فهرست مطالب

فصلنامه علوم زراعی ایران
سال هفتم شماره 1 (پیاپی 25، بهار 1384)

  • تاریخ انتشار: 1384/04/20
  • تعداد عناوین: 8
|
  • ذبیح الله رنجی، محمود مصباح، رضا امیری، سعید واحدی صفحه 1

    به منظور بررسی کارایی روش AMMI و تجزیه واکنش ژنوتیپی در تجزیه پایداری ارقام چغندرقند، تعداد 17 رقم چغندرقند در 13 منطقه و در طی سه سال مورد مقایسه قرار گرفته و صفات عملکرد ریشه و عیار قند اندازه گیری شد. در تجزیه واریانس مرکب آزمایش ها اثر رقم و اثر متقابل رقم × محیط برای هر دو صفت معنی دار بود. ارقام مورد مطالعه با استفاده از روش های ابرهارت و راسل، اکووالانس ریک، واریانس پایداری شوکلا، روش AMMI و تجزیه واکنش ژنوتیپی مقایسه شده و 11 پارامتر پایداری مختلف محاسبه شدند. در مجموع با در نظر گرفتن کلیه روش های تجزیه پایداری، ارقام PP8، Br1 اردبیل و IC1 به عنوان سازگارترین ارقام شناسایی شدند. مقایسه روش های مختلف نشان داد که کارائی روش ابرهارت و راسل برای توجیه اثر متقابل رقم × محیط برای هر دو صفت به مراتب کمتر از IPC1 در روش AMMI است. کارائی IPC1 برای صفت عملکرد ریشه بیش از 5 برابر و برای صفت عیار قند بیش از 6 برابر روش ابرهارت و راسل بود. به علاوه، استفاده از SIPC3 روش AMMI در هر دو صفت، در حدود 50 درصد از مجموع مربعات اثر متقابل رقم × محیط را توجیه نمود. از طرف دیگر، نمودار دوطرفه مولفه اثر متقابل اول (IPC1) ارقام و مکانها (محیط ها) در برابر میانگین آن ها، کارایی بسیار بالایی در شناسایی الگوهای اثر متقابل رقم × محیط داشت. ضرایب همبستگی رتبه ای بین پارامترهای پایداری نشان داد که در اکثر موارد اطلاعات حاصل از روش AMMI بیشتر از سایر روش های تجزیه پایداری است. همچنین این روش اطلاعات جدیدی به دست می دهد که توسط سایر روش ها قابل شناسایی نیست و روش AMMI و تجزیه واکنش ژنوتیپی، توانایی زیادی در بررسی پایداری ارقام دارد. اما نتایج این مطالعه نشان داد که استفاده از یک مولفه کافی نبوده و حداقل باید دو پارامتر از روش AMMI (برای مثال IPC1 وSIPCf) را در نظر داشت.

