فهرست مطالب

مجله علوم دانشگاه تهران
سال سی و یکم شماره 1 (اردیبهشت 1384)

  • تاریخ انتشار: 1384/02/01
  • تعداد عناوین: 16
|
  • نصرالله عباسی صفحه 1
    سازند سرخ بالایی در غرب روستای مشمپا (غرب استان زنجان) به ضخامت 5/276شامل توال رسوبی ماسه سنگ، سیلتستون و مارن می باشد که در لایه های تخریبی این توالی آثار فسیل ردپای پرندگان به فراوانی یافت می شوند. دو نمونه از اثرجنس Antarctichnus Covacevich & Lamperein 1970 که مربوط به ردپای پرندگان چهار انگشتی اند، اثر حرکتی خاص و برخاستن (take off) از زمین را نشان می دهند. پرندگان اثر ساز به گونه ای حرکت کرده اند که انگشت میانی پای خود را بر روی رسوبات کشیده و اثر شیار طویل و ممتد در جلوی ردپا ایجاد کرده اند. در اثر فسیل برخاستن نیز پدیده کشیده شدن انگشت بر روی رسوب وجود دارد، ولی پرنده جهت تامین نیروی بالابرنده مورد نیاز، مسافتی را بطور شتابدار دویده است. در یکی از مسیرها، سرعت و شتاب دویدن پرنده برای برخاستن به ترتیب cm/s 16 و شتاب 2 cm/s25 محاسبه گردید. به نظر می رسد، این پرندگان برای تامین نیروی بالا برنده (Lift) مورد نیاز برای برخاستن از زمین، از نیروی فشارشی و جهشی پا نیز کمک گرفته اند. سازند سرخ بالایی در غرب روستای مشمپا (غرب استان زنجان) به ضخامت 5/276شامل توال رسوبی ماسه سنگ، سیلتستون و مارن می باشد که در لایه های تخریبی این توالی آثار فسیل ردپای پرندگان به فراوانی یافت می شوند. دو نمونه از اثرجنس Antarctichnus Covacevich & Lamperein 1970 که مربوط به ردپای پرندگان چهار انگشتی اند، اثر حرکتی خاص و برخاستن (take off) از زمین را نشان می دهند. پرندگان اثر ساز به گونه ای حرکت کرده اند که انگشت میانی پای خود را بر روی رسوبات کشیده و اثر شیار طویل و ممتد در جلوی ردپا ایجاد کرده اند. در اثر فسیل برخاستن نیز پدیده کشیده شدن انگشت بر روی رسوب وجود دارد، ولی پرنده جهت تامین نیروی بالابرنده مورد نیاز، مسافتی را بطور شتابدار دویده است. در یکی از مسیرها، سرعت و شتاب دویدن پرنده برای برخاستن به ترتیب cm/s 16 و شتاب 2 cm/s25 محاسبه گردید. به نظر می رسد، این پرندگان برای تامین نیروی بالا برنده (Lift) مورد نیاز برای برخاستن از زمین، از نیروی فشارشی و جهشی پا نیز کمک گرفته اند.
    کلیدواژگان: ایکنولوژی، ایران، ردپای پرندگان، زنجان، سازند سرخ بالایی، میوسن
  • محمدرضا قربانی صفحه 21
    ژئوشیمی سنگ های آتشفشانی بازیک- حدواسط جنوب دانسفهان و جنوب کرج، وجود دو سری با ترکیب متمایز را نشان می دهد. سنگ های بازیک جنوب دانسفهان فقیر از تیتانیم بوده (سری LT)، دارای ویژگی کالک آلکالن شاخص سنگ های آتشفشانی جزایر قوسی است و سنگ های بازیک جنوب کرج غنی از تیتانیم (سری HT) و نسبتا الکالن بوده، مشخصه سنگ های آتشفشانی جزایر اقیانوسی است. اختصاصات سری LT عبارتند از: فراوانی های پائین عناصر با قدرت میدان بالا (HFSE) همچون Ta, Nb, Ti و فراوانی بسیار بالای عناصر لیتوفیل درشت یون (LILE) همچون K, Ba, Sr. این مشخصات با منتسب نمودن سنگ های آتشفشانی سری LT به فرورانش لبه اقیانوسی نئوتتیس به سمت شمال در ائوسن هماهنگ می باشد. بدینترتیب سنگ های سری LT محصول ماگماتیسم یک گوه گوشته لیتوسفری متاسوماتیسم شده، است. سیالات آزاد شده از لبه اقیانوسی فرورونده نئوتتیس سبب این متاسوماتیسم بوده اند. از طرف دیگر سنگ های آتشفشانی هم سن و نسبتا بازیک بدست آمده از جنوب کرج، سری HT، نشانه هایی از یک گوشته منشاء عمیق تر داراست. این سنگ ها نسبت به سنگ های آتشفشانی جنوب دانسفهان، از عناصرنادر بویژه Nb و Ta غنی هستند. الگوها و فراوانی های عناصرنادر سنگ های آتشفشانی جنوب کرج شبیه بازالت های جزایر اقیانوسی است و احتمالا گواهی بر دخالت گوشته استنوسفری (پلوم) می باشد.
