فهرست مطالب

فیض - سال یازدهم شماره 3 (پیاپی 43، پاییز 1386)

مجله فیض
سال یازدهم شماره 3 (پیاپی 43، پاییز 1386)

  • 80 صفحه،
  • تاریخ انتشار: 1387/01/05
  • تعداد عناوین: 11
|
  • محمد کاظم غریب ناصری، علی اصغر پیله وران، نگین شامنصوری صفحه 1
    سابقه و هدف
    با توجه به عوارض ناشی از اسهال و علی رغم وجود داروهای صنعتی، تلاش برای یافتن گیاهانی که بتوانند حرکات عضله ی صاف روده را کاهش دهند، همچنان ادامه دارد. بعضی از گیاهان مانند کرفس که مصرف خوراکی دارند علاوه بر ارزش غذایی دارای اثرات فارماکولوژیکی نیز می باشند. کرفس (Apium graveolens) از خانواده ی چتریان (Apiaceac) است که دارای اثرات ضددرد، ضدالتهاب، کاهنده ی فشار خون، کاهنده ی چربی خون و مدر بوده و از ترکیبات مهم آن فلاوونوئیدها می باشد. کرفس در طب سنتی به عنوان ضدنفخ استفاده می شود. هدف از این تحقیق بررسی اثر ضدانقباضی عصاره ی آبی الکلی برگ کرفس بر فعالیت انقباضی ایلئوم موش صحرایی می باشد.
    مواد و روش ها
    پودر برگ کرفس با الکل 70 درصد با روش خیساندن عصاره گیری شد. ایلئوم موش صحرایی نر نژاد ویستار جدا گردید و انقباضات آن تحت یک گرم کشش، در حمام بافت حاوی محلول تایرود به روش ایزوتونیک ثبت شد. نتایج با استفاده از آزمون های ANOVA وTukey HSD مقایسه شدند.
    نتایج
    غلظت های تجمعی عصاره ی (25/0 تا mg/ml 4) انقباضات ناشی از کلرورپتاسیم (mM60) و کارباکول (μM10) را به صورت وابسته به غلظت کاهش داد (0001/0p<). اینکوبه کردن بافت (30 دقیقه) با پروپرانولول (μM1) و یا نالوکسون (μM1) و نیز 20 دقیقه با L-NAME (μM100) عملکرد ضدانقباضی عصاره را کاهش نداد. اینکوبه کردن بافت (5 دقیقه) با گلیبنکلامید (μM10) و یا تترااتیل آمونیوم (mM1) اثر ضدانقباضی عصاره را کاهش نداد. انقباضات ناشی از کلرورکلسیم (5/0 تا mM 8) در محلول تایرود فاقد کلسیم با پتاسیم بالا (mM60) توسط عصاره (mg/ml 1) کاهش یافت (05/0p< تا 001/0p<).
    نتیجه گیری
    عصاره ی برگ کرفس انقباض ایلئوم موش صحرایی را به صورت وابسته به غلظت مهار نمود. با توجه به نتایج به دست آمده می توان احتمال داد که کانال های کلسیمی ولتاژی و لیگاندی در پیدایش این اثر ضدانقباضی نقش داشته باشند. ولی گیرنده های بتاآدرنرژیک، اپیوئیدی، نیتریک اکساید و کانال های پتاسیمی در آن نقشی ندارند. همچنین احتمال دارد که ماده ی فلاوونوئیدی آپیجنین موجود در کرفس، مسوول این فعالیت باشد.
    کلیدواژگان: ضد انقباض، برگ کرفس، ایلئوم، موش صحرایی
  • محمدعلی تخشید، جعفر آی، سید جواد علوی، علیرضا توسلی صفحه 8
    سابقه و هدف
    نتایج متضادی از اثرات سلامت بخشی روغن ماهی در بیماران کولیت السراتیو گزارش شده است. با وجود اثرات ضدالتهابی، اسیدهای چرب امگا-3 موجود در روغن ماهی موجب کاهش سیستم دفاعی آنتی اکسیدانی روده و در نتیجه آسیب اکسیداتیو بافت روده می شوند. ویتامین های A و E مانع از اکسید شدن اسیدهای چرب غیراشباع می گردند. لذا هدف این مطالعه ارزیابی اثر رژیم های غذایی غنی از روغن ماهی و ویتامین های A و E بر کاهش التهاب و ترمیم آسیب های بافتی کولون در نمونه ی تجربی کولیت اولسراتیو حاد می باشد.
    مواد و روش ها
    در یک مطالعه ی تجربی تعداد 80 موش صحرایی نژاد ویستار به دو گروه درمانی و پیش درمانی تقسیم گردیدند. موش ها در گروه درمانی تزریق درون رکتومی سالین (گروه کنترل) یا تزریق درون رکتومی اسیداستیک (1 میلی لیتر اسید استیک 4 درصد) به منظور ایجاد کولیت دریافت داشتند و پس از ایجاد کولیت برای مدت یک هفته رژیم غذایی استاندارد (گروه کولیت)، رژیم غذایی حاوی ده درصد روغن ماهی و ویتامین A 2/1میلی گرم/کیلوگرم ماده غذایی (گروه FA) و یا رژیم غذایی حاوی ده درصد روغن ماهی و ویتامین E2گرم/کیلوگرم ماده ی غذایی (گروه FE) دریافت داشتند. گروه کنترل رژیم غذایی استاندارد دریافت داشتند. پس از یک هفته آسیب های ماکروسکوپی و میکروسکوپی کولون مورد ارزیابی قرار گرفت. در گروه پیش درمانی موش ها برای مدت یک هفته با رژیم غذایی استاندارد (گروه کولیت)، رژیم غذایی حاوی ده درصد روغن ماهی و ویتامین A2/1میلی گرم/کیلوگرم ماده ی غذایی (گروه PFA) و یا رژیم غذایی حاوی ده درصد روغن ماهی و ویتامین E2گرم/کیلوگرم ماده ی غذایی (گروه PFE) تغذیه شدند و سپس در آنها کولیت ایجاد گردید. موش های گروه کنترل تزریق درون رکتومی سالین دریافت داشته و با رژیم غذایی استاندارد تغذیه شدند. دو روز پس از ایجاد کولیت آسیب های ماکروسکوپی و میکروسکوپی کولون مورد ارزیابی قرار گرفت.