    کلیدواژگان: تجزیه پایداری، تجزیه واکنش ژنوتیپی، چغندرقند، روش AMMI، عملکرد ریشه، درصد قند
  • بهمن عبدالرحمنی صفحه 21
    به منظور تعیین مناسب ترین روش کنترل علف های هرز در زراعت گلرنگ بهاره و دست یابی به عملکرد مطلوب و نیز استفاده بهینه از رطوبت ذخیره شده در شرایط دیم، این بررسی به مدت 2 سال زراعی (82-1381) در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی و در 3 تکرار در ایستگاه تحقیقات کشاورزی دیم مراغه اجراگردید. تیمارهای مورد بررسی عبارت بودند از: A1 = بدون کنترل علف هرز (شاهد)، A2 = دو بار وجین دستی علف های هرز (یکی در مرحله روزت و دیگری قبل از طویل شدن ساقه)، A3 = انجام یک بار کنترل مکانیکی به وسیله پنجه غازی در مرحله قبل از طویل شدن ساقه، A4 = کنترل شیمیایی با علف کش تریفلورالین (%5/44 (Ec= به میزان 5/1 لیتر در هکتار قبل از کاشت و A5 = کنترل شیمیایی با علف کش تریفلورالین (%5/44 (Ec= به میزان 5/2 لیتر در هکتار قبل از کاشت. نتایج تجزیه مرکب داده ها در طی دو سال نشان داد که اثر روش های مختلف کنترل علف های هرز بر تعداد علف هرز در واحد سطح، ارتفاع بوته و عملکرد دانه در سطح احتمال 1% معنی دار بود و از بین صفات زراعی مورد مطالعه، تنها عملکرد دانه تحت تاثیر اثر متقابل سال * روش های کنترل علف هرز (در سطح احتمال 1%) قرار گرفت که ناشی از متفاوت بودن روند تغییرات عملکرد دانه در طی سال های اجرای آزمایش بود. از نظر عملکرد دانه تیمار دو بار وجین دستی با 1251 کیلوگرم در هکتار و بیشترین عملکرد در کلاس a و تیمار5/1 لیتر در هکتار علف کش تریفلورالین با 770 کیلوگرم در هکتار و کمترین عملکرد در کلاس b قرار گرفت. تیمار5/2 لیتر در هکتار علف کش تریفلورالین با 1002 کیلوگرم در هکتار در کلاس ab و بعد از تیمار5/1 لیتر در هکتار علف کش تریفلورالین قرار گرفت. تیمار مذکور از نظر عملکرد روغن در واحد سطح نیز با 291 کیلوگرم روغن تولیدی در هکتار بعد از تیمار دو بار وجین دستی قرار داشت.
    کلیدواژگان: گلرنگ، کنترل علف هرز، زراعت دیم، تریفلورالین، علف کش قبل از کاشت، عملکرد دانه
  • شهرام لک، مجتبی گلابی، مانی مجدم، سیدعطاءالله سیادت، قربان نورمحمدی صفحه 29

    به منظور بررسی اثر تراکم بوته و ارتفاع برش بر روی عملکرد علوفه و دانه تریتیکاله آزمایشی در دو سال زراعی متوالی 79-1378 و 80-1379 به صورت کرت های خرد شده با طرح پایه بلوک های کامل تصادفی در چهار تکرار در مزرعه آزمایشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز اجرا گردید. در این آزمایش چهار نحوه برداشت علوفه شامل: برداشت علوفه از ارتفاع 5 سانتی متری سطح زمین (C1)، ارتفاع 10 سانتی متری از سطح زمین (C2)، ارتفاع 15 سانتی متری از سطح زمین (C3) و عدم برداشت علوفه سبز (C4) در کرت های اصلی و تراکم های 300 = D1، = 400 D،= 500 D،= 600 D بوته در مترمربع در کرت های فرعی قرار داده شدند. کلیه برداشت ها در شروع مرحله ساقه رفتن انجام گرفت. نتایج تجزیه مرکب داده های این تحقیق نشان داد که افزایش ارتفاع برداشت علوفه سبز اثر معنی داری در سطح 1% در افزایش عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیکی، وزن هزار دانه، تعداد سنبله در مترمربع و تعداد دانه در سنبله و کاهش عملکرد علوفه سبز دارد. بیشترین عملکرد دانه به میزان 8/490 گرم در مترمربع متعلق به تیمار عدم برداشت علوفه(C4) بود که با تیمار C3 اختلاف معنی داری نداشت. کمترین عملکرد دانه به میزان 1/232 گرم در مترمربع مربوط به تیمار C1 (برداشت از ارتفاع cm 5) بود. تاثیر تراکم بر عملکرد دانه معنی دار نبود. اثرات متقابل تراکم و برداشت علوفه بر عملکرد دانه نیز بسیار معنی دار بود و حداکثر عملکرد دانه از تراکم 400 بوته و عدم برداشت علوفه (C4D2) با میانگین 9/500 گرم در مترمربع به دست آمد که با تیمارهای C4 D1، C4 D3، C3 D3 اختلاف معنی داری نشان نداد. ارتفاع برداشت علوفه اثر بسیار معنی داری بر عملکرد علوفه سبز گذاشت به طوری که با افزایش ارتفاع برداشت علوفه سبز، عملکرد علوفه سبز کاهش معنی داری داشت. تراکم بر عملکرد علوفه سبز اثر معنی داری نشان داد و با افزایش تراکم، عملکرد علوفه سبز به طور معنی داری افزایش یافت. نتایج دو ساله آزمایش نشان داد که تیمار C3 D3 نسبت به سایر تیمارها از برتری مناسبی در کشت دو منظوره تریتیکاله دارد.

