فهرست مطالب
نشریه کومش
سال ششم شماره 3 (پیاپی 17، بهار 1384)
- تاریخ انتشار: 1384/07/15
- تعداد عناوین: 11
-
-
صفحه 179سابقه و هدف
بیماری دیابت شیرین به عنوان یک بیماری مزمن مهم در تمام کشورها تلقی می گردد. دیابت امید به زندگی را به یک سوم کاهش می دهد. شیوع ناتوانی در این بیماران دو تا سه برابر افراد معمول جامعه می باشد. عوارض مزمن میکرو و ماکروواسکولار دیابت مثل رتینوپاتی، نوروپاتی، نفروپاتی و کاردیوپاتی مسئول بروز اکثریت مرگ و میر و صدمات ناتوان کننده زندگی به شمار می روند. این مطالعه به منظور بررسی تاثیر الگوی حساس سازی بر میزان قند و هموگلوبین گلیکوزیله در بیماران دیابتی انجام شد.
مواد و روش هاپژوهش حاضر یک مطالعه نیمه تجربی است. در این مطالعه تعداد 74 بیمار دیابتی نوع دوم، مراجعه کننده به کلینیک بیمارستان امام رضا (ع) شهر ارومیه شرکت داشتند؛ که با روش تخصیص تصادفی به دو گروه آزمون و شاهد تقسیم و سپس الگوی مراقبت پی گیر در گروه آزمون به مدت سه ماه اجرا و میزان قند خون در سه نوبت و هموگلوبین گلیکوزیله قبل و بعد از مداخله در دو گروه اندازه گیری شد.
یافته هامیانگین قند خون ناشتای بیماران گروه آزمون در 3 بار اندازه گیری در حین مداخله به ترتیب برابر با 59/171، 18/161 و 45/142 و در گروه شاهد به ترتیب برابر با 91/172، 48/179 و 97/179 میلی گرم در دسی لیتر می باشد. آزمون آنالیز واریانس در اندازه گیری های مکرر نشان دهنده ارتباط معنی دار در زمان های مختلف در دو گروه می باشد. میانگین هموگلوبین گلیکوزیله گروه آزمون قبل از مداخله، 31/9 و بعد از مداخله 46/8 درصد کاهش یافته است. این میزان در گروه شاهد، قبل از مطالعه 7/9 و بعد از مداخله به 1/10 درصد افزایش یافته است. آزمون آماری تی زوجی با 00/P=0 ارتباط معنی دار آماری را نشان می دهد.
نتیجه گیریبا توجه به یافته های فوق می توان نتیجه گرفت که اجرای الگوی مراقبت پی گیر با کاهش قند خون و هموگلوبین گلیکوزیله بیماران دیابتی در ارتباط است؛ بنابراین با اجرای این مدل در مورد بیماران دیابتی مزمن می توان، میزان قند خون و هموگلوبین گلیکوزیله را که مهم ترین شاخص های دیابت تلقی می گردند کنترل نمود.
کلیدواژگان: الگوی مراقبت پی گیر، قند خون، هموگلو بین گلیکوزیله -
صفحه 187سابقه و هدفبررسی وضعیت تغذیه در دوران نوجوانی به دلیل وسعت تغییرات فیزیکی و رفتاری در این دوران، از اهمیت به سزایی برخوردار است. سوتغذیه اعم از چاقی، لاغری، اضافه وزن و کوتاه قدی تغذیه ای در دوران نوجوانی در تعیین شاخص های مرگ و میر و نوع بیماری در دوران بزرگسالی موثر است. بسیاری از مطالعات عواملی مثل فعالیت بدنی را به علت سوخت انرژی اضافی دریافتی و ایجاد عادات غذایی مناسب با وضع تغذیه مرتبط دانسته اند؛ هم چنین در بسیاری از بررسی ها به اهمیت و نقش نگرش های تغذیه ای بر روی رفتارها و عملکردهای تغذیه ای اشاره شده است. از آن جایی که اطلاعات کافی در زمینه وضع تغذیه نوجوانان دبیرستانی شهر سمنان در دسترس نبود، لذا این مطالعه با هدف تعیین وضع تغذیه و ارتباط بین فعالیت بدنی و نگرش تغذیه ای با صدک نمایه توده بدن (BMI = Body Mass Index) در دختران دبیرستانی شهر سمنان انجام شد.مواد و روش هادر یک مطالعه مقطعی توصیفی- تحلیلی، پس از نمونه گیری تصادفی دو مرحله ای، تعداد 256 دختر دانش آموز 14 تا 18 ساله از هشت دبیرستان دولتی شهر سمنان مورد بررسی قرار گرفتند. اندازه گیری قد، وزن و محاسبه BMI با استفاده از پرسش نامه تن سنجی تعیین شد. وضع تغذیه دختران دبیرستانی به وسیله نمایه های BMI برای سن، وزن برای سن و قد برای سن بر اساس مرجع CDC2000 به صورت کم تر از صدک 5 به عنوان کم وزن یا کوتاه قد تغذیه ای، بین صدک 5 و 85 دارای وضعیت طبیعی، بین صدک 85 و 95 دارای اضافه وزن یا بلند قد و بیش تر و مساوی صدک 95 به عنوان چاق تعریف شد. فعالیت بدنی و نگرش تغذیه ای نوجوانان با استفاده از پرسش نامه فعالیت بدنی Beack و همکاران و پرسش نامه نگرش تغذیه ای تنظیم شده بر اساس روش Likert، تعیین شد و داده ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته هادر این بررسی درصد بالایی از دختران دبیرستانی شهر سمنان به ترتیب 6/8% و 9% دچار کم وزنی (Wasting) و کوتاه قدی تغذیه ای (Stunting) بودند (مورد انتظار 5%). میزان اضافه وزنی بر اساس نمایه BMI برای سن در دختران مورد بررسی 7/11% بود (مورد انتظار10%). هم چنین نتایج نشان داد که بین میانگین امتیاز فعالیت بدنی و نگرش تغذیه ای در گروه های کم وزن، طبیعی، اضافه وزن و چاق تفاوت معنی دار وجود داشت (0.0001>. (Pنتیجه گیریوضع تغذیه دختران نوجوان دبیرستانی سمنانی از نظر میزان اضافه وزنی، به خصوص کم وزنی و کوتاه قدی تغذیه ای در مقایسه با سایر نقاط کشور بالا بوده، که کنترل و انجام اقدامات پیش گیری کننده مانند تدوین برنامه های آموزشی جهت بالا بردن نگرش تغذیه ای نوجوانان و تشویق به انجام فعالیت های بدنی در ارتقا سطح سلامت تغذیه ای می تواند موثر باشد.