    کلیدواژگان: جزایر اقیانوسی، جزایر قوسی، دانسفهان، ژئوشیمی عناصرنادر، کرج، نئوتتیس
  • جعفر غیومیان، سیدمحمود فاطمی عقدا، عقیل اشقلی فراهانی، محمد تشنه لب صفحه 43
    منطقه رودبار به دلیل تنوع لیتولوژیکی و شرایط محیطی مانند شیب، بارندگی، پتانسیل بالای زلزله و... منطقه ای مستعد لغزش است. جهت بررسی خطر زمین لغزش در منطقه، عوامل موثر در وقوع لغزش با استفاده از اطلاعات موجود وتکمیل اطلاعات توسط برداشت های صحرایی و تجزیه و تحلیل آنها مشخص گردید. نتایج حاصله رقومی و در سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) (Geographic Information System) ذخیره گردیدند. سپس با استفاده از سیستم منطق فازی این اطلاعات تجزیه و تحلیل شده و خطر زمین لغزش برای منطقه محاسبه گردید. نتایج حاصله در سیستم AutoCAD به صورت نقشه پتانسیل خطر زمین لغزش تهیه و ارائه شده است. نقشه های تهیه شده شامل نقشه های خطر لغزش های خاکی و سنگی و نیز نقشه ریزش ها و واژگونی های سنگی است. نتایج حاصله بیانگر وقوع 30/68 درصد از زمین لغزش ها در سطحی برابر با 79/44 درصد در منطقه هستند. همچنین تراکم زمین لغزش ها در رده های با خطر بالا بسیار بیشتر از مقدار آن در رده های خطر پائین است. از ویژگی های این روش استفاده از قوانینی است که بر پایه دانش شخص خبره هستند و لذا نتایج بهتری را به دست می دهند.
    کلیدواژگان: پهنه بندی، زمین لغزش، منطق فازی، منطقه رودبار
  • عباس آسیابانها، علی کنعانیان، کیمیا کلانتری صفحه 65
    سنگ های آتشفشانی پالئوژن البرز در شمال شرق روستای زرجه بستان (اطراف قزوین) یک توالی آتشفشانی متشکل از یازده روانه استراتوئید با ترکیب تراکی آندزیت تا تراکی آندزیت بازالتی و بافت پرفیری را تشکیل می دهند که به صورت متناوب با طبقات پالئوسل قرار گرفته اند. شواهد پتروگرافی در گدازه ها از قبیل وجود بافت غربالی و زونینگ در فنوکریست های پلاژیوکلاز و وجود فنوکریست های با حاشیه گرد شده نشانه عدم تعادل بلورهای از قبل موجود با ماگمای جدید الورود است. داده های ژئوشیمیایی حاکی از متحول تر شدن ماگمای سازنده گدازه های منطقه از قاعده به سمت راس توالی می باشد، به طوری که در قسمت فوقانی بر فراوانی عناصر ناسازگار افزوده و از فراوانی عناصر سازگار کاسته می شود. این تغییرات کاملا هماهنگ با تغییر فراوانی مدال کانی های تشکیل دهنده سنگ ها می باشد.
