فهرست مطالب

جستارهای نوین ادبی - سال چهل و یکم شماره 1 (پیاپی 160، بهار 1387)

نشریه جستارهای نوین ادبی
سال چهل و یکم شماره 1 (پیاپی 160، بهار 1387)

  • ویژه نامه چهل سال انتشار
  • 410 صفحه، بهای روی جلد: 5,000ريال
  • تاریخ انتشار: 1387/03/20
  • تعداد عناوین: 17
|
  • سجاد ایدنلو صفحات 1-23
    «ازدواج در شاهنامه» تا امروز موضوع پژوهشهای گوناگونی بوده اما در بیشتر آنها یا به بن مایه ها و آیینهای درخور بحث توجه نشده و یا دامنه بررسی محدود به شاهنامه و شواهد آن بوده است. در این مقاله با مطالعه در روایات حماسی ایران (شاهنامه، منظومه های پهلوانی و چند متن منثور) 8 نمونه از مضامین و رسوم مهم ازدواج معرفی و تحلیل شده است که در آنها پهلوان یا پادشاه غالبا بیرون از سرزمین خویش همسر برمی گزیند (برون مرز همسری) و به همین منظور به سفر و جستجو می رود (سفر و جستجوی پهلوان برای همسریابی). او پس از یافتن جفت مناسب گاهی با پرهیز و مخالفت پدر دختر روبرو می شود (پروا و پرهیز پدر از ازدواج دختر و مرد بیگانه) و گاه نیز برای رسیدن به دلدارش در آزمونی شرکت می کند که دختر یا پدرش تعیین کرده اند (آزمون ازدواج). در سنت حماسی ایران، دختر در مهرورزی و ازدواج، استقلال عمل دارد و به خواستگاری مرد مطلوب خود می رود (پیشگامی و آزادی دختر در عشق بازی و ازدواج) و مرد نیز می تواند با مادر، خواهر و دختر خویش ازدواج کند (آیین خویتوکدس). انداختن یا رد و بدل کردن ترنج زرین هم یکی دیگر از سنتهای خواستگاری و دلدادگی است.
    کلیدواژگان: ازدواج، ادب، حماسی ایران، بن مایه، آیین
  • زهرا اختیاری، مرادعلی واعظی صفحات 25-48
    تحولات اجتماعی و توجه به درخواستها و دغدغه های مردم، از عوامل عمده دگرگونی شعر مشروطه است. این مقاله با تاسی به آرای نظریه پردازان غربی و منتقدان ایرانی، به مخاطب گرایی شعر مشروطه و جایگاه قابل توجه مخاطب در ساختار و تحول شعر آن دوره پرداخته است. با بررسی سبک شناسانه و تحلیل جامعه شناختی شعر مشروطه و تحلیل محتوایی آثار، رابطه مخاطب، شعر و تحولات اجتماعی – فرهنگی این دوره تبیین شده است. ارزش و اهمیت این پژوهش در این است که بسیاری از نکات اجتماعی – تاریخی را می توان در لابلای اشعار ردیابی و تجزیه و تحلیل کرد. مخاطب در تکوین و تحول شعر مشروطه نقش مؤثری داشته و از ارکان شعر و علت غایی آن محسوب می شود. شاعران وضعیت یکسانی نداشته اند: گروهی سنت گرا و پیرو سبک بازگشت بوده اند؛ مثل صفای اصفهانی و فرصت شیرازی و شاعرانی که تا حدودی به مسائل اجتماعی با نگاهی انتقادی پرداخته اند، مثل ایرج میرزا، بهار و ادیب الممالک؛ و شاعرانی که در متن انقلاب و پیشگام مبارزه مردمی بوده اند؛ مثل نسیم شمال، عارف، عشقی و لاهوتی. هر دسته از این شاعران مخاطبان خاص خود را داشته اند.