کلیدواژگان: نوجوانی، وضع تغذیه، قد، وزن، نمایه توده بدن، فعالیت بدنی، نگرش تغذیه ای -
صفحه 195سابقه و هدفاین پژوهش به منظور بررسی میزان اثر بخشی درمان با آمی تریپتیلین در مقایسه با پلاسبو در کنترل درد ناشی از ترک مواد افیونی انجام شده است.مواد و روش هادر یک مطالعه دوسوکور 44 بیمار سرپایی با تشخیص وابستگی به مواد افیونی [طبق ملاک های DSM-IV-TR (Diagnostic and statistical manual of mental disorders-Third revision)] و داوطلب سم زدایی، به طور تصادفی در دو گروه آمی تریپتیلین (n=22) و پلاسبو (n=22) قرار گرفتند. طی یک دوره سه روزه ثابت سازی، متادون جایگزین تریاک شد. از زمان شروع مطالعه تا روز دهم از مقدار متادون به تدریج کاسته شد تا به صفر رسید و هم چنین آمی تریپتیلین یا پلاسبو به بیماران داده شد. آمی تریپتیلین به صورت قرص های 25 میلی گرمی تجویز و قرص های پلاسبو که از هر نظر شبیه آمی تریپتیلین بود نیز تهیه شد. بیماران گروه آمی تریپتیلین در هفته اول هر شب یک قرص 25 میلی گرمی آمی تریپتیلین و بیماران گروه پلاسبو یک قرص پلاسبو دریافت می کردند. از هفته دوم به بعد برای بیماران گروه آمی تریپتیلین، قرص آمی تریپتیلین 25 میلی گرم دو بار در روز و بیماران گروه پلاسبو نیز قرص پلاسبو دو بار در روز تجویز شد. پس از پنج روز پاک سازی، سم زدایی سریع با استفاده از نالوکسان انجام شد. شدت علائم ترک مواد افیونی و درد ناشی از آن به ترتیب با استفاده از SOWS (Short opioid withdrawal scale) و MPQ (McGill pain questionnaire) در روزهای 7، 15، 17و 25 سنجش شد.یافته هاتفاوت معنی داری بین اثربخشی آمی تریپتیلین در مقایسه با پلاسبو در کنترل درد ناشی از ترک مواد افیونی وجود داشت (018/p=0). تفاوت معنی داری بین 2 گروه از نظر نشانه های فیزیکی و نشانگان ترک دیده نشد، اما تفاوت معنی داری بین گروه آمی تریپتیلین و پلاسبو در بعد روانی مقیاس SOWS وجود داشت (p=0.05 و p=0.038).نتیجه گیریآمی تریپتیلین می تواند به عنوان داروی کمکی در کنترل علایم ترک مواد افیونی به کار رود.
کلیدواژگان: آمی تریپتیلین، ترک مواد افیونی، SOWS (مقیاس کوتاه مدت ترک مواد افیونی)، MPQ (پرسش نامه درد مک گیل) -
صفحه 201سابقه و هدفآنتی ژن ایمنی بخش(PA) (Protective antigen) Bacillus anthracis به عنوان واکسن سیاه زخم مورد استفاده قرار می گیرد. کلون و بیان ژن PA در سویه های مختلف گزارش شده است که بیش ترین بیان، درB. subtilis تا μg/ml 160 بوده است. هدف ازاین تحقیق کلون کردن ژن PA در ناقل بیان کننده pWB980 و انتقال آن به B. subtilis سویه WB600 می باشد.مواد و روش هادر این مطالعه پلاسمید pXO1 از B. anthracis سویه Stern با روش قلیا جدا و ترادف بازی kb 4/2 ژن با استفاده از PCR تکثیر گردید. قطعه تکثیر یافته به طور مستقیم بر روی ناقل pTZ57R کلون و با استفاده از روش CaCl2 به E.coli سویه DH5α انتقال یافت. سپس ژن با آنزیم های SalI و KpnIاز روی T-Vector جدا گردید. واکنش اتصال بین قطعه ژن خالص شده PA و ناقل pWB980 گذاشته شد و سپس با روش Electroporation در V 1000 به B. subtilis منتقل شد.یافته هادر این تحقیق توانستیم ژن PA را به وسیله PCR از B. anthracis سویه Stern جدا و ابتدا در پلاسمید pTZ57R کلون کرده و وجود ژن با تجزیه و تحلیل آنزیمی، واکنش PCR و تعیین ترادف بازی (Sequencing) تایید گردید. سپس ژن بر روی ناقل بیان کننده pWB980 و در B. subtilis کلون و وجود ژن در دو کلنی مقاوم به کانامایسین AMN1 و AMN3 با استفاده از تجزیه و تحلیل آنزیمی و واکنش PCR تایید گردید.نتیجه گیریدر این تحقیق با تغییر در روش های مورد استفاده و استفاده از ناقل بیان کننده pWB980 توانستیم ژن PA را درB. subtilis کلون کنیم. این ژن برای اولین بار در ایران جدا و کلون شده است؛ هم چنین این تحقیق اولین کار کلون کردن ژن در میزبان B. subtilis در ایران می باشد.