    کلیدواژگان: Qazvin، بافت غربالی، پالئوژن، تحول ماگمایی، توالی آتشفشانی، قزوین
  • حسین پرتوآذر، فرشته سجادی، نوشین مهربان صفحه 89
    سنگهای پالئوزوئیک بالایی در دره مارسلان، در 28 کیلومتری شمال شرق لوشان، شمال سنگرود، برونزد دارند. مطالعه لیتوستراتیگرافی و بیوستراتیگرافی نهشته های پرمین در برش مارسلان منجر به شناسایی 57 گونه فرامینیفرا (متعلق به 37 جنس) و 8 جنس و گونه از جلبک ها شده است. همچنین سه سازند، هفت لیتوزون و بر اساس گسترش چینه شناسی میکروفسیلهای فرامینیفرا سه بیوزون تجمعی در رسوبات مربوطه، شناسایی شده است. واحدهای سنگی مربوط به پرمین از قدیم به جدید شامل: 1) سازند دورود (آسلین- ساکمارین) شامل 225 متر کنگلومرای قاعده ای، ماسه سنگ قرمز، سنگ آهک انکوئیدی، سیلتستون و شیل است (قابل تقسیم به سه لیتوزون) و با ناپیوستگی فرسایشی روی سازند خاشاچال (به سن کربونیفرمیانی) قرار دارد. 2) سازند روته (مرغابین) به ضخامت 364 متر، شامل آهکهای صخره ساز (قابل تقسیم به به دو لیتوزون) که با ناپیوستگی فرسایشی روی سازند دورود قرار دارد. 3) سازند نسن (جلفین پیشین) شامل 140 متر سنگ آهک مارنی با بین لایه های شیلی (قابل تقسیم به دو لیتوزون) که با ناپیوستگی فرسایشی روی سازند روته و با ناپیوستگی همشیب در زیر سازند الیکا (تریاس پیشین- میانی) قرار دارد. در منطقه مورد مطالعه وجود لایه هایی از لاتریت و بوکسیت مرز پرمین و تریاس را مشخص می کند. وجود این لایه ها نشان می دهد که برش مورد مطالعه در این زمان در منطقه با آب و هوای تقریبا گرم و مرطوب و نزدیک به عرض جغرافیایی30 درجه جنوبی قرار داشته است.
    کلیدواژگان: استراتیگرافی، پرمین، سازند دورود، سازند روته، سازند نسن، سنگرود، فرامینیفرا، مارسلان
  • صدرالدین امینی، غلامرضا فتوحی راد صفحه 117
    در بخش شرقی یک مجموعه افیولیتی درمنطقه سولابست (جنوب شرق بیرجند) یک سری دگرگونی شامل اکلوژیت، شیست آبی، شیست آبی گارنت دار، آمفیبولیت، اپیدوت آمفیبولیت، شیست سبز و میکاشیست رخنمون یافته است. علاوه بر گدازه های بالشی بازالتی و چرت ها که به اکلوژیت و شیست آبی تحول یافته اند، اغلب توالی انباشتی گابرو تا دایکهای دیابازی ورقه ای روی آن نیز دگرگون شده است. این دگرگونی درحد رخساره دگرگونی پرهنیت- اکتینولیت(زیر رخساره شیست سبز) تا رخساره شیست سبز می باشد. وجود میکروفسیل اوربیتوئیدس درسنگ آهکهای میکریتی داخل مجموعه افیولیتی، نشان دهنده سن جایگزینی ماستریشتین برای مجموعه افیولیتی است. نتایج ترموبارومتری اکلوژیت ها که توسط برنامه کامپیوتری ترموکالک هلند و پاول (1998; version 3.1, 2001) و با استفاده از نتایج تجزیه میکروپروب بدست آمده است، نشان می دهدکه پیک دمای اکلوژیت های منطقه سولابست از 496 تا 592 درجه سانتیگراد و پیک فشار آنها از 0/22 کیلوبار تا 4/26 کیلوبار است. دگرگونی پسرونده رخساره اپیدوت آمفیبولیت در این اکلوژیت ها بین دماهای 469 تا 592 درجه سانتیگراد و فشارهای 1/5 تا 4/7 کیلوبار انجام گرفته است. شواهد بافتی و نیز نتایج آنالیر ها نشان می دهد که مرحله دوم دگرگونی در هنگام بالا آمدن این سنگها انجام شده است. از طرفی نتایج آنالیزها، شواهد بافتی و بخصوص نمودارهای منطقه بندی گارنتها و تلفیق آنها با شواهد صحرایی نشان می دهد که دگرگونی پیشرونده از نوع دگرگونی ناحیه ای دیناموترمال بوده که ضمن عملکرد یک فرآیند فرورانش انجام شده است. همراهی اکلوژیت ها در منطقه مورد مطالعه با شیست های آبی،آمفیبولیت ها و گارنت آمفیبولیت ها در بخش شرقی یک مجموعه افیولیتی و تلفیق نتایج آزمایشگاهی و صحرایی حاکی از عملکرد یک فرآیند فرورانش به سن کرتاسه فوقانی در منطقه مورد مطالعه و در نتیجه در شرق ایران است که در مرحله بعد با فرآیند راندگی طی برخورد دو بلوک لوت و هلمند، دنبال شده است.