    کلیدواژگان: مخاطب، شعر مشروطه، مخاطب گرایی، علت غایی شعر، شعر اجتماعی
  • علی اصغر باباصفری، غلامرضا سالمیان صفحات 49-74
    چکیدهستی واژه ای است سانسکریت به معنی عفیف و پاکدامن و در اصطلاح به معنی زنی است که طی آداب خاصی خود را در فراق همسر درگذشته اش می سوزاند و به معنی خود این مراسم نیز به کار رفته است. سابقه شکل گیری آن به 1000 تا 500 سال پیش از میلاد برمی گردد و در سال 1829 ممنوع اعلام شد. شاعران پارسی زبان به ویژه آنان که در دیار هند می زیستند، از این سنت هندویی استفاده کرده و منظومه هایی سوزناک و پراحساس آفریده اند. در این مقاله آیین ستی و بازتاب آن در ادبیات فارسی مورد بررسی قرار می گیرد.
    کلیدواژگان: هندوستان، زن، ستی، آتش، سوختن، مثنوی
  • مه دخت پورخالقی، سعید زهره وند صفحات 75-97
    شعر فارسی در تاریخ دراز مدت حیات خود با تحولات بسیار گوناگونی رو به رو بوده و دوره های مختلفی را از حیث ویژگی های زیبایی شناختی تحت عنوان شعر کلاسیک، مدرن و پست مدرن، پشت سر گذاشته است. این تحولات به طور عام در دو حوزه فرم (صورت) و محتوا صورت گرفته و بیشتر به صورت تحولاتی فواره وار اتفاق افتاده است. ویژگی های فرمی و محتوایی بر محور بنیادهای زیبایی شناختی فطری، پیوسته در حال دگرگونی و «شدن» بوده اند.
    در این مقاله با طرح این سؤال که آیا می توان غیر از حوادث تاریخی و گستره جغرافیایی، مبنایی فلسفی را در تحلیل تحولات ادبی جست و جو کرد، می کوشیم تا بنیادهای کمابیش ثابت زیبایی شناختی شعر فارسی را بررسی کنیم و فراز و فرود این سیر مستمر را با توجه به مقوله های فرم و محتوا و سنت و نوآوری نشان دهیم و مشخص کنیم که شعر امروز فارسی، هم در بررسی های در زمانی و هم در مطالعات همزمانی دارای تحولات فواره وار و در زیبایی شناسی از بن مایه های فطری کمابیش ثابت برخوردار است.
    کلیدواژگان: تحول، فرم، محتوا، سنت، مدرنیسم، پست مدرنیسم، زیبایی شناختی
  • غلامرضا پیروز صفحات 99-114
    نقدنو بر مطالعه دقیق شعر و ادبیات، صرف نظر از مسائل بیرونی و جنبی تاکید دارد. اساس شیوه نقدنو بر استقلال اثر ادبی است. به همین دلیل نقدنو از پرداختن به مسائل فرعی و حاشیه ای اثر، نظیر زندگی نویسنده یا شاعر، روزگار او و ملاحظات تاریخی، سیاسی و اجتماعی اجتناب می ورزد، زیرا از نظر این رویکرد، چنین مباحثی غیرادبی و غیرهنری به حساب می آیند. پیروان نقدنو را طرفداران تحلیل بسته نیز خوانده اند؛ زیرا آنچه برایشان مهم است دلالتهای معناشناختی و زیبایی شناختی است و متن را همچون سیستمی بسته و عایق بندی شده درنظر می گیرند. در این مقاله درنظر است ضمن معرفی تئوری سیستمها و ویژگی های هر سیستم به چگونگی کارکرد سیستمی پرداخته شود و مطابق مدلهای سیستمی از متن ادبی به مثابه یک سیستم یاد گردد. در این تحلیل سعی خواهد شد ماهیت «تحلیلی و مکانیستی» نقدنو بررسی شود و از فراسیستمهایی که بر سیستم متن ادبی تاثیر می نهند و از سیستمهای فرعی موجود در متن و تعامل سیستمهای فرعی و فراسیستمها در سازمان و سیستم متن ادبی سخن به میان آید.
