فهرست مطالب

پژوهش ادبیات معاصر جهان - پیاپی 46 (پاییز 1387)

نشریه پژوهش ادبیات معاصر جهان
پیاپی 46 (پاییز 1387)

  • تاریخ انتشار: 1387/08/11
  • تعداد عناوین: 8
|
  • ابراهیم استارمی صفحه 5
    داستان لنتس (Lenz) اثر گئورگ بوشنر (Georg Büchner) ترسیم گوشه ای از زندگی نویسنده بزرگ دوره توفان و طغیان آلمان یاکوب میشاییل راینهلد لنتس (1792- 1751) است که بر اثر تنهایی و افسردگی روحی از محیط خانوادگی و اجتماعی خود می گریزد و پس از قطع رابطه با گوته و طرد شدن از شهر وایمار، برای نجات خویش به کشیش ابرلین (Oberlin) پناه می آورد. بوشنر اثر لنتس را زمانی نوشت که روشنفکران زیادی به دلیل معضلات اجتماعی که معلول نظام خودکامه نجبا بود منزوی، منفعل و دچار افسردگی شدید روحی بودند. بررسی دقیق زندگی قهرمان داستان، نمایانگرآثار ویرانگر این افسردگی روحی فردی و خمودی اجتماعی است که نتیجه آن جنون و خودکشی افرادی همچون لنتس بود. بنابراین این اثر نوشته ای است انتقادی از اوضاع نابسامان اجتماعی و سیاسی دوران حیات لنتس و خود نویسنده در عصر بیدر مایر (Biedermeier) که درآن توده مردم مایوس و جامعه خمود و بی روح بود. هدف بوشنر از نوشتن این اثر، نشان دادن سرنوشت غمبار یک فرد نبود، بلکه فرد در اینجا به عنوان نماینده جامعه ای بحران زده است که راه نجاتی نمی یابد. بنابراین بوشنر به دلیل تشابهات زیاد بین دو دوران تاریخی، در حقیقت سرنوشت خویش و مشکلات نیمه اول قرن نوزدهم میلادی را در این اثر مطرح می سازد.
    کلیدواژگان: تنهایی، بحران روحی، جنون و خودکشی، حکومت خودکامه نجبا، عصر بیدرمایر
  • امیر حسینی صفحه 19
    فعل زبان روسی، گونه ای از کلام است، که ویژگی های دستوری متعددی را بیان می کند، و به لحاظ این ویژگی های دستوری- نحوی و چگونگی بیان شخص، آن را به گروه افعال شخص دار و افعال بدون شخص دسته بندی می کنند. تفاوت این دو گروه فعلی، در بیان یا عدم بیان ویژگی های دستوری شخص است. هدف از این پژوهش، بررسی ابزار بیان مقوله شخص در گزاره های فعلی جملات روسی است. معنی دستوری شخص را گاهی وندهای فعلی بیان می کنند، که در این صورت، ابزار بیان معنی شخص دستوری است، و زمانی عناصر دیگر جمله، یعنی ضمایر شخصی، یا اسامی، این معنی را به فعل می دهند، که آن را ابزار لغوی می نامیم. در زبان روسی ابزار لغوی در بیان این معنی نقش بسیار مهمی دارند، زیرا در برخی شرایط، مثلا نبودن فاعل ظاهری در جمله وندهای (شناسه های) فعلی، معنی واقعی شخص را نشان نمی دهند و در معنای مجازی به کار می روند.
    کلیدواژگان: شخص، وجه، شمار، فعل، ضمیر شخصی، ابزار دستوری، ابزار لغوی
  • ابوالفضل حری صفحه 35
    این مقاله، حالت های حضور مترجم را در متن روایی ترجمه شده بررسی می کند. ابتدا، به پیشینه بحث اشاره می شود. آنگاه، به نقل از هرمانز که معتقد است متن ترجمه شده از آن صدای دومی است که همیشه در متن ترجمه شده حضور دارد، به سه حالت حضور مترجم به همراه نمونه آثار ترجمه شده، اشاره می شود: حالت (هایی) که در آن جهت گیری متن به سمت خواننده مستتر است؛ حالت (هایی) که زبان خود را بازتاب دهد یا به خود ارجاع دهد؛ حالت (های) بیش تعین پذیری بافت محور. سپس در بررسی این حالت ها، به مباحث پیدایی و ناپیدایی؛ مقاومت و اقلیت سازی ونوتی نیز اشاره شده، شیوه های غرابت سازی/ زدایی نیز ذکر می شود. در پایان به دیگر شیوه های حضور مترجم در سطح مسایل زبان محور نیز اشاره می شود.
