فهرست مطالب

علوم دانشگاه تهران - سال سی و دوم شماره 2 (امرداد 1385)

مجله علوم دانشگاه تهران
سال سی و دوم شماره 2 (امرداد 1385)

  • تاریخ انتشار: 1385/05/11
  • تعداد عناوین: 16
|
  • آزاده ملک زاده، محمدحسن کریم پور، محمدرضا حیدریان شهری صفحه 1
    کانسار ماسیوسولفید پلی متال تکنار در 28 کیلومتری شمال غربی شهرستان بردسکن (استان خراسان رضوی) دریک پنجره تکتونیکی بین دو گسل مهم و فعال درونه و تکنار و در میان سری سنگهای شیستی با سن احتمالی اردویسین قرار گرفته است.کانی سازی طی زمان قطعه قطعه شده و از موقعیت اولیه خود نیز جابجا شده است. چهار زون کانی سازی شده تحت عنوان تک I، II، III و IV شناسایی شده است. هدف این طرح شناسایی و معرفی روش مناسب اکتشافات ژئوفیزیکی به منظور کشف ذخایر پنهان ماسیو سولفید در سازند تکنار است. مطالعه کانی شناسی نمونه های برداشت شده سطحی و داخل تونل های قدیمی در تک I و II مقادیر متغیر 5 تا 65 درصد مگنتیت را همراه با کانی سازی سولفیدی نشان می دهد. سنگ همراه کانی سازی که بخشی از سازند تکنار است، فاقد مگنتیت می باشد. بنابراین اختلاف شدید بین مقدار مگنتیت در کانسار و سنگ همراه روش مغناطیس سنجی را برای ردیابی کانسار ماسیوسولفید پلی متال تکنار ایده آل می سازد. حساسیت مغناطیسی اندازه گیری شده بر روی نمونه های شیست به عنوان سنگ همراه در مقایسه با نمونه های حاوی کانی سازی نشان می دهد که اولی 1000برابر کوچکتر از دومی است. این اختلاف بین کانی سازی توده ای وسنگ همراه 10000 برابر بوده و در نتیجه ارتباط مستقیم آنومالی مغناطیسی با کانی سازی را نشان می دهد. شدت کل میدان مغناطیسی (TMI) با مجموع 10 خط برداشت در 300 نقطه در تک I، II و IV از کانسار ماسیوسولفید پلی متال تکنار اندازه گیری شد. این داده های مغناطیس زمینی آنومالی های مغناطیسی بسیار مشخصی را روی کانی سازی آشکار در تک I و II نشان می دهند. آنومالی های مغناطیسی مشابه ایی مانند تک I و II در مناطقی از تک IV که کانی سازی در سطح دیده نمی شود، مشاهده شد. تفسیر کمی آنومالی مغناطیسی اندازه گیری شده در تک I با فرض مولفه باقیمانده صفر، محدود کردن عمق بالای منبع ایجاد کننده آنومالی در سطح زمین بر اساس شواهد صحرایی و همچنین حساسیت مغناطیسی محدود شده بین متوسط مقادیر اندازه گیری شده، گسترش عمق منبع را تا 147 متر نشان می دهد. مقایسه آنومالی مغناطیسی به دست آمده در تک I از این تحقیق با آنومالی IP گزارش شده کار قبلی نشان می دهد که این دو آنومالی از نظر مکانی هم آهنگی داشته، اما اولی دارای وسعت و دامنه بیشتری نسبت به دومی است. با در نظر گرفتن هزینه بالا تر روش IP، روش مغناطیس سنجی که ارزان ترین، قطعی ترین و ایده آل ترین روش ژئوفیزیکی برای ردیابی کانسار ماسیوسولفید پلی متال تیپ تکناراست در کل سازند تکنار پیشنهاد می شود.
