک بالا خارج شده و بیمار جهت درمانهای رادیوتراپی ارجاع شد.
تشخیص هر چه سریعتر این ضایعات و انجام درمانهای با طیف وسیع جراحی و رادیوتراپی، نقش اساسی در بهبود این بیماران و افزایش شانس بقاء آنها دارد.

انتخاب حرفه از مهمترین انتخابهای هر فرد در زندگی است. بدنبال این تصمیم باید زمان و هزینه زیادی صرف نماید تا بتواند آماددگی و مهارت لازم برای کار در حرفه را بدست آورد. در این میان انتخاب رشته دندانپزشکی باید با دقت و آگاهی بیشتری صورت گیرد چرا که مطالعات گذشته نشان داده اند که تغییر حرفه برای دندانپزشکان به ندرت امکان پذیر است. لذا این مطالعه با هدف بررسی عوامل موثر بر انتخاب رشته میان دانشجویان سال اول دندانپزشکی، همچنین مطالعه تاثیر جنسیت بر انگیزه های دانشجویان انجام پذیرفت.
پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی (descriptive) و از لحاظ زمانی از دسته مطالعات مقطعی (cross - sectional) می باشد.92 نفر از دانشجویان سال اول دندانپزشکی دانشگاه های علوم پزشکی تهران و شهید بهشتی در سال 1381 در این مطالعه شرکت داشتند. پرسشنامه ای شامل اطلاعات فردی و همچنین رتبه بندی انگیزه ها در اختیار پاسخگویان قرار گرفت. در طراحی پرسشنامه 7 جنبه درآمد، موقعیت اجتماعی، داشتن مطب مستقل، به جامعه، امکان کار با دست، توصیه خانواده و ارتباط با مردم مد نظر قرار گرفت. داده ها با استفاده از آزمون آماری من- ویتنی تحلیل شده، آزمون reliability انجام پذیرفت. (alpha coefficient=0.59) یافته ها نشان داد 60% دانشجویان سال اول را دختران تشکیل می دهند. دستیابی به موقعیت اجتماعی و خدمت به جامعه مهمترین انگیزه های دانشجویان از انتخاب رشته دندانپزشکی می باشد، در حالیکه امکان کار با دست کمترین تاثیر را بر انتخاب دانشجویان داشته است. درآمد عاملی تعیین کننده در انتخاب دانشجویان نبوده است. همچنین مقایسه دانشجویان دو جنس نشان داد دانشجویان پسر به عامل درآمد هنگام انتخاب رشته اهمیت بیشتری می دهند و دانشجویان دختر به توصیه های والدین توجه بیشتری دارند.
حرفه دندانپزشکی همچنان از موقعیت اجتماعی مطلوبی برخوردار است و دانشجویان بیشتر برای دستیابی به این موقعیت اجتماعی به حرفه دندانپزشکی روی می آورند. خدمت به جامعه نیز انگیزه ای قوی برای ورود به دندانپزشکی است. دانشجویان دختر نسبت به دانشجویان پسر در اکثریت قرار دارند. از آنجایی که دانشجویان پسر بیش از دانشجویان دختر به عامل درآمد توجه می کنند، با استفاده از این یافته می توان دانشجویان پسر را برای ورود به حرفه دندانپزشکی تشویق نمود.