    کلیدواژگان: حضور مترجم، متن روایی ترجمه شده، هرمانز، صدای دوم، پیدایی، ناپیدایی
  • مریم حق روستا صفحه 53
    عارف و شاعر نامی ایرانی؛ مولانا، با سردادن شوریدگی خود، قرن ها تاثیر چشمگیری در ادبیات ملت های مختلف داشته است، به طوری که شاعران و نویسندگان دیگر کشورها شیفته اشعار عارفانه وی شدند و آثار ماندگاری آفریدند. ادبیات اسپانیایی زبان نیز از آثار مولانا بی بهره نبوده و شاعرانی در این خطه پرورش یافته اند که تاثیرپذیری از اندیشه ها و تفکرات عارف بزرگ پارسی، مولانا، در آثارشان به گونه ای چشمگیر مشهود است. عارفانی چون سان خوآن د لا کروز و سانتا ترسا این جمله کسان اند که با تحقیقی پیرامون اشعارشان می توان بر این مدعا صحه گذاشت. در این مقاله ابتدا پیرامون عرفان اسلامی در اسپانیا و تاثیرات تصوف اسلامی بر ادبیات و فرهنگ آن سرزمین توضیحاتی داده خواهد شد و سپس درباره تاثیر اندیشه های مولانا بر یکی از نام آورترین ادیبان اسپانیایی زبان، سان خوآن دلاکروز، بحث خواهد شد.
    کلیدواژگان: مولانا، ادبیات فارسی، ادبیات اسپانیایی، سان خوان د لا کروز، عرفان اسلامی
  • محمدرضا دوستی زاده صفحه 67
    چندین دهه است که آموزش زبان بدون در نظر گرفتن فرهنگ، آداب و رسوم ملل، منسوخ شده است. بر اساس نظریه های معاصر، علم آموزش زبان های خارجی و کسب مهارت زبانی، بدون شناخت مسائل بین فرهنگی ناپایدار خواهد بود. واقعیت این است که گرایش گاه شدید زبان آموزان به فرهنگ و شیوه زندگی جوامع مقصد، انگیزه گروه قابل توجهی از آنها است. روش های جدید آموزش زبان های خارجی بر اساس نظریه های ارتباط بین فرهنگی، استفاده فرهنگ مقصد را نه تنها به عنوان ابزاری برای یادگیری زبان می دانند، بلکه اصل آموزش را بر پایه انتقال اطلاعات فرهنگی می گذارند. در تکمیل روش های جدید آموزش زبان های خارجی، مقاله حاضر با تاکید بر نقش فرهنگ مبدا و مقصد در آموزش زبان های خارجی با بکارگیری تحقیقی جامع درباره چگونگی ارایه زبان آلمانی در مؤسسات آموزشی ایرانی، ضمن بررسی ریشه ها و عناصر فرهنگی تاثیرگذار در آموزش زبان، علل توجه به عناصر مهم فرهنگی را که سهم بسزایی در کسب مهارت زبانی دارند، تحلیل می کند. بر اساس این تحقیق، تنها کسب مهارت زبانی در پرتوی شناخت فرهنگ ها موجب اشراف زبان آموز بر کنش و واکنش مناسب در ارتباط مستقیم با متکلمان زبان مقصد می شود.
    کلیدواژگان: توانش ارتباطی، مهارت زبانی، ارتباط بین فرهنگی، فرهنگ مبدا، فرهنگ مقصد
  • امیرحسین صادقی صفحه 85
    مقاله حاضر به موضوع روابط قدرت و چگونگی حفظ آن در رمان بامداد خمار بر اساس نظریات آلتوسر(Althusser) (1990-1918) اندیشمند فرانسوی می پردازد. به باور آلتوسر فرایند حفظ قدرت به دو شکل صورت می پذیرد. در دوره ما قبل مدرن، حکومت ها با توسل به دستگاه های سرکوب گر (suppressive apparatuses) همچون ارتش، زندان، و... قدرت خود را حفظ می کردند اما، در دوره مدرن شیوه حفظ قدرت، نامحسوس و از طریق دستگاه های ایدئولوژیکی (ideological apparatuses) همچون آموزش، ادبیات و... صورت می پذیرد. رمان بامداد خمار روایت مسیر هشتاد ساله تغییر جامعه ایرانی از یک جامعه سنتی به مدرن است. به همین دلیل به روشنی می توان روند تغییر شیوه حفظ قدرت، از شکل سنتی خشن به شکل نامحسوس و ایدئولوژیک مدرن را در آن دید. مهمترین محمل تجلی قدرت در جامعه ایرانی خانواده و مصداق عینی نمود این قدرت، پدرسالاری است. نوشته حاضر به بررسی چگونگی حفظ این نمود قدرت (پدر سالاری) در رمان بامداد خمار می پردازد. در مقاله حاضر با تکیه بر عناصر داستانی در این رمان استدلال شده است که این رمان پیش از آن که داستانی رمانتیک باشد، روایتی است درباره روابط قدرت در جامعه ایرانی از دوران سنتی تا دوره مدرن.