    کلیدواژگان: افیولیت، اکلوژیت، بیرجند، ژئوترموبارومتری، سولابست
  • حسام آلوکی بختیاری، علی محمد باقری صفحه 155
    تخمین پارامترهای پتروفیزیکی مخزن شامل تخلخل، اشباع شدگی و تراوائی اولین و مهمترین گام در ارزیابی صحیح مخزن و مدلسازی مخازن می باشد.تخلخل و اشباع شدگی را می توان از نمودارهای خام پتروفیزیکی و همچنین آزمایشات مغزه تعیین نمود، در حالیکه تراوائی فقط به طور مستقیم از نتایج آزمایشات مغزه تعیین می شود. از آنجائیکه به دلیل مسائل اقتصادی و فنی امکان مغزه گیری در تمامی چاه های یک میدان و یا حتی بطور کامل در طول یک چاه میسر نیست لذا تخمین تراوائی با استفاده از داده های مغزه و نمودارهای پتروفیزیکی ضروری است. در این مطالعه از منطق فازی به عنوان یک رهیافت جدید و نیرومند در تخمین تراوائی از نمودارهای پتروفیزیکی در یکی از مخازن ناهمگون کشور استفاده شده است.
    کلیدواژگان: امکان فازی، تابع عضویت، منطق فازی
  • سیدعلی آزرم سا، علیرضا مجتهدی صفحه 167
    مطالعه و شناخت دقیق جزرومد، به دلیل تاثیری که در حل مسائل ناوبری دریایی، شیلات، مدیریت بنادر و... دارد، موضوعی دارای اهمیت است. یکی از روش های بررسی جزرومد، آنالیز هارمونیک جزرومد است. آنالیز هارمونیک جزرومد بر اساس سری فوریه انجام می شود و یکی از بهترین روش ها برای پردازش آن استفاده از روش حداقل مربعات است. یکی از نرم افزارهای جزرومدی که بر اساس این روش عمل می کند، نرم افزار IOS است. به دلیل هزینه بر بودن و زمان بری ثبت تغییرات تراز آب و عدم وجود داده ی مشاهداتی کافی در بسیاری از مناطق دریایی به ویژه در کشور ما و هم چنین وجود نقصان در بسیاری از داده های ثبت شده، تعیین تاثیر طول دوره آماری داده های جزرومدی و نیز نقص در داده های جزرومدی بر صحت نتایج آنالیز و پیش بینی های جزرومدی ضروری است. هدف ما در این مقاله، تعیین میزان دقت و صحت آنالیزها و پیش بینی های جزرومدی در منطقه دریایی بوشهر است که با داده های محدود صورت می گیرد و برای این منظوراز نرم افزار جزرومدی IOS استفاده می شود. به این منظور، داده های ساعت به ساعت پنج ایستگاه مختلف با دوره های آماری متفاوت از 13 ساعت تا 30 روز، به عنوان ورودی های نرم افزار IOS مورد استفاده قرار گرفته است. سپس، با انجام آنالیز حساسیت و با مقایسه ی نتایج حاصل از پیش بینی های جزرومدی در هر حالت با داده های مشاهداتی، در مورد صحت و دقت اطلاعات خروجی نتیجه گیری شده است. همچنین، با توجه به این که گاهی اوقات در چند ساعت از یک روز، داده مشاهداتی وجود ندارد و یا در برخی روزها، ممکن است قرائت جزرومدی وجود نداشته باشد، تاثیر نقص در داده ها بر نتایج این نرم افزار مورد بررسی قرار می گیرد.
