فهرست مطالب

نشریه دانشور پزشکی
پیاپی 76 (شهریور 1387)

  • تاریخ انتشار: 1387/06/20
  • تعداد عناوین: 11
|
  • نوشین جلایرنادری، فرخ تیرگری، نوید غلامعلی پور صفحات 1-6
    مقدمه

    سرطان سلول سنگفرشی دهان، ششمین سرطان شایع در دنیا و سومین سرطان در کشورهای در حال توسعه است. بررسی های پایه ای نشان داده اند که جهش ایجاد شده در ژن های سرکوبگر تومور، از جمله p53 protein نقش مهمی در ایجاد این ضایعه دارد. ki67 antigene یکی از شاخص های نمایش تکثیر سلولی است. در این میان، نقش C-erb-B2 به عنوان یک پروتئین غشای سلولی مرتبط با فاکتورهای رشد اپیدرمی که در زمان افزایش بروز به عنوان یک انکوژن عمل می کند به تازگی مورد بررسی قرار گرفته است.

    هدف

    مطالعه حاضر با هدف بررسی و مقایسه بروز سه شاخص ki67، P53 و C-erb-B2 در سرطان سلول سنگفرشی زبان انجام گرفت.

    روش بررسی

    در این مطالعه توصیفی با استفاده از روش ایمنوهیستوشیمی، بروز شاخص های ki67 و P53 و C-erb-B2 در سرطان سلول سنگفرشی با تمایز خوب زبان بررسی شد. تعداد هسته های رنگ گرفته در هزار سلول اپیتلیالی، شمارش و با شاخص رده بندی (Labelling Index (LI)) بیان و مقایسه شد. اطلاعات به دست آمده با استفاده از آزمون همبستگی تحلیل گردیدند (05/0(p<.

    یافته ها

    میانگین سلول های ki67 مثبت، P53 مثبت و C-erb-B2 مثبت به ترتیب 97/42±4/399، 32/330±4/221 و 22/27±8/26 بود. آزمون همبستگی بیانگر همبستگی آماری بروز شاخص ki67 و P53 (5/91%=r و 02/0=p) بود، در حالی که بین بروز شاخص ki67 و C-erb-B2 (7/1-%=r 97/0=p) و شاخص P53 و C-erb-B2 (13%-=r و 8/0=p) همبستگی آماری وجود نداشت.

    نتیجه گیری

    مطالعه ایمنوهیستوشیمیایی سرطان سلول سنگفرشی با تمایز خوب زبان، نشان دهنده بروز شاخص های P53، Ki67 و C-erb-B2 بود. همبستگی آماری معنا داری در بروز شاخص های Ki67 و P53 مشاهده گردید.

