فهرست مطالب

دام و کشت و صنعت - پیاپی 103 (امرداد 1387)

ماهنامه دام و کشت و صنعت
پیاپی 103 (امرداد 1387)

  • تاریخ انتشار: 1387/05/25
  • تعداد عناوین: 35
|
  • ساهره غلامی صفحه 15
    چندی پیش خبر واردات 5 میلیون تن گندم به منظور تقویت ذخایر استراتژیک کشور، تیتر بحث برانگیز بسیاری از روزنامه ها و سایت های خبری بود. اعلام این خبر از سوی دولت بازتاب های گوناگونی را در محافل خبری و در بین کارشناسان و مسوولین برانگیخت. آنچه که از سوی مسوولین مربوطه تنها عامل ایجاد نیاز کشور به واردات این محصول دانسته شده است، خشکسالی است.
    محمد جوزدانی، مشاور وزیر اقتصاد و پارسانیا معاون وزیر بازرگانی و دیگر مسوولان در همین زمینه اظهار کرده اند که به دلیل خشکسالی و برای تامین نیازهای داخلی کشور در سال جاری مقرر شده است که بیش از 5 میلیون تن گندم وارد شود. این در حالی است که به زعم برخی دیگر از مسوولان و کارشناسان، نمی توان تنها شرایط جوی را عامل اصلی این بحران دانست و باید به دیگر عواملی که شرایط را برای ظهور این بحران مهیا کرده اند نیز پرداخت. با توجه به کاهش 60 درصدی تولید گندم در سال جاری در مقایسه با سال گذشته و با توجه به اینکه خشکسالی در ایران موضوع نوظهوری نیست که به یکباره مانند حادثه ای غیر مترقبه برنامه ها و سیاست های تعیین شده در بخش تولید را با خطری غیر قابل پیش بینی مواجه کند، پس این مساله لزوم نگاهی ژرف و همه جانبه، نه نگاهی تک بعدی و یک سو نگارانه را می طلبد. در همین راستا عیسی کلانتری، وزیر سابق جهاد کشاورزی ضمن اینکه اعلام کرد دلیل کاهش تولید در سال جاری فقط خشکسالی نیست، خاطرنشان ساخت اگر امسال شرایط خشکی حاکم نمی شد، باز هم نسبت به سال قبل با 2 میلیون تن کاهش تولید روبه رو می شدیم و این در حالی است که سال قبل بهترین پراکنش بارندگی را در 50 سال گذشته داشتیم. او با اشاره به اینکه سوء مدیریت باعث این کمبود عظیم شده است گفت: «مسوولان کاهش تولید را پشت خشکسالی پنهان کرده اند».
    آنچه در این میان حایز اهمیت است برنامه ها و سیاست هایی است که در جهت تحقق بخشیدن به وعده ی خودکفایی در تولید گندم در دستور کار نهادهای مربوطه قرار گرفته بود؛ ولی با تحلیل وضع موجود این گونه به نظر می رسد که برنامه ها و سیاست های مورد نظر در مرحله ی اجرا چندان موفق عمل نکرده اند. به عبارتی دیگر، پارامترهایی چون اجرای به موقع برنامه ها، شناخت وضعیت اقتصادی و شرایط جوی کشور، مدیریت جدی و بانفوذ، لزوم آینده نگری در اخذ تصمیمات و... که می توانستند در اثرمندی استراتژی مقابله با بحران نقش محرک را اجرا کنند، به عناصری خنثی بدل گشته اند که هیچ نقشی در بهبود روند اجرای آن سیاست ها نداشتند.
    دست اندرکاران اقتصادی اظهار کرده اند که اقتصاد کشور برای رسیدن به مرکز خودکفایی گندم، فعالیت ها و هزینه های زیادی را متحمل شده است و اینک با به رویا بدل گشتن آن چشم انداز، وضع موجود مانند ضربه ای است سخت بر پیکر اقتصاد ایران. صاحب نظران و کارشناسان بر این عقیده اند که اگر برداشت از منابع آبی در بخش کشاورزی در دو سال گذشته براساس برنامه ای علمی و تخصصی صورت می گرفت و محور مصرف با عبور از رقم های بالایی چون 82 میلیارد مترمکعب این چنین سیر صعودی نمی یافت، اینک مواجهه با چنین وضعیتی همچون باری بزرگ بر دوش اقتصاد کشور سنگینی نمی کرد. اینجاست که کاهش تولید گندم تنها به دلیل وقوع خشکسالی چندان هم توجیه پذیر به نظر نمی آید.
