فهرست مطالب

پزشکی بالینی ابن سینا - سال سیزدهم شماره 2 (پیاپی 40، تابستان 1385)

مجله پزشکی بالینی ابن سینا
سال سیزدهم شماره 2 (پیاپی 40، تابستان 1385)

  • 88 صفحه،
  • تاریخ انتشار: 1385/06/13
  • تعداد عناوین: 13
|
  • مقالات پژوهشی
  • مسیح صبوری، حسن مرادیان لطفی، سیدمحمود نوریان صفحه 5
    مقدمه و هدف
    اختلالات الکترولیتی در مرحله حاد خونریزی ساب آراکنوئید (subarachoid hemorrhage) یا SAH غالبا مشاهده می شود و هیپوناترمی و هیپرناترمی جز شایعترین این اختلالات الکترولیتی در مرحله حاد بیماری می باشند که این اختلالات می تواند باعث بدتر شدن ادم مغزی و اثر فشاری شود. در این مطالعه رابطه اختلالات سطح سرمی سدیم با پیش آگهی بیماری بررسی شده است.
    روش کار
    این مطالعه توصیفی تحلیلی به صورت آینده نگر بر روی 100 بیمار در مراکز جراحی اعصاب بیمارستان کاشانی و الزهرا اصفهان در سال 82-83 انجام شده است. هیپرناترمی)سطح سرمی سدیم بیش از (145m mol/L و هیپوناترمی)سطح سرمی سدیم کمتر از (135m mol/L با اندازه گیری سطح سرمی سدیم در زمان بستری و روز 3 و 6 و 9 بعد از SAH تعیین شده و سپس اثرات هیپر و هیپوناترمی بر پیش آگهی 3 ماهه بیماران بعد از تنظیم فاکتورهای متفرقه موثر بر پیش آگهی از قبیل سن، جنس، فشارخون زمینه ای، GCS زمان بستری، میانگین فشار خون شریانی اولیه و یافته های CT Scan و آنژیوگرافی مغز ارزیابی شده است. بیماران مبتلا به وازواسپاسم سمپتوماتیک از مطالعه حذف شدند.
    نتایج
    از 100 بیمار مورد بررسی در 18 مورد (%18) هایپرناترمی و 42 مورد (%42) هیپوناترمی وجود داشت هیپرناترمی در مقایسه با هیپوناترمی بطور واضحی با پیش آگهی بد همراه بود. (odds ratio CI 95% 2.63)نتیجه نهایی: هیپوناترمی شایع تر از هیپرناترمی بعد از SAH می باشد. هیپرناترمی بعد از SAH با پیش آگهی بد بیماری همراه است و این ارتباط غیر وابسته به عواملی از قبیل سن، جنس، GCS بدو ورود و یافته های CT Scan و آنژیوگرافی مغز می باشد.
    کلیدواژگان: اختلالات الکترولیتی، پیش آگهی، خونریزی ساب آراکنوئید، درجه بندی کوما گلاسکو
  • مهرداد روغنی، توراندخت بلوچ نژاد مجرد، محسن خلیلی، سیدفاطمه مهدوی سلیمی صفحه 10
    مقدمه و هدف
    دیابت قندی بویژه نوع 1 موجب بروز اختلال در روندهای مرتبط با یادگیری، حافظه و شناخت در جامعه انسانی و حیوانات آزمایشگاهی می گردد. با توجه به وجود شواهد متعدد مبنی بر اثر ضد دیابتی بوزیدان و اثر تقویت کننده مصرف آن بر حافظه و سلامت روان، اثر تجویز خوراکی و درازمدت ریشه بوزیدان (Withania somnifera) بر یادگیری و حافظه در موشهای صحرایی دیابتی با استفاده از آزمون اجتنابی غیرفعال مورد بررسی قرار گرفت.
    روش کار
    برای این منظور در یک مطالعه تجربی موشهای صحرایی نر نژاد ویستار به طور تصادفی به چهار گروه کنترل، کنترل تحت تیمار با بوزیدان، دیابتی، و دیابتی تیمار شده با بوزیدان تقسیم بندی شدند. تیمار به بوزیدان به مدت 1 الی 2 ماه ادامه یافت. برای دیابتی نمودن موشها از استرپتوزوتوسین به فرم تک دوز و داخل صفاقی به میزان 60 میلی گرم بر کیلوگرم وزن حیوان استفاده گردید. میزان گلوکز سرم قبل از بررسی و در طی هفته های چهارم و هشتم پس از بررسی تعیین گردید. بعلاوه، برای بررسی حافظه و یادگیری حیوانات، میزان عملکرد از نظر تاخیر اولیه (Initial Latency) و تاخیر در حین عبور (Step-through Latency) در آزمون اجتنابی غیر فعال پس از گذشت یک و دو ماه تعیین گردید.