    کلیدواژگان: آنالیز کمترین مربعات، ایران، بوشهر، جزرومد، سری فوریه
  • حسین وزیری مقدم، عبدالمجید رشیدی، مرتضی طبایی صفحه 181
    در این تحقیق دو برش در نواحی بروجن و سمیرم مورد مطالعه قرار گرفته است. برش اول در 35 کیلومتری جنوب غرب بروجن، روستای وستگان قرار دارد. در این برش سازند گورپی شامل مارن و شیل های سبز و خاکستری با میان لایه هایی از شیل های تیره بوده و سازند تاربور از آهکهای ماسه ای ریپل مارک دار، تناوبی از مارن و آهکهای ماسه ای و آهکهای رودیست دار در پایین و سپس تناوبی از مارن وشیل های قرمز و سبز رنگ با میان لایه هایی از ماسه سنگ و کنگلومرا و آهک های ضخیم لایه در بالا تشکیل گردیده است. برش دوم در ناحیه سمیرم قرار دارد. این برش از سازند گورپی شامل مارن و شیل های روشن و خاکستری و سازند تاربور از آهکهای مارنی برنگ روشن و میان لایه هایی از شیل و مارن و آهکهای ضخیم لایه و صخره ای تشکیل می گردد. بر اساس مطالعات انجام شده بر روی رسوبات بخش بالایی سازند گورپی وسازند تاربور در برشهای مورد مطالعه، بیوزونهایی به شرح زیر شناسایی گردیدند: بیوزون Globotruncana stuarti در بخشهای بالایی سازند گورپی، برش سمیرم و ساب زون ‍Palaeocystodinium golzowense در بخشهای بالایی سازند گورپی برش بروجن که سن ماستریشتین زیرین را نشان می دهد. بیوزون Omphalocyclus-Siderolites در رسوبات سازند تاربور در برش سمیرم و بیوزون Omphalocyclus - Loftusiaدر رسوبات سازند تاربور در برش بروجن که سن آنها ماستریشتین بالایی می باشد. علاوه بر فرامینیفرها که به منظور بیواستراتیگرافی از آنها استفاده شد، مقداری نمونه بیشتر به منظور مطالعه پالینومورفهای آماده سازی گردید که منجر به شناسایی 5 جنس و 6 گونه از سیست داینوفلاژله ها و 12 گونه از اسپوروپولنها گردید.
    کلیدواژگان: بیواستراتیگرافی، پالینومورف، زاگرس، سازند تاربور، سازند گورپی، فرامینیفر، کرتاسه
  • سیدعلی معلمی، عباس صادقی، محمدحسین آدابی، مسعود لطف پور صفحه 199
    سنگهای کربناته سازند دالان به عنوان بزرگترین مخزن گاز دار در منطقه زاگرس و خلیج فارس به شمار می رود. این سازند ما بین سازندهای تخریبی فراقان در پائین و کربناته کنگان در بالا قرار گرفته است. مطالعات میکروفاسیس و رسوب شناسی نشان می دهد که گسترش رخساره های مخزنی (به ویژه اوولیتی) این سازند عمدتا به واحد دالان بالائی محدود می شود. 5 کمربند رخساره ای مربوط به یک پلاتفرم بزرگ کربناته از نوع رمپ (homoclinal ramp with barrier type) در چارچوب 9گروه رخساره ای مختلف شناسائی شده است که به ترتیب شامل ناحیه سبخایی، پهنه های کشندی، محیطهای بسته لاگونی، تپه های سدی اوولیتی تا بیوکلاستی با خصوصیات مخزنی و بخشهای دریای باز پلاتفرم کربناته (outer ramp) است. رخساره های فوق با ویژگی های رسوب شناسی و دیاژنتیکی متفاوتی درنواحی کوه سورمه وکوه دنا به طور مقایسه ای مورد بررسی قرار گرفتند، بطوریکه مطالعات اخیر نشان می دهد که گسترش رخساره های شناسائی شده در نواحی فوق متفاوت می باشد که تحت تاثیر نوسانات حوضه ای بوده است. مطالعات چینه شناسی سکانسی منجر به شناسایی حداقل شش سکانس رسوبی از نوع دسته سوم و تعداد زیادی سیکلهای کوچک مقیاس یا پاراسکانس گردید. مرزهای بین سکانسی از انواع ناپیوستگی های درجه اول و دوم می باشند که مرزهای زیرین و بالائی سازند دالان در این نواحی بیانگر دو ناپیوستگی از نوع اول می باشند. هر یک از سکانسهای رسوبی فوق در شرایط متفاوتی از نوسانات سطح آب دریا تشکیل شده اند، اما در مجموع از فاز های رسوبی پیشروی (TST) و سکون نسبی تا پسروی (HST) تشکیل شده اند. سکانسهای رسوبی موجود بیانگر تغییرات سطح آب دریا در مقیاس جهانی(eustatic) و فرونشست تدریجی حوضه در مقیاس ناحیه ای می باشند.