    حقیقت این است که حتی با اندک توانایی تحلیل از وضع جغرافیایی و شرایط آب و هوایی کشور باید به این نتیجه گیری رسید که با اعمال مدیریتی قوی و اتخاذ تصمیمات به جا و به موقع می توان اقتصاد و کشاورزی، این دو قطب مرتبط با یکدیگر را از گرفتار شدن در ورطه ی چنین چالش هایی بازداشت.
    آنچه که مسلم و غیر قابل انکار است، کاهش تولید گندم در سال جاری است؛ اما با توجه به افزایش سطح زیر کشت در 10 سال گذشته از یک سو و موقعیت جغرافیایی ایران در کمربند خشکسالی (در نیمکره شمالی زمین) از سویی دیگر، بروز خشکسالی به عنوان پدیده ای کاملا طبیعی را ناگزیر می سازد و ضرورت به کار بستن تمهیدات گوناگون در جهت افزایش قوای آمادگی برای مقابله با این اتفاق طبیعی را پراهمیت تر می سازد. بر همین مبنا، سید محمدحسین شریعتمدار، معاون سابق زراعت وزارت جهاد کشاورزی، معتقد است که در خشکسالی باید همواره مدیریت ریسک حاکم باشد نه فقط مدیریت بحران که یک نوع مدیریت موقتی مربوط به شرایط خاص است. زیرا در مدیریت ریسک، کشور همواره به صورت آماده باش در مقابله با حوادث طبیعی است؛ حال آن که در مدیریت بحران فقط اقدامات تسکین دهنده قابل انجام است.
    حال سوال اینجاست که اگر مطابق با نظر مسوولین امر، خودکفایی گندم تنها مرتبط با میزان بارندگی سالانه است، آیا پیشنهاد طرح خودکفایی از همین ابتدا منتفی به نظر نمی رسد؟ چرا که اگر در یک سال زراعی باران بیاید، زارعان گندم کار محصولی خوب برداشت می کنند وگرنه متضرر خواهند شد. پس خودکفایی در این معادله ی ساده در حد واژه ای انفعالی می ماند. مگر نه این است که طرح فوق بر مبنای استفاده بهینه از آب و حتی در شرایط خشکسالی است و از این رو باید الزامات طرح آن چنان به اجرا در می آمد که نه تنها منابع آب های زیرزمینی طبق الگوی علمی مصرف با بحران مواجه نمی شدند، بلکه از طریق افزایش عملکرد، شرایط برای نیل به اهداف متصور شده فراهم می شد و حتی در زمان وقوع بحران با به کارگیری شیوه های مدیریت خشکسالی از خسارت های متعاقب آن تا میزان زیادی می کاست.
    حال چه شرایط موجود را نتیجه خشکسالی و کمبود بارندگی بدانیم و چه محصول سوء مدیریت ها و دیگر عوامل، تبعات آن ابتدا گریبانگیر کشاورزان زحمتکش و به ویژه دیم کارانی شده است که همه چیزشان وابسته به همان تولید ناچیز سالانه ای بود که چرخ امورات زندگیشان را هر چند کند ولی می چرخاند. اینک اما خیل زیادی از این منابع انسانی برای گذران زندگی و کسب درآمد به شهرهای بزرگ مهاجرت خواهند کرد که این خود بستری تازه برای خلق بحران های جدی تر در عرصه های اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی خواهد ساخت.
  • صفحه 18
    گفت وگو با جلال محمودزاده، عضو هیات رییسه کمیسیون کشاورزی مجلس کمیسیون کشاورزی، با قدرت، مسایل بخش را بررسی می کند چندی است که کمیسیون کشاورزی مجلس با انرژی و قدرتی جالب توجه، به بررسی مسایل و مشکلات بخش های مختلف کشاورزی می پردازد و با جلسات متعدد با تصمیم گیران بخش راهکارها را در این خصوص جست وجو می کند.