گاهی کلیشه های رادیوگرافی به دلایل مختلف مانند زمان تابش یا ظهور بیش از حد تیره می شوند، در این موارد توصیه می شود از مواد احیاکننده جهت کاهش دانسیته استفاده شود. هدف این پژوهش بررسی تاثیر محلول احیاکننده فوق نسبتی سولفات مس بر اعاده کیفیت تشخیصی فیلم های خارج دهانی تیره شده است تا معلوم شود آیا استفاده از محلول فوق نسبتی سولفات مس کیفیت تصاویر را که اتفاقی تیره شده اند به اندازه کافی افزایش می دهد، تا از انجام رادیوگرافی مجدد جلوگیری بعمل آید یا خیر؟
شیوه پژوهش، تجربی و نمونه های مورد پژوهش شامل دو گروه 43 تایی فیلم تیره شده از کلیشه های رادیوگرافی پانورامیک، واترز، لترال اسکال و پوستریور- انتریور اسکال بود. برای تهیه دو نمونه مشابه، دو عدد فیلم در کاست قرار داده شد. در مورد فیلم های پانورامیک با نصف کردن آن دو فیلم مشابه بدست آمد. گروه آزمایش به مدت 2 الی 3 دقیقه در محلول سولفات مس قرار می گرفت، سپس در مرحله ظهور مجدد در محلول ظهور رقیق با زمان تقریبی 2 ثانیه و سپس در محلول ثبوت رقیق قرار می گرفت، در مرحله بعد پرسشنامه های تهیه شده به متخصصین رادیولوژی و جراحی ارائه شد و کیفیت تشخیصی هر نگاره از 1 تا 5 نمره داده شد. اطلاعات به دست آمده با آزمون ویل کاکسون مورد بررسی آماری قرار گرفتند.
میانگین نمره کیفیت تشخیصی لندمارکهای مورد نظر در کلیشه های پانورامیک گروه شاهد 2.5 و گروه نمونه 1.4، نگاره های لترال اسکال گروه شاهد 1.4 و گروه نمونه 2.9، نگاره های پوستریور- انتریور، گروه شاهد 1.9 و گروه نمونه 3.7، نگاره های واترز گروه شاهد 1.3 و گروه نمونه 2.8، محاسبه شد. همچنین بر طبق آزمون ویل کاکسون، تفاوت معنی داری بین گروه شاهد و نمونه وجود داشت(P<0.001).
احیاکننده سولفات مس برای کاهش دانسیته و افزایش کیفیت تشخیصی نگاره های خارج دهانی تیره یک محلول مناسب است و کیفیت تشخیصی نگاره های تیره را به آنها باز می گرداند. همچنین با توجه به تحقیقات قبلی مشخص شد این محلول بر روی کلیشه های داخل دهانی نیز نتیجه مطلوبی را نشان می دهد.

حفظ سلامتی بافتهای باقیمانده از مهمترین اهداف درمانی در بیماران پروتز کامل می باشد و عوامل متعددی در آن دخالت دارند که سطح آگاهی و میزان رعایت بهداشت دهان و دندانهای مصنوعی بعنوان عواملی موثر در سلامتی بافتهای باقیمانده، پیشگیری از ضایعات بافتی ناشی از تحریکات پروتز و موفقیت درمان مطرح می باشند. مطالعاتی که در این زمینه انجام شده است بیانگر فقر بهداشت دهان و دندانهای مصنوعی در این گروه از بیماران در ایران می باشد که تعدادی از شکست های درمان پروتز را ناشی از عدم توجه بیماران به نقش اصلی و اساسی بهداشت دهان می دانند. هدف از این مطالعه بررسی میزان رعایت بهداشت دهان و دندانهای مصنوعی در تعدادی از بیماران بدون دندان می باشد.
در این مطالعه توصیفی چند متغیره نحوه رعایت معیارهای بهداشت دهان و دندان های مصنوعی 93 بیمار مراجعه کننده به بخش پروتز متحرک دانشکده دندانپزشکی کرمان که بین 16 تا 84 سال سن داشتند مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافته های این تحقیق نشان دادند که این بیماران از سطح پائینی در رعایت بهداشت دهان و دندانهای مصنوعی برخوردار بوده و معاینه کلینیکی بهداشت دهان و دندانهای مصنوعی آنها، همچنین مشاهده پلاک میکروبی در سطوح مختلف دندانهای مصنوعی آنها نیز تایید کننده این نکته بود.
این مطالعه نشان داد که بیماران توجه لازم را به بهداشت دهان و پروتز خود ندارند و این امر سبب تشکیل پلاک میکروبی، جرم و رنگیزه در سطوح مختلف پروتز آنها می شود و روش های بکار گرفته شده توسط بیماران برای حذف پلاک میکروبی کارآیی لازم را ندارند.