    کلیدواژگان: تراکم بوته، ارتفاع برش، علوفه سبز، عملکرد علوفه، تریتیکاله، عملکرد دانه
  • فلورا رفیعی، علی کاشانی، رضا مامقانی، احمد گلچین صفحه 44
    به منظور بررسی تاثیر زمان آبیاری و سطوح مختلف نیتروژن بر عملکرد و کیفیت محصول هیبرید گلشید آفتابگردان، در سال 1381 آزمایشی به صورت کرت های یکبار خرد شده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی، مرکز تحقیقات کشاورزی استان زنجان به اجرا درآمد. تیمارهای آبیاری شامل آبیاری در مرحله گلدهی + پر شدن دانه (I1) و آبیاری در مرحله غنچه دهی + گلدهی (I2)، آبیاری در مرحله غنچه دهی + گلدهی + پرشدن دانه (I3) و آبیاری کامل هر هشت روز (I4) در کرت های اصلی و سطوح نیتروژن مصرفی شامل 0، 90، 180 کیلوگرم نیتروژن در هکتار در کرت های فرعی قرار داده شدند. در پایان آزمایش قطر طبق، قطر ساقه، ارتفاع گیاه، تعداد دانه در طبق، وزن هزار دانه، درصد پوکی دانه، میزان بیوماس، عملکرد دانه اندازه گیری گردید. برای همه صفات اندازه گیری شده تفاوت معنی داری بین تیمارهای آبیاری وجود داشت. بیشترین عملکرد دانه به مقدار 4645 کیلوگرم در هکتار در تیمار آبیاری کامل با سطح نیتروژن 180 کیلوگرم در هکتار به دست آمد. کم آبیاری و کاهش کود مصرفی به طور معنی داری موجب کاهش عملکرد دانه و اجزای عملکرد گردید. کمبود آب در مرحله رشد رویشی و مرحله پر شدن دانه سبب کاهش 58-52 درصد در عملکرد گردید. افزایش نیتروژن تاثیر معنی داری در افزایش عملکرد دانه و ماده خشک کل نشان داد. کم آبیاری بیشترین تاثیر خود را در بین اجزای عملکرد دانه بر وزن هزار دانه داشت. وزن هزار دانه در آبیاری در هر مرحله پر شدن دانه متاثر گردید در صورتی که زیادی مصرف نیتروژن تاثیری بر آن نداشت. تنش خشکی در مرحله زایشی و رویشی سبب افزایش 20 درصد پوکی دانه شد ولی افزایش نیتروژن مصرفی درصد پوکی را کاهش داد. کم آبیاری تاثیر معنی داری بر تعداد دانه در طبق نداشت ولی عدم مصرف نیتروژن باعث بیشترین کاهش در این صفت گردید.