    مهندس جلال محمودزاده، نماینده مردم مهاباد در مجلس شورای اسلامی، یکی از اعضای این کمیسیون است که به واسطه ی سال ها خدمت در بخش به عنوان مدیر جهاد کشاورزی مهاباد و پیرانشهر یکی از تخصصی ترین اعضای کمیسیون کشاورزی، عضو هیات رییسه آن و همچنین دبیر مجمع نمایندگان استان آذربایجان غربی است. ایده های جالب توجه مهندس محمودزاده در خصوص بخش کشاورزی ما را بر آن داشت که در خصوص نشست های اخیر کمیسیون کشاورزی با سران بخش به گفت وگو بنشینیم. ماحصل این گفت وگو به شرح ذیل است.
    ***آقای محمودزاده، از جلسات و مصوبات اخیر کمیسیون کشاورزی چه خبر؟
    در جلسه روز یکشنبه پنجم مرداد ماه کمیسیون کشاورزی، نشستی با حضور اعضای کمیسیون و آقایان شریفی رییس سازمان جنگل ها و مراتع کشور، اورنگی رییس امور اراضی کشور، یاوری مسوول گروه کشاورزی مرکز پژوهش مجلس تشکیل گردید و این در این جلسه موارد ذیل به تصویب رسید.
    1-طرح دو شوری تمدید زمان اجرای ماده 34 قانون حفاظت و بهره برداری از جنگل ها و مراتع، که این قانون تا سال 1382 تمدید گردید. تعداد زیادی از کشاورزان که اراضی آبی تحت تصرف و ادعای مالکیت زمین دارند، ولی منابع طبیعی، ملک آنها را ملی اعلام کرده، بر اساس قانون ماده 34 زمین مورد نظر با قیمت کارشناسی به آنان واگذار و سند صادر خواهد شد؛ به عبارتی ماده 34 به اختلاف منابع طبیعی و کشاورزان در اراضی آبی پایان می دهد که بعد از بحث و تبادل نظر و صحبت موافق و مخالف و گزارش نمایندگان جهاد کشاورزی، تمدید طرح دو شوری فوق تصویب شد. بر اساس این قانون مهلت اجرای ماده 34 تا سال 1390 تمدید می گردد، و اراضی کشاورزی فوق می بایست قبل از سال 1365 تصرف شده باشند.
    2-لایحه دو شوری اصلاح بند (ز) تبصره 3 قانون بودجه سال 1386 کل کشور که بر اساس آن برای خرید تضمینی در سال 1386 برای خرید چای 10 میلیارد تومان در نظر گرفته شده بود در حالی که در سال 1385 حدود 40 میلیارد تومان برای خرید چای در نظر گرفته شده بود که این موضوع مشکلاتی را برای چای کاران ایجاد کرد و سازمان تعاون روستایی برای رفع مشکل اجتماعی اقدام به خرید نمود که این امر نیاز به مجوز داشت؛ به همین منظور لایحه اصلاح بند (ز) پیشنهاد شد که رقم برداشته شود تا سازمان تعاون روستایی با استفاده از تسهیلات اقدام به خرید نماید که به اتفاق آراء تصویب شد.
    3-لایحه دو شوری احداث بنا و ساختمان در طرفین خطوط لوله انتقال گاز، نفت، فرآورده های نفتی و مواد پتروشیمی.
    در این خصوص بیشتر توضیح می دهید؟
    البته، زمانی که شرکت گاز یک خط اصلی داشت، قانونی تصویب شد که احداث بنا تا 250 متری لوله گاز ممنوع است. بر اساس این لایحه حریم خطوط لوله شامل دو حریم اختصاصی و حریم ایمنی شد. در حریم اختصاصی خسارات به کشاورز داده می شود. در این حریم که همان 250 متر است کشاورز می تواند زراعت و باغبانی انجام دهد، و فقط در مجاورت این حریم نمی تواند بنا احداث نماید که بعد از بحث و تبادل نظر، لایحه ی مورد نظر به تصویب رسید.
    آقای مهندس، گویا با رییس سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی هم نشستی در کمیسیون برگزار شد. مواردی که در این نشست مطرح گردید چه بود؟
    به اعتقاد من در این سازمان چالش هایی وجود دارد که باید برطرف گردد از جمله:-عدم ارتباط دقیق مراکز تحقیقاتی- آموزشی و اجرایی و وجود حلقه مفقوده در این رابطه.
    -عدم توجه به آموزش زنان روستایی و نبود کارشناسان زن در اغلب شهرستان ها، با توجه به اینکه زنان روستایی 50 درصد جامعه ی کشاورزی را تشکیل می دهند.
