فهرست مطالب

پزشکی کوثر - شماره 1 (پیاپی 39، بهار 1385)

مجله پزشکی کوثر
شماره 1 (پیاپی 39، بهار 1385)

  • 133 صفحه، بهای روی جلد: 10,000ريال
  • تاریخ انتشار: 1385/05/14
  • تعداد عناوین: 15
|
  • علی کرمی، زینب احمدی، زهرا سفیری صفحات 1-12
    هدف
    تشخیص سریع مولکولی باکتری سالمونلاتیفی عامل بیماری حصبه
    روش بررسی
    برای راه اندازی روش تشخیص سریع و اختصاصی عامل حصبه از روش PCR سریع استفاده شد. پرایمرهای اختصاصی توالی ژنهای prt, tyv, invA واقع در کروموزوم سالمونلاتیفی انتخاب گردید. DNA ژنومی از سویه های مختلف استاندارد سالمونلا و انواع ایزوله های بالینی استخراج و با استفاده از مخلوطی از پرایمرهای ذکر شده جهت تشخیص دقیق و سریع مورد بررسی قرار گرفت. جهت بررسی ویژگی های این باکتری، از سایر باکتری های خانواده انتروباکتریاسه و همچنین کوکسی های گرم مثبت استفاده شد. جهت بررسی حساسیت از دو روش شمارش کلنی و رقت ژنوم استفاده شد. جهت افزایش دقت و سرعت آزمایش و کاهش زمان تشخیص، بهینه سازی های مختلفی در برنامه و شرایط واکنش صورت گرفت.
    یافته ها
    بررسی این روش در سویه های استاندارد و بالینی مشخص نمود که پرایمرها اختصاصی است و محصولات با اندازه مورد نظر تولید گردید. این پرایمرها با هیچکدام از انتروباکتریاسه ها، سایر سالمونلاها و همچنین کوکسی های گرم مثبت محصولی را ایجاد نکرد. روش Uniplex PCR سالمونلا را از سایر باکتری ها و روش Multiplex PCR سالمونلا تیفی را از سایر سالمونلاها تفکیک می نماید. بررسی حساسیت این روش با شمارش کلنی و همچنین رقت ژنوم نشان داد که این روش قادر است 1 تا 10 کپی ژنوم و یا 10-1 واحد کلنی (CFU) باکتری سالمونلا تیفی را بطور اختصاصی تشخیص دهد. با کوتاه نمودن مراحل آزمایش در دستگاه های متداول چرخه حرارتی مدت فرایند PCR به 32 دقیقه کاهش یافت و کل زمان مورد نیاز تشخیص تا کسب پاسخ نهایی کمتراز 90 دقیقه می باشد. برای تایید صحت محصولات ایجاد شده در PCR این قطعات تعیین ترادف (Sequencing) گردیدند. مقایسه توالی های حاصل از سویه جدا شده از بیمار ایرانی با بانک ژن مشخص نمود که ترادف قطعات مربوط به ژنهای prt و tyv 100 درصد با ژنهای مرجع شباهت دارند و ترادف مربوط به ژن invA سویه ایران با سه نوکلئوتید تفاوت با سویه مرجع واجد 99 درصد مشابه می باشد. یافته دیگر این بود که با استفاده از پرایمر S3-S4 می توان سالمونلا انفانتیس و هاوانا را نیز از یکدیگر تفکیک نمود.
    نتیجه گیری
    بر اساس نتایج این تحقیق، روش مولتی پلکس PCR واحدی جهت تشخیص سریع و تفکیک سالمونلاتیفی از سایر انتروباکتریاسه ها و همچنین تفکیک از سایر باکتری های خانواده سالمونلاها حاصل گردید که می تواند جهت تشخیص سریع این عامل در نمونه های مختلف مورد استفاده قرار گیرد.
    سکانس های محصولات PCR با شماره های AY771363, AY771362, AY771364 در بانک ژن جهانی ثبت گردیده است.
    کلیدواژگان: سالمولا تیفی، ژنوم، تشخیص سریع مولکولی، PCR
  • محمد صالحی، محمدحسین نصر اصفهانی، شهناز رضوی، فرزاد عریضی، حمید بهرامیان، محمد مردانی، کلاوس استیگر صفحات 13-21
    هدف
    ارزیابی اثر نسبت P1/P2 بر لقاح، کیفیت جنین و میزان تکامل در بیماران با لقاح آزمایشگاهی (IVF) و تزریق داخل سیتوپلاسمی اسپرم (ICSI) می باشد.