    کلیدواژگان: بامداد خمار، حاج سید جوادی، ایدئولوژی، پدر سالاری، مصادره به مطلوب، آلتوسر
  • رویا لطافتی صفحه 101
    برای آموزش زبان خارجی، نیاز به روشی داریم که بیشترین نیازهای انگیزشی زبان آموز را در راه یادگیری زبان برآورده کند. استفاده از متن های ادبی، ابزار بسیار مناسبی است تا جدا از بستری برای طرح آموزه های زبان، نیازهای انسانی زبان آموز را هم برآورد. متن های ادبی با دیدگاه های انسانی، متونی حقیقی اند که طرح آن در آموزش زبان، انگیزه های عاطفی و خلاقانه ای به وجود می آورد تا کیفیت یادگیری زبان ارتقاء یابد. با استفاده از متون ادبی که بازتاب کنش های زبانی جامعه اند، آموزگاران زبان ابزار قدرتمندی را در اختیار می گیرند تا زبان در حال یادگیری را همراه ظرافت های زبانی آن بیاموزانند. متون ادبی یکی از مؤلفه های قدرتمند فرهنگ هر جامعه ای ست که در صورت به کارگیری آن در راه آموزش زبان، گوشه های فرهنگی مستتر در زبان را به زبان آموز منتقل خواهد کرد؛ تا او زبانی را درک کند که به درستی در فعالیت های حرفه ای اش پاسخ گوی نیاز جامعه باشد. زبان آموز ایرانی با جذب ادبیات کهن خود در خانواده و جامعه، مستعد فراگیری زبان به کمک متون ادبی ست؛ چرا که بیش و کم ادبیات را رکن اساسی فرهنگ خود می داند و به آن افتخار می کند. چگونگی گزینش متون ادبی در کلاس درس، اهمیت بسیاری دارد. برای این منظور می باید با توجه به سطح زبان آموزان متن هایی برای طرح در کلاس برگزید. می باید از متون ساده تر آغاز کرد و به تدریج به موازات رشد ادراکی دانشجویان به ارایه متون سخت تر اقدام کرد. عوامل مؤثر در جذب بهتر آموزه های زبان، بیشتر متاثر از انگیزه های خودجوش زبان آموزان است. به این معنی که با در آمیختن با جهان متن و فهم مضامین آن، گفت و گویی میان متن و خواننده برقرار می شود. شرکت فعالانه زبان آموز در مقام خواننده متن، سبب دریافت مؤلفه های ساختاری زبان تازه توسط او می شود.
    کلیدواژگان: ادبیات، آموزش زبان، متن ادبی، زبان آموز ایرانی، روش آموزش زبان
  • مهرزاد منصوری صفحه 117
    این پژوهش کوشیده است تا با تحلیل عناصر زبانی در سه داستان کوتاه از همینگوی، راجرز و چوبک با استفاده از رایانه نشان دهد که می توان راهیافتی به منظور تحلیل ادبی به دست داد. در این راستا این پژوهش کوشیده است تا با توجه به معیارهای کمی راهی به منظور تحلیل متون ادبی به گونه ای که با روح ادبیات سازگار باشد و وارد عرصه های ارزشی ادبیات نشود به دست دهد. در این پژوهش با استناد به داده های سه داستان کوتاه نقش تکرار در این داستان ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. تکرار در این سه نثر ادبی به گونه هایی متفاوت به کار گرفته شده است. در دو داستان کوتاه انگلیسی از تکرار به منظور برجسته کردن شخصیت داستان و حفظ حضور زنده او در طول داستان استفاده شده است. در حالیکه در داستان کوتاه فارسی از تکرار بیشتر به منظور ایجاد توازن آوایی و انتقال معنای مورد نظر از این طریق استفاده گردیده است. این پژوهش همچنین نشان می دهد که دو داستان کوتاه انگلیسی از نقل قول به نسبت کاملا متفاوتی بهره جسته اند. همچنین مقایسه طول جملات در دو داستان کوتاه انگلیسی نشان می دهد که این دو اثر کاملا از این لحاظ نیز متفاوت می باشند. این پژوهش در مجموع گامی در جهت تبیین استفاده از ابزارهای زبان شناسی آن هم به شکل کمی در تعیین سبک فردی و همچنین تفاوت های ادبیات های متفاوت که مورد نظر ادبیات تطبیقی می باشد، تلقی می گردد.