    کلیدواژگان: نقد نو، روش سیستمی، متن ادبی، سیستم باز و بسته، تعامل
  • محمد تقوی، اندیشه قدیریان صفحات 115-136
    بخش قابل توجهی از ادبیات کلاسیک فارسی به آثار تعلیمی اختصاص دارد. تعلیم عرفانی در ادبیات فارسی نمود بارزی دارد و نقل و روایت انواع داستانها و تمثیلات، سهم مهمی در تبیین مفاهیم متعالی و آموزه های دینی، اخلاقی و عرفانی داشته است. حکایتهای مربوط به مشایخ صوفیه و شرح احوال و گفتار آنان نیز در حکم ابزاری در جهت تعلیم است. عطار نیشابوری در آثار منظوم و منثور خود، اهتمام ویژه ای به آنها داشته و به فراوانی از آنها سود جسته است. آگاهی از کم و کیف نقل و روایت این حکایات در آثار عطار، علاوه بر اینکه جهان بینی یک عارف معتقد به مبانی نظری و عملی سلوک عرفان عاشقانه را نشان می دهد می تواند شیوه های به کار رفته از سوی این شاعر برجستۀ عرفان تعلیمی را در روایتگری و نقاط قوت و ضعف کار او را آشکار کند. در این مقاله برخی از برجسته ترین ویژگی های ساختاری و روایی داستانهای مشایخ در منظومه های عطار بیان گردیده است؛ و بویژه به شیوه های دخالت شاعر در جریان داستان و نتیجه گیری از آن اشاره شده است.
    کلیدواژگان: عرفان، ادبیات تعلیمی، تصوف، حکایات صوفیانه، تمثیل
  • شهلا خلیل اللهی صفحات 137-150
    هدف مقاله حاضر بررسی شروح فصوص الحکم وارائه معنی حضرات خمس و تقسیمات و بیان نظریات شارحان مختلف و همچنین موارد اختلاف و متشابه آنهاست. در این باره، با بررسی بیش از سی شرح مختلف فصوص الحکم این موارد نشان داده شده است: آنجایی که حضرات خمس یک اصطلاح بیش نیست، اما اهل کشف و تحقیق، در تقسیم آن یا از راه تقلید و یا نوآوری نظر داده اند، در مجموع، مراتب کلی هستی را که محل تجلی و ظهورات حق است،«حضرات» نامیده اند که برخی تعداد آن را پنج و برخی دیگر شش گفته اند، نتیجه اینکه حضرات خمس اصطلاحی است که در متون عرفانی، به خصوص در شروح مختلف آثار ابن عربی دیده می شود که البته نامگذاری هر یک از حضرات در بین تمام شارحان همسان نیست؛ هر یک بنابر آگاهی و ذوق خودآن را تقسیم بندی کرده اند در پایان نیز جدولی برای دسترسی اجمالی به آن ارائه شده است
    کلیدواژگان: حضرات خمس، ذات، ارواح، حس و شهادت، انسان کامل
  • محسن خلیلی صفحات 151-173
    سرمایه اجتماعی، مجموعه ای دستگاهمند از پیوندهای ساخت یافته میان کنشگران یک گروه یا جامعه است که مبتنی بر هنجارها و قاعده های خاص است و سبب دست یابی به هدفهای فردی و گروهی می شود. مقوله سرمایه اجتماعی با مفهوم رایج سر مایه در جامعه شناسی، حقوق و اقتصاد متفاوت است؛ بهره گیری از آن حالت استعاری دارد واز عینیت کمتری برخوردار است. ویژگی هایی چون همکاری، اعتماد، آگاهی، نگرانی درباره دیگران، مشارکت در مسائل عمومی، انسجام، تحمل دیگری و همبستگی گروهی، نوعی سرمایه گذاری غیر عمدی است که مالک فردی ندارد، از پیشینیان به ارث می رسد، ریشه های آن در گذشته پنهان است، با مراقبت و نه مهندسی پرورش می یابد و استحصال آن نه تنها موجب کاهش نمی شود بلکه حتی افزایش نیز می یابد. بیهقی در گزارش تاریخ نگرانه خود از رخدادهای روزگار مدعی شده است که: «بنایی بزرگ افراشته چنان که ذکر آن تا آخر روزگار باقی بماند»؛ بر این نمط قلم زده است تا ذکری از تلخکامی و دردمندی تاریخ در سراشیب زوال قرار گرفته ایران را روایت کند. در این زمینه که آیا شکلهای خوب یا بد سرمایه اجتماعی وجود دارد یا نه می توان پاسخها و باورهای گوناگون ارائه نمود و حتی سخن از نهادینه سازی بی اعتمادی، بی همکاری، بی آگاهی، بی نگرانی و بی انسجامی به میان آورد. کوشش نگارنده آن است که از متن گزارش تاریخی «فرزانه بیهق»، آنچه را که سبب و نشانه زوال است، بازسازی؛ و دلیل و نشانه دوران صعود وظهور را باز فهمی کند.
