فهرست مطالب

دانشگاه علوم پزشکی اراک - سال هشتم شماره 1 (پیاپی 30، بهار 1384)

مجله دانشگاه علوم پزشکی اراک
سال هشتم شماره 1 (پیاپی 30، بهار 1384)

  • تاریخ انتشار: 1384/02/18
  • تعداد عناوین: 8
|
  • صدیقه آیتی، فاطمه وحیدرودسری صفحه 1
    مقدمه
    آنتی بادی های آنتی فسفولیپید ممکن است در سرم خون زنان حامله طبیعی وجود داشته باشد و منجربه افزایش انعقادپذیری، سقط تکراری، انفارکتوس جفت و مسمومیت حاملگی شود. هدف از این مطالعه بررسی ارتباط بین وجود آنتی بادی های آنتی فسفولیپید در سرم خون زنان حامله و مسمومیت حاملگی می باشد.
    روش کار
    در این مطالعه مقطعی تحلیلی سرم خون 50 بیمارخانم حامله طبیعی با 50 بیمار مبتلا به مسمومیت حاملگی که سابقه بیماری خود ایمنی و ترومبوز نداشتند، مقایسه گردید. آنتی بادی های آنتی فسفولیپید با بررسی IgG و IgM آنتی کاردیولیپین با استفاده از روش ELISA ولوپوس آنتی کوآگولانت آنتی بادی با استفاده از کیت تکلوت در هر دو گروه انجام و نتایج توسط آزمون آماری کای اسکوئر مقایسه شد. میزان p<0.05 معنی دار تلقی گردید.
    نتایج
    تفاوت معنی داری بین وجود آنتی بادی های آنتی فسفولیپید در سرم خون زنان مبتلا به مسمومیت حاملگی و زنان سالم مشاهده نشد. زنان مبتلا به پره اکلامپسی و زنان سالم به ترتیب 8 درصد و 6 درصد دارای آنتی بادی های لوپوس آنتی کوآگولانت، 4 درصد و 12 درصد دارای IgG آنتی کاردیولیپین، 30 درصد و 26 درصد دارای IgM آنتی کاردیولیپین بودند که هیچ یک از این موارد دارای ارتباط معنی دار نبود.
    نتیجه گیری
    حاملگی وضعیت انعقادی را تغییر می دهد و در مسمومیت حاملگی این تغییر شدیدتر می شود. با این حال در این بررسی، ارتباطی بین وجود آنتی بادی های آنتی فسفو لیپید در خانم های مبتلا به مسمومیت حاملگی، در مقایسه با خانم های حامله طبیعی یافت نشد.
    کلیدواژگان: مسمومیت حاملگی، آنتی بادیهای آنتی فسفولیپید، آنتی بادیهای آنتی کاردیولیپین، آنتی بادیهای لوپوس آنتی کواگولانت
  • محمودرضا باغی نیا، ابوالفضل صفری، افسانه آخوندزاده، محمود ابراهیمی صفحه 9
    مقدمه
    روش های دایمی پیشگیری از بارداری شامل وازکتومی و توبکتومی می باشند که از این میان وازکتومی به دلیل روش آسان و عوارض کم، دارای اهمیت است. از طرفی این روش به عنوان یکی از ریسک فاکتورهای مورد بحث در کانسر پروستات مطرح شده است. بنابراین هدف بر آن است تا با مقایسه افراد وازکتومی شده و وازکتومی نشده تاثیر این روش در ایجاد این عارضه مورد بررسی و تحقیق قرار گیرد.
    روش کار
    این بررسی، مطالعه ای از نوع مورد - شاهدی می باشد که بر روی 150 نفر فرد داوطلب (50 نفر وازکتومی شده با سابقه 5 ساله و 100 نفر وازکتومی نشده) به منظور تعیین میزان آنتی ژن ویژه پروستاتی از سال 1382 لغایت 1383 در شهر اراک صورت گرفته است. در این مطالعه افراد وازکتومی شده از نظر میزان آنتی ژن ویژه پروستاتی با گروه کنترل مقایسه شدند. بعد از خون گیری، نمونه خون جهت تعیین مقدار آنتی ژن ویژه پروستاتی به آزمایشگاه ارسال شد، و میزان آن با روش الایزا تعیین گردید.اطلاعات به دست آمده با استفاده ازآزمون های آماری تی و کای دو تجزیه و تحلیل شد.