با توجه به نظریات متفاوتی که در رابطه با اثر ماده ضدعفونی کننده بر روی ثبات ابعادی مواد قالبگیری وجود دارد و همچنین افزایش بیماری های مسری و کشنده از قبیل هپاتیت B و ایدز در رشته دندانپزشکی این تحقیق با هدف بررسی اثر مواد ضدعفونی کننده هیپوکلریت سدیم 5.25 درصد با نسبت 10: 1 و گلوتارآلدئید 2% بر روی قالبگیری Speedex انجام شد.
روش تحقیق نیمه تجربی و بر روی مدل آزمایشگاهی انجام شد. سه گروه انتخاب و برای هر گروه 10 قالب از مدل آزمایشگاهی تهیه گردید. گروه اول و دوم توسط آب شسته و بمدت 10 دقیقه در محلول ضدعفونی کننده هیپوکلریت سدیم و یا گلوتارآلدئید قرار گرفتند و بعد از 20 دقیقه قالب ها ریخته شدند. گروه سوم یا گروه شاهد تنها توسط آب شستشو داده شده و بعد از 30 دقیقه ریخته شدند. قالب ها توسط گچ Begostone ریخته و ابعاد کست های گچی توسط دستگاه Primo 7 اندازه گیری و میانگین آنها بدست آمد. سپس توسط آزمون آماری ANOVA میان تمامی گروه ها و توسط t-test میان هر دو گروه آزمون آماری انجام شد.
مقایسه دو گروه ماده ضدعفونی گلوتارآلدئید و هیپوکلریت سدیم با مدل اصلی و همچنین مقایسه آنها با یکدیگر بر روی شاخص ارتفاع و قطر و فاصله دای ها تاثیر آماری معنی داری نداشت.
ضدعفونی با هیپوکلریت سدیم 5.25 درصد با نسبت 10: 1 و گلوتارآلدئید 2 درصد به مدت 10 دقیقه بر روی دقت ابعادی ماده قالبگیری Speedex تاثیر معنی داری از نظر آماری ندارد.

هالیتوزیس بوی نامطبوعی است که همراه هوای بازدم خارج می شود و بیش از 50 درصد افراد جامعه درگیر این مشکل هستند. نقش باکتری های بی هوازی در ایجاد این بوی بد شناخته شده است. از آنجائیکه باکتری های مسوول، همچنین فعل و انفعالاتی که باعث بوی بد دهان می شوند کاملا شناخته نشده اند، انجام تحقیقات در این زمینه ضروری است. هدف از انجام این مطالعه تعیین ارتباط میکروارگانیسمهای گرم منفی بی هوازی با بوی بد دهان می باشد.
در این تحقیق تحلیلی که از نوع case control می باشد، تعداد 61 نفر شامل 34 نفر با بوی بد دهان و 27 نفر در گروه کنترل مراجعه کننده به بخش بیماری های دهان دانشکده دندانپزشکی شهید بهشتی بر اساس تست ارگانولپتیک بوسیله دو دندانپزشک مورد ارزیابی قرار گرفتند. جهت مطالعات میکروبیولوژی از سطح پشتی خلف زبان بوسیله یک سواب چوبی نمونه برداشته شده، سریعا به محیط تایوگلیکولات مایع منتقل شد. نمونه ها پس از انکوباسیون در دمای 37?C به مدت 48-24 ساعت در محیط های مک کانکی، بلاد آگار، شکلات آگار و نوترینت آگار کشت داده شدند. از تستهای لابراتواری مناسب مانند کاتالاز، مانیتول، ژلاتیناز، اکسیداز و Dnase جهت تشخیص افتراقی باکتری های کشت داده شده، استفاده شد. نتایج تحقیق با استفاده از آزمون های دقیق فیشر، chi square،T test وMann-Whitney u test ارزیابی شدند. همه تستها دو دامنه بودند و آلفا 0.05 در نظر گرفته شد.