    کلیدواژگان: ایمنوهیستوشیمی، ki67 antigene، p53protein، C، erb، B2، سرطان سلول سنگفرشی، زبان
  • علی خوانین، سیدباقر مرتضوی، رمضان میرزایی، یعقوب فتح الهی، انوشیروان کاظم نژاد، مهدی اکبری صفحه 2
    هدف
    این مطالعه به منظور بررسی تاثیر توام تولوئن در غلظت ppm1000 وتراز فشار صدای تون خالص dBA 100 در فرکانس های250 تا 2000 هرتز (8 ساعت در روز، 5 روز در هفته و دو هفته متوالی) و بر عملکرد پاسخ شنیداری ساقه مغز خرگوش انجام شد.
    مواد وروش ها
    این مطالعه به روش تجربی روی 80 سر خرگوش سفید نر نیوزلندی با وزن gr200±1800 در 10 گروه (هر گروه 8 سر، 8 ساعت در روز، 5 روز در هفته و دو هفته متوالی) در مواجهه با تولوئن در غلظت ppm1000، توام صدا و تولوئن (غلظت ppm1000) و صدا 100 دسی بل با تون خالص در فرکانس های مختلف (250،500،1000 و 2000 هرتز) قرار گرفتند. بعد از اتمام مواجهه با صدا شنوایی سنجی به روش پتانسیل برانکیخته ساقه مغزی (ABR) با محرک تون برست در فرکانس های 250 تا 8000 هرتز و محرک کلیک در شدت های 110و70 دسی بل از خرگوش ها به عمل آمد، و سپس اشکال موجی ABR برای خرگوش های در معرض با تولوئن و توام صدا وتولوئن مورد بررسی قرار گرفت.
    یافته ها
    نتایج بین میانگین مقادیر پارامترهای مورد اندازه گیری نشان داد، مواجهه با صدای 500، 1000 و 2000 هرتز باعث اختلاف معنا دار (05/0>p) در عکس العمل نسبت به فرکانس 1000-250 هرتز با محرک تون برست با شدت 110 دسی بل شد. محرک تون برست با شدت 70 دسی بل در فرکانس های 1000-250 هرتز این اختلاف را معنا دار (05/0>p) نشان داد. توام شدن تولوئن با صدای 500 هرتز باعث شد که زمان تاخیر موج پنج با محرک تون برست در فرکانس های 1000-250 هرتز برای شدت های مختلف قبل و بعد از مواجهه قابل تشخیص نباشد. همچنین زمان تاخیر موج 5 قبل و بعد از مواجهه در فرکانس های 2000،4000 و8000 هرتز با حدود اطمینان 95 درصد اختلاف معنا دار شد. این آسیب در گروه های مواجهه توام صدا و تولوئن شدید تر بود، به نحوی که حتی در شدت بالا در روش پاسخ شنیداری ساقه مغز ((ABR با محرک تون برست (Tone Burst) در فرکانس های 1000-250 هرتز، موج پنج محو و غیرقابل تشخیص می گردد.
    بحث: این نتایج نشان می دهند که مواجهه با حلال تولوئن روی سیستم شنوایی روی فرکانس های پایین و میانی نیز تاثیر گذاشته، بر اساس نتایج آزمایش، مواجهه توام صدا وتولوئن اثر بیش تری از مواجهه هر کدام از عوامل به تنهایی دارد.
    کلیدواژگان: پاسخ شنیداری ساقه مغز، تولوئن، صدا، خرگوش
  • مهدی خوبدل، یونس پناهی، منصوره شایقی، افشین زرقی صفحه 3
    سابقه و هدف
    روش پیشرفته کروماتوگرافی لایه نازک (HPTLC) یک متد ارزان قیمت، سریع و آسان نسبت به سایر روش های آنالیز مواد است. آنالیز مواد دافع حشرات عموما به روش کروماتوگرافی گاز (GC) صورت می گیرد. در این مطالعه از متد پیشرفته کروماتوگرافی لایه نازک برای تعیین کمی و کیفی همزمان دی اتیل متا تولوآمید DEET)) و دی متیل فتالات DMP)) که عناصر اصلی تشکیل دهنده بیش تر مواد دورکننده حشرات هستند، استفاده شده است. بنابراین با کمک این روش، سه ماده دورکننده حشرات، شامل پماد سنگر، لوسیون DMP60 و قلم دافع حشرات که همگی در داخل کشور فرمول بندی شده اند، مورد آنالیز قرار گرفت.
    روش بررسی
    مقادیر مشخصی از شکل تجاری سه نوع ماده دافع حشرات، شامل پماد سنگر، قلم دافع حشرات و DMP60 در حلال اتیل استات حل گردید. سپس از روش پیشرفته کروماتوگرافی لایه نازک برای تعیین میزان و نوع مواد تشکیل دهنده دورکننده های فوق استفاده شد؛ به طوری که لکه گذاری به روش استفاده از غلظت های مختلف از مواد استاندارد و نمونه های مجهول بر روی صفحات سیلیکاژل (60F254) که به عنوان فاز ثابت محسوب می شوند، انجام شد. برای رشد لکه ها از ترکیب حلال، بنزن- دی اتیل اتر- هگزان به ترتیب به نسبت حجمی 50، 30 و 20 درصد به عنوان فاز متحرک استفاده گردید. برنامه نرم افزاری CATS4 نیز برای اسکن پلیت های آماده شده به کار رفت و در نهایت لکه ها با لامپ دوتریوم و با نور UV با طول موج nm230 مورد اسکن قرار گرفت.
    یافته ها
    بر طبق یافته های حاصل از این مطالعه، نوع مواد دافع موجود در دورکننده لوسیون DMP60، فقط از نوع دی متیل فتالات به میزان (6/1±=SE)8/61 گرم در هر cc 100 از لوسیون دافع و در قلم دافع حشرات از نوع DEET به میزان (8/0±= SE)3/31 گرم در هر صد گرم از فرم تجاری ماده دافع است. همچنین مواد موثره موجود در ترکیب پماد سنگر ترکیبی از دی متیل فتالات و DEET به ترتیب به میزان (2/0± SE =) 5/5 گرم و (1± = SE) 25 گرم در هر 100 گرم از پماد دافع تعیین گردید. در این بررسی، شاخص Rf برای دو ماده DMP و DEET به ترتیب (02/0±) 71/0 و (02/0±) 32/0 محاسبه شد.
    نتیجه گیری
    متد HPTLC روش بسیار مناسبی برای تعیین کمی و کیفی مواد دورکننده حشرات با ماده موثر DEET و DMP است. با توجه به این که اکثر مواد دورکننده موجود در داخل کشور دارای ماده موثر از این نوع است، تنظیم و راه اندازی متد HPTLC برای این منظور می تواند حائز اهمیت باشد، زیرا در این روش، علاوه بر کم هزینه بودن و سهولت کار، تشخیص و تعیین دو نوع ماده دافع فوق به طور همزمان صورت می گیرد.
    کلیدواژگان: کروماتوگرافی لایه نازک، HPTLC، مواد دافع حشرات، دی متیل فتالات، دی اتیل تولوآمید
  • طیبه رجبیان، طوبی غضنفری*، فریده دانیال صفحه 4
    مقدمه

    زعفران در طب سنتی برای درمان بیماری های مختلف، از جمله سرطان و بیماری های عفونی مورد استفاده قرار می گرفته‎‎است. در حال حاضر، فعالیت ضدتوموری، سیتوتوکسیک، ضد جهش‎‎زایی و آنتی اکسیدان متابولیت های موثر کلاله زعفران به‎‎ویژه کاروتنوئیدهای آن (کروسین و کروستین) نشان داده شده‎‎است.

    هدف

    با توجه به ارزش غدایی زعفران و اهمیت شناخت دقیق سازوکار های اثر آن، در این مطالعه اثر کاروتنوئید های محلول در آب کلاله این گیاه دارویی بر پاسخ ایمنی سلولی در موش Balb/c مورد بررسی قرار گرفت.

    مواد و روش ها

    کلاله های زعفران در فصل گلدهی تهیه و در فضای فاقد رطوبت خشک گردیدند. ابتدا کلاله ها با استفاده از اتر نفت و دی اتیل اتر در یک دستگاه سوکسله و در تاریکی برای حذف کاروتنوئید های غیر گلیکوزیدی، لیپیدها، ترکیبات معطر و پیکروکروسین عصاره‎‎گیری شدند و سپس در یک لوله درپوش‎‎دار محتوی 10 میلی‎لیتر آب مقطر به مدت 20 دقیقه در حمام آب جوش برای جداسازی کاروتنوئید های محلول در آب استخراج شدند. برای جداسازی بافت‎‎های گیاهی باقیمانده، عصاره در g 3000 و در دمای oC10 به مدت 20 دقیقه سانتریفوژ شد. به 6 گروه 4 تایی موش Balb/c دوزهای مختلف از عصاره تزریق گردید. پاسخ ایمنی سلولی با آزمون ازدیاد حساسیت تاخیری و اندازه گیری فعالیت حیاتی سلول‎‎ها به روش MTT انجام گردید.

    نتایج

    تجویز مقادیر mg/kg 20 و10 از عصاره حاوی کاروتنوئید های محلول در آب زعفران، بدون حضور میتوژن و مقدار mg/kg 20 از عصاره در حضور میتوژن موجب کاهش معنی داری در فعالیت حیاتی سلول‎‎ها شدند. دوزهای مختلف به کار رفته در این مطالعه تاثیر معنی داری بر پاسخ DTH نداشتند.
    بحث: نتایج این مطالعه نشان داد که کاروتنوئید های محلول در آب کلاله های زعفران به صورت وابسته به دوز باعث کاهش پاسخ ایمنی سلولی می گردند. انجام مطالعات بیش تر با دوزهای مختلف و بررسی سایر سازوکار های ایمنی پیشنهاد می شود.