    کلیدواژگان: حساسیت مغناطیسی، شدت کل میدان مغناطیسی، ماسیوسولفید و پلی متال، کانسار تکنار
  • داریوش اسماعیلی، مریم شیبی، علی کنعانیان صفحه 15
    بر اساس شواهد صحرایی، پتروگرافی و داده های شیمی سنگ کل در توده نفوذی پنج کوه با ترکیب غالب مونزونیت- سیینیت، دو نوع آلتراسیون سدی- کلسیک در مرکز و پتاسیک در حاشیه توده تشخیص داده شده است. آلبیتی شدن حاشیه پلاژیوکلازها، آلبیت دارای ماکل صفحه شطرنجی، اسکاپولیتی شدن پلاژیوکلازها، محتوای بالای اسفن و آپاتیت و نبود عمومی کانی های اپک شواهدی از آلتراسیون سدی- کلسیک در مونزونیتها وتبدیل پلاژیوکلاز از حاشیه به ارتوکلاز و بیوتیت های تکه تکه شواهدی ازآلتراسیون پتاسیک می باشند. در ترکیب شیمیایی سنگ کل هر یک از دو نوع آلتراسیون نیز تغییراتی مشاهده گردیده است. این تغییرات شامل اضافه شدن مقادیرN2O، CaO، MgO، TiO2، P2O5، Sr، V و Sc و از دست رفتن K2O، FeO?، Ba، Zr و Rb درآلتراسیون سدی- کلسیک و روندی عکس آن در سنگ های حاصل ازآلتراسیون پتاسیک می باشد. تمامی شواهد مذکور شسته شدن عناصر آهن، پتا سیم و در طی آلتراسیون سدی – کلسیک و اضافه شدن آنها به زون پتاسیک را تداعی می نماید.
    کلیدواژگان: آلتراسیون پتاسیک، آلتراسیون سدی، کلسیک، پتروگرافی، پنج کوه
  • مریم معتمد الشریعتی، کاظم سید امامی، علی اصغرآریایی صفحه 27
    دو برش چینه شناسی از سازند چمن بید اولی در کیلومتر 25 جاده مشهد- سرخس در منطقه کوه رادار و دومی در شمال روستای ناربند مطالعه و اندازه گیری شده است. در این مطالعه آمونیت های سازند چمن بید مورد بررسی قرار گرفته است که می توان آنها را در 11 جنس طبقه بندی کرد. بر اساس آمونیت های موجود برای سازند چمن بید در برش ناربند سن باتونین تا آکسفوردین ودر برش رادار سن باژوسین پسین تا کالوین پیشنهاد می شود. با توجه به شباهت میان فونای آمونیتی حوضه کپه داغ با شمال ایران و ایران مرکزی در ژوراسیک میانی و پسین این احتمال می رود که این حوضه ها با هم در ارتباط بوده اند. از سوی دیگر تشابه فسیلی میان منطقه مورد بررسی با نمونه های یافت شده از مناطق اروپای مرکزی مربوط به همین زمان زمین شناسی، تایید می کند که آمونیت ها متعلق به ایالت زیستی نیمه مدیترانه ای ((Sub-Mediterranean می باشند.
    کلیدواژگان: آمونیت، چمن بید، ژوراسیک، کپه داغ
  • محمد رهگشای، هادی شفایی مقدم، ایمان منصف صفحه 37
    مجموعه افیولیتی شمال نائین، متشکل از توده های لرزولیتی-گابرویی (پگماتیتی) بوده و هارزبورژیت ها، آمفیبولیتها، گابروهای ایزوتروپ، پیلولاواها، دایک ها و سیل های گابرویی، دایک های پیروکسنیتی، دایک های ورلیتی و آلودگی های گابرویی نیز از واحد های سنگی دیگر این مجموعه می باشند. سکانس پوسته ای این مجموعه افیولیتی با ضخامت کم شامل حجم محدودی از پیلولاواها و گابرو های ایزوتروپ می باشد که در ترازهای بالاتر به آهک های پلاژیک و چرتها ختم می شوند. آمفیبولیت های موجود در این مجموعه را می توان به گارنت آمفیبولیت های دارای لینه آسیون هورنبلند، آمفیبولیت میلونیت ها با لینه آسیون کششی آمفیبول و آمفیبولیتهای توده ای بدون فولیاسیون تقسیم نمود. اسپیلیتها از دیگر واحد های دگرگون شده این مجموعه افیولیتی هستند که شامل پیلولاواها، دیابازها، گابروهای ایزوتروپ و توفیتها-ماسه سنگ های توفیتی اسپیلیتی می باشند. متاگابروها همراه با متاپریدوتیت ها و سرپانتینیتها از فراوانترین واحدهای دگرگونی این مجموعه می باشند. گابروهای پگماتیتی به صورت خمیر مذاب (Melt Mush) صعود نموده اند. تغییر شکل پلاستیکی شدید کلینوپیروکسن های این گابروها موید این امر می باشد. دایک های ورلیتی حالت تمرکز استرس یا برش را در زونهای برشی به وضوح نشان می دهند. مقادیر بالای Cr و MgO# در گابروهای ایزوتروپ نسبت به بازالتها نشان میدهد که گابروها می توانند در تعادل با گوشته فوقانی باشند. با توجه به خردشدگی و به هم ریختگی شدید این مجموعه افیولیتی از یک طرف و نازک بودن سکانس پوسته ای، وجود توده های حجیم سرپانتینی با ادخالهایی از سنگ آهک، ناهمگن بودن رفتار پلاستیکی کانی ها در سکانس گوشته ای از طرف دیگر نشان می دهند که این مجموعه افیولیتی بخشی از یک گسل ترانسفورم اقیانوسی مرتبط با یک محور اقیانوسی با سرعت کم گسترش می باشد.