    نتایج
    تزریق درون رکتومی اسیداستیک موجب آسیب های شدید ماکروسکوپی (نمره ی کل= 0/0±0/5) و میکروسکوپی بافت مخاطی کولون (نمره ی کل= 3/1±7/9) گردید. در گروه درمانی، موش های صحرایی که رژیم غذایی FE دریافت داشتند آسیب های ماکروسکوپی (نمره ی کل= 3/0±0/1) و میکروسکوپی (نمره ی کل= 7/0±7/2) کمتری نسبت به گروه کولیت نشان دادند (05/0>p نسبت به گروه دارای بیماری) در حالی که آسیب های ماکروسکوپی (نمره ی کل= 7/0±2/3) و میکروسکوپی (نمره ی کل= 8/0±8/7) در موش های صحرایی دریافت کننده رژیم غذایی FA تفاوتی با گروه دارای بیماری نشان ندادند. در گروه پیش درمانی هیچ یک از رژیم های غذایی اثری بر پیشگیری از آسیب های میکروسکوپی و ماکروسکوپی کولون نداشتند.
    نتیجه گیری
    این مطالعه پیشنهاد می کند که رژیم غذایی غنی از روغن ماهی همراه با مقادیر بالای ترکیب آنتی اکسیدان ویتامین E می تواند در کاهش التهاب و ترمیم آسیب های بافتی در کولیت اولسراتیو موثر باشد درصورتی که مصرف رژیم غذایی غنی از روغن ماهی و ویتامین A در درمان بیماری موثر نیست.
    کلیدواژگان: کولیت اولسراتیو، روغن ماهی، ویتامین A، ویتامین E
  • مهرداد شریعتی، مختار مختاری، منصوره بهنامی صفحه 15
    سابقه و هدف
    ستیریزین یک داروی آنتی هیستامینیک قوی است که می تواند روند تولید نیتریک اکسید را که یک ترکیب تضعیف کننده ی استروئیدسازی است را مهار کند. بنابراین به طور احتمال داروی فوق در ترشح هورمون تستوسترون نقش خواهد داشت. در این تحقیق اثر داروی ستیریزین بر غلظت هورمون های تستوسترون، FSH، LH و فرآیند اسپرم سازی مورد بررسی قرار گرفته است.
    مواد و روش ها
    تعداد 50 سر موش صحرایی نر بالغ از نژاد ویستار بدون محدودیت آب و غذا و چرخه ی 12 ساعته تاریکی و روشنایی به 5 گروه تقسیم شدند که در هر گروه 10 حیوان قرار داشتند. گروه کنترل (الف) از آب و غذای استاندارد و آزمایشگاهی استفاده کرده و تحت تیمار با هیچ ترکیبی قرار نگرفتند. گروه شاهد (ب) آب مقطر را به عنوان حلال دارو دریافت کردند. گروه های تجربی (ج، د، ه) به مدت 28 روز دارو را با مقادیر 20، 40 و 80 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن به صورت خوراکی دریافت کردند. در روز بیست و نهم از تمام گروه ها خون گیری به عمل آمد و از نمونه های خونی جمع آوری شده برای اندازه گیری غلظت سرمی هورمون های LH، FSH و تستوسترون به روش رادیوایمیونواسی استفاده شد. همچنین بیضه ها از بدن خارج شدند و پس از تهیه ی مقاطع بافتی و رنگ آمیزی، تغییرات بافتی بیضه بین گروه های آزمایش بررسی شد. نتایج به دست آمده با استفاده از آزمون ANOVA و دانکن ارزیابی شدند.
    نتایج
    نتایج حاصل نشان دادند که در میانگین غلظت سرمی هورمون تستوسترون در گروه تجربی 80 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن نسبت به گروه کنترل در سطح 05/0p≤ افزایش معنی دار مشاهده شده است. همچنین اختلاف معنی داری در میزان هورمون های LH و FSH در گروه های تجربی با گروه کنترل مشاهده نشد. در زنجیره ی سلولی اسپرم سازی نیز اختلاف معنی داری بین گروه های تجربی و کنترل مشاهده نشد.
    نتیجه گیری
    به طور احتمال ستیریزین در طی دوره ی 28 روزه خوراکی از طریق افزایش گیرنده های LH در سلول های لیدیگ منجر به افزایش فعالیت بیضه برای ترشح تستوسترون می گردد. نتایج حاصله از مطالعات بافتی نشان داد ستیریزین در طول 28 روز تاثیری بر تعداد سلول های سرتولی، لیدیگ و تراکم اسپرم در لوله های منی ساز ندارد.
    کلیدواژگان: ستیریزین، تستوسترون، LH، FSH، بیضه، موش صحرایی
  • بمانعلی جلالی خان آبادی، عزیزالله صادقی صفحه 19
    سابقه و هدف
    فشار خون بالا یکی از عوامل خطرساز بیماری های قلبی عروقی است، و مشخص شده است که اکسیدپذیری لیپیدها در این بیماران افزایش می یابد. علی رغم شیوع پرفشاری خون در ایران، اطلاعات زیادی در مورد اکسید شدن لیپیدها در مبتلایان وجود ندارد. هدف از این مطالعه بررسی ارتباط بین غلظت و قابلیت اکسیدپذیری لیپیدهای سرم در بیماران مبتلا به فشار خون بالا بوده است.
    مواد و روش ها
    در 100 نفر (50 زن و 50 مرد) بیمار مبتلا به فشار خون بالا (160±30 mm Hg) با سن 6/12±56 سال، غلظت لیپیدهای سرم اندازه گیری و قابلیت اکسیدپذیری آنها ارزیابی شد. کلسترول تام، تری گلیسرید، کلسترول لیپوپروتئین سنگین، و اسیداوریک، با روش های معمول آزمایشگاهی تعیین مقدار شدند. برای بررسی اکسیدپذیری لیپیدها، به سرم رقیق شده مس اضافه و اکسید شدن لیپیدها با تعیین جذب نوری پیگیری شد. پارامترهای اکسید شدن از جمله زمان تاخیر، حداکثر سرعت و بیشترین مقدار اکسید شدن، برای هر نمونه محاسبه گردید. از نرم افزار Excel برای رسم منحنی کینتیکی و از t-test و آزمون همبستگی برای مقایسه میانگین و تعیین ضریب همبستگی متغیرها استفاده شد.
    نتایج
    همبستگی معنی داری بین زمان تاخیر اکسید شدن و غلظت اسید اوریک (r=0.34، p=0.009) مشاهده شد. بین حداکثر سرعت و بیشترین مقدار اکسید شدن، همبستگی معنی داری با غلظت کلسترول (r=0.46، p= 0.001 و r=0.52، p=0.001) و غلظت تری گلیسرید (r=0.34، p= 0.008 و r=0.38، p= 0.003) مشاهده شد.
    نتیجه گیری
    نتایج نشان می دهد که افزایش غلظت اسیداوریک در بیماران مبتلا به فشار خون بالا ممکن است، در جلوگیری از شروع اکسید شدن لیپیدها موثر باشد. غلظت لیپیدهای پلاسما در این بیماران ظاهرا تاثیری در زمان تاخیر اکسید شدن ندارد، ولی افزایش آنها همراه با تولید بیشتر ترکیبات حاصل از پراکسیداسیون می باشد.