    کلیدواژگان: تنش خشکی، نیتروژن، آفتابگردان، عملکرد دانه، هیبرید گلشید
  • حمید مدنی، قربان نورمحمدی، اسلام مجیدی هروان، امیرحسین شیرانی راد، محمدرضا نادری صفحه 55
    از بین انواع تنش های محیطی که در مناطق مختلف کشور تولید محصولات کشاورزی را تحت تاثیر قرار می دهد، سرما و سرمازدگی در اراضی که حاصلخیزی بیشتری دارند غالبا به وقوع می پیوندد. به منظور مطالعه ژنوتیپ های مختلف کلزای پاییزه در مناطق سرد و قرار دادن گیاه در معرض سرمای طبیعی و سپس مقایسه خصوصیات مرفولوژیکی، فیزیولوژیکی، عملکرد دانه و درصد روغن دانه ارقام مختلف این بررسی طی سال های 80-79 و 81-80 انجام گردید. برخی از بررسی ها در پایان مرحله زمستان گذرانی که بوته ها به صورت روزت یا 6 برگی بودند و برخی دیگر در مرحله نهایی رشد گیاه و به منظور مقایسه عملکرد و اجزاء عملکرد کمی و کیفی ژنوتیپ ها انجام گرفت. در این بررسی عملکرد، اجزاء عملکرد محصول و خصوصیات روزت 24 رقم کلزای پائیزه به طور همزمان در چهار منطقه زنجان، همدان، شهرکرد و کرج مورد بررسی قرار گرفت. آزمایش ها به صورت فاکتوریل در قالب بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار انجام گردید. نتایج به دست آمده نشان داد که تعداد خورجین در بوته یکی از مهمترین شاخص ها برای مقایسه سازگاری ارقام مختلف کلزا به سرما است (99%p <). و از بین 24 رقم کلزای پائیزه، تنها شش رقم به نام های Parade، Alice، Eurol، Colvert Regent. Cobra، Orkan، از نظر شاخص های قطر طوقه، ارتفاع روزت و وزن خشک گیاه در مرحله روزت برتر بودند و ارقام Orkan و Parade با متوسط 85/3 تن دانه در هکتار از نظر عملکرد کمی و کیفی نیز مناسب تر از سایر ارقام برای مناطق با سرمای شدید زمستانه و سرمای دیررس بهاره بوده اند.
    کلیدواژگان: کلزا، تحمل سرما، ارتفاع روزت، قطر طوقه، عملکرد دانه، درصد روغن
  • رجب چوکان. رضا معینی صفحه 69
    در این مطالعه دو گروه ژرم پلاسم نیمه حاره ای ذرت شامل 14هیبرید بین ارقام و 23رقم اصلاح شده به همراه دو رقم هیبرید تجارتی سینگل کراس 647 (متوسط رس) و 704 (دیررس) در دو آزمایش جداگانه با استفاده از طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار در 4 منطقه کرج، گرگان، داراب و دزفول در سال 1381 مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج حاصل نشان داد که این قبیل ژرم پلاسم ها در مناطق داراب و دزفول به علت نزدیک بودن عرض جغرافیائی این مناطق به مناطق اصلی آن ها سازگاری بهتری نشان می دهند. هیبریدهای بین ارقام در این مناطق قدرت رقابت قابل توجهی با هیبریدهای شاهد حاصل از تلاقی لاین های اینبرد نشان دادند. این هیبریدها علیرغم زودرس بودن در منطقه اولیه خود، در مناطق مورد بررسی در حد هیبریدهای دیررس بودند. این ژرم پلاسم ها به علت تنوع ژنتیکی بالای ناشی از ارقام والدینی خود، بر خلاف هیبریدهای حاصل از لاین های اینبرد و منشاء کاملا متفاوت از ژرم پلاسم های معتدله موجود در برنامه اصلاحی داخل کشور حائز اهمیت هستند. این امر در آزمایش دوم متشکل از ارقام اصلاح شده به علت پایه ژنتیکی وسیع از یکطرف، و حضور ژرم پلاسم منحصرا از یک گروه هتروتیکی اهمیت بیشتری پیدا می کند. این ژرم پلاسم ها که متعلق به گروه های متوسط و دیررس در مناطق اولیه خود هستند، علیرغم هیبرید نبودن، قدرت رقابت بسیار بالائی در مقایسه با هیبریدهای تجارتی منطقه نشان دادند که خود بر اهمیت و امیدبخش بودن این ژرم پلاسم ها در افزایش کارآئی برنامه های اصلاح هیبرید می افزاید.
