مجله دانشگاه علوم پزشکی گیلان
پیاپی 66 (تابستان 1387)

اگر چه داروهای ضد قارچ به صورت موفقیت آمیزی در درمان عفونت های قارچی به کار می روند، لیکن اخیرا گزارش هایی مبنی برنقش برخی از آنها در القا و یا سرکوب پاسخ های سیستم ایمنی ارایه شده است. با توجه به نقش سیستم ایمنی در پاسخ به عوامل عفونی هرگونه تغییر در طرح واره سایتوکینی وضعیت پاسخ گویی فرد را تحت تاثیر قرار خواهد داد.
بررسی اثر داروهای ضد قارچ آزول بر تولید سایتوکین های التهابی از کراتینوسیت های انسانی.
در یک مطالعه آزمایشگاهی (In vitro)، سلول های اولیه کراتینوسیت کشت داده شده و با غلظت های مختلف کتوکونازول، فلوکونازول و گریزئوفولوین تیمار شدند. سپس میزان IL-1 وTNF-α ترشح شده توسط سلول های کراتینوسیت در محیط کشت توسط روش Quantitative Enzyme Immunoassay و میزان بیان ژن های کدکننده سایتوکین های التهابی با روش Real-Time PCR سنجیده شد. دادها با استفاده از آنالیز واریانس یک طرفه One Way ANOVA تجزیه و تحلیل شد.
تیمار سلول ها با غلظت های مختلف فلوکونازول(3/3، 10 و 30 میکروگرم بر میلی لیتر) و غلظت پایین کتوکونازول باعث کاهش معنی دار ترشح IL-1 شد (P<0.001)، اما گریزئوفولوین در غلظت های مشابه چنین تاثیری را از خود نشان نداد. همچنین غلظت های مختلف ترکیبات مذکور در ترشح TNF-α تاثیری نداشت. بررسی کمی بیان ژن کدکننده IL-1 نشان داد که نسخه برداری از ژن های مذکور به دنبال تیمار سلول ها با فلوکونازول و کتوکونازول کاهش می یابد.
ترکیبات ضد قارچ آزول ممکن است با سازوکارهای مختلف موجب تعدیل بیان و ترشح سایتوکین ها شده و بدین ترتیب آثار خود را در جهت دهی پاسخ های ایمنی توسط سلول های کراتینوسیت اعمال نمایند.

پژوهش مشارکتی به مفهوم اجرای کار تحقیقاتی با مردم در مرحله نخست نیازمند مشارکت آگاهانه مردمی است. از این رو تعیین نگرش آنان در مورد تحقیقات مشارکتی حایز اهمیت است.
تعیین نگرش ساکنین منطقه علی آباد رشت پیرامون پایگاه تحقیقات جمعیتی(تحقیقات مشارکتی مبتنی بر جامعه).
پژوهش حاضر، مطالعه توصیفی مقطعی است که روی 178 نفر از ساکنین منطقه علی آباد رشت به روش نمونه گیری غیراحتمالی انجام شد. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه ای بود که در دو بخش تهیه شد. بخش نخست عبارات نگرشی که پس از تهیه بانک سوال، روایی آن توسط اعضای هیئت علمی و پایایی آن پس از انجام مطالعه مقدماتی با آلفای کرونباخ 7/0 تایید شد. پرسشنامه ها به صورت فرد ایفا توسط جامعه پژوهش تکمیل شد. و با استفاده از آزمون های آنالیز T-test تجزیه و تحلیل انجام شد.
میانگین نمره نگرش 56/45 (فاصله اطمینان 95%: 38/46-74/44) با حداقل 29 و حداکثر 61 به دست آمد. میانگین نمره نگرش افراد به مقوله توانمندی مردم از حداکثر 20، 12/11(48/11-77/10)، به مقوله رفع مشکلات جامعه از حداکثر 15، 11/9 (38/9-84/8)، به مقوله اعتماد به مردم از حداکثر15، 0/9 (37/9-64/8) و به مقوله مشارکت مردم از حداکثر 25، 12/16(49/14-74/15) به دست آمد. سطح نگرش با نوع عضویت پاسخ دهندگان در پایگاه تحقیقات جمعیتی ارتباط آماری معنی دار نشان داد (P<0.05).