    کلیدواژگان: زعفران، کاروتنوئیدها، ایمنی سلولی، ازدیاد حساسیت تاخیری، فعالیت حیاتی سلول
  • منصور ریسمانچیان، احمد مقاره عابد، سیدشجاع الدین شایق، سلماز سلیمانپور صفحه 5
    مقدمه و هدف

    یکی از انواع ایمپلنت های دندانی که در سال های اخیر عرضه شده، ایمپلنت «سوئیس پلاس»(Swiss plus) است. هدف از مطالعه حاضر، بررسی میزان بقای ایمپلنت های دندانی سوئیس پلاس و وضعیت سلامت بافت های نرم و سخت اطراف آن ها با استفاده از شاخص های رادیوگرافیک و کلینیکی است.

    مواد و روش ها

    در این مطالعه مشاهده ای توصیفی گذشته نگر، 106 بیمار شامل 59 مرد و 47 زن با محدوده سنی 21 تا 76 سال مورد بررسی کلینیکی و رادیوگرافیک قرار گرفتند. بیماران به وسیله 271 ایمپلنت سوئیس پلاس درمان شدند که 205 ایمپلنت، حمایت کننده پروتزهای ثابت و 58 ایمپلنت، حمایت کننده پروتزهای متحرک بودند. معیارهای کلینیکی و رادیوگرافیک اطراف هر ایمپلنت اندازه گیری و ثبت شد. یافته ها با استفاده از نرم افزار SPSS و تست های آماری توصیفی، شامل محاسبه میانگین، فراوانی نسبی و ضریب همبستگی مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند (05/0=).

    نتایج

    میزان موفقیت ایمپلنت سوئیس پلاس تا زمان بارگذاری 8/97 درصد و تا پایان مطالعه 97 درصد بود. معاینات کلینیکی بافت نرم نشان داد که در اطراف هیچ کدام از آن ها ترشح چرک و فیستول وجود ندارد. در 9/55 درصد ایمپلنت ها شاخص پلاک صفر بود. شاخص خون ریزی در 66 درصد ایمپلنت ها صفر بود. میانگین عمق شیار لثه ای 32/2 میلی متر بود. میانگین تحلیل استخوان مارژینال 77/0 میلی متر بود. تحلیل استخوان لبه ای و عمق شیار لثه ای ارتباط مستقیم و معنا دار داشتند (01/0p<) و ارتباط بین تحلیل استخوان لبه ای و شاخص پلاک نیز مستقیم و معنا دار بود (05/0>p).

    نتیجه گیری

    با توجه به محدودیت های این مطالعه، میزان بقای ایمپلنت های دندانی سوئیس پلاس 97 درصد و در محدوده موفقیت سیستم های مورد قبول دیگر است.

    کلیدواژگان: ایمپلنت های دندانی، میزان بقاء، ارزیابی کلینیکی و رادیوگرافیک
  • محمدرضا شعیری، مهدیه عطری فرد، پروین شجاعی، مرضیه تقی زادورجوی صفحه 6
    مقدمه و هدف

    تجربه فرایندهای روان شناختی، هیجانی و جسمانی مرتبط با قاعدگی، استرس زا بودن این نشانه ها و گاه مداخله آن ها با زندگی روزمره فرد، اهمیت توجه به قاعدگی را مورد تاکید قرار می دهد.

    روش کار

    پژوهش حاضر پیرو طرح علی- مقایسه ای است، به گونه ای که دو گروه از آزمودنی های دانش آموز و دانشجو در دوره قاعدگی و غیرقاعدگی مورد مطالعه قرار گرفتند. در این مطالعه 50 دانش آموز دختر از یکی از مدارس مناطق مرکزی تهران و 100 دانشجوی دختر نیز از یکی از دانشگاه های تهران با روش نمونه گیری داوطلبانه برگزیده شدند. آزمودنی های تحقیق 2 بار مورد آزمایش قرار گرفتند: بار اول در فاصله هفته قبل از قاعدگی تا یکی دو روز اول قاعدگی (روز هایی که آن ها به عنوان روز های ملال اعلام کرده بودند)، بار دوم در فاصله 10 تا 15 روز بعد از آخرین روز قاعدگی. در هر دوبار، آزمودنی ها به «نسخه تجدیدنظر شده چک لیست نشانگان 90 سوالی» (SCL-90-R) در روزهای مورد نظر پاسخ دادند. این ابزار برای ارزیابی آسیب های روان شناختی در 9 بعد ساخته شده است. آیتم های این پرسشنامه با شدت نشانه های روان شناختی طی هفته گذشته مرتبط است. هرکدام از آیتم ها در یک مقیاس لیکرتی 5 درجه ای (4-0)، در دامنه ای از «هرگز» تا «همیشه» ارزیابی می شود. داده های به دست آمده به وسیله برنامه نرم افزاری SPSS و بر اساس آزمون «تی(t) وابسته» مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

    یافته ها

    یافته ها بیانگر آن است که در دختران دانش آموز، تفاوت معنادار (05/0>p) در ابعاد شکایات جسمانی، وسواس، افسردگی و اضطراب در هنگام قاعدگی و غیردوران قاعدگی و در دختران دانشجو تفاوت معنادار فقط در بعد شکایات جسمانی مشاهده شد.
    بحث: نتایج این مطالعه حاکی از آن است که دختران دانشجو نسبت به دختران دانش آموز ممکن است فرصت بیش تری برای سازش با نشانه های پیش از قاعدگی داشته اند.