    کلیدواژگان: سرمایه اجتماعی، ضد سرمایه اجتماعی، تاریخ بیهقی، غزنویان، زوال شناسی تاریخی
  • حسن دادخواه، سیده فاطمه سلیمی صفحات 175-198
    توفیق الحکیم، نمایشنامه نویس معاصر مصری، که به عنوان پدر نمایشنامه نویسی عربی شناخته شده است، با درک نیاز عصر حاضر به لزوم جستجوی بیشتر در شناخت ابعاد وجودی انسان و کوشش برای پرورش او، درونمایه اصلی نمایشنامه های خود را پرداختن به شخصیت انسان قرار داده است. وی با بهره گیری از نظریه های انسان گرایی در برخی مکاتب ادبی- فلسفی غرب و آمیختن آن با آموزه های دینی و اسطوره های شرقی، بر آن بود تا به طور غیرمستقیم، الگوی مطلوبی از یک انسان را به خوانندگان آثار خود معرفی نماید و بر آنان تاثیر گذارد. در این نوشتار درونمایه های انسانی نمایشنامه های وی مورد بررسی قرار گرفته و کوشش شده تا آن دسته از ابعاد وجودی انسان که مورد توجه توفیق الحکیم بوده است، مورد بازخوانی قرار گیرد.
    کلیدواژگان: هنر نمایشی، توفیق الحکیم، نمایشنامه، انسان گرایی
  • احمد رضی، عبدالغفار رحیمی صفحات 199-214
    زبان عرفانی با گونه های مختلفش، زبانی است که عارفان به وسیلۀ آن معانی بلند عرفانی، عواطف فردی و تجربه های روحی خود را بیان می کنند. هدف از این نوشتار، مطالعۀ موردی ویژگی های زبان عرفانی در مقالات شمس تبریزی است. بررسی زبان عرفانی شمس در مقالاتش، ضمن آنکه ما را با دنیای خاص عارفان آشنا می کند، موجب فهم بهتر آموزه های او و زمینه ساز حل بسیاری از مشکلات مثنوی مولانا خواهد شد. مهمترین ویژگی های زبان عرفانی شمس عبارت اند از: اقتدار، شفافیت، متناقض نمایی، هنجارگریزی، محاوره ای و عامیانه بودن، روایت گری، تاویل گرایی وآهنگین بودن که میزان غلظت آنها بنابر موقعیتهای گوناگون تغییر می کند. این خصوصیات با اندکی تفاوت در زبان سایر عارفان نیز دیده می شود اما آنچه زبان شمس را از زبان دیگران ممتاز می کند بازتاب یافتن نگاه انتقادی او در زبانش است که از سلوک رندانه و جسورانه او نشات می گیرد.
    کلیدواژگان: عرفان، زبان، شمس تبریزی، مقالات
  • قاسم صافی صفحات 215-228
    مولانا، افتخار حوزه زبان فارسی، از شاعران و متفکران بزرگی است که فلسفه خودی و اندیشه های تصوف را در قالب شعر به زیباترین وجه به جهانیان عرضه نمود و بسیاری را گرویده خود کرد.حماسه عرفانی او از بسیاری جهات برای عرفا و اهل نظر، بازتاب طنین جوانمردی و اخلاق شهسواری و تاریخی داشته و طی قرنها، بسیار مورد توجه و دقت نظر قرار گرفته است. مولانا اگر چه به شبه قاره نرفت لکن چنان مردم این منطقه با او آشنایی داشته و دارند که گویا فرزند این خاک و بوم بوده و هادی و راهنمای آنان واقع می شده است. وی، رابطه روحانی و معنوی با مردم آن دیار داشته، وگرچه امروز درحیات نیست و مزارش در دسترس طالبین وی قرار ندارد هر انسان فهمیده و عاشق حق و حقیقت آن وادی، از عشق و محبت او دم می زند و از افکار او دل مردم و بخصوص اهل دانش و خرد می تپد. اندیشه مولانا، قبل از نفوذ در عامه مردم، دانشمندان شبه قاره را متاثر کرد و بسیاری از اندیشمندان و صاحبان ذوق، او را مرشد خود خوانده اند. در این پژوهش، گوشه ای از این تاثیر و تاثرات از شخصیت مولانا و مثنوی شریف، مطالعه می شود و برخی از چهره های دانش و ادب و عرفان که از او تاثیر گرفته اند معرفی می شوند.