    روش بررسی
    در این مطالعه نسبت P1/P2 71 بیمار کاندید IVF و ICSI بوسیله تخلیص پروتامین، ژل الکتروفورز و وسترن بلات اندازه گیری شد.
    یافته ها
    با افزایش نسبت P1/P2 میزان لقاح و کیفیت جنین در بیماران ICSI کاهش می یابد.
    نتیجه گیری
    تغییر نسبت P1/P2 بر میزان لقاح و کیفیت جنین تاثیر داشته که در نهایت بر لانه گزینی و حاملگی نیز موثر خواهد بود.
    کلیدواژگان: پروتامین 1، پروتامین 2، لقاح آزمایشگاهی، تزریق داخل سیتوپلاسمی اسپرم، مورفولوژی اسپرم
  • مجید شهرتی، مصطفی قانعی، مهدی قاسم زاده صفحات 23-28
    هدف
    بررسی اثرات حذف شریان رادیال از قسمت فوقانی ساعد روی جریان خون اندام عمل شده می باشد.
    روش بررسی
    در این مطالعه 30 نفر از بیماران پیوند شده عروق کرونری با استفاده از شریان رادیال بین سالهای 1381 تا 1383 از نظر عملکرد عروق باقی مانده با اندام سالم مورد مقایسه قرار گرفتند.
    یافته ها
    نتایج حاصل نشان داد که متوسط قطر شریان براکیال و شریان اولنار اندام عمل شده افزایش معنی داری نسبت به اندام سالم پیدا نمودند (p<0.05)، همچنین سرعت جریان خون در فاز پیک سیستول (Peak Systolic Velocity) PSV و در فاز انتهای دیاستولی (End Diastolic Velcity) EDV برای هر دو شریان باقی مانده در اندام افزایش معنی داری نسبت به اندام عمل نشده داشت (p<0.05). متوسط ایندکس مقاومتی (Resistance Index) RI هم در هر دو شریان کاهش واضحی نسبت به اندام سالم نشان داد (p<0.05).
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج بدست آمده و مطالعات قبلی در خصوص عملکرد دست در برداشتن شریان رادیال، می توان نتیجه گرفت که حذف شریان رادیال از قسمت پروگزیمال ساعد در فعالیتهای عادی اختلال جدی از نظر ایسکمی اندام به شرط وجود کفایت خونرسانی سایر شریانها، ایجاد نمی نماید و استفاده از این شریان در اعمال پیوند عروق کرونری مشکلی از نظر ایسکمی اندام ایجاد نمی نماید.
    کلیدواژگان: برونشیولیت، اریترومایسین، سولفور موستارد (خردل)، التهاب
  • جداسازی و تکثیر سلولهای بنیادی مزانشیمی از مغز استخوان موش NMRI
    محمدرضا باغبان اسلامی نژاد، آق بی بی نیک محضر، صمد ندری، لیلا تقی یار صفحات 29-39
    هدف
    جداسازی و تکثیر سلولهای مزانشیمی از مغز استخوان موش NMRI و مطالعه عوامل موثر بر تکثیر آن در محیط کشت.
    روش بررسی
    موش های NMRI با سن تقریبی 6-4 هفته کشته شدند و مغز استخوان از فموروتیبیا خارج گردید. سلول های تک هسته ای مغز استخوان بوسیله سانتریفوژ گرادیان جدا شده و در فلاسک های 25 سانتیمتری کشت گردید. یک هفته پس از آغاز کشت اولین پاساژ انجام گرفت و سلول ها با تراکم بسیار پایین در ظروف شش خانه ای کشت گردید و این کشت تا زمان ظهور سلول های فیبروبلاستی نگهداری شد و پس از آن پاساژهای متوالی انجام گرفت و سلول های پاساژ چهارم منجمد شد و برای مطالعات بیشتر مورد استفاده قرار گرفت. برای اثبات مزانشیمی بودن سلولهای جدا شده، از تست تمایز به استخوان و چربی استفاده شد. برای تعیین بهترین درصد سرم از لحاظ تاثیر بر تکثیر سلولی، درصدهای مختلف آن بررسی شد و نیز برای تعیین بهترین تراکم سلولی در آغاز کشت که بتواند بیشترین تکثیر سلول را ایجاد کند، تراکم های مختلف مورد ارزیابی قرار گرفت. میزان کلونوژنیک بودن سلول ها با روش سنجش واحد تشکیل کلونی (Colony Forming Unit-Fibroblast: CFU-F) تست شد.