    کلیدواژگان: آمفیبولیت، اسپیلیت، تبلور مجدد دینامیکی، تمرکز برش، شبه دانه، گسل پالئوترانسفورم، ماکل تغییر شکلی، متاگابرو
  • غلامرضا خانلری، محمد ملکی صفحه 57
    دراین مقاله نتایج بررسی های زمین شناسی مهندسی و ژئوتکنیکی بر روی نهشته های کواترنر و همچنین معرفی نیمرخ خاکهای زیر بنای شهر همدان ارائه گردیده است. روش تحقیق بر پایه مطالعات وشناسایی های صحرایی و انجام آزمایشات مختلف فیزیکی، شیمیایی و مکانیکی بر روی این نهشته ها بوده است. علاوه بر آن از اطلاعات و داده های گزارشات ژئوتکنیکی مختلف که به منظور احداث سازه های مهندسی در شهر همدان انجام شده اند، استفاده گردیده است. به منظور تکمیل اطلاعات و با هدف دستیابی به یک پروفیل ژئوتکنیکی از خاکهای زیربنای شهر همدان، اقدام به حفر چاهکهای اکتشافی اضافی و هچنین بازدید و برداشت نمونه از پروفیل خاک محلهایی که به منظور احداث سازه های مختلف در دست اجرا بوده اند، شده است. در نهایت با استفاده از اطلاعات قبلی و همچنین نتایج حاصل از این تحقیق، اقدام به تحلیل زمین شناسی مهندسی از کلیه داده های موجود، نیمرخ ژئوتکنیکی خاکهای زیربنای شهر همدان شده است. نیمرخ حاصله در جهت شمالی-جنوبی طول 14 کیلومتر از دشت همدان را شامل می گردد که از روستای دره مراد بیگ (مناطق با رسوبات و آبرفتهای درشت دانه) در جنوب غرب تا فرودگاه همدان واقع در شمال شرق منطقه (مناطق با رسوبات و آبرفتهای ریز دانه) در آن قرار می گیرند. در این پژوهش علاوه بر ویژگی های ژئوتکنیکی و زمین شناسی مهندسی، شرایط تشکیل و بافت رسوبات زیربنای شهر همدان مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفته است.