کلیدواژگان: Bacillus subtilis، Bacillus anthracis، کلون کردن، آنتی ژن ایمنی بخش، pWB980، سیاه زخم -
صفحه 207سابقه و هدفبیان پروتئین های خارجی در شیر پستانداران یکی از راه کارهایی است که به تدریج کاربرد وسیعی در تولید انبوه فرآورده های دارویی نوترکیب می یابد، به ویژه فرآورده هایی که دست خوش بیش ترین تغییرات پس از ترجمه ای می شوند. هدف از این تحقیق ایجاد موش های ترانس ژنیکی بود که واجد ترانس ژن بیان کننده کلسی تونین هیبرید در غدد شیری موش باشند.مواد و روش هادر این تحقیق از یک پروموتر اختصاصی شیر به نام بتالاکتوگلبولین گوسفندی (oBLG) برای القای بیان کلسی تونین هیبرید نوترکیب در شیر موش استفاده شد. بر این اساس، یک سازه ژنی متشکل از 7/10 کیلوباز از ژن oBLG شامل پروموتر و ناحیه پایین دست ژن ساخته شد و توالی کدکننده کلسی تونین در چارچوب ترجمه اگزون پنجم oBLG قرار داده شد. سازه ژنی کلون شده پس از تخلیص روی شیب سزیم کلراید، از ناقل خود آزاد شد و به وسیله ژل آگارز تخلیص گردید و با فیلتراسیون و رقیق سازی آماده استفاده شد. آن گاه سازه ژنی مزبور به کمک میکرومانیپولاتور در تخمک های تازه بارور موش تزریق شد و سلول های زنده مانده از این تزریقات، به لوله رحمی موش هایی با آبستنی کاذب بازگردانده شدند. حاصل این انتقال زیگوت های تزریق شده 41 موش بود که ژنوتیپ آن ها با استفاده از PCR، اسلات بلات و ساترن بلات تعیین گردید.یافته هانتایج تعیین ژنوتیپ با PCR نشان داد که 9 موش از نظر وجود ترانس ژن مثبت هستند، در حالی که تنها 4 موش بلات مثبت داشتند. 3 موش نر و 3 موش ماده، ترانس ژن را به نسل بعدی، یعنی نسل اول موش های ترانس ژنیک انتقال دادند. موش های نسل اول به بعد نیز ترانس ژن را به صورت پایا و تابع قواعد مندلی به نسل دوم انتقال دادند.نتیجه گیریبا توجه به این که 6 موش از 9 موش مزبور توانستند ترانس ژن را حداقل به یکی از موش های نسل بعدی خویش انتقال دهند، این 6 موش را می توان بانی های (Founders) مستقل ترانس ژنیک و سردسته خانواده های ترانس ژنیک مزبور در نظر گرفت.
کلیدواژگان: موش ترانس ژنیک، شیر، بتا لاکتوگلبولین، کلسی تونین، پروتئین نوترکیب، پروتئین ترکیبی -
صفحه 217سابقه و هدفگلوکز اکسیداز، آنزیمی است که در صنایع غذایی، شیمیایی، آرایشی و بهداشتی و هم چنین در کیت های تشخیص گلوکز استفاده می شود. در مرحله اول این طرح DNA از قارچ رشته ای آسپرژیلوس نایجر ATCC9029 با استفاده از روش سونیکاسیون و لیز در نیتروژن مایع جدا شد. سپس DNA ژنومیک استخراج شده در پلاسمید PTZ57R کلون شد، در ادامه این طرح، ژن گلوکزاکسیداز (GO) به وکتور بیانی دیگر (PKK223-3) وارد شد، که پایه ای برای تولید این آنزیم در ایران می باشد.مواد و روش هاپلاسمید نوترکیب Pet21αG0 از باکتری DH5α-E. coli استخراج و توسط آنزیم های محدودکننده BamHI و HindIII برش داده و ژن گلوکز اکسیداز به طول kb8/1 جدا و سپس به داخل پلاسمید PKK223-3 وارد شد و در داخل میزبان E. coli-DH5αترانسفورم گردید. نقشه ژنی این پلاسمید نوترکیب با آنزیم های محدودکننده، تایید و پلاسمید PKK223-3GO نامیده شد.یافته هاژن کد کننده آنزیم گلوکز اکسیداز که به وسیله ا Restriction Enzyme ز پلاسمید Pet21α جدا شده بود، دارای اندازه صحیح در الکتروفورزیس ژل آگارز می باشد. ما نشان دادیم که پلاسمید نوترکیب PKK223-3GO در Restriction analysis دارای الگوی صحیح می باشد.نتیجه گیریجداسازی و کلونینگ ژن گلوکز اکسیداز از طریق مهندسی ژنتیک می تواند برای کلونینگ در وکتور بیانی به منظور تولید این آنزیم به صورت نو ترکیب به کار رود.