میکروارگانیسمهای گرم منفی بی هوازی مطلق در 24 نمونه گروه مورد (70.1%) و 11 نمونه گروه کنترل (40.7%) کشت داده شدند که این تفاوت معنی دار بود (OR=5.3 و P=0.036). 31 نمونه در گروه مورد (91.2%) و 24 نمونه در گروه کنترل (88.9%) از نظر انواع دیگر باکتری های گرم منفی بی هوازی مطلق و یا اختیاری دارای کشت مثبت بودند، (OR=3.3 و P=0.083). تفاوت آماری معنی داری بین دو گروه مورد مطالعه از نظر کشت مثبت برای فوزوباکتریوم، باسیلهای فوزیفرم، پره وتلا، هموفیلوس، اسپیریلیوم و کینگلا بدست نیامد، اما در مورد باکتروئید (OR=3.3 و P=0.083) و نایسریا (OR=4.0 و P=0.084) تفاوت وجود داشت.
نتایج تحقیق نشان داد که بین میکروارگانیسمهای گرم منفی بی هوازی مطلق با بوی بد دهان ارتباط وجود دارد.

گاهی بدنبال درمان ریشه و یا جراحی های پریودنتال به مواردی برخورد می شود که علی رغم انجام درمان صحیح و کامل با شکست مواجه می شویم که علت آن می تواند عوامل میکروبی، تغییرات پاسخ میزبان یا ترکیبی از این دو باشد. عوامل میکروبی نیاز به بررسی جداگانه ای دارند. این مقاله با هدف بررسی تغییرات پاسخ میزبان تنظیم شده است.
عامل اصلی درگیری سیستم ایمنی ذاتی و اختصاصی در ضایعات مقاوم اندو میکروبها می باشند. در ضایعات مقاوم پریو، میکروبها نقش کمرنگ تری داشته و مهمترین و اصلی ترین عامل سیگار می باشد گو اینکه نقش استرس، micronutrient و هرپس ویروسها را نباید از نظر دور داشت.

بررسی توزیع تنش در P.D.L دندانهای ماگزیلا بویژه دندان مولر اول و معرفی نقاط با تراکم بالای تنش در PDL (مناطق پرخطر) هنگام کاربرد هدگیر به منظور رعایت روش های مراقبتی ویژه و بررسی امکان وقوع صدمات احتمالی ضروری است. در این مطالعه به کمک روش محاسباتی، «آنالیز اجزا محدود» مقدار و نوع تنش توزیع شده در دندان مولر اول ماگزیلا، تحت تاثیر نیروهای خارج دهانی High pull Headgear مورد مطالعه قرار گرفته است. در واقع هدف از این مطالعه بررسی نحوه توزیع تنش در PDL دندان مولر اول در محیط ویژه ای که تمام دندانهای ماگزیلا بطور کامل Align و Level شده، بوسیله یک آرچ وایر full size یکپارچه شده اند، بدنبال کاربرد هدگیر High pull به کمک روش FEM می باشد.
مطالعه حاضر به روش تجربی (Experimental) و با تکنیک «آنالیز اجزا محدود بر روی مدل رایانه ای شبیه سازی شده از جمجمه یک انسان جوان که دارای 17096 المان و node 23013 بود انجام پذیرفت. به منظور اعمال نیرو به دنتیشن ماگزیلاری، ابتدا به کمک یک آرچ وایر full size رکتانگولر (25×21) که بصورت passive داخل slot براکتهای 022 واقع شده بود مجموعه دنیتشن ماگزیلاری، بصورت یکپارچه در آورده شد و تحت راستای +30 درجه نیرویی به میزان 350 گرم وارد شد و در نهایت روند توزیع تنش در 4 ناحیه باکالی، مزیالی، پالاتالی، دیستالی و در مقاطع سرویکالی، میانی، اپیکالی PDL دندان مولر اول مورد مطالعه قرار گرفته و در پایان مقدار و نوع تنش توزیع شده در هر ناحیه بوسیله مقادیر ثبت شده در هر یک از تنش های اصلی سه گانه (1، 2، 3 princ) و با توجه به علامت جبری آنها مورد ارزیابی واقع گردید.