    کلیدواژگان: قاعدگی، ملال پیش از قاعدگی، وضعیت روان شناختی، دانش آموز و دانشجو
  • سارا صعودی، احمد زواران حسینی، سیما رافتی، رضا هاشمی فشارکی، کسری اسماعیل نیا، سیدمحمود هاشمی صفحه 7
    سابقه و هدف
    در این بررسی اثر واکسیناسیون BCG استنشاقی و زیرپوستی بر تولید نیتریک اکساید توسط ماکروفاژهای صفاقی و نهفتگی انگل در کبد و طحال موش BALB/c آلوده به لیشمانیا ماژور مقایسه شد.
    روش بررسی
    گروه های 20 تایی از موش های حساس BALB/c 6-8 هفته ای را با واکسن BCG در دزهای مناسب از مسیر استنشاقی و زیرپوستی واکسینه گردید. یک ماه بعد به گروه های آزمایش واکسن لیشمانیا ماژور اتوکلاو شده به همراه آلوم (ALM+alum) به شکل زیرپوستی تزریق شد. پس از تزریق یادآور (21 روز بعد) موش ها با تزریق 105 انگل لیشمانیا ماژور در ناحیه کف پا آلوده شدند و پیشروی زخم به طور هفتگی در آن ها بررسی گردید. در ادامه کارایی واکسن BCG با بررسی پاسخ ازدیاد حساسیت تاخیری سنجیده شد. میزان تولید نیتریک اکساید در محلول رویی کشت ماکروفاژ به روش گریس اندازه گیری شد. میزان نهفتگی انگل نیز در طحال و کبد موش های آلوده با سنجش نهفتگی انگل در هفته های مختلف پس از آلوده سازی تعیین گردید.
    یافته ها
    تحریک سیتم ایمنی پس از واکسن BCG در هر دو گروه به شکل افزایش پاسخ ازدیاد حساسیت تاخیری بررسی شد. سه هفته پس از آلوده سازی با انگل لیشمانیا در هر دو گروه واکسن BCG، تحریک تولید نیتریک اکساید صورت گرفت. اما تولید نیتریک اکساید در گروه های واکسن BCG نوسان زیادی داشت و پایدار نبود و منجر به غلبه بیماری در هر دو گروه گردید. نتایج به دست آمده از میزان نهفتگی انگل نشان می دهد که گرچه هر دو مسیر استنشاقی و زیرپوستی می تواند باعث فعالیت سیستم ایمنی گردد ولی در نهایت باعث ایجاد مقاومت در میزبان نمی شود. لازم به ذکر است تفاوت معناداری (05/0p≤) بین دو روش واکسیناسیون استنشاقی و زیرپوستی وجود ندارد.
    نتیجه گیری
    واکسیناسیون BCG استنشاقی و زیرپوستی تفاوت معناداری در میزان تولید نیتریک اکساید توسط ماکروفاژهای صفاقی، نهفتگی انگل و مقاومت میزبان نداشتد. لذا پیشنهاد می شود بررسی های بیش تری از حیث نوع و جمعیت سلول های T فعال شده در اعضای لنفی مختلف انجام شود تا مقایسه بهتری از دو مسیر واکسیناسیون به عمل آید. به هر حال روش استنشاقی واکسیناسیون دارای مزیت خاصی است و می تواند به پیشگیری از شیوع بیمارهای خطرناکی چون HIV کمک کند. چنانچه کارایی این واکسن ها بهبود یابد می توانند به سهولت جایگزین روش های مرسوم شوند.
    کلیدواژگان: لیشمانیا ماژور، BCG، واکسیناسیون استنشاقی، نیتریک اکساید، نهفتگی انگل
  • احمد علی پور، مژگان آگاه هریس، احمدعلی نوربالا صفحه 8
    هدف
    پژوهش حاضر به منظور بررسی تاثیر انواع بازی های رایانه ای بر ایمونوگلوبولین A بزاقی در نوجوانان دختر و پسر پایه اول راهنمایی انجام شده است.
    مواد و روش ها
    این پژوهش، یک مطالعه از نوع تجربی پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل است. به این منظور 209 نفر از دانش آموزان، شامل 108 دختر و 101 پسر با میانگین سنی 12 سال و 7 ماه (دامنه سنی 15 – 12سال) به روش خوشه ایتصادفی از میان مدارس راهنمایی مناطق 22گانه شهر تهران انتخاب و به 9 گروه تقسیم شدند. از میان 9 گروه، 8 گروه به مدت 40 دقیقه به بازی با انواع بازی های رایانه ای درجه بندی شده از نظر محتوای خشونت (در دو سطح با و بدون موسیقی) پرداختند. 10 دقیقه قبل از شروع بازی و 5 دقیقه بعد از پایان بازی، نمونه های بزاق آزمودنی های گروه های آزمایشی و گروه کنترل (بدون بازی و در حالت استراحت) در لوله های آزمایش جمع آوری شد و بلافاصله به منظور سنجش میزان ایمونوگلوبولین A بزاقی با روش نفلومتری به آزمایشگاه منتقل گردید. همچنین کلیه آزمودنی ها به گویه های پرسشنامه شخصیت نوجوانان آیزنک پاسخ دادند.
    یافته ها
    نتایج پژوهش نشان دادند که تغییرات ایمونوگلوبولین A بزاقی به واسطه بازی های رایانه ای معنادار است و این تغییرات تحت تاثیر سطوح مختلف سنخ شخصیتی روان پریشی خویی است. همچنین تغییرات ایمونوگلوبولین A بزاقی تحت تاثیر جنسیت در تعامل با موسیقی متن بازی ها است.
    نتیجه گیری
    تغییرات ایمونوگلوبولین A بزاقی تحت تاثیر وجود یا عدم وجود موسیقی متن بازی، سنخ شخصیتی و جنسیت آزمودنی است.
    کلیدواژگان: ایمونوگلوبولین A بزاقی، بازی های رایانه ای، سنخ شخصیتی، نوجوانان
  • فرامرز فلاحی، رضا محمدحسین زاده دواتگری، سیداسماعیل عظیمی، سقراط فقیه زاده، سعید صادقیان صفحه 9
    مقدمه و هدف
    اندازه گیری فشار خون از رایج ترین پایه های معاینه و ارزیابی بیماران تلقی می گردد و تقریبا همه پزشکان و بسیاری از پرستاران با آن سروکار دارند. تاکنون روش های مختلفی برای اندازه گیری فشار خون پیشنهاد گردیده که رایج ترین آن ها اندازه گیری فشار خون با استفاده از اسفگمومانومتر (Sphygmomanometer) و گوشی از نبض براکیال در بازو است. بعضا در شرایط خاص، استفاده از روش معمول برای اندازه گیری فشار خون مقدور نیست و از این رو در مورد روش های دیگر اندازه گیری فشار خون، مطالعات مختلفی انجام شده و در آن ها شیوه های گوناگونی برای این اندازه گیری توصیه شده است.