کلیدواژگان: گلوکز اکسیداز، اشریشیا کولی، آسپرژیلوس نایجر -
صفحه 223سابقه و هدفکوئرستین یکی از فلاونوئیدهای رایج مواد غذایی محسوب می شود که دارای اثرات متعدد و مطلوب بر سیستم قلب و گردش خون شامل گشاد کنندگی عروق مقاومتی و هدایتی می باشد. با توجه به این که در دیابت قندی تغییرات عملکردی اندوتلیوم، موجب افزایش پاسخ گویی عروقی به آگونیست های منقبض کننده می گردد، هدف تحقیق حاضر بررسی نقش اندوتلیوم در بروز اثرات گشادکنندگی عروقی کوئرستین در موش های دیابتی می باشد.مواد و روش هادر این مطالعه، موش های صحرایی نر از نژاد ویستار به دو گروه کنترل و تجربی تقسیم شدند. برای دیابتی نمودن حیوانات از داروی استرپتوزوتوسین (STZ) به صورت داخل صفاقی به میزان 60 میلی گرم بر کیلوگرم استفاده شد. میزان وزن و گلوکز سرم حیوانات در هفته قبل بررسی و در طی هفته های دوم و چهارم پس از بررسی اندازه گیری شد. بعلاوه پاسخ گویی انقباضی حلقه های آئورت سینه ای به کلرور پتاسیم و نورآدرنالین و پاسخ نمونه ها به اثر گشادکنندگی کوئرستین پس از گذشت یک ماه ثبت شد.یافته هاپس از گذشت 4 هفته، اضافه نمودن فلاونوئید کوئرستین به حمام بافتی از غلظت های 1/0 میکرومولار تا 10 میلی مولار به طور معنی دار موجب ایجاد یک پاسخ رلاکسیون وابسته به دوز در حلقه های پیش منقبض شده با نورآدرنالین و کلرور پتاسیم در هر دو گروه کنترل و دیابتی در نمو نه های دارای اندوتلیوم گردید (P<0.01). هم چنین با حذف مکانیکی اندوتلیوم حلقه های آئورتی نیز این پاسخ گشادشدگی بر اثر کوئرستین کاهش قابل ملاحظه ای را نشان داد، ولی در غلظت های برابر با یا بیش تر از 5/0 و 5 میلی مولار از کوئرستین به ترتیب در مورد نورآدرنالین و کلرور پتاسیم این وابستگی به اندوتلیوم مشاهده نگردید.نتیجه گیریبه طور کلی می توان گفت که فلاونوئید کوئرستین دارای اثرات گشادکنندگی عروقی وابسته و غیروابسته به اندوتلیوم می باشد که این به میزان غلظت فلاونوئید بستگی دارد.
کلیدواژگان: کوئرستین، آئورت سینه ای، اندوتلیوم، دیابت قندی، موش صحرایی -
صفحه 229سابقه و هدفآدنوزین یک ماده ضدتشنجی درون زا است که اثرات ضدتشنجی خود را از طریق فعالیت گیرنده های A1 اعمال می کند. از آن جا که مدار پیریفورم-آمیگدال در گسترش تشنج های لوب لیمبیک نقش مهمی دارد و از طرفی، اعمال اثرات ضدتشنجی آدنوزین وابسته به مسیرهای ارتباطی بین نواحی مختلف می باشد، در این تحقیق تاثیر فعالیت گیرنده های A1 آمیگدال بر تشنج های ناشی از کیندلینگ قشر پیریفورم مورد بررسی قرار گرفت.مواد و روش هاحیوانات با تحریک الکتریکی قشر پیریفورم کیندل شدند. در آزمایش اول به 5 گروه مختلف حیوانات، N6-سیکلوهگزیل آدنوزین (CHA، آگونیست اختصاصی گیرنده های A1) با دوزهای 1، 10، 100، 200 و 500 میکرومولار و به گروهی دیگر، لیدوکایین 2 درصد به صورت دو طرفه به آمیگدال تزریق شد. 5 دقیقه بعد حیوانات تحریک و کمیت های تشنجی آن ها اندازه گیری گردید. در آزمایش دوم، حیوانات به سه گروه تقسیم شدند. در گروه اول CHA(100 میکرومولار) به صورت روزانه به داخل آمیگدال تزریق و اثر آن بر روند اکتساب کیندلینگ ناشی از تحریک قشر پیریفورم مورد مطالعه قرار گرفت. در گروه دوم به همان ترتیب حلال دارو (مایع مغزی نخاعی مصنوعی) به حیوانات تزریق شد و در گروه سوم هیچ ماده ای به حیوانات تزریق نشد. تعداد حیوانات در همه گروه ها 6 الی 7 سر بود.یافته هاتزریق دوزهای مختلف CHA هیچ تاثیر معنی داری بر کمیت های تشنجی نداشت اما تزریق لیدوکائین 2 درصد باعث کاهش مدت زمان مرحله 5 (از 69/3±27/35 به 27/4±51/29) و افزایش مدت زمان تاخیری تا شروع مرحله 4 تشنج (از 68/3±5/18 به 76/1±03/30) شد. تزریق روزانه CHAبه داخل آمیگدال نیز تاثیر معنی داری بر روند اکتساب کیندلینگ ناشی از تحریک قشر پیریفورم نداشت.نتیجه گیرینتایج به دست آمده نشان داد که فعالیت نورون های آمیگدال در گسترش امواج تشنجی از قشر پیریفورم به سایر نقاط مغز نقش دارند و حذف این فعالیت توسط لیدوکایین اثری کاهشی بر تشنج های ناشی از کیندلینگ پیریفورم دارد، اما فعالیت گیرنده های آدنوزینی A1 تاثیری بر این نقش ندارند.