    کلیدواژگان: فشار خون بالا، لیپیدهای سرم، قابلیت اکسیدپذیری
  • محمدرضا صادقی، مهشید حجت، نیما ناصری، محمود جدی تهرانی، نریمان مصفا، محمد مهدی آخوندی، رویا قدس، علی احمد بیات صفحه 24
    سابقه و هدف
    Inhibin پروتئینی است که در پاسخ به اثر FSH توسط سلول های گرانولوزا و سرتولی ترشح می شود و باعث کنترل ترشح FSH از هیپوفیز قدامی می گردد. ارزیابی این پروتئین نقش ارزنده ای در آگاهی از وضعیت باروری در زنان و همچنین پیش آگهی از ابتلای جنین به سندروم داون و پره اکلامپسی دارد. اندازه گیری غلظت Inhibin در ارزیابی وضعیت باروری مردان نیز دارای اهمیت می باشد. تا کنون روش های مختلف و طولانی برای تخلیص Inhibin معرفی گردیده است. هدف از این تحقیق خالص سازیInhibin از مایع فولیکولی با روش ایمونوافینیتی می باشد.
    مواد و روش ها
    مایع فولیکولی جمع آوری شده از زنان مراجعه کننده به مرکز درمانی ابن سینا، پس از فیلتراسیون توسط محلول سولفات آمونیوم اشباع، تغلیظ گردید. جهت جداسازی Inhibin، از روش ایمونوافینیتی بر روی ستون کروماتوگرافی جذبی به کمک آنتی بادی تک دودمانی علیه Inhibin استفاده شد. پس از عبور مایع فولیکولی از ستون کروماتوگرافی جذبی، محلول پروتئینی به دست آمده به کمک روش SDS-PAGE و وسترن بلات ارزیابی شد.
    نتایج
    وجود تک باند 32 کیلودالتونی بعد از رنگ آمیزی نقره موید حضور Inhibin بود. نتیجه ی آزمون وسترن بلات نشان دهنده ی شناسایی اپی توپ توسط آنتی بادی علیه Inhibin می باشد. راندمان ستون در جداسازی Inhibin با استفاده از روش کروماتوگرافی افینیتی 92 درصد می باشد.
    نتیجه گیری
    این روش در مقایسه با بسیاری از روش های بیوشیمیایی از راندمان بالایی برخوردار می باشد. با این حال به دلیل عدم دسترسی به مایع فولیکولی انسان در حجم انبوه، تخلیص Inhibin توسط روش ذکر شده در این مقاله بیشتر برای کاربردهای آزمایشگاهی در مقادیر کم بوده و در مقادیر انبوه تولید Inhibin نوترکیب توصیه می شود.
    کلیدواژگان: Inhibin، مایع فولیکولی، تخلیص، آنتی بادی تک دودمانی
  • سیروس دارابیان، علی عباسی صفحه 31
    سابقه و هدف
    تنگی تنه ی اصلی کرونر چپ (LMTD) خطرناک ترین درگیری منفرد عروق کرونر محسوب می گردد و عوامل متعددی در تنگی آن موثر است. لذا پژوهش حاضر به منظور تعیین ارتباط عوامل خطرساز ایسکمی قلب با تنگی تنه ی اصلی شریان کرونر چپ انجام گرفته است.
    مواد و روش ها
    در یک مطالعهCase-Control و داده های 7857 بیمار که در طی سال های 1383 و 1384 در مرکز قلب تهران آنژیوگرافی شده بودند، مورد مطالعه قرار گرفت. بیماران بر اساس یافته های آنژیوگرافی در 3 گروه نرمال (1316 نفر)، تنگی عروق کرونر (6221نفر) و تنگی ≥50 درصد TD LM، (320 نفر) قرار گرفتند. عوامل خطر شامل سن، جنس مرد، فشار خون، چربی خون، دیابت، مصرف سیگار، سابقه ی خانوادگی و مصرف ماده ی مخدر جمع آوری شد. آنالیز چندمتغیره جهت تعیین ارتباط هر فاکتور با بیماری عروق کرونر با Logistic regression انجام شد.
    نتایج
    میانگین سنی بیماران (22/10±56/57) سال و 1/63 درصد بیماران مرد بودند. فراوانی LMTD، 1/4 درصد بود. اعتیاد به ماده مخدر نیز مانند عوامل خطرساز شناخته شده بیماری عروق کرونر به طور معنی دار در بین مبتلایان به CAD و LMTD در مقایسه با نرمال بالاتر بود. بررسی Chi2 و One-way ANOVA و Logistic regression Multiple نشان داد که سن، جنس مرد و ابتلا به افزایش چربی خون بر خلاف دیگر عوامل خطرساز مورد مطالعه عوامل خطرساز مستقل و معنی دار برای LMTD بودند. همراهی چند عوامل خطرساز احتمال ابتلا به LMTD را افزایش می دهد.
    نتیجه گیری
    استعمال ماده ی مخدر مانند سایر عوامل خطر می تواند به عنوان یک عوامل خطرساز مستقل بر بیماری عروق کرونر باشد و همراهی آنها خطر ابتلا به بیماری ایسکمی را بیشتر نشان دادند و ضرورت مطالعه بیشتری را نشان می دهد.
    کلیدواژگان: تنه ی اصلی کرونر چپ، بیماری عروق کرونر، تریاک، آنژیوگرافی، عوامل خطر
  • سید علیرضا طلایی زواره، وحید شیبانی، محمود سلامی زواره صفحه 36
    سابقه و هدف
    سیگنال های حسی محیطی به ویژه در اوان زندگی اثر شگرفی در تکامل و عملکرد مغز دارند. در این تحقیق اثر محرومیت از نور و هورمون ملاتونین روی پدیده ی تقویت پاسخ های میدانی ثبت شده در ناحیه CA1 هیپوکامپ مورد بررسی قرار گرفته است.
    مواد و روش ها
    این مطالعه به صورت in vivo روی دو گروه (32n=) در موش های صحرایی نر 45 روزه صورت گرفت. یک گروه در دوره های روشنایی تاریکی استاندارد (Light Reared-LR) و گروه دیگر از بدو تولد تا لحظه ی آزمایش در تاریکی کامل (DarkReared-DR) پرورش یافتند. موش های هر گروه به دو زیرگروه کنترل و دریافت کننده دارو تقسیم شدند. با تحریک کولترال شافر ناحیه CA3 هیپوکامپ، پاسخ های میدانی نورون ها در ناحیه ی CA1 ثبت شدند. 30 دقیقه پس از پایدار شدن پاسخ ها، در گروه های کنترل، نمکی و در گروه های دارو، ملاتونین با غلظت 2 میکروگرم تزریق گردید و 30 دقیقه دیگر ثبت ادامه یافت. سپس تحریک تتانیک اعمال شد و آزمایش به مدت 120 دقیقه دیگر ادامه یافت.