از آنجا که کلید اصلی موفقیت اجرای پروژه تحیقات مشارکتی جامعه محور، مشارکت فعالانه مردم در اجرای برنامه است. نتایج این تحقیق نشان دهنده اهمیت پروژه از دیدگاه مردم است.

انکیلوز دندانی یکی از عوامل تاثیرگذار موضعی بر رویش دندان است که اغلب در مولرهای شیری مشاهده می شود و می تواند سبب تاخیر یا رویش نابجای دندان های جایگزین، کاهش طول قوس دندانی و به مخاطره افتادن وضعیت پریودنتال دندان های دایمی مجاور و جانشین شود. تشخیص به موقع انکیلوز نقش مهمی در پیشگیری و کنترل مشکلات بعدی اکلوژنی دارد.
هدف از انجام این مطالعه بررسی شیوع انکیلوز مولر های شیری در کودکان هفت تا نه ساله شهر رشت بود.
این مطالعه به روش توصیفی مقطعی روی 1023 کودک پایه دوم و سوم دبستان انجام گرفت. روش نمونه گیری، تصادفی ساده دو مرحله ای بود. معیار تشخیص انکیلوز، وجود حداقل یک میلی متر اینفرااکلوژن مارژینال ریج نسبت به دندان مجاور بود. در صورت وجود دشواری در تشخیص، سایر معیارها شامل بررسی اکلوژن با دندان های مقابل و فقدان موبیلیتی نیز در نظر گرفته می شد. یافته ها با آزمون کای دو مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. شیوع انکیلوز در جمعیت مورد بررسی 15٪ بود. تفاوت معنی داری میان دو جنس به دست نیامد. شیوع انکیلوز به طور معنی داری در فک پایین بیشتر بود(.(p=0.001. بیشترین دندان مبتلا را مولر اول شیری فک پایین و کمترین را مولر دوم شیری بالا تشکیل می دادند. بیش از 60٪ از افراد دارای بیش از یک دندان انکیلوزه بودند. بالاترین میزان شیوع در گروه نه ساله دیده شد. در دو درصد از افراد دندان سنترال بالا از نظر اندازه بزرگتر از معمول بود.
با توجه به شیوع نسبتا بالای انکیلوز در زمان رشد آلوئول در جمعیت مورد بررسی و اهمیت مداخله به موقع در کاهش عوارض و هزینه های درمان لازم است دندانپزشکان در مورد مشکل و نحوه برخورد با آن آگاهی و شناخت کافی داشته و در هنگام معاینات معمول دندانپزشکی به آن دقت نمایند.

اگزمای تماسی بیماری شایع التهابی پوست است که از تماس پوست با مواد مختلف با دو مکانیسم تحریکی و آلرژیک ایجاد می شود. هر چند شرح حال و معاینه فیزیکی در تشخیص عامل ایجاد بیماری کمک کننده است ولی به علت گستردگی عوامل، مواد حساسیت زای موجود در محیط به آسانی شناسایی نمی شود. Patch test مناسب ترین روش تشخیصی اگزمای تماسی آلرژیک است و استفاده مناسب از آن می تواند اشتباهات تشخیصی را در این بیماران کاهش دهد.
تعیین فراوانی مواد حساسیت زای پوستی در مبتلایان به درماتیت تماسی و آتوپیک مراجعه کننده به درمانگاه پوست بیمارستان رازی رشت طی یک بررسی توصیفی – مقطعی تعداد 100 بیمار مبتلا به درماتیت تماسی و آتوپیک که مراجعه کننده به درمانگاه پوست بیمارستان رازی رشت طی 22 ماه توسط 24 ماده حساسیت زا سری استاندارد اروپایی Patch test شدند و بعد از 24، 48، 72 ساعت واکنش ها ارزیابی شد. سپس داده ها جمع آوری و توسط نرم افزار آماری SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و 05/0> P به عنوان سطح معنی داری در نظرگرفته شد.
در 100 بیمار مورد ارزیابی، 36 مورد واکنش مثبت Patch test مشاهده شد که میانگین سنی آنها 67/30 سال با انحراف معیار 85/10 سال بود. شایع ترین محل، دست (86%) و شایع ترین مواد حساسیت زا، نیکل سولفات (20%) و پتاسیم دی کرومات (9%) بود، در این بررسی تنها 6 ماده حساسیت زا (25%) از مجموع 24 ماده حساسیت زا در جمعیت مورد مطالعه مثبت شد.