    کلیدواژگان: پلاتفرم کربناته، چینه شناسی سکانسی، زاگرس، سازند دالان، محیطهای رسوبی، میکروفاسیس
  • حسین رحیم پور بناب، زینب شریعتی نیا صفحه 229
    تبخیری های پتاس دار مورد مطالعه با سن میوسن مربوط به سازند قرمز فوقانی بوده و در ناحیه جنوب سمنان در حاشیه شمال شرقی حوضه کویر بزرگ واقع هستند. این نهشته های نمک پتاس دار علاوه بر هالیت حاوی کانی های سیلویت، پلی هالیت، کارنالیت و به میزان کمتری سایر نمک های منیزیم-پتاسیم دار است. این تبخیری ها را جزء گروه نمکهای پتاسیم- فقیر از منیزیم می توان طبقه بندی نمود. بافت های حاصل از رشد در سطح و کف شورابه (بافت های جناغی، اسکلتی و تجمعی) در کانی های هالیت و سیلویت حاکی از منشاء اولیه آنها می باشد و رشد در یک شورابه نسبتا کم عمق را نشان می دهند. این در حالی است که سایر کانی های پتاسیم دار مثل پلی هالیت، لانجبینیت و دانسیت (نمک های سولفاته پتاسیم-منیزیم) در طی دیاژنز (متئوریک تا دفنی کم عمق) تشکیل شده اند. میزان بالای برم در این رسوبات، پاراژنز کانی شناسی و پوشیده شدن نمکها توسط آهکهای دریایی حاکی از منشاء دریایی شورابه های والد این نهشته ها است. بر اساس این مطالعه می توان یک حوضه حاشیه ای دریایی با اقلیم بیابانی، همراه با سوبسیدانس کف حوضه، را برای محیط رسوبگذاری این تبخیری ها در نظر گرفت.
    کلیدواژگان: ایران، پتاس، تبخیری، سازند قرمز فوقانی، سمنان، سیلویت
  • ماشا الله چینیان، ابراهیم رحیمی، حمیدرضا سلوکی، غلامرضا لشکری پور صفحه 253
    سیستان، دشت هموار و پهناوری است که بر روی دلتای رودخانه ی هیرمند در شمال استان سیستان و بلوچستان قرار گرفته است. آورد زیاد نهشته ها در گذشته و در پی آن انباشت این نهشته ها سبب گردیده تا ژرفای دریاچه هامون کاهش یابد و امروزه شهر زابل در برخی جاها بلندای کمتری از این دریاچه داشته باشد. از این رو برای نگهداری شهر در برابر سیلاب های هیرمند، سیلاب بندهایی پیرامون شهر بنا شده است. فرسایش و تخریب این سیلاب بندها (که در گویش محلی گوره نامیده می شود) و خسارات ناشی از حمله سیلاب های محلی به تاسیسات شهری از مسائل عدیده سال های اخیر در این دشت بوده است. با توجه به این که دشت سیستان از تناوب خاک های ریزدانه رسی و سیلتی تشکیل گردیده است، لذا احتمال نقش داشتن پدیده واگرایی خاک در فرسایش و تخریب برخی از این خاک ها وجود دارد. خاک های واگرا در مجاورت آب های نسبتا خالص پراکنده می شوند و محلول معلق کلوئیدی را بوجود می آورند، بنابراین نسبت به فرسایش و پدیده رگاب مستعد می باشند. چنین فرسایشی از سویی به شیمی رس ها و از سوی دیگر به نمک های محلول در آب منفذی - بویژه سدیم- و آب فرساینده بستگی دارد. در این تحقیق بر روی 21 نمونه آزمایش های ویژه واگرایی صورت گرفت، لیکن واگرا بودن خاک های منطقه به رغم بالا بودن میزان سدیم رد شد. بنابراین، خاک های ریزدانه ی منطقه را می توان خاک های سدیم بالای غیرواگرا نام نهاد. فرسایش در این دشت از نوع مکانیکی و به شکل ریزشی ناشی از شسته شدن ذرات درشت تر فاقد چسبندگی (SP و SM) می باشد که در آستانه خاصی از سرعت آب رخ می دهد. پدیده ناپایداری خاک های ماسه ای در این نوع فرسایش نقش مهمی دارد.