    کلیدواژگان: حماسه عرفانی، شرحهای مثنوی، مولانا رومی، شبه قاره
  • غلامحسین غلامحسین زاده، محمد امین زواری صفحات 229-243
    در کتابهای تاریخی و جغرافیایی و ادبی، به فراوانی از نام مکانهای قدیمی و تاریخی یاد می شود، ولی به دلیل از بین رفتن آن آبادی ها و مکانها و به دلیل تحول و تغییرنامها،گاهی مؤلفان، مصححان و مترجمان این آثار، دچار لغزشهایی می شوند. در این مقاله برای چند نمونه از این نوع خطاها که مربوط به نامهای جغرافیایی آبادی های ولایت بلخ قدیم است و در کتابهای سفرنامه ناصرخسرو، تاریخ بیهقی، نزهت القلوب، مسالک و ممالک اصطخری، تذکره جغرافیای تاریخی ایران، احسن التقاسیم و قانون مسعودی راه یافته، توضیحاتی آمده و اصلاحاتی پیشنهاد شده است. این نامها عبارت است از سدره/ سه دره، کلان/ سمنگان، طالقان / طایقان، مدر/ مادر، سیاهگرد / شاوکرد، رباط میله / مثله.
    کلیدواژگان: سدره، سه دره، سمنگان، کلان، طالقان، طایقان، مدر، مادر، سیاهگرد، شاوگرد، بلخ
  • فرزاد قائمی صفحات 245-264
    در فرهنگ اساطیری ملل مختلف، یکی از گونه های تخصصی خویشکاری اسطوره ها، در مورد اسطوره ای است که به عنوان «رب النوع شعر و هنر» شناخته می شود و در فرهنگهای مختلف، نمودهایی برای آن یافت می شود. این اسطوره، واسطه ای میان انسان و خدا (یا خدایان) است و شعر را به طور ناخودآگاه به شاعر تلقین می کند (الهام). در این جستار، با کمک شواهدی از متون پهلوی و شاهنامه، سعی شده درباره این خویشکاری در فرهنگ ایران باستان بررسی شود؛ ضمن اثبات نقش الهام برای ایزد سروش و نریوسنگ، این نتیجه نیز حاصل شده است که خویشکاری الهام هنری را که خاصیت رب النوع شعر و هنر است، تنها باید به ایزد سروش نسبت داد.
    کلیدواژگان: الهام، اوستا، رب النوع، سروش، شاهنامه، شعر
  • قابلیتهای تعزیه در تصویرپردازی نوین، بررسی دو نسخه تعزیه مجلس درویش بیابانی و حضرت موسی (ع)
    سیدحبیب الله لزگی، امیرحسن ندایی صفحات 265-281
    تعزیه به عنوان مهمترین شیوه نمایش مذهبی و آیینی در ایران از قابلیتهای بسیاری برخوردار است که می تواند در اشکال گوناگون تصویر پردازی نوین رسانه ای مورد استفاده قرار گیرد. در این میان شاید تنها عنصر بسیار مهمی که تا کنون مورد توجه قرار گرفته کارکرد فاصله گذاری در شیوه اجرایی است. اما با بررسی نسخ موجود از مجالس تعزیه، عناصر دیگری نیز قابل باز شناسی و استفاده هستند که مورد توجه و بررسی علمی قرار نگرفته اند.