    نتایج
    در این مطالعه در مقایسه دو گروه افراد وازکتومی شده و وازکتومی نشده افراد وازکتومی شده دارای میزان آنتی ژن ویژه پروستاتی بالاتری نسبت به گروه وازکتومی نشده بودند که این مقدار از نظرآماری معنادار می باشد (017/0= p). در بررسی ارتباط آنتی ژن ویژه پروستاتی با سن در دو گروه وازکتومی شده و وازکتومی نشده، میزان آنتی ژن ویژه پروستاتی با افزایش سن افزایش می یابد. در بررسی ارتباط آنتی ژن ویژه پروستاتی با اندکس توده بدنی، سیگار و سابقه خانوادگی سرطان پروستات، ارتباط معنی داری یافت نشد.
    نتیجه گیری
    در بررسی ارتباط میزان آنتی ژن ویژه پروستاتی و وازکتومی دیده شد که وازکتومی و افزایش سن هر دو میزان آنتی ژن ویژه پروستاتی را افزایش می دهند. ولی در بیان این مطلب که وازکتومی به تنهایی عامل خطرساز اساسی در بروز کانسر پروستات است انجام مطالعات بیشتر و در ابعاد وسیع تر پیشنهاد می گردد.
    کلیدواژگان: آنتی ژن ویژه پروستاتی، وازکتومی، اندکس توده بدنی
  • محمدرضا پالیزوان، شادی خادمی، احسان الله غزنوی راد صفحه 14
    مقدمه
    کیندلینگ یکی از مدل های صرع است که توسط تحریکات مکرر مغز ایجاد می گردد. آمیگدال به دلیل نقشی که هم در انسان و هم در موش در ایجاد کیندلینگ و در شرطی شدن ناشی از ترس دارد مورد توجه قرار گرفته است. به این ترتیب هدف از مطالعه حاضر ارزیابی تحریکات الکتریکی مکرر کف پای موش های صحرایی به هنگام ترس و اثر آن بر روی تسهیل ایجاد کیندلینگ است.
    روش کار
    در این مطالعه تجربی 25 موش صحرایی نر از نژاد ویستار برای ایجاد شرطی شدن احترازی فعال دو طرفه تحت آزمایش شاتل باکس قرار گرفته و بر اساس پاسخ های ارائه شده توسط حیوان به دو گروه دیر یاد گیر و زود یاد گیر تقسیم شدند. سپس موش ها در هر گروه به شکل تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. گروه آزمون برای 10 روز متوالی تحت تاثیر محرک شرطی و غیر شرطی و گروه کنترل تحت تاثیر محرک شرطی قرار گرفتند.پس از 10 روز برای ایجاد کیندلینگ به موش ها داروی پنتیلن تترازول به شکل داخل صفاقی تزریق شد و پارامترهای تشنجی مورد ارزیابی قرار گرفت. در پایان داده ها با استفاده از آزمون آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون توکی تجزیه و تحلیل شد.
    نتایج
    تایج حاصل از این تحقیق نشان داد که قرار گرفتن موش های صحرایی نر در معرض تحریکات مکرر الکتریکی سبب تسهیل ایجاد کیندلینگ در آنها می گردد. این تسهیل در موش هایی که توانایی کمتری برای یادگیری شرطی شدن در شاتل باکس دارند، به شکل معنی داری از گروهی که توانایی یادگیری بالاتری دارند، بیشتر است.
    نتیجه گیری
    بر اساس یافته های حاضر به نظر می رسد که می توان از روی میزان استعداد حیوان برای یادگیری شرطی شدن به میزان استعداد حیوان برای تشنج پی برد. به نظر می رسد که نورون های موجود در آمیگدال در موش های دیر یادگیر تحریک پذیری بیشتری نسبت به حیوانات زودیادگیر دارند.
    کلیدواژگان: شرطی شدن ترس، کیندلینگ، تحریک الکتریکی، پنتیلن تترازول
  • عبدالحسین دیلمی اصل، اکرم فرهادی مفتخر، فرشته زارع سورکالی، محمود شریفیان صفحه 22
    مقدمه
    توکسوپلاسموز نوعی بیماری انگلی است که توسط تک یاخته توکسوپلاسما گوندیی ایجاد می شود. هاجرت توکسوپلاسما به خون و سایر بافت های بدن مانند کبد و تکثیر انگل در این سلول ها، ممکن است باعث بروز تغییرات فیزیولوژیک سلولی و بیوشیمیایی در بدن از جمله کبد شود. در نتیجه شاخص هایی از قبیل اوره، بیلی روبین، پروتئین تام و آلبومین ممکن است تغییر نمایند. در این تحقیق تغییرات ایجاد شده در برخی از شاخص های کبدی طی آلودگی تجربی رت به توکسوپلاسما گوندیی مورد مطالعه قرار گرفته است.
    روش کار
    تعداد 80 سر رت و 60 سر موش سوری عاری از آلودگی انتخاب شدند. رت ها به دو گروه 60 سر رت مورد و 20 سر رت شاهد تقسیم شدند. گروه مورد با تزریق 50000 عدد تاکی زوییت از طریق داخل صفاقی آلوده شدند و هر سه روز یک بار تا مدت 60 روز از یک گروه سه تایی مورد به همراه یک رت از گروه شاهد نمونه برداری و میزان سطوح مقادیر پروتئین تام، آلبومین، بیلی روبین و اوره با روش های استاندارد بررسی شد. علاوه بر این کبد رت های آلوده از لحاظ آلودگی به توکسوپلاسما با روش تلقیح داخل صفاقی موش سوری مورد بررسی قرار گرفت.
    نتایج
    طبق نتایج به دست آمده، انگل از روز ششم آلودگی در بافت کبد ظاهر و تا روز بیست و هفت قابل مشاهده بود که پس از این مدت انگل از کبد محو گردید. اوره از روز ششم بعد از آلودگی شروع به افزایش کرد که این افزایش تا روز شصتم ادامه داشت. بیلی روبین تام از روز ششم تا بیست و هفتم و پروتئین تام و آلبومین سرم از روز ششم تا دوازدهم دچار افزایش و از آن به بعد یعنی تا روز شصتم تا مقدار طبیعی دچار کاهش شدند.
    نتیجه گیری
    بطور کلی آلودگی رت به توکسوپلاسموزیس می تواند سبب ایجاد تغییرات موقت در برخی شاخص های بیوشیمیایی کبد شود. این تغییرات عمدتا به علت عبور انگل از بافت کبد است. متعاقب استقرار انگل در مغز و یا عضلات و تشکیل کیست نسجی این تغییرات روند طبیعی بخود می گیرند.
    کلیدواژگان: توکسوپلاسما گوندیی، پروتئین تام، آلبومین، بیلی روبین، اوره، رت
  • هدایت الله شیرزاد، قربانعلی شهابی، بهنام زمان زاد، محمود رفیعیان صفحه 30
    مقدمه
    سرخجه یک بیماری واگیردار و معمول دوران کودکی و بزرگسالی است که ابتلا به آن در دوره بارداری می تواند منجر به ناهنجاری های جنینی گردد. لذا اطلاع از ایمنی افراد به خصوص دختران قبل از سنین بارداری از اهمیت ویژه ای برخوردار است. این مطالعه به منظور بررسی وضعیت ایمنی 150 نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد نسبت به بیماری سرخجه قبل و بعد از اجرای اولین برنامه واکسیناسیون کشوری در بهمن ماه 1382 انجام گرفت.
    روش کار
    این مطالعه یک بررسی نیمه تجربی است که طی آن میزان IgG ضد سرخجه، 4 هفته قبل و 8 هفته بعد از واکسیناسیون در 150 نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد به روش الایزا مورد ارزیابی قرار گرفت. اطلاعات به دست آمده از طریق نرم افزار SPSS و با استفاده از آزمون تی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    نتایج
    در نمونه های مورد بررسی قبل از واکسیناسیون 86 درصد دارای تیتر آنتی بادی محافظت کننده علیه بیماری سرخجه و 14 درصد فاقد آن بودند. پس از واکسیناسیون و در مرحله دوم خون گیری 9/96 درصد تیتر آنتی بادی محافظت کننده کامل ضد سرخجه را کسب نموده و 1/3 درصد فاقد تیتر محافظت کننده کامل بر علیه این بیماری بودند. هم چنین اثر بخشی واکسیناسیون 95/80 درصد به دست آمد.
    نتیجه گیری
    بر اساس نتایج این مطالعه، واکسیناسیون ضد سرخجه به عنوان یک برنامه مصون سازی کشوری توانست مصونیت مناسبی را در گروه تحت بررسی ایجاد نماید.
    کلیدواژگان: الایزا، ایمیونیزاسیون، سرخجه
  • افسانه نوروزی، هوشنگ طالبی، فرزانه جهانی صفحه 38
    مقدمه
    برای بهبود کیفیت بی دردی حین عمل و افزایش مدت زمان بلوک و هم چنین بی دردی بیشتر پس از عمل سزارین در روش بی حسی نخاعی، به داروی بلوک کننده اصلی مخدرهایی چون فنتانیل به یکی از روش های داخل وریدی و داخل نخاعی اضافه می گردد. هدف از این پژوهش مقایسه اثرات تزریق داخل وریدی فنتانیل با تزریق داخل نخاعی آن در بیماران سزارین انتخابی بود.
    روش کار
    در این کارآزمایی بالینی دوسویه کور 50 بیمار که قرار بود تحت عمل سزارین انتخابی قرار گیرند به طور تصادفی به دو گروه 25 نفره تقسیم شدند و به هر گروه 100-75 میلی گرم لیدوکایین به عنوان داروی بلوک کننده به صورت داخل نخاعی تزریق شد. هم چنین به یک گروه 5/12 میکروگرم فنتانیل به صورت وریدی و به گروه دیگر به همین میزان فنتانیل به شکل داخل نخاعی تجویز شد. سپس علایم حیاتی بیمار و برخی عوارض از جمله تهوع، استفراغ، خارش و لرز تا 6 ساعت و افت فشار خون به زیر 90 میلی متر جیوه تا 30 دقیقه ثبت شدند. جهت مراعات اخلاق در پژوهش مجوز لازم از کمیته پژوهش دانشگاه اخذ شد. نتایج با استفاده از آزمون تی، کای دو و تست دقیق فیشر توسط نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    نتایج
    در بیماران مورد مطالعه مدت زمان اثر بی دردی داروی فنتانیل به روش داخل نخاعی 4/135 دقیقه و در گروه داخل وریدی 2/106 دقیقه بوده است (05/0 p<). در گروه داخل نخاعی و گروه وریدی به ترتیب 72 درصد و 56 درصد فشار خون سیستولیک پائین تر از 90 میلی متر جیوه، 52درصد و 32 درصد تهوع، 20 درصد و 12 درصد استفراغ و 16 و 12 درصد لرز مشاهده شد. خارش در هیچ گروهی دیده نشد.
    نتیجه گیری
    میانگین مدت زمان اثر بی دردی فنتانیل به روش داخل نخاعی به صورت معنی داری ازمصرف داخل وریدی آن بیشتر بوده است. میزان تهوع، استفراغ، افت فشارخون سیستولیک به زیر 90 میلی متر جیوه و لرز درگروه داخل نخاعی بیشتر بود ولی تفاوت معنی داری با گروه داخل وریدی نداشت.
    کلیدواژگان: بی حسی ناحیه ای، سزارین، فنتانیل، بی دردی پس از عمل جراحی، مخدر داخل نخاعی
  • علی نسیمی، صادق یوسفی صفحه 44
    مقدمه
    قبلا نشان داده شده است که دیاگونال باند بروکا(DBB) در کنترل مرکزی قلب وعروق نقش دارد. در مطالعه حاضر تاثیر تحریک الکتریکی قسمت افقیhDB) (این منطقه در رت های بیهوش شده بایورتان بررسی شده است.
    روش کار
    این مطالعه تجربی برروی 34 رت که با استفاده از داروی یورتان بیهوش شدند، صورت گرفت. جهت ایجاد تحریک الکتریکی از یک الکترود یک قطبی قرار گرفته در هسته دیاگونال باند و برای کنترل ضربان قلب و فشار خون از کاتتر شریانی استفاده گردید. تحریک توسط جریان 150-80 میکرو آمپر به مدت 15 ثانیه صورت گرفت. فشار خون و ضربان قلب به طور پیوسته ثبت گردید. برای مقایسه داده های قبل و بعد از تحریک از آزمون تی زوج استفاده شد.
    نتایج
    نتایج نشان داد که به دنبال تحریک، افت مشخصی در فشار متوسط شریانی و ضربان قلب ایجاد می شود. پاسخ ها دو نوع کوتاه اثر و طولانی اثر بودند. درمورد نمونه های با پاسخ طولانی اثر تحریک الکتریکی باعث حداکثر افت فشار متوسط شریانی به میزان 1.13±9.39 در دقیقه اول پس از تحریک وکاهش ضربان قلب به میزان 3.19±15.4 در دقیقه دوم پس از تحریک شد. در مورد نمونه های با پاسخ کوتاه اثر تحریک الکتریکی باعث حداکثر افت فشار متوسط شریانی به میزان 1.46±9.08 در دقیقه اول پس از تحریک و کاهش ضربان قلب به میزان 2.36±7.5 در ثانیه 90پس از تحریک شد. انجام آزمون تی زوج نشان گر کاهش معنی داردر هردو موردبود (p<0.001).
    نتیجه گیری
    بر اساس نتایج، نقش مهاری hDB روی سیستم وازوپرسینرژیک و مهار آزادسازی وازوپرسین به دنبال تحریک الکتریکی را می توان محتمل دانست.
    کلیدواژگان: دیاگونال باند بروکا، تحریک الکتریکی، فشار خون، ضربان قلب، رت بیهوش شده
  • پروین سلطانی، فریبا اسدی، امیر سبحانی صفحه 52
    مقدمه
    سیستیت آمفیزماتو فرم نادری از عفونت مثانه می باشد که اکثر موارد در افراد دیابتی اتفاق می افتد. اکثر این عفونت ها ناشی از ای کولای و گونه های کلبسیلا می باشد. فاکتورهای مستعد کننده شامل دیابت شیرین خوب کنترل نشده، عفونت راجعه سیستم ادراری، انسداد راه خروجی مثانه و مثانه نروژنیک می باشند. حساس ترین روش تشخیص سی تی اسکن است که هوای داخل جدار مثانه را نشان می دهد و پاتوگنومونیک بیماری است. دراین گزارش دومورد سیستیت آمفیزماتو معرفی می گردد.
    موارد: مورد اول خانم 73 ساله دیابتی است که به دلیل نارسایی حاد کلیه متعاقب عمل جراحی کله سیستکتومی بستری شده بود. طی بستری، بعد از بهبود عملکرد کلیه، بیمار دچار تب، درد شکم، هماچوری و اتساع پیش رونده شکم شد. در معاینه تندرنس ژنرالیزه با ارجحیت قسمت تحتانی شکم بدون ریباند تندرنس داشت که با مشاهده هوا داخل جدار مثانه، توسط سی تی اسکن، تشخیص سیستیت آمفیزماتو انجام شد. بیمار تحت درمان قرار گرفت و بهبود یافت. مورد دوم خانم 37 ساله دیابتی بود که به علت تهوع، استفراغ مکرر و درد شکم به بیمارستان ارجاع شده بود. در معاینه کاهش فشار خون شدید، تندرنس در تمام شکم با ارجحیت قسمت تحتانی شکم همراه با توده در قسمت سوپراپوبیک داشت که با شک بر سیستیت آمفیزماتو، سی تی اسکن از لگن درخواست شد و با مشاهده هوا در جدار مثانه تشخیص تایید شد. بیمار با درمان آنتی بیوتیکی و قرار دادن سوند فولی بهبود یافت.
    نتیجه گیری
    تشخیص و درمان سریع برای نجات جان این بیماران اهمیت به سزایی دارد. عدم تشخیص یا تاخیر در شروع درمان مناسب منجر به پریتونیت ثانویه به پارگی مثانه، سپتی سمی و نهایتا مرگ بیمار می گردد.
    کلیدواژگان: دیابت، سیستیت آمفیزماتو، تشخیص، درمان