    روش بررسی
    در این طرح نیز شیوه جدیدی برای اندازه گیری فشار خون پیشنهاد گردید و با بررسی هشتاد مراجعه کننده (زن و مرد) به بیمارستان شهید مصطفی خمینی مجموعا سیصد و بیست بار فشار خون این افراد اندازه گیری شد که نیمی از این اندازه گیری ها با روش معمول و نیمی دیگر با استفاده از روش جدید (اندازه گیری فشار خون با Sphygmomanometer و گوشی از نبض رادیال در ساعد) صورت گرفت و دقت روش جدید نسبت به روش معمول ارزیابی گردید.
    یافته ها
    بر اساس نتایج به دست آمده، میانگین فشار خون دیاستولیک اندازه گیری شده به وسیله روش معمول 3/13±1/74 و میانگین فشار خون دیاستولیک اندازه گیری شده به وسیله روش جدید 6/11±2/75 بود. ضریب همبستگی این دو روش 83/0 بود (000/0p=) و با آزمون Paired T test اندازه گیری فشار خون دیاستولیک با این دو روش تفاوت، معناداری نداشت (223/0=p). میانگین فشار خون سیستولیک اندازه گیری شده به وسیله روش معمول 6/25 ±5/129 و میانگین فشار خون سیستولیک اندازه گیری شده به وسیله روش جدید 8/27 ±8/127 بود. ضریب همبستگی این دو روش 95/0 بود (000/0p=) و با آزمون Paired T Test بین اندازه گیری های فشار خون سیستولیک با این دو روش نیز تفاوت معنادار بارزی وجود نداشت (094/0=p).
    نتیجه گیری
    از یافته های فوق می توان چنین نتیجه گرفت که اندازه گیری فشار خون به وسیله نبض رادیال نسبت به روش معمول دقت مشابهی دارد.
    کلیدواژگان: ساعد، نبض رادیال، فشار خون، اندازه گیری
  • معصومه کرمانیان، طراوت بامداد، حوریه سلیمانجاهی، شهرام سمیعی صفحه 10
    مقدمه و هدف
    از مهم ترین عوامل ایجادکننده مننژیت های آسپتیک ویروسی، انتروویروس و ویروس اوریون است. برای اجتناب از درمان های غیرضروری، وجود یک تست تشخیصی سریع و حساس لازم است.
    مواد و روش ها
    RT-PCR چندگانه (Multiplex) یک روش سریع و حساس برای تشخیص به موقع عفونت های ویروسی سیستم اعصاب مرکزی است. از این روش برای شناسایی همزمان دو ویروس اوریون و انتروویروس استفاده شد. ابتدا تست PCR برای هر یک به طور جداگانه بهینه سازی و سپس برای جدا سازی همزمان دو ویروس استفاده گردید. از ژن بتا دو میکرو گلوبولین به عنوان کنترل داخلی استفاده شد.
    یافته ها
    100 نمونه CSF (مایع مغزی – نخاعی) بیمار مشکوک به مننژیت جمع آوری و تست RT-PCR چندگانه بر روی آن ها انجام شد. تمام نمونه های جمع آوری شده از نظر کشت باکتریایی منفی بودند و از نوزادان و کودکان کم تر از 7 سال جمع آوری شده بود. 35 درصد موارد از نظر انتروویروس مثبت بودند و یک مورد نیز به طور همزمان از نظر هر دو ویروس مثبت بود.
    نتیجه گیری
    این تست یک روش حساس و سریع (در کم تر از 3 ساعت) برای تشخیص همزمان مننژیت های آسپتیک است که می توان از آن برای مطالعات اپیدمیولوژیک نیز استفاده کرد.
    کلیدواژگان: انتروویروس، اوریون، مننژیت، PCR چندگانه، مایع مغزی، نخاعی
  • اطهر معین، زهره کریمان، نادر فلاح صفحه 11
    مقدمه و هدف
    آکنه از بیماری های شایع جوانان است که اطلاعات ما در مورد شیوع آن در سطح جامعه محدود است. در این مطالعه، هدف ما بررسی شیوع آکنه در دبیرستان های مشهد و ارتباط آن با عواملی مثل سن، سن شروع بیماری، سن رسیدن به قاعدگی، تغییرات فصلی، سابقه فامیلی آکنه، بیش ترین محل واجد آکنه و عوارض روانی ناشی از آکنه بر روی بیماران است.
    روش اجرا: مطالعه ما یک مطالعه اپیدمیولوژیک مقطعی است که طی آن به طور تصادفی مناطق و مدارسی از سطح شهر مشهد انتخاب شدند و دانش آموزان از نظر آکنه به طریق معاینه، مصاحبه و پرسشنامه مورد بررسی قرار گرفتند.
    یافته ها
    از 233 نفر دانش آموز مورد مطالعه 183 نفر، 5/78 درصد (7/83-5/73 CI 95 درصد) آکنه داشتند. 5/23 درصد (43=n) آکنه خفیف، 1/48 درصد (88=n) آکنه متوسط و 4/28 درصد (52=n) آکنه شدید داشتند. حداکثر گروه سنی مبتلا 18-16 سالگی و حداکثر سن شروع آکنه 15-13 سالگی بود. در 7/78 درصد بیماران، سابقه فامیلی آکنه وجود داشت. بیش ترین محل واجد آکنه صورت بود (5/82 درصد). بروز یا تشدید آکنه به فصل خاصی ارتباط نداشت. تنها 2/26 درصد بیماران جهت درمان به پزشک مراجعه کرده و از این افراد 3/58 درصد بعد از مدت کوتاهی از ادامه درمان منصرف شده بودند. میزان دستکاری بثورات آکنه ای در میان بیماران 7/66 درصد بود. شایع ترین تاثیر روانی ناشی از آکنه بر روی بیماران، بروز خجالت و شرمساری در زمان ظاهر شدن در جمع بود.
    نتیجه گیری
    این مطالعه نشان می دهد که آکنه یک مساله شایع است و با توجه به ظهور بیش تر ضایعات در ناحیه صورت و عوارض روحی و جسمانی که بیماری روی فرد دارد با برنامه های آموزشی در مدارس جهت شناخت بیماری و چگونگی درمان می توان قدم های مثبتی را در جهت ارتقای سلامتی جوانان برداشت.
    کلیدواژگان: شیوع، آکنه، دبیرستان ها، مشهد
|
  • Noushin Jalayernaderi, Farokh Tirgiri, Navid Gholamalipour Pages 1-6
    Introduction