    نتایج
    تجویز ریشه بوزیدان با یک نسبت وزنی 1.15 به مدت یک الی دو ماه در موشهای گروه های کنترل و دیابتی تغییر معنی دار در میزان گلوکز سرم ایجاد ننمود. بعلاوه، در موشهای دیابتی و دیابتی تحت تیمار با بوزیدان فقط در پایان ماه دوم افزایش معنی دار در مورد تاخیر اولیه در مقایسه با گروه کنترل بدست آمد (p<0.05). بعلاوه، از نظر تاخیر اولیه هیچگونه تفاوت معنی دار بین دو گروه دیابتی و دیابتی تحت تیمار مشاهده نگردید که خود به مفهوم عدم تغییر توانایی موشها در کسب اطلاعات جدید در موشهای دیابتی تحت تیمار می باشد. از طرف دیگر، با اندازه گیری تاخیر در حین عبور مشخص شد که تیمار موشهای گروه کنترل با ریشه بوزیدان موجب افزایش معنی دار تاخیر در حین عبور در پایان ماه های اول (p<0.01) و دوم (p<0.05) در مقایسه با گروه کنترل می گردد. همچنین، کاهش تاخیر در حین عبور در موشهای دیابتی (p<0.05) و افزایش آن (p<0.05) در موشهای دیابتی تحت تیمار در پایان ماه دوم بخوبی مشاهده گردید.
    نتیجه نهایی: مصرف خوراکی و درازمدت ریشه بوزیدان موجب افزایش بارز توانایی در حفظ و به یادآوری اطلاعات انبار شده در حیوانات نرمال و دیابتی شده می گردد.
    کلیدواژگان: آزمون اجتنابی غیرفعال، استرپتوزوتوسین، بوزیدان، حافظه، دیابت شیرین، موش، یادگیری
  • ملیحه عرب، ناهید منوچهریان، پریسا خطیبیان، مهشید نیکوسرشت صفحه 18
    مقدمه و هدف
    تزریق داخل سنجی بیحس کننده های موضعی جهت تسکین درد بعد از جراحی در چندین مطالعه موثر بوده است ولی بعضی مطالعات نیز فواید آن را رد میکنند تاثیر تزریق داخل نسجی بوپیواکائین در پرده صفاق، فاشیا و بافت زیر جلدی در میزان درد، مصرف مسکن، تهوع و استفراغ بعد از جراحی سزارین در این مطالعه مورد بررسی قرار گرفته است.
    روش کار
    طی یک کارآزمایی بالینی دوسوکور 50 زن کاندید عمل سزارین از طریق بیحسی نخاعی بطور تصادفی به یکی از دو گروه مداخله و دارونما تخصیص یافتند. گروه مداخله (n=25) تحت تزریق 20 میلی لیتر محلول بوپیواکائین %0.25 و گروه دارونما (n=25) تحت تزریق همین حجم نرمال سالین %0.9 در پرده صفاقی احشایی و محیطی، فاشیا و بافت زیر جلدی جدار شکم قرار گرفتند. سپس دو گروه از نظر میزان درد براساس شاخص چشمی نمره دهی (VAS) و نیاز به مسکن در ریکاوری و 2، 4، 8، 16 و 24 ساعت پس از عمل و نیز مقدار مسکن مصرفی طی 24 ساعت پس از عمل، میزان تهوع و استفراغ حین عمل، در خاتمه عمل و طی 24 ساعت پس از عمل و میزان رضایت کلی با یکدیگر مقایسه شدند.