نیکل سولفات و پتاسیم دی کرومات شایع ترین مواد حساسیت زای تماسی در بیماران مورد مطالعه بودند.

هدف از مراقبت های پره ناتال کاهش مرگ و میر و ناخوشی مادران و نوزادان با تشخیص زودهنگام، درمان یا پیشگیری است. این مراقبت ها علاوه بر مزایای انسانی، مزایای اقتصادی بسیاری برای دولت دارد. امروزه رضایت مندی یک وسیله ارزشمند در ارزیابی عمکرد برنامه ریزان و مجریان سیستم های بهداشتی و درمانی و راه گشایی برای برنامه ریزی ارتقای شیوه های خدمات است.
بررسی میزان رضایت مندی و عوامل موثر بر آن در واحدهای پره ناتال بیمارستان های دولتی شهر رشت.
در این پژوهش مقطعی- توصیفی 600 زن باردار مراجعه کننده به واحد خدمات پره ناتال در بیمارستان های دولتی(الزهرا و تامین اجتماعی) شهر رشت با روش نمونه گیری تصادفی ساده وارد مطالعه شدند.
ابزارگردآوری داده ها پرسشنامه ای حاوی1-اطلاعات دموگرافیک و2-سوالات مربوط به رضایت مندی(نمره دهی براساس مقیاس لیکرت) بود. پس از جمع آوری و ورود داده ها تجزیه و تحلیل نهایی با استفاده از نرم افزار آماری SPSS.10 و آزمون های آماری تی تست(t-test) و کای دو (Chi Square) انجام گرفت. (05/0P<) از نظر آماری معنی دار در نظرگرفته شد.
اکثرافراد مورد پژوهش، زیر 30 سال، اول زا، زیردیپلم، خانه دار، ساکن شهر و تحت پوشش بیمه بودند. به طور کلی میزان رضایت مندی اکثریت زنان (7/62%) در حد متوسط بود، 37% راضی و تنها 3/0% ناراضی بودند. به تفکیک ابعاد رضایت مندی از نحوه ارتباط خدمات دهندگان 3/49%، از نظر مهارت های حرفه ای 5/55%، امکانات و دسترسی به دارو و اطلاعات 8/30%، امکانات رفاهی 24%، تجهیزات 2/9%، سازماندهی 3/40%، امکانات محیطی 5/40% و از نظر هزینه ها 1/23% راضی و بقیه دارای رضایت متوسط یا ناراضی بودند. مقایسه نتایج دو بیمارستان نشان داد که در نحوه ارتباط و برخورد خدمات دهندگان، امکانات دسترسی به دارو و خدمات، امکانات رفاهی، تجهیزات، مقیاس زمان و هزینه ها اختلاف آماری معنی داری بین دو بیمارستان وجود دارد(05/0P<).
براساس نتایج حاصل میزان رضایت اکثر مراجعه کنندگان از خدمات پره ناتال در حد متوسط بود. در مقایسه دو بیمارستان به نظر می رسد رضایت مندی در بیمارستان تامین اجتماعی نسبت به بیمارستان الزهرا(س)از سطح بالاتری برخوردار بود. نتایج حاضر بیانگر وجود ضعف هایی در سیستم ارایه خدمات در جلب رضایت زنان باردار است. با مشخص شدن نقاط ضعف می توانیم برنامه ریزی مناسبی برای اصلاح مراقبت های پره ناتال به عمل آوریم.

تروما چهارمین عامل مرگ و آسیب های ستون فقرات و نخاع علت 3% مرگ ها است. آسیب های ستون فقرات جزء شایع ترین علل ناتوانی و مرگ به دنبال تروماست.آسیب های هم زمان نخاع می توانند منجر به نقایص عصبی و مشکلات اجتماعی- اقتصادی شوند.
تعیین توزیع فراوانی شکستگی های ستون فقرات،انواع آنها و برخی عوامل همراه در بیماران بستری در بخش اورژانس بیمارستان پورسینای رشت از سال 1382-1380.