    Tumor development is identified by an imbalance between proliferation and apoptosis. The mutation of suppressor genes such as P53 and overexpression of C-erb-B2 as an oncogene are important factors in carcinogenesis. The overexpression of ki67 has been demonstrated in different tumors. Our knowledge about C-erb-B2 and its correlation with cellular proliferation in oral Squamous Cell Carcinoma (SCC) has not been elucidated.

    Objective

    The aim of study was the comparison of Ki67, P53 and C-erb-B2 immunoreactivity in well – differentiated SCC of tongue.

    Materials and Methods

    This study was a descriptive. Five sections of well differentiated SCC were prepared and stained by immunohistochemical (IHC) method. IHC slides were examined for Ki67, P53 and C-erb-B2 for positive staining by counting positive cells per 1000 epithelial cells labeling indexes (LI) were calculated and LI means were achieved. The correlation test was used to compare the results.

    Results

    The mean numbers of Ki67, P53 and C-erb-B2 positive cells were 399.4±42.97, 221.4±330.32 and 26.8±27.22, respectively. The correlation test was shown the positive correlation between Ki67 and P53 (p<0.02, r=91.5%). There was not any positive correlation between Ki67 and C-erb-B2 (p<0.97, r= -1.7%) and also P53 and C-erb-B2 (p<0.8, r= -13%).

    Conclusion

    Immunoreactivities of P53, ki67 and C-erb-B2 were positive in tongue well-differentiated SCC. The positive correlation was seen between P53 and ki67 expression.

  • Ali Khavanin, Yaghoob Fatollahi, Seyed Bagher Mortazavi, Ramezan Mirzaei, Anoushirvan Kazemnejad, Mahdi Akbari Page 2
    Introduction
    In the present study, was performed to investigate the relationship between toluene(1000 ppm), noise, toluene and toluene along with noise (frequencies 250- 2000 Hz) per auditory Brain Stem response (ABR) on rabbits in which being exposed to this contaminants.
    Materials and Methods
    Three months old, male adult white New Zealand rabbits (1400-1700 g body weight) were used throughout this study. The groups were divided according to type of exposure summarized as follows: group 1, controls (unexposed) group 2, exposed to toluene(1000 ppm) group 3, noise exposure (100 dB SPL, 250HZ, 8 h/day, 5days/week), 100 dB SPL group 4, toluene (1000 ppm) and noise exposure (250HZ, 8 h/day, 5days/week), group 5, noise exposure (500Hz) group 6 toluene and noise exposure (500HZ), group 7, noise exposure (1000Hz) group 8, toluene and noise exposure (1000HZ) group 9, noise exposure (2000Hz) group 10, toluene and noise exposure (2000HZ). Sound pressure level in the chamber was measured using a Bruel and Kjaer 2231 sound level meter (Denmark) and toluene concentration was measured with gas chromatograph. Rabbits based on their hearing ability were measured by Auditory Brainstem Response (ABR).
    Results
    A low and mid frequencies (250,500 and 1000Hz) auditory impairment was observed following exposure to toluene alone and noise alone. Toluene followed by noise resulted in a higher threshold at all frequencies. The latencies of V wave (5th wave) increased after treatments.
    Conclusion
    Exposure of rabbits to only toluene made hearing impairment whereas toluene and noise exposure (100 dB SPL, 250 Hz - 2000Hz, 8 h/day, 5days/week) were worse than hearing impairment.
  • Mahdi Khoobdel, Younes Panahi, Mansoureh Shayeghi, Afshin Zoraghi Page 3
    Introduction
    The high performance thin layer chromatography (HPTLC) is an inexpensive, fast and easy method in comparison with other material analysis methods. Gas chromatography (GC) method usually is used to analysis repellents. In this study HPTLC is used to simultaneous quantitative and qualitative determination of diethyl meta-toluamide (DEET) and dimethyl phthalate (DMP), which are the main elements and active ingredients in current chemical repellents.
    Materials and Methods
    Some defined amounts of commercial form of 3 repellents included trench pomade, Stick Insect Repellent (SIR), which is containing 33% of DEET and DMP60 (dimethyl phthalate 60%) which were dissolved in ethyl acetate solvent, separately. The method employed TLC aluminum plate precoated with silica gel plates (SiO4) 60F245 as the stationary phase. The solvent system consisted of benzene-diethyl ether-hexane (5:3:2, v/v/v) as mobile phase. The multiple level methods used for spotting. Densitometric analysis of repellents was carried out with used of TLC scanner 3 and CATS Software in the absorption / reflection mode at 230 nm.
    Results
    According to the results, the type and amount of active ingredients in DMP60 lotion is 61.8 g (SE=±1.6) per 100 cc of dimethyl phthalate and in SIR, 31.3g (SE= ±0.8) of diethyl meta-toluamide per 100 g. Also the active ingredients in trench pomade were determined as a combination of DMP and DEET by rates of 5.5g (SE= ±0.2) and 25g (SE= ±1) per 100 cc of the repellent, respectively. In this study, the value of Rf for DMP and DEET was calculated 0.71±0.02 and 0.32±0.02, respectively.
    Conclusion
    HPTLC is a suitable method to quantitatively and quantitatively determine repellents which have DMP and DEET active ingredients. Since most of commercial chemical repellents have this active ingredient, Adjusting and setting HPTLC up can be important.
  • Tayebe Rajabian, Tooba Ghazanfari, Farideh Daniali Page 4
    Introduction

    Saffron (thread-like reddish colored stigmas of Crocus sativus L. flowers) was used in traditional medicine for cancers and infectious diseases. Recently, anti-tumor, cytotoxic, anti-mutagenesis and antioxidant activities of saffron metabolites, especially its carotenoids (crocins and crocetin), have been reported.