    نتایج
    نتایج این مطالعه نشان می دهد که در هر گروه کنترل LR و DR، LTP القا شد ولی بزرگی و پایداری آن در گروه LR بیشتر بود. ملاتونین در هر دو گروه LTP را کاهش داد. این کاهش در موش های LR بسیار محسوس تر از موش های DR بود.
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد که ملاتونین موجب مهار LTP در پاسخ های ناحیه CA1 می شود که این اثر مهاری در گروه LR بسیار برجسته است. علت اثر ناچیز ملاتونین در گروه DR می تواند به حساسیت پایین تر گیرنده های این هورمون به دلیل افزایش سطح سرمی ملاتونین ناشی از نگهداری حیوانات در تاریکی نسبت داده شود.
    کلیدواژگان: محرومیت از نور، ملاتونین، LTP، هیپوکامپ، موش صحرایی
  • محسن تقدسی، سید محمود سیدینیاسر، سید غلامعباس موسوی صفحه 45
    سابقه و هدف
    با توجه به شیوع انفارکتوس میوکارد و اهمیت شناخت و تشخیص زودهنگام آن و این که عدم رسیدگی به موقع می تواند موجب عوارض ناگواری به ویژه دیس ریتمی های قلبی و یا در مراحل پیشرفته تر باعث مرگ شود، این مطالعه به منظور تعیین میزان تاخیر بیماران و علل تاخیر آنها در مبتلایان به انفارکتوس میوکارد بستری در بیمارستان شهید بهشتی کاشان سال 1382 انجام شد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه با طراحی مقطعی، بر روی 200 بیمار مبتلا به انفارکتوس میوکارد صورت گرفت. اطلاعات مربوط به بیماران از قبیل سن و جنس، میزان درآمد، تحصیلات، سابقه ی بیماری قبلی، اولین محل مراجعه پس از درد، چگونگی انتقال به بیمارستان، محل و زمان شروع درد، علایم همراه و علل تاخیر در پرسشنامه ثبت گردید و افرادی که پس از شروع درد کمتر از دو ساعت مراجعه نمودند، مراجعه بهنگام، 4-2 ساعت تاخیر جزیی، 8-4 ساعت تاخیر متوسط و بیشتر از 8 ساعت، تاخیر اطلاق گردید. وضعیت اقتصادی بر اساس حقوق ماهانه، داشتن ماشین، مستاجر بودن و میزان درآمد تعیین شد و داده ها با کمک شاخص های آماری توصیف و با آزمون c2، OR، CI مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    نتایج
    از 200 بیمار مورد مطالعه، 138 نفر (69 درصد) مرد بودند. 131 نفر (5/65 درصد) با تاخیر مراجعه کرده بودند که بیشترین تاخیر طولانی مربوط به زنان بود (47 نفر معادل 8/75 درصد). افزایش سن باعث طولانی شدن زمان تاخیر به خصوص در گروه سنی 60-45 سال شده بود (0008/0 p). 28 نفر (1/45 درصد) و بیماران با تحصیلات پایین 73 نفر 5/74 درصد، میزان درآمد پایین 34 نفر 1/79 درصد، نسبت به دیگران تاخیر بیشتری نشان دادند (01/0 p). 154 نفر (77 درصد) بیمار قبل از رسیدن به بیمارستان ابتدا به پزشک عمومی مراجعه کردند. فقط 46 نفر (23 درصد) مستقیما به بیمارستان مراجعه کرده بودند که از 154 نفر، 89 درصد (137 نفر) تاخیر طولانی بیش از 8 ساعت) داشتند. همچنین 5/14 درصد از بیماران برای انتقال به بیمارستان از اورژانس 115 کمک خواسته بودند (0254/0p). علاوه بر این وجود علایمی مثل تهوع، استفراغ، تنگی نفس و سردرد همراه درد قلبی داشتند باعث شده بود که حدود 4/88 درصد از بیماران مراجعه بهنگام به بیمارستان داشته باشند و بیمارانی که در هنگام بروز علایم قلبی در داخل شهر بودند مراجعه بهنگام بستری نسبت به بیمارانی که خارج از شهر بودند داشتند. (7/60 درصد) شروع درد قلبی در طول شب باعث تاخیر طولانی بیشتری در بیماران شده بود (4/52 درصد) و بالاخره شایع ترین علت تاخیر در بیماران به ترتیب انتظار بهبودی خود به خودی (50 درصد)، نسبت دادن درد به علل غیرقلبی و اهمیت ندادن به درد بوده که این یافته در مردان شایع تر از زنان بوده است (2/56 درصد).
    نتیجه گیری
    با توجه به تاخیر بیش از نیمی از مبتلایان به انفارکتوس میوکارد با علل انتظار بهبود خود به خودی، نسبت دادن بیماری به علل غیرقلبی و کاهش اطلاعات آموزشی و اهمیت مراجعه به موقع آنها، توجه بیشتر به تاخیر قبل از بیمارستان و عوامل مرتبط با آن به ویژه دادن آگاهی از علایم، لزوم مراجعه به موقع، روند مراجعه و انتقال بیماران را در مبتلایان نشان می دهد.
    کلیدواژگان: میزان تاخیر، علل تاخیر، انفارکتوس میوکارد، تاخیر قبل از بیمارستان
  • عباس درودگر، محسن اربابی، محمدرضا رضوی، مهدی محبعلی، فخرالدین صدر، زهره تشکر صفحه 52
    سابقه و هدف
    با توجه به شیوع لیشمانیوز جلدی در مناطق مختلف جهان و ایران و نظر به اینکه ترکیبات پنج ظرفیتی آنتی موان که برای درمان این بیماری به کار می رود دارای عوارض جانبی متعددی می باشد، استفاده از گیاهان دارویی مورد تاکید قرار گرفته است. این تحقیق به منظور بررسی تاثیرگیاه دارویی درمنه بر روی زخم های حاصل از لیشمانیا ماژور در موش آزمایشگاهی نژاد BALB/c در دانشگاه علوم پزشکی کاشان انجام گرفت.