در یک بررسی توصیفی مقطعی با مراجعه به بایگانی بیمارستان، پرونده بیمارانی که از شروع سال 1380 تا پایان سال 1382 در بخش اورژانس بیمارستان پورسینا تحت عنوان شکستگی ستون فقرات بستری شده بودند بررسی شد. بیمارانی که شکستگی ستون فقرات آنها در رادیوگرافی ساده، CT-Scanو یا MRI تایید شده بود وارد مطالعه شدند. شرایط خروج از مطالعه عبارت بودند از عدم تطابق گزارش تصویربرداری با تشخیص پزشک، موجود نبودن گزارش تصویربرداری در پرونده، ترک بیمار قبل از تایید تشخیص. اطلاعات دموگرافیک، محل تشریحی، مکانیسم آسیب و نوع شکستگی از پرونده استخراج شد.
پس از بررسی 215 پرونده، 41 مورد حذف شدند. 8/71% مرد بودند. متوسط سنی 55/15±75/40 سال و23% بیماران در گروه 30-21 سال بودند.7/51% شکستگی ها از نوع Burst و 21/63%حوادث به علت سقوط از بلندی بود. در کل 6/54% شکستگی ها در ناحیه لومبار، 9/33% در توراسیک و 5/11% در سرویکال بودند. شایع ترین شکستگی لومبار در سطح L1 (60%)، توراسیک در سطح T12(64%) و سرویکال در سطح C7(40%) بوده است.
به نظر می رسد با توجه به آمار بالای ترومای ستون فقرات ناشی از سقوط از بلندی، با مراقبت های بیشتر بتوان تا حد زیادی از این نوع آسیب کاست.

امروزه در بیماران دیالیزی که ورید محیطی خوبی برای ایجاد فیستول شریانی- وریدی ندارند یا ورید محیطی آنها به علت فیستول شریانی- وریدی (AVF) قبلی، دیگر قابل استفاده نیست، استفاده از گرافت های صناعی که شریان و ورید را به هم ارتباط می دهند و زیر جلد کار گذاشته می شوند، رو به افزایش است: در بیمارانی که در اندام فوقانی عروق مناسبی برای دستیابی عروقی((accessبه هر دلیلی وجود نداشته باشد می توان از اندام تحتانی استفاده کرد. استفاده از گرافت صناعی در ناحیه ران به عنوان دستیابی عروقی به علت بالا بودن میزان عفونت و نیز خطر آمپوتانسیون اندام در ابتدا با اقبال جراحان همراه نبوده است.
تعیین میزان عفونت و مدت زمان بازماندن (Patancy) گرافت صناعی ناحیه کشاله ران در بیماران همودیالیز مرکز آموزشی – درمانی بیمارستان سینا.
این مطالعه به صورت آینده نگر انجام شده است. 41 بیمار که تحت کارگذاری گرافت صناعی شریانی- وریدی با گرافت پلی تترافلورواتیلن در ناحیه ران در فاصله سال های 79 تا 83 در بیمارستان سینا قرار گرفته اند، در این مطالعه وارد شدند. اطلاعات دموگرافیک و عوارض مربوط به گرافت طی حداقل یکسال پی گیری بیماران جمع آوری شده و با آزمون های کاپلان – مایر و log- rank تجزیه و تحلیل شدند.
در این مطالعه میزان بازماندن گرافت صناعی پلی تترافلوئورواتیلن(PTFE) شریانی- وریدی ناحیه ران در ماه سوم، ششم و نهم و یکسال پس از کارگذاری به ترتیب 76%، 70%، 67% و 60% بود. در 14 بیمار (34%) گرافت از کار افتاد که در 2 مورد (8/4%) به علت عفونت و در 10 مورد (4/24%) به علت ترومبوز بود. در 2 مورد (8/4%) هم به علت ایجاد پسودوآنوریسم در مسیر گرافت بیماران دچار خونریزی شدند.
در هیچ بیماری ایسکمی اندام دیده نشد. میزان عفونت در مرد و زن و در سنین مختلف تفاوتی نداشت. میزان بازماندن گرافت نیز ارتباطی با جنس و سن نداشت.
در مطالعه حاضر میزان عفونت و ترومبوز در دستیابی عروقی ناحیه ران بیشتر از بقیه مطالعات نبود. بنابراین در بیمارانی که عروق قابل استفاده برای ایجاد دستیابی عروقی در اندام فوقانی ندارند می توان از اندام تحتانی برای تعبیه دستیابی عروقی استفاده کرد.