    کلیدواژگان: ذرت، معتدله، نیمه حاره ای، هیبرید، واریته
  • بهنام ناصریان خیابانی، فرامرز مجد، سیروس ودادی، اسفندیار رحمانی، میراحمد موسوی شلمانی صفحه 86
    در این آزمایش تاثیر ژنوتیپ، پیش تیمار سرمایی، دزهای پایین اشعه گاما و هورمون 2،4-D در دو سطح mgl-1 4 و 2 درپاسخ به کشت بساک رقم (اترک(و دو لاین (F3 2005، F3 2104) بررسی شد. بساک ها از گیاهان مادری که در شرایط مزرعه کشت شده بودند، برداشت شده و در محیط CHB تغییر یافته حاوی 2،4-D mgl-1 4 و 2، mgl-1 Kinetin5/0 و gl-1 90 ساکارز کشت شدند. درصد کال های تولید شده در 100 بساک و نیز درصد گیاهان (سبز یا آلبینو) در 100 کال اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که ژنوتیپ، پیش تیمار سرمایی و غلظت هورمون 2،4-D در پاسخ به کشت بساک موثر می باشند. اما پیش تیمار با دزهای کم اشعه گاما تاثیری در میزان کال زایی و گیاه زایی ندارد. افزایش غلظت هورمون 2،4-D باعث کاهش کال زائی و گیاه زایی می شود. لاین F3 2005بالاترین میزان کال زایی و گیاه زایی را نشان داد و لاین F3 2104 ضعیفترین پاسخ به کشت بساک را داشت. این آزمایش نشان داد که صفات آندروژنز در کنترل ژنوتیپ و محیط است و مکان های ژنی کنترل کننده صفات آندروژنز مستقل از هم هستند.
    کلیدواژگان: گندم بهاره، هاپلوئیدی، پیش تیمار سرمایی، دزهای پایین اشعه گاما، 2، 4، D
|
  • Ranjiz., M. Mesbah, R. Amiri, S. Vahedi Page 1

    In this study, efficiency of AMMI method and pattern analysis were investigated. Seventeen sugar beet varieties were studied in thirteen locations over three cropping seasons and root yield and sugar content were measured. On the basis of combined analysis of variance, effect of variety and variety environment interactions for both traits were significant. The yield stabitity estimated-using Eberhart and Russell, Wricke’s Ecovalance, Shukla’s stabilty variance, AMMI and pattern analysis methods. In all stability methods used, varieties PP8, BR1 (developed is Ardabil) and IC1 were the most stable genotypes. Efficiency of Eberhart and Russell’s method for estimating of G  E interaction for both traits was lower than IPC1 in AMMI method. The efficiency of IPC1 was greater, by five to six times, than that of Eberhart and Russell’s method for root yield and sugar content, respectively. SIPC3 in AMMI method were accounted about 50 % of G  E interaction sum of squars. Biplot of IPC1 and the mean of traits for varieties and locations or environments had good efficiency for detecting of G E interaction patterns. Ranked correlation coefficients showed that AMMI method often generated more information than the other methods. Furthermore, this method generates new information which cannot be estimated by the other methods. It seems that AMMI and pattern analysis have higher efficiency for stability studies. However, results showed that using only one component of AMMI method is insufficient, and at least two components (e. g. IPC1 and SIPCf) should be considered.