کلیدواژگان: تشنج، آدنوزین، آمیگدال، قشر پیریفورم، کیندلینگ، لیدوکایین -
صفحه 237سابقه و هدفبا اطلاعات مناسب از سرطان های مختلف در ناحیه جغرافیایی خاص می توان برنامه های طبی را برای درمان و غربال گری (Screening) گروه های پرخطر مشخص نمود. از آن جا که مرکز بهداشت استان سمنان میزان مرگ و میر بالایی را بر اثر سرطان دستگاه گوارش فوقانی در مرکز ایران گزارش کرده است. برای بررسی و ثبت تمامی موارد سرطان در بین جمعیت بومی استان سمنان تحقیق جامعی انجام پذیرفت.مواد و روش هاثبت تمامی موارد سرطان در طی یک دوره 5 ساله (1380-1376) در بین جمعیت بومی استان سمنان با استفاده از موارد ثبت شده در مرکز بهداشت استان سمنان، مرکز پاتولوژی و مدارک پزشکی موجود در بیمارستان هاصورت گرفت. تشخیص سرطان براساس یافته های پاتولوژی، بالینی و رادیوگرافی بیماران و گواهی فوت بود.یافته هاجمعا 1732 بیمار مبتلا به سرطان (08/19±41/59=میانگین) در این مطالعه یافت شد. از این تعداد 936 نفر (86/54%) مرد بودند. در آمار خام، تعداد موارد ابتلا در مردان 8/124 در یک صدهزار نفر و در زنان 1/112 در یک صدهزار نفر جمعیت بود. ASR (Age-Standardized Rate) برای کلیه سرطان ها در مردان و زنان به ترتیب 156 در یک صدهزار و 136 در یک صدهزار نفر-سال بود. شایع ترین تومور، سرطان معده با بروز 7/19 در یک صدهزار نفر در هر سال بود. سرطان های دستگاه گوارش، 7/35% سرطان ها را تشکیل می دادند و شایع ترین مورد، سرطان معده و موارد بعدی به ترتیب شامل تومورهای کولون (1/8%، 5/9 در یک صدهزار نفر)، سرطان مری (8/6%، 9/7 در یک صدهزار نفر) و سرطان کبد (4/2%، 8/2 در یک صدهزار نفر) بودند. در زنان، شایع ترین سرطان ها به ترتیب عبارت بودند از پستان، رحم، تخمدان، معده و پوست. در افراد جوان شایع ترین تومورها به ترتیب شامل مغز، لوسمی و استخوان بودند.نتیجه گیریسرطان معده با بالاترین میزان بروز به تنهایی یک پنجم کل سرطان ها را در سمنان شامل می شود. ASR سرطان معده یکی از بالاترین میزان های گزارش شده در ایران تا به حال و یکی از بالاترین مقادیر گزارش شده در جهان می باشد.
کلیدواژگان: بروز سرطان، سمنان، ایران -
صفحه 245سابقه و هدفگلومرولونفریت سریعا پیش رونده (Rapidly progressive glomerulonephritis، RPGN) یکی از بیماری های غیرشایع ولی مهم کلیوی است که در ظرف مدت کوتاهی می تواند سبب نارسایی برگشت ناپذیر کلیه شود. این بیماری دارای علل مختلفی است. با توجه به این موضوع بر آن شدیم مطالعه ای جهت بررسی فاکتورهای پیش آگهی کننده نارسایی کلیه ((ESRD در این بیماران به عمل آوریم. هدف این مطالعه بررسی فاکتورهای پیش آگهی کننده در رسیدن بیماران به مرحله نارسایی انتهایی کلیه می باشد.مواد و روش هادر طی یک مطالعه Cohort به مدت 2 سال، 23 بیمار که با انجام بیوپسی کلیه تشخیص RPGN برای آن ها قطعی شده بود مورد شناسایی و بررسی قرارگرفتند. این بیماران از تیرماه سال 1381 لغایت تیرماه 1383 به بیمارستان شهید هاشمی نژاد تهران مراجعه نموده بودند. سپس هر یک از این بیماران حداقل به مدت 9 ماه پی گیری شده و میزان بروز و یا عدم بروز ESRD در آن ها با توجه به علایم بالینی و آزمایشگاهی بدو مراجعه ثبت گردید.یافته هامیزان بروز ESRD در عرض 9 ماه پی گیری در بیمارانی که کراتی نین بدو مراجعه بیش از mg%7/5 داشتند بیش تر از بیمارانی بود که کراتی نین کم تر و یا مساوی mg%7/5 داشتند (7/91% در مقابل 40%، p=0.015). هم چنین میانگین کراتی نین بدو مراجعه در بیماران مبتلا به ESRD به طور معنی داری بیش تر از بیماران فاقد ESRD در عرض 9 ماه بود (mg%59/6 در مقابل mg%75/2، p=0.008). این مساله کاملا مطابق با مقالات مشابه انجام شده در گذشته بوده که بیان گر ارزش کراتی نین بدو مراجعه به عنوان یک فاکتور پیش بینی کننده در مبتلایان به RPGN است. سایر فاکتورهای پیش آگهی کننده در این مطالعه اختلاف معنی داری را نشان ندادند که با توجه به شیوع پایین بیماری RPGN در یک مطالعه بزرگ تر و با حجم نمونه بالا شاید بتوان این اختلاف را نشان داد.نتیجه گیرینتایج فوق نشان میدهد که کراتی نین بدو مراجعه بالاتر از mg%7/5 در بیماران مبتلا به RPGN می تواند به عنوان یک فاکتور پیش آگهی کننده مفید در پیش بینی رسیدن به ESRD حتی علی رغم درمان، به کار گرفته شود.
