فهرست مطالب

راهبرد توسعه - پیاپی 3 (پاییز 1384)

نشریه راهبرد توسعه
پیاپی 3 (پاییز 1384)

  • 360 صفحه، بهای روی جلد: 6,000ريال
  • تاریخ انتشار: 1384/07/30
  • تعداد عناوین: 18
|
  • نجوا
  • صفحه 4
  • میزگرد علمی
  • مقالات
  • حسین عیوضلو صفحه 53
    به منظور تحقق بخشی از اهداف تعیین شده در برنامه چشم انداز بیست ساله کشور، بر اساس بررسی ها و تحلیل های کارشناسانه ای که اعضای کمیته اقتصادی مؤسسه فرهنگی هنری یاس طی جلسات مختلف خود به عمل آورده اند، می توان معیارها و راهبردهای زیر را به عنوان بایسته ها و لوازم حرکت رو به تکامل نظام قتصادی ایران مطرح نمود.
  • سیداحسان خاندوزی صفحه 65
    سرمایه اجتماعی از حوزه های نوظهور و جنجال آفرین در مطالعات میان رشته ای جامعه شناسی و اقتصاد تلقی می شود. این مقاله پس از معرفی انواع و کارکردهای سرمایه اجتماعی به این مقوله می پردازد که توسعه یافتگی اقتصادی چه اثری بر وضعیت سرمایه اجتماعی دارد و همینطور تقویت یا زوال سرمایه اجتماعی چه تاثیری در فرایند توسعه اقتصادی خواهد داشت.
  • سعید زاهد صفحه 81
    کلمه توسعه که عموما در ترجمه لغت Development به کار می رود معمولا توسعه اقتصادی را به ذهن متبادر می کند. دومین کاربرد ترکیبی این کلمه در متون توسعه رایج در کشورمان در ترکیب توسعه سیاسی است و توسعه فرهنگی در فراوانی سوم به کار می رود. توسعه فرهنگی را از بعد کمی بیشتر برای افزایش مکتوبات مانند کتاب و مجله و روزنامه و افزایش مراکز آموزشی و علمی و هنری به کار می برند. در این مقوله هرگاه به محتوا پرداخته می شود در نفی تقدیرگرائی، گسترش دنیاگرایی یا سکولاریسم و به طور کلی گسترش مبانی فرهنگ غرب و یا مدرنیته است که در واقع روی دیگر سکه فرهنگ غرب می باشد. استناد به این عوامل محتوایی و یا مدرنیته برای بیان توسعه در کشور هایی که از پیشینه فرهنگی غنی برخوردار نیستند، مانند برخی از کشور های آفریقایی، شاید کاربرد واقعی داشته باشد. اما در کشوری مانند ایران که خود از غنای فرهنگی بسیار بالایی برخوردار است این نوع از مفهوم توسعه کاربرد دقیقی ندارد. به عبارت دیگر در کشور ما می باید توسعه فرهنگی متناسب با مبانی فرهنگی گذشته و در زمینه این فرهنگ تعریف شود در غیر این صورت مصداق عملی و اجرایی شفاف و روشنی برای نظریه پردازی های این چنینی نمی توان یافت.