    مواد و روش ها
    تحقیق با طراحی تجربی صورت گرفت. غلظت های 1، 3 و 5 درصد اموسیون هیدروالکلی گیاه درمنه (Artemisia sieberi) بر روی 5 گروه 10 تایی موش سفید کوچک که قبلا توسط پروماستیگوت های زنده و فعال لیشمانیا ماژور (MHOM/64/IR/ER75) زخمی شده بودند مورد آزمایش قرار گرفت. سه گروه 10 تایی از جمعیت موش ها به گروه های تجربی (دریافت کننده ی غلظت های 1، 3 و 5 درصد) و 20 سر موش دیگر در 2 گروه 10 تایی به گروه های کنترل (بدون هرگونه مداخله و تجویز الکل 80 درصد) تقسیم شدند. کلیه ی موش ها به منظور مشاهده ی میکروسکوپی آماستیگوت مورد آزمایش قرارگرفتند و در صورت مثبت بودن تحت درمان واقع شدند. درمان به شکل موضعی سه بار در روز و حداکثر به مدت 30 روز انجام شد. در پایان هر 10 روز قطر زخم ها تعیین و از نظر وجود آماستیگوت ها مورد بررسی قرار گرفتند. تغییرات قطر زخم ها در هریک از گروه ها با استفاده از آزمون های آماری Paired t-test، ANOVA و Tukey مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    نتایج
    بهبودی کامل بعد از پایان دوره ی 30 روزه درمان در هیچ کدام از موش های تحت درمان با غلظت های مورد بررسی درمنه مشاهده نشد و آزمایشات میکروسکوپی نمونه های گرفته شده از موش های مورد بررسی مثبت بود.
    نتیجه گیری
    اسانس درمنه در غلظت های 1، 3 و 5 درصد در درمان زخم لیشمانیا ماژور موثر نمی باشد و اموسیون گیاهی درمنه درکاهش قطر زخم ها و کاهش معنی دار اجسام لیشمن زخم موش ها پس از پایان دوره ی درمانی بی تاثیر بود.
    کلیدواژگان: لیشمانیا ماژور، اسانس، درمنه، موش BALB، c
  • محمدرضا عابدین زاده، مریم راستی بروجنی صفحه 57
    سابقه و هدف
    کاهش فشار سهمی اکسیژن خون یا هیپوکسی باعث اختلال در پایداری سیستم گردش خون (همودینامیک) و افزایش آستانه ی تشنج در بیمارانی که تشنج درمانی الکتریکی یا (Electro Convulsive Therapy) دریافت می کنند می شود هدف از این مطالعه مقایسه ی کاربرد ماسک حنجره ای به جای ماسک صورت بر تغییرات اکسیژن خون، دینامک خون و طول زمان تشنج پس از تشنج درمانی الکتریکی به دنبال بیهوشی عمومی داخل وریدی با داروی تیوپنتال سدیم و سوکسینیل کولین است.
    مواد و روش ها
    در یک مطالعه ی تجربی 66 بیمار 60-20 سال، دسته ی یک و دو انجمن بیهوشی آمریکا (ASA class I and II) که در بخش روان پزشکی بیمارستان هاجر شهرکرد به دلیل ابتلا به افسردگی مزمن کاندید درمان با تشنج درمانی الکتریکی بودند مورد بررسی قرار گرفتند. بیماران به دو گروه 33 نفری تقسیم شدند. سعی شد که بیماران دو گروه از نظر سن، جنس و نوع درمان روان پزشکی متعادل شوند. تمامی بیماران با تیوپنتال سدیم 2 میلی گرم/کیلوگرم، سوکسینیل کولین 5/0 میلی گرم/کیلوگرم به صورت داخل وریدی و تهویه با اکسیژن 100 درصد تحت بیهوشی عمومی قرار گرفتند. تهویه ی ریه ها در گروه یک با کمک ماسک حنجره ای و در گروه دو به روش معمول با ماسک صورت انجام شد. اشباع اکسیژن خون شریانی، فشار خون سیستولی و دیاستولی، تعداد ضربان قلب و طول مدت تشنج در دو گروه قبل از انجام تشنج درمانی الکتریکی و پس از آن اندازه گیری و داده ها بر اساس آزمون کای اسکوئر و t مستقل تجزیه وتحلیل گردید.
    نتایج
    در گروه ماسک حنجره ای اشباع اکسیژن خون شریانی در دقیقه ی سوم و پنجم پس از تشنج درمانی الکتریکی به طور معنی داری بیش از گروه ماسک صورت بود (05/0p<). فشار خون سیستولی و دیاستولی در دقایق سوم و پنجم پس از تحریک الکتریکی در هر دو گروه بالاتر از میزان پایه ی قبل از انجام تشنج درمانی الکتریکی بود (05/0p<). در گروه ماسک حنجره ای، افزایش فشار خون سیستولی در دقیقه ی سوم و فشار خون دیاستولی در دقایق سوم و پنجم به طور معنی داری بیش از گروه ماسک صورت بود (05/0p<). میانگین طول مدت تشنج در گروه ماسک صورت به وضوح کوتاه تر از این زمان در گروه ماسک حنجره ای بود (05/0p<) (در ماسک صورت 11±2/30 و در ماسک حنجره 11±8/38 ثانیه).
    نتیجه گیری
    یافته ها نشان داد که علی رغم افزایش فشار خون دیاستولی در گروه ماسک حنجره ای ولی به دلیل افزایش طول زمان تشنج و افزایش اشباع اکسیژن خون شریانی نسبت به بیماران گروه ماسک صورت، می توان از ماسک حنجره ای به عنوان یک جایگزین موثر برای تهویه ی بیماران کاندید تشنج درمانی الکتریکی استفاده کرد.
    کلیدواژگان: تشنج درمانی الکتریکی، ماسک صورت، ماسک حنجره ای، اشباع هموگلوبین، تشنج
  • اسماعیل فخاریان، محمدرضا فاضل، همایون تابش، زهرا نوابی صفحه 63
    سابقه و هدف
    ضربه به سر یکی از عوامل مهم مرگ و میر در حوادث است. آمار نشان می دهد اغلب این افراد دچار آسیب خفیف هستند. این مطالعه به منظور بررسی میزان بروز، نحوه ی درمان و هزینه ی ضربه های خفیف مغزی در یک دوره ی دوساله در شهرستان کاشان انجام گرفته است.
    مواد و روش ها
    4290 بیمار با ضربه ی مغزی طی سال های 1384-1383 وارد مطالعه شدند. خصوصیات بیماران شامل سن، جنس، نوع حادثه، سطح هوشیاری، و علایم همراه، علل حادثه، پروتکل اداره ی آسیب دیدگان و هزینه ثبت گردید. مصدومین دچار ضربه ی خفیف با GCSS= 14 – 15 (Glasgow Coma Scale Score) در نظر گرفته شده و هزینه های مربوط محاسبه شد. جمعیت تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی کاشان 000‚500 نفر در نظر گرفته شده و میزان بروز تعیین شد.