بیشترین مقادیر تنش توزیع شده در PDL ریشه های دندان مولر اول، در ناحیه باکالی ریشه مزیوباکال، بخش های باکالی، پالاتالی و دیستالی مقطع سرویکالی و ناحیه دیستالی مقطع میانی ریشه دیستوباکال و سطح دیستالی ریشه پالاتال مشاهده شد. در کل نحوه توزیع تنش در PDL ریشه های مولر ماهیتی اینتروزیتو داشت.
هنگام استفاده از هدگیر High Pull گسترش نواحی پرتنش (نواحی خطر) کاهش و فقط به PDL بعضی از سطوح ریشه دندان مولر (بویژه ریشه دیستوباکالی) محدود شد.

افتادن طبیعی دندانهای شیری و رویش دندان های دائمی مرحله ای قابل توجه برای والدین کودک و دندانپزشک می باشد. هدف از انجام این تحقیق، تعیین دامنه تغییرات و متوسط زمان رویش دندانهای دائمی در کودکان ترکمن و همچنین تعیین تربیت رویش این دندانها و بررسی رابطه رویش آنها با سن و جنس می باشد.
در این تحقیق که از نوع تحلیلی و به روش Cross-sectional صورت گرفت، 1365 کودک ترکمن (681 پسر و 684 دختر) بصورت تصادفی از میان و دانش آموزان ترکمن 14-4 ساله شهر گنبد کاووس در سال 1381 انتخاب و معاینه شدند. در این بررسی از شیوه مشاهده (observing) و مصاحبه (interview) جهت تکمیل پرسشنامه استفاده گردید. همچنین در این مطالعه دندانی که هر قسمت از آن در حفره دهان دیده می شد، «رویش یافته» محسوب شد. داده ها بوسیله نرم افزار SPSS و توسط آزمون آماری t test تجزیه و تحلیل شدند.
بر اساس میانه محاسبه شده برای هر دندان، نتایج زیر بدست آمد: اولین دندان رویش یافته، دندان سانترال و مولر اول فک پایین در دختران و آخرین دندان رویش یافته، مولر دوم فک بالا در پسران بود.
ترتیب رویش در دختران 7 5 3 4 2 1 6 و در پسران 7 3 5 4 2 1 6 بود.
7 5 4 3 2 61 7 5 3 4 2 61 اکثر دندانهای فک پایین زودتر از دندانهای فک بالا رویش می یافتند؛ در مورد دندان پره مولر اول هر دو سمت در پسران، رویش زودتر آنها در فک بالا (نسبت به فک پایین) از نظر آماری معنادار بود. همچنین، تنها در مورد دندانهای کانین فک بالا در دختران اختلاف معنی داری میان زمان رویش دندانها در دو نیمه چپ و راست فکین دیده شد. اکثر دندانهای دائمی در دختران زودتر از پسران رویش می یافتند؛ فقط در مورد سانترالهای هر دو سمت فک بالا، رویش زودتر آنها در پسران (نسبت به دختران) از نظر آماری معنی دار بود.
مقایسه نتایج حاصل و جداول استاندارد Lysell و Hurme نشان داد که رویش دندانهای دایمی در کودکان ترکمن در مقایسه با جداول دیرتر می باشد. همچنین در مقایسه با سایر تحقیقات مشخص شد در کودکان ترکمن میانه زمان رویش در تعدای از دندانها بیشتر و در تعدای از دندانهای دائمی کمتر از کودکان تهرانی و در تعدای از دندانهای دائمی برابر می باشد.

گرایش مصرف کنندگان ایرانی به استفاده از مسواکهای خارجی و تفاوت زیاد قیمت مسواکهای ایرانی و خارجی منجر به ارزبری بالایی می گردد. تاکنون تحقیق جامعی در زمینه بررسی کیفیت مسواکهای ایرانی صورت نگرفته است. هدف از انجام این تحقیق، تعیین خصوصیات ماکروسکوپی مسواکها و میزان مطابقت آنها با استاندارد موسسه استاندارد و تحقیقات صنعتی ایران و میزان رضایت مصرف کنندگان و همچنین بررسی میزان روند بودن انتهای بریستلها قبل از مصرف و میزان تغییرات آنها پس از یک، دو و سه ماه مصرف بود.