    نتایج
    میانگین نمره درد تنها در اندازه گیری ساعت 4 پس از عمل در گروه مداخله بطور معنی دار کمتر از گروه دارونما بود 2.7± 1.9) در برابر 4± 2.5 (p=0.042. %24 از گروه مداخله و %12 از گروه دارونما نیاز به مسکن نداشتند در مقابل به ترتیب %20 و %52 از بیماران گروه مداخله و دارونما حداکثر دوبار طی 24 ساعت مسکن درخواست نمودند (p=0.07). میانگین مقدار مسکن مصرفی طی 24 ساعت در دو گروه اختلاف معنی دار آماری داشت 48 ±33.8) میلی گرم در گروه مداخله در برابر 70± 35.3 میلی گرم در گروه دارونما، (p=0.029. میزان فراوانی حالت تهوع در گروه دارونما بطور معنی دار بیشتر از گروه مداخله بود)به ترتیب %64 در برابر %36، (p=0.048. میزان فراوانی استفراغ در دو گروه از نظر آماری تفاوت معنی دار نداشت %76 از گروه مداخله و %60 از گروه دارونما رضایت کلی را اظهار نمودند اما این اختلاف فاقد اهمیت آماری بود.
    نتیجه نهایی: تزریق داخل نسجی بوپیواکائین حین عمل سزارین نیاز به مصرف مسکن را طی 24 ساعت پس از عمل کاهش داده و تعداد دفعات بروز تهوع را نیز کم می کند. مقدار درد در زمان حداکثر اثر دارو یعنی 4 ساعت پس از مصرف، کاهش چشمگیر نشان می دهد.
    کلیدواژگان: بوپیواکائین، بی حسی نخاعی، درد پس از عمل جراحی، رضایتمندی، سزارین
  • فریدون عزیزی، ربابه شیخ الاسلام، محسن نقوی، محمدرضا هنرور، کاشاد طوری، زهرا عبداللهی صفحه 23
    مقدمه و هدف
    کمبود ید و اختلال های ناشی از آن به عنوان یک مشکل عمده بهداشتی - تغذیه ای در ایران از سال ها قبل شناخته شده است. استان همدان یکی از مناطقی است که در مطالعات قبل از یدرسانی دارای شیوع بالای گواتر آندمیک بوده است. در ایران برنامه کنترل و پیشگیری از بروز این اختلال های از جمله تولید و توزیع نمک یددار از سال 1368 به مرحله اجرا در آمده است. به منظور پایش برنامه کشوری مبارزه با کمبود ید در سال 1380 این بررسی در دانش آموزان 7 تا 10 ساله استان همدان انجام شد.
    روش کار
    طی یک بررسی توصیفی - مقطعی از طریق نمونه گیری تصادفی تعداد 1200 دانش آموز (به تعداد مساوی دختر و پسر) انتخاب شدند. شیوع گواتر از طریق معاینه بالینی انجام و طبق تقسیم بندی سازمان جهانی بهداشت درجه بندی شد. نمونه ادرار از یک دهم نمونه ها اخذ گردید و اندازه گیری ید ادرار به روش هضم انجام شد.
    نتایج
    درصد کلی گواتر در دانش آموزان استان 18 درصد به ترتیب در دختران و پسران 15.8 و 20.2 درصد بود. میانه ید ادرار در جمعیت مورد مطالعه 15.3 میکروگرم در دسی لیتر بود. در 78.3 درصد موارد ید ادرار بیشر از 10 میکروگرم در دسی لیتر بود و سطح ید ادرار کمتر از 5 میکروگرم در دسی لیتر در 8.7 درصد موارد وجود داشت. هیچ مورد ید ادرار کمتر از 2 میکروگرم در دسی لیتر وجود نداشت. تفاوتی در شیوع گواتر و میزان ید ادرار بین دو جنس و نیز بین دانش آموزان شهر و روستا مشاهده نشد.
    نتیجه نهایی: یافته های این بررسی نشان می دهد که در مقایسه با بررسی کشوری سال 1375 درصد گواتر در دانش آموزان کاهش معنی داری داشته و ید ادرار دانش آموزان استان همدان همچنان در حد مطلوب سازمان جهانی بهداشت می باشد. لذا استان همدان در زمره مناطق عاری از کمبود ید محسوب می شود.
    کلیدواژگان: اختلالات ناشی از کمبود ید، غلظت ید ادراری، گواتر
  • محمداسماعیل عدالت زاده، عبدالحسین دلیمی اصل، فاطمه غفاری فر، بابک صیاد صفحه 29
    مقدمه و هدف
    فاسیولیازیس انسانی یکی از بیماری های انگلی مشترک انسان و دام است که معمولا در اثر خوردن سبزیجان آبزی آلوده به متاسر کر رخ می دهد. این بیماری در دو دهه اخیر به صورت دواپیدمی در شهر انزلی استان گیلان بروز نمود. با توجه به مصرف تریکلابندازول بر علیه این انگل در گیلان این مطالعه با هدف تعیین روند تغییرات شاخصهای خونی و کبدی در خلال آلودگی انسان به فاسیولا قبل و بعد از درمان با تریکلابندازول طراحی و اجرا گردید.