بسیاری از محصولات و منابع صنعتی و مصرفی در اکسپوز بشر و دریافت دوز موثر سالانه سهم دارند. استفاده از ترکیبات پرتوزا از دیرباز در دندان های مصنوعی و پودرهای پرسلن برای ایجاد خاصیت فلورسانس مرسوم بهداشت بود. از آنجایی که بسیاری از افراد روکش های دندان پرسلنی و یا دنچر دارند، این مسئله انگیزه ای شد تا مقدار پرتوزایی نسبی پودرهای مورد استفاده را بررسی کرده و تکنسین های لابراتوار را(که به طور مداوم با این مواد کار می کنند) از مقدار پرتوزایی آن آگاه کنیم.
تعیین مقدار پرتوزایی نسبی تعدادی از دندان های مصنوعی مورد استفاده در دنچرها و پودرهای پرسلن دندانی.
در این مطالعه آزمایشگاهی- تجربی از شش نمونه پودر پرسلن دندانی سرامکو III اپک، سرامکو III دنتین، سرامکو II اپک، سرامکو IIدنتین، نوریتاکه دنتین EX3، انسیزال نوریتاکه و دو نمونه دندان مصنوعی قدامی و خلفی با بیس پلی مر شانگهای و مرجان، به صورت پودر شده استفاده شد و حدود سه گرم از هر نمونه در مقابل پنجره آشکارساز سوسوزن یدور سدیم قرار گرفت و میزان پرتوزایی در مدت زمان یک ساعت شمارش شد. پرتوزایی زمینه نیز طی چندین مرحله اندازه گیری شد، از نرم افزار Spss برای تجزیه و تحلیل داده ها و از آزمون تی زوج (Paired t test) برای مقایسه پرتوزایی نمونه ها با اشعه زمینه استفاده شد.
پرتوزایی پودرهای پرسلن مختلف و دندان های مصنوعی ذکر شده به طور معنی داری از میزان اشعه زمینه ای کمتر بود.
بیشترین پرتوزایی مربوط به نمونه سرامکو III اپک و کمترین،مربوط به دندان مصنوعی مرجان بود.
این مطالعه تاییدی بر مطالعات قبل مبنی بر پایین بودن پرتوزایی نمونه ها نسبت به اشعه زمینه ای بوده و نشانگر این مساله است که در صورت رعایت موارد ایمنی مشکلی برای تکنسین های لابراتوار ایجاد نمی نماید.

افسردگی بیماری شایعی است به گونه ای که از هر 5 زن یک نفر و از هر 10 مرد یک نفر در طول زندگی آن را تجربه می کند. همچنین گروه های خاصی در جامعه امکان ابتلا بیشتری به افسردگی دارند که از جمله افراد با بیماری های مزمن و بیماری قلبی- عروقی و نیز افراد آماده عمل جراحی پیوند عروق کرونر هستند.
تعیین فراوانی نسبی اختلالات افسردگی در بیماران کاندیدای عمل CABG در بیمارستان آموزشی حشمت رشت. در یک مطالعه توصیفی، 250 بیمار که از ابتدای مهر 1385، برای عمل CABG در بیمارستان حشمت رشت بستری شده بودند، ابتدا توسط آزمون بک ارزیابی و در صورت بالاتر بودن نمره بیش از 16، با بیمار مصاحبه بالینی برای وجود افسردگی صورت می گرفت.
از 250 بیمار بررسی شده، 67 نفر(8/26%) نمره بک بیش از 16 داشتند و 39 نفر(6/15٪) مبتلا به اختلالات افسردگی بودند. از این میان 12 نفر(31٪) مرد و 27 نفر (69٪) زن بودند که از نظر آماری این اختلاف معنی دار بود (001/0(P<. همچنین بین تحصیلات و افسردگی ارتباط معنی دار بود (01/0(P< و بیشترین میزان افسردگی مربوط به افراد با تحصیلات ابتدایی یا بی سواد بود. بین وضعیت شغلی و اختلال افسردگی رابطه معنی دار وجود داشت (001/0(P< به گونه ای که بیشترین میزان افسردگی در زنان خانه دار یا افراد بیکار بود (6/32٪). افسردگی با وجود بیماری همراه، رابطه معنی دار داشت ولی با محل سکونت، وضعیت تاهل و بیماری دیابت رابطه معنی دار یافت نشد.