    کلیدواژگان: آبرفت، خاک، دشت همدان، ژئوتکنیک، شیب واریزه، کواترنر، نیمرخ
  • علی اسماعیلی، حمیدرضا سیاه کوهی صفحه 67
    از نظر تئوری بهترین قدرت تفکیک ممکن را می توان با استفاده از فرمول بیلکین پیش بینی نمود. این فرمول می تواند به اثر فرکانس، دهانه برداشت (Aperture)، دورافت و آرایش برداشت بر روی قدرت تفکیک پاسخ دهد. در این مطالعه پهنای موجک مکانی (Spatial wavelet) حاصل از کوچ رویداد پراشنده بعنوان سنجه جدید قدرت تفکیک جانبی با قدرت تفکیک پیش بینی شده از فرمول بیلکین برای مجموعه داده های سه بعدی تک فولد مقایسه می شود. پهناهای بدست آمده در این مطالعه پیش بینی های تئوری بیلکین را تایید می کنند و نشان می دهند که داده های با دورافت صفر بهترین قدرت تفکیک ممکن و گردآوردهای چشمه مشترک (common shot gather) سه بعدی بدترین قدرت تفکیک ممکن را تولید می کنند. در حالی که گردآوردهای دورافت مشترک و گردآوردهای گسترش متقاطع از لحاظ قدرت تفکیک حد وسط دو حالت فوق را تولید می کنند. اثر نمونه برداری مکانی و فولد را بر روی قدرت تفکیک جانبی نمی توان مستقیما از فرمول بیلکین بدست آورد. دراین مطالعه این مهم با توجه به نویز کوچ (Migration noise) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج این مطالعه همچنین نشان می دهد که نمونه برداری تصادفی گشاد (Random coarse sampling) نویز کوچ کمتری نسبت به نمونه برداری منظم گشاد (Regular coarse sampling)تولید می کند، گرچه این نمونه برداری مکانی نمی تواند به خوبی نمونه برداری مکانی منظم چگال (Regular dense sampling) باشد. نرم افزارهای مورد نیاز در این مطالعه توسط نگارندگان در محیط MATLAB تدوین شده است.
    کلیدواژگان: تفکیک جانبی، تفکیک قائم، موجک مکانی، نمونه برداری مکانی، نویز کوچ
  • علی کنعانیان، محبوبه نظری وانانی، محسن الیاسی صفحه 81
    توده کوارتز دیوریتی سلفچگان (کوه آله) با کنتاکت هم شیب، درون آهک های ماسه ای و ماسه سنگ های سازند قرمز فوقانی تزریق شده و سنگ های میزبان خود را تا حدی دگرگون نموده است. شیب ملایم طبقات رسوبی میزبان توده، در نزدیکی توده به سرعت افزایش یافته و در محل تماس با توده کم و بیش قائم می شود. این توده رخنمون دایره ای شکل دارد و از لحاظ ساختاری به دو بخش خارجی و مرکزی قابل تقسیم است. بخش خارجی با ضخامت حدود 500 متر از لایه های متناوب کوارتزدیوریت روشن و تیره تشکیل شده است در حالی که بخش مرکزی ساختاری همگن و توده ای دارد. دیوریت ها چه در بخش خارجی و چه در بخش مرکزی، بافت پورفیری نشان می دهند و از لحاظ بافتی در گروه سنگ های ساب ولکانیک قرار می گیرند. بر اساس شواهد فوق و با توجه به فقدان رفتار شکل پذیر در سنگ های میزبان توده، حضور گسل های معکوس دور تا دور توده، آرایش متحدالمرکز لایه های دیوریتی در بخش خارجی توده و وجود فولیاسیون ماگمایی موازی با کنتاکت در لایه های دیوریتی بخش خارجی توده می توان نتیجه گرفت که توده نفوذی سلفچگان احتمالا در اثر مکانیسم بالونینگ (رشد بادکنکی) و در نتیجه تزریق های متناوب و پر فشار ماگما به درون یک مخزن ماگمایی در حال تورم، در اعماق کم پوسته جایگزین شده باشد.