    روش کار
    مطالعه حاضر از نوع مطالعه کارآزمایی بالینی طولی است بدین منظور در سال 1383 تعداد 50 نفر بیمار که هر دو آزمایش مدفوع و الایزا آنها مثبت شده بود انتخاب و قبل از شروع درمان)مرحله (1 و همچنین یکماه)مرحله (2 و شش ماه)مرحله (3 پس از درمان علاوه بر معاینه بالینی از آنها نمونه خون و مدفوع گرفته شد و نمونه های خون و سرم افراد از لحاظ شاخصهای خونی و کبدی تحت آزمایش قرار گرفت. برای آزمایش مدفوع از دو روش فرمالین - اتر و تلمن اصلاح شده، برای تعیین آنتی بادی های اختصاصی ضد فاسیولا از تکنیک الایزا و برای اندازه گیری شاخص های خون شناسی و بیوشیمیایی از روش های استاندارد استفاده شد.
    نتایج
    طبق نتایج این مطالعه مجموعا 74 درصد کل بیماران پس از یک دوره درمان با تریکلابندازول با دوز 20 میلی گرم به ازا هر کیلوگرم وزن بدن و 88 درصد پس از دو دوره درمان کاملا بهبود یافتند. در مرحله قبل از درمان، هموگلوبین و هماتوکریت کاهش مختصری داشته ولی ائوزینوفیل های خون محیطی و ESR افزایش داشتند. پس از انجام درمان موفق با تریکلابندازول، میزان این شاخصها به سطح طبیعی برگشتند ولی در بیماران بهبود نیافته این شاخصها به سمت مقادیر طبیعی برنگشتند. از طرفی اکثر شاخصهای کبدی در مرحله قبل از درمان و همچنین پس از انجام درمان تقریبا در محدوده طبیعی قرار داشتند.
    نتیجه نهایی: با توجه به نتایج این مطالعه می توان گفت که شاخص های خون شناسی بعنوان معیارهای کمکی در ارزیابی موفقیت و یا شکست درمان می توانند ارزشمند باشند.
    کلیدواژگان: تریکلابندازول، شاخصهای خونی و کبدی، فاسیولیازیس انسانی
  • فرزاد امامی، بهشاد نقش تبریزی صفحه 37
    مقدمه و هدف
    در برخی مطالعات نشان داده شده است که فرآورده های سیر تاثیر بسزایی در کاهش چربی های خون دارند. از طرفی فرهنگ ایرانی، بطور سنتی اعتقاد خاصی به داروهای گیاهی و تاثیر سیر در پایین آوردن چربی خون دارد. بنابراین جا دارد در این زمینه بررسی و ارزیابی بیشتری انجام گیرد. به همین منظور این مطالعه با هدف تعیین اثر قرص سیر در میزان کلسترول توتال، کلسترول LDL، کلسترول HDL و تری گلیسرید سرم انجام گرفت.
    روش کار
    مطالعه حاضر به صورت کارآزمایی بالینی و به طور تصادفی با یکی از روش های درمانی طرح (مصرف قرص سیر یا رژیم درمانی) انجام شد. طی 2 ماه بیماران گروه سیر، روزانه 3 قرص سیر مصرف نموده و بیماران گروه رژیم درمانی، طبق دستور روش رژیم غذایی کم چرب که شامل منع مصرف روغن جامد، کره، و سایر لبنیات چرب و نیز مصرف گوشت قرمز به میزان حداکثر دو جلسه در هفته و مصرف تخم مرغ به میزان حداکثر یک عدد در هفته بود را رعایت کردند. پس از اتمام دوره، آزمایش دیگری از بیمار به عمل آمده و مقادیر جدید کلسترول توتال، کلسترول LDL، کلسترول HDL و تری گلیسرید سرم مورد اندازه گیری قرار گرفتند.