پیشنهاد می شود با توجه به شیوع بالای افسردگی در بیماران قلبی-عروقی، کاندید CABG و اثر آن بر میزان ناتوانی و مرگ و میر بعد از عمل، تمام بیماران قبل از عمل مورد معاینه روانپزشکی قرار گیرند تا بستری های متعدد بعد از عمل کاهش یافته و کیفیت زندگی بیماران بهبود یابد.

آرتریت روماتویید (RA) شایع ترین بیماری بافت هم بند است که درگیری ریوی از عوارض مهم آن بوده و از علل عمده مرگ و میر و از کارافتادگی در این بیماری به شمار می رود.
تعیین میزان شیوع درگیری ریوی در شروع بیماری RA بر اساس شرح حال، معاینه بالینی، رادیوگرافی قفسه سینه و آزمون عملکرد ریه.
در یک مطالعه مقطعی 52 بیمار مبتلا به RA (43 نفر زن و 9 نفر مرد) که بر اساس معیارهای ACR (American College of Rheuumatology) تشخیص RA در آنها قطعی بود به طور داوطلبانه تحت بررسی قرار گرفتند. شرح حال کامل در رابطه با علایم تنفسی، علایم فعالیت ریوی و روماتولوژیک به عمل آمد و رادیوگرافی قفسه سینه و آزمون عملکرد ریه (PFT) شامل اسپیرومتری و پلتیسموگرافی انجام شد و تجزیه تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارSPSS و آمار توصیفی انجام گرفت.
میانگین سن بیماران 1/11± 8/45 سال (حداقل 21 سال و حداکثر 78 سال) و طول مدت بیماری کمتر از 6 ماه بود. فاکتور روماتویید در 9/76% از بیماران مثبت بوده و تمام بیماران غیرسیگاری بودند. بر اساس شرح حال سرفه در 7/7%، تنگی نفس در 3/17% و خس خس سینه در 9/1% بیماران یافت شد. بر اساس معاینه فیزیکی ویزینگ بازدمی در 9/51% و کاهش صداهای ریوی در 9/1% موارد وجود داشت.
رادیوگرافی قفسه سینه در 9/51% موارد غیرطبیعی بود. (50% Interstital و 9/1% نمای Air-space densitics) آزمایش های عملکرد ریوی (PFT) در 8/30% بیماران غیرطبیعی بود (4/15% الگوی انسدادی، 6/9% الگوی تحدیدی و 8/5% الگوی مخلوط انسدادی و تحدیدی) این مطالعه نشان داد که درگیری های ریوی در شروع بیماری RA شیوع قابل توجهی دارد. بنابراین انجام بررسی های تشخیصی درگیری ریوی (PFT، رادیوگرافی قفسه سینه و...) در شروع RA توصیه می شود.

متیل ترشیاری بوتیل اتر (MTBE) به عنوان مکمل سوخت اکسیژن دار برای بهسوزی و بالا بردن عدد اکتان در غلظت 15 درصد حجمی به عنوان جایگزین تترا اتیل سرب و به منظور دستیابی به احتراق بهتر و نیز کاهش انتشار آلاینده های خروجی از اتومبیل ها و محصولات آلی حاصل از احتراق به بنزین و گازوئیل اضافه می شود. این ترکیب مایعی است آبدوست که هم در هوا و هم در آب و خاک حلالیت دارد و دارای قدرت حلالیت بسیار بالایی در آب (mg/L48,000) است. به علت آثار نامطلوب این ترکیب روی کیفیت آب های آشامیدنی و محیط زیست، حذف آن برای حفظ بهداشت عمومی و رفع نگرانی های زیست محیطی ضروری به نظر می رسد.
هدف اصلی انجام این تحقیق، امکان سنجی قابلیت تجزیه بیولوژیک MTBE توسط میکروارگانیسم های جدا شده از لجن های فعال در فاز مایی است و اهداف جزیی تحقیق نیز شناسایی و جداسازی سویه میکروبی بومی تجزیه کننده MTBE، توانایی سویه در میزان حذف آن و در نهایت بررسی تاثیر ترکیبات محرک القایی (از قبیل پت هومیک و عصاره مخمر) در افزایش میزان تجزیه پذیری MTBE است.