    کلیدواژگان: ایران، بالونینگ، توده نفوذی دایره ای شکل، جایگزینی، سلفچگان، لایه بندی متحد المرکز
  • محمد محجل، محمد ولی ولی زاده، فرزانه مقدم صفحه 91
    گرانیت علی آباد دمق با روند شمال خاور-جنوب باختر با ابعاد 5/2 در 10 کیلومتر در 35 کیلومتری جنوب شهر همدان قرار دارد. مطالعه ساختاری و فابریک دگرریختی از یک سو و بررسی سنگ شناسی این توده نفوذی و کانی های دگرگونی موجود درسنگهای دگرگون دربرگیرنده آن از سوی دیگر مشخص ساخت که توده مزبور در پهنه تکتونیکی برشی امتداد لغز که در آن بلوک شمال باختری به سمت شمال خاور و بلوک جنوب خاوری به سمت جنوب باختر جابجایی داشته تغییر شکل یافته است. این تغییر شکل با درجه دگرریختی بالا در شرایط دگرگونی درجه پایین همزمان با جایگیری در شرایط شکل پذیر صورت گرفته است. فابریک موجود در گرانیت زمانی ساخته شده که توده به حالت انجماد نرسیده و بلورها در شرایط شکل پذیر دگرشکل شده اند و دگرریختی در آن تا زمان انجماد کامل ادامه داشته است. همسازی فابریک سنگهای دربرگیرنده با توده نفوذی نشان می دهد که توده در پهنه ای در راستای برگوارگی غالب موجود در منطقه و هم امتداد با آن در داخل آنها قرار گرفته است. تاثیر حرارتی توده نفوذی در سنگهای دگرگون دربرگیرنده در حاشیه توده نفوذی به صورت دگرگونی برگشتی هویدا شده است. هندسه سیگموئیدال توده نفوذی بزرگ همدان و موقعیت این پهنه برشی امتدادلغز راستبر در بخش جنوب خاوری آن، اهمیت تکتونیک ترافشارشی را در این بخش از پهنه سنندج- سیرجان و چرخش فضای کششی ایجاد شده در این تکتونیک را در جایگیری موقعیت کنونی توده گرانیتی علی- آباد دمق و متعاقبا در جایگیری گرانیت همدان نشان می دهد.
    کلیدواژگان: پهنه برشی، دگرریختی، علی آباد دمق، گرانیت مییلونیتی، همدان
  • محمدرضا وزیری، محمد داستانپور، اعظم ماهانی پور، احمد عرب صفحه 105
    رسوبات کرتاسه میانی در غرب شهر کرمان با مارن های سبز رنگی که سرشار از ماکرو و میکروفسیل ها هستند مشخص می شوند. بر اساس مجموعه ماکروفسیل ها, سن مارن های سبز رنگ آلبین بالایی- سنومانین زیرین مشخص گردیده است. ماکروفسیل های غالب در این مارن ها اکینوییدها و دوکفه ای ها می باشند. شش گونه از اکینوییدها برای اولین بار از مارن های سبز این منطقه گزارش گردیده است کهPliotoxaster sp. به همراه Exogyra sp. عناصر غالب مجموعه ماکروفسیل ها را تشکیل می دهند. تعدادی از این نوع ماکروفسیل ها قبلا از عمان، مصر و اردن گزارش گردیده اند. مجموعه ماکروفسیل ها اکولوژی مناسبی را در زمان نهشته شدن مارن های سبز رنگ مشخص می سازند.
    کلیدواژگان: ایران، سنومانین، کرتاسه، کرمان، ماکروفسیل ها
  • علی یساقی، زینب داوودی صفحه 115
    بررسی و تحلیل داده های دورسنجی، لرزه ای و مغناطیس هوایی در پهنه دزفول، شمال غربی زاگرس چین خورده-رانده شده منجر به شناسایی گسل های عرضی برشی زیر سطحی و پهنه های مابین آنها گردید. بر مبنای هندسه خمیدگی ساختاری در چین های بخش چین خورده-رانده شده و ساختارهای جوانتر حاصله در این پهنه های برشی دو دسته از این گسل ها تشخیص داده شده است. دسته اول با روند شمال غربی جنوب شرقی دارای جدایش راستبر بوده و توسعه بیشتری نسبت به دسته دوم با روند شمال شرقی جنوب غربی و جدایش چپ بر دارند. موضوع قابل توجه در زاگرس عدم ارتباط کامل بین مراکز سطحی زلزله ها و گسل های سطحی منطقه است که بررسی های انجام شده بر روی داده های لرزه ای نشان می دهد، موقعیت و سازوکار برخی زلزله های تاریخی و دستگاهی با برخی از پهنه های گسلی عرضی برشی شناسایی شده مرتبط هستند. همروندی این ساختارهای زیرسطحی با خطواره های مغناطیسی و شکستگی های پی سنگی در منطقه مورد مطالعه و حاشیه شمالی پلات فورم عربی و نیز عمق زلزله های مرتبط با پهنه های شناسایی شده، بیانگر این مطلب است که گسل های زیر سطحی شناسایی شده احتمالا پی سنگی هستند که ساختارهای اصلی زاگرس چین خورده رانده شده را قطع نموده و موجب تغییرشکل هایی در آنها و یا زایش ساختارهای جدید شده اند. غالب این گسل های زیر سطحی در نقشه های زمین شناسی هم مقیاس دیده نمی شوند که خود اهمیت کاربرد توام تصاویر ماهواره ای و داده های زمین مغناطیس را در شناسایی آنها نشان می دهد. ساختارهای جدیدی که بصورت تاقدیس های ملایم و با روندی متفاوت از روند چینهای بخش پیش بوم کوهزاد زاگرس هستند می توانند اهداف مناسب اکتشافات هیدروکربوری در آینده باشند.