  • حجت الاسلام و المسلمین حسن علی اکبری صفحه 93
    معنای لغوی دین، انقیاد، خضوع، پیروی، اطاعت، تسلیم و جزا است و معنای اصطلاحی آن مجموعه عقاید، اخلاق، قوانین و مقرراتی است که برای اداره امور جامعه انسانی و پرورش انسان ها باشد. آنگاه که همه این مجموعه حق باشد دین را دین حق یعنی دینی که عقاید، اخلاق و قوانین و مقررات آن از طرف خداوند نازل شده، می نامند. در قرآن از آن به دین الله ، دین الحق یاد شده است. از آنجا که دین برای اداره امور جامعه انسانی و پرورش انسان هاست، هماهنگی قوانین و مقررات آن با نیاز واقعی جامعه و مناسبت آن با تحولات اجتماع و مطابقت آن با سرشت و سیر جوهری انسان، میزان حق بودن آن است. اسلام به حکم آنکه از ناحیه خدا آمده و مبتنی بر فطرت انسانی است یعنی مبدا فاعلی آن خدا و مبدا قابلی آن فطرت انسان هاست، تنها دین حق بوده و کامل و تمام است «الیوم اکملت لکم دینکم» و جز آن هیچ قانونی از هیچ کس پذیرفته نیست ان الدین عند الله الاسلام و هر کس غیر از این آئین را دنبال کند از او به هیچ عنوان پذیرفته نخواهد بود «و من یبتغ غیر الاسلام دینا فلن یقبل منه». شهر اسلامی را مدینه می نامند زیرا مدینه مکان ظهور دین و مهد تمدن و مدنیت ناشی از دین است و از این رو با حضور پیامبر و پیاده شدن دین در یثرب مدینه النبی شکل گرفت.
  • حسین کچویان صفحه 103
    با توجه به همه گیر بودن بحث توسعه در کشور ما، مسئله این نوشتار قطعا غیرمتعارف و عجیب به نظر خواهدآمد. لازم نیست که حتی مروری اجمالی به مجلات یا فصلنامه های تخصصی یا غیر تخصصی داشته باشیم تا اهمیت مفهوم توسعه برایمان روشن شود. حتی لازم نیست که به اقدامات حکومت یا نهادهای غیرحکومتی فکر کنیم و اخبار رسانه های همگانی را در این خصوص به ذهن بیاوریم تا حضور همه گیر و غیرقابل گریز این مفهوم را در زندگی خود حس کنیم. ما در جهانی زندگی می کنیم که مفهوم توسعه برای آن، چه به لحاظ فردی و چه به لحاظ اجتماعی، وجهی بنیانی و اجتناب ناپذیر از آن را می سازد. بدون این مفهوم ظاهرا ما نه می توانیم درکی از خود و نه درکی از جهان پیرامون خود داشته باشیم. آنچه می کنیم، آنچه می خواهیم، آنچه باید بکنیم و آنچه باید بخواهیم بدون ارتباط مستقیم یا غیرمستقیم با این مفهوم، تصورناشدنی یا فهم ناپذیر شده است. واقعا جهان بدون توسعه چگونه جهانی است؟ آیا اقدامی که به توسعه ما و جهان ما منجر نشود فهم شدنی است؟ و آیا اگر فهم شود ارزشی هم دارد؟ آیا می توان بدون اینکه به توسعه فکر کنیم یا آنرا مبنا و معیار قراردهیم به کاری مبادرت کنیم؟ یا آنرا مورد ارزیابی قراردهیم؟ آیا اگر در هر اقدامی که می کنیم به توسعه ما یا جامعه ما ربط نیابد، می تواند برایمان معنادار باشد؟ آیا آدمها، دولتها، سیاستها یا برنامه ها به اعتبار اینکه به توسعه ما منجر می شوند یا مانع از آن می گردند خوب و بد نمی شوند؟ آیا توسعه همان گم گشته تاریخی ما نیست که سالهاست در طلب آن از هیج تلاشی فروگذار نکرده ایم؟ آیا توسعه یافتگی آن بهشت موعودی نیست که در صورت ناکجاآبادی فراتاریخی اش، تاریخ پرفراز و نشیب معاصر ما و جهان را رقم زده است و چون نیروی پرکششی ما را در تب و تاب دائمی و تقلایی خستگی ناپذیر برای وصول به خود زنده نگاه داشته است؟ آیا توسعه آن آب حیاتی نیست که ما طی سالهای متمادی در طلبش ازمنه و امکنه را درنوردیده و در شوق آن رنج مرگ و نیستی را به هیچ انگاشته ایم؟ پس چگونه ممکن است در طلب زندگی ای بدون توسعه و توسعه یافتگی بود و تلاش کرد؟