    نتایج
    دو گروه مورد مطالعه از نظر میانگین سن، فراوانی جنس و میزان کلسترول توتال، کلسترول LDL، کلسترول HDL و TG اولیه اختلاف معنی دار آماری نداشتند. در گروه مصرف کننده قرص سیر، میانگین کلسترول توتال از 251.1 mg/dl به 221.8 mg/dl و کلسترول LDL از 181.1 mg/dl به 157.6 mg/dl کاهش یافت. اما در گروه رژیم درمانی، اختلاف مشاهده شده از لحاظ آماری معنی دار نبود. در دو گروه مورد مطالعه، میانگین TG و کلسترول HDL قبل و بعد از درمان تغییر چشمگیری پیدا نکرد.
    نتیجه نهایی: نتیجه اینکه با توجه به کاهش %15 کلسترول توتال و کاهش %12 LDL کلسترول، مصرف قرص سیر نسبت به رژیم درمانی صرف، اثر بیشتری در کاهش کلسترول خون بیماران مبتلا به هیپرکلسترولمی دارد.
    کلیدواژگان: افزایش چربی خون، سیر
  • محمدصادق صبا، کیوان شریفمرادی، نادر فرهپور، محمد مهدی تقدیری صفحه 41
    مقدمه و هدف
    علیرغم مطالعات زیادی که تاکنون در زمینه بیماری فلج مغزی صورت گرفته، هنوز شناخت روشنی درباره صدمات این بیماری بر عملکرد سیستم عصبی - عضلانی بویژه در حفظ تعادل دینامیکی بیماران وجود ندارد. این اطلاعات می تواند کیفیت درمان را بهبود بخشد. به همین منظور این مطالعه با هدف مقایسه تعادل دینامیکی کودکان فلج مغزی اسپاستیک با افراد سالم در شرایط گوناگون انجام شد.
    روش کار
    در یک مطالعه مورد - شاهدی تعداد 10 نفر از کودکان 8-15 ساله مبتلا به فلج مغزی اسپاستیک از نوع دای پلژی به ترتیب با میانگین قد و وزن (1.35m± 0.09m) و (30.8kg ±5.7kg) و 20 نفر کودک سالم همگن با میانگین سن، قد و وزن مشابه مورد بررسی قرار گرفتند. با استفاده از یک دستگاه تعادل سنج دینامیکی میانگین انحرافات نقطه اثر نیروی ثقل بدن از مرکز مختصات سطح اتکا اندازه گیری شد. آزمونهای تعادل در حالت های پایدار، نیمه پایدار و ناپایدار سطح اتکا و نیز با کفش و بدون کفش تکرار شدند.
    نتایج
    انحرافات مرکز ثقل در بیماران فلج مغزی به طور معنی داری 2.5 برابر بیشتر از افراد سالم بود (p=0.001). ناپایداری سطح اتکا منجر به افزایش انحرافات مرکز ثقل تا 2 برابر و 0.4 برابر به ترتیب در افراد بیمار و سالم گردید. پوشیدن کفش عملکرد تعادلی بیماران را بطور معنی داری بهتر نمود.
    نتیجه نهایی: در بیماری فلج مغزی اسپاستیک دای پلژی کنترل حرکتی و تعادل دینامیکی بطور جدی آسیب می بیند. گیرنده های حسی - عمقی در این بیماران با ضعف عملکرد مواجه هستند. پوشیدن کفش تعادل دینامیکی این بیماران را بهتر می کند. این نتیجه اهمیت کفش در برنامه درمان بیماران فلج مغزی را نیز نشان می دهد.
    کلیدواژگان: تعادل دینامیکی، سیستم پروپریوسپتیو، فلج مغزی، مرکز ثقل
  • محسن رحیمی نژاد، سیدقوام میرستاری، عبدالرحمن بهرامی، مهندس بهروز اکبری صفحه 49
    مقدمه و هدف
    بنزن مایعی بی رنگ تا زرد کم رنگ و با بوی معطر می باشد. در تماس مزمن کارگران با بنزن در محیط کار یکی از مهمترین و خطرناکترین عوارض نامطلوب بهداشتی، مسمومیت سیستم خونساز یا سرطان خون است که در ابتدا به صورت آنمی، لوکوپنی، ترومبوسیتوپینیا و... بروز می کند. هدف از انجام این مطالعه پایش بیولوژیکی تماس افراد با بنزن از طریق اندازه گیری ترانس، ترانس - موکونیک اسید در ادرار پایان نوبت کار در یک واحد کک سازی بود.