    -هزینه ی بیشتر اعتبارات ترویج و آموزش در قسمت های عمرانی و جاری از جمه تامین بنزین، تعمیر خودرو و غیره.
    -عدم اجرای کیفی طرح بسیج جوانان در سازندگی و استفاده از افراد غیر متخصص.
    -عدم دخالت ترویج در اجرای پروژه های قبل از اجرا که معمولا بعد از ایجاد مشکل اجتماعی و فنی در طرح پای ترویج به آن باز شده که مشکلات نیز بیشتر خواهد شد.
    -درگیر شدن مروجان و کارشناسان ترویج در کارهای پیش پا افتاده از جمله توزیع کود و سم و دور افتادن از فلسفه اصلی ترویج که همان آموزش است.
    -عدم توجه به آموزش های انفرادی با توجه به تاثیرگذار بودن این شیوه نسبت به سایر شیوه های آموزشی.
    -عدم ابلاغ به موقع طرح های تحقیقاتی به نتیجه رسیده در مراکز تحقیقاتی جهت اجرا به مراکز خدمات و مدیران اجرایی بخش.
  • مهندس محسن معظمی گودرزی صفحه 56
    امروزه ارزش زعفران بر کسی پوشیده نیست و با توجه به بازار بسیار خوب این محصول در آسیای صغیر و خصوصا اروپا، این امکان برای ایران وجود دارد که بتواند خود را از کوران رقابت با کشورهای رقیب مانند ایتالیا و اسپانیا که در این زمینه هر روز قدرتمند تر می شوند عقب نگذارد و بازار مناسب 96 درصدی این محصول در سطح جهان را کماکان حفظ نماید. اما متاسفانه برای رسیدن به نظام جامع و هماهنگی که بتواند جایگاه واقعی این محصول استثنایی را تثبیت کند راه زیادی را در پیش داریم. مشکلات تولیدکنندگان و کشاورزان، وجود برخی قوانین برای صادرات، نبود سیستم های مناسب بسته بندی، فقدان راهکاری پایدار برای بازاریابی در سطوح مختلف بین المللی و حتی داخلی، وجود واسطه های گوناگون داخلی و حتی خارجی و عدم ثبات در قیمت ها از عمده ترین مشکلات پیش روی زعفرانی است که پتانسیل تبدیل شدن به یک محصول استراتژیک ارزآور را دارد.
    قیمت هر کیلو زعفران در ایران حدود 19 میلیون ریال می باشد و از طرفی کل مساحت زیر کشت این محصول که عمده ی آن در خراسان رضوی است، بالغ بر 60 هزار هکتار است که با توجه به ارزش واقعی هر کیلو و همچنین مقدار زمین زیر کشت، این امکان وجود دارد که با حمایت های بیشتر و وارد کردن سیستم های جدید، تولید بسیار بیشتری را در آینده شاهد باشیم. از طرفی چون این محصول با ارزش بازار بسیار خوبی در اروپا دارد و ارزش یورو نسبت به دلار هر روز در حال افزایش می باشد، امکان وارد کردن ارز به داخل کشور هر ساله بیشتر می شود. اما متاسفانه وجود واسطه ها یا به اصطلاح عامیانه دلالان اصطکاک بسیار بدی را برای این صنعت به همراه دارند. چرا که آنها بدون آن که خدمت شایسته ای را انجام دهند، از خلاء موجود نهایت استفاده را کرده و زعفران باارزش را از طرق مختلف و متاسفانه به صورت فله ای در داخل به فروش می رسانند. جای بسی تاسف و ناراحتی است که برخی از این واسطه گرهای بین المللی این محصول باارزش را به صورت فله به برخی کشورهای حاشیه خلیج فارس (عمدتا امارات) و یا کشورهای اروپایی (عمدتا اسپانیا) فروخته و در آن جا با برند آن کشورها در بازارهای جهانی به فروش می رسانند و زحمات بی دریغ کشاورز هموطن خود را که در سحرگاهان برای برداشت محصول راهی مزرعه می شود، به نام کشور دیگری که سابقه چندانی در این صنعت ندارد برده و در آن جالله. در این جا باید این نکته بسیار مهم را به دوستان عزیز واسطه گر عرض کنیم که زعفران برای اولین بار در جهان در ایران کشت شده است و قدمتی بس تاریخی دارد. حال اگر این محصول مظلوم و با ارزش را به کشورهایی ارسال کنیم که حتی با نام خلیج فارس که نشان دهنده هویت چندین هزار ساله پارسی بودن این منطقه است ارسال کنیم و آنها آن را با برند خود به جهان عرضه کنند آیا به هویت ایرانی خود خیانت نکرده ایم؟