  • محمد رحیم عیوضی صفحه 127
    لازمه ی وقوع هر انقلاب اجتماعی نظیر انقلاب اسلامی ایران آنست که رشد و جهت گیری آگاهی سیاسی (Political conciousness) اکثریت اعضاء نظام اجتماعی (Social System) به صورتی بالنده و پویا حول محورهای روشن و قابل اعتمادی شکل بگیرند. این محورها به صورتی منتقدانه و امیدوارانه تغییرات نظام اجتماعی را مطرح ساخته و تصویری قابل فهم برای عموم اعضاء ارائه می کنند. «قدرت» و «وسعت» پیامهای مورد وثوق، نیروهای اجتماعی و سیاسی و اقتصادی را یکپارچه ساخته، نظام موجود را به کمک «انقلاب» به سمت نظام جدید سوق می دهند. به این ترتیب نظام روابط گوناگون در واحد سیاسی ملت - دولت (State Nation)، نامشروع و مطرود می شود و سیستمهای ارتباطی نوینی تعریف و مشروع می گردند. عامل مهمی که می تواند هر انقلابی را به پیروزی برساند عبارتست از وحدت نظرها در مورد اصلی ترین مسایل یک کشور و راه حل آنها که با ویژگی هایی چون قدرت و فراگیری در چارچوبهای غیر از آنچه در نظام سابق و ماقبل انقلاب تولید و بازتولید می شوند، شورشها را معنی دار، طولانی مدت و برنامه محور می نمایند تا اینکه شورش به «انقلاب» بدل می گردد.
  • حمیدرضا آخوندزاده، علی مروری صفحه 143
    بخش های اول و دوم نوشتار حاضر با عنوان «فراز و نشیب های نظریات اقتصادی پیرامون نقش دولت» و «اقتصاد ایران و دولت» در شماره های پیشین تقدیم گردید و اینک بخش پایانی آن از نظر گرامی شما می گذرد.
  • منوچهر محمدی، ابراهیم متقی صفحه 171
    با پیروزی انقلاب اسلامی و با تکیه بر ارزش های اسلامی و تاثیر آن بر جوامع اسلامی که به بیداری و خیزشهای اسلامی و ضد استکباری منجر گردید، واژه جهان اسلام در ادبیات روابط بین الملل مطرح گردید. واژه جهان اسلام به طور عمده بر پایه مبانی فکری، فرهنگی وایدئولوژی مشترک قرار دارد و در عین حال سطح وسیعی از جغرافیای جهانی را در بر می گیرد که از اندونزی در شرق آسیا تا موریتانی در غرب افریقا و از شمال در اروپا تا شبه جزیره بالکان گسترش یافته و بخش مهمی از جنوب صحرای افریقارا شامل می شود.
    مهمترین اثری که پیروزی انقلاب اسلامی بر این حوزه وسیع جغرافیایی داشته است، احیاءگری و بیداری اسلامی است که موجب خیزش جمعی توده های مسلمان نه تنها در رویکرد مجدد به انجام فرایض دینی بود، بلکه موجب طرح اسلام سیاسی بر این مبنا گردید که اسلام می تواند پایه و اساس نظام سیاسی را در دنیای مدرن شکل دهد. در نتیجه خیزش های اسلامی در قالب نهضت های آزادی بخش و استکبار ستیز، جهان اسلام شکل تازه ای بخود گرفت. این منطقه که در طول چهار قرن گذشته جولانگاه یکه تازی قدرتهای استعماری غربی بوده است، اینک با الهام از انقلاب اسلامی به پا خاسته و به تقابل با استکبار غرب و به ویژه امریکا پرداخته است.