کلیدواژگان: پیش آگهی، نارسایی انتهایی بیماری کلیه، Rapidly Progressive Glomerulonephritis (RPGN)، کراتی نین -
صفحه 251کلیدوکرانیال دیسپلازی یک بیماری استخوانی مادرزادی نادر است که به طریق اتوزوم غالب به ارث می رسد. شیوع این بیماری 1 مورد در 200 هزار تا 1 میلیون تولد زنده است. نشانه های اصلی شامل تاخیر استخوانی شدن جمجمه به صورت فونتانل های کاملا بزرگ و هیپوپلازی یا آپلازی کلاویکول می باشد که باعث افتادگی شانه ها در جلوی قفسه صدری می گردد. تاخیر در رویش دندان ها، قوس کام عمیق و باز بودن مفاصل لگنی، ممکن است وجود داشته باشد. بیمار یک نوزاد پسر یک روزه بود که به علت دیسترس تنفسی در بخش نوزادان بیمارستان اکباتان بستری شد. فونتانل قدامی و خلفی نوزاد کاملا بزرگ و به هم پیوسته بود، شانه های وی نیز افتادگی خفیف داشت. در گرافی از قفسه صدری استخوان های کلاویکول دو طرف و در گرافی جمجمه استخوان های ورتکس تشکیل نشده بود.
کلیدواژگان: هیپو پلازی کلاویکول، کلیدوکرانیال دیسپلازی، بزرگی فو نتانل
-
Page 179Introduction
Diabetes mellitus (DM) is a chronic disease of major importance in the all countries today. Diabetes reduces life expectancy by one third, and the frequency of disability in diabetic persons is 2 to 3 times that in the general population. Diabetic complications are micro and macrovascular problems, and retinopathy, neuropathy, nephropathy and cardiopathy. This study is carried out in order to determine the effects of applying on sensitization program on fasting blood glucose (F.B.S) & HgbA1c levels in diabetic patients
Materials and MethodsThis is a quasi-experimental study which is carried out in order to determine the effects of Continuous Care Model on F.B.S & HgbA1c levels for diabetic patients in Orumia Imam Reza Hospital in 2003-2004 years. 74 patients with type II DM were selected with random allocation technique and assigned as case &control groups. Steps of continuous care model applied only for case group in 3 month. F.B.S for 3 times and HgbA1c two times were measured on case and control groups.
ResultsData showed mean of three times F.B.S in case group were 179.59, 161.18, 142,45 mg/dl and in control group were 172.91, 179.48, 179.97 mg/dl. ANOVA test with repeated measurement showed significant differences in two groups and times. Mean of HgbA1c (before and after intervention) in case group was 9.31 then 8.46 percent, and this amounts in control group was 9.7 then 10.1 percent. Pair t.test showed significant difference in two groups (P<0.001)
ConclusionResults showed that there is a relation between applying sensitization program with F.B.S & HgbA1c levels in diabetic patients, so research hypothesis that applying sensitization program enhanced control of F.B.S & HgbA1c levels as an importance index in DM patients was approved. Thus, applying Continuous Care Model on chronic diabetic patients is recommended.
-
Page 187IntroductionNutritional status assessment of adolescents is very important because of the physiologic changes and rapid increase in the growth rate. The attitude of the adolescent toward food and nutrition is also a primary component of a comprehensive evaluation. There is no enough information available about adolescence nutritional status and associated factors in adolescent of different area of Iran specially in Semnan. Thus this study with object of determining of the nutrition status and relationship between physical activity and nutritional attitude with index of BMI-for-age in Semnan girl secondary school inducted.Materials And MethodsIn a cross-sectional study, using two stage cluster sampling 256 girl students aged 14-15 year old were randomly selected from 8 Semnan secondary schools. Weight and height were measured and BMI was calculated. Nutritional status was defined by indice of BMI-for-age, weight-for-age, height-for-age from reference CDC2000, as having <5th percentile (wasting or stunting), between 5th and 85th (normal), between 85th and 95th percentile (overweight or tall) and ≥ 95th (obese). Physical activity and nutritional attitude were collected by questionnaires.ResultsIn this survey high percent of students, respectively 8.6% and 9% were wasting and stunting (expected 5%).Overweight rate according to index BMI-for-age was 11.7% (expected 10%). Data analyzed indicated that score physical activity and mean nutritional attitude had significant relationship with index of BMI-for-age in girl's pupils.ConclusionOverweight, specially wasting and stunting rate in Semnan girl secondary school was high and preventive actions like, make physical activity enjoyable and education to increase nutritional attitude level are necessary to induct.