    رابطه تعزیه و نمایش مذهبی در شکل عام آن و همچنین مضامین اصلی مطرح در تعزیه ها به شناخت هر چه بیشتر این عناصر و قابلیتهای آن کمک می کند. ضمن آنکه وجود موسیقی به عنوان عامل بیانی و عنصری اجرایی، زمینه ای را فراهم می آورد که در یافتن نوعی لحن در آثار رسانه ای (تلویزیونی) همچون موسیقی تصویری (Music Video) می تواند مورد استفاده قرار گیرد.
    بررسی این عناصر مانند درهم ریزی زمانی، درهم ریزی مکانی، جابه جایی شخصیتها، کارکرد موسیقی و نیز چگونگی تاثیرگذاری بر مخاطب، نشان می دهد که تعزیه قابلیتهای ویژه ای در عرصه تصویرپردازی رسانه ای دارد. این مقاله با مطرح کردن یک نمونه (مجلس درویش بیابانی و موسی (ع)) و بررسی دو نسخه از آن تلاش می کند این قابلیتها را بازشناسی کرده و توانایی های آن را برای استفاده در تصویرپردازی نوین رسانه ای تبیین نماید.
    کلیدواژگان: تعزیه، تصویرپردازی نوین رسانه ای، زمان و مکان در تعزیه، شیوه های اجرا، موسیقی تصویری
  • تیمور مالمیر صفحات 283-294
    در ذهن و زبان مردم و آثار ادبی و تاریخی، برخی اعداد هست که اهمیت خاصی دارند مثل سه، سی، شش، نه، دوازده، چهل، صد و هزار که آنها را اعداد کمال می خوانیم. همچنین گاهی هریک از این اعداد را یک شماره کم می کنند و عدد کوچکتر از اهمیت خاصی برخوردار می شود مثل پنج یا نود و نه یا یازده، گاهی نیز اعداد خاص را یک شماره افزون می سازند و شماره افزوده، اهمیت ویژه ای می یابد مثل هفت، سیزده، ده، هزار و یک. به نظر می رسد این موارد با توجه به تعریف و کارکردهای اسطوره، بنیاد اسطوره ای داشته باشند. نگارنده با توجه به اسطوره آفرینش نمونه نخستین انسان، معتقد است عدد کمال، شکل دیگری است از مرگ و پایان که موجب خلق و آفرینش مجدد است، تداوم زندگی و حیات را در کم گرفت و کاستن از شمار عدد کمال نشان می داده اند بدین مفهوم که هنوز چرخه به پایان نرسیده است اگر هم چرخه به پایان برسد دوباره چرخه ای نو آغاز می گردد. این مفهوم خلق دوباره را با افزودن یک شماره به عدد کمال نشان می دادند. مجموعه این تلاشها و حرمت و تقدسی که اعداد یافته اند صرفا برای تبیین اسطوره ای نبوده است، بلکه مهمترین کارکردش براندازی زمان و غلبه بر آن بوده است.
    کلیدواژگان: عدد، نمونه نخستین انسان، جا به جایی اسطوره
  • محمدافشین وفایی صفحات 295-308
    خلاصه المناقب، خلاصه مناقب العارفین شمس الدین احمد افلاکی است که احمدبن محمود ملقب به معین الفقرا (صاحب تاریخ ملازاده در ذکر مزارات بخارا) مرید جلال الدین ابوالفتح محمدبن محمدبن محمود الحافظ البخاری (خواجه محمد پارسا) از این کتاب فراهم آورده است. ارزش این متن به مطالب افزوده ای است که گردآورنده برای نخستین بار از اقوال مولانا جلال الدین محمد به کتاب علاوه کرده؛ ضمنا حکایتهای مهم و زیبایی را نیز انتخاب نموده است. در این مقال پس از معرفی متن و سابقه آن، به شناساندن احمدبن محمود و مرادش و عصر زندگی ایشان و سپس برای اولین بار به تصحیح بخشی پرداخته شده که معین الفقرا از سخنان مولانا به متن افزوده است.
    کلیدواژگان: مولانا، خلاصه المناقب، مناقب العارفین، رساله سپهسالار
  • ضمیمه: ویژه نامه چهل سال انتشار
    صفحه 310