    کلیدواژگان: زبان شناسی، ادبیات، ادبیات تطبیقی، تحلیل ادبی، داستان کوتاه
|
  • Page 5
    Georg Büchner’s Lenz portrays part of the life of a great writer during the rein of Jacob Michael Reinhold Lenz (1751-1792) when Germany was in turmoil and disruption. Being lonely and depressed, Büchner decided to leave home and his country. After being exiled from Weimar and losing touch with Goethe, he found refuge in Rev. Oberlin and asked him to save his life. Büchner wrote at a time when a great number of intellectuals were lonesome, passive, and severely depressed due to the oppressive government of the aristocrats. A detailed study of the protagonist in the story reflects the destructive effects of such depression and social despair that led to madness and suicide of individuals such as Lenz. Accordingly, this literary work serves as a critique of the chaotic social and political conditions of the writer and people like Lenz who suffered from hopelessness and sterility of spirit during the rein of Bider Meyer. Büchner did not aim at writing about the somber story of an individual. Rather, Lenz represents a society in crisis that cannot find a way out. As the two historical periods had a lot in common, Büchner is, therefore, offering an account of his own life as well as the social problems prevalent during the first half of the 19th century.
  • Page 19
    The verb in Russian Language is a part of speech which involves several grammatical features. Regarding methods of expressing the person, we can classify it in two major groups: Personal verbs and Non-Personal verbs. The difference of these two groups is in their expression and inexpression of the person as a grammatical category. The purpose of this research is to consider ways of declaring the person in verbal predicates of the Russian Language. The meaning of grammatical person is sometimes determined by verbal affixes. In this condition, the means of expression by a person is grammar. On the other side, other elements of sentences which are pronouns and nouns determine the grammatical person which we refer to as lexical tools. In Russian Language, lexical tools play an important role in expressing meaning, because in some situations such absence inexistence of a formal subject in sentences, and verbal affixes indicate the virtual meaning of grammatical person.
  • Page 35
    This paper examines cases of the translator's presence in translated narrative texts. After reviewing the literature, Hermans believes that a translated text belongs to the second voice which is always present in a translation. The paper elaborates, through some translated passages into Persian, upon three cases of a translator's presence; namely, cases where the text’s orientation towards an implied reader is directly at issue; cases of self-reflexiveness and self-referentiality; certain cases of contextual overdetermination. Having referred to Venuti's (in)visibility, resistance and minoritization, this paper refers to Venuti's ways of domesticating and foreignizing the translation. Finally, it mentions other ways in which a translator shows him/ herself through the translation.
  • Page 53
    For centuries, the famous Iranian mystic and poet, Mowlana, has had a great influence on the literature of different nations through his mystical frenzy. Poets and writers of other countries including Spain, have been enamoured by his poems as well as his literary works. Poets who have been influenced by the thoughts of this famous Persian mystic have thus been trained in this area. This claim can be confirmed by studying poems of mystics like San Juan de la Cruz and Santa Teresa. This article attempts to discuss Islamic mysticism in Spain and the influence of Islamic Sufism in its literature and culture and Mowlana’s impact on. San Juan de la Cruz.
  • Page 101
    A foreign language teaching method is supposed to take into account the real communicative needs of the foreign language learner. Using literary texts is a suitable way not only to teach a foreign language but to consider particular facts that relate to human and cultural needs of learners. Using the humanistic-oriented literary texts as an authentic document in the foreign language course allows learners to develop their affective and creative motivations, causing also potential effects on language teaching qualities. Literary texts are a reflection of social facts and they can effectively be sufficient means to transmit the linguistic subtleties in a foreign language course. A Literary text forms an outstanding cultural aspect of a society and its methodological application in a foreign language course may accommodate the language learning process by means of presentation of fine cultural points of the target society that could enable the language learner to become competent and useful in his social being-ness. On the other hand, the Iranian learner is, and has been, in constant contact with his own literary culture; this latent contact makes him naturally inclined to an untroubled connection with the literary texts in the target language. This article will address the above issues.
  • Page 117
    The study investigates to give an analysis of literary text through a contrastive analysis of some linguistic form frequencies in the texts. Three short stories, two English short stories by Ernest Hemingway and Bruce Holland Rogers and a Persian short story by Sadeq Choubak, have been analyzed for this paper. The study indicates that, by contrasting some linguistic elements, one can describe some personal style characteristics as well as certain cross language stylistic differences. It has been shown that English writers have used some linguistic elements frequently to keep a story coherent. They has also used the technique to keep the characters alive and present along the story while the Iranian writer has used a technique to keep the phonological parallelism within the story. This study indicates that the English writers’styles are distinct. Hemingways’short story has been formed with direct speech and short sentences, more than Rogers’short story which has originated with long affirmative sentences. As a whole the study tries to convince literary researchers to benefit from computer soft wares as well as linguistic tools for evaluating texts.