    Keywords: Stability analysis, Pattern analysis, Sugar beet, AMMI method, Root yield, Sugar content
  • Abdolrahmani. B Page 21
    In order to determine the best weed control method in spring safflower under dryland conditions and to optimize grain yield and to materialize the best use of soil and water resourses under drylands, this experiment was conducted in two cropping seasons (2000, 2001) using randomized conplet block design with 3 replications at Maragheh, Dryland Agriculture Research Station. The treatments were: A1= No weed control, A2= Two hand weedings (in mid-rosette, and before stem elongation), A3= Mechanical control with sweep cheisd before stem elongation, A4= Chemical control by Trifluralin(Ec=44.5%) with 1.5 L/ha as before planting herbicide and A5= Chemical control by Trifluralin with 2.5 Lit/ha as pre planting herbicide. Combined analysisg of variance results showed that the year effect was significant at 5% probability level on height of primary secondary branches as well as the number of capitols/plant. Control methods effect was significant at 1% probability level on weeds number per unit area, plant height and grain yield. Only grain yield was affected by year  control method interactions. Twice hand weeding with 1251 kg/ha grain yield produced the highest and was followed by chemical control with 2.5 L/ha Trifluralin with 1002 kg/ha grain yield. In conclusion chemical weed control with 2.5 L/ha Trifluralin as before planting herbicide could be recommended for Maragheh region and other regions with similar climatic conditions.
    Keywords: Safflower, Weed control, Dryland, Trifluralin, Pre, planting herbicide, Grain yield, Pl
  • Lack., Sh., M. Golabi, M. Mojaddam, S. A. Siadat, G. Nourmohamadi Page 29

    A two year experiment was conducted in 2000 and 2001 in order to investigate the effect of height of cutting and plant density on forage and grain yield of triticale (var. Juanillo 92). The experimental design was a split plot based on randemized complete block design, in which main plots consisted of 4 level of height of cutting: Cutting from 5 centimeter above ground (C1), Cutting from 10 centimeter above ground (C2), Cutting from 15 centimeter above ground (C3), No cutting (C4). All of the cutting treatments were implemented before stem elongation. Four planting densities (300, 400, 500 and 600 plant m-2) assigned to sub-plots with 4 replications. Results showed that by increasing in height of cutting significantly affected grain yield, biological yield, 1000 kernel weight, spike number per square meter and number of grain per spike. The highest grain yield (490.8 gm-2) obtained from C4 treatment (Non cutting) and the least (323 gm-2) in the C1 treatment (cutting from 5 centimeter). There were no significant differences between C3 and C4 treatments. Effect of plant density on grain yield was not significant. No cutting (C4) treatment at the 400 plants m-2 produced 500.9 gm-2 of grain. There was no significant difference between this treatment and C4D1, C4D3 and C3D3. Cutting hieght showed significant effect on forage yield. As the cutting height increased, forage yield decreased significantly. Results showed that the effect of plant density on forage yield was significant. When plant density increased, forage yield also increased, significantly. Combined analysis of variance indicated that cutting from 15 centimeter above ground at 500 plants m-2 treatment (C3D3) could be recommended for growing tritical (cv. Juanillo 92) as dual purpose crop.

    Keywords: Triticale, Cutting height, Plant density, Forage yield, Grain yield
  • Rafiaef., A. Kashani, R. Mamqani, A. Golchin Page 44
    In order to investigate the effect of the timing of irrigation and different nitrogen levels on grain yield and quality of sunflower crop, a field expriement was comducted using split plot design based on rardomized complete block design with 2 replications in Experimental field station, Agricultaral Research Center, Zanjan Iran in 2002 cropping season. Irrigation treatments were including: irrigation at: flowering + grain filling stages (I1), budding + flowering stages (I2), budding + flowering + grain filling stages (I3), and full irrigation with 8 days intervals (I4) assigned to main plots and nitrogen levels of 0, 90, 180 Kg/per hectare in sub plots. Head diameter, stem diameter, plant height, number of kernel per disk and 1000 kernel weight, the percentage of unfilled kernel, biological yield and grain yield as well as water use efficiency were measured for all traits measured. Results showed that there was significant difference between irrigation treatments. The highest grain yield, 4645 kg/ha, was obtained for I4 and 180kg/ha of nitrogon. Deficit irrigation and decrease in fertilizer application had significant effect on grain yield and yield components. Deficit irrigation at vegetative and grain filling stages decreased grain yield. Increasing nitrogen application had significant effect on increasing of grain yield and biological. Deficit Irrigation had their maximum effect on 1000 kernel weight among yeild compenents. Irrigation at grain filling stages decreased 1000 kernel weight up 32%. However increasing nitrogen application had no effect on this trait. Water stress at reproductive and vegetative stages caused 20% increased unfilled kernel percentage. Difficit irrigation had no significant effect on kernel number. Application of no nitrogen, However, caused significant decrease in this trait.