    روش کار
    نوع مطالعه مورد - شاهدی بود. نمونه های ادرار پایان نوبت کاری از 42 کارگر شاغل در یک واحد کک سازی و پالایشگاه بنزول مربوط به آن (گروه مواجهه یافته با بنزن) و 40 نفر از کارگران خدماتی واحد ادراری (گروه مواجهه نیافته با بنزن) جمع آوری شد. جهت استخراج ترانس، ترانس - موکونیک اسید ادرار از روش استخراج فاز جامد تجزیه با کارتریج تبادل آنیونی قوی (SAX) استفاده گردید. با تزریق محلول حاصل از استخراج به دستگاه کروماتوگرافی مایع با عملکرد عالی غلظت ترانس، ترانس - موکونیک اسید اندازه گیری شد. کراتینین ادرار نیز با روش ژافه و توسط دستگاه اتوآنالیز مدل kone-Pro تعیین مقدار شد.
    نتایج
    میانگین غلظت ترانس، ترانس - موکونیک اسید در ادرار کارگران مواجهه یافته و مواجهه نیافته به ترتیب برابر با 3.33± 3.83 و 0.1007 0.091 میلی گرم بر گرم کراتینین بود. میانگین غلظت ترانس، ترانس- موکونیک اسید در ادرار کارگران مواجهه یافته در پالایشگاه بنزول 0.64 میلی گرم بر گرم کراتینین و در واحد کک سازی برابر با 3.68 میلی گرم بر گرم کراتینین بود.
    نتیجه نهایی: مطالعه حاضر نشان داد که میانگین غلظت ترانس، ترانس - موکونیک اسید در ادرار کارگران مواجه با بنزن 6 تا 7 برابر شاخص بیولوژیکی تماس با این آلاینده است: بنابراین می توان گفت ریسک ابتلا به سرطان های خونی و دیگر عوارض نامطلوب ناشی از تماس در این افراد وجود دارد و باید با استفاده از روش های کنترل مهندسی و مدیریتی میزان تماس را تا کمتر از حد مجاز کاهش داد.
    کلیدواژگان: بنزن، تجزیه ادرار، ترانس، ترانس، موکونیک اسید
  • سید محمد میراسکندری، سیدعباس علوی مقدم صفحه 55
    مقدمه و هدف
    بلوک کودال با استفاده از بیحس کننده های موضعی بصورت شایعی در کودکان برای تامین بیدردی حین عمل و بعد از اعمال جراحی نظیر هرنیورافی و ارکیوپکسی بکار میرود. برای تقویت و افزایش طول مدت بیدردی ناشی از بیحس کننده های موضعی پیشنهاد شده که از ترکیب بیحس کننده ها با داروهای دیگر استفاده شود. هدف از این مطالعه مقایسه اثربخشی افزودن فنتانیل یا نئوستیگمین به بوپیواکائین %0.25 در بلوک کودال در کودکان کاندید عمل هرنیورافی اینگوینال می باشد.
    روش کار
    این مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی دوسوکور می باشد که در آن 75 بیمار را بطور تصادفی در سه گروه قرار دادیم. بلوک کودال در گروه اول از مخلوط 1 میکروگرم/کیلوگرم نئوستیگمین و 0.75 میلی لیتر/کیلوگرم بوپیواکائین %0.25، در گروه دوم از مخلوط 1 میکروگرم/کیلوگرم فنتانیل و 0.75 میلی لیتر/ کیلوگرم بوپیواکائین %0.25 و در گروه سوم از 0.75 میلی لیتر/کیلوگرم بوپیواکائین %0.25 تنها استفاده شد. متغیرهای همودینامیک، شدت درد و آرامبخشی بیمار، میزان نیاز به مسکن اضافی و عوارض جانبی در بیماران ارزیابی شد. متوسط سن، وزن مدت جراحی و بیهوشی در هر سه گروه شبیه یکدیگر بودند. اطلاعات بدست آمده با استفاده از آزمون های دقیق فیشر و آنوا تجزیه و تحلیل گردید.