  • قاسم زائری صفحه 193
    این مقاله در صدد است به مساله عدالت در نحله فکری لیبرالیسم بپردازد و در نگاهی گذرا ، نظر متفکران این مکتب در باب مساله عدالت مورد بررسی قرار دهد. در ابتدا کلیاتی در باب مساله عدالت در تاریخ اندیشه غرب از دوره پیشافلسفی در یونان تا دوره پیشاتجدد بیان می شود. سپس به دلیل ربط عدالت با اخلاق (عدالت به عنوان یک فضیلت اخلاقی)، شرح مختصری در باب دو جریان اخلاقی در غرب یعنی مکتب فایده گروی و مکتب تکلیف گروی داده می شود تا زمینه برای بحث در باب عدالت فراهم تر شود. بخش سوم مقاله به بحث کوتاهی در باب لیبرالیسم و تطور تاریخی آن می پردازد؛ در ادامه نظریات متاخر عدالت نزد متفکران لیبرالیست با تاکید بر جان رالز مورد بررسی قرار می گرد و سعی می شود به برخی (و تاکید می شود برخی از) رویکردهای انتقادی به دیدگاه رالز و نظریه متاخر لیبرال در باب عدالت اشاره شود.
  • ترجمه
  • آلن نوئل، ژان فیلیپ ترین ترجمه: حمید پورنگ، حمید رزاق پور صفحه 217
    آزاد سازی اقتصادی و جهانی سازی سبب تشدید نابرابری ها درون و میان ملت ها شده است؛ و باعث شده است که فقر و حقوق بشر در صف اول بحث های سیاست جهانی قرار گیرند (Doyle، 1997، pp.422-436; Hurrell & Woods، 1999). این موضوعات به طور فزاینده به عنوان مسائل عدالت جهانی قلمداد می شوند، مفهومی که غرض از طرح آن بیان پیامدهای منطقی ای است که مسائل اخلاقی برای جهان بینی ما دارند. بحث بر سر عدالت جهانی در حالی که از مرزهای داخلی بین المللی فراتر می رود، باز توزیع و مسایل دیگری را در خصوص حقوق در درون و در میان ملت ها در شمال و در جنوب مورد توجه قرار می دهد (DeMartino، 2000; Shapiro & Brilmayer، 1999، p.2; Thérien، 1999).
  • نقد
  • قاسم زائری صفحه 249
    سمینار «گذار به دموکراسی» به همت انجمن اسلامی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، خردادماه 1384 برگزار شد. در این سمینار «دکتر محمود صدری» جامعه شناس ایرانی مقیم امریکا با موضوع «اسلام و آینده ایران مردم سالار» به ایراد سخن پرداختند. در این نوشتار ضمن ارائه چکیده ای از نظرات دکتر صدری، سعی می شود از منظری بیرونی و بر اساس تحلیل پارادایمی، برخی دیدگاه های ایشان نقد گردد.