میکروارگانیسم های تجزیه گر از منابع مختلفی جدا شده و اغلب از لجن های تصفیه خانه های فاضلاب شهری و صنایع پتروشیمی استفاده شد. تمام آزمایش ها در درجه حرارت ثابت oC 25 انجام شد. در آزمایش ها میکروبی انجام شده از ویال های mL50 و mL125 با درپوش های پوشیده با نوار تفلون استفاده شد. محیط کشت مورد استفاده در کشت های میکروبی محیط حاوی محلول نمک های معدنی بود. برای اندازه گیری غلظت MTBE و محصولات هیدرولیزی احتمالی از قبیل TBA از روش گاز کروماتوگرافی و به صورت دو تایی در هر نمونه با تزریق مستقیم فضای خالی ویال ها به دستگاه گاز کروماتوگراف با ستون موئین و آشکارساز یونیزاسیون در شعله استفاده شد. مخلوط میکروبی (Microbial Consortium) حاصل ابتدا در پلیت های کشت حاوی محلول نمک های معدنی با محیط آگار و بخار MTBE به عنوان تنها منبع کربن کشت داده شدند. پس از گذشت سه هفته کلنی های تک رشد کرده به محلول حاوی نمک های معدنی انتقال داده شدند. در این آزمایش ها یک مخلوط میکروبی هوازی قادر به تجزیه متیل ترشیاری بوتیل اتر (MTBE) بود که این مخلوط غنی سازی شد و به مدت چهار ماه در شرایط آزمایشگاهی مقاوم سازی شد. برای بررسی اثر تحریک پذیری تجزیه MTBE از غلظت 500 میلی گرم در لیتر عصاره مخمر و 20 میلی گرم در لیتر پت هومیک استفاده شد.
آزمایش ها نشان دادند که MTBE در شرایط هوازی و کومتابولیک تجزیه پذیر است. در شرایط هوازی تجزیه بیولوژیک MTBE کاملا مشهود بود. یک مخلوط میکروبی در شرایط آزمایشگاه که توانایی مطلوبی در تجزیه متیل ترشیاری بوتیل اتر داشت از لجن های فعال در فاز مایی جداسازی شد و کوکوباسیلوس گرم مثبت کاتالاز مثبت تشخیص داده شد. مخلوط میکروبی تجزیه گر قادر به تجزیه غلظت های بالایی از MTBE تا حدود mg/L1000 بودند ولی غلظت های بالاتر از mg/L1000 MTBE قابل تجزیه نبودند. در طول مدت انجام آزمایش ها در شرایط بسته تجمع بیومس در ویال های کشت مشاهده نشد، اما بیومس چسبیده مشاهده شد (غلظت اولیه بیومس چسبیده g/L 11/0 بر اساس وزن خشک بود). عصاره مخمر و پت هومیک با ایجاد اثر القایی باعث تسریع و تشدید تجزیه MTBE به میزان بیش از 20 درصد می شوند.
MTBE در شرایط هوازی و کومتابولیک تجزیه پذیر بوده و ترکیبات با اثر القایی باعث تسریع و تشدید تجزیه آن می شوند.

دیسمنوره از شایع ترین مشکلات دختران و زنان جوان وعلت غیبت از کلاس درس و کار است.
تعیین شیوع و میزان آگاهی و عملکرد دانشجویان دختر نسبت به دیسمنوره.
در یک مطالعه مقطعی در سال 1384, 380 دانشجوی دختردانشگاه علوم پزشکی گیلان به روش خوشه ایچند مرحله ای تصادفی انتخاب شدند. جمع آوری اطلاعات از طریق تکمیل پرسشنامه خودایفا انجام گرفت که شامل سه بخش دموگرافیکی, آگاهی و عملکرد بود. بر اساس پاسخ های داده شده آگاهی به سه سطح ضعیف, متوسط و مطلوب تقسیم شد و پاسخ سئوالات عملکرد بصورت مجزا مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
در این مطالعه برآورد شیوع دیسمنوره 2/73 % بود و 3/15 % از دانشجویان از آگاهی مطلوبی نسبت به موضوع برخوردار بودند. آگاهی در دانشجویان مسن تر, متاهل و دارای مادری با تحصیلات بالاتر بیشتر از دیگر دانشجویان بود؛ اما تنها ارتباط بین آگاهی و سن از نظر آماری معنی دار بود. در 57% موارد اولین منبع آگاهی و در 21% اولین مشاور دانشجویان برای کاهش درد قاعدگی مادر آنها بوده است. در خصوص استفاده از مواد غذایی مناسب 6 %، استحمام 7/54 % و فعالیت های فیزیکی روزانه 85% در دوران قاعدگی عملکرد صحیحی داشتند.