    کلیدواژگان: پهنه دزفول، پهنه های گسلی عرضی، برشی، خطواره های گسلی، خطواره های مغناطیسی، کمربند زاگرس، گسل های پی سنگی
  • ابراهیم قاسمی نژاد، الهه زارعی صفحه 133
    برش الگوی سازند گورپی در تنگ انبار سفید در شمال شرق شهر لالی مورد مطالعه قرار گرفت. براساس مطالعه فرامینیفرها سن سازند گورپی دراین برش به پالئوسن پسین (Thanetien) می رسد و مرزکرتاسه - ترشیر (K/T) تقریبا در 57 متری مرز تفکیک کننده این سازند با سازند پابده واقع است. بررسی فرامینیفرها در مرز K/T نشان می دهد که گروه های polytaxic از قبیل rugoglobigerinids, globotruncanids pseudotextularids که در مقابل تغییر شرایط محیطی حساس هستند (ecological specialists) و دارای اندازه بزرگ و تزئینات و مورفولوژی پیچیده بوده اند در مرز K/T منقرض شده اند. در مقابل گروه های oligotaxic بسیار کوچک ترشیری وفرمهای غیر حساس (ecological generalist) با اندازه کوچک، مورفولوژی ساده و پوسته نازک ازقبیل hedbergellids, heterohelicids در این مرز ظهور یافته اند. دراین مقاله این تغییرات گسترده درفون فرامینیفرها درطرفین مرز K/T، مطالعه گردیده وعلل آن مورد بررسی قرار گرفته است. از آنجائیکه اصولا علل تغییرات در ترکیب فونا، ناشی از تغییر در فاکتورهای اکولوژیکی است به همین دلیل مهمترین فاکتورهای اکولوژیکی از جمله شوری، دما، اکسیژن، pH، نوع جریانات و میزان مواد غذایی مطالعه و بررسی شد. این مطالعات نشان می دهد که کاهش دما، شوری، اکسیژن و آلکالینیته محیط به همراه، افزایش جریانات دریایی و مواد غذایی ازجمله مهمترین عوامل تغییر فونا درمرز K/T می باشند. این تغییرات احتمالا حاصل جریانات بالارونده (upwelling) هستند که خود ناشی از یک پسروی در انتهای کرتاسه و سپس یک پیشروی همراه با کاهش درجه حرارت در ابتدای ترشیاری می باشند.