  • چهره ها
  • حامد حاجی حیدری صفحه 267
    هر چند که معمولا دنیس گولت به عنوان پایه گذار فلسفه اخلاق توسعه شناخته می شود، اما آغاز تلاش جدی در این زمینه، بی تردید مصادف با کوشش خلاقانه دیوید کراکر و شکل گیری انجمن فلسفه اخلاق توسعه (IDEA) توسط او بود. دیوید آلن کراکر، مدرک دکترای تخصص خود را از دانشگاه ییل، دپارتمان مطالعات دینی، در رشته «الهیات دینی و فلسفه دین»، در سال 1970 اخذ نمود. عنوان رساله دکترای او «یک نظریه وایتهدی در زمینه منظور و عمل» بود. قبل از اینکه کراکر، به پایگاه فعلی خود، یعنی مدرسه خط مشی عمومی دانشگاه مریلند بیاید، مدت 25 سال در دانشگاه ایالتی کلورادو فلسفه تدریس می کرد و در دانشگاه مونیخ استاد مدعو بود. همچنین در همین زمان استاد مهمان در دانشگاه کاستاریکا، دانشگاه مستقل ملی هندوراس، و دانشگاه سن کارلوس در گواتمالا بود. دیوید کراکر، از جولای سال 1996 تا کنون، عضو ارشد هیات علمی پژوهشی در انستیتو فلسفه و خط مشی عمومی در مدرسه خط مشی عمومی دانشگاه مریلند است. دیگر فعالیت های مهم و متعدد این دانشمند پر کار در حال حاضر چنین اند: کراکر مشاور «حلقه توسعه»، معاون برنامه Ph.D.، و معاون ریاست دانشگاه مریلند است؛ او به همراه بنیامین آر. باربر مدیریت «برنامه مطالعات مردم سالاری» را بر عهده دارد. او به همراه دکتر باربر دوره علمی جدیدی با عنوان «مردم سالاری و مردم سالاری سازی: تئوری و عمل» در پاییز 2004 تاسیس کرده است؛ او با همکاری سابینا آلکایر محقق بانک جهانی بود؛ او پروژه تحقیقاتی و آموزشی را با عنوان «پاسخ به ارزش های فقر: مشارکت و آرمان» تاسیس نمود که هدف آن دفاع و تکمیل مدلی از مشارکت مبتنی بر ارزش ها و مشورت در کشورهای در حال توسعه بود؛ همچنین از اکتبر سال 2005 تا دسامبر همین سال کرسی یونسکو در دانشگاه والنسیای اسپانیا را در اختیار داشته است؛ وی به همراه اساتیدی از آرژانتین، کلمبیاو پرو، اوگاندا، و هند، طرحی را برای ایجاد گروهی کاری بین المللی برای مردم سالاری مشورتی آماده می کند.
  • دیوید آلن کراکر ترجمه: حامد حاجی حیدری صفحه 271
    فیلسوفان اخلاق توسعه اهداف و وسایل توسعه محلی، ملی، منطقه ای و جهانی را مورد بررسی قرار می دهند. سیاست گذاران ملی، مدیران پروژه ها و ارائه کنندگان کمک های بین المللی که در توسعه کشورهای فقیر دست دارند، اغلب در حیطه کاری خود با مسائل اخلاقی مواجه می شوند. محققان توسعه اذعان دارند که نظریه اجتماعی علمی «توسعه» و «توسعه نیافتگی» مؤلفه های اخلاقی و همچنین تجربی و سیاسی دارند. فلاسفه توسعه و سایر اخلاق گرایان، اصول اخلاقی متناسب با تغییر اجتماعی در کشورهای فقیر را تدوین و ابعاد اخلاقی نظریه های توسعه را تحلیل و ارزیابی می کنند و در صددند تا بلاتکلیفی های اخلاقی به وجود آمده در سیاست ها و روش توسعه را حل نمایند.
  • دیوید آلن کراکر ترجمه: حمید پورنگ صفحه 291
    آیا ارتباطات و نقد میان فرهنگی امکان پذیر است؟ این سؤال مهمی است، زیرا اگر چنین عملکرد میان فرهنگی ای ممکن نباشد، پس، اخلاق توسعه که تامل اخلاقی را در مورد اهداف و روش های توسعه به کار می گیرد، نمی تواند مورد استفاده شهروندان کشوری خاص قرار گیرد تا به گونه ای انتقادی درباره اهداف و استراتژی های توسعه کشورشان فکر کنند. در مقابل، اگر ارتباطات میان فرهنگی امکان پذیر باشد، پس هر فردی (شهروندان یک ملت، همچنین متحدان، دوستان و دشمنان آن ملت) قادر به درک و ارزیابی تغییر اجتماعی است. هیچ فرد عراقی نمی تواند در مورد این مساله که آیا مردم سالاری چیز خوبی برای عراق است و این که چگونه این مردم سالاری می بایست پیش رود، فارغ از نگرانی باشد. هیچ فرد امریکایی در ارزیابی رفتار ایالات متحده با زندانیان داخلی و خارجی بی تفاوت نخواهد بود. برای سازمان های کمک رسانی بین المللی این مساله نامشروع نخواهد بود که تلاش های یک ملت فقیر را برای کاهش محرومیت و گسترش فرصت ها ارزیابی کنند.