    یافته ها
    از لحاظ مورفولوژی سلولی، کشت اولیه سلول های تک هسته ای مغز استخوان موش هتروژن بوده و از سلول های دوکی، پهن و ستاره ای تشکیل یافته بود. دو هفته پس از آغاز پاساژ اول، جمعیتی از سلول های فیبروبلاستی (تقریبا دوکی شکل) با قدرت تکثیر بالا ظاهر شد. با انجام پاساژهای متوالی تعداد سلول های فیبروبلاستی افزایش یافت. این سلولها 3 هفته پس از قرار گرفتن در محیط استئوژنیک و آدیپوژنیک، به سلولهای استخوانی و چربی تمایز یافتند. بیشترین تکثیر سلولی در شرایط کشت با تراکم 100 سلول در سانتی متر مربع و در محیط حاوی 15% سرم گاوی اتفاق افتاد. بر اساس نتایج سنجش واحد تشکیل کلونی، به ازای هر 100 سلول به طور متوسط 70 کلون رشد کرد.
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد کشت سلول های تک هسته ای مغز استخوان موش با تراکم پایین، روشی مناسب برای جداسازی سلول های مزانشیمی باشد. سلول های جدا شده با این روش به راحتی به استخوان و چربی تمایز می یابند و زمانی که با غلظت 100 سلول در سانتی متر مربع در محیط حاوی 15% سرم کشت می یابند، بیشترین تکثیر را دارند.
    کلیدواژگان: موش NMRI، سلول مزانشیمی، تمایز به استخوان و چربی، تکثیر سلول
  • شهرام احمدی، میرلطیف موسوی، رحیم سروری، جعفر سلیمیان، احمد کریمی راهجردی، شهرام نظریان، جعفر امانی صفحات 41-50
    هدف
    ویبریو کلرا سروتایپ o1 عامل وبای اپیدمیک شناخته شده است. همه گیری های اخیر وبا در نقاط مختلف جهان نیاز به وجود روشی سریع و مطمئن برای شناسایی ویبریو کلرا را بیش از پیش لازم می سازد. هر چند روش های کلاسیک و متداول میکروبیولوژی حساس و اختصاصی اند اما هر کدام محدودیت های خاص خود را دارند. بنابراین در این مقاله، تکنیک جدیدی برای تشخیص عامل ویبریو کلرا O1 تحت عنوان واکنش زنجیره ای پلیمراز – الیزا (PCR-ELISA) معرفی گردیده است.
    روش بررسی
    توالی 375 جفت بازی از ژن کد کننده زیر واحد B سم وبا (ctxB) با DIG-dUTP تکثیر و نشاندار گردید. محصول PCR نشاندار شده، در میکروپلیت ها کوت (coat) و با استفاده از آنتی بادی ضد دیگوکسی ژنین گانژوگه با آنزیم پراکسیداز (antidigoxigenin Fab-peroxydase) شناسایی شد. در ادامه این پژوهش جهت تایید و شناسایی محصول PCR نشاندار شده با دیگوکسی ژنین از پروب بیوتینه SH-1 که مکمل بخش میانی ژن ctxB بود، استفاده شد. اختصاصیت این روش با استفاده از 6 سویه باکتری ویبریو کلرا O1، سالمونلا پاراتیفی C، شیگلا دیسانتری، پزودوموناس آئروجینوزا، انتروباکتر و کلبسیلا مورد بررسی قرار گرفت.
    یافته ها
    حساسیت تشخیص باکتری در نمونه های مورد بررسی با استفاده از نمونه باکتری 5 CFU و با DNA ژنومی به میزان 0.5-0.6 پیکوگرم برای ویبریو کلرا O1 تعیین گردید. محدودیت تشخیص نمونه باکتری با پروب مذکور همانند روش بالا با استفاده از نمونه باکتری 5 CFU و با DNA ژنومی 0.5-0.6 پیکوگرم تعیین شد.
    نتیجه گیری
    PCR-ELISA در مقایسه با روش های متداول PCR که مبتنی بر رنگ آمیزی با اتیدیوم بروماید می باشد، حساسیت بیشتری دارد. به نظر می رسد روش PCR-ELISA یک روش آزمایشگاهی مناسب و قابل اعتماد برای تشخیص عامل بیماری وبا می باشد.