تحقیق به روش تجربی و با استفاده از تکنیک مشاهده، مصاحبه و فرم اطلاعاتی انجام پذیرفت. تحقیق بر روی 240 نمونه مسواک استفاده شده توسط دانش آموزان 14-12 ساله مدرسه راهنمایی دخترانه شهید بهشتی تهران که شرایط خاصی را برای ورود به مطالعه دارا بودند انجام شد. مسواکها شامل ده نوع مسواک الفلیج، جاردا، جردن، لاله، مینا، موژان، Oral-B، GUM،Dr.Best وCrest بودند. نمونه ها بصورت تصادفی در 10 گروه 24 تایی تقسیم و پس از یک، دو و سه ماه استفاده از مسواکهای داده شده، مسواکهای داده شده، مسواکها جمع آوری و داده ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
تحقیق نشان داد که همه مسواکها بجز لاله و مینا و Oral-B در محدوده استاندارد بودند. مسواکهای لاله و مینا تنها در مورد متغیر کناره عرضی بدون بریستل و مسواک Oral-B تنها در مورد سایز سر مسواک خارج از محدوده استاندارد قرار داشتند. از نظر میزان روند بودن انتهای بریستلها قبل از مصرف و میزان تغییرات آنها پس از مصرف تفاوت معنی داری بین مسواکها و پس از یک، دو و سه ماه مصرف وجود داشت (P<0.001). در بررسی جداگانه تغییرات در دو جهت روند شدن و سائیده شدن، مسواک Oral-B بیشترین (91%) و مسواک جردن کمترین (15%) میزان روند شدن را دارا بودند.
میزان رضایت مندی و همچنین میزان روند شدن انتهای بریستلها پس از مصرف در مسواکهای خارجی نسبت به مسواکهای ایرانی بیشتر بود.

با توجه به استعداد بیشتر ناحیه یک سوم تحتانی صورت (مندیبل) برای شکستگی این تحقیق با هدف بررسی شیوع شکستگهای مندیبل در میان بیماران بستری در بیمارستان آیت الله طالقانی تهران در فاصله های 1377 تا 1381 صورت گرفت.
مطالعه به روش گذشته نگر انجام گرفت. جامعه مورد بررسی بیمارانی بودند که در فاصله سالهای 1377 تا 1381 جهت درمان شکستگی فک پایین به بیمارستان طالقانی مراجعه کرده بودند. اطلاعات بدست آمده از پرونده بیماران و رادیوگرافی های آنها در پرسشنامه ثبت شده، نتایج با استفاده از روش های آماری توصیفی ارایه شدند. اطلاعات پرسشنامه شامل سن، جنس، روش درمان، محل آناتومیک شکستگی و شایعترین عارضه در آخرین تاریخ ویزیت بیماران بود.
از نظر سنی بیماران بین 3 تا 83 سال بودند که شایعترین دهه سنی 30-20 سال بود. از 427 نفر دارای 700 شکستگی، 364 نفر را مردان و 63 نفر را زنان تشکیل می دادند. شایعترین محل شکستگی کندیل بود. از میان شکستگی ها بیش از 45 درصد آنها ناشی از تصادف با وسایل نقلیه موتوری بود. بیشتر بیماران (71.1 درصد) به روش بسته درمان شده بودند.
پیشنهاد می شود که قوانین رانندگی بیشتر رعایت شود و رانندگان به استفاده از وسایل ایمنی حین رانندگی ملزم شوند.