    نتایج
    3894 نفر (8/90درصد) ضربه ی مغزی خفیف داشتند. نسبت مرد به زن 1: 5/3 بود. میانگین سنی بیماران 13/19±27 سال و شایع ترین گروه سنی 29-20 (9/27 درصد) و 19-10 سال (2/21 درصد) بودند. بیش از 65 درصد مصدومین در سنین زیر 30 سال قرار دارند. حوادث ترافیکی (3/68درصد) شایع ترین عامل آسیب زا بود. از 1629 نفر (48 درصد) از بیماران تصویر جمجمه گرفته شد، که 8/87 درصد نرمال و 2/12 درصد دارای شکستگی بودند. از 400 بیمار (3/10درصد) سی تی اسکن مغزی انجام شد، که 118 مورد آنها غیرطبیعی بوده و هزینه ی بستری این بیماران به طور متوسط 316654 ریال به ازای هر شب می باشد. میزان بروز آسیب های مغزی در هر سال 429 نفر در هر 000‚100 نفر جمعیت بود که رشدی معادل 65 درصد را در کمتر از یک دهه در این مرکز نشان می دهد.
    نتیجه گیری
    نسبت مرد به زن افزایش نشان داد و سن سوانح و حوادث در این منطقه پایین می باشد. با توجه به طبیعی بودن حدود 90 درصد یافته های گرافی جمجمه پیشنهاد می شود کلیه ی آسیب دیدگان پس از طی مراحل اولیه ی درمان، سی تی اسکن شوند و در صورت طبیعی بودن مرخص شوند. به این ترتیب می توان حدود 50 درصد از هزینه های مستقیم درمان را کاهش داد.
    کلیدواژگان: تروما، ضربه ی خفیف مغزی، GCSS، نحوه ی درمان، هزینه
|
  • Mohammad Kazem Gharib Naseri *, Ali Asghar Pilehvaran, Negin Shamansouri Page 1
    Background
    In spite of the use of industrially prepared drugs for control of diarrhea complications, the attempts to find plants that reduce intestinal smooth muscle motility are going on. The plant celery (Apium Graveolens) from Apiaceae with both nutritional and pharmacological properties contains flavonoids and has hypotensive, antinociceptive, anti- inflammatory and diuretic effects. The aim of the present study was to investigate the antispasmodic effect of celery leaf extract on the rat ileum.
    Materials And Methods
    Celery leaf powder was extracted by maceration in 70% alcohol for 72 hours. A terminal portion of ileum from Wistar male rat was dissected and its contractions were recorded isotonically under one gram tension in an organ bath containing Tyrode solution. t-test, and one and two-way ANOVA were used to compare the results.
    Results
    Extract cumulative concentrations (0.25, 0.5, 1, 2 and 4 mg/ml) reduced the ileum contractions induced by KCl (60 mM) and carbachol (10 μM) dose-dependently (ANOVA, P<0.0001). The antispasmodic effect of extract was not reduced by tissue incubation with propranolol (1 μM, 30 min), naloxone (1 μM, 30 min), L-NAME (100μM, 20 min), glibenclamide (10 μM, 5 min) and tetraethylammonium (1 mM, 5 min). In Ca2+-free with high K+ (60 mM) Tyrode solution, the extract (1mg/ml) reduced the ileum contractions induced by cumulative concentrations of CaCl2 (5-8 mM) dose-dependently (two way ANOVA, P<0.0001).
    Conclusion
    Celery leaf extract inhibited the ileum contractions dose dependently. It seems that voltage dependent calcium channels and receptor-operated calcium channels are involved in this activity, but β-adrenoceptors, opioid receptors, NO, and potassium channels are not involved in this effect. It is possible that apigenin as the celery flavonoid is responsible for this activity.
  • Mohammad Ali Takhshid *, Jafar Ai, Sayyed Javad Alavi, Ali Reza Tavasoli Page 8
    Background
    There are controversial reports about the therapeutic effects of fish oil in patients with ulcerative colitis. Polyunsaturated fatty acids cause an oxidative injury at the site of inflammation because of a decrease in the colonic antioxidant defense system. Vitamins A and E inhibit lipid peroxidation in the tissues. The aim of the present study was to evaluate possible useful effects of fish oil, vitamin A and vitamin E enriched diets on the improvement of colonic damage and reduction of inflammation in experimental acute ulcerative colitis.
    Materials And Methods
    Eighty adult Wistar rats were randomly divided into treatment and pretreatment groups. Rats in the treatment groups received intrarectal saline (control group, n=10) or acetic acid (1 ml, 4%) to induce acute ulcerative colitis. After the induction of colitis, rats were fed for 1 wk with standard diet (colitis group, n= 10), diet enriched with fish oil (10%) and 1.2 mg/Kg vitamin A (FA group n=10), or diet enriched with fish oil (10%) and 2 gr/Kg vitamin E (FE group, n=10). The control group was fed with standard diet. After 1 wk the degree of tissue injuries was assessed by macroscopical and histopathological scores of colonic mucosa. In pretreatment groups, rats were fed for 1 wk with standard diet (colitis group, n=10), diet enriched with fish oil (10%) and 1.2 mg/Kg vitamin A (PFA group n=10) and or diet enriched with fish oil (10%) and 2 gr/Kg vitamin E (PFE group, n=10) and then they received intrarectal acetic acid to induce ulcerative colitis. The control group was fed with standard diet and received intrarectal saline. Two days after the induction of colitis the degree of tissue injuries was assessed by macroscopical and histopathological scores of colonic mucosa.
    Results
    Acetic acid administration induced severe macroscopic (Total score=5.0±0.0) and microscopic damages to mucosal tissue (Total score=9.7±1.3). The Rats with colitis in the treated group FE at 1wk showed significantly less macroscopic (Total score=1.0±0.3) and microscopic colonic damage (Total score=2.7±0.7) compared with those in colitis group. However in the FA group with macroscopic (Total score=3.2±0.7) and microscopic colonic damage (Total score=7.8±.8) there was no significant difference with colitis group. Pretreatment of acetic acid-treated rats with FA and FE diets did not result in any improvements in macroscopic and microscopic scores.
    Conclusion
    These results may reflect that fish oil and vitamin E enriched diets could be beneficial in the treatment of ulcerative colitis.
  • Mehrdad Shariati *, Mokhtar Mokhtari, Mansoure Behnami Page 15
    Background
    Cetirizine is an antihistaminic drug and inhibits nitric oxide production which itself inhibits steroidogenesis. The present study was conducted to evaluate the effect of cetirizine on the concentration of steroidal hormones testosterone, FSH and LH and spermatogenesis.
    Materials And Methods
    Fifty adult male Wistar rats were divided into five groups of ten. All the groups were kept under daily dark and light cycle conditions. These groups included control group (receiving water and food), sham group (receiving distilled water as drug solvent) and three experimental groups (receiving 20, 40, 80 mg/kg/B.W of cetirizine orally). After 28 days, blood samples were taken from the rats to measure the serum concentrations of testosterone, FSH, and LH hormones using RIA method. In addition, tissue sections of the rat's testes were stained to find out histological changes during the experiment. Statistical analysis of the data was carried out using ANOVA and DUNCAN tests.