    با کمی سرمایه گذاری می توانیم بهترین دستگاه های بسته بندی را به کار بگیریم و با تشکیل و یا حمایت واقعی هر چه بیشتر از تشکل ها، واحدهای کوچک اما مدرنیزه شده بسته بندی و حتی احداث کارخانجات تبدیلی پیشرفته این محصول بسیار مهم را در بهترین بسته بندی ها ارایه کنیم تا دیگر دلالان نتوانند ارزش استراتژیکی، اقتصادی و حتی فرهنگی این محصول را خدشه دار نمایند. متاسفانه ما هنوز به این امید دل بسته ایم که سیستم های بسته بندی را به روز کرده تا بازارپسندی بهتری در انتظار محصول بماند؛ اما از این نکته ی مهم غافل شده ایم که امروز وجود کارخانجات تبدیلی در کنار مزارع هر نوع محصول کشاورزی می تواند رشد اقتصادی را تا چندین برابر مقدار فعلی افزایش دهد. مثلا در کشورهای اروپایی مثل آلمان، هلند و حتی آمریکا که مصرف گوشت بوقلمون بسیار بالا است، در کنار فارم های تولید بوقلمون واحدهای تبدیلی وجود دارد که گوشت بوقلمون زنده را در ظرف چند ساعت به صورت سیخ شده و آماده کباب به بازار مصرف عرضه می کند. ما باید به نحوی برنامه های آینده را طرح ریزی کنیم که پا را فراتر از داشتن یک سیستم مناسب بسته بندی بگذاریم و به کارخانجات صنایع تبدیلی برای تمام محصولات کشاورزی خصوصا آن دسته از محصولات مهم و ارز آور مثل زعفران فکر کنیم. دنیای استعماری آینده مجالی را برای غفلت های ما نمی گذارد. امروزه بحران غذا در دنیا هر روز دامن گیرتر می شود و اگر ما از منابع باارزشی که پدران مان برای ما به ارث گذاشته اند غافل شویم، آیندگان در مورد ما قضاوت های بسیار بدی خواهند کرد.
    دستگاه های فرهنگی ما باید در سطوح مختلف به فرهنگ سازی در زمینه مصرف و تولید محصولات مهمی همچون زعفران بپردازند. اهمیت این محصول آن قدر زیاد است که اگر کمی بیشتر فکر کنیم می بینیم که نیاز به برقراری رشته های تخصصی پرورش زعفران در دانشگاه ها نیز وجود دارد. چرا که پرورش آن کاملا با اقلیم گرم و نیمه خشک کشور ما سازگار است و تجریبات گرانبهایی در این زمینه است که اگر آنها را به صورت آکادمیک درآوریم، بهره وری بسیار گسترده ای را در آینده خواهیم داشت.
    وجود مواد بسیار مهم و خواص دارویی زعفران برای درمان بیماری های مختلف دستگاه گوارش، بیماری های قلبی و حتی ناملایمات روحی و روانی و... از دیگر مزیت های خاص این گیاه است از این رو تاسیس مراکز پژوهشی و تحقیقاتی بیشتر برای محققان و دانش پژوهان از مهمترین و حتی تاریخی ترین تحولات آینده کشاورزی - پزشکی خواهد بود که می تواند نتایج بسیار مهم و سرنوشت سازی را در جامعه، منطقه و حتی جهان به همراه آورد.
    کشورهای ایتالیا و اسپانیا که سهم بسیار کمی نسبت به ایران در این زمینه را دارند دایما در تلاش هستند که از طرق مختلف این بازار بسیار مهم را از دست ما بیرون بیاورند؛ ولی به امید خدا و یاری مسوولان، این طلای سرخ را برای همیشه در ایران جاودان خواهیم کرد.
  • حامد حیدری والا ترجمه: دکتر حامد حیدری والا صفحه 63
  • یوسف کامجو موحد صفحه 75
  • مهندس نرگس اطمینان صفحه 78