    Objective

    Since the saffron is used as a spice for food flavoring and coloring and it is also used as a traditional herbal drug, in this study the effect of saffron water soluble carotenoids was assessed on cell mediated immune response in a BALB/c mice model.

    Materials and Methods

    Crocus sativus L. stigmas were collected during flowering season and air dried at 25 ° C in the dark. First, dried stigmas (100 mg) were successively and exhaustively extracted with light petroleum and diethyl ether in a Soxhlet extractor in the dark to remove non-glycosidic carotenoids, lipids, picrocrocin and odor compounds. Then, for separation of water soluble carotenoids, stigma sample was extracted with distilled water in a 10-mL ground-glass stopper tube in a boiling water bath for 20 min. Then, the suspension was centrifuged at 3000 x g and at 10 ° C for 20 min to separate the vegetable tissue residue. The different doses of extract were injected to six groups of four BALB/c mice. The delayed-type hypersensivity (DTH) response and cell viability (MTT test) were performed to determine cell mediated immunity.

    Results

    Splenocytes that were extracted from treated mice with 10 or 20 mg/kg of water soluble carotenoids of saffron have shown a significant (p<0.05) decrease in cellular viability at the absence of mitogene stimulation in vitro, and a significant decrease was observed in splenocytes cellular viability of mice that have been treated with 20 mg/kg of water soluble carotenoids in the presence of mitogene. In this study, all used doses did not have any significant effect on DTH response (p<0.05).

    Conclusion

    Results of the present study showed that water soluble carotenoids of saffron have a dose-dependent effect on cell mediated immune response. Further studies on other mechanisms such as cytokine patterns are needed for exact evaluation of immunomodulatory effects of saffron carotenoids.

  • Mansour Rismanchian, Ahmad Maghare Abed, Shojaedin Shayegh, Solmaz Soleimanpour Page 5
    Introduction

    Swiss plus dental implant is one of the many different implant systems that have been proposed recently. The aim of this study was to evaluate survival rate of Swiss plus dental implants and surrounding soft and hard tissue based clinical and radiographic parameters.

    Materials and Methods

    In a post perspective observational descriptive study, 106 patients (47 women and 59 men) in age range 21 to 76 year were evaluated clinically and radio graphically. These patients were treated by 271 Swiss plus dental implant which were restored by fixed (205) or removable (58) prosthesis. Clinical and radiographic parameters were measured and recorded around each implant. The data were analyzed by SPSS soft wire and descriptive statistical tests include mean.

    Results

    Implant survival rate was 97.8% until loading and 97% until end of study. There was no fistula or suppuration around soft tissue in clinical evaluation. The plaque index was 0 in 55.9% of implant. The bleeding index was zero in 66% implants. The mean of probing pocket depth was 2.32 mm. The mean of marginal bone loss was 0.77mm. There was significant correlation between marginal bone loss and probing pocket depth (p<0.01) such as between marginal bone loss and plaque index.

    Conclusion

    Within the limitation of this study, survival rate of Swiss plus implants was 97% and was in the range of other successful systems.

  • Mohamadreza Shairi, Mahdie Atrifard, Parvin Shojaei, Marzie Taghizad Varjouy Page 6
    Introduction

    The experience of psychological, biological and bodily processes related to menstruation mostly because stress, so these signs and their interfering with daily living emphasize attention to this phenomenon.

    Materials and Methods

    Design of this research is causative-comparative. Because of this, 50 female students were selected from one of the high schools of Tehran central area, and 100 female students were selected from one of the universities of Tehran, by voluntary sampling method. Subjects were experienced two times: first time, from before a week of menstruation to first or secondary day after menstruation and second time, during 10 or 15 days after last day of menstruation. Each time, subjects completed “Symptom Checklist-90- Revised”. Data was selected by SPSS and using paired samples t – test.

    Results

    Significant differences were reported in bodily complaint, depression, obsessive compulsive and anxiety facets between menstrual and no menstrual periods, in female students of high schools, and only in bodily complaint facet between menstrual and no menstrual periods, in female students of universities.

    Conclusion

    Reduction of reported psychological facets from female students of the high schools to female students of universities, between menstrual and no menstrual periods, could be explained according to “Response shift theory”. It means that female students of the universities may have more opportunities for adjusting premenstrual symptoms than female students of high schools.