    نتایج
    میانگین فشار خون سیستولیک و ضربان قلب قبل از بیهوشی نیز در گروه ها نظیر یکدیگر بود. میانگین فشار خون سیستولیک و ضربان قلب در زمان عمل جراحی در گروه بوپیواکائین تنها بیشتر از دو گروه دیگر بود ولی اختلاف گره ها معنی دار نبود. در زمان جراحی بیدردی حین جراحی و میزان بیدردی و آرامبخشی بعد از عمل در هر سه گروه کافی بود و اختلاف معنی داری نداشت. شیوع تهوع و استفراغ بعد از عمل نیز بین گروه ها مشابه بود. عارضه جانبی دیگری مشاهده نشد.
    نتیجه نهایی: افزودن 1 میکروگرم/کیلوگرم فنتانیل یا نئوستیگمین به 0.75 میلی لیتر/کیلوگرم بوپیواکائین %0.25 در بلوک کودال تاثیر بیشتری از نظر بیدردی نسبت به بوپیواکائین %0.25 به تنهایی در کودکان تحت هرنیورافی اینگوینال یکطرفه نخواهد داشت.
    کلیدواژگان: بلوک کودال، بوپیواکائین، فنتانیل، کودکان، نئوستیگمین
  • حمیدرضا خورشیدی، مهندس خسرو مانی کاشانی، محمدحسین عظیمیان، علیرضا خلج، محمد جعفری صفحه 60
    مقدمه و هدف
    آپاندیسیت حاد شایعترین علت شکم حاد جراحی محسوب می شود بنحوی که تشخیص این بیماری عمل جراحی آپاندکتومی را ضروری می سازد. براین اساس ارایه روش های حساس و اختصاصی برای تایید یا رد (Role out) تشخیص هرچه سریعتر این بیماری لازم است. هدف از این پژوهش ضمن بررسی حساسیت و ویژگی تست CRP (C-reactive protein)، کمیت در تشخیص بیماری آپاندیسیت حاد مقایسه آن با حساسیت و ویژگی تست WBC که بطور کلاسیک در این بیماری اندازه گیری می شود، می باشد.
    روش کار
    پژوهش حاضر از نوع مطالعه توصیفی - مقطعی می باشد که مجموعا بر روی 266 بیمار که 107 مورد آنها در پاتولوژی پس از عمل آپاندیسیت حاد آنان تایید شده است و 159 مورد آنها که با تشخیص اولیه آپاندیسیت تحت عمل جراحی قرار گرفته اند ولی در پاتولوژی آپاندیسیت حاد و یا پاتولوژی عمده داخل شکمی نداشته اند، بوده است.
    نتایج
    نتایج بیان می نماید که حساسیت و ویژگی CRP در تشخیص آپاندیسیت حاد بترتیب %94.4 و %88.1 بوده و حساسیت و ویژگی تست %98.1 WBC و %37.1 می باشد.
    نتیجه نهایی: CRP منفی در بیمار با شکم حاد جراحی، احتمال آپاندیسیت حاد را بعید می داند. و ارزش ویژه ای در رد تشخیص آپاندیسیت حاد خواهد داشت.
    کلیدواژگان: التهاب آپاندیس، تشخیص، پروتئین واکنشگر C
  • فرشید قربانی شهنا، احمد جنیدی جعفری، رسول یوسفی مشعوف، محمد محسنی، جواد شیرازی صفحه 64
    مقدمه و هدف
    یکی از عوامل مخاطره زای مهم در اتاقهای عمل بیوآئروسولها می باشند که می توانند سلامت پرسنل شاغل در این بخش را تهدید نمایند ضمن آنکه قادرند باعث ایجاد عفونت پس از عمل جراحی در بیماران گردند. با توجه به اینکه میزان عفونتهای بیمارستانی با تراکم و نوع بیوآئروسولها رابطه مستقیمی دارد، بنابراین تعیین نوع و تراکم این میکروارگانیسمها که هدف اصلی مطالعه نیز بوده است، دارای اهمیت می باشد.
    روش کار
    در این پژوهش توصیفی - تحلیلی، 23 اتاق عمل 4 بیمارستان آموزشی شهر همدان مورد بررسی قرار گرفت. تعداد 115 نمونه هوا در شرایط و قسمتهای مختلف اتاقهای عمل با روش فیلتراسیون پیشنهادی کمیته بیوآئروسول (ACGIH) جمع آوری گردید. نمونه ها بلافاصله به محیط کشت آگار خونی منتقل و کشت داده شدند و سپس در آزمایشگاه تعداد و نوع کلنی های تشکیل شده تعیین گردیدند. در نهایت تراکم بیوآئروسول در هوا بر حسب cfu/m3 تعیین شد. داده های مربوط به شرایط فیزیکی اتاق عمل، وضعیت تهویه و سایر مشخصات محیطی تعیین شده و در برگه مخصوص ثبت شد. سایر داده ها وارد نرم افزار آماری SPSS گردید و تحلیلهای آماری مربوطه انجام شد.