    کلیدواژگان: یالئواکولوژی، سازند گورپی، فرامینیفرهای پلاژیک، مواد ارگانیکی، کرتاسه، ترشیر
  • Kamali M.R، Fathi Mobarakabad A، Mohsenian E.، محمدرضا کمالی، افشین فتحی مبارک آباد، الهام محسنیان صفحه 1
    دزفول فروافتاده در جنوب غرب ایران واقع شده و یکی از نفتخیزترین مناطق دنیا برای اکتشاف و توسعه میدان محسوب می گردد. در این ناحیه لایه های متعدد سنگ منشاء با سن های زمین شناسی متفاوت وجود دارند. لذا به منظور تعیین زمان تولید نفت از سازند پابده مدلسازی تدفین رسوبات و حرارتی انجام گردید. از اطلاعات لاگ، زمین شناسی، چینه شناسی و آنالیز نمونه های چاه شامل کنده حفاری بعنوان داده های پایه جهت بازسازی تاریخچه تدفین رسوبات استفاده شد. سپس کالیبره سازی مدلهای یک بعدی و دو بعدی تکامل حرارتی حاصل از بازسازی تاریخچه تدفین رسوبات و داده های آزمایشگاهی شامل انعکاس ویترنیت، رسانائی حرارتی، دمای سطح و ته چاه و اطلاعات مربوط به آب و هوای دیرینه صورت پذیرفت. همچنین مدلهای حرارتی دیرینه رسوبات با داده های ژئوشیمیایی اندازه گیری شده در آزمایشگاه به منظور بررسی دقیق زمان زایش نفت از سنگ منشاء پابده تطبیق داده شد. نتایج بدست آمده بصورت نمودارها و نقشه جهت نشان دادن تکامل حوضه رسوبی ارائه گردیده است. سازند پابده در این ناحیه بلحاظ سنی جوانترین سنگ منشاء محسوب می شود و کروژن آن غالبا از نوع II و مخلوطی از انواع II و III می باشد و این سازند در بیشتر میادین دزفول فروافتاده به مرحله زایش نفت رسیده است. ولی در مقام مقایسه نسبت به سازند کژدمی نفت کمتری را تولید کرده است. بیشتر نفت تولید شده محدود به نواحی عمیق و بخش مرکزی حوضه شده که بطور نسبی دمای بالاتری را دریافت کرده است. براساس مدلسازی حرارتی سازند پابده در حال حاضر به لحاظ پختگی در مراحل بلوغ اولیه تا میانی می باشد..
    کلیدواژگان: سازند پابده، زاگرس، دزفول فروافتاده، ژئوشیمی آلی، مدلسازی
  • M. Ghavidel، syooki، محمد قویدل سیوکی صفحه 13
    روی هم رفته 66 نمونه سطحی از سازندهای میلا، لشکرک و قلی از کوه خرباش (نزدیک ده ملا) جهت تعیین سن واحدهای سنگ چینه ای انتخاب و مورد بررسی پالینولوژی قرار گرفت. این مطالعه همچنین به منظور تعیین ارتباط جغرافیایی دیرینه ناحیه مورد مطالعه با نیمکره های شمالی و جنوبی در زمان ته شین شدن این رسوبات در پالئو زونیک، مورد مطالعه قرار گرفت. 52 پالینومورف (51 آکریتارش و یک جلبک) از این رسوبات گزارش گردید که بر مبنای ارزش بایواستراتیگرافی، شش بایوزون قابل تقسیم هستند. مجموعه آکریتارش زون I در رسوبات بخش بالایی سازند میلا ظاهر می شود که سن کامبرین بالایی دارد. مجموعه های آکریتارش زون های II تا IV در سازند لشکرک ظاهر می شوند و سن اردویسین زیرین (ترمادویسین- آرنیگین) دارند. مجموعه فسیلی V تا VI در سازند قلی وجود دارند و معرف اردویسین بالایی (کارادویسین-آشگیلین) برای این سازند می باشد. بر مبنای اطلاعات پالینولوژی حاصله، دو نبود چینه شناسی در داخل ستون چینه شناسی مورد مطالعه وجود دارد. اولین نبود چینه شناسی بین سازند قلی و لشکرک وجود دارد که این نبود چینه شناسی رسوبات اردویسین میانی را در بر می گیرد. دومین نبود چینه شناسی بین سازندهای قلی و جیرود وجود دارد که تمام رسوبات دوره سیلورین و دونین زیرین و میانی را در بر می گیرد. نبود چینه شناسی فوق الذکر احتمالا با فاز کوهزائی کالدونین مطابقت دارد. مجموعه های متنوع آکریتارش در کامبرین بالایی (سازند میلا) و اردویسین زیرین و بالایی (سازندهای لشکرک و قلی) پیشنهاد می کند که یک محیط دریایی در زمان برجای گذاشتن این توالی رسوبی در ناحیه مورد مطالعه وجود داشته است. مقایسه گونه های آکریتارش گزارش شده از کوه خرباش(نزدیک ده ملا) با گونه های گزارش شده از سایر نقاط جهان پیشنهاد می کند که سلسله جبال البرز بخشی از خشکی گندوانا در زمان اردویسین بوده است