    Results
    The results obtained from this study indicated that the concentration of testosterone in the blood of the experimental rats increased relatively (p ≤ 0.05), but no significant changes have been observed in the concentrations of LH and FSH hormones during the experiment.
    Conclusion
    It can be concluded that cetirizine probably increases the concentration of testosterone due to increasing LH receptor in leydig cells. On the other hand, the results obtained from the histological studies showed that cetirizine has affected neither sertoli nor leydig cells and spermatogenesis.
  • Beman Ali Jalali-Khanabadi *, Azizollah Sadeghi Page 19
    Background
    Hypertensive patients are highly susceptible to oxidizability. Although hypertension is common among Iranians, few data are available about lipid oxidation status in the involved people. The aim of this study was to evaluate the relationship between serum lipids levels and susceptibility of lipids to oxidation in hypertensive patients.
    Materials And Method
    Fasting serum lipids and uric acid (UA) were determined in 100 patients with established hypertension, aged 56 ± 12.6 years. In addition, cooper induced serum lipid oxidation was evaluated. Total cholesterol (TC) and triglycerides were determined by enzymatic method (cholesterol oxidase and glycerol oxidase respectively) and uric acid was measured by uricase method. Test kits were supplied by Zistshimi, and technicon-RA-1000 autoanalyser was used for analysis. Lipid oxidation was followed by the formation of conjugated dienes at 245 nm, in diluted serum, after adding Cu2+. Quantitative parameters including lag-time, maximal rate (V-max), and maximal amount of lipid peroxide products (O-D-max) were evaluated. Microsoft Excel was used for preparing kinetic curve of lipid oxidation, and SPSS software (V.11.5) to compare and determine the correlation coefficient between variables.
    Results
    A significant correlation between Lag-time and serum level of uric acid was found (r=0.34, p=0.009). Also V-max and OD-max were significantly correlated with cholesterol (r=0.46, p=0.001, r=0.52, p=0.001) and triglyceride (r=0.34, p=0.008, r=0.38, p= 0.003).
    Conclusion
    Our results revealed that in hypertensive patients higher levels of uric acid might have a protective effect against lipid oxidation. Higher levels of serum lipids apparently do not affect lipid oxidizability, but they do influence on the production of higher amount of lipid oxidation products
  • Mohammad Reza Sadeghi *, Mahshid Hodjat, Nima Naseri, Mahmoud Jeddi-Tehrani Page 24
    Background
    Inhibin is a protein synthesized by granulosa and sertoli cells which preferentially inhibit pituitary secretion of FSH through a negative-feedback. Studies have showed that measurement of inhibin has a clinical role in understanding the fertility status of men and women and could also be used as a prognostic marker for pre-eclampsia and Down syndrome in fetus. There are many different multi-step procedures for the purification of inhibin. In this study we attempted to purify inhibin from human follicular fluid using immunoaffinity techniques.
    Materials And Methods
    Follicular fluid (FF) collected from women referring to Avicenna Infertility Clinic, was filtrated and subsequently concentrated by ammonium sulfate. The presence of inhibin in follicular fluid was detected using enzyme-linked immunosorbent assay. In order to purify inhibin, an affinity chromatography column using anti-inhibin monoclonal antibody was prepared. The purified protein was analyzed through SDS-PAGE and western blotting after a protein solution load of human inhibin into the column.
    Results
    The SDS-PAGE results of affinity proved the presence of inhibin following silver staining appeared as a single 32 kDa band. Western blotting revealed that specific anti-inhibin antibody was able to recognize inhibin epitopes. The present protocol for purification of inhibin is a technique with 92% yield.
    Conclusion
    This method is a sensitive procedure for high yielded productions of inhibin compared to the previously described methods, using HPLC and gel filtration. However, since preparing and obtaining follicular fluid, as a main source of inhibin, is rather difficult but suitable for laboratories, recombinant inhibin is recommended for mass production.
  • Sirous Darabian *, Ali Abbasi Page 31
    Background
    Left main tract disease (LMTD) has been found to be the most important single lesion for the assessment of prognosis in coronary arteries disease and accompanies grave clinical outcome. This survey was designed to determine the difference between ischemic risk factors and LMTD.
    Materials And Method
    In a case-control study we reviewed the data of 7857 patients who had undergone coronary angiography in Tehran Heart Center, during 2003 and 2004. Based on angiography findings, the patients were categorized into 3 groups: normal coronary vessels (control group: 1316), coronary artery disease (CAD: 6221), and LMCA≥50% stenosis (LMTD: 320). Multivariate analysis was performed by logistic regression.
    Results
    The mean age of patients was 57.56±10.22 years. LMTD was seen in 4.1% of cases. The frequency of well-known cardiovascular risk factors as well as opium addiction was significantly more in the patients with CAD than in the control group. Comparison of the CAD patients with and without LMTD showed that the patients with LMTD were older, with higher male predominance and hyperlipidemia history.
    Conclusion
    Independent to other risk factors, opium addiction can be considered as a risk factor for CAD. The variables of age, male, gender and hyperlipidemia were correlated to LMTD. The combination of several risk factors increases the probability of LMTD.
  • Sayyed Ali Reza Talaei Zavareh *, Vahid Sheibani, Mahmoud Salami Page 36
    Background
    Environmental signals noticeably affect the brain function and development, especially in the early life. This study was conducted to assess the effects of dark rearing and melatonin on LTP induction of hippocampal responses.
    Materials and Methods
    In vivo experiments were carried out on 2 groups (n=32) of 45 days old male Wistar rats kept in standard 12 hour light/dark condition (Light Reared-LR) or in complete darkness (Dark Reared-DR) since birth throughout the study. Each group, in turn, was divided into control and melatonin treated groups. Stimulating the Schaffer collaterals of CA3 area of hippocampus, field potentials were recorded in the CA1 area. Thirty minutes after the stability of the responses the hippocampus was perfused by either saline (control) or 2 µg melatonin (drug treated) and recordings continued for 30 further minutes. Then, the tetanic stimulation was applied to the Schaffer collaterals and the field potentials were pooled for 120 minutes post-tetanus in the LR animals.
    Results
    Tetanic stimulation of the Schaffer collaterals resulted in LTP in both control LR and DR rats, with more pronounced amplitude and maintenance in the former. Melatonin influenced potentiation of the field responses differently. Whereas melatonin showed a negligible effect on LTP of the DR treated group, it markedly depressed amplitude of post-tetanic responses.