با توجه به کاربرد وسیع آکریل دورالی (Duralay)، در تهیه الگوی مستقیم از داخل کانال و نظر به مبهم بودن تاثیر همزمان گذشت زمان، ماده ضدعفونی و محیط نگهداری بر ابعاد الگوی آکریلی دورالی این تحقیق با هدف بررسی تاثیر ماده ضدعفونی کننده و محیطهای نگهداری شامل محیط آب محیط خشک بر ثبات ابعادی الگوهای post & core ساخته شده از آکریل Duralay در فواصل زمانی متوالی در بخش تخصصی پروتز دانشکده دندانپزشکی شهید بهشتی انجام گرفت.
این تحقیق بصورت نیمه تجربی و آزمایشگاهی انجام گرفت. برای جمع آوری داده ها از تکنیک مشاهده و تکمیل فرم اطلاعاتی استفاده شد. نمونه های مورد آزمایش شامل 36 الگوی آکریلی دورالی بودند که به روش سیمولیشن ساخته شدند. ابتدا هر دوازده نمونه در یکی از سه گروه گلوترآلدئید، هیپوکلریت سدیم و شاهد قرار گرفتند. سپس هر گروه دوازده تایی به دو گروه 6 تایی در محیطهای خشک و مرطوب تقسیم شدند و در فواصل زمانی 0، 1، 3، 6، 9 و 24 ساعت، طول پست، قطر کورونالی پست و قطر اپیکالی پست به کمک کولیس دیجیتال در حد 0.01 میلیمتر اندازه گیری شدند. جهت آنالیزهای درون گروهی از آزمون های sphericity و در صورت لزوم Greenhouse - Geisser و برای آنالیزهای بین گروهی از آزمونPost Hoc HSD Tukey)) استفاده شد.
تحقیق نشان داد تنها قطر کورونالی و اپیکالی پست تحت تاثیر بینابینی سه عامل گذشت زمان، ماده ضدعفونی و محیط نگهداری به طور معنی دار تغییر می کند (P<0.005). گذشت زمان تنها بر قطر کورونالی پست تاثیر معنی دار دارد (P<0.005). همچنین در این مطالعه تفاوت معنی داری تاثیر محیط نگهداری خشک و مرطوب بر ابعاد الگوی آکریلی دورالی مشاهده نگردید. در مورد مواد ضدعفونی کننده، گلوتارآلدئید باعث انقباض و هیپوکلریت سدیم باعث انبساط آکریل می شود که مکانیسم این پدیده مشخص نیست.
در کل می توان گفت تغییرات خطی آکریل دورالی در فواصل زمانی از الگوی ثابتی پیروی نمی کند. لذا نمی توان ساعت خاصی را به عنوان بهترین زمان برای مرحله ریختگی الگوی آکریلی معرفی کرد. با توجه به تعدد متغیرهای مستقل مورد بررسی در این تحقیق، توصیه می شود به منظور نزدیک شدن به واقعیت های کلینیکی و دستیابی به شواهد بهتر با افزایش تعداد نمونه ها و عملگرها، تاثیر این متغیرهای مستقل (گذشت زمان، ماده ضدعفونی کننده و محیطهای نگهداری) تا پایان مراحل ریختگی و سمان کردن دنبال شده، ویژگی های پراهمیت کلینیکی مانند انطباق و گیر مورد ارزیابی قرار گیرد.

در برنامه کنترل پلاک به روش مکانیکی، مسواک نقش اساسی دارد و ساختمان آن با قابلیت در برداشت پلاک دندانی رابطه انکار ناپذیری دارد. این مطالعه با هدف مقایسه اثر دو نوع مسواک Oral-B و شیک در کاهش پلاک دندانی انجام پذیرفت.