    کلیدواژگان: آکریتارش، اردویسین، بایواستراتیگرافی، پالئوژئوگرافی، کامبرین، البرز مرکزی، شمال ایران
  • Bagheri A.M، Biranvand B.، علی محمد باقری، بیژن بیرانوند صفحه 29
    شناسایی گونه های سنگی و تشخیص ناهمگونی های جانبی آن اولین و مهمترین گام در توصیف مخزن و تهیه مدل زمین شناسی آن می باشد. در این مطالعه تعیین گونه های سنگی و بخش بندی مخزن در سازند آسماری یکی از مخازن ناهمگون کربناته و ماسه سنگی ایران انجام شده است. ابتدا با تلفیق داده های آنالیز مغزه شامل فشار مویینگی، تخلخل، نفوذپذیری و توصیف مغزه ها با نمودارهای پتروفیزیکی، گونه های سنگی مختلف کربناته و ماسه سنگی در مخزن شناسایی گردید و بر اساس نتایج آن، مخزن به بخشهای تولیدی و غیر تولیدی تقسیم بندی شد. گونه های سنگی شناسایی شده از مغزه های نفتی4 چاه همراه با نمودار های پتروفیزیکی متناظر در یک برنامه کامپیوتری بر مبنای روش فازی آموزش داده شد و اعتبار مدل با آزمایش در چاه های مغزه گیری شده دیگر سنجیده شد. سپس گونه های سنگی در 28 چاه فاقد مغزه شناسایی گردید. نتایج بیانگر تطابق قابل قبول بین گونه های سنگی حاصل از مطالعه مغزه و گونه های سنگی بدست آمده از روش فازی می باشد.
    کلیدواژگان: نفوذپذیری، فشار مویینگی، گونه های سنگی، منطق فاری، نمودارهای پتروفیزیکی
  • A.R. Ashouri، علیرضا عاشوری صفحه 39
    فونهای Icriodus و Polygnathus دونین پسین ناحیه طبس، شرق ایران و دونین میانی - پسین کوه های البرز شمال ایران مورد بررسی قرار گرفته است. 23 گونه و یا زیرگونه Icriodus و 33 گونه Polygnathus تشریح و نمایش داده شده است. از جمله پنج گونه جدید Ic. housei، Ic. talenti، Ic. bultyncki،Ic. walliseri و Ic. jafariani..
    کلیدواژگان: ایران، دونین پسین، دونین میانی، کنودونتها
  • V. Tavakoli A. Amini صفحه 69
    زون بندی مخازن نفتی بر اساس خصوصیات اصلی سنگها از مهمترین وظایف کارشناسان صنعت نفت می باشد. خصوصیات اصلی سنگها اغلب با توصیف دقیق صحرایی (تعیین لیتوفاسیس ها) و آزمایشگاهی (تعیین پتروفاسیس ها) مشخص می گردد. تعیین دقیق رخساره های اصلی (لیتوفاسیس + پتروفاسیس) در اغلب مطالعات زیرسطحی به سبب عدم وجود مغزه و خرده های حفاری امکان پذیر نیست. در چنین شرایطی که داده های لاگ تنها داده در دسترس می باشند، رخساره لاگ (رخساره الکتریکی) جایگزین رخساره رسوبی می گردد. مطالعه حاضر با استفاده از آنالیز خوشه ایچندمتغیره به تعیین رخساره های لاگ سازند آسماری در میدان مارون بر اساس برنامه نویسی الگوریتم جدیدی در نرم افزار متلب (MATLAB) می پردازد. تعیین رخساره های لاگ سازند آسماری در چاهی انجام می گیرد که دارای پوشش کامل مغزه است. برای اطمینان از صحت روش رخساره های لاگ تعیین شده با لیتوفاسیس های به دست آمده از توصیف مغزه ها مقایسه می گردد. بدین ترتیب درجه اطمینان روش و حد بریدگی جهت تعیین رخساره های لاگ در این سازند مشخص می گردد. نتایج این مطالعه دارای کاربرد اساسی در مطالعه چاه های فاقد مغزه در این میدان می باشد
    کلیدواژگان: آناليز خوشه اي چند متغيره، جنوب ايران، رخساره لاگ، زون بندي مخزن، ميدان مارون