    Keywords: Sunflower, Irrigation, Nitrogen fertilizer, Grain yield, Unfilled kernel, Vegetative stage, Reproductive stage
  • Madanih., G. Noor, Mohammadi, E. Majidi, A. H. Shirani, Rad, M. R. Naderi Page 55
    In order to study the adaptation and grain yield of 24 winter rapeseed cultivars, in cold regions of Iran, field experiments were carried out using randomized block design with three replications in four Agricultural Research Stations (Karaj, Zanjan, Hamedan and Shahr-e-Kord) in two successive cropping season (2000-2002). The results showed that the number of pods per plant was one of the important agronomic characteristics which implies the adaptation of winter rapeseed cultivars to cold regions. From 24 winter rapeseed cultivers studied, only six cultivars (Regent, Cobra, Orkan, Alice, Eural, Colvert and parade) were superior for crown diameter, rosette height and plant dry weight at roset stage. Orkan and Parade produced higher grain yield (3850 t/ha) and were determined as more suitable cultivars for regions with severe winter cold and late spring frost.
    Keywords: Rapeseed, Cold tolerance, Resette height, Crown diameter, Grain yield, Oil percent
  • Choukan. R., R. Moeini Page 69
    Two groups of sub-tropical maize germplasm including 14 early maturing hybrids and 23 intermediate-late maturing varieties with 2 adapted commercial hybrids, KSC 647 (intermediate maturity) and KSC 704 (late maturity), were evaluated in two separate experiments using randomized complete block design with 3 replications, at 4 locations in Iran (Karaj-Gorgan-Darab and Dezful), during 2002 cropping season. The results indicated that these type of germplasm performed better adaptability in Darab(28º and 46', latitude) and Dezful (32º and 24', latitude) due mainly to the similarity of the latitude to the Origin of the germplasm. The hybrids derived from crosses between varieties had competitive performance as compared to local check hybrids derived from crosses between inbred lines. Although these hybrids were early maturity at the origin, they were of late maturing behavior at the experimental sites as did local hybrids. High genetic variation, due mainly to differences between their parental varieties and different origin, as compare to temperate germplasm, these germplasm are valuable sources for temperate maize breeding programs in Iran. This is more important considering the results of the second experiment which consisted of open-pollinated varieties from only one heterotic group, and demonstrated broader genetic base. These germplasms are to be used to increase the efficiency of maize hybrid breeding programs in Iran.
    Keywords: Maize, Temperate regions, Sub, tropical, Hybrid, Heterotic Group, Genetic Variation
  • Naserianb., F. Majd, S. Vedadi, E. Rahmani, A. Mosavi Shalmani Page 86
    In this study, effects of genotype, cold pre-treatment, low dosage Gamma irridiation and 2, 4-D concentration on response of three wheat genotypes (Atrak, F3 2005 and F3 2104) to anther culture were investigated. Seeds of donor genotypes were grown under field condition in early spring. Anthers from donor plants were collected and plated on modified CHB medium containing 2,4-D (2 and 4 mgl-1), 0.5 mgl-1 Kinetin and gl-1 Sucrose. Number of calli formed in 100 anthers and number of plantlet produced from 100 calli were counted. Results indicated that genotypes, cold pre-treatments and 2,4-D concentrations had significant effects on response of wheat genotypes to anther production, while F3 2104 the lowest. It would be concluded that androgenic traits are controlled by genotype and environmental factors. Furthermore this traits are controlled independently.
    Keywords: Spring wheat, Doubled haploid, Cold pretreatment, Low, dose gamma Irradiation, 2, 4, D concentration, Callus plantlet