این مطالعه بصورت Cross Over و یک سوکور (Single blind) انجام شد افراد نمونه 40 کودک 8 تا 10 ساله بودند که از آنها خواسته شد 24 ساعت قبل از مراجعه از هیچ روشی برای کنترل پلاک استفاده ننمایند. در جلسه اول مراجعه، شاخص پلاک (PI) با استفاده از شاخص Shick-Ash ثبت شد، سپس توسط مجری طرح با یکی از دو نوع مسواک به روش Scrub به تعداد 20 بار در هر ربع فک دندانها مسواک زده شده، بعد از آن مجددا مقدار PI تعیین شد. بیماران بمدت یک هفته مرخص شدند و از آنها خواسته شد که در طول این مدت از وسیله تمیز کننده دهان و دندان معمول خود استفاده کنند. با رعایت عدم استفاده از مسواک در مدت 24 ساعت قبل از جلسه دوم، اعمال انجام شده در جلسه اول در جلسه دوم ملاقات با مسواک نوع دیگر تکرار شد. برای تجزیه و تحلیل یافته ها از آزمون آماری Paired-T-test استفاده شد.
کاهش میزان PI توسط هر دو نوع مسواک معنی دار بود (مسواک شیک P=0.0005 و مسواک Oral-B، P=0.0006). در مقایسه دو نوع مسواک، تفاوت معنی داری در میزان کاهش شاخص پلاک (PI) مشاهده نشد (P=0.075).
در کاهش میزان پلاک، هر دو مسواک Oral-B و شیک موثر بوده لذا تحقیقات بیشتر در زمینه خصوصیات دیگر این مسواکها پیشنهاد می شود.

با توجه به افزایش تقاضا برای درمان های ارتودنسی در سالیان اخیر استفاده از دستگاه های فانکشنال گسترش فراوانی یافته است. از طرف دیگر بیشتر مطالعات موجود در مورد تغییرات متغیرهای اسکلتال و دنتال متعاقب استفاده از دستگاه های فانکشنال به بحث و بررسی پرداخته اند و تحقیقات کمتری درباره تغییرات متغیرهای بافت نرم صورت گرفته است، لذا با توجه به اهمیت موضوع، این تحقیق با هدف بررسی تغییرات متغیرهای بافت نرم به دنبال استفاده از دستگاه فانکشنال Twin Block صورت گرفت.
تحقیق به صورت نیمه تجربی (Quazi Experimental) بر روی 13 بیمار شامل 7 دختر و 6 پسر با دامنه سنی 7 سال و 7 ماه تا 12 سال و 6 ماه صورت گرفت. کلیه بیماران دارای مال اکلوژن CI II Div. 1، ایرانی مسلمان، ساکن شهر تهران و عدم سابقه درمان ارتودنسی و Extraction دندانی بودند. پس از انتخاب نمونه ها، رکوردهای مورد نیاز در دو مرحله قبل و بعد از درمان با Twin Block تهیه شد. نتایج سفالومتریک قبل و بعد از درمان در پرسشنامه درج و سپس وارد رایانه گردید. آنالیز داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS و آزمون t زوجی صورت گرفت. لازم به ذکر است طول مدت درمان بین 7 تا 17 ماه بوده است.
یافته های تحقیق نشان داد که در اثر درمان با دستگاه Twin Block، متغیرهای nasolabial، nasofacial،lower lip to E line و upper lip length کاهش غیرمعنی دار آماری یافته و متغیرهای facial convexity، H angle،upper lip prominance، upper lip thickness،upper lip to E line کاهش معنی دار آماری و همچنین متغیرهای mentocervical، upper lip thickness، lower lip prominance و soft tissue lower face height افزایش غیرمعنی دار آماری و در نهایت متغیرهای nasomental، mentolabial،soft tissue upper face height وlower lip length افزایش معنی دار آماری پیدا کردند.
در نتیجه درمان با Twin Block، بافت نرم چانه رو به قدام حرکت می نماید و در نتیجه از تحدب پروفایل صورت کاسته می شود. همچنین ارتفاع نیمه فوقانی و نیمه تحتانی بافت نرم صورت افزایش یافته و نسبت بین آنها نیز به میزان نرمال نزدیکتر می شود. در ضمن این که ضخامت لب بالا افزایش و ضخامت لب پایین کاهش می یابد. طول لب بالا تقریبا ثابت، اما طول لب پائین افزایش می یابد و فاصله بین حاشیه لب بالا و لب پایین تا E - Line به میزان نرمال نزدیکتر می شود و در نهایت labiomental fold نیز بازتر می گردد.