    Conclusion
    It seems that melatonin deteriorates LTP in the hippocampal responses, considerably in the LR animals. The weak effect of the drug in the DR rats can be related to lower sensitivity of melatonin receptors due to the increased melatonin serum levels in the dark reared rats.
  • Mohsen Taghadosi *, Sayyed Mahmoud Seyedi, Sayed Gholam Abbas Mosavi Page 45
    Background
    Considering the prevalence of myocardial infarction (MI) and the importance of its early diagnosis in prevention of complications and life threatening conditions, this study was performed on patients admitted to Shaheed Beheshtee University Hospital at Kashan to determine the prevalence of delay in seeking treatment and to investigate the reasons for delay.
    Materials And Methods
    This descriptive, applied, study was performed on 200 patients suffering from MI. The relevant data such as age, gender, income, education, history of heart disease, the first referral center, the means of transfer to the hospital, the site where pain was first felt, the relevant signs and the amounts of delay were recorded in a questionnaire, and then were analyzed using statistical indices such as x2, OR, CI.
    Results
    Of 200 studied patients, 138 (69%) were male of all patient 131 (56.5%) patients had referred late. The highest rate of delay was seen in women (n= 47 [75.8%]) (p 0.029), OR: 2.014. The older the patient, the longer the delay (p 0.0008) particularly, in the age range of 45-60 (n= 28 [54.1%]). The patients with lower education level (n = 73 [74.5%]) and lower income (n = 34 [79.1%]) had longer delay (p 0.01). Of all patients, 154 (77%) had been visited by a general practitioner prior to their referral, while only 46 (23%) had referred to the hospital directly. Out of 154, 137 (89%) had delay time longer than 8 hours 14.5% had called Emergency Medical Service (115) for seeking help, (p 0.0254). and 85.5% used other means to reach the hospital. Moreover, the presence of signs like nausea, vomiting, shortness of breath, and headache related to chest pain were recorded in 88.4% of patients when they were admitted to the hospital. Punctual admission was more in patients with MI signs who lived in town, than those who were on the outskirts (60.7%). The onset of pain during the night made late referral (52.4%). Finally, the most common reasons for delay were the expectation of spontaneous relief (50%), considering noncardiac causes and underestimating the patient which were more common in men (56.2%).
    Conclusion
    Considering the delay in the majority of patients (56.5%) and the significance of punctual admission to the hospital, the delay was due to the lack of awareness of the disease, patient’s low education level, and low income.
  • Abbas Doroodgar *, Mohsen Arbabi, Mohammad Reza Razavi, Mahdi Mohebali, Fakhroddin Sadr, Zohere Tashakkor Page 52
    Background
    Considering the prevalence of leishmaniasis in different regions of the world including Iran and many side effects of pentavalent antimony compounds used in its treatment, and controversies about herbal drugs, the effects of Artemisia sieberi extract on the experimental ulcers of cutaneous leishmaniasis (CL) on BALB/c mice was studied at Kashan University of Medical Sciences.
    Materials And Methods
    In this experimental study the effect of 1, 3 and 5 percent concentrations of Artemisia sieberi hydroalcohol lotions in mouse previously infected with alive and active Leishmania major promastogote was evaluated. The 50 selected BALB/c Mice were divided into 5 groups: 3 groups (n= 30) in experimental and 2 in control groups (n= 20). Three groups (cases) received drug one group received ethanol 80% and one group received none (controls). The drug was administered topically, three times daily for maximum of 30 days. Ulcer diameters were measured in all groups every 10 days and were tested for amastigote. Ulcer diameter change was analyzed by Paired t-test, ANOVA and Tukey.
    Results
    Whole recovery wasn’t observed in any treated mouse by Artemisia concentrates at the end of 30-day treatment period and mice direct smears in microscopic studies were positive.
    Conclusion
    1, 3 and 5 percent Artemisia extracts were ineffective in the treatment of Leishmania major ulcer. Artemisia emulsions had no effect on the reduction of ulcers diameter and leishman bodies at the end of treatment course.
  • Mohammad Reza Abedinzadeh *, Maryam Rasti Broujeni Page 57
    Background
    Hypoxia following electroconvulsive therapy(ECT) causes hemodynamic instability and increases the threshold of convulsion. In this study we evaluated the effects of laryngeal and face masks ventilation on oxygen saturation, hemodynamic changes and duration of convulsion after ECT.
    Materials And Methods
    Sixty-six patients with chronic depression aged 20-60 scheduled for ECT were randomly divided into two groups of 33. In both groups anesthesia was induced with intravenous sodium thiopental 2 mg/kg and succinylcholine 0.5 mg/kg. Ventilation with %100 oxygen was carried out by laryngeal mask in group I and face mask in group II. Systolic and diastolic blood pressures, heart rate, oxygen saturation and convulsion duration before and after ECT in all patients were measured and recorded.
    Results
    Oxygen saturation after ECT was higher in group I compared with group II (p<0.05). In both groups systolic and diastolic blood pressures 3 and 5 min after ECT were higher than those before ECT. Increased diastolic blood pressures 3 and 5 min after ECT, and systolic blood pressure 3 min after ECT were higher in group I (p<0.05). The duration of convulsion in group II (38.8 ± 11 seconds) was longer than that in group I (30.2 ± 11 seconds) (p<0.05).
    Conclusion
    the results of the current study revealed that laryngeal mask decreases convulsion duration and increases oxygen saturation during ECT so it is recommended that ventilation to be performed by laryngeal mask rather than the face mask.
  • Esmaeil Fakharian *, Mohammad Reza Fazel, Homayoun Tabesh, Zahra Nabavi Page 63
    Background
    Head injury is a major cause of traumatic death and disability. However, there is no definite and unified strategy in the management of mild head injury victims.
    Materials And Methods
    All cases of head injury in a 24-month interval between April 2003 and March 2005 were included to the study, and those with Glasgow Coma Scale Score (GCSS) of 14 or 15, without associated trauma were analyzed.
    Results
    Of 4290�victims�3894 (90.8%) had mild head injury with GCSS of 14 or 15. The incidence of head injury in our region is 429 for each 100,000 people. Of 1629 (48%) of the patients with skull X-ray 200 (12.2%) had a fracture. From 400 (10.3%) head CT scans, 118 were abnormal. Of all the patients, 2676 had only head injury. The cost for only one night of hospitalization on the base of the expenses in 2003 was 326,654 Rls for each patient, while at the same time the charge for a brain CT scan was 150,000 Rls.
    Conclusion
    It is recommended that, at least in neurosurgical centers, all patients with head injury screened and candidate for admission, undergo a head CT scan study after their early evaluations and only those with abnormal findings on CT scan be admitted for further observation. With this strategy, we predict an at least 50% decrease in the costs compared with hospital admission and observation of all patients.