-
Page 195IntroductionThis study was conducted to evaluate the efficacy of Amitriptyline treatment in opioid withdrawal syndrome.Materials And MethodsA total of 44 opium dependent patients who met the DSMIV-TR criteria for opioid dependency were randomly assigned to treat with Amitriptyline or placebo during a 25- day double blind clinical trial. Opioid misuse was replaced by oral methadone during a 3 days stabilization period. Methadone was reduced to zero from the beginning of the study to 10th day and Amitriptylin or placebo also was administered. Amitriptylin prescribed as 25 mg tablets or placebo tablets that were completely similar to Amitriptylin tablet prescribed too. Amitriptylin group were prescribed 25 mg tablet per day and placebo tablet too. From second week, drug dosages for both groups were doubled. Rapid detoxification was performed by naloxon after 5 days washout period. The severity of opioid withdrawal and pain was measured by sows and MPQ at days 7/15/17 and 25.ResultsThere was significant difference between Amitriptyline and placebo in reduction of opioid – withdrawal pain and mental symptoms. No significant difference was noted between the two groups on physical symptoms of withdrawal syndromes.ConclusionAmitriptyline can be considered as an adjuvant drug for opioid withdrawal pain Management.
-
Page 201IntroductionProtective antigen (PA) of Bacillus anthracis is used as anthrax vaccine. Cloning and expression of the PA gene in various strain such as E.coli and Bacillus subtilis was reported that most expression was in B. subtilis up to 160 μg/ml. The objectives of this study were: to clone the gene of PA in an expression vector (pWB980) and then transformation into the B. subtilis WB600 strain.Materials And MethodsThe pXO1 plasmid was separated from the strain stern of B. anthracis with alcalin method and the PA gene with 2.4kb sequence amplified by PCR. Then the amplified fragment was directly cloned into pTZ57R plasmid as T-vector and transferred into E.coli DH5α using CaCl2 method. After that the gene was separated from the T-vector by enzymatic digestion (SalI and KpnI). Ligation between the purified gene fragment of the PA and the vector was carried out. Then it was transferred into B. subtilis WB600 by electroporation method in 1000 V.ResultsIn this study we isolated PA gene from B. anthracis strain stern with PCR and was cloned into pTZ57R plasmid. The Presence of the gene was confirmed by restriction analysis, PCR and sequencing. Then the PA gene was cloned into pWB980 and B. subtilis and the presence of the gene in two kanamycin resistant colonies (AMN1 and AMN3) was confirmed by restriction analysis and PCR.ConclusionWe may conclude that by making modification in the methods used and using pWB980 expression vector, we were able to clone the PA gene into B. subtilis. This is the first research project in Iran that the PA gene is isolated and cloned and B. subtilis is used as host.
-
Page 207IntroductionExpression of foreign proteins in mammalian milk is becoming a widespread strategy for high-level production of recombinant pharmaceuticals, especially those with the most complex post-translational modifications. We have attempted in this project to develop transgenic mice harboring a transgene driving mammary gland expression of hybrid human salmon calcitonin.Materials And MethodsA milk-specific ovine beta-lactoglobulin (oBLG) promoter was used to drive expression of recombinant calcitonin in mouse milk. A gene construct was generated, consisting of 10.7kbp of the oBLG gene including its promoter and 3' flanking region with the calcitonin coding sequences inserted in-frame into the oBLG fifth exon. The gene construct was purified using CsCl gradient, released from vector, and gel-purified. After appropriate dilution, it was microinjected into recently-fertilized mouse oocytes. These oocytes then were transferred to pseudo-pregnant foster mice.ResultsForty one pups were born from foster mice, which were genotyped using PCR, slot blotting, and Southern blotting. Among 9 mice which showed positive PCR results, 6 mice resulted in pups with positive PCR tests. All six families transmitted the transgene to first and second generation.ConclusionAs the main criteria for considering a mouse as transgenic is transgene transmission to the next generation, all 6 mice which stably transmitted their transgene to progeny are considered as transgenic founders and constitute independent transgenic lines.
-
Page 217IntroductionGlucose oxidase (GO) has found a variety of industrial applications such as food, chemical and personal care industries. However one of the most important application of GO is used as diagnostic kits. The aim of study was isolation of GO gene from a recombinant vector (PET21aGO) and sub cloning and expression in PKK233-3 vector.Materials And MethodsRecombinant PET21a GO was extracted from E.coli DH5α and was digested with Restriction Enzymes; BamHI, HindШ then isolated GO gene (1.8kb) and cloned in PKK233-3. PKK233-3GO was transformed in to E.coli DH5α.ResultsOur data demonstrated that the GO gene has expected size in agarose gel electrophoresis and also the cloned Go has a correct size after restriction analysis.ConclusionThe GO gene was cloned in prokaryotic host. This is a report of cloning of GO gene in Iran that can be used for further cloning of that gene in expression vectors for production of recombinant Enzyme.
-
Page 223IntroductionQuercetin is one of the most common forms of flavonoids in foodstuffs, which could have multiple beneficial effects on the cardiovascular system including an induction of vasorelaxation in conductance and resistive vessels. Due to changes in endothelial functionality in diabetes mellitus, there is an enhanced vascular responsiveness to contractile agonists. Therefore, the role of endothelium was evaluated in vasorelaxant effect of quercetin in diabetic rats.Materials And MethodsFor this purpose, male Wistar rats were divided into control and diabetic groups. For induction of diabetes, streptozotocin (60 mg/Kg, i.p.) was used. The body weight and serum glucose parameters were determined before and at 2nd and 4th after the experiment. Contractile responsiveness to KCl and noreadrenalin (NA) and quercetin-induced vasorelaxation were measured at the end of study.ResultsAfter 4 weeks, quercetin (1 mM-10 mM) induced a dose-dependent vasorelaxation in aortic rings precontracted with KCl andor NA from both control and diabetic groups (p<0.01). Furthermore, this vasorelaxation was significantly attenuated after endothelium removal and at higher concentrations of quercetin ( 0.5 and 5 mM for NA and KCl respectively), this vasorelaxation was endothelium-independent.ConclusionIt can be concluded that the flavonoid quercetin exerts endothelium-dependent and –independent effects, and this response depends on flavonoid concentration.