    کلیدواژگان: خاک های واگرا، روش های شناسایی، سیستان، سیلاب بند، فرسایش
  • آیتا بیجاری پور، ارسلان زینل زاده، محمدرضا کمالی صفحه 263
    با افزایش نیازبه اکتشاف منابع جدید نفتی، توجه بسیاری از زمین شناسان نفت به سمت مسائل مربوط به تشکیل نفت ومهاجرت آن ازدیدگاه کمی وکیفی معطوف شده است وتاریخچهء شکل گیری هیدروکربنهای موجود دریک حوضه با دقت بیشتری مورد ارزیابی قرار می گیرد. مشاهدات سطحی مؤید این حقیقت است که رخساره های آلی درمقیاسهای متفاوتی از زمان و مکان درحال تغییر هستند که این مسئله خود به محیط و فرآیندهای رسوبی بستگی دارد. مطالعه مدل سازی سنگ منشاء بعنوان ابزار مهم جهت دستیابی به منابع نفت وگاز درکاهش ریسک اکتشاف نفت بشمار می آید. وجود سنگ منشاء بعنوان شرط لازم جهت هرگونه تجمع هیدروکربنی است و لذا آگاهی ازخواص سنگ منشاء بسیار حائز اهمیت می باشد. دانستن این نکته بسیار مهم است که هیدروکربن درکجا تولید شده، از چه سنگی مهاجرت کرده و خارج گردیده است. بیشتر مطالعات درحال حاضر برروی فرآیندهای فیزیکو شیمیائی موثر درتولید هیدروکربن، میزان، کیفیت و پراکندگی مادهء آلی موجود درسنگ منشاء متمرکز گردیده است. بنابراین جهت بازسازی شرایط حاکم بر رسوبات در زمان رسوبگذاری و پس از آن، بهره مندی از روش مدلسازی سودمند می باشد. بر مبنای مطالعه به روش مدلسازی با بهره گیری از نرم افزار یک بعدیWinbury سازند گدوان درمحدودهء قبل از پنجره نفتزائی (مقادیر Ro بین 65/.-35/.) قرار می گیرد. عدم بلوغ مناسب سنگ منشاء گدوان با توجه به منحنی های تاریخچه تدفین و حرارتی آن بدلیل عمق تدفین کم و پایین بودن گرادیان زمین گرمائی منطقه مورد مطالعه می باشد.