  • Sara Sooudi, Ahmad Zavaran Hosseini, Sima Rafati, Reza Hashemi Fesharaki, Kasra Esmaeilinia, Seyed Mahmoud Hashemi Page 7
    Objective
    In this research, the effect of intranasal and subcutaneous BCG vaccination was compared on nitric oxide production by peritoneal macrophages and the load of parasite burden in liver and spleen of infected BALB/c mice.
    Materials and Methods
    Twenty male 6-8 weeks old BALB/c mice were vaccinated with appropriate dose of BCG through intranasal and subcutaneous routs. They received autoclaved Leishmania major plus alum (ALM+alum) subcutaneously one month later. After 21 days mice were challenged with the injection of 105 Leishmania major in the hind footpad and lesion development evaluated weekly. Efficacy of BCG vaccine determined by delayed type hypersensitivity assay. The amount of nitric oxide production in supernatant of macrophage culture was determined by Gries method and the load of parasite in liver and spleen was measured by parasite burden assay at different time periods.
    Results
    Stimulatory effect of BCG on immune system observed in both group vaccinated according to delayed type hypersensitivity response. Three weeks after challenge, nitric oxide production increased in both BCG vaccinated groups. But afterwards, BCG vaccinated groups had a considerable level of variations in nitric oxide production that finally tend to disease overcome in both BCG vaccinated groups. According to results of parasite burden, we found that in spite of the activation of both intranasal and subcutaneous routes of BCG vaccination against leishmaniasis, the infected host failed to overcome disease. In addition there was no significant difference between intranasal and subcutaneous routes of immune stimulation outcome (p≤0.05).
    Conclusion
    There was no difference between intranasal and subcutaneous routes of BCG vaccination on nitric oxide production, parasite burden and host resistance. To have a good comparison for these two routes of vaccination, more studies about the kind and population of activated T cells is necessary. However, mucosal route of vaccination has a permanent advantage and can help to the prevention of dissemination of dangerous disease like HIV through infected needles. Mucosal vaccines can replace easily with common vaccination procedure, after efficacy improvement.
  • Ahmadali Nourbala, Mojgan Agah Haris, Ahmad Alipour Page 8
    Objective
    The aim of this research was to investigate the effects of different rated violent computer games regarding to types of personality and gender on salivary Immunoglobulin A (sIgA) changes among Iranian adolescents.
    Materials and Methods
    Two hundred and nine participants (108 girls and 101 boys) were selected by cluster sampling method among first grade students of secondary schools in Tehran. Their age average was 12 years and 7 months (ranged from 12 to 15 years). All subjects were divided in to 9 groups including a control group and 8 experimental groups which played selected electronic games for 40 minutes. Each participant’s salivary sample was collected 10 minutes before beginning and 5 minutes after the end of the game in lab tubes and immediately was sent to biochemical lab for assessing the rate of sIgA (mg/l) by Nephlometric method. All subjects filled out Eysenk personality inventory before the experiment.
    Results
    Data analyzing by repeated measures ANOVA method revealed that sIgA changes (mg/l) are moderated by playing different rated violent electronic games and gender under interaction with level of extroversion. Music moderated sIgA under interaction of gender, too.
    Conclusion
    Decreasing of sIgA in some of games was affected by gender, personality type, and the rate of violence in game’s content.
  • Saeed Sadeghian, Seyedesmaeil Azimi, Soghrat Faghihzadeh, Reza Mohamadhosseinzadeh Davatgari, Faramarz Falahi Page 9
    Introduction
    Blood pressure measurement (BPM) is the most common useful part of physical examination and patient assessment. And almost all physician and most of nurses use it for this mean. There are several methods for BPM and the most usefully of them is the standard method, by use of stethoscope and sphygmomanometer via brachial artery. When the upper arm (area from shoulder to elbow) is inaccessible and/or a standard-sized blood pressure cuff does not fit, some healthcare workers use the forearm to measure blood pressure. Nevertheless evidence supporting this practice is limited.
    Materials and Methods
    In this study 80 patients that admitted to Mustafa Khomeini hospital were evaluated by over all 320 times measurements to compare forearm BPM and standard method (half of them by new method and the rest by standard method).
    Results
    In this study forearm mean diastolic BP was 75.2±11.6 in compare with 74.1±13.3 in standard BPM (correlation coefficient: 0.83, p<0.000). Also by paired T test, there was no significant difference between these measurements (p<0.223). Mean systolic BP in forearm BPM and standard method were 127.8±27.8 and 129.5±25.6 consequently (correlation coefficient: 0.95, p<0.000). Also there was no significant difference between them by paired t- test (p<0.094).
    Conclusion
    These findings showed that forearm BPM can successfully used instead of standard method at least in some situations that upper arm or suitable cuff are inaccessible.
  • Shahram Samiei, Hourieh Soleimanjahi, Taravate Bamdad, Masoumeh Kermanian Page 10
    Introduction
    Detection of enteroviruses and mumps virus nucleic acid in cerebrospinal spinal fluid (CSF) specimens has been demonstrated to improve the management of patients with aseptic meningitis. Then rapid and sensitive diagnostic techniques are desirable.
    Materials and Methods
    Multiplex RT-PCR has the potential to detection both of viruses. This assay is so rapid and sensitive. At first, PCR assay was optimized and then we use it for CSF samples. Production of false negative results was avoided by the inclusion of ß- 2-microglobulin primers in the Multiplex RT-PCR assay as an internal control. CSF samples were collected from one hundred patients under the age of 7 years old. The samples were tested for the presence of enteroviruses and mumps virus by Multiplex RT-PCR method. All of the samples were negative in bacterial culture. Overall 35% of the CSF samples were positive for enteroviruses, whereas one percent of CSF samples were positive for both viruses.
    Results
    This technique increases the sensitivity of enteroviruses and mumps virus detection in clinical samples. This diagnostic approach can also be suitable for epidemiological studies. Sequencing of PCR products would be a suitable approach for determination of circulating enteroviruses in the population.
    Conclusion
    This test is a sensitive and fast method (lower than three hours) for simultaneously diagnosis of aseptic meningitis, which could be used for epidemiologic studies.
  • Zohre Kariman, Nader Fallah, Athar Moeen Page 11
    Introduction
    Acne is a common skin disorder, but epidemiological data from the general population in Iran is rare. In this study our purpose was to determine prevalence of acne in girl’s high schools of Mashhad and its relation with some factors as: age at onset of acne, age of menstruation, season, family history of acne, and sites of acne and psychological complications.
    Materials and Methods
    Our study was a cross sectional epidemiological study which schools and students were chosen randomly and 233 students were studied.
    Results
    The overall prevalence of acne was 78.5% (95% confidence interval, CI 73.5-83.7), 23.5% of them had mild acne, 48.1% showed moderate acne and 28.4% of ones had sever acne. The maximum age of onset of acne was 13-15 years. Family history of acne was in 78.7% of cases and irregular menstruation was in 42.9% of cases. Aggravation of acne was 26.5% with menstruation and 31.7% with change of season (spring and summer). About 66.7% of patients manipulated their acne lesions. The most common psychological complication was shame (48.9%). Only 26.2% of students with acne referred to doctor for treatment and maximum duration of treatment was one month.
    Conclusion
    The results show that acne is a common problem in girl high schools of Mashhad and with regard to its physical and psychological complications and poor acne management, educational programs about acne and its treatment in schools is advised.