شیوع دیسمنوره تفاوتی با آمارهای گزارش شده نداشت و سطح آگاهی دانشجویان درمورد دیسمنوره و رفتارهای مناسب بهداشتی در کاهش درد قاعدگی پایین بود.

علت شناسی اتیولوژی آسیت اگزداتیو همواره به طور دقیق مشخص نمی شود. در این موارد اغلب از لاپاروسکوپی به عنوان روش تشخیصی علت آسیت اگزوداتیو بعد از انجام اقدامات فوق استفاده می شود.
بررسی یافته های لاپاراسکوپیک، بیوشیمیایی و علایم بالینی در بیماران مبتلا به آسیت اگزوداتیو با علت نامشخص.
در یک مطالعه سری بیماران، اطلاعات 67 بیمار مبتلا به آسیت اگزوداتیو که تشخیصی برای علت آسیت آنها وجود نداشته و از تاریخ 1381 لغایت 1384 در بخش آندوسکوپی بیمارستان امام خمینی تحت لاپاروسکوپی تشخیصی قرار گرفتند، مورد بررسی قرار گرفت. در تمامی این بیماران اطلاعات دموگرافیک، شکایات، یافته های بالینی، آزمایشگاهی و در نهایت یافته های لاپاراسکوپیک بررسی شد و علت قطعی آسیت تعیین گردید. از آزمون من وتینی و آزمون دقیق فیشر برای آنالیز داده ها استفاده شد. مقدار P کمتر از 0/05 معنی دار در نظر گرفته شد.
شایع ترین علت ایجاد آسیت به ترتیب پریتونیت کارسینوماتوز و پس از آن سل و لنفوم بود. در مهاجرین افغانی پریتونیت سلی شایع ترین دلیل آسیت بود. در نمای لاپاروسکوپیک وجود میکروندول یونی فرم و باند به نفع پریتونیت با علت سلی بود. توده های شکمی فقط در بدخیمی ها لمس شد. ایکتر در نیمی از بیماران مبتلا به بودکیاری و لنفوم دیده شد. هپاتومگالی بیشتر در بودکیاری و بدخیمی ها دیده شد.
پریتونیت کارسینوماتوز و پس از آن سل و لنفوم شایع ترین علل ایجاد آسیت اگزوداتیو با علت نامشخص محسوب می شوند.

امروزه با کاربرد وسیع سونوگرافی و سی تی اسکن شکمی، تعداد زیادی از توده های آدرنال به طور اتفاقی تشخیص داده می شود. به طوری که در سی تی اسکن شکمی در 3/1-6/0% موارد ممکن است به طور غیر منتظره ای با تومورهای آدرنال مواجه شویم.
معرفی مورد: بیمار خانم 24 ساله ای بود که از 3 ماه قبل از مراجعه دچار درد مبهم شکمی در سمت راست شده بود.
در سونوگرافی در ناحیه رتروپریتوئن و داخل کلیه راست، توده ای به قطر 5 سانتیمتر گزارش شد که باعث جابحایی ورید کلیه به قدام شده بود.در سی تی اسکن شکم توده ای به ابعاد39×46 میلی متر در محل آناتومی غده فوق کلیوی راست دیده شد که افزایش دانسیته (enhancement) پیدا کرده بود و باعث جابحایی ورید کلیه راست به قدام شده بود ودر بخش مرکزی آن کاهش دانسیته دیده می شد.
بیمار به روش لاپاروسکوپی ترانس پریتونئال تحت عمل جراحی آدرنالکتومی قرار گرفت و در پاتولوژی، نوروفیبروما گزارش شد.