    کلیدواژگان: ناحیه فارس، بازسازی تاریخچه تدفین، سنگ منشاء گدوان، مدل سازی حرارتی
  • صادق طریق ازلی، محمد غفوری صفحه 283
    تونل کلات در انتهای راه آسفالته مشهد به کلات در قسمت شمال شرقی ناودیس کلات به طول 725 متر در سال 1367 بطور ناقص احداث شده است. در طی حفاری تونل به علت شرایط ساختاری بخشهایی از آن ریزش کرده است. مسیر تونل عمدتا از میان سنگ های ماسه سنگی، آهکی و مارنی کرتاسه فوقانی عبور می کند. هدف از این مقاله، بررسی تاثیر خصوصیات ژئومکانیکی و ویژگی های ساختاری توده های سنگی مسیر تونل کلات در ارزیابی پایداری آن جهت تعریض می باشد. برآورد خصوصیات کمی و کیفی توده سنگ در برگیرنده تونل و رده بندی مهندسی آن با استفاده از سیستم های طبقه بندی ژئومکانیکی توده سنگ (RMR), شاخص مقاومت زمین شناسی (GSI) و شاخص کیفی تونل سازی در سنگ (Q) انجام شده است. به منظور تخمین پارامترهای مقاومتی توده سنگی (مانند مقاومت فشاری تک محوره توده سنگ، مقاومت کششی، مدول الاستیسیته توده سنگ و ثابت های هوک - بران) از معیار تجربی هوک - بران استفاده گردید. همچنین با توجه به خصوصیات ژئومکانیکی برای ارزیابی پایداری تونل جهت تعریض آن، روش عددی اجزا محدود بکار گرفته شده است. بر اساس نتایج بدست آمده، مقاطع یک و سه بترتیب دارای بهترین و بدترین شرایط از نظر پایداری می باشند. برای انتخاب سیستم نگهدارنده مقاطع مختلف تونل در هنگام تعریض از شاخص های (RMR) و Q)) نیز استفاده شده است.
    کلیدواژگان: تحلیل عددی، تونل کلات، خصوصیات مقاومتی توده سنگ، شاخص مقاومت زمین شناسی
  • حسین مصدق، یعقوب لاسمی صفحه 303
    واحد 2 سازند مبارک (تورنزین میانی)، در برش شهمیرزاد، در برگیرنده شیل وآهکهای نازک لایه است. در بخش بالایی توالی یاد شده پشته های گلی که در بردارنده رخساره های هسته (مدستون تا وکستون بیوکلاستی) و رخساره های دامنه (وکستون تا پکستون کرینوئیدی) هستند، شناسایی شده اند. پشته ها با رخساره های پکستون تا گرینستون کرینوئیدی (رخساره پوشاننده) پوشیده شده اند. رخساره های بخش زیرین پشته ها شیل/آهک های نازک لایه پلاژیک با میان لایه های آهک دوباره نهشته شده هستند. جای گیری پشته ها درمیان رخساره های ژرف تر و کم ژرفا، بودن اسکلت و خرده های اسکلتی دریای باز در آنها، رنگ تیره رخساره پشته گلی و رخساره های زیرین آن و نبودن جلبک سبز و اائید همگی نشاندهنده پدیدآمدن پشته های گلی در بالای شیب یک رمپ کربناته با انتهای پرشیب است. رخساره های پشته های گلی نشاندهنده یک چرخه رسوبی دسته چهارم، وابسته به بخش آغازین HST، از یک سکانس رسوبی هستند
    کلیدواژگان: آهک دوباره نهشته شده، پشته گلی، چرخه رسوبی دسته چهارم، رمپ با انتهای پر شیب، سازند مبارک، سکانس رسوبی
  • حمیدرضا سیاه کوهی نگاه ارجمندپور صفحه 315
    فیلتر پیشگو در حوزه فرکانس _ مکان (F-X) تکنیکی برای کاهش نوفه های تصادفی از مقاطع لرزه ای است. با توجه به اینکه در حوزه فرکانس- مکان به ازای هر فرکانس ثابت، سیگنال در مقایسه با نوفه بصورت تابعی از x قابل پیشگوئی است، از اینرو می توان از تئوری وینر برای طراحی فیلترهای مختلط پیشگو بر اساس کمترین مربعات استفاده کرد. خروجی چنین فیلتری بخش قابل پیش بینی داده های لرزه ای خواهد بود. بخش غیر قابل پیشگوئی (یا همان نوفه های تصادفی) خروجی فیلتر دومی خواهد بود که با استفاده از ضرایب فیلتر پیشگو طراحی می شود و به فیلتر خطای پیشگویی معروف است. در این مطالعه برنامه کامپیوتری فیلترهای مختلط در محیط MATLAB تدوین و کارآیی آنها در حذف نوفه های همدوس از رکورد لرزه ای چشمه مشترک و حذف نوفه های تصادفی از مقطع لرزه ای نشان داده شد.
    کلیدواژگان: حذف نوفه، فیلتر فرکانس، مکان، فیلتر وینر، واهمامیخت پیشگو