  • دیوید آلن کراکر ترجمه: حامد حاجی حیدری صفحه 305
    چگونه می توان جهانی شدن را درک کرد و اندازه گیری نمود؟ آیا جهانی شدن یک تغییر پایدار در نظم جهانی است، یا یک «شلوغ کاری و هوچی گری دهه 1990» است که در واکش به نیروهایی که جهان را تکه تکه می کردند (مانند ترورییسم و یک جانبه گرایی ایالات متحده) ابراز شد؟ جهانی شدن خوب است یا بد؟ چه کسی می تواند خوب یا بد بودن جهانی شدن را تشخیص دهد و با چه ضوابطی؟ این مقاله بر سر آن است تا روشن کند که جهانی شدن یک تغییر ساختاری مهم است که باید به لحاظ اخلاقی ارزیابی شود و همچنین با ملاحظه علل و پیامدهایش فهم شود. مقاله سه فصل دارد؛ فصل اول، ماهیت و کاربست فلسفه اخلاق توسعه را توضیح می دهد و استدلال می کند که فلسفه اخلاق توسعه تنها مرجعی است که می تواند و باید برای ارزش گذاری کاربست جهانی شدن مورد استفاده قرار گیرد. در فصل دوم، نظریات عمده جهانی شدن و سه رویکرد در سنجش و «انسانی کردن» جهانی شدن را شرح می دهم. در فصل سوم، منظور خود را در این مقاله به طور سیستماتیک بیان می کنم. این کار را با بررسی موردی آثار اخیر جوزف استیگلیتز که سهمی در فلسفه اخلاق توسعه و ارزیابی اخلاقی دنیای رو به جهانی شدن ما دارد صورت داده ام.
  • بازگفت
  • مهندس سیدمصطفی میرسلم صفحه 353
    جمهوری اسلامی ایران چشم انداز بیست ساله خود را به تصویب رسانده و بنابراین مشخص کرده است به چه جایگاهی به لحاظ معنوی و مادی در بین کشورهای منطقه و جهان در آینده می خواهد دست یابد. طبیعی است که آن اهداف بلندمدت باید در قالب برنامه های میان مدت پنج ساله پیاده شوند و هر برنامه پنج ساله نیز در مجموعه طرحهای سالانه ای که با برنامه و بودجه عادی تنظیم می شود، تبلور یابد. در بیست و پنج سال گذشته، سه برنامه پنج ساله در کشور ما به اجرا گذاشته شده ولی هیچ کدام کاملا به اهداف پیش بینی شده نایل نگشته است؛ سهل است، برنامه و بودجه سالیانه نیز همه ساله نسبت به اهداف خود انحراف پیدا می کند. این امر نشان می دهد که اولا بر سر راه اجرای برنامه ها موانعی وجود دارد که برداشته نشده و ثانیا برای اجرای درست و کامل برنامه ها مقدماتی لازم است که تماما فراهم نگشته است. حال با توجه به تصویب چشم انداز این سؤال کلیدی مطرح می شود که موانع تحقق چشم انداز کدامند و چگونه باید آنها را رفع کرده و از میان برداشت و مقدمات اساسی لازم برای تحقق چشم انداز کدامند و چگونه باید آنها را تامین کرد؟ در صورتی که آن موانع برطرف نشوند و این شرایط ضروری گردهم نیایند چشم انداز امکان محقق شدن را نخواهد یافت و بتدریج تلالؤ خود را حتی در قالب شعاری زیبا و فریبا از دست خواهد داد.