    کلیدواژگان: ویبریو کلرا O1، واکنش زنجیره ای پلیمراز - الیزا (PCR-ELISA)، ژن کد کننده زیر واحد B، سم کلرا (ctxB)
  • رزیتا زنوزی، سعید کاظمی آشتیانی، سامان حسینخانی، حسین بهاروند صفحات 51-57
    هدف
    مطالعه سلولهای عضله قلبی مشتق از سلولهای بنیادی جنینی در زمینه های مختلف علوم زیستی در حال انجام است. هدف از این تحقیق شناخت وضعیت متابولیکی سلوهای مورد بحث در روزهای انتهایی تکامل (10+7)، بر پایه مطالعه ثابتهای سینتیکی آنزیم کراتین کیناز (CK) در آنها و مقایسه آن با سلولهای عضله قلبی طبیعی است.
    روش بررسی
    در این مطالعه سلولهای بنیادی جنینی به سلولهای عضله قلبی تمایز داده شد و سلولهای عضله قلبی طبیعی از نوزاد 4-2 روزه موش جداسازی شد. در ادامه به منظور استخراج آنزیم، سلولها با سونیکاتور لیز شده و سوپ رویی بعد از سانتریفوژ جدا شد و ثابتهای سینتیکی آنزیم CK بکمک روش های طیف سنجی فوتومتری محاسبه گردید.
    یافته ها
    به کمک روش های طیف سنجی فوتومتری فعالیت قابل ملاحظه ای برای CK، CK MB مشاهده گردید. KmCrP آنزیم CK در سلولهای عضله قلبی مشتق از سلولهای بنیادی برابر 3.26±0.26 mM و در سلولهای قلبی طبیعی 5.67±0.35 mM بود. فعالیت ویژه آنزیم در سلولهای عضله قلبی مشتق از سلولهای بنیادی برابر 50.25±2.21 μmol min-1mg-1 و در سلولهای قلبی طبیعی این کمیت برابر با 43.48±2.04 μmol min-1mg-1 بود، بیشترین میزان فعالیت آنزیم حاصل از سلولهای عضله قلبی مشتق از سلولهای بنیادی در pH برابر 7 و نمونه طبیعی در 6.5 بود و دمای بهینه برای هر دو نمونه در 45?C حاصل شد.
    نتیجه گیری
    نتایج حاصل از این تحقیق برخی تفاوتها را در ثابتهای سینتیکی آنزیم کراتین کیناز موجود در دو گروه نشان داد.
    کلیدواژگان: سلولهای بنیادی جنین موش، سلولهای عضله قلبی موش، سینتیک، کراتین کیناز
  • اژدر حیدری، علی نوروززاده، علیرضا عسگری، اصغر قاسمی، سهیل نجفی، علی خوش باطن صفحات 59-68
    هدف
    بررسی اثرات مسمومیت کوتاه مدت (8-4 هفته) و تحت مزمن (12 هفته) سرب بر سطح نیترات و نیتریت کل (NOx) و پاسخ دهی عروق به عوامل آدرنرژیک.
    روش بررسی
    موشهای نر از نژاد Sprague-Dawley به گروه های چهار، هشت و دوازده هفته ای که از آب آشامیدنی حاوی 100 ppm سرب استفاده می کردند تقسیم شدند. فشار خون سیستولی در هر گروه با استفاده از دستگاه الکترواسفیگمومانومتر اندازه گیری شد. از وانادیم کلراید (VCl3) برای احیا نیترات به نیتریت استفاده شد و متعاقب آن سنجش اسپکتروفتومتریک نیتریت کل با استفاده از معرف گریس انجام شد. در آزمایشات حساسیت بافتی آئورت سینه ای جدا شده و پس از تثبیت در حمام بافتی، اثر عوامل انقباضی (فنیل افرین و کلونیدین) و شل کننده (ایزوپروترنول) در حضور و عدم حضور آنتاگونیست های مربوطه بررسی شد.
    یافته ها
    مرحله کوتاه مدت مسمومیت با افزایش معنی دار فشار خون و کاهش سطح سرمی NOx همراه بود. در پایان مرحله تحت مزمن مسمومیت علیرغم افزایش بیشتر در فشار خون، روند کاهشی سطح متابولیت های نیتریک اکساید بصورت معنی داری معکوس شد. در هر دو مرحله کوتاه مدت و تحت مزمن تغییرات معنی داری در حساسیت بافتی به فنیل افرین و ایزوپروترنول مشاهده شد.
    نتیجه گیری
    در مجموع می توان نتیجه گرفت که فشار خون حتی در مراحل اولیه مسمومیت ناشی از سرب نیز افزایش می یابد. بنظر می رسد مکانیسم های دخیل در مراحل مزمن فشار خون ناشی از سرب نظیر نیتریک اکساید و سیستم آدرنرژیک عروق در مراحل کوتاه مدت و تحت مزمن مسمومیت نیز عملکرد داشته باشند.
    کلیدواژگان: استات سرب، نیتریک اکساید، فشار خون، حساسیت عروقی
  • محمدعلی سهم الدینی، رضا نیک اندیش، سعید خادمی صفحات 69-74
    بررسی اثرات همودینامیک دهیدروارگوتامین حین بی حسی نخاعی و تعیین دوز مناسب وریدی آن انجام شده است. در این مطالعه کارآزمایی بالینی که در اتاق عمل بیمارستان شریعتی فسا انجام شد، اثرات همودینامیک سه دوز دهیدروارگوتامین (5mcg/kg و 10 و 15) در 90 بیمار کاندید عمل جراحی انتخابی ترمیم فتق کشاله ران تحت بیحسی نخاعی بررسی شد این بیماران که بطور تصادفی در سه گروه مساوی تقسیم شدند همگی از لحاظ ریسک بیهوشی در کلاس 1 و 2 تقسیم بندی ASA بوده اند و سن آنها 60-40 سال بود فشار خون دیاستول و سیستول و تعداد ضربان قلب بیماران بصورت غیر تهاجمی قبل و بعد از بیحسی و پس از تزریق دهیدوارگوتامین هر 3 دقیقه ثبت شد. در این مدت بیماران مایع وریدی دریافت نکردند...
    کلیدواژگان: بی حسی نخاعی، افت فشار خون، دهیدروارگوتامین
  • غلامرضا فرزانگان صفحات 75-80
    هدف
    بررسی نتایج حاصل از عمل فیوژن کمری با استفاده از پیچهای پدیکولار در بیماران مبتلا به اسپوندیلولیستزیس صورت گرفته است.
    روش بررسی
    این مطالعه یک مطالعه توصیفی – گذشته نگر بوده که در آن 48 بیمار را که در بین سالهای 1381-1378 در بخش جراحی اعصاب بیمارستان بقیه اله «عج» بستری و با تشخیص اولیه اسپوندیلولیستزیس تحت عمل جراحی فیکساسیون با پیچهای پدیکولار نوع (Cotrel-Dubousset) CD قرار گرفته بودند را از جهت میزان بهبودی علایم (درد کمر، درد رادیکولر و لنگیدن متناوب) و همچنین عوارض پس از عمل (عفونت، شکستگی یا جابجایی پیچ و نیاز به عمل مجدد) طی یک فالوآپ بطور متوسط سه ساله مورد بررسی قرار داده است.
    یافته ها
    در مطالعه انجام شده 68.8% افراد درد کمرشان بهبود یافته بود. همچنین درد رادیکولر در 75% و لنگش متناوب نیز در 77.1% افراد بهبود یافته بود. 3 نفر (6.3%) شکستگی پیچ، 1 نفر (2.1%) جابجایی پیچ و 1 نفر (2.1%) نیاز به جراحی مجدد داشت. عفونت پس از عمل در هیچ یک از بیماران وجود نداشت. بیشترین موارد لیستزیس از نوع دژنراتیو و در سطح L4-L5 و در زنان وجود داشت که در محدوده سنی 50-31 سال بودند.
    نتیجه گیری
    با توجه به پاسخ های بیماران، فیوژن کمری به شیوه فوق (CD)، عملکرد مناسب، رضایتمندی بیماران و درصد پایین عوارض را بدنبال داشته و از موثر بودن و ایمنی این روش در فیوژن مهره های کمری حمایت می کند.
    کلیدواژگان: اسپوندیلولیستزیس، فیوژن کمری، پیچ های پدیکولار
  • احمدرضا جودتی، سیدکاظم شکوری، ابوالحسن شاکری، فریبا اسلامیان صفحات 81-84
    هدف
    بررسی اثرات حذف شریان رادیال از قسمت فوقانی ساعد روی جریان خون اندام عمل شده می باشد.
    روش بررسی
    در این مطالعه 30 نفر از بیماران پیوند شده عروق کرونری با استفاده از شریان رادیال بین سالهای 1381 تا 1383 از نظر عملکرد عروق باقی مانده با اندام سالم مورد مقایسه قرار گرفتند.
    یافته ها
    نتایج حاصل نشان داد که متوسط قطر شریان براکیال و شریان اولنار اندام عمل شده افزایش معنی داری نسبت به اندام سالم پیدا نمودند (p<0.05)، همچنین سرعت جریان خون در فاز پیک سیستول (Peak Systolic Velocity) PSV و در فاز انتهای دیاستولی (End Diastolic Velcity) EDV برای هر دو شریان باقی مانده در اندام افزایش معنی داری نسبت به اندام عمل نشده داشت (p<0.05). متوسط ایندکس مقاومتی (Resistance Index) RI هم در هر دو شریان کاهش واضحی نسبت به اندام سالم نشان داد (p<0.05).
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج بدست آمده و مطالعات قبلی در خصوص عملکرد دست در برداشتن شریان رادیال، می توان نتیجه گرفت که حذف شریان رادیال از قسمت پروگزیمال ساعد در فعالیتهای عادی اختلال جدی از نظر ایسکمی اندام به شرط وجود کفایت خونرسانی سایر شریانها، ایجاد نمی نماید و استفاده از این شریان در اعمال پیوند عروق کرونری مشکلی از نظر ایسکمی اندام ایجاد نمی نماید.
    کلیدواژگان: بای پس عروق کرونر قلبی، شریان رادیال، حذف شریان
  • علیرضا سعادت، بهزاد عین الهی، مسعود احمد زاد اصل صفحات 85-90
    هدف
    بررسی شیوع موارد بیماری های لنفوپرولیفراتیو پس از پیوند کلیه می باشد.
    روش بررسی
    این مطالعه بصورت گذشته نگر و از نوع Case Series روی 2117 گیرنده کلیه از تیر 1363 تا اسفند 1382 در بیمارستان لبافی نژاد تهران برای یافتن شواهد پاتولوژیک و کلینیکی نئوپلازم صورت گرفت و اطلاعت مربوط به افراد دارای بیماری های لنفوپرولیفراتیو استخراج گردید. همه بیماران بجز 2 نفر با سیکلوسپورین و قطع ایمونوساپرسیو درمان شدند.
    یافته ها
    شیوع سرطان بعد از پیوند 46 مورد بود که بعد از سرطان پوست (24 مورد %52.5، سارکوم کاپوزی 15 مورد، %32.6) بیماری های لنفوپرولیفراتیو (14 مورد، 30.4%) شایعترین سرطان بعد از پیوند می باشد. میانگین (±SD) سن افراد مبتلا به بیماری لنفوپرولیفراتیو در زمان پیوند 37.86±9.67 سال بود که 42.8 درصد آنها زن بودند. میانه و میانگین زمان بین پیوند و تشخیص بیماری های لنفوپرولیفراتیو به ترتیب 38.5 و 50.35 ماه بود (دامنه بین 1 تا 146 ماه). انواع لنفوم در این بیماران شامل: لنفوم کلیه (14.3%) دستگاه گوارش (14.3%) مغز، کام، لوزه ها، هوچکین، لنفوم سلولهای بزرگ و لنفوم لنفوبلاستیک حاد (هر کدام 7.1%) بود که در مورد 28.6% نوع لنفوم نامشخص بود. بقای بیماران بعد از 1، 5 و 10 سال به ترتیب 71.4، 51.4 و 44.3 درصد بود. با وجود قطع داروهای ایمنوساپرسیو در بیماران زنده مانده مبتلا به بیماری های لنفوپرولیفراتیو پس از پیوند (6 مورد از 14 مورد)، در 5 بیمار پیوند انجام شده تا متوسط زمانی 105.4±57.6 ماه فعال بوده است.
    نتیجه گیری
    یافته های ما نشان می دهد که شیوع بیماری های لنفوپرولیفراتیو بعد از پیوند کلیه 0.66 درصد می باشد که این میزان در مقایسه با کشورهای غربی (با شیوع 2%) کمتر است. این حقیقت که تعدادی از پیوندها با وجود قطع داروهای ایمنوساپرسیو همچنان تا مدت زمانی قابل توجهی فعال باقی مانده اند، حائز اهمیت می باشد.
    کلیدواژگان: پیوند کلیه، بیماریهای لنفوپرولیفراتیو، بقای پیوند، بدخیمی، PTLD
  • زهرا حاجی امینی، مرتضی رجایی، محمدرضا رزاقی، عباس عبادی، مهدی صادقی، مهروز علاف جوادی، عباس هوشمند، محمد مهدی سالاری صفحات 91-99
    بررسی میزان شیوع عفونت ادراری و عوامل مؤثر بر آن در دختران سنین دبستان یکی از شهرکهای اطراف تهران بوده است. تحقیق انجام شده بصورت توصیفی - مقطعی در سال 1383 بر روی کلیه دانش آموزان دختر مقطع ابتدایی 6 تا 11 سال با میانگین سنی (24/1+51/8) یکی از شهرکهای اطراف تهران با حجم نمونه 1216 نفر انجام شده است، به منظور گردآوری داده ها با انجام تست ادراری ماکروسکوپی به روش استاندارد موارد PH بالاتر از 7 و نیتریت مثبت آن، بعنوان موارد مشکوک جهت انجام کشت ادراری به آزمایشگاه معرفی شده و موارد گزارش شده کشت مثبت با کلنی کانت بیشتر از 100.000 در میلی لیتر ادرار بعنوان نمونه های UTI مورد شناسایی و برای درمان به متخصص ارولوژی معرفی گردیدند، در ادامه به منظور بررسی عوامل مؤثر در بروز عفونت ادراری نمونه ها با گروه شاهد از طریق پرسشنامه مقایسه گردیدند...
    کلیدواژگان: عفونت ادراری، مساعد کننده، دختران سنین 6 تا 11 سال، غربالگری
  • حسین خدمت، محسن امینی، اقدس آقایی، مسعود احمدزاد اصل صفحات 101-105
    هدف
    بررسی ارتباط هلیکوباکترپیلوری با افزایش آنزیم های کبدی در بیماران دیس پپتیک است.
    روش بررسی
    در یک مطالعه cross-sectional تحلیلی در طول یکسال از بیماران دیس پپتیک مراجعه کننده به بیمارستان بقیه اله الاعظم (عج) نمونه خون جهت بررسی آنزیم های کبدی گرفته شد و سپس آندوسکپی انجام و دو نمونه آنتروم جهت تست اوره آز سریع گرفته شد و نتیجه ظرف 24 ساعت قرائت شد.
    یافته ها
    در مجموع 475 بیمار شامل 272 مرد و 203 زن وارد مطالعه شدند. از این عده 72 نفر اوره آز منفی و 403 نفر اوره آز مثبت بودند. میانگین شاخص توده بدنی (BMI) در دو گروه اوره آز منفی و مثبت یکسان بود. میانگینALT, AST و آلکالن فسفاتاز (ALP) در گروه اوره آز مثبت (±2SE) به ترتیب 25.8±2.08، 28.75±3.6، 192.2±81 و در گروه اوره آز منفی به ترتیب 23.76±2.8، 32.11±9.8 و 197.1±85 بود که تفاوت آماری معنی داری نداشت.
    نتیجه گیری
    اگرچه رابطه موثر عفونت هلیکوباکترپیلوری با بیماری مزمن کبدی تاکنون گزارش شده است، مکانیسم ارتباط و سیر پیدایش آسیب کبدی مشخص نیست. این مطالعه نشان می دهد که در بیماران دیس پپتیک ارتباطی بین وجود عفونت هلیکوباکترپیلوری و سطح آنزیم های کبدی به عنوان نشانه آسیب کبدی وجود ندارد.
    کلیدواژگان: هلیکوباکتر پیلوری، آنزیم های کبدی، تست اوره آز سریع
  • سیدمحسن تولیت کاشانی، مرضیه لک، سید مرتضی موسوی نایینی، محمدنعیم بنگش صفحات 107-111
    هدف
    بررسی کفایت روش بی حسی موضعی و مقایسه آن با بی حسی نخاعی جهت عمل اسفنگترتومی در بیماران با شقاق مزمن مقعد.
    روش بررسی
    در یک کارآزمایی بالینی تصادفی شده، 62 بیمار مبتلا به شقاق مزمن مقعد در دو گروه، تحت بی حسی موضعی و بی حسی نخاعی عمل شدند. درد ضمن تزریق، حین عمل و 24 ساعت پس از عمل و همچنین موقع اولین اجابت مزاج و یک هفته پس از عمل با استفاده از درجه مقیاس چشمی (VAS) ارزیابی شد. همچنین میزان مصرف داروی مسکن بعد از عمل، تهوع، استفراغ، سردرد و احتباس ادراری بعد از عمل ثبت شد.
    یافته ها
    درد سوزن اسپاینال با معیار VAS در گروه بی حسی نخاعی 1.61 و درد سوزن بی حسی در گروه بی حسی موضعی 2.92 بود (P=0.012). درد حین عمل و یک ساعت پس از عمل در دو گروه تفاوت معنی دار نداشتند (P>0.05). درد 6 ساعت پس از عمل، 24 ساعت پس از عمل و موقع اجابت مزاج در گروه بی حسی نخاعی به ترتیب 3.77، 1.65 و 4.29 در مقابل 1.9، 0.9 و 2.94 در گروه بی حسی موضعی بود (P<0.05). میزان مصرف مخدر وریدی در گروه بی حسی نخاعی بیشتر از گروه بی حسی موضعی بود (P<0.05). احتباس ادراری و سردرد در گروه بی حسی نخاعی بیشتر بود (19.4% و 25.8% در مقابل صفر و 3.2 درصد). در هیچکدام از گروه ها عوارض جراحی عمده ای مشاهده نشد. کلیه بیماران در هر دو گروه رضایت کامل یا نسبی از عمل جراحی خود داشتند.
    نتیجه گیری
    بی حسی نخاعی و بی حسی موضعی هر دو جهت انجام عمل اسفنگتروتومی مطمئن و قابل انجام است و میزان رضایت بیماران در هر دو گروه مطلوب است. درد بعد از بی حسی موضعی کم تر است و به نظر می رسد که بیماران را بعد از عمل به روش بی حسی موضعی می توان زودتر مرخص کرد و امکان بروز عوارضی مانند احتباس ادراری و سردرد کم تر است.
    کلیدواژگان: شقاق مقعد، اسفنگتروتومی لترال، بی حسی نخاعی، بی حسی موضعی
  • سید محمد خادم الحسینی، محمدعلی خوشنویس، جمیله مختاری نوین، علی اکبر کریمی زارچی صفحات 113-118
    هدف
    تعیین فراوانی رویه های ثبت شده توسط پرستاران و ارتباط آن با شاخص های: نوع بخش بستری، میزان ساعت کار پرسنل، شیفت کاری و تعداد بستری.
    روش بررسی
    مطالعه به روش توصیفی مقطعی با هدف تعیین فراوانی رویه های پرستاری ثبت شده و ارتباط آنها با شاخص های منتخب انجام شده است. رویه های پرستاری شامل کلیه عملکردهای پرستاری است که به نحوی با حرفه پرستاری ارتباط داشته باشد. این رویه ها می تواند شامل انواع پانسمان، تزریقات، سرم درمانی، نمونه گیری، طرحهای مراقبتی و غیره باشد. رویه های قابل ثبت با هماهنگی سرپرستاران و پرستاران محیط پژوهش تعیین (95 رویه) شد. تعداد 978 پرونده ترخیص شده طی دو ماه رویه های پرستاری اجرا شده در آن ثبت شده بود، مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.
    یافته ها
    اجرای 93 رویه، 82638 بار ثبت شد. بیشترین تعداد نمونه (238 پرونده) در بخش قلب مردان گرفته شده است ولی به طور کلی رویه ها در بخشی که پرسنل آن زنان هستند بیشتر ثبت شده است (P=0). هیچ ارتباط معنی داری بین میزان ساعت کار پرسنل، تعداد بیماران بستری با میزان ثبت رویه ها مشاهده نشد. بیشترین تعداد رویه ها در شیفت صبح و کمترین در شیفت عصر ثبت شده است (P=0).
    نتیجه گیری
    بعضی از شاخصهای اندازه گیری شده با میزان ثبت رویه های پرستاری رابطه معنی داری ندارد. ولی فراوانی رویه های پرستاری با همکاری پرسنل پرستاری بطور مستمر قابل اندازه گیری است. به کارگیری این روش برای ارزشیابی خدمات پرستاری توصیه می شود.
    کلیدواژگان: ارزشیابی، رویه های پرستاری، بخش بستری، ساعت کار، شیفت کاری، تعداد بستری