    نتایج
    نتایج بررسی نشان داد که میانگین تراکم کل بیوآئروسولها cfu/m3 136.7 و تراکم بیوآئروسولهای پاتوژن 4.01 cfu/m3 بوده است که در %25.3 از موارد بالاتر از حدود توصیه شده است. همچنین مشخص شد که ارتباط معنی داری بین تراکم کل بیوآئروسولها و مدت زمان جراحی (P.value=0.01) وجود داشته است. تراکم بیوآئروسولها در نوبت صبح با نوبت های دیگر اختلاف معنی دار داشته است (P.value=0.014).
    نتیجه نهایی: با توجه به تشخیص بیوآئروسولهای پاتوژن در نمونه ها و نیاز به درجه پاکی بالا در اتاقهای عمل و فقدان سیستم تهویه مناسب در 3 بیمارستان از 4 بیمارستان مورد بررسی، طراحی و اجرای سیستمهای تهویه مطابق با استانداردهای مربوطه ضروری می باشد.
    کلیدواژگان: اتاق عمل، بیوآئروسول ها، تهویه
  • مژگان ممانی، فریبا کرامت، محمدحسین عظیمیان، احمد شجاعی صفحه 71
    مقدمه و هدف
    بیماری سرخجه یک بیماری ویروسی است که تظاهرات آن معمولا خفیف و خود محدود شونده می باشد. اهمیت این بیماری از نظر آلودگی جنین در دوران بارداری و عوارض سندروم سرخجه مادرزادی است. بنابراین اطلاع از میزان ایمنی نسبت به این بیماری به خصوص در زنانی که در سنین باروری هستند می تواند مفید باشد. هدف از این مطالعه تعیین میزان ایمنی زنان داوطلب ازدواج، نسبت به ویروس سرخجه بوده است.
    روش کار
    این مطالعه به صورت توصیفی مقطعی بر روی 248 نفر از زنان داوطلب ازدواج مراجعه کننده به مرکز بهداشت شهرستان همدان در سال 1380 انجام شده است. از این افراد نمونه خون جهت اندازه گیری تیتر آنتی بادی IgG ضد ویروس سرخجه به روش الایزا گرفته شد. اطلاعات بدست آمده پس از درج در پرسشنامه با استفاده از نرم افزار EPI 6 و آزمون آماری کای اسکوئر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    نتایج
    از کل افراد مورد مطالعه 207 نفر (%83.5) نسبت به سرخجه ایمن بوده و 41 نفر (%16.5) ایمن نبودند. بیشترین فراوانی تیتر سرولوژی ایمن در گروه سنی 18-23 سال و کمترین فراوانی در گروه سنی 30-34 سال مشاهده شد. از تعداد 138 نفر افراد شهری نمونه گیری شده %87.7 ایمن و %12.3 غیر ایمن بودند و از 110 نفر فرد روستایی تحت مطالعه %78.2 ایمن و %21.8 غیرایمن بودند. از لحاظ تحصیلات بیشترین فراوانی در گروه تحصیلات متوسط با %50.8 و کمترین فراوانی از نظر تحصیلات در گروه بی سوادان با %1.6 بود. در این مطالعه هیچکدام از داوطلبین سابقه واکسیناسیون علیه سرخجه نداشتند و در 16 مورد (%6.5) سابقه ابتلا به سرخجه را در گذشته ذکر می کردند.
    نتیجه نهایی: براساس این مطالعه %83.5 زنان در سنین باروری نسبت به سرخجه ایمن و%16.5 غیرایمن بودند که پیشنهاد می شود زنان در سنین باروری از نظر ایمنی نسبت به بیماری سرخجه بررسی شوند تا در صورت عدم ایمنی کاهش سندرم سرخجه مادرزادی در جامعه واکسن سرخجه دریافت نمایند.
    کلیدواژگان: ایمنی، سرم شناسی، سندرم سرخجه مادرزادی، واکسن سرخجه، ویروس سرخجه
  • چکیده مقالات به زبان انگلیسی
    صفحات 3-14