-
Page 229IntroductionAdenosine is an endogenous anticonvulsant which exerts its anticonvulsant effects through adenosine A1 receptors. As the piriform/amygdala is a critical circuit for limbic seizure propagation, in this study the role of amygdala A1 receptors on piriform cortex kindled seizures was investigated.Materials And MethodsRats were kindled by daily electrical stimulation of piriform cortex. In the first experiment fully kindled animals received intra-amygdala N6-cyclohexyladenosine (CHA; 10-500 µM, a selective A1 receptor) or 2% lidocaine (for reversal neuronal inhibition) bilaterally. 5 min later, animals were stimulated and seizure parameters were measured. In the second experiment, the effect of daily microinjection of CHA (100 µM) into the amygdala on piriform cortex kindling rate was investigated.ResultsDifferent doses of CHA had no effect on kindled seizure parameters. On the other hand, intra-amygdala 2% lidocaine reduced the kindled seizures severity. There were significant increase in stage 4 latency and decrease in stage 5 duration. Also, daily intra-amygdala CHA had no significant effect on kindling rate.ConclusionThe amygdala neuronal activity has a role in propagation of epileptic seizures from piriform cortex. Elimination of this activity by lidocaine decreases the severity of piriform cortex kindled seizures. However, the amygdala A1 receptors have no role in this regard.
-
Page 237IntroductionSuitable information of different cancers in special geographic area can define medical programs for treatment and screening of high-risk groups. The provincial health authority reported a high mortality rate from upper GI cancer in the center of Iran. A comprehensive search was undertaken to survey and register all cases of cancer during a 5-year (1998-2002) period among the indigenous population of Semnan province.Materials And MethodsDiagnosis of cancer was based on histopathology, clinical or radiological findings of patients, and death certificate.ResultsA total of 1732 patients with cancers (mean age 59.41 19.08 years) were found during the study. Of these, 936(54.86%) were in males. Crude rate were 124.8/100’000 and 112.1/100,000 in males and females, respectively. Age-standardized rate (ASRs) for all cancers in males and females were 156/100’000 and 136/100,000 person-year, respectively. Gastric cancer was the most common tumor with incidence rate of 19.7 per 100,000 people, ASRs=27.5. In UGIC, gastric cancer was the most common (47.17%), colon malignancies (8.1%, 9.5 per 100,000 populations), esophagus (6.8%, 7.9 per 100,000 populations), liver (2.4%, and 2.8 per 100,000 populations). In women breast, uterine and ovary, stomach and skin were the most common cancers respectively. In young ages population the most common tumors were brain, ALL and bone, respectively.ConclusionGastric cancer alone constitutes one-fifth of all cancers in Semnan, with the highest incidence rate. The ASR of which is the highest reported from Iran up to now and one of the highest in the world
-
Page 245IntroductionRapidly progressive glomerulonephritis (RPGN) is a rare but important renal disease that can rapidly cause irreparable renal failure. The disease has various causes and hence our attempt to study on prognostic factors of renal failure in these patients. The aim of this study is to find some prognostic factors of progress to end-stage renal failure in patients.Materials And MethodsIn this study, the patients with proved RPGN, on the basis of renal biopsy results, who had come to the hospital from July 2002 to July 2004, were identified and studied. Some factors including creatinine were measured and kept in records of each patient referred for this study. They were followed-up for 9 months looking for occurrence of end stage renal disease (ESRD). Patients who reached ESRD in less than 9 months were not followed-up further. Those who were followed-up for less than 9 months or died before that were also excluded. Thus, only 22 patients were included.ResultsIncidence of ESRD during the nine months period of followed-up in patients with creatinine level of more than 5.7 mg% was higher that in patients with levels equal to or lower than 5.7 mg%. (91.7% VS 40%, P=0.015). Also, average of creatinine levels upon referral in patients who developed ESRD in the following 9 months were significantly higher that those who did not (6.59 mg% VS 2.75 mg%, P=0.008), which confirms the value of creatinine as a prognostic factor in RPGN patients, as mentioned in previous similar studies. Other prognostic factors did not show any meaningful difference in this study.ConclusionThe above results show that creatinine levels higher that 5.7 mg % upon referral in patients with RPGN can be used as a helpful prognostic factor in prediction of development of ESRD, even despite treatment, in these patients.
-
Page 251Cleidocranial dysplasia is a rare congenital bone formation inherited as an autosomal dominant trait. The incidence is one per 200000 live births. Major symptoms include delayed ossification of the skull, excessively large fontanels and clavicular hypoplasia or aplasia, allowing the shoulders in front of the chest. Delayed eruption of teeth, high arched palate and wide pelvic joint may also be present. The case was a newborn boy who had admitted in neonatal ward of Ekbatan hospital because of respiratory distress. Anterior and posterior fontanels were completely large and connected. His shoulders were a little depressed. Chest X ray revealed bilateral clavicular agenesia and skull X-ray